سایر منابع:
سایر خبرها
سلام بر خورشید حقیقت از نگاه بانوی معنویت
بخشی از سفرنامه بانو علویه همایونی می خوانیم: ...به سن 16یا 17سالگی در سالهای 1313یا 1314هجری شمسی که لطف خدایارگردید و به خدمت بانوی یگانه بانو مجتهده امین (رضوان الله علیها)شرفیاب شدم... ناگفته نماند که من اولین فردی بودم که به شاگردی و فیوضات وجود معظم لها به خدمت ایشان راه یافتم زیرا حضرتش اهل تظاهر و فخر و مباهات نبود که مردم اورا از جهت فضیلت باطنی بشناسند وفکر میکنم راز موفقیت ایشان همین ...
قتل شوهر،شرط اثبات عشق
هویت در محل ، بررسی های اولیه بر روی جسد انجام و با توجه به دلایل و شواهد بدست آمده ( وجود آثار شکستگی بر روی سر متوفی ) وقوع جنایت محرز شد که بلافاصله هماهنگی لازم با مقام قضایی دادگاه بخش کهریزک انجام شد. با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع "قتل عمد" و به دستور رئیس شعبه 103 دادگاه عمومی بخش کهریزک ، پرونده برای رسیدگی در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت. ...
4 داستان کوتاه درباره زنان زیرزمین پایتخت
لیسانس کامپیوتر دارم و از خانواده سطح پایینی هم نیستم. به خوابم نمی دیدم این روز رو ... خب تا قطار نیومده تعریف کن که چی شد؟ تو شهرمون دانشجو بودم که عاشق یکی از همکلاسیام شدم. بچه تهران بود. نه که فکر کنی بچه پولدار بودا، بچه ی پایین شهر بود، خواستیم با هم ازدواج کنیم که خانواده پسره خیلی موافق نبودن. خلاصه بعد کلی داستان عقد کردیم و من اومدم تهران. هم شوهرم بیکار بود، هم من ...
نخستین قرار عاشقی
همین رفیق بازی ها معتاد شدم. 2 دختر چهار و شش ساله داشتم که به خاطر عدم صلاحیت، حضانت شان را از من گرفتند. خانواده ام از آن خانواده هایی هستند که لب به سیگار نزده اند. معلوم بود که نمی توانند اعتیاد مرا قبول کنند. اینطور شد که طردم کردند و من به معنای واقعی تنها شدم؛ 5سال تمام . افسانه می گوید که رنج تنهایی باعث می شد بیشتر و بیشتر در مرداب اعتیاد فرو برود. صادقانه اعتراف می کند اعتیاد ...
وضعیت خانواده سپهر سرداری یک سال بعد از قتل
که چیزی از آن روز به یاد ندارد. کمیسیون پزشکی قانونی از زمان قتل تا به حال دو بار سلامت روان اشکان را بررسی کرده، در نوبت اول اعضای کمیسیون رای به سلامتش داده اند و در نوبت دوم رای به جنونش. حالا لیلا یک بار دیگر درخواست تجدیدنظر را برای بررسی سه باره سلامت روانی اشکان در کمیسیون داده است. لیلا کاغذ اهدای عضو سپهر را می گیرد و از بیمارستان بیرون می آید. چند ساعت دیگر قرار است همگی دور مزار سپهر جمع شوند و تولدش را جشن بگیرند. عکس سپهر را از کیف پولش بیرون می آورد تا قنادی آن را روی کیک بیندازد. لیلا به آن بالا نگاه می کند و می گوید: سپهر یعنی آسمان! هرجایی یه زمینی باشه، آسمونی هم هست. ...
گزارش کامل برنامه نود
...> برنامه نود امشب اختصاص به بررسی هفته سوم لیگ برتر و شرایط داوری آن خواهد داشت و ماجرای عجیب جذب بازیکنان اوکراینی توسط پرسپولیس نیز تحت بررسی عادل فردوسی پور قرار خواهد گرفت. - بررسی آکادمی مهدوی کیا - بررسی لیگ برتر هفته سوم - ماجرای عجیب جذب بازیکنان اوکراینی پرسپولیس بررسی هفته سوم لیگ برتر هفته سوم لیگ برتر با صدرنشینی پرسپولیس بعد از پیروزی در ...
