سایر منابع:
سایر خبرها
ازدواج در سنین پایین؛ نیاز، سنت یا اشتباه؟!
دوست ندارند بعد از مرگشان آنها ازدواج کنند و کسی نباشد که در راستای انتخاب همسر و زندگی، آنها را راهنمایی کند. البته نباید نقش مهم خانواده در ازدواج جوانان را نادیده گرفت،چیزی که به عقیدهٔ برخی کارشناسان در گذشته، پدر و مادر، احساس مسئولیت بیشتری می کردند ولی در حال حاضر این احساس مسئولیت کاهش یافته و فضای سنتی از بین رفته است. البته افزایش طلاق و مقصر شناخته شدن خانواده ها برای ...
سیمون بولیوار با فیلم آزادی خواه در شبکه اول سیما
می کند. به رسم اشراف زادگان آن زمان او به اسپانیا می رود و با اشراف زاده زیبایی به نام ماریا ازدواج می کند و عروس جوان خود را به املاکش در ونزوئلا می برد. آنها زندگی خوب و خوشی را آغاز می کنند. پس از مدتی سیمون توسط برخی دوستان خود به جمع هایی وارد می شود که مخالف سلطنت امپراطوری اسپانیا بر ونزوئلا هستند. او که سری نترس دارد به زودی پای ثابت این جمع ها می شود. همسرش از این موضوع نگران است اما سیمون ...
روایت مردانگی پدری کُردستانی با عشق به ارتش و میهن اسلامی
، اشتغال دارد. روزی که پدرش به شهادت رسید او 9 ساله بود. خودش می گوید: پدرم که رفت، ستون های خانه مان فروریخت و خانه بر سرمان آوار شد. او پشتوانه همه ی ما در زندگی بود. همه ی دلخوشی ما پدر بود. مادرم پس از رفتن پدر دیگر لبخند به لبش نیامد. مادر جوانم از روزی که پدر رفت، به بستر بیماری افتاد و چند سال بعد طاقت دوری اش تمام شد و او هم رفت. مادر که رفت، من ماندم و برادر کوچکترم. محبت پدر را ...
99ضربه شلاق برای بازیگر معروف
...: مدتی قبل از طریق یکی از دوستانم با بازیگر معروفی آشنا شدم و دوستم گفت که او از من خوشش آمده و قصد ازدواج دارد. من هم گفتم اگر واقعا این نیت را دارد باید به خواستگاری ام بیاید. به این ترتیب یک روز او همراه با مادرش به خانه مان آمد و در حضور پدر و مادرم از من خواستگاری کرد. از آن روز به بعد چند مرتبه با یکدیگر بیرون رفتیم تا اینکه او یک شب از من برای شرکت در مهمانی ای که در خانه اش ...
زن تلگرام باز به تشویق دوستانش درخواست طلاق داد و بعد از 2ماه پشیمان شد
راضی به این تصمیم عجولانه از سوی همسرش نیست، اما ملیحه پا در یک کفش کرده و می گوید طلاق می خواهد. کسری با درماندگی به قاضی حسن عموزادی از شعبه 268 دادگاه خانواده ونک می گوید: من و ملیحه با عشق و علاقه ازدواج کردیم و هیچ مشکلی هم نداشتیم اما از زمانی که در همه برنامه های اینترنتی عضو شده و فعالیت می کند روند زندگی مان تغییر کرده و روز و شب سرش در گوشی تلفن همراه است. او بی توجه از کنار ...
زنان خیابانی؛ چهره ای بی نقاب از خیابان های شهر/ واقعیتی تلخ که انکارشدنی نیست
هر کس می فهمید با من مانند یک جزامی رفتار می کرد، انگار که مرض واگیرداری داشته باشم از من فاصله می گرفتند. ساکت می شود و پک های عمیق تری به سیگارش می زند و ادامه می دهد: پدر و مادرم عین سگ و گربه به جان هم می افتادند و از هم که خسته می شدند نوبتی به جان من می افتادند، طلاق گرفتند و من سهم مادربزرگ پیرم شدم، اما در منزل خاله ام زندگی می کردم، خانه شان کوچک بود و من در راهرو می خوابیدم ...
