سایر منابع:
سایر خبرها
لبخند دخترک سرطانی در بارگاه امام هشتم(ع)
نزد من امانت است. من بی زهرایم می میرم. این گونه مرا امتحان نکن. چرا که طاقت این امتحان را ندارم و...زهرا آهی کشید و گفت: همان موقع از پروردگار خواستم خیلی زود مرا بکشد تا مادرم که وضع مالی خوبی نداشت مجبور نشود برای فراهم کردن پول درمانم خودش را به زحمت بیندازد. دخترک ادامه داد: روزی در خانه نشسته بودیم و کولرمان نیز چند هفته ای بود در گرمای بیش از 50 درجه آبادان خراب شده بود و پول ...
قلعه نویی: مدیران ما کار را برای میز می کنند
هنوزم من با حنیف صحبتی نکردم ولی گفته من یک روز همه حرفامو می زنم که شب اون بازی چه اتفاقاتی افتاده ولی یاد اون روزایی افتادم که تیمو لیگ سه همه گذاشتن رفتن. دو سال خونه ما بودن امیرآباد! دو سال خودم می بردمشون رستوران! یاد اون سالهایی افتادم که سیزدهم بودن، نهم بودن و من به خاطر استقلال قراردهای میلیاردی را رها کردم. یک آن تمام این چیزهارو جلو چشمم دیدم. شما دیدید همان روز خداوند خیلی چیزا رو ...
گفت و گو با خانواده "تک تیرانداز" لشکر زینبیون
امکان دارد که من هم شهید بشوم. آخرین تماس من با عدیل چند روز قبل از شهادتش بود. با یکدیگر صحبت می کردیم. سعی کرد که مرا از لحاظ روحی برای شهادتش آماده کند و بعد گفت: آبجی! بروید حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) و برایم دعا کنید که من یک سری خواسته هایی دارم . چون عدیل تک تیرانداز بود فکر کردم که در ارتباط با کارش باشد، چون با کد با یکدیگر صحبت می کردیم و خیلی واضح نبود، اما متوجه شدم که ...
ماجرای وحشت 120 داعشی از 4 رزمنده پاکستانی
کاری کنیم که این منطقه را ر ها کنند و بروند. نعره و فریاد می زدند که مثلا ما را بترسانند. شرایط طوری بود که به خاطر کمبود مهمات تا کسی را نمی دیدیم، شلیک نمی کردیم. اما لطف و نصرت الهی بود که خیلی هایشان فرار کردند. چند نفرشان در گوشه ای از پایین تپه سنگر گرفته بودند. من رفتم طرفشان و با آن ها درگیر شدم. آنجا 5 تا تیر خوردم و به شدت مجروح شدم. هر لحظه با خودم می گفتم که الان دیگر عزرائیل می آید (با ...
اقدام زشت و زننده خانم مهندس با شوهر کارگرش
با او قهرم . چند ماه از این ماجرا گذشت تا این که متوجه شدم همسرم بدون اجازه من به مشهد آمده و در این جا مشغول به کار شده است. چند بار به محل کارش رفتم و از او خواستم به زندگی ساده و بی آلایش خودمان بازگردد اما هر بار پس از یک مشاجره لفظی، ناامیدانه به روستا بازمی گشتم . تا این که چند روز قبل زمزمه هایی شنیدم که همسرم قصد دارد از من طلاق بگیرد و با یکی از همکارانش ازدواج کند. این بار وقتی به محل کار سهیلا رفتم او شروع به سر و صدا کرد و گفت: من و تو هیچ وجه مشترکی برای ادامه زندگی نداریم به طوری که خجالت می کشم تو را همسر خودم بدانم حالا هم طلاق تنها چاره است و ... ...
نقشه هولناک ناصر برای رسیدن به الهام
مخالفت کردم. اقرار به جنایت 31 تیرماه و در حالی که 15 روز از ماجرای قتل گذشته بود، سرانجام ناصر قفل سکوت را شکست و به قتل اقرار کرد و گفت که الهام در ارتکاب حادثه نقش نداشته است. او گفت یک روز قبل از حادثه بود که با الهام تماس گرفتم. او ناراحت بود و گفت که با شوهرش درگیر شده است. از این ماجرا خیلی عصبانی شدم و تصمیم به قتل پژمان گرفتم. شب حادثه چاقویی برداشتم و به بهانه تحویل ...
