سایر منابع:
سایر خبرها
از بی مهری آخوند درباری تا مهر و محبت درجه دار شهربانی!
، بگذار برود طلبه شود . این حرف شد جواز آزادی من. فردایش با 24 تومان رفتم عبا و قبا گرفته و رفتم خدمت آیت الله صدر . آن ایام مریض احوال بود. وقتی دید برای ملبس شدن آمده ام، به سختی از جا برخاست و نشست. گفت: پسرجان، این لباس تقوا می خواهد. اگر می توانی متقی باشی، بسم الله. اگر که نه، از حالا نیا. ناراحت هم نشو قول دادم. دعایی خواند و عمامه سرم گذاشت. *درجه دار با ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (147)
هروقت میخواست منو بترسونه میگفت الان میرم میارمش بخورتت! 43. یه بار تو خیابون دزد کیف یه خانومو قاپید دوئیدم بگیرمش وسط راه وایساد دیدم هیکلیه سرعتمو 2 برابر کردم از بغلش رد شدم، سد کرج با تیر متوقفم کردن. 44. دنیای من اونجا تموم شد که پنج سالگی زنگ زدم خونه پدربزرگم گفتم سلام آقاجون من خودم شماره گرفتما. گفت پدرسگ قطع کن پول تلفنتون زیاد میشه. منبع :برترینها ...
"فاطمیون" پیش قراول نبرد سوریه بودند/"ارتش" چندین لشکر داوطلب شهادت دارد
...: سردار فلکی را بیشتر از هر کس، بروبچه های تیپ ادوات لشکر 10 سیدالشهدا(علیه السلام) می شناسند. او سال ها فرماندهی این یگان را که شامل واحد های دیدبانی، خمپاره، اسلحه 106 و مینی کاتیوشا یا 107 و... می شد، در روزهای سخت جنگ تحمیلی بر عهده داشت. او اما در دوران بازنشستگی هم دست از جهاد نکشیده و در دو جبهه فعال است؛ اول، جبهه فرهنگی با تشکیل و اداره هیئت رزمندگان تیپ نینوا که یکی از قدیمی ترین ...
جوانان بدانند بی هویت و بی فرهنگ نیستند/ آینده حتما روشن تر خواهد بود
روحیه بازنگشت. ما بسیار مغرور و شاداب از پیروزی انقلاب به درس و دانشگاه برگشتیم. بعد از انقلاب دوباره وارد دانشگاه شدم و بقیه تحصیلم را ادامه دادم. سال 59 جنگ شروع شد. که من گاهی تهران و گاهی در جبهه بودم. جنگ را یک جنگ ملی و اسلامی می دانستیم و پای آن نیز ایستادیم. چند سالی موقت میرفتم و چند سال آخر جزء تیم های اضطراری بهداری بودبم. تیمی بود که قرار بود به محض نیاز جبهه در کمتر از یک ربع ...
سروش رفیعی در گفت وگو با متافوتبال از راز پیچیده شدن موضوع کارت پایان خدمتش می گوید: 5سال در فجر بودم و ...
قرارداد لغو شد و به ثبت نرسید و قراردادی که تو زمان خودش به ثبت نرسیده و با امضای مدیر دیگه ای بوده الان فاقد اعتباره. ای ها هم روی اصول فدراسیون و قانونی پیش رفته و الان در حال حاضر قراردادی ندارم چون تا اتمام لیگ با فولاد بودم و تو مسابقات آسیایی هم بازی کردم هرچند تیم فولاد رو خونه خودم می دونم و مردم اهواز رو بسیار دوست دارم. حتی اگه شرایط جوری باشه که بخوام برگردم مشکلی با این قضیه ندارم و هدفم ...
ارادت شهید غوابش به ائمه اطهار(ع)/دعا کنید شهید شوم
کریم تا آخرین لحضات زندگی بالای سر او بود به طوری که شبانه روز از ایشان مراقبت می کرد و چندین بار برای انجام عمل او را به تهران انتقال داد ولی در نهایت به علت شدت بیماری در سال 1380دار فانی را وداع گفت. شهادت در روز قدس در اواخر سال 1365 بعد از اینکه دوست صمیمی اش ناصر نبهانی به جبهه رفت، در دوره های آموزشی قبل از اعزام به مدت یک ماه در بهبهان شرکت کرد. بعد از پایان دوره به ...
نحوه برخورد شیعیان با خانواده داعشی ها
جوانان امروز در جبهه های نبرد می توان گفت کاملا تزکیه شده اند. مساله دیگری که در جبهه بسیار تاثیرگذار بود فضای روحانی زیارت اربعین حسینی بود. این هم تاثیر بسیار بالایی در جبهه نبرد داشت. همانطور که پیش از این گفتم افرادی که شاید ما نگاه نه چندانی خوبی به آنها داشتیم امروز ناصر امام حسین (علیه السلام) شده اند و در راه دفاع از حرم اهل بیت (علیهم السلام) دفاع می کنند. آیا در بین مبلغان به ...
خالکوبی ام فردا پاک یاخاک می شود
که می خواستند به سوریه اعزام شوند به درب منزلم می آمدند حتی شب هم می ماندند تا آن ها را برای اعزام معرفی کنم. وی ادامه داد: به یکی از دوستانم پیغام دادم و گفتم که نیروهای بسیجی از من می خواهند تا برای اعزام معرفی شان کنم. با کمال تعجب گفت: بچه ها را بیاور. گفتم اگر قصد دارید 50 نفر اعزام کنید، معرفی نکنم چون باقی دیگر باور نمی کنند که در این حد ظرفیت داشتیم. هداوند تصریح کرد ...
