سایر منابع:
سایر خبرها
احمدی نژاد تفسیر خاصی از قانون اساسی داشت / ما نامزد انگلیسی در انتخابات خبرگان94 نداشتیم
یک روایت هم استفاده کنم. ماجرای خانه نشینی آقای احمدی نژاد که خودشان و اطرافیان شان آن را از اساس تکذیب می کنند. اما من می خواهم روایت شما را از این ماجرا بدانم. شما از چهره های نزدیک به مقام معظم رهبری هستید. در آن زمان نظر رهبری در مورد این موضوع چه بود؟ خودتان تلاشی برای پایان دادن به موضوع کردید؟ در مورد آن 11 روز چیزی ناگفته نمانده که من بخواهم اضافه کنم و همه چیز مشخص ...
عنایت امام رضا(ع) به آیت الله العظمی لنکرانی(ره)
خود را به ضریح امام رضا(ع) چسبانده اند، با خودم فکر کردم ما روحانی شیعه هستیم اما نتوانستیم خود را به ضریح برسانیم. مرحوم آیت الله العظمی فاضل لنکرانی(ره) پدرم بیان می داشتند من زیارت وداع را خواندم و آمدم بیرون، داشتم به سمت درب اصلی می رفتم یکی به من گفت می خواهید بیایید کنار ضریح؟، گفتم آرزوی من است، گفت؛ پس پشت سر من بیا. من نیز پشت سر او رفتم. پدر تعریف می ...
با حبیب رفتم... بدون حبیب بازگشتم/ سه ماه در سلول انفرادی
اوایل فکر می کردیم این تحرکات فقط در مرز است و همان جا تمام می شود، اما عراقی ها هر روز در حال پیشروی بودند. هرگاه به پشت بام می رفتیم، عراقی ها را می دیدیم. تعداد زیادی از همسایه ها شهر را ترک کرده بودند و به روستاها و شهرهای اطراف رفته بودند. پدرم اجازه نمی داد ما شهر را ترک کنیم و می گفت عراقی ها چند روز بعد عقب نشینی می کنند و به شهر وارد نمی شود. برادرم و حبیب هرگاه از خط مقدم برمی گشتند، می گفتند شما نمی دانید آن جا چه خبر است توپ و تانک عراقی ها مثل مور و ملخ در مرز پراکنده است و شما نمی توانید این جا بمانید. ...
شهیدی که با لبخند به استقبال شهادت رفت
خیالشان آسوده شود که پدرم زنده نمی ماند یک تیر به قلب و تیردیگری را به سرش زدندو بلافاصله با موتور از صحنه جنایت گریختند. آن روز من در مدرسه و سرجلسه امتحان بودم که مدیر و معاون مدرسه آمدند و به من گفتند ما تو را به خانه می رسانیم و من متعجب از علت کارشان بودم .اما پس از رسیدن به خانه علت را فهمیدم و آنان شهادت پدر را به من تبریک گفتند. پس از به شهادت رسیدن پدرم . من وخانواده ام تمام ...
بیوگرافی شاهرخ خان پادشاه سینمای هند
برخوردار است. چرا؟ خب، ما شرقی هستیم و آن ها غربی. ما فرهنگ خاص خودمان را داریم و خانواده برایمان از ارزش ویژه و بالایی برخوردار است. البته نمی خواهم به زندگی خانوادگی همکاران غربی ایراد بگیرم . در بین آن ها کسانی هستند که زندگی خانوادگی گرمی دارند. ولی به طور کل، نگاه ما مردمی که در شرق زندگی می کنیم، نسبت به خانواده، پدر و مادر و مسائلی از این است متفاوت است. برای مثال، رابطه پدر و فرزندی که در ...
به همسرم خیانت کردم،او هم به تلافی خیانت...!
به گزارش شهدای ایران به نقل از خراسان، او پس از تفهیم اتهام توسط قاضی سید جواد حسینی مقابل دوربین قوه قضاییه ایستاد و در حالی که مدعی بود همسرش به او خیانت کرده است لب به اعتراف گشود و گفت: از مدتی قبل با زن جوانی در شهرک طرق آشنا شده بودم و با او ارتباط داشتم اما روزی همسر آن زن متوجه ماجرا شد و بدین ترتیب من توسط نیروهای انتظامی دستگیر و به حکم قاضی روانه زندان شدم. حدود 2 ماه در ...
