سایر منابع:
سایر خبرها
خودکشی در غروب جاویدان به سبک رجوی/ مسافران ترکیه چگونه به اشرف رسیدند؟/ ماجرای عجیب عذرخواهی میت از ...
اساس چیزی که از یگان ها وجود داشت؛ بیش از ارقامی که مطرح کردیم نبودند. عضو سابق گروهک تروریستی منافقین گفت: تیپی که ما در آن حضور داشتیم ؛ فرمانده اش فردی به نام "فرشید" بود و ما در تیم حفاظت فرمانده گردان بودیم. *"رجوی" یگان خصوصی صدام بود وی افزود: برای رجوی مهم نبود که چند نفر کشته می شوند و وی فقط منافع خودش را دنبال می کرد. "رجوی" یگان خصوصی صدام بود که هر ...
آنهایی که در خانه های مجلل آرمیده اند چه بسا انقلاب را یکشبه بفروشند
خواهیم کرد، یا دست یکدیگر را در شادی پیروزی جهان اسلام در کل گیتی می فشاریم و یا همه به حیات ابدی و شهادت روی می آوریم و از مرگِ شرافتمندانه استقبال می کنیم ولی در هر حال پیروزی و موفقیت با ما است و دعا را هم فراموش نمی کنیم. خداوندا! بر ما منت بنه و انقلاب اسلامی ما را مقدمه فرو ریختن کاخهای ستم جباران و افول ستاره عمر متجاوزان در سراسر جهان گردان. و همه ملتها را از ثمرات و برکات ...
دوربین ها خاموش!! اینجا سربازان آمریکایی جنایت می کنند/ چشم هایم؛ شغلم بود
و بیهوش شدم. بعد از چند دقیقه که به هوش آمدم دیدم از دو چشمم خون می آید و دست هایم تاول زده. من را به بیمارستان صدام بردند و گفتند پزشک انگلیسی شما را معاینه می کند. پزشک انگلیسی اول امتناع کرد اما وقتی متوجه شد من خبرنگار بین المللی هستم من را معاینه کرد و گفت شما متاسفانه چشم راستت را از دست دادی اما با چشم چپ تصاویر را تار می بینی؛ او گفته بود چشم هایش خوب شدن ندارد . یازده روز ...
منافقین با شعار "مهران تا تهران" در عملیات مرصاد از همه نیروهایشان استفاده کردند
خانه امن داشتند، افزود: در نهایت در سال 60 با اسلحه به خیابان ها آمدند و مجبور به ترک ایران شدند. ناصح با اشاره به اینکه منافقین، عملیات مرصاد را بعد از پذیرفتن قطعنامه 598 آغاز کردند، گفت: هدف آنها از این عملیات تصرف ایران بود که از اوایل سال 67 فعالیت خود را با دسته، گردان و تیپ آغاز کردند. وی با بیان اینکه در این عملیات منافقین از همه نیروهای خود در دنیا استفاده کردند ...
خوابی که گواه شهادت شد/ حضور پر رنگ شهید محمدی در خانواده
به گزارش خبرگزاری بین المللی قرآن(ایکنا) مراسم گرامی داشت و دیدار اساتید قرآنی با خانواده شهدای قرآنی عصر امروز ششم مرداد ماه در منزل شهید حسین محمدی صورت گرفت. در این مراسم خانواده این شهید قرآنی به خاطرات و اخلاقیات آن شهید بزرگوار پرداختند. پدر شهید محمدی با اشاره خواب مادر شهید محمدی بیان کرد: یک شب احیا احساس کردم صدای صحبت کردن می آید، دیدم همسرم در خواب در حال حرف زدن است و با ...
اصرار فائزه هاشمی بر یک دروغ تاریخی
ایدئولوژی) بود اما با طیف مسعود رجوی ارتباط خوبی داشت. بعد از انقلاب سپاه باغشاه را با اعضای نهضت آزادی راه انداخت و از حامیان جدی بنی صدر بود. وحید فرزند ارشدش از چهره های برجسته منافقین در فاز مسلحانه بود. حمید و سعید دو پسر دیگرش همسران فائزه و فاطمه دو دختر هاشمی رفسنجانی هستند. ماجرای مرگ لاهوتی چه بود؟ یکی از معضلات تاریخ شفاهی، روایت های گوناگون از ماجرای واحد است. چگونگی ...