میگن کودتا شده، مصدق رو کشتن
ناگهان یک جیپ روباز درست وسط چهارراه آب سردار ایستاد و یک افسر بلندقد، چشم و ابرو مشکی و خوش سیما اسلحه به دست از آن پیاده شد، طرف ما آمد و فریاد زد: اون کثافت را پاک کنید. ماها همه از ترس عقب عقب رفتیم و او جلوتر آمد و داد زد مگه نگفتم اون کثافت رو از رو دیوار پاک کنید. ماها برگشتیم و به دیوار پیش چهارراه که خانه مبشر بود، نگاه کردیم. با خط درشت نوشته بودند، ز جنبش توده ها، شاه فراری شده! و با یک ...
ماجراهای علی غصه خور!
دشمن را هم به درد می آورد. آرزو کردم که ای کاش در همان حال، یک نی غم انگیز به طور همزمان نواخته می شد تا یک تراژدی کامل و بی نظیر شکل می گرفت!... پیرمرد، بدون این که بتواندکلمات را درست ادا کند، بی توجه به عابران، با صدایی محزون و از اعماق وجود، آه می کشید و با خود حرف می زد که:” ” آی عزیز بابا! قربان آن هیکل چهار شانه ات بروم! حالا چه خاکی بر سر بریزم؟! جواب مادرت را چه بگویم؟!...” ...
خاطره منتشر نشده سیدحکیم از نام های جهادی و حضور ابوحامد در خط مقدم جنگ
.... یعنی او انتظار این واکنش من را نداشت. سریع انگشترها و گوشی هایم را در آوردم و به همراه سوئیچم به دست ابوحامد دادم. گفتم: حاجی این ها را بگیر. یک اسلحه داشتم، آن را برداشتم و راه افتادم. ابوحامد گفت: حکیم خودت می روی؟ گفتم: بله. گفت: پس چه کسی ته مانده نیروهایت را بیاورد؟ گفتم: حاجی من می روم. زحمتت می شود اما کار خودت است. گفت: زمان دیر شد. الان اگر بزنند، نمی رسی. گفتم: 20 دقیقه به من زمان ...
خاطره سیدحکیم از نام های جهادی و حضور ابوحامد در خط مقدم جنگ
.... یعنی او انتظار این واکنش من را نداشت. سریع انگشترها و گوشی هایم را در آوردم و به همراه سوئیچم به دست ابوحامد دادم. گفتم: حاجی این ها را بگیر. یک اسلحه داشتم، آن را برداشتم و راه افتادم. ابوحامد گفت: حکیم خودت می روی؟ گفتم: بله. گفت: پس چه کسی ته مانده نیروهایت را بیاورد؟ گفتم: حاجی من می روم. زحمتت می شود اما کار خودت است. گفت: زمان دیر شد. الان اگر بزنند، نمی رسی. گفتم: 20 دقیقه به من زمان ...
آزادگان دربند جلادانی چون داعش!
.... گر چه کسی هم که سالم است، ولی اثرات جبهه و جنگ را همچنان همراه خود دارد. دفاع پرس: برای اولین بار چه زمانی و چگونه به جبهه اعزام شدید؟ تقریبا 15-16 سال داشتم و سال سوم راهنمایی را تموم کرده بودم. در اواخرسال 61 با دستکاری شناسنامه از شهرستان ازنا به جبهه اعزام شدم و در عملیات رمضان حضور پیدا کردم و در این عملیات از ناحیه دست و گوش مجروح شدم. دفاع پرس: چه چیزی ...
سفری دلنشین و خوشمزه به تایلند
200 بات پرداخت کردم و بارضایت کامل 100 بت هم به عنوان انعام به خانم ماساژور دادم چون کل یک ساعت را بدون هدر دادن حتی یک ثانیه کارخود را به درستی انجام داده بود. هزینه ماساژ تایلندی همسرم هم 250 بت شد و 50 بت هم به عنوان انعام داد. به نظر من بهترین زمان ماساژ پا قبل از خواب است. یعنی زمانی که قصد پیاده روی مجدد نداشته باشید. بعد از خارج شدن از سالن، احساس میکردم که روی ابرها راه میروم. بعد از چند ...
(تصاویر)وقتی دروغ های هیلاری کلینتون سوژه کاریکاتوریست ها می شود
یکدیگر می باشند. قاطر اول: تازه شروع راهه و اسباب اثاثیه هیلاری بابای ما رو در آورده . قاطر دوم: خدا به داد برسه با این راه درازی که این ستاد داره . کاریکاتور، برنی سندرز را در حالی نشان می دهد که تلاش می کند با یک مرد که نماد رسانه هاست سخن بگوید اما گوش های رسانه کاملا مشغول ترامپ و کلینتون است و برنی را اصلا حساب نمی آورد. سندرز از او می پرسد: چرا من احساس می کنم که شما اصلا مرا نمی شنوی ...
جامعه و رسانه ها با پزشکان مهربان باشند
... من یک بار در یک جلسه ای به دکتر هاشمی گفتم که آقای وزیر، درمان را کاملاً مجانی نکنید این کار گدایی می شود حداقل 5 درصد هزینه را بگیرید، ولی خوب در جلسات سیاسی شان به این نتیجه رسیدند و حالا بعد از چند سال به این بحران بودجه و پرداخت ها رسیدند. بعد بحث کارانه ها را مطرح کردند که بزرگ ترین ضربه را به بحث آموزشی زد. هرکسی مهر بزند امتیاز بیشتری می گیرد و یک دفعه می بینی کسی که تازه دو ...