سایر منابع:
سایر خبرها
دور از انتظار !!
کرد اکنون نمی دانم به حال خودم بگریم یا برای پدر و مادرم افسوس بخورم به کارشناس اجتماعی کلانتری امام رضا(ع) مشهد گفت: پدرم مرد معتادی بود که همه پول هایش را پای منقل دود می کرد و همین موضوع ریشه تمام اختلافات بین او و مادرم بود. مشاجره و نزاع های آن ها پایانی نداشت به طوری که هیچ کدام از خواسته خود کوتاه نمی آمدند این در حالی بود که من از همان دوران کودکی شاهد دعواها و کتک کاری های آن ها بودم ...
سرنوشت نامراد زندگی با مراد
.... یک مراسم جشن عروسی خوب هم برگزار کردیم. قرار بود به خانه مادر شوهرم برویم. اما او یک ماه بعد از ما ازدواج کرد و درگیر زندگی جدیدش شد. زن جوان افزود: در دوران عقد باردار شدم. مانده بودم چه کار کنم. مادر شوهرم می گفت مزاحم زندگی اش نشویم و خودمان فکری برداریم. پدرم که از آبرویش می ترسید دست به کار شد.او زیرزمین خانه همسایه را برایم کرایه کرد و جهیزیه ای که با هزار بدبختی تهیه کرده ...
ترفند مرد متجاوز برای جلوگیری از شکایت
طریق تلگرام با او در ارتباط بودم تا اینکه جوانی به خواستگاری ام آمد. اما پدرم به خاطر سن کم من و نداشتن پول خرید جهیزیه با ازدواج مان مخالفت کرد و جواب رد به خواستگارم داد. همین باعث عصبانیتم شد و شبانه از خانه فرار کردم. همان شب به محمد زنگ زدم و از او کمک خواستم. او مرا به خانه اش دعوت کرد. چون جایی برای ماندن نداشتم به آنجا رفتم. او به من گفته بود مجرد است اما وقتی به خانه اش رفتم و ...
زیباترین چهره با زخم های تلخ جنگ
، در برخی رسانه ها هم آمده باشد اما شنیدن جزئیات تفصیلی ماجرای بابا رجب از زبان خانواده اش سرشار از لطف و عبرت است. نخستین بار چهره رجب محمدزاده را در راهپیمایی 22 بهمن دیدم. نمی دانم چرا اصلاً فکر نکردم که این فرد ممکن است در جبهه بر اثر مجروحیت به این شکل درآمده باشد و گمان کردم در اثر یک سانحه تصادف یا اسیدپاشی صورتش از هم پاشیده است .خیلی نگذشت که عکسش در شبکه های اجتماعی دست به دست ...
تجاوز 2 مرد به زن دوستشان در حضور شوهرش!
روز نو : همسرم در اتاق کناری در خماری بود که دوستانش به سراغ من آمدند . گفته های تلخی که پرده از ماجرای تجاوز به زن جوان توسط دوستان همسرش برداشت. این تجاوز توسط دو مرد در حالی صورت گرفت که شوهر این زن پس از استعمال مواد در اتاق کناری محل تجاوز خمار افتاده بود و توجهی به فریادهای همسرش نکرده بود. زن جوان که به حکم دادگاه در انتظار اجرای حکم قصاص است در گفتگو با مددکار ...
جنایت، پایان ازدواج اجباری
...؛ بعد یک روز همراه مادرم، برای خواستگاری به خانه تان می آییم. با اعتراف صریح لیلا در مورد ارتکاب جنایت توسط حسن کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی ضمن شناسایی مخفیگاه وی در اسلامشهر به این شهرستان اعزام شدند و در حالی که وی قصد داشت با یکدستگاه خودرو پراید مشکی از محل فرار کند او را هم تنها چند ساعت پس از اعتراف های لیلا دستگیر کردند. لیلا شریک جرم من حسن پس از انتقال ...
منشی پور؛ معروف ترین ایرانیِ فرانسه!
، فقط کفش ورزشی آورده بودم و وسایل تمرین و حتی شورت ورزشی هم نداشتم چون برنامه ای برای تمرین نداشتم. فقط رفته بودم آنها را ببینم. روزی که سر تمرین رفتم، دو هفته قبل از این بود که می خواستند برای ریو اعزام شوند. احسان با سجاد محمدپور تنهایی تمرین می کرد. گفتم امروز روز تعطیلی شماست؟ گفت نه، ما همیشه همین طور بدون امکانات هستیم و مربی نداریم. با آقای احدی صحبت کردم. او آدم خوش فکری است. قرار ...
4 داستان کوتاه درباره زنان زیرزمین پایتخت + تصاویر
انتخاب کنند . برخی شان از این شغل راضی و خوشحالند اما برخی دیگر می گویند جریان زندگی آن ها را مجبور کرده است که هر روز کیسه های خشن و بزرگ را در سایه ی نگاه سنگین آدم ها جابه جا کنند. آنچه می خوانید، قصه هایی کوتاه از چهار زن دستفروش در مترو است که از میان حدود 20 مصاحبه انتخاب شده اند. ترجیح دادیم سراغ زنانی برویم که اگر آنها را در خیابان ببینید، محال است بتوانید حدس بزنید که دستفروشی ...
قاتل مرد نمایشگاه دار، قصاص شد
را به قتل رسانده است. وی گفت: دخترم مدتی قبل از شوهرش جدا شد که متوجه شدیم شهاب مزاحم دخترمان شده است به همین دلیل شوهرم از او کینه به دل گرفته بود و قصد انتقام داشت. شب حادثه با نقشه قبلی شوهرم، من و دخترم همراه یکی از دوستان شوهرم به خانه مقتول رفتیم. آن شب شهاب مست بود و همراه دخترم در حال تماشای ماهواره بود که دوست شوهرم از پشت با چوبدستی ضربه ای به سر مقتول زد و بعد شوهرم با 78 ...
شیرین زبانی حافظ برای قوماندان تیپ فاطمیون
بود چون من نوه و فرزند اول بودم خانواده خیلی حساس بودند و سخت گیری می کردند. پدرم گفت اول ایشان بیاید من ببینمش بعد اگر مشکلی نبود برای خواستگاری بیاید. وقتی قرار شد آقای توسلی برای اولین بار به منزل ما بیاید اصلا بحث خواستگاری مطرح نبود و من هم اجازه نداشتم بروم داخل جلسه، البته خانه مان طوری بود که با ترفندی می شد خواستگارها را دید. برق اتاق پایین را خاموش کردم که مثلا انگار کسی نیست و ...
کارزشت دایی با خواهر زاده اش / من محمد را فریب دادم
کرد تا با او ارتباط داشته باشم / من پیشنهادش را قبول کردم مردان مزاحم نیمه شب مرا ربودند و بعد از سه شبانه روز در اطراف تهران رهایم کردند زمانی که شوهرم درخانه خواب بود من دوست پسرم را به خانه آوردم +عکس کار زشت دایی با خواهر زاده اش / من محمد را فریب دادم عمل غیر اخلاقی پسر جوان با عمه اش / آن روز اشکان به خانه عمه آمده بود به شکل عجیبی به هوس باز بودن همسرم پی بردم/ او را از روی دستانش شناختم+ عکس ...
رابطه پنهانی و قتل در اتاق خواب!
.... آن زمان من در مشهد بودم که از طریق گوشی تلفن همراه دوستم شماره این زن را دیدم و با او تماس گرفتم. از آن زمان ارتباط تلفنی ما ادامه یافت تا این که ده ماه بعد او را ملاقات کردم. بهناز و دخترش مرتب گریه می کردند و از آزارهای محسن می گفتند تا این که من عصبانی شدم و شب حادثه همراه دوستانم به آن خانه رفتیم. در خانه باز بود که وارد شدیم. من قصد قتل نداشتم، برای همین هیچ وسیله ای برای قتل با خودم ...
هیچ چیز جز شهادت نمی توانست ما را از هم جدا کند/ بعضی تهمت ها داغ روی داغ ما می گذارد
شده بودند و بعد تروریست ها فیلم و تصویرشان را روی سایت هایشان گذاشتند که همرزمانشان مطمئن شدند که به شهادت رسیدند. *خبر شهادت ایشان را چه کسی به شما داد؟ همرزمان همسرم به برادر شهید گفته بودند و ایشان هم با برادر من تماس گرفته بود و موضوع را گفته بود و البته من قبلاً هم عرض کردم چون منتظر این خبر بودم با ایما و اشاره و صحبت هایی که برادرم با برادر شوهرم انجام می داد و پچ پچ ...
بلای که پسر جوان بر سر پسر بچه تنها در گندمزار آورد
دست ندید: زن هوس باز مرا به خانه اش دعوت کرد تا با او ارتباط داشته باشم / من پیشنهادش را قبول کردم مردان مزاحم نیمه شب مرا ربودند و بعد از سه شبانه روز در اطراف تهران رهایم کردند زمانی که شوهرم درخانه خواب بود من دوست پسرم را به خانه آوردم +عکس کار زشت دایی با خواهر زاده اش / من محمد را فریب دادم عمل غیر اخلاقی پسر جوان با عمه اش / آن روز اشکان به خانه عمه آمده بود به شکل عجیبی به هوس باز بودن همسرم پی بردم/ او را از روی دستانش شناختم+ عکس ...
ارتباط دختر 21 ساله با دوست پدرش!
دوست پدرم که او هم معتاد بود، رابطه برقرار کردم. حداقل با این رابطه، غم تهیه مواد نداشتم و تقریبا مستقل شده بودم. مادرم که نسبت به حرکات و رفتارم مشکوک شده بود، متوجه کارهایم شد. دیگر جایی در خانه اش نداشتم که فرار کردم و به خانه زنی رفتم که تنها زندگی می کرد. پدرم چندبار قبلا مرا برای تهیه مواد به سراغ این زن فرستاده بود. چندماه از حضورم در خانه او می گذرد. ما برای هزینه های مواد مخدر دزدی می کردیم که این بار قانون به سراغمان آمد. منبع: رکنا ...
فریب با ایدز برای اسارت دختر فراری
از دوستانم بروم که در خواب ... پس از این در حالی که خواب بود، از خانه اش فرار کردم و به خانه یکی از دوستانم پناه بردم. پشیمان شده بودم و قصد داشتم با پدرم تماس بگیرم و موضوع را توضیح دهم که مرد میانسال با من تماس گرفت و گفت بیماری ایدز دارد و مرا هم به این بیماری مبتلا کرده است. او مرا تهدید کرد تا دوباره پیش او بروم، اما من قبول نکردم و در خانه دوستم ماندم. پس از این به شدت ترسیده ...
عمل غیر اخلاقی پسر جوان با عمه اش / آن روز اشکان به خانه عمه آمده بود
... ایران 110 این اخبار را از دست ندید: زن هوس باز مرا به خانه اش دعوت کرد تا با او ارتباط داشته باشم / من پیشنهادش را قبول کردم مردان مزاحم نیمه شب مرا ربودند و بعد از سه شبانه روز در اطراف تهران رهایم کردند زمانی که شوهرم درخانه خواب بود من دوست پسرم را به خانه آوردم +عکس کار زشت دایی با خواهر زاده اش / من محمد را فریب دادم عمل غیر اخلاقی پسر جوان با عمه اش / آن روز اشکان به خانه عمه آمده بود به شکل عجیبی به هوس باز بودن همسرم پی بردم/ او را از روی دستانش شناختم+ عکس ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (293)
و کوفت و زهرمار می فرسته تو گروه میگه صبح زیباتون بخیر. سمت چپ، مود صبح تا عصر سمت راست، مود عصر به بعد 25. شما بصورت اتفاقی روز دختر تبریک بگو احتمال اینکه درست تبریک گفته باشی هفتاد درصده. 26. دو روز بعد اعلام نتایج کنکور از قلم چی به من زنگ زدن گفتن دو میلیون بهت میدیم برو بگو من گزینه دو ثبت نام کرده بودم. 27. رفیقم واس تولدم مسیج داده که ...