مروری بر خطبه های نمازجمعه مشهد/ آیا آیت الله علم الهدی تنها در زمینه برگزاری کنسرت موضع گیری کرده است؟
...> برادر من مشکل ازدواج جوانان دولت نیست، مشکل ازدواج جوانان اقتصاد نیست، مشکل ازدواج جوان ها فرهنگ انحرافی است. روزی پسر و دختر جوان در یک خانواده 17 ساله 18 ساله 20 ساله باهم ازدواج می کردند و سر سفره پدر و مادر می نشستند و در یک اتاق می خوابیدند در کانون پرمهر و محبت و صمیمیت پدر و مادر در کنار تنه تناور پدر و مادر این خانواده تازه رشد می کرد و بالا می آمد و مسئله حل بود و جوانان ازدواج می کردند اما ...
ماجرای عجیب خودکشی پسرجوان در شب خواستگاری
آن روز ناگهان پرستو خبر ناباورانه ای به اشکان داد و کاخ رؤیاهایش را یکباره فروریخت: اشکان من چند روز قبل با یکی از همکارانم نامزد کرده ام و قرار است به زودی هم ازدواج کنیم! پسر جوان که با شنیدن این حرف شوکه شده بود ابتدا تصور کرد پرستو شوخی می کند. اما در گفت وگوهای بعدی مطمئن شد که او نامزد کرده است ناگهان تمام رؤیاهای هشت ساله اش را برباد رفته دید. در این میان پرستو که متوجه شده بود ...
پایان تلخ اعتماد به وعده های یک مفنگی
...> خانواده ام نیز موافقت کردند . در واقع پدر و مادرم برای نظر من ارزش و احترام قایل شدند ومی خواستند هر چه زودتر سرو سامان بگیرم.اگر چه پدرم دوست داشت داماد دار بشود و می گفت این طوری صاحب پسر نداشته ای خواهم شد که همیشه آرزو می کردم خدا به ما عنایت کند و اسم و رسم خانوادگی مان را زنده نگه دارد. سحر ادامه داد: با آن همه عشق و علاقه ای که پدر و مادرم به شوهرم داشتند متاسفانه اواز پس امتحانش خوب در ...
پارتی های شبانه مختلط تنها بخشی از ولگردی های شبانه مان بود / زن پشیمان با یک بچه در بغل نزد پلیس رفت
طلاق داده بود و من و خواهرم نزد مادرمان زندگی می کردیم اگرچه همه تلاش مادرم خوشبختی ما بود اما دوستی خیابانی با آتیلا موجب شد تا من نگاه های نگران و نصیحت های او را نادیده بگیرم. خیلی زود و با تحریک دوستانم از خانه فرار کردم تا به قول خودم آزاد باشم. آتیلا سابقه کیفری داشت و آخرین بار 3 سال زندان را به جرم چاقوکشی و نزاع تحمل کرده بود اما مادر او وضعیت مالی خوبی داشت و آپارتمانی را در منطقه آب و برق ...
بهداد باید جوری وزنه می زند که حرفی نمی ماند
خودم انتخاب می کردم و بعد روی سکو می رفتم. تمام این موضوعات را باید انجام می دادم و در عین حال باید آرامشم را هم حفظ می کردم. حواسم به ضربان قلبم بود، نمی خواستم تپش قلب بگیرم اما همه چیز به خوبی پیش رفت. نمی توانم توضیح دهم که چقدر سخت بود و تا چه حد من زجرکشیدم تا این مدال را کسب کردم. *بعد از قهرمانی ات هم یک اتفاق عجیب رخ داد؛ ابراز علاقه دختر وزنه بردار انگلیسی مثل توپ ترکید. خودت ...
ماجرای زنی که با یک اعدامی ازدواج کرد
. بسیار خب، من می خواهم بدانم تو چطور از طریق چند بار تماس تلفنی فهمیدی همسرت آدم خوبی است؟ این را حس می کردم، بعد هم من عقل و شعور دارم، با آدمی هم کلام شدم که کاملا باشخصیت و فهمیده بود، آرام بود و زخم خورده، آدمی که زندگی اش به خاطر یک اشتباه نابود شده بود. تو که نمی توانی با همه آنهایی که زندگی شان نابود شده ازدواج کنی تا نجاتشان بدهی... . چنین قراری ...
