سایر خبرها
ترفند عجیب پسر جوان رای دزدیدن بنز و ب ام و - روش سرقت را از یک فیلم هالیوودی تقلید کردم
سوئیچ خودرو را برای چند لحظه می گرفتم و در همان چند لحظه سوئیچ خودرو را با سوئیچ یدکی خودرویی که سوارش بودم عوض می کردم. بعد از آن به دعوت من به کافی شاپ داخل مرکز خرید می رفتیم و ظاهراً به انتظار پدرم می ماندیم. زمانی که صاحب خودرو سرگرم خوردن نوشیدنی اش بود، می گفتم پدرم آمده و به بهانه اینکه به دنبالش بروم او را ترک می کردم و خودم را به پارکینگ می رساندم و خودرو را سرقت می کردم و خودروی مسروقه ...
از تصفیه تا ترور
و از هوش رفت. بوی سوختگی همه جا را گرفته بود، من خیلی ترسیده بودم، مسعود هم ترسیده بود، ولی سعی می کرد خودش را مسلط به کاری که می کند نشان دهد . در آغوش دشمن ملت این قسمتی بود از اعترافات تنها یکی از اعضای منافقین؛ اما آنها در همان دهه 60 و درحالی که صدام حسین با ایران در حال جنگ بود، به آغوش دشمن ملت غلتیدند. صدام برای آنها پایگاه برای اقامت و امکانات مالی و نظامی فراهم کرد. آنها که ...
کسی حوصله استاد-شاگردی ندارد
رفته اند خدا رحمت شان کند و اگر هم هستند خدا حفظ شان کند، معتقد بودند روزنامه نگاری دانشکده و مدرسه نمی خواهد. می گفتند هرکس آمد و یاد گرفت، کار می کند و مگر ما دانشکده رفتیم؟ خودشان هم با افتخار می گفتند که از توزیع، فروش یا کار در چاپخانه به تحریریه رسیده بودند و به زعم خودشان پله پله کار را یاد گرفته بودند؛ اما من بعد از گذشت این همه سال، هنوز هم مطمئن نیستم که حرف شان درست بود یا نه (می خندد ...
احسان عبدی پور: نمی دانستم سلفی در تلویزیون ممنوع است!
رفته بودم و برنامه ای برای این سریال نداشتم. بعد از اینکه وارد چرخه ساخت شدم، متوجه شدم محدودیت های خاصی در تلویزیون وجود دارد. مثلا نمی دانستم که نمی توان گرفتن عکس سلفی را در سریال نشان داد! البته مشکل من در تلویزیون با مدیران رده بالا نیست بلکه با آن ناظر پخشی مشکل دارم که نگاهی کاملا اداری به اثر دارد. در چرخ فلک بیشتر به دنبال چه نگاهی بودید؟ چرخ فلک در همه اپیزودهای ...
غنای فرهنگی شیعه در عصر امام جواد (ع)
علیه السلام و فرزندانش معتقد شد. او از آل مهران بود و آن ها واقفی بودند ولی وی بر خلاف راءی آنها بود. از احمد بن محمد ابن ابی نصر بزنطی نقل شده که من نزد امام رضا علیه السلام بودم خواستم برگردم ، امام فرمودند: باش من در پیش امام ماندم ، سپس امام به کنیزشان فرمودند: لحاف و رختخواب مرا بیاور و برای احمد در آن اطاق جا بینداز، وقتی که وارد خانه شدم احساس غروری به من دست داد و از ...
خطر بایگانی شدن پرونده تعرض جنسی به ندا در سکوت مسوولان ذی ربط؛
زنجان که گفت وگو کنم. این ماحصل گفت وگوی نگارنده با یکی از مسوولان مربوط به پرونده ندا در آموزش و پرورش است. خودتان قضاوت کنید نحوه اطلاع رسانی و میزان اهمیت و آگاهی مسوولان آموزش و پرورش از مشکلات سیستم تحت امرشان و سوابق و فجایع ایجاد شده از سوی معلمان شان و پیگیری وضعیت خانواده های آسیب دیده را. معاون وزیر حاضر به مصاحبه نشد پس از این گفت وگوی نا فرجام، با مسوول از همه جا بی خبر و ...
چرا زنان افسرده ترند ؟
بالینی و مدرس دانشگاه علمی کاربردی این موضوع را مورد توجه قرار دادیم. وی معتقد است که عوامل مختلفی موجب می شود که زنان افسرده تر از مردان باشند. کیانی نژاد مرور خاطرات تلخ گذشته را توسط زنان عامل مهمی می داند و می گوید: یکی از دلایل این است که زنان بسیار نشخوار فکری می کنