سایر منابع:
سایر خبرها
احتمال تغییر نظر اصلاح طلبان در مورد حمایت از روحانی وجود دارد/ روحانی در جریان دریافتهای نجومی منفعل ...
تشخیص مصلحت نظام فراجناحی بودن خود را اعلام کردند؛ بنابراین این دوره زمانی که آقای هاشمی را به عنوان یکی از اقطاب قدرت سیاسی ایران تعریف کرده است ادعای فراجناحی بودن را توانسته برای افکار عمومی جا بیندازد. گرچه گفتمان آقای هاشمی بعد از حوادث سال 88 در بسیاری از زمینه ها تغییر کرد اما آقای روحانی طبیعتا این پیشینه را و در قله بودن کانون قدرت سیاسی کشور را نداشته است تا بتواند که تعریف فراجناحی ...
تاملی تاریخی و فقهی بر اعدام های منافقین در سال 67
روزهای خرداد 67 بعد از نشست محرمانه صدام و رجوی،تجهیزات سنگینی شامل تانک های تی 55 و نفربرهای پی ام پی در اختیار سازمان قرار گرفت. سازمان با این امکانات وسیع حمله به مهران را تحت عنوان عملیات چلچراغ آغاز کرد و توانست با آتش توپخانه و زرهی عراق شهر را به تصرف درآورد و پس از ورود خسارات زیاد و شهید و مجروح نمودن تعداد قابل توجهی از رزمندگان،با گرفتن اسرا و غنایم و با دعوت از خبرگزاری های خارجی برای ...
دلیل شهید مدافع حرم برای رفتن به سوریه
از حرم حضرت زینب(س) دفاع نکنیم. شهادت 11 روز پس از اعزام به سوریه به هر حال من به رفتن او رضایت دادم، البته بعدها فهمیدم یک بار هم بدون اطلاع ما به سوریه رفته، اما این بار با رضایت همه اعضای خانواده به سوریه رفت و درست 11 روز بعد از اعزام در تاریخ 21 دی ماه 1394 به شهادت رسید. فرمانده گروهان و جانشین فرمانده گردان متولد 1360 تهران بود و تا مقطع دیپلم درس خوانده بود ...
شوخی-جدی های مردان پرحاشیه دنیای سیاست
برای من هم درست کردند. فلسفی پا شد و راه رفت و گفت هر کسی که فیلم برداری کرده غلط کرده. یه ذره حالم جا آمد بیرون آمدم و یک آقایی من را سوار کرد. مرحوم شیخ جواد مناقبی بود. به من گفت: شجونی عکس فلسفی رو دیدی؟ گفتم: نه، دست انداخت عکسو برداشت. دیدم عکسش با همون خانومیه که با من عکسش بود... بعدها در مورد آقای فلسفی گفتند که به عنوان محلل از آقای فلسفی استفاده کردند. مگه آخوند کیه؟ فرزند همین آدم های ...
"فاطمیون" پیش قراول نبرد سوریه بودند/"ارتش" چندین لشکر داوطلب شهادت دارد
بگوییم چقدر برادران سنی و چقدر برادران افغان در این جنگ بوده اند. اما این پرچم فاطمیون برافراشته شد. هسته اولیه ارتش آزادیبخش شیعیان و مسلمانان جهان در سوریه فراهم شد. امروز این توفیق را ما بچه های نسل زمان جنگ داریم که آن زمان، وحدت بین اقوام را ایجاد کردیم، حالا وحدت بین ملل را ایجاد کنیم. لشکر زینبیون که پاکستانی هستند، با فرماندهی برادران سپاهی عمل می کنند. لشکر فاطمیون، چندین تیپ ...
خاطره جالب کارشناس تلویزیون از سلطان/طرفداران پروین همسر و دخترم را تهدید کردند
و ضبط می کند. مثلاً اگر درباره لیونل مسی حرف می زند یا می گوید آردا توران را دوست دارد واقعاً برایش فکت می آورد، ولی خاطره های دور ما خصوصاً درباره فوتبال ایران آمیخته به خیال پردازی هم هست. - دو هفته پیش در اهواز یک پسر بچه ده - دوازده ساله با من حرف می زد و می گفت پپ گوآردیولا جوان ها را می آورد ولی مورینیو رفته زلاتان را خریده و بعد تحلیل کرد گوآردیولا، منچسترسیتی را برای آینده می ...
ارادت شهید غوابش به ائمه اطهار(ع)/دعا کنید شهید شوم
خود یک پوشه به اسم حاج کریم ساختم و همه عکس های او را کپی می کردم، بعد از آن به فرمانده گروهان مان در زمان جنگ طاهر عطایی پیام دادم که حاج کریم پرید... در جواب نوشت حسینی یا زینبی که جواب دادم زینبی، بعد از لحظاتی زنگ زد و گفت که بنرهای شهادت حاج کریم را آماده کن و بعد هر دو بی اختیار گریه کردیم. بیست وهفت روز بعد از این مسئله خبر شهادت حاج کریم را آوردند و او به آرزویش رسیده بود. ...