احمد در شهرستان زن صیغه ای داشت - او دست از سر شوهرم برنمی داشت
به گزارش " جوان ایرانی "، البته در روستای ما که همه دخترها زیر 15سال ازدواج می کنند شاید برداشت عجیبی نبود. زن جوان که با کارشناس اجتماعی کلانتری امام رضا(ع) مشهد سخن می گفت، ادامه داد: آن قدر تحت تاثیر حرف دیگران قرار گرفتم تا بالاخره در سن 27 سالگی به ازدواج با احمد تن دادم. او 15سال از من بزرگ تر بود و یک ازدواج ناموفق داشت که حاصل آن یک پسر 12ساله بود. احمد دلیل جدایی از همسر سابقش ...
روایت پروانه معصومی از مهاچرتش به شمال
باغبان خواسته بود درخت های اضافه را ببرد؛ باغبان اولین کاری که کرده بود، رز را بریده بود چون فکر می کرد درخت است در حالی که گل بود! ییلاقی به نام فرحزاد وقتی کوچک بودم، باغی در فرحزاد داشتیم که من و خواهرهایم را تمام سه ماه تابستان به آنجا می بردند. یک زن و شوهری جوان آنجا از ما پنج نفر که همه هم دختر بودیم، مراقبت می کردند. فرحزاد خارج از تهران بود و مادرم با ما آنجا نمی ماند ...
زجر های یک چریک اسلامی به روایت همسرش
اینکه یک روز خانم و آقایی آمدند دنبال من. از طرف شهید اندرزگو آمده بودند. بعد از انقلاب متوجه شدم آن خانم، خواهر شهید حسینی نماینده زابل بود یا شاید هم امام جمعه زابل؛ درست یادم نیست. در انفجار حزب جمهوری اسلامی شهید شد. آن آقا هم برادرشان بود. *دوباره آمدید زابل؟ بله! در این شهر هم یک ماه ماندم. صاحبخانه آقایی بود که خودش هم سیاسی بود، اما نه مثل شهید اندرزگو. کسانی را هم می ...
پرخاشگری، جرأت ورزی نیست/ خشم عامل بسیاری از ناهنجاری های اجتماعی
به گزارش زنان کویر به نقل از طنین یاس ، زن جوان با صدای بلند و چهره ای برافروخته فرزندش را مخاطب قرار داده است. کودک او بیش از 9 سال ندارد اما سعی می کند به همان شکل پاسخ مادر را بدهد و این صحنه بارها و بارها در خانه ها و حتی خیابان ها دیده می شود. صدای مردانه دو رگه ای که نشان از سیگاری بودن صاحبش دارد، فضای مغازه را پُر کرده است، در نگاه اول به نظر می رسد که مشتری قصد دعوا دارد اما ...
کم رنگ شدن فرزندآوری در پیچ و خم قوانین حمایتی از زنان شاغل رابطه مستقیم اشتغال زنان با کاهش نرخ ...
10 سال زندگی مشترک صاحب یک فرزند دختر است، او که خود را کارمند یک تولیدی معرفی می کند، می گوید: مشکلات اقتصادی باعث شده است از سال دوم ازدواجم مشغول به کار شوم. تجربه سخت یک بار زایمان و بزرگ کردن بچه ای که بعد از گذشت سه ماه او را به مهدکودک سپرده بودم باعث شده است که دیگر به فکر زایمان مجدد نباشم! این بانوی جوان با اشاره به سختی ها و نگرانی هایی که مادران شاغل در دوران بارداری ...
بازیگر سریال پریا: از شبکه GEM پیشنهاد دارم! / تصاویر
این کار است و با این کار اتفاق می افتد و قطعاً جزو جذابیت های این حرفه است. اما من صرفاً به دلیل علاقه ای که به بازیگری داشتم، وارد این حرفه شدم و برایم بسیار حرفه محترمی است. بنابراین من نمی توانم به کاراکتری که قرار بازی کنم، خیانت کرده و خودم را وارد بازی کنم. پس از همان ابتدا نگاه من به این کار جدی بوده و همواره هست. چون بازیگری کار غیرقابل پیش بینی است و بازیگر عمر و انرژی اش را برای این کار ...