ارتباط کثیف دختر جوان با یکی از پسران فامیل / فریب هوس بازی هایش را خوردم
سال از عمرم می گذشت و من با آرزو های زیادی که در سر داشتم روزگار سپری می کردم. با این حال خیال پردازی هایم آرامم می کرد. در ذهنم نقشه زیبایی از زندگی ام ترسیم کرده بودم اما با واقعیت فاصله ی فراوان داشت. زن جوان ادامه داد: بعد از مدتی امیدم نا امید شد دیگر تحمل این چشم انتظاری را نداشتم و سعی کردم با خودنمایی کاری کنم که زودتر راهی خانه بخت شوم. اما با این خود نمایی و نامناسب بودن حجابم ...
گریه اش را فقط هنگام خواندن دعای شهادت دیدم
درست یکی از همین افراد بود. شهیدی که از هر روز زندگی اش برای خودسازی اش استفاده می کرد. آرزو داشت اولین شهید استان لرستان باشد و خدا توفیق اولین شهید شهرستان کوهدشت را نصیبش کرد. روزنامه جوان دقایقی با کبری قبادپور همسر شهید درباره شیوه و سبک زندگی و اعتقادی شهید گفت وگو کرده است که در ادامه می خوانید. روزهای اول آشنایی تان با شهید چگونه رقم خورد که منجر به ازدواجتان شد؟ ...
بنی حسینیان: تلخ ترین خاطره ام بُریدن سرِ تراکتور بود!/ درخشان: ما را به بیمه خبرنگاری امیدی نیست
؟ پول توجیبی که پدرم به من می دهد از حقوق خبرنگاری بیشتر است حق پرست: از کودکی سه آرزو داشتم که تاکنون به دو مورد از آن ها رسیده ام، یکی از همین ها خبرنگاری بود و هنگام تعیین رشته نیز گرافیک را انتخاب و بعد از اتمام تحصیلات وارد عرصه خبری شدم، به نام طراح وارد آن مجموعه رسانه ای شده بودم اما طراحی را کنار گذاشته و خبرنگاری می کردم؛ پس باید بگویم این علاقه است که من را در این ...
ماجرای کشته شدن جوان ایرانی در ژاپن
. چه ساعتی این اتفاق افتاد؟ یک و نیم نصف شب بود که با سه خودرو تعقیبش کردیم. به محض فرار میلاد یکی از ماشین ها سد راهش شد، من و یک ماشین دیگر هم در تعقیبش بودیم. میلاد وقتی راهش را مسدود دید، خواست تغییر مسیر دهد که با جدول خیابان برخورد کرد و متوقف شد. به دنبال این برخورد، ماشین ما هم با خودرواش تصادف کرد. از ماشین پیاده شدیم و به طرف میلاد رفتیم. مسلح بودید؟ ...
برخورد های تندی هم از روشنفکران دیدم و هم از ریاکاران/ دختران ایرانی غیرت را دوست دارند
رفتارها در خانواده می تواند تعمیم پذیر در جامعه نیز باشد. در درون خانواده نقش تعیین کننده و همچنین بار عاطفی نیز بر دوش زن و مادر است. اصلاً دوست نداشتم که اطلاعات و آمار به مخاطب بدهم. بلکه علاقه مندم فیلم با مخاطب یک رابطه عاطفی برقرار کند. بحثی که در فیلم به آن پرداخته ام بحثی بوده در ارتباط با درونیات آدم ها بوده در نتیجه در چنین چالشی به نظرم زن ها قهرمان های مهمتری هستند. ...
چند نما از روزگار زنان معتاد
کند خود را بی تفاوت نشان دهد اما من من کنان به حرف می آید... 12 سال پیش فرار کردم. می خواستم با کسی که دوستش داشتم ازدواج کنم. پدرم اجازه نداد. آن بی معرفت هم خیلی زود زن دیگری گرفت. دلم شکسته بود. یک روز وسایلم را برداشتم و از شهرمان به تهران آمدم... (بغض می کند) وقتی به تهران آمدم 25 سال داشتم. با خودم گفتم اینجا کار و برای خودم زندگی مستقلی درست می کنم اما نشد. همان روز اول در پارک ...