امام(ع):من قیس را بهتر می شناسم، او خیانت نکرده و طبق صلاحدید خویش کاری را انجام داده است/ معاویه در ...
راهنمایی کنم؟ گفتم: آری، پیامبر (ص) فرمود: فراوان بگو: لا حول و لا قوة الا بالله. [13] وی در سقیفه بنی ساعده حضور داشت. اما در دوره خلفای سه گانه در امور دخالت نمی کرد و اطلاعات چندانی از وی در این دوره در دست نیست. در برخی منابع گزارش هایی از برخورد تند وی با خلیفه اول[14] و دوم نقل شده است. به عنوان نمونه گفته شده است در سقیفه بنی ساعده هنگامی که بشیر بن سعد به عنوان بزرگ قبیله اوس با ...
داشته هایت را بشمار، نه محرومیت هایت را
...، درباره فعالیت اردوهای دانش آموزی مجموعه می گوید: 11 سال است که هر سال، 10 هفته اردویی برگزار می کنیم. گروه های مختلف دانش آموزان مناطق و مدارس مناطق محروم، از صبح شنبه به تدریج وارد اردو می شوند. روز اول اردو به هر دانش آموز یک دست لباس ورزشی و یک بسته لوازم بهداشتی و مورد نیاز از جمله حوله، کلاه و لباس شنا تحویل می دهیم و روز آخر هم به هر دانش آموز یک دست لباس رسمی که برای پسران شامل کت و شلوار است و ...
از شکنجه ساواک تا پذیرایی با کابل برق/ سرباز روح الله برای امام خامنه ای هم جان می دهد
خاله ام یکی از شب های سرد زمستان، با اسپری که در ابتدا نمی داستم چه کارایی دارد، روی دیوارهای کاه گلی زفره شعار مرگ بر شاه نوشتیم و جالب این بود که در ان زمان برخی ادعای شاه دوستی می کردند و ما ابتدای نوشتن شعارها را از دیوار منازل کسانی که ادعای شاه دوست بودن داشتن، شروع کردیم. صبح روز بعد از شعار نویسی باصدای خش خشی از خواب بیدار شدم و وقتی به درون کوچه سرک کشیدم، مردم با تیشه به جان ...
حدادعادل: امر مشترک بین جریانات سیاسی وفاداری به آرمان های امام خمینی است/ نامزد انگلیسی در انتخابات ...
.... من همانجا اصلاح طلبان مجلس دهم را مخاطب قرار دادم و گفتم که مطمئن باشید اگر برای حل مشکلات کشور راه حل کارشناسی داشته باشید من به عنوان یک اصولگرا از جانب بقیه نمایندگان اصولگرا که در مجلس دهم حضور دارند، قول می دهم که آنها با شما همکاری کنند. فکر می کنم باید به این سمت برویم. ما با دولتی مثل امریکا روبه رو هستیم که خلف وعده می کند و هر روز به یک بهانه ای چوب لای چرخ ما می گذارد. حرف من این ...
برایم مراسم ختم گرفتند
خورد که دمدمه های صبح روز بعد او در محاصره بعثی ها گرفتار می شود اما خودش را نمی بازد، لابه لای علف هایی پنهان می شود تا پس از گذشتن روز از تاریکی شبانه استفاده کند و به مواضع نیروهای خودی برگردد اما.... شامگاه 25 اسفند مسیر مجاهدت او عوض می شود و پس از عبور لحظات، دقایق و ساعت هایی پرمخاطره و جانفرسا، که فعلاً مجال پرداختن به آن نیست، تا اول شهریور 1369 – روز آزادی اش - در کمپ های 7 و ...
321 آزاده سهم زاهدان از جنگ/ از ماجرای خواب مادر شهید تا بازگشت پرستوهای عاشق به میهن
شوکه شده بودم بگونه ای که موقع بازگشت جگر گوشه ام تا چند روز نابینا بودم و او را فقط لمس می کردم. وی با بیان اینکه در طی این مدت بر مزار محمد حسن می رفته تا با پسرش درد دل کند، ادامه داد: روزها و ماه ها از پی می گذشت و از فرزندم بی خبر بودم تا اینکه یک شب در عالم خواب محمد حسن یک شاخه گل از زمین شلمچه چید و گفت: مادر این را بو کن کاظم به زودی بر می گردد ؛ همانطور هم شد. این مادر شهید ...