نگاهی به مقالات پنجمین شماره دوفصلنامه فقه مقارن
، ارتداد و... نتیجه گرفته شده است. علی رغم دیدگاه مشهور که وضعیت مالی مرد را معیار تعیین کمیت متعه طلاق دانسته، در این پژوهش امکان در نظر گرفتن وضعیت مالی و کمال زن در تعیین کمیت متعه نیز بررسی شده است. دوفصلنامه علمی – پژوهشی فقه مقارن به صاحب امتیازی دانشگاه مذاهب اسلامی، مدیرمسئولی احمدی مبلغی و سردبیری عابدین مؤمنی منتشر می گردد. علاقه مندان می توانند برای مشاهده متن کامل مقالات و سرمقاله پنجمین شماره دوفصلنامه فقه مقارن اینجا کلیک کنند. ...
می گفتند ماهی100میلیون می گیرد و به سوریه می رود!
.... گفتگوی تفصیلی تسنیم با زهرا حسینی همسر شهید این شهید والامقام در ادامه می آید: * تسنیم: از ماجرای آشنایی و ازدواج با سید حکیم بگویید. خیلی کم سن و سال بودم که از طریق یکی از اقوام، با هم آشنا شدیم. بعد از این که مرتبه اول پدر و مادر بزرگوار همسرم به اتفاق ایشان به منزل ما آمدند، به ما گفتند که: بیایید همدیگر را ببینید دور هم بودیم، پدر و مادر ایشان و پدر و مادر من هم ...
بیوگرافی مهران مدیری، کارگردان مجموعه های طنز تلویزیونی
شود و تصمیم می گیرد به طور کلی تاریخ را کنار بگذارد و سعی می کند همهٔ کتاب هایی که در این زمینه دارد را به کتابخانه اهدا کند. در همین حین با دختری آشنا می شود که به تاریخ علاقه مند است و به پیشنهاد آن دختر به کاخی می رود، در آنجا قهوه ای می نوشد که او را به گذشته می برد . بمب خنده در نیمه دی ماه 1389 فیلمی از مهران مدیری در حال تقلید برنامه های ماهواره ای در فضای وب، و همچنین ...
خواستگار مادرم میخواست کنار من بخوابد، کشتمش!
دختر جوان نیمه های شب وقتی خواستگار مادرش را در اتاق خواب خود دید، با کارد آشپزخانه این مرد را از پا درآورد، شبانه با کمک مادرش جنازه مقتول را در صندوق عقب خودروی شان از خانه بیرون بردند و در بیابان های پاکدشت انداختند.اکنون پرونده این دختر جوان و مادرش به دادگاه کیفری یک استان تهران ارجاع شده است تا محاکمه آنها به اتهام شراکت در قتل خواستگار مادر آغاز شود. پرونده این جنایت از دی ماه ...
پسر جوان مرا سوار ماشینش کرد - اورفتار بسیار زننده ای با من داشت
بودن و اطلاع داشتن از جدیدترین مدهای روز. یکی از گروه هایی که اد شده بود گروه دختر خاله اش دریکی از شهرهای شرق کشور بود گروهی مملو از جوانان که دوستان و اقوام جوان خود را اد کرده بودند مهتاب که شیفته پست ها و اظهار نظرها شده بود تمام وقت خود را دراین شبکه ها و گروه ها می گذراند حتی یادش می رفت که باید منزل را تا پیش از بازگشت مادر از سر کار تمیز کند. شاهین چند روزی بود خصوصی ...
مرگ جوان ثروتمند درگروگانگیری میلیاردی
زیادی در ارتباط بود و مدام خودرو خرید و فروش می کرد. عصر یازدهم خرداد، برادرم را همراه دختر مورد علاقه اش دیدم. آنها دوستانه از هم خداحافظی کردند و برادرم با خودروی اپتیمای مشکی اش از ما دور شد. اما چند ساعت بعد با تلفن همراهم تماس گرفت که حدود یک میلیاردتومان پول برایش تهیه کنیم ولی صحبتش ناتمام ماند. شوکه شدیم و منتظر تماس او ماندیم که پیامکی تهدیدآمیز دریافت کردیم. جان برادرم در خطر ...