اخبار کوتاه
بودند و با پوشاندن سر و صورت خود و با لباس خاکی رنگ دست به این اقدام زدند و از محل گریختند. فرماندار سردشت اضافه کرد: تلاش برای شناسایی عوامل این حمله ادامه دارد. کشف 12بسته هروئین از معده یک زن در چالوس نوشهر: فرمانده انتظامی چالوس از دستگیری 2 عامل توزیع مواد مخدر در این شهر خبر داد و گفت: 12 بسته هروئین از معده یک زن در این شهرستان کشف شد. سرهنگ علیرضا قدیمی ...
جنایت هولناک برای اثبات عشق
مخفیگاه حسن راهی آنجا شدند و وی را که سوار بر یک خودروی پراید قصد فرار داشت، دستگیر کردند. مرد جوان وقتی فهمید لیلا همه تقصیر را به گردن او انداخته، راز جنایت را فاش کرد و گفت: نقشه قتل را لیلا کشید. گفته بود اگر می خواهم عشقم را به او ثابت کنم، باید شوهرش را به قتل برسانم. برای همین ساعاتی پیش از نیمه شب به خانه شان رفتم و درحالی که مقتول در خواب بود با چکشی که از قبل به لیلا داده بودم او ...
درآمد 400 میلیونی قاچاقچی ایرانی در ژاپن
. من 800 میلیون تومان به صورت ین به خود میلاد قبل از مرگش داده بودم . خانواده من و شرکایم سه میلیارد و 200 میلیون تومان به خانواده او در تهران تحویل دادند که اسنادش موجود است.اما او با مشتریانش تماس گرفت و شماره جدیدش را داد.از او خواستیم از این کار دست بردارد که قبول نکرد. از روز جنایت بگو ؟ آن روز چهار نفرمان سوار دو خودرو شدیم و میلاد را تعقیب کردیم. در جریان این تعقیب و ...
سرنوشت تکان دهنده دختری به نام ستاره
هیچ وقت پولی نداشتم تا همچون همکلاسی هایم از بوفه مدرسه خوراکی بخرم وبه همین دلیل همیشه زنگ های تفریح یا به بهانه درس خواندن داخل کلاس می ماندم و یا به گوشه خلوت حیاط می رفتم تا از گزند نگاههای تمسّخرآمیز بچّه ها دور باشم. من درس خوان ترین شاگر کلاس بودم و همه نمراتم بیست بود. امتحان ریاضی آن روز را هم خوب داده بودم و در حالیکه دیگر هیچ توانی در جسم کوچکم نبود، به سمت خانه راه افتادم ...
راز جسد رودخانه کن فاش شد/شوهرم را دوست نداشتم عاشق دوست پسرم بودم
هیچگونه ارتباطی با هم نمی گیریم تا آب ها از آسیاب بیفتد؛ بعد یک روز همراه مادرم، برای خواستگاری به خانه تان می آییم. دستگیری عامل اصلی جنایت با اعتراف صریح متهم (همسر مقتول) مبنی بر ارتکاب جنایت توسط حسن . الف ، کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی ضمن شناسایی مخفیگاه حسن در شهرستان اسلامشهر و انجام هماهنگی با مقام قضایی ، به این شهرستان اعزام شده و در حالیکه وی قصد داشت تا با یک ...
گفتم دستم به خون بختیار آلوده نیست ولی او را خائن می دانم/ وکیلم در دفاعیه نوشت موکلم را فقط به دلیل ...
شدم و در سال 1358 رسماً کارمند صدا و سیما شدم. بعد هم مرا به فرانسه فرستادند و از سال 1359 رئیس دفتر صدا و سیما در پاریس شدم و تا آخر سال 1365 در آنجا بودم. چه شد که درگیر این پرونده و دستگیر شدید؟ من اصلاً روحم هم از این قضایا خبر نداشت. دوستی به نام حسین شیخ عطار که از دوستان قدیمی ام و از بچه های تلویزیون بود و بعد رفته بود مخابرات، به من گفت دو تا از دوستانش می خواهند به ...