سایر منابع:
سایر خبرها
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (147)
لالیگایی جایی! خیلی ضایع ست از فینال المپیک برگردی بازی مثلا سیاه جامگان و ماشین سازی رو سوت بزنی. 26. روز آخر یه ورزشکار تو ماراتن داریم، الان داره به بقیه کاروان میگه جون مادرتون نرید منم مسابقه م تموم شه با هم بریم. 27. اوسین بولت اگه تو ایران بود با این سرعتش صد در صد کیف قاپ میشد. 28. من اگر یونسکو بودم میرفتم جمله "خسته نباشی دلاور، خدا قوت پهلوان" هادی عامل رو ...
از بی مهری آخوند درباری تا مهر و محبت درجه دار شهربانی!
خدمت شیخ ابوالقاسم کبیر قمی می رفتند، قرآن می خواندند و کارهای تجارت شان را حل و فصل می کردند. حالا هیچ کدام از آنها نیستند و می خواهم مطمئن شوم لااقل یک نفر جایگزین آنها تربیت کرده ام. من هم اوایل به حرف پدرم گوش دادم. بعد از تمام شدن کلاس درس، می رفتم دکان کنار دست پدر. ولی بعد دیدم این دو با هم جمع نمی شوند. پدر جدیت مرا که دید سعی کرد، نظر بزرگان را برایم بیاورد که طلبگی صرف، نان نمی ...
"فاطمیون" پیش قراول نبرد سوریه بودند/"ارتش" چندین لشکر داوطلب شهادت دارد
...: سردار فلکی را بیشتر از هر کس، بروبچه های تیپ ادوات لشکر 10 سیدالشهدا(علیه السلام) می شناسند. او سال ها فرماندهی این یگان را که شامل واحد های دیدبانی، خمپاره، اسلحه 106 و مینی کاتیوشا یا 107 و... می شد، در روزهای سخت جنگ تحمیلی بر عهده داشت. او اما در دوران بازنشستگی هم دست از جهاد نکشیده و در دو جبهه فعال است؛ اول، جبهه فرهنگی با تشکیل و اداره هیئت رزمندگان تیپ نینوا که یکی از قدیمی ترین ...
جوانان بدانند بی هویت و بی فرهنگ نیستند/ آینده حتما روشن تر خواهد بود
روحیه بازنگشت. ما بسیار مغرور و شاداب از پیروزی انقلاب به درس و دانشگاه برگشتیم. بعد از انقلاب دوباره وارد دانشگاه شدم و بقیه تحصیلم را ادامه دادم. سال 59 جنگ شروع شد. که من گاهی تهران و گاهی در جبهه بودم. جنگ را یک جنگ ملی و اسلامی می دانستیم و پای آن نیز ایستادیم. چند سالی موقت میرفتم و چند سال آخر جزء تیم های اضطراری بهداری بودبم. تیمی بود که قرار بود به محض نیاز جبهه در کمتر از یک ربع ...
سروش رفیعی در گفت وگو با متافوتبال از راز پیچیده شدن موضوع کارت پایان خدمتش می گوید: 5سال در فجر بودم و ...
ماجرا رو؟ دلیل این که من آخرین نفری که اعزام شدم به خدمت همین بود. من این موضوع رو پیگیری کردم که چرا کارتم باطل شده من با این موضوع مشکل نداشتم که برم خدمت. اگه مسئولین کشور تصمیم می گرفتن که شرایط شما به گونه ای هست که باید بری خدمت کنی من به عنوان یک جوون ایرانی مطمئنا اطاعت امر می کردم و می اومدم. مثل الان که اومدم بی سروصدا و بدون حاشیه تا به امروز 15-16 ماه از خدمتم گذشته همینجوری می ...
ارادت شهید غوابش به ائمه اطهار(ع)/دعا کنید شهید شوم
کریم تا آخرین لحضات زندگی بالای سر او بود به طوری که شبانه روز از ایشان مراقبت می کرد و چندین بار برای انجام عمل او را به تهران انتقال داد ولی در نهایت به علت شدت بیماری در سال 1380دار فانی را وداع گفت. شهادت در روز قدس در اواخر سال 1365 بعد از اینکه دوست صمیمی اش ناصر نبهانی به جبهه رفت، در دوره های آموزشی قبل از اعزام به مدت یک ماه در بهبهان شرکت کرد. بعد از پایان دوره به ...
نحوه برخورد شیعیان با خانواده داعشی ها
جوانان امروز در جبهه های نبرد می توان گفت کاملا تزکیه شده اند. مساله دیگری که در جبهه بسیار تاثیرگذار بود فضای روحانی زیارت اربعین حسینی بود. این هم تاثیر بسیار بالایی در جبهه نبرد داشت. همانطور که پیش از این گفتم افرادی که شاید ما نگاه نه چندانی خوبی به آنها داشتیم امروز ناصر امام حسین (علیه السلام) شده اند و در راه دفاع از حرم اهل بیت (علیهم السلام) دفاع می کنند. آیا در بین مبلغان به ...
خالکوبی ام فردا پاک یاخاک می شود
که می خواستند به سوریه اعزام شوند به درب منزلم می آمدند حتی شب هم می ماندند تا آن ها را برای اعزام معرفی کنم. وی ادامه داد: به یکی از دوستانم پیغام دادم و گفتم که نیروهای بسیجی از من می خواهند تا برای اعزام معرفی شان کنم. با کمال تعجب گفت: بچه ها را بیاور. گفتم اگر قصد دارید 50 نفر اعزام کنید، معرفی نکنم چون باقی دیگر باور نمی کنند که در این حد ظرفیت داشتیم. هداوند تصریح کرد ...