شلیک اتفاقی باعث قتل شد
...، من حرفش را باور نکردم و با تلفن دوستم تماس گرفتم، دیدم تلفنش دست کامران است. آن طور که من متوجه شدم، وقتی کامران به خانه ساناز رفته و دوستم سجاد را آنجا دیده بود، با هم درگیر شده و کامران سجاد را با چاقو زده بود. کامران به من گفت در گاراژی که پاتوقش است منتظر من است؛ من هم ماشینی کرایه کردم و به آنجا رفتم. اسلحه داشتم، می خواستم کامران را بترسانم. وقتی وارد گاراژ شدم، دو تیر هوایی شلیک کردم؛ یک ...
آزار و اذیت وحشیانه دختر جوان توسط یکی از آشنایان
مرا مجبور به ازدواج با وی کنند این نقشه را کشیدند. من دخترشان بودم، نمیدانستم چطور توانستند این بلا را سرم بیاورند. بعد از آن ماجرا من از خانه فرار کردم و نزد مصطفی رفتم. اما خانواده مصطفی مرا طرد کردند و به پدر و مادرم اطلاع دادند که من خانه آنها هستم و بعد از اینکه به خانه برگشتم کتک مفصلی از پدرم خوردم و مادرم به شدت سرزنشم کرد. تصمیم گرفتم خودکشی کنم مقداری قرص را در یک لیوان آب ...
پشت پردۀ عملیات قتل اسامه بن لادن چه بود؟
قتل بن لادن، وعده های بی سرانجام ایالات متحده موجب شد کیانی و پاشا به دردسر بیفتند. منبع اصلی روایتی که در ادامه می آید، یکی از مقامات اطلاعاتی ارشد و بازنشستۀ امریکایی است که اطلاعات اولیه دربارۀ حضور بن لادن در ایبت آباد به دست او هم رسیده بود. همچنین او از برخی بخش های تمرین های یگان ویژه برای حمله و گزارش های مختلفِ پس از حمله خبر داشت. دو منبع امریکایی دیگر که به اطلاعاتی در تصدیق ...
نقشه شیطانی برای قتل شوهر دختر خاله
...، متوجه درگیری شدید بین او و همسرش شدم؛ بنابراین بسیار عصبانی شدم و تصمیم گرفتم این بار به هر شکل ممکن ، تصمیم گذشته خودم را برای کشتن پژمان عملی کنم. بنابراین ساعت 11 شب پانزدهم تیرماه با اطلاع از اینکه الهام خانه را ترک کرده است، به بهانه تحویل دادن پژو 207 به خانه پژمان رفتم؛ او قصد داشت مرا به خانه مان برساند اما با طرح این موضوع که با یکی از دوستانم در حکیمیه قرار ملاقات دارم، از او خواستم ...
محیط بان مجروح شادگانی: از درد 85 تیر ساچمه ای خوابم نمی برد
به گزارش گروه رسانه های دیگر خبرگزاری آنا به نقل از شهروند، روز حادثه، در ارتفاعات1500متری دنا، گلوله از فاصله 3متری به پای راستش شلیک شد و خانه نشینش کرد. از آن روز او، همسر و چهار بچه اش آرامش ندارند. عشایر منطقه صدای تفنگ به گوش شان خورده بود و خبر داده بودند که باز هم شکارچی غیرمجاز به ارتفاعات کوه حجاز آمده است. روز اول هفته محیط زیست بود و صبح زود محیط بان با یک همراه به دنبال شکارچی رفت ...
حکم دادگاه برای پسر 22 ساله ای که شوهر زن خیانتکار را به قتل رساند
با کلیدی که در دست دارد به کمک من بیاید!! پرونده این جنایت هولناک پس از اعتراف صریح امید به قتل م به شعبه پنجم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی ارسال شد تا متهمان پرونده عشق سیاه پای میز محاکمه بنشینند. امید در جلسات محاکمه ای که به ریاست قاضی مجتبی علیزاده و مستشاری قاضی مصطفی بنده ای برگزار شد به قضات دادگاه کیفری گفت: حدود ساعت یک بامداد به خانه ه (زن 24 ساله) رفتم. انگیزه ای برای قتل ...