چرا علی ابن موسی الرضا(ع) را امام رئوف می نامند؟
وَ عِنْدَ الصِّرَاطِ وَ عِنْدَ الْمِیزَان [4] هر کس مرا زیارت کند روز قیامت در سه جا نزد او خواهم آمد تا از ترس های آن سه جا رهایش سازم: 1- هنگام پخش شدن نامه اعمال به دست راست یا چپ، 2- و نزد صراط، 3- و نزد میزان. امام رضا(ع) در زمان حیات مبارک خویش کانون مهر و عاطفه نسبت به مردم و مظهر عشق و محبت نسبت به آن ها بودند و این مهربانی در تک تک زوایای زندگی و برخورد ایشان با آحاد مردم جامعه ...
روایت مادرانه از 3 شهید و 2 جانباز بروجردی/ مادری که اجازه نداد در تشییع 3 فرزند شهیدش عزاداری کنند
. بااینکه دین خود را به انقلاب با شهادت سه فرزند برومندش ادا کرده دو فرزند جانباز دیگر نیز پس از آن ها تقدیم به ارزش های انقلاب و دفاع از کشور کرده است: پس از شهادت سه فرزندم سید حسین به جبهه رفت سید حسین در مناطق عملیاتی کردستان مورد اصابت ترکش و خمپاره قرار گرفت و مجروح شد همان سال که با وضعیت جراحتی که داشت به خانه برگشت من در بستر بیماری بودم وقتی از در وارد شد دیگر جان و رمقی نداشت ...
عباس شیرخدا ، نماد زنده ورزش زورخانه ای
/ او خدایی باشد از جنس بشر... ببینید! وقتی پدر آدم ورزشکار باشد و میل و کباده بگیرد، فرزندش هم این گونه می شود. وزن میلی که در خانه دارید چقدر است؟ در خانه سه رقم میل دارم؛ سبک، متوسط و سنگین. هر سه را صبح ها می گیرم. صبح چه ساعتی بیدار می شوید؟ آن موقع که رادیو برنامه زنده داشتم، پنج بیدار می شدم و شش برنامه اجرا می کردم. الان هر روز یک ربع به پنج ...
حدادعادل:بقالی داشتم درآمدم بیشتر بود
. در آن زمان نظر رهبری در مورد این موضوع چه بود؟ خودتان تلاشی برای پایان دادن به موضوع کردید؟ در مورد آن 11 روز چیزی ناگفته نمانده که من بخواهم اضافه کنم و همه چیز مشخص است. اما برایتان یک خاطره می گویم. روزهای اول یا دوم این اتفاق بود که آقای لاریجانی، رییس مجلس از حدود 30 نفر از نمایندگان فعال و سرشناس مجلس دعوت به حضور در دفتر کارشان کردند تا رایزنی کنند. من هم در آن جلسه بودم و نزدیک ...
حال و هوای دختران ترخیص شده از بهزیستی
و مادرش کنار او مواد مصرف می کند و هر شب در خانه بساط مصرف مواد هست، فرق می کند. خانه ما، خانه تیمی کد دار مصرف کنندگان بود. در نهایت و در سن 20 سالگی برای کار به یک کفاشی در بهارستان و در یک محیط کارگاهی کاملاً مردانه رفتم. همیشه در این محیط ها حداقل یک آدم مصرف کننده مواد یا سیگاری وجود دارد. در این شرایط مصرف سیگارم به سه پاکت در روز رسید؛ چون نمی خواستم مواد مصرف کنم ...
آزاده ای که در چنگال دشمن، فریاد مرگ بر صدام سر داد
دست متجاوزین بعثی، هنگامی که محمد شهسواری را برای اعزام به عقبه، به سمت خودروهای عراقی می بردند، او با مشاهده ده ها خبرنگار دوربین به دست که اطرافش را گرفته بودند، احساس کرد که رژیم صدام تدارک مفصلی را برای بهره برداری از عدم الفتح ایران در عملیات بدر دیده است. در این جا بود که وی ناگهان چندین بار فریاد زد: مرگ بر صدام، ضد اسلام . این حرکت محمد شهسواری، همان شب از تلویزیون های سراسر جهان پخش و ...