حاشیه ی و متن نمایش روسری آبی
...، پرویز آبنار، امیر اسفندیاری و عباس گنجوی (تدوین گر) خاطراتی از فیلم را بیان کردند و باران کوثری که در فیلم روسری آبی 10 سال سن داشت اظهار کرد: این فیلم برای من خیلی مهم است، چون اولین فیلمی است که بعد از بازی در آن تصمیم جدی گرفتم که بازیگر شوم و برای این نقش هم جنگیدم. او با اشاره به اینکه عده ای فکر می کنند به واسطه حضور پدر و مادرم به این حرفه وارد شدم ادامه داد: اما واقعیت این ...
روزگار زنان معتاد
من کنان به حرف می آید... 12 سال پیش فرار کردم. می خواستم با کسی که دوستش داشتم ازدواج کنم. پدرم اجازه نداد. آن بی معرفت هم خیلی زود زن دیگری گرفت. دلم شکسته بود. یک روز وسایلم را برداشتم و از شهرمان به تهران آمدم... (بغض می کند) وقتی به تهران آمدم 25 سال داشتم. با خودم گفتم اینجا کار و برای خودم زندگی مستقلی درست می کنم اما نشد. همان روز اول در پارک گرفتار سعید شدم. با هزار وعده و وعید ...
حکایت تنها سرمربی نابینای فوتبال ایران/ تاجی نبودم خط خوردم
کاپیتان باشد. آن روزها مرا با این لقب خطاب می کرد. بعد از این بازی درخواست ملاقات با هاری گیم کردم و گفتم به دلیل حضور بزرگترها در تیم اجازه بدهد بازیکن دیگری این وظیفه را بر عهده بگیرد که با دعوا مرا از اتاقش بیرون کرد. چند ساعت بعد مترجمش از من خواست که نزد این مربی انگلیسی بروم. در نشستی که به صرف نسکافه همراه بود پیشنهاد مرا پذیرفت. گفت: نظرت را می پذیرم به خاطر اینکه می دانم می خواهی به تیم ...
دختری که پدرش را با خودرو زیرگرفته و کشته است ،به 3سال زندان محکوم شد
و اصلاً امنیت نداشتم. قاضی: چه شد که از دست پدرت بنابر اظهاراتی که در اوراق پرونده وجود دارد فرار کرده ای و با خودرو به او کوبیده ای؟ سارا: روز حادثه که من تازه از خانه بیرون آمده بودم پدرم مرا دنبال کرد و من که از تعقیبش ترسیده بودم ابتدا با سپر به موتورسیکلت او که مقابلم ایستاده بود کوبیدم اما او همچنان دنبالم کرد. من می خواستم از دستش فرار کنم اما انگار قصد نداشت از تعقیب صرفنظر ...
دلم برای همسرم تنگ شده است
این پسر صبح دیروز برای تکمیل تحقیقات پرونده اش به دادسرای جنایی تهران منتقل شد و در حاشیه این جلسه در گفت وگو با شهروند از جزییات ماجرای زندگی اش گفت: چند سال داری؟ 31 سال. چی شد که عضو باند یاکوزاها شدی؟ باند یاکوزا را از خودشان در آورده اند. من عضو باند یاکوزاها نیستم. مگر در ژاپن قاچاقچی مواد مخدر نبودی؟ قاچاقچی بودم؛ ولی عضو باند یاکوزا نبودم. چند وقت پیش به ژاپن رفتی؟ 13 سال پیش بود که رفتم. آن زمان 18 ساله بودم. دو سال در آلمان ماندم ...
قتل مادر به دستور موجودات خیالی!
رها کردم. روز حادثه با مادرت دعوایتان شد؟ اصلاً. بیچاره هیچ چیزی نگفت اما از قبل به خاطر یکسری مسائل اختلاف داشتم. مادرم در کارهایم دخالت می کرد به همین خاطر نمی توانستم تحملش کنم. بعد هم صدایی به من گفت نمی دانم چه اتفاقی افتاده اما کاری که کردم اجرای دستور بود. این دستورات در حد صدا است یا تصویر هم می بینی؟ تصویر هم می بینم. همه چیز از آن مجلس شروع شد اما صدا به ...