ماجرای تبریک سیدحسن نصرالله به فاطمیون/ اهتزاز پرچم یا علی(ع) توسط نیروهای سیدحکیم بر تپه استراتژیک ...
استراتژیک لاذقیه/ تبریک حسن نصرالله به بچه های فاطمیون وقتی طرف صورت سید حکیم نگاه کردم حال و وضع خیلی بدی داشت. در راه فقط گریه می کرد زیرا سه نفر از بهترین بچه های ما شهید شده بودند و بد تر از همه اینکه پیکرشان بالا مانده بود. در مقر چند ساعتی سید حکیم را پیدا نمی کردم تا اینکه دیدم از لابلای درختان بیرون می آید. گفتم: سید کجا بودی؟ دلم برایت تنگ شده بود؟ بغلم کرد و با گریه گفت: پیکر ...
حماسه آفرینی رزمندگان در عملیات مرصاد
حین دکتر قاسم رضیعی ، دکتر حمید ملکی و، آقای سیف ا... نوری و... را دیدیم و با آنها حال احوال کردم . عقیل مرزبان( فرمانده گروهان ) گفت: سریع برو از تسلیحات گردان اسلحه بگیر می خواهیم برویم بالای گردنه چارزبر با احمد ملکی و بچه ها رفتیم و اسلحه و کارت و پلاک گرفتیم ،شهید احمد ملکی داشت کوله پشتی مرا می بست که حاج ناصر بیات از ما چند عکس یادگاری گرفت. انتهای پیام/ ...
کسی که اشک حسین و شیرمادر را باهم بخورد، نمی میرد
می بره.دیدم نه بچه ا مه .گفتم مامان محمد نرسیده کجا داری می ری نصفه شبی؟گفت فرمانده مون شهید شده دارم می رم بهشت زهرا.گفتم منم باهات می یام.5 صبح رسیدیم بهشت زهرا.اون موقع یه پیرزنی بود که پسرش دیروزش شهید شده بود واون روز اومده بود بهشت زهرا.محمد ازش پرسید کی تون شهید شده که گفت پسرم..گفت مامان مادرها خیلی کم طاقت ترن ولی پدر ها صبرشون بیشتره.بعد من دیدم اومد سر مزار خودش همین جا.وسه تا لگد زد به ...
محبت؛ نخ تسبیح اجتماع مدینه النبی - خانواده هسته تمدن است
، چند سال آن ها غذا برای خوردن نداشتند، کلّی در مدینه حکومت تشکیل دادند، آن ها همچنان اصحاب صُفّه داشتند، آدم هایی که هیچ چیز نداشتند، بار بر دیگران هستند نه جایی دارند، نه غذایی دارند. شما در آن ها معجزه ای نمی بینید. پناه بردن پیامبر از دست منافقین به باغ یهودی معجزه یعنی این که فرض کنید حضرت موسی انجام داد برای قوم بنی اسرائیل از آسمان مرغ بریان می آوردند، همه می خوردند و ...
خطبه های ماندگار آیت الله طالقانی
از انقلابیون، اسلحه به دست پشت تریبون مسجد دانشگاه تهران قرار گرفته اند. از جمله آن چهره ها می توان به مرحوم آیت الله منتظری، موسوی اردبیلی، هاشمی رفسنجانی، آیت الله خامنه ای، امامی کاشانی، ربانی املشی، محمد یزدی، مهدوی کنی، احمد جنتی و طاهری خرم آبادی اشاره کرد که چهره هایی مثل حجت الاسلام موحدی کرمانی، کاظم صدیقی و احمد خاتمی هم در سال های اخیر به آن اضافه شده اند. بنا بر گزارشی که ...