از اسارت در سومار تا فعالیت در جبهه اقتصاد مقاومتی
نکرده باشد، از زمانی که به اسارت آنها درآمدیم تا صبح آب و غذا در اختیار ما قرار ندادند، حدود 18 ساعت بود که بدون آب و غذا ما را نگه داشتند, بعد از 18 ساعت دم دمای صبح بود که چند پارچ کوچک آب در اختیار رزمندگان قرار دادند، مقدار در حدی بود که فقط دهن ما خیس شود، ما را به یکی از اردوگاه هایی که بعدا متوجه شدیم بغوبه هست منتقل کردند، از اول اسارت اولین کسانی که به نظرم می آمدند پدر و مادرم بود، دلم ...
دری به روی دوست
بهانه ای بیش نبود؛ من لبهایی معصومانه می خواستم که برای یک بار، مادر صدایم بزند؛ من دستهایی کودکانه می خواستم که بر موی سرم چنگ بزند؛ من بچه ای می خواستم که شب و روز شیره جانم را بمکد و... من چیزی دیگر نمی خواستم و نمی خواهم پدر! شما که باید در این مدت هفت سال، مرا شناخته باشی؛ می دانی که من هرگز انتظاری از رضا نداشتم و هیچ وقت از مشکلات زندگی، دَم نزدم... پدر مهربانم! سراغ رضا را از من ...
خبر ارتحال امام بدترین رویداد دوران اسارت بود/ دشمن با جنگ نرم به درون خانه ها آمده است
ماه سال 1362 شمسی در عملیات والفجر 1 شرکت کردم و در همان عملیات نخست توفیق نصیب ما شد که در آن سن در عملیات اسیر شدم که از فروردین ماه 1362 تا شهریور ماه سال 1369 برابر با 88 ماه و 11 روز بود. نجفی با بیان اینکه شاخص ترین افرادی که در دوران اسارت با وی همراه بودند، تصریح کرد: در آن مدت شاخص ترین افرادی که با من اسیر بودند برخی از این افراد به شهادت رسیدند، فرمانده های گروهان و گردان ها ...
جوکهای بامزه زن و شوهری
شوهری شوهر: عزیزم همیشه صحبت کردن با تلفنت چند ساعت طول می کشید اما این بار فقط یه ساعت صحبت کردی. معلومه که هوای جیب شوهرتو داری! زن: نه بابا جوک نگو واسه خودت، شماره رو اشتباهی گرفته بودم!!! جوکهای بامزه زن و شوهری مورد داشتیم مرده زیر تابوت زنش از بس خوشحال بوده داد میزده!!!... . . . . لا اله ایووووول الله جوک زن و ...
اسارت و آزادگان، سوژه ای که کمتر فیلم شده است/سینمای بدونِ اردوگاه
اوایل جنگ ایران و عراق و دیگر در روزهای بعد از جنگ روایت می شود. همسر رضا باردار است و باید مورد عمل جراحی قرار گیرد. رضا او را به بیمارستان می رساند و خود به اسارت قوای دشمن در می آید. همسر رضا حین عمل جراحی می میرد و شکوه پزشک جراح، فرزند رضا را نجات می دهد. پس از گذشت 9 سال، رضا از اسارت آزاد می شود و پی می برد که همه اعضای خانواده اش را از دست داده است. حال او در جستجوی تنها باز مانده خود ...
3400 روز اسارت با طعم شکنجه و دوری از وطن
؛ آزاده ای که هنگام اسارت متاهل بود و بعد از اسارت فرزندش ابراهیم چشم به دنیای بدون حضور پدر می گذارد. درهنگام اسارت بیش از 60روز مورد شدیدترین بازجوئی های پیچیده افسران استخبارات رژیم بعثی قرار می گیرد و بخاطر مقاومت تا پای اعدام پیش می رود اما به صورت اتفاقی او از این حادثه در امان می ماند. این آزاده خوش نام ایلامی بعد از بازگشت از اسارت تحصیلات تکمیلی خود را گذراند و موفق ...