میگن کودتا شده، مصدق رو کشتن
خونین و مالین با پیرهن پاره برگشتی...! خدا منو مرگ بده، از دست شما زله شدم دیگه! (این تکیه کلام مادرم بود. با پدرم هم که دعوا می کرد همین را می گفت.) اون از پدرتون، اونم از شماها... و غرغرهایی که نیم ساعت ادامه داشت. بعدازظهر که رفته بودم خرید، روزنامه فروش سرچهارراه آب سردار داد می زد، اطلاعات، اطلاعات، فرار شاه، فرار شاه! کمی دورتر هم هفت، هشت تا توده ای با چهار، پنج سومکایی درگیر شده بودند و به ...
ماجراهای علی غصه خور!
دشمن را هم به درد می آورد. آرزو کردم که ای کاش در همان حال، یک نی غم انگیز به طور همزمان نواخته می شد تا یک تراژدی کامل و بی نظیر شکل می گرفت!... پیرمرد، بدون این که بتواندکلمات را درست ادا کند، بی توجه به عابران، با صدایی محزون و از اعماق وجود، آه می کشید و با خود حرف می زد که:” ” آی عزیز بابا! قربان آن هیکل چهار شانه ات بروم! حالا چه خاکی بر سر بریزم؟! جواب مادرت را چه بگویم؟!...” ...
خاطره منتشر نشده سیدحکیم از نام های جهادی و حضور ابوحامد در خط مقدم جنگ
.... یعنی او انتظار این واکنش من را نداشت. سریع انگشترها و گوشی هایم را در آوردم و به همراه سوئیچم به دست ابوحامد دادم. گفتم: حاجی این ها را بگیر. یک اسلحه داشتم، آن را برداشتم و راه افتادم. ابوحامد گفت: حکیم خودت می روی؟ گفتم: بله. گفت: پس چه کسی ته مانده نیروهایت را بیاورد؟ گفتم: حاجی من می روم. زحمتت می شود اما کار خودت است. گفت: زمان دیر شد. الان اگر بزنند، نمی رسی. گفتم: 20 دقیقه به من زمان ...
خاطره سیدحکیم از نام های جهادی و حضور ابوحامد در خط مقدم جنگ
.... یعنی او انتظار این واکنش من را نداشت. سریع انگشترها و گوشی هایم را در آوردم و به همراه سوئیچم به دست ابوحامد دادم. گفتم: حاجی این ها را بگیر. یک اسلحه داشتم، آن را برداشتم و راه افتادم. ابوحامد گفت: حکیم خودت می روی؟ گفتم: بله. گفت: پس چه کسی ته مانده نیروهایت را بیاورد؟ گفتم: حاجی من می روم. زحمتت می شود اما کار خودت است. گفت: زمان دیر شد. الان اگر بزنند، نمی رسی. گفتم: 20 دقیقه به من زمان ...
آزادگان دربند جلادانی چون داعش!
انسان می شوند. مرحله دومی که می خواستم اعزام بشوم به مادر و پدر و خانواده ام گفتم. آنها با توجه به روحیاتی که در من دیدند بدون هیچ بحثی من را همراهی کردند. دفاع پرس: چه تاریخی اسیر شدید؟ 19/11/1361 ساعت 8 صبح. دفاع پرس: بعد از اسارت شما را کجا بردند؟ ما رو به شهر العماره بردند، در یک مدرسه ای که ظرفیت 100 نفر داشت، 300 نفر را به زور داخل اتاق ...
سفری دلنشین و خوشمزه به تایلند
200 بات پرداخت کردم و بارضایت کامل 100 بت هم به عنوان انعام به خانم ماساژور دادم چون کل یک ساعت را بدون هدر دادن حتی یک ثانیه کارخود را به درستی انجام داده بود. هزینه ماساژ تایلندی همسرم هم 250 بت شد و 50 بت هم به عنوان انعام داد. به نظر من بهترین زمان ماساژ پا قبل از خواب است. یعنی زمانی که قصد پیاده روی مجدد نداشته باشید. بعد از خارج شدن از سالن، احساس میکردم که روی ابرها راه میروم. بعد از چند ...
(تصاویر)وقتی دروغ های هیلاری کلینتون سوژه کاریکاتوریست ها می شود
رسوایی های او را پوشانده به پایین هل می دهند. هیلاری کلینتون در سمت چپ تصویر در پاسخ به سوالات در مورد رسوایی بنغازی پاسخ می دهد: خب که چه؟ و این سوی تصویر، سه رییس جمهور آمریکایی که هر کدام با رسوایی های معروفشان ایستاده اند و می گویند: کاش من هم همین جواب را به مردم می دادم . پلیس FBI در حالی چشم بند مصلحت بر چشمانش است، به طرف هیلاری کارد مصلحتی پرتاب می کند. کارد هایی که برای ...
جامعه و رسانه ها با پزشکان مهربان باشند
... من یک بار در یک جلسه ای به دکتر هاشمی گفتم که آقای وزیر، درمان را کاملاً مجانی نکنید این کار گدایی می شود حداقل 5 درصد هزینه را بگیرید، ولی خوب در جلسات سیاسی شان به این نتیجه رسیدند و حالا بعد از چند سال به این بحران بودجه و پرداخت ها رسیدند. بعد بحث کارانه ها را مطرح کردند که بزرگ ترین ضربه را به بحث آموزشی زد. هرکسی مهر بزند امتیاز بیشتری می گیرد و یک دفعه می بینی کسی که تازه دو ...