روایت جشن و پایکوبی منافقین برای ترور صیاد/بعد از ترور صیاد شام دادند
جنوب به ایران حمله کنند تا ما بتوانیم به راحتی از سمت غرب پیشروی کنیم. شب قبل از شروع عملیات در جلسه معروف به توجیه فروغ یا خداحافظی نیز حضور داشتید؟ بله، همه نیروها بودند. مسعود در آن جلسه سخنرانی مفصلی کرد و گفت همین فردا باید حرکت کنیم و حتی به فرمانده محور تهران گفت: وقتی به تهران رسیدید اتاق کار سابق من در خیابان طالقانی را آماده کنید تا من بیایم و در آن مستقر شوم و بعد خطاب به ...
روزنامه های سه شنبه
می دهد در سال های اخیر هدررفت برق در کشور بیشتر شده است و اگر جلوی این مشکل گرفته نشود، شاهد خاموشی های بیشتری خواهیم بود. روزنامه جام جم با انتشار عنوان لقمه حلال سر سفره می برم، آورد: پرویز فلاحی پور بازیگر تلویزیون و تئاتر در گفت و گویی در پاسخ به این سوال که چه عواملی باعث شد که نسل شما سالم تر از نسل های بعدی زندگی کند؟، اظهار داشت: کسی که با لقمه حلال بزرگ می شود و بچه هایی که در ...
برای سردار مرصاد”شهید حمید رضا ابراهیمی”
علی جوزی پور/میرملاس زنده نگهداشتن یادشهداء کمتر از شهادت نیست ( مقام معظم رهبری) خوشا آنانکه جانان میشناسند طریق عشق و ایمان میشناسند بسی گفتیم وگفتید از شهیدان شهیدان را شهیدان میشناسند دریکی از روزهای آخرین ماه بهار همراه با بانگ جرس بیداری خروس خوش الحان درخرداد سال 1346 سرداری متولد گردید [...] علی جوزی پور/میرملاس زنده نگهداشتن یادشهداء کمتر از شهادت نیست ( مقام معظم رهبری) خوشا آنانکه جانان میشناسند طریق عشق و ایمان میشناسند بسی گفتیم وگفتید از شهیدان شهیدان را شهیدان میشناسند دریکی از روزهای آخرین ماه بهار همراه با بانگ جرس بیداری خروس خوش الحان درخرداد سال 1346 سرداری متولد گردید که کسی نمیدانست انسانی خواهد شد که ندای مظلومیت مردم ستمدیده کردستان را لبیک خواهد گفت و شال همت بر کمر میبندد تا بزرگ رهبر جهان اسلام حضرت امام خمینی را همراهی کند و در مقابل همه استبداد طلبی شرق و غرب تمام قد و مردانه بایستاد ٬ تا مردم محروم کردستان با حضورش و در سایه استواری گامهایش ٬ آسایش و امنیت را تجربه نمایند و سنگینی قدمهایش دل هر دشمنی را به لرزه در آور`د و نامش ابهت دشمن دون را بشکند ...... وکوههای سخت و نفس گیر کردستان شاهد این حقیقت اند سردار شهید حمید رضا ابراهیمی در روستای کوژینه ( گنجینه ضرونی ) در دامان پاک مادری با تقوی متولد شد و زیر سایه پدری بزرگوار ٬ نیک نام و شجاع که خود از جنگ آوران ٬ دلاوران و سواران نامی و شهیر عصر خود بود پرورش یافت . تحصیلات خود را تا پایان دوره ابتدایی در زادگاهش و روستاهای همجوار ضرونی به پایان برد و برای ادامه تحصیل راهی کوهدشت شد و بعد از طی دوران راهنمایی و همزمانی آن با آغاز جنگ تحمیلی بمحض آنکه توان گرفتن اسلحه را در خود دید سنگر تحصیل را رها کرده و به عضویت بسیج در آمد و به جبهه های نبرد حق علیه باطل شتافت و متعاقب آن به عضویت رسمی سپاه درآمده و به لباس مقدس سپاه ملبس شد و به جرگه یاران واقعی حضرت امام خمینی و سربازی سالار شهیدان آقا ابا عبدالله مفتخر گردید . سردارشهید حمید رضا ابراهیمی