شوک الکتریکی بدترین شکنجه عراقی ها بود/ سید آزادگان ابوترابی، پناهگاه اسرا بود
منطقه میمک با عنوان تک تیرانداز، زمستان سال 1360 به دارخوین، با عنوان فرمانده نخستین گروهان اعزامی از قزوین اعزام شدم. پاییز سال 1361 در منطقه عملیاتی محرم با عنوان معاون گردان امام حسن مجتبی(ع)، زمستان سال 1361 در عملیات والفجر مقدماتی با عنوان فرمانده گردان محمدرسول الله(ص) و بهار 1362 خط پدافندی پاسگاه زید فرماندهی گردان محمد رسول الله(ص) حضور داشتم. همچنین تابستان سال 1362 در عملیات ...
ماجراهای علی غصه خور!
کردم و با لطافت هرچه تمام تر، گفتم:” بپذیر از من این هدیه را، ای ننه عزیز بچه ها! “ عیال وقتی کادو را دید، با کنجکاوی فراوان به بازرسی اش پرداخت و چند لحظه بعد، لبخندی تلخ برلبش نقش بست و جوراب مچاله شده را توی صورتم کوبید که:” الهی گَندت بزند، ای بابای خسیس بچه ها!!” وقتی که با بیم و هراس و ظاهری خندان، حکایت کریم آقا و موضوع قرض پنج میلیونی را مطرح کردم، عیال طوری نگاهم کرد ...
بنیاد در آینه مطبوعات
در مراسم تشییع و قرائت فاتحه، به این شهید مدافع حرم ادای احترام کرد. سالگرد شهید احراز هویت شده در دررود برگزارشد نجم الشریعه/امام جمعه دررود در مراسم سالگرد"شهید سید علی اکبرحسینی"شهید احرازهویت شده دررود بااشاره به آیه 2سوره حج گفت:شناسایی شهید"سیدعلی اکبرحسینی"یک پیام قاطع داشت و آن این که وعده خداوند حق است و شامل مرور زمان نمی شود. حجت الاسلام حجتی نیا با بیان این که بعد از ...
خاطره فراموش نشدنی همسر ابوحامد از تلگرام
.... چون می دانستم شب ها دیر وقت می آید در اتاقش. در همین موقع ها بود چند دقیقه خوابم برد و نتم قطع شد. وقتی بیدار شدم رفتم داخل تلگرام در گروهی به نام یاد شهدا. دیدم همین عکسی که شما می بیند بعد از شهادتش را گذاشتند و نوشتند کجایید ای شهیدان خدایی. تمام بدنم رعشه عجیبی پیدا کرد و لرزی مثل سرعت نور در تمام وجودم گذشت و گفتم همه از خداییم و به سوی خدا می رویم . من از این طریق خبر شهادت را شنیدم. ...
خاطره سیدحکیم از نام های جهادی و حضور ابوحامد در خط مقدم جنگ
...، سید حکیم راوی حماسه های این دلیر مرد بود که لشکر فاطمیون با تلاش کسانی همچون او پا گرفت. حالا بیش از دو ماه از شهادت سید حکیم هم می گذرد و روایت او از فرمانده فاطمیون، روایت یک شهید از شهید دیگر است که امروز خواندنی تر از قبل خواهد بود. بخشی از گفت وگوی منتشر نشده از سیدحکیم، چند خاطره او درباره فرمانده دلاور فاطمیون، شهید ابوحامد بعد از شهادتش است که در ادامه قابل مشاهده است: ...
خط شکن کویر خاطرات شفاهی سرداری از جنس جنگ
از ابهام حاصل آید. حال که توفیق حاصل گشت تا این اثر را برای دوستداران خاطرات جنگ فراهم آوریم. جا دارد از رزمنده دلاور آقای علی محمد دشمن فنا و خانم زهره بقائیان که زحمت انجام مصاحبه را به عهده گرفتند،تشکر نمایم و از تمامی کسانی که حامی من برای ورود به دنیای پهناور و زیبا، اما مغفول مانده تاریخ دفاع مقدس استان یزد بودند،تقدیر و تشکر نمایم. در ابتدای کتاب خط شکن کویر سردار ...
دلاوریِ بچه هایی که از من فشنگ و پوکه می خواستند
و تا پایان جنگ همین طوری 46و47و48و49و50 و51 درگیرنبرد با دشمن می شدند. خاطره ای براتون بگم از بچه های محله مان که در جنگ دلاورانی شدند. موقعی که به مرخصی می آمدم، بچه ها که آن موقع 12و13 سال بودند از من درخواست فشنگ و پوکه می کردند و موقعی که به سن ورود به جبهه رسیده بودند، به شوخی به آنها می گفتم: یادتونخ از من درخواست پوکه وفشنگ می کردین؟ الان خودتان دلاوری شدین که کوچکترها از شما درخواست پوکه و ...
پیروزی در سایه وحدت ارتش و سپاه
، غیرتشان اجازه نداد مرا تنها بگذارند. در راه به موضع خمپاره اندازهایمان رسیدم. دیدم جمع کرده اند که بروند! با عصبانیت گفتم: ما در حال کمک رسانی به خط مقدم هستیم. پشتیبانی آتش لازم داریم کجا می روید؟ درجه دار سالخورده ای که فرمانده آنان بود با لهجه لری فریاد زد: بچه ها گاه همت است! خمپاره ها را برپا کنید! دقایقی بعد همگی در کنار ستوان میررضا بیرانوند بودیم که با شجاعتی بی نظیر می جنگید ...