خوب و بدهای ازدواج سنتی و مدرن
(مثلا مادر، خواهر، خاله پسر یا برعکس پدر دختر و...) انتخاب می شود. همین امر به ظاهر ساده باعث می شود بسیاری از انتخاب های احساسی و ظاهربینانه به کنار رود و فرد عقلانی تر انتخاب کند. همچنین بسیاری از زوایای پنهان دختر و پسر که معمولا از تیررس دید جنس مخالفشان خارج است، فراچنگ چشمان یک همجنس و به دور از هرگونه هیجانات معمول بین دو غیرهمجنس سنجیده می شود. در ازدواج مدرن فرد ...
تعداد انگشتان حاج اکبر برای شمارش درد هایش کم است+تصاویر
سال در خانه ما زندگی می کرد. عروس این خانواده گفت: ما در حدی که بتوانیم، کمکشان می کنیم، شوهرم کشاورز پدرش هست و ما هم از 2 هکتار زمینی که پدرش برای شراکت به ما داده، زندگی خود را پیش می بریم. ازدواج برای محمد تبدیل به آرزوی دست نیافتنی شده است، وی هنگام خداحافظی به دور از چشم پدر و مادر و خواهرانش به خبرنگار ما درباره سالم بودن خود تاکید می کرد و می گفت، مشکل من معلولیت ...
شهید خانواده اش را به حضرت زینب(س) سپرد/ سجاده و چادر سوغاتی همیشگی شهید سلطانی بود
...> به نظر شما ایشان چه خصوصیت اخلاقی بارزی داشتند که خدواند شهادت را نصیبشان کرد؟ خیلی خوش اخلاق بودند. همیشه دختر هایش را به اسم مادر بابا صدا می کرد. آن ها را به نماز و مخصوصا قرآن خواندن تشویق می کرد. شهید سلطانی چند فرزند دارند و فرزنداشان با نبود ایشان چطور کنار آمدند؟ ایشان سه دختر دارند، هانیه که 14 ساله، زهرا که 12ساله است و دختر کوچکم عسل که هفت ساله است ...
8 مورد عجیب زندگی ایزاک نیوتن که نشنیده اید
نیوتن با کشیش ثروتمدی به نام باناباس اسمیت Barnabas Smith ازدواج کرد، اما این کشیش فرزندی او را نپذیرفت و سرانجام نیوتون به خانه ی پدر و مادر بزرگش، رفت. در دوران نوجوانی، او لیستی از گناهانی که در گذشته انجام داده بود را در دفترچه ای یادداشت کرد. در بین نوشته هایش این آرزو بسیار به چشم می خورد: آقای اسمیت و مادرم را آتش می زنم و خانه را روی سرشان خراب می کنم. او در بزرگسالی مشغول کار ...
سرنوشت دختری که درجستجوی خوشبختی ، زندگی اش را گم کرد
به دیر سراغ من را می گرفت علت را جویا شدم گفت به خاطر دوبچه ای که دارد فعلاً از فکر طلاق دادن همسرش منصرف شده و می خوام زندگی خود را با او ادامه دهد حالا خودت هرطور که می دانی یا صیغه را تمدید کن یا فسخ کن. آن لحظه بود که دنیا روی سرم خراب شد وتمام آمال وآرزوهایم بهم ریخت... بعد از آن روز سراغش را از یکی از همکاران کارخانه که به اواطمینان داشتم گرفتم گفت که بعد از تو، دختر دیگری به ...
"زجرآور ترین" لحظه برای خواهر شهید "لاجوردی"
، واقعا ً نمی شد آن کارها را انجام داد. مادرم خانمی بودند که ده سال از خانه بیرون نرفتند و می گفتند، در تمام مدتی که شما را بزرگ کردم، یک لقمه از مال کسی نخوردم. ، ولی همین مادر که این مدت طولانی را در خانه ماندند، من و خواهرهایم را با ماشین دربست می بردند به منزل خانم هایی که می دانستیم جلسات قرآن دارند و در آنجا اعلامیه های امام را برایشان می خواندیم و همه جا هم من داوطلب می شدم که بخوانم. بعضی ها ...