با توجه به رشادتها و جانفشانیهایی که از خود نشان داد خیلی زود جای خود را درمیان فرماندهان و بزرگان نظامی بازکرده و در سمت های فرمانده گردان علی ابن ابیطالب بوکان ٬ فرمانده گردان جندالله مهاباد ٬ فرمانده گردان امام حسن ٬ معاونت گردان همیشه پیروز محبین ٬ فرمانده گردان فاتح عاشورا ٬ فرمانده محور عملیات سر دشت و در آخرین مسئولیت بعنوان فرمانده محور عملیات لشگر همیشه پیروز 57 ابوالفضل ( ع)بر گزیده شد و به انجام امور محوله مشغول گردید ٬ هنوز چند روز از شروع مسئولیتش نگذشته بود که انتصاب ایشان در مسئولیت جدید با آتش بس و اجرای قطعنامه 598 همزمان گردید که این امر موجبات ناراحتی و دلخوری شدید شهید را فراهم نمود و غمی به بزرگی عالم همه وجودش را فرا میگیرد که چرا از قافله همرزمان شهیدش بخصوص سردارشهید علیمردان آزادبخت جا مانده است ( رفیقان رسم همدردی کجا رفت / جوانمردان جوانمردی کجا رفت ) به گفته دوستان نزدیکش بارها دستها را به علامت تأسف و تأثر برهم کوبیدو اشک ریزان و ناله کنان که چرا شهادت نصیبش نمیشود ( مکوب ای دل به تلخی دست بر دست / در این قصر بلور آخر کسی هست ) اما از آنجا که پاکباخته بود و هر قدمی را فقط برای رضای خدا بر میداشت و همه هستی خود را متعلق به حضرت دوست میدانست و در برابر معبود تسلیم محض بود و برای رسیدن بمحضرش سر از پا نمیشناخت و همه ترم های دانشگاه امام خمینی را یکی پس از دیگری با موفقیت گذرانده بود و از طرفی لیاقت پرواز تا عرش کبریایی را کسب نموده بود صدای ملکوتی : اگر آه تو از جنس نیاز است / در باغ شهادت باز باز است !! همه وجودش را فرا گرفت و بی تابی وصال دوستان شهیدش چنان مستش کرده بود که همه دنیا و تعلقات آن را به سخره گرفت و همچون باد سر سر خود را به استقبال خونین از منافقین رساند . در شرایطی که همه مردم و مسئولین از حمله منافقین نگران بودند فقط سبکبالانی چون سردار بی ادعا شهید جاوید حمید رضا ابراهیمی بودند که از شوق پرواز سر از پا نمیشناختند !!! صدای کوس انالحق حمید را فریاد میزد و زنگها در استقبالش به خوش رقصی پرداخته و نوید پیوستن حمید و ورود به حریم یاررا نجوا میکردند . عجب آهنگ دلبربائیست !! این ندای آسمانی !! نداییکه او را جاودانه کرده واز جمله حمایل بدستان دروازه بهشت که یکی از کمترین هدیه های خداوندکریم به شهداء از جمله به ایشان است مفتخر کرد تا اینکه ...لحظه موعود فرا میرسد و سردار عزیز در یک رویاروئی کاملا نا برابربا شجاعت هرچه تمامتر به مقابله با کوردل ترین و شقی ترین قوم دنیا منافقین وطن فروش در حالیکه خود به تنهایی قصد به تصرف در آوردن تانک دشمن را داشت مورد اصابت کالیبر تانک قرار گرفت ودر تاریخ 67/5/3 در کرند غرب در جلوی دیده گان حاج نوری فرمانده لشگر و شهید عزیز سردارگمنام حاج حمید قبادی فرمانده اطلاعات عملیات لشگر 57 از عالم خاک بسوی افلاک پر کشید و به یاران شهیدش پیوست . روحش شاد و یادش تا ابد جاودانه باد گفتم کجا !؟ گفتا بخون !! گفتم که کی ؟؟گفتا کنون ! گفتم چرا ؟ گفتا جنون / گفتم نرو !! خندیدو رفت ........!!!!! درج شده توسط : محمد ابراهیمی فرد/ دبیر سرویس فناوری و دانلود"میرملاس " ...