ادعای تازه مردی که از 6سال پیش به اتهام قتل همسر زندانی است: اخیرا متوجه شده ام همسرم را دوستم کشته
دستور انتقال متهم از زندان را صادر کرد تا بار دیگر تحقیقات از اوانجام شود. متهم صبح دیروز در حضور بازپرس جنایی همچنان منکر جنایت شد اما این بار ادعای جدیدی مطرح کرد و گفت: من قتل را انجام نداده ام اما یکی از دوستانم که با او در کمپ ترک اعتیاد آشنا شده بودم می تواند این قتل را انجام داده باشد. او برای آزار و اذیت همسرم وارد خانه شده و او را به قتل رسانده است. تا الان هم حرفی نزدم چون وقتی ...
پوگبا: به خانه ام برگشته ام
...، هیچ کلمه ای. امروز به کرینگتون بازگشتم و احساسم مثل این بود که به خانه برگشته ام. انگار فقط به تعطیلات رفته بودم. به نظرم می رسد که انگار فقط به تعطیلات رفته بودم و حالا به خانه برگشته ام و از این بابت خوشحالم. حالا همه آن افراد قدیمی را در باشگاه می بینم که هنوز هم در اینجا هستند.صادقانه، احساس خیلی خوبی دارم. *فکر می کنم بعد از حرف هایی که زدی، این سوال خنده داری برای پرسیدن ...
رهبری گفتند شبیخون فرهنگی ؛ برخی گفتند توهم توطئه است/ وقتی فهمیدیم که دیگر خاکریزی برایمان نمانده است
روز قلمداد نمی شد. حتی آن زمان خیلی ها اینجا چراغی روشن است -که به لحاظ محتوایی در مورد عمق دین و چالش فهم از دین حرف می زد - را پس زدند. اما حرف این فیلم خیلی زود تبدیل به حرف مهم جامعه شد و همینطور خیلی دور، خیلی نزدیک یا به همین سادگی که آن ها هم باز مورد طعنه قرار گرفتند. می گفتند الان چقدر مسئله زنان خانه دار و دغدغه ها و خلأهای عاطفی موضوع روز ما است. در حالی که می بینیم، دامنه و ...
قلیان کشی خونین جوانان کوچه نشین
که تا سپیده دم روز گذشته همه عوامل شرکت کننده در نزاع خونین منجر به قتل، با صدور دستورات قضایی و تلاش کارآگاهان اداره جنایی در دام قانون گرفتار شدند. بنابراین گزارش، متهمان این پرونده صبح روز گذشته در شعبه 208 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد مورد بازجویی قرار گرفتند و پس از تفهیم اتهام، روانه زندان شدند تا تحقیقات تکمیلی درباره جنایت جوانان کوچه نشین انجام شود. رئیس پلیس آگاهی ...
فاسدترین و بدنام ترین قاتلان سریالی دنیا
...، پیروانش را متقاعد کرده بود که از جانب خداوند رسالتی بر عهده دارد. پیروان او، زن و مرد، عامل قتل هایی بودند که در خانه شارون تیت، همسر کارگردان معروف، رومن پولانسکی، اتفاق افتاده بود. شارون تیت آن زمان حامله بود و با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده بود. تعداد زیادی در خانه و نیز خانه لنو و رزمری لابیانکا توسط گروه منسون به قتل رسیدند. کلید کشف قتل ها در اثرات خون به جامانده از جسد ...
فراموشی نخستین شهید جهاد سازندگی کشور؛ در غبار روزمرگی مسئولان سیستانی و بلوچستانی
دنیا و آخرت را اعطا کرده است. شهداء به راستی بهترین راه را برگزیدند و در زمان حرکت در این مسیر از هیچ چیزی خوف نداشتند و در اوج اخلاص خون پاک خود را به خداوند متعال تقدیم کردند. اما اولین شهید سازندگی کشور در نیمه دوم مردادماه 1358 در شهرستان خاش به شهادت رسیدند و از آن زمان که خون این شهید والامقام بر زمین تفتیده این استان فروریخت، سالها می گذرد و متاسفانه مسئولین امر مدتهاست که این روز ...