از کندن پوست سر تا تزریق سیانور؛ روزی که عملیات مهندسی، - قرون وسطی - را شرمنده کرد+تصاویر
کمیته ای هستیم و باید با ما بیایید. آنها به خانه خیابان بهار که از قبل برای شکنجه آماده شده بود، برده می شوند. حمام این خانه برای شکنجه، به وسیله نایلون های کلفت صداگیری شده بود. ابزار این خانه عبارت بود از طناب و کابل، نقاب، دست بند و میله های سربی که اگر به پشت گردن هر کس می زدی بیهوش می شد. زنجیر، قفل و سیانور و ... طاهر به همراه مصطفی معدن پیشه و شهرام روشن تبار ...
آتش پایان یک مثلث عشقی
رسیده و مدعی شد که الهام هیچ گونه ارتباطی در این ماجرا ندارد. ناصر در اعترافاتش به کارآگاهان گفت: یک روز قبل از جنایت و طی تماس تلفنی با الهام متوجه درگیری شدید مابین الهام و همسرش شدم. بسیار عصبانی شدم و تصمیم گرفتم تا این بار پژمان را بکشم. به بهانه تحویل دادن پژو 207 به خانه مقتول رفتم. مقتول قصد داشت مرا به خانه مان برساند اما با طرح این موضوع که با یکی از دوستانم در شهرک حکیمیه قرار ملاقات دارم ...
پاسداری که بی تابی ریحانه هم او را از پرکشیدن باز نداشت + تصایر
داشت که بعد از شهادت خیلی از کارهای خیرش برای ما نمایان شد. بسیار احساساتی، همیشه اوج احساساتش برای خانواده خرج می شد. یک بهانه کوچک کافی بود تا حتی یک شاخه گل در دست و برای شادمانی دل من و ریحانه وارد خانه شود. عید غدیر، عید ولایت و امامت را بسیار پر اهمیت می دانست و در این روز به من عیدی می داد. رضایت خداوند و بعد رضایت و لبخند نشاندن بر لب من صدر همه تلاش هایش بود. همیشه می گفت من یک عشق ...
راز جنایت سمند سوخته در جاده ورامین فاش شد
به قتل رسیده و مدعی شد که الهام هیچگونه ارتباطی در این ماجرا ندارد. ناصر در اعترافاتش به کارآگاهان گفت: "یک روز قبل از جنایت و طی تماس تلفنی با الهام متوجه درگیری شدید مابین الهام و همسرش شدم؛ بسیار عصبانی شدم و تصمیم گرفتم تا این بار به هر شکل ممکن تصمیم گذشته خودم برای کشتن پژمان را، حتی به تنهایی هم که شده انجام دهم ؛ ساعت 23:00 مورخه 15 تیرماه با اطلاع از این موضوع که الهام خانه اش را ترک کرده ...
برگزاری یادبود پدر شعر انقلاب
سبزواری بیان کرد: پدر بزرگ او شعر می گفت و در بین اقوام مادرش اش هم نویسندگانی وجود داشتند اما اینکه او به سبزوار تعلق داشت هم جزو خصوصیت های مهمش به شمار می رود. این شهر از آغاز اسلام به تشیع معروف است. او عمر پربرکت را یکی دیگر از خصوصیت های سبزواری دانست و بیان کرد: عمر حمید سبزواری پربرکت و طولانی بود و در عمرش اتفاقات خاصی را دید. تولدش با آغاز سلطنت رضاخان و نوجوانی اش با سقوط او ...
دولت روحانی شجاعت ندارد/ به جهانگیری گفتم حذف یارانه ها را به من بسپارید/عارف با فشار کنار رفت/احمدی ...
.... * پس آقایان پزشکیان و مطهری برای شما اصلا مطرح نبودند؟ – نه. البته نائب رئیسی آقای پزشکیان برایم تعجب آور نبود. در مجلس دهم یک تاکتیک اشتباهی دوستان مرتکب شدند و روز قبل از انتخاب هیات رئیسه دائم به آقای لاریجانی گفتم اگر این اتفاق بیفتد فردا آقای پزشکیان و مطهری رای می آورند و به خود آقایان هم گفتم. به لاریجانی گفتم برای انتخابات هیات رئیسه دائم ...