شهیدی که هنوز صدای اذانش در شهر شنیده می شود/ رزمنده اهل سنتی که پیکرش پس از 13 سال به کشور بازگشت
اتوبوس رزمندگان برای جهبه ها آماده می شدند رسول ساعت ها قبل به آنجا می رفت و برای موفقیت آنان در جنگ دعا می کرد و قرآن می خواند. برادر شهید رسول حمیدی خاطر نشان کرد: ایشان فردی منظم و خانواده دوست بود و همیشه تمام اعضای خانواده را نصیحت می کرد حتی چند بار من که برادر بزرگتر او بودم را به انجام کار نیک دعوت کرد و می گفت خداوند در همه حال از ما با خبر است و ما باید با کارهای خودمان آن را ...
از غبطه خوردن حاج رحیم به حال همسرش تا جانفشانی علی عابدینی در صحنه نبرد
. شهید رحیم کابلی گفتم: رحیم! گرسنه ته؟ گفت: نه، می خواهم روزه ام را باز کنم . عجیب بود برام که چطور توانست با آن همه تحرک و درگیری روزه داشته باشد . با تعجب گفتم: تو روزه بودی؟! خیلی عادی گفت: آره، روز کوتاه است، به آدم فشار نمی آید . مانده بودم چی به او بگویم. * به کمک دیگران بروید صبح عملیات بود که بچه ها با بی سیم به ما اطلاع دادند، چند نفر از بچه ها که ...
انتخاب 28 طرح برای مرحله بازبینی بخش خیابانی سومین سوگواره خمسه
فرهنگی هنری شهرداری تهران همچون فرهنگسراها و خانه های فرهنگ با هدف آموزش و معرفی تئاتر شورایی به شهروندان و علاقه مندان به هنر تئاتر، شکل گیری گروه های تئاتر شورایی در مناطق 22 گانه، ایجاد فرصت برای اجرا و حمایت مالی از گروه های تئاتر شورایی، برگزاری رپرتوار و جشنواره تئاتر شورایی برگزار می شود. علاقه مندان برای حضور در این برنامه می توانند به فرهنگسرای خاوران واقع در خیابان خاوران، بعد از سه راه هاشم آباد مراجعه کنند. تهرام/7245//1348 انتهای پیام /* ارتباط با سردبیر: info@avaeabiposhan.ir تماس بی واسطه با مسئولین ...
دیوارها دوباره پر از عکس لاله هاست(گزارش روز)
ممکنه دخترها از ازدواج تصورات دیگری داشته باشند و شما هم همین طور اما من نتوانم آنها را برآورده کنم. آرزویم شهادت است. شما به من بگویید جبهه نرو، من این کار را نمی کنم. بچه و ازدواج من را پایبند نخواهد کرد تا به جبهه نروم. از همه مهم تر دست راستم قطع شده و خیلی کارها را نمی توانم بکنم. بعدا دیدم که مثلا بستن یک دکمه لباس و پوشیدن یک جوراب برایش خیلی مشکل است اما به من اجازه نمی داد برایش انجام دهم ...
08 مرداد؛ عملیات مرصاد پایان یافت
، رهبر سازمان با اعضا بود. در این نشست که عصر روز جمعه 1367/4/31، سه روز قبل از شروع عملیات فروغ جاویدان برگزار شد، رجوی جزئیات این عملیات را به اطلاع فرماندهان و اعضای سازمان مجاهدین خلق رساند. ساعت 2/30 بود که سخنرانی پایان پذیرفت و افراد تا 3/30 بعد از نیمه شب از یکدیگر خداحافظی کردند. در روزهای شنبه و یکشنبه کار ها جنبه آماده سازی داشت و طی یک نشست در روز شنبه فرمانده گردان ها، سرگروه ها و ...