پسرم چشمان کارگردان و خانواده شهید حجت را بارانی کرد
شهید گفت؛ وقتی که کنار سفره ساده شان بودیم. امشب حال خوب مادر، نگاه های حسرت بار پدر، برق چشمان خواهر و چشمان بارانی برادر شهید به همه عوامل مستند “پسرم” روحیه ای دوباره داد. امشب در اولین نمایش مستند، خانواده ما و شهید در کنار هم دیدند و گریستند. جای همه خالی... شهید رضا خاوری با نام جهادی حجت از فرماندهان لشکر فاطمیون، مدافعان حرم افغانستانی است که سال ها در جبهه های نبرد حق علیه باطل در دفاع از حرم حضرت زینب(س) به جنگ با تکفیری های وهابی پرداخت و سرانجام در محرم سال 94 به شهادت رسید. ...
سالروز شهادت شهید علی رمضان پور
برپا کنیم. پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، دشواری های پس از انقلاب پیش آمد. دوازدهم اردیبهشت ماه 1358ش زمانی که استاد مطهری توسط ضد انقلابیون به شهادت رسید، علی آن قدر بی تابی کرد که در بستر بیماری افتاد و یک هفته در خانه مادربزرگش بستری شد. بعد از آن، یک روز علی به خانه آمد و گفت که در پادگان ولی عصر (عج) عشرت آباد تهران به عضویت سپاه درآمده است. علی بعد از گذراندن دوره آموزشی سپاه با وظیفه ...
غمزه مدرن شدن ازدواج
پاسی از شب چانه زنی ادامه دارد و به هر زحمتی است از تعداد سکه ها کم می کنند؛ ولی بر متراژ زمین و دانگ خانه را برای پشت قباله می افزایند. دیس گردانی شرب و شیرینی و کشیدن کل از سوی زنان نشان می دهد به سلامتی همه چیز ختم به خیر شده است و دو جوان عاشق پیشه ،بنا بر چانه زنی بزرگان بر سر تعداد سکه و متراژ زمین،قرار است زیر یک سقف زندگی کنند. مادر بزرگ دندان های منصوعی اش را از همان شب بله برون ...
مژده لواسانی: دلم که می گیرد بلیط مشهد می خرم
من به صورت خیلی عجیب اتفاق افتاد. پدر و مادر و مادربزرگ من قرار بود عازم کربلا شوند. در دقیقه نود و نه مادربزرگ من نتوانست برود و من جایگزینش شدم. در کودکی برایم خیلی عجیب بود. آن زمان یک مداحی بود که آقای هلالی می خواند و مضومنش این بود: ما هیاتی ها می ریم کربلا/ به نیابت از آقامون رضا... من آن موقع خیلی این مداحی را گوش می کردم. بهترین هدیه ای که از امام رضا(ع) گرفتم سفر کربلا بود. بعد از ...
نوجوانی که غیرتش، زن خبرنگار را مجبور به حفظ حجاب کرد/ من لحظه ای نترسیدم و خود را نباختم
کار را بکنند، ولی تصمیم خود را گرفته بویدم و من از خودم خبر داشتم که به هیچ وجه تسلیم خواسته هایشان نمی شدم. همان لحظه معروف که خبرنگار زن مجبور به رعایت حجاب شد آن روز که دو، سه روز از اسارتم گذشته بود، پس از آن داستان آتشبار کاتیوشا، بلافاصله ما را که سه، چهار نفر بودیم، سوار جیپ کردند و حرکت دادند. کم کم به خرمشهر نزدیک می شدیم و از دور، تک تک ساختمان هایی که ...
بنیاد در آینه مطبوعات
و شش ماه، مرا در بند عراقیها نگه داشت. قصه از اینجا پا گرفت که توی یکی از روزهای هجده سالگی ام، ژاندارمها برای سربازگیری به روستایمان آمدند. رفتم جلو و گفتم اسم مرا بنویسید که خیلی دلم میخواهد برای دفاع از وطنم تفنگ روی شانه بگذارم. آن روزها خبر شهادت خواهرزاده ام هنوز تازه بود. رفتم دم خانه اش و گفتم: پوتینهای اصغر را بیاور. میخواهم پوتینهای شهید خانواده را بپوشم و به سربازی بروم. خواهرم ...