نخبه کشی در آموزش و پرورش: جفا به امثال من یا خیانت به مردم؟!
فرهنگیان نیوز - تدبیر https://telegram.me/edufarhangian : نخبه کشی در آموزش و پرورش: جفا به امثال من یا خیانت به مردم؟! سید محمد حسن حسینی (دکترای آموزش) در این گزارش سعی کرده ام گوشه ای از نوع برخوردهای تحقیر آمیز آموزش و پرورش مشهد را با خودم که هر ساله باید آن را به خاطر نوع تفکر و نگرش و روش تدریسم تحمل کنم انعکاس دهم. البته در این گزارش به آذار و اذیتهای روحی و ...
قاتل: طلبکار بودم
را باور نکردم و گوشی را قطع کردم. بعد از آن وقتی با تلفن مصطفی تماس گرفتم، مهدی به تماسم جواب داد و گفت در پاتوقش منتظر من است. من هم در دفاع از مصطفی اسلحه برداشتم و راهی آنجا شدم. وقتی وارد شدم دیدم که مهدی و نوچه هایش منتظر من هستند. بعد از اینکه حمله کردند، اسلحه کشیدم و دست به ماشه بردم. چند تیر هوایی شلیک کردم تا بترسند اما یکی از گلوله ها کمانه کرد و به یکی از آنها که بعداً فهمیدم مسعود نام ...
متفاوت ترین زنان قدرتمند سینما
بازی کاتالینا ساندینو مورینو) با کار در یک گل خانه، هزینه های خانواده اش را تامین می کند. او از کار اخراج می شود و برای تامین هزینه های خانواده اش مجبور می شود، با عنوان حمل کننده مواد مخدر، هر بار 62 قرص کوکایین را ببلعد و به آمریکا ببرد. یک بار در نیویورک، همه چیز مثل همیشه پیش نمی رود. مارستون کارگردانی یک قسمت از مجموعه شش فوت زیر زمین و قسمت هفتم از مجموعه اتاق خبر را در سال 2012 ...
دلم برات تنگ شده بابا
پدرش می پرسم و بعد از کمی مکث و فکر می گوید: خاطره زیادی ندارم ولی بهترین خاطره ام مربوط به روزی است که بابا از سرکار برگشته بود و خیلی خسته، با اصرار از او خواستم تا با هم پارک برویم ولی مادر به علت خستگی مانع شد، خیلی ناراخت بودم ولی پدرم با درخواست من موافقت کرد و با وجود خستگی زیاد من و مادرم را به پارک برد. از او یک جمله در مورد پدرش می پرسم و با لبخندی پاسخ می دهد: دلم برات ...
نظام بانکی ایران؛ از بانکداری تا تجارت نفت
گرفتم و در آن زمان در کنکورهای متعدد شرکت کردم که یکی از آنها کنکور بانک مرکزی برای اعزام به خارج بود که شرط آن داشتن دیپلم ریاضی با معدل بالای 18 بود. پدرم یزدی بود اما خودم متولد مشهد هستم. در دبیرستان علوی که آن زمان ملی و مذهبی بود درس خواندم. سال 1345 به تهران آمدم که در کنکور شرکت کنم. هر دانشگاه کنکور جداگانه ای داشت و در کنکور بانک مرکزی دنبال شناسایی افراد با استعداد بودند. بانک مرکزی 7 نفر ...
ناگفته های دختر جوانی که 8 سال تحت اسارت و تجاوز بود! (عکس)
در آن زندانی بودم به دستور دولت و به خرج خودم تغییر شکل بدهم . طرح او برای واگذاری خانه به یک خانواده پناهجو از مدت ها پیش در پیچ و خم ها و کاغذبازی های اداری معلق مانده است. ناتاشا در مورد رباینده اش می گوید: او شیفته شخصیت آدلف هیتلر بود و با من رفتاری چون رفتار نازی ها با قربانی هایشان داشت. همیشه گرسنگی می کشیدم و لباس ناکافی به تن داشتم و مجبور بودم به کارهای سخت تن دهم ...
خاطرات شاهدان قتل ناصرالدین شاه
خورده و سپس مراجعت نموده تا شرفیاب شوم. سوار اسب به خانه خود آمدم. آب برای شستن دست و صورت طلبیده میان اطاق دست و صورت را شستم و قدری نان خشک که در همان اطاق داشتم خوردم، در اطاق را به روی خود بسته گریه مفرطی کردم، باز صورت را آب زده سوار شدم و به در بزرگ قصر گلستان آمدم، وقت غروب آفتاب بود که وارد قصر شدم و همان جمعیت را در حیاط تخت مرمر دیدم که در انتظار نشسته اند. نیم ساعت از شب گذشته که ...
باهنر: دولت روحانی شجاعت ندارد؛به جهانگیری گفتم حذف یارانه ها را به من بسپارید
به گزارش فتن، محمد رضا باهنر گفت وگوی با عصر ایران داشته که مشرح آن را در ادامه می خوانید: -آقای مهندس دوران پسانمایندگی چگونه سپری می شود؟ من اگر بخواهم یک جمله بگویم هنوز خودم را پیدا نکردم. یک سری کارهای مانده معمولی از زمان مجلس دارم که آنها را جواب می دهم. بعضی از ارباب رجوع ها هم هستند. بد نیست بدانید من از سال 62 نماینده بافت بودم، تا سه سال قبل هم از بافت مراجعه ...
چهل و چهارمین سالگرد درگذشت حاج حسین آقا ملک
ایران اکونومیست - سال های 1325 یا 1326 در هفت یا هشت سالگی که به همراه خانواده به گردش در دامان طبیعت اطراف مشهد رفته بودم، از سوی روان شاد مادرم مامور شدم هیزم جمع کنم، چون آن زمان نه گاز بود نه می شد چراغ نفتی به طبیعت برد؛ هر کس به دامان طبیعت می رفت، از هیزم و خار و این ها برای گرما و آتش استفاده می کرد. من راه افتادم هیزم های ریز را جمع کردم. خارها و هیزم ها در دستان ام فرورفته بود؛ این یک سو! سوی دیگر، یک باره گم شدم. گریه ام گرفته ...
فرهاد ظریف: آرزوی حضور در المپیک از من گرفته شد
به گزارش پایگاه 598 ، فرهاد ظریف با حضور در یک برنامه تلویزیونی به سوالات مجری برنامه پاسخ داد. پاسخ بازیکن مشهدی تیم ملی والیبال به پرسش های مجری برنامه به شرح زیر است: با سماجت وارد تیم ملی شدم وقتی نوجوان بودم مرا به تیم ملی نوجوانان دعوت نکرده بودند من هم ساکم را برداشتم و با اتوبوس راهی اردوی تیم ملی نوجوانان در تهران شدم. آن زمان خواستم از من تست بگیرند که نمی پذیرفتند اما ...
منش های اخلاقی شهید ابوالفضل نیکزاد از زبان دوستان
بخوانم کتاب سفر حضرت آقا به سیستان بود که به نام داستان سیسیتان چاپ شده است. ابوالفضل عاشق شهدا بود. یکی از ویژگی های ابوالفضل خاکی بودن و تواضع بی حدش بود؛ همیشه در عین سادگی برخورد می کرد و اهل تجمل و ریا نبود. پدر ابوالفضل سال ها قبل فوت کرده و مادرش تنها بود. خیلی به مادرش خدمت می کرد و همیشه به فکر مادر بود. اوایل که ازدواج کرده بود دوستان به ابوالفضل می گفتند که خانه سازمانی بگیر ...
گفت می روم آلمان،اماسرازسوریه درآورد!
برایتان بستنی خریده ام و ما باید بستنی می خوردیم. پدر مجید هم بعد از خال کوبی دست مجید به او واکنش نشان می دهد و مجید شب را خانه نمی آید اما قهر کردن او هم مثل خودش عجیب است: خال کوبی برای 6 ماه قبل از شهادت مجید است. می گفت پشیمان شدم؛ اما خوشش نمی آمد چند بار تکرار کنی. می گفت چرا تکرار می کنید یک بار گفتید خجالت کشیدم. دیگر نگویید. وقتی هم از خانه قهر می کرد شب غذایی را که خودش می خورد دو پرس را ...