نقشه ی شوم براندازی انقلاب اسلامی در عرض سه روز !
بودند در جاده و راه را بند آورده بودند. اولین کسی که جلوی اینها را گرفت خود مردم بودند. ساعت 5 صبح رفتیم. همه خلبان ها در پناهگاه آماده بودند. توجیهشان کردم که اوضاع در چه مرحله ای هست. دو تا هلیکوپتر کبری و یک هلیکوپتر 214 آماده شدند که با من برای شناسایی برویم و بعد بقیه بیایند. این دو تا کبری را داشتیم؛ خودمان توی هلیکوپتر 214 جلو نشستیم. گفتم: همین طور سر پائین برو جلو ببینیم، این ...
خاطرات خواندنی از نبرد در کمینگاه خدا/ هم آوردی مردان شیعه و سنی و اهل حق با نفاق
در حال آموزش هستند و هم امکانات ترابری جهت انتقال تانک را در اختیار نداریم و همه امکانات مربوطه به جنوب اعزام شده است. حیدری گفت: من به همراه دو تن از همکاران یعنی برادران بشیری وحیدری تصمیم گرفتیم در قالب نیروی عادی به گردان بدر که فرمانده و پرسنلش هرسینی بودند مراجعه و در عملیات شرکت کنیم. این رزمنده عملیات مرصاد ادامه داد: تصمیم گرفتیم سری به منزل بزنیم و فردا خود را به ...
شهیدی که تا آخرین قطره خون با منافقین مبارزه کرد
باخوشحالی فریاد زدند ایرانی. ما به سربازان حمله کردیم وتعدادی اسیر گرفتیم درآن موقع که یکی ازعراقی هاخیلی هول شده بود گفت: اشهد ان لا اله الله و اشهد ان محمد رسول الله و اشهد ان خمینی روح الله همین را که گفت همه زدیم زیرخنده.به هر حال ماموریت به خوبی انجام شد واطلاعات لازم را رساندیم و دوستمان حالش خوب شد. بعد گفت می بینی چقدر برای پیروزی این جنگ بچه ها رنج وزحمت کشیدند پس حداقل برای تشکرازآن ...
بمباران هوایی با طعم کنسرو ماهی
.... آمدیم توی جاده و هواپیماها هم شیرجه می گرفتن 6 تا 6 تا، ول کن هم نبودند مثل اینکه بنا داشتن منطقه را با خاک یکی کُنَن و بعد بروند. با بمباران و کالیبر،هواپیما بچه ها رو می زدند. ما رفتیم زیر یکی از این پل های زیر جاده سنگر گرفتیم تا بمباران تمام بشود. شب شد سید گفت : بریم. گفتم: کجا ؟ ادامه داد: بریم پادگان الله اکبر پرسیدم: چرا ؟ جواب داد: اینجا دیگه سر و صاحب ندارد. آمدیم بیرون ...
خاطرات سردار
،احمَد احمِد او سه احمد اول را که یعنی متوسلیان، با لهجه تهرانی می گفت، اما اسم خودش را با لهجه نجف آبادی ، مخصوصا مقداری هم غلیظ تر بیان می کرد. یادشان بخیر : احمَد احمَد ، احمَد احمِد،احمَد احمِد...! مواظب دستت هستی؟ یک روز در فرودگاه ، حاج احمد را دیدم. از من پرسیدند :حاج مرتضی مواظب دستت هستی؟ گفتم: بله، یک دست مصنوعی گذاشته ام که به عصب های قطع شده دستم آسیبی نرسد. حاج احمد گفت ...
مرصاد تجربه ای برای این روزهای ما است که دشمن شناسی یادمان نرود/ استکبار هنوز به خون ما تشنه است
، ناگهان راه را بر ستون های منافقین می بندند و واحدهای زرهی رزمندگان، در یک اقدام متهورانه، تعداد زیادی از ادوات سنگین زرهی منافقین را هدف قرار داده و به آتش می کشند. جاده باختران - اسلام آباد در همان لحظات اولیه، انباشته از ادوات سوخته شده می شود و عکس العمل سریع رزمندگان، منافقین را به فراری مفتضحانه وادار می سازد. این عملیات در روز بعد نیز با حمله هوانیروز ارتش جمهوری اسلامی ایران با ...