جوانی و زیبایی ام را از دست دادم/میخواهم حقم را از این پزشک بگیرم
زیبایی قرار گرفتم. از همان روز همه زندگی ام را باختم. جوانی و زیبایی ام را از دست دادم. حالا درگوشه این خانه افتادم. آرزوهایم همه رنگ باخت. پزشک معالج موادی به صورت ما تزریق کرد که تاریخ گذشته بود. مواد درصورتمان مثل مار می خزید. چند روز پس از این جراحی رفتم تا مواد را از صورتم بیرون بکشد اما عفونت کرد. هنوز درد آمپول بزرگی را که داخل گونه ها و پوست صورتم کرد، فراموش نمی کنم. صورتم درد ...
شهید ناصری در غربت شهید شد
خانواده ساعت ها به دنبال پیدا کردن کلید می گشتند؛ راننده شان هم عکس هایی از آن روز را ثبت کرد؛ آخرین باری که رفتند را به خاطر دارم، بسیار گریه کردم و نمی گذاشتم پدر برود؛ رفتنشان را به تأخیر انداختند و مرا برای گردش بیرون بردند تا به رفتنشان رضایت دهم؛ بابا در واقع برای ما الگو و قهرمان بودند. ناصری به خاطراتش با پدر این گونه ادامه می دهد: به دلیل شغل حساس پدر، ترس از دست دادنشان برای ...
واکنش “علیخانی” به اعلام خبر فوتش از سوی شبکه ورزش
تکذیب کردیم تا دوستان را از نگرانی دربیاوریم. تهیه کننده این برنامه در ادامه صحبت هایش در پاسخ به این سوال که آیا توبیخی برای گزارشگر اعزامی این شبکه در نظر گرفته شده یا خیر گفت: این گزارشگر توبیخ شده است و مدیران ارشد هم به سرعت این توبیخ را انجام دادند و قطعا از این اتفاق به سادگی عبور نخواهند کرد. از آنجایی که توتونچی تنها گزارشگر اعزامی به این مسابقات است نمیتوانیم که به او بگوییم که دیگر حق گزارش ندارد باید هر توبیخی صورت میگیرد بعد از مسابقات باشد تا مخاظبان از گزارش و پوشش این مسابقات توسط ایشان محروم نشوند. انتهای پیام/ ...
جامعه مددکاری اجتماعی ایران، چشم انتظار سامان یافتن آشیانه ای امن برای حرفه
شده بود. با او همراه شدم و بعد از پرس وجو به دایره مددکاری بیمارستان رجوع نمودیم اما با دربسته ای روبرو شدیم که فقط زمان تصفیه حساب بیماران نیازمند کسوت مددکار ملموس می شد. بالشخصه دلم شکست از اینهمه جوری که به حرفه ی مددکاری روا داشته اند. در سایر کشورها قدرت اختیارات یک مددکار فراتر از نقش کاهنده هزینه هاست اما در ساختار اداری ما، این حرفه فقط در همین حیطه و مختص به زمان مقرر شده در نهادهای ...
از دعوت شهید گمنام به مراسم عقد تا دلتنگی شهدا برای خادمین/ شهدای مدافع حرم برکت کاروان شهدای غواص بود
گفت من به شهرضا می آیم و نه تنها برای مادرم بلکه برای تمامی مردم یک سفره پهن می کنم. من به او گفتم تا ده دقیقه پیش قرار بود این کاروان به دهاقان برود ولی شهید مسائلی وعده ای کرده بود و به آن عمل کرد. در شهرضا یک مراسم سینه زنی و حس و حالی ایجاد شد که هنوز خود مردم شهرضا در بهت آن مانده اند. بین الحرمینی بود آن فضا. به یاد ماندنی بود. در دهاقان هم که کاروان گمنام رفته بود، در روستایی ...
انجماد رابطه ها در سکوت سرد خانواده
خشونت در وجود وی شده که به مرور زمان زمینه ساز مشکلات رفتاری از جمله بدرفتاری با همسر خواهد شد. تکرار چرخه خشونت در نسل های بعد یک تحقیق میدانی در جامعه هدف مورد بررسی من مشخص کرده است مردانی که در دوران کودکی بازی های خشن می کنند یا شاهد شوخی های خشن و درگیری پدر و مادرشان هستند در بزرگسالی و روابط با همسرشان مبتلا به بدرفتاری می شوند. به همین دلیل است که من تأکید می کنم روی ...
ماجرای ذکر الله اکبر ابراهیم هادی و فرار بعثی ها
این طوری اومدم “. بعد گفتم: “آقا ابرام اجازه می دی منم با شما بیام؟” گفت:” نه شما با بچه های خودتون حرکت کن و برو، منم دنبال شما هستم و همدیگر رو می بینیم”. چند کیلومتر راه رفتیم تا اینکه در تاریکی شب به مواضع دشمن رسیدیم. کمی استراحت کردیم و من که آرپی جی زن بودم به همراه فرمانده خودمان تقریباً جلوتر از بقیه راه افتادیم. حالت بدی بود اصلاً آرامش نداشتم. سکوت عجیبی در منطقه حاکم بود. ما از ...
گاهی فیلم ها خیلی سروصدا می کنند اما در تاریخ جایی ندارند
به همین سادگی را به مرحوم کیارستمی دادم به من گفت بهتر است این فیلم را نسازی چون این فیلم هیچ چیزی ندارد. من پیش تولید را انجام داده بودم و قرار بود چند روز بعد فیلم را کلید بزنم. اما به ناگاه اعتماد به نفسم را از دست دادم. همان موقع پسرم در زنجان درس می خواند، شبانه آمد تهران و فیلمنامه را از من گرفت و رفت. صبح که بیدار شدم به من گفت این فیلم را حتما بساز، خیلی خوب است . تحلیل شگفت انگیزی ...
گذری بر زندگی رحیم آنجفی
عملیات سپاه اراک و دبیر ادبیات عرب، دبیرستانهای اراک بوده اند. زندگینامه: سردار رشید اسلام، رحیم آنجفی در سال 1332 در روستای مرزیجران از توابع شهرستان اراک دیدگان خدا جوی خود را به جهان گشود. مادرگرامی شهید رحیم آنجفی که به حق شیرزنی روشن ضمیر است می گوید: وقتی رحیم چهار ساله بود، مریض شد. هر چه او را به دکتر بردیم بهتر نشد، بعد از قطع امید از دکترها، من متوسل شدم به ساحت مقدس ...
ماجرای کشته شدن جوان ایرانی در ژاپن
تبهکاری گفت. چند وقت عضو باند یاکوزا بودی؟ یاکوزا؟ اصلاً چنین چیزی را قبول ندارم. چون یاکوزا نیستیم، ما در کار مواد مخدر بودیم. لقب هم داری؟ بله، به من می گویند ثانی. قتل را تو انجام دادی؟ نه. پس بی گناهی؟ نه، نمی گویم بی گناهم چرا که در آن نزاع شرکت داشتم. ما 8 نفر بودیم که باهم به میلاد حمله کردیم. از اختلافتان با مقتول بگو؟ ما یک باند ...
گریه اش را فقط هنگام خواندن دعای شهادت دیدم
شهید نسبت فامیلی با هم داریم ولی تا شب خواستگاری من ایشان را ندیده بودم. من دو برادرم در دفاع مقدس شهید شده اند و آقا قدرت مرا سر مزار برادرهایم می بیند و با خانواده ا ش برای خواستگاری صحبت می کند. بعد از مراسم خواستگاری ازدواجمان در سال 1385 خیلی ساده برگزار شد. شهید در همان مراسم خواستگاری به من گفت لطف الهی را شاکرم که شما با مقوله شهادت آشنا هستید و مشکلی ندارید. در اولین دیدار و صحبت هایمان ...
شیرین زبانی حافظ برای قوماندان تیپ فاطمیون
های کلاس بغلی می زدند روی میز، رفتم با ناراحتی گفتم: خجالت نمی کشید؟ امام فوت کرده شما می زنید روی میز؟ بعد همه در همان عالم خودشان خیلی ناراحت شدند و حالت اندوه گرفتند. فوت امام را به خوبی یادم است که چقدر ماتم همه جا را گرفته بود. سه روز پیکرشان در آن تابوت شیشه ای بود. صبح روزی که ایشان رحلت کردند قبل از اعلام مادرم مرا برای کاری فرستاده بودند منزل عمویم. رادیوی خانه آنها همیشه روشن بود. خبر را ...