5 مرداد 1367؛ روزی که فروغ جاویدان ، منافقین را به زباله دان تاریخ فرستاد
را نداریم و با خلبان حمله می کنیم ساعت 5 صبح رفتیم. همه خلبانها در پناهگاه آماده بودند. توجیهشان کردم که اوضاع در چه مرحله ای هست. دو تا هلیکوپتر کبری و یک هلیکوپتر 214 آماده شدند که با من برای شناسایی برویم و بعد بقیه بیایند. این دو تا کبری را داشتیم؛ خودمان توی هلیکوپتر 214 جلو نشستیم. گفتم: همین جور سر پائین برو جلو ببینیم، این منافقین کجایند. همین طور از روی جاده می رفتیم نگاه می ...
روایت حسین مظفر از کوتاهی تعداد کمی از فرماندهان در عملیات مرصاد و شوک بعد از پذیرش قطعنامه 598
خانواده کمک کنی. اما من گفتم که من هم کارهایم را کرده ام و می آیم. شهید حسن گفت که ما همه عمودی میرویم، افقی برمیگردیم و وصیت کرد که وقتی افقی(شهید شدیم) برگشتیم ما را به ترتیب سن دفن کنید. ما همین کار هم انجام دادیم.البته بگویم که مادر قبلا در یک مکاشفه در جریان شهادت برادرها قرار گرفته بود. * مکاشفه؟ بله. چند وقت قبل از عملیات به مادرم حالت مکاشفه دست میدهد، خواب نبوده ...
روح الله با خدا ماند و پادشاهی کرد
...> اردیبهشت سال 80 دخترم اسماء به دنیا آمد و شش سال بعد خدا به ما حسین مهدی را داد. از حس و حال آقا روح الله وقتی که پدر شدند، بگویید؟ خیلی بچه دوست داشت. وقتی خدا به ما اسماء را داد همه اش خدا را شکر می کرد و دعا می خواند. تا چند وقت اسماء را بغل نکرد می گفت خیلی کوچک است و می ترسم که از دستم بیفتد روی زمین. وقت هایی که اسماء در بغل من بود فقط سراغش می آمد و با او حرف می زد، بوسش ...
لشکر انصارالحسین(ع) همدان، خط شکن عملیات مرصاد بود/ حیرت شهید صیاد شیرازی از مقاومت رزمندگان همدان و ...
عملیات مرصاد و مشاور فعلی استاندار همدان در امور ایثارگران به خبرنگار ما گفت: نیروهای لشکر انصار که پیش از عملیات مرصاد در تنگه چهارزبر مستقر بودند؛ مطلع شدند که افراد ناشناسی از مرز عبور کرده و به طرف سرپل ذهاب در حرکتند که بعد معلوم شد، منافقان هستند. حاج میرزا سلگی افزود: نیروهای همدان به محض اطلاع در قالب چند گردان به همراه تیپ اطلاعات، عملیات به فرماندهی هادی فضلی به سرعت حرکت کردند تا ...
این خاکریز را ملائکه زده اند! فرشتگان مانع پیشروی منافقان شدند
به گزارش نافع ، یکی از مهمترین درس های " مرصاد"، ایستادگی و مقاومت یک یگان در برابر شمار زیاد متجاوزان بود که باوجود نداشتن اطلاع قبلی با نثار جان از پیشروی دشمن جلوگیری کرده و "فروغ جاویدان" منافقان را به "حماسه جاویدان مرصاد" مبدل کردند. لشکر 32 انصارالحسین(ع) همدان که تنها دوساعت پیش از نقشه آن ها، آگاه شده بودند؛ روز 4 مرداد با بستن تنگه چهارزبر، شبانه تمام توان خود را برای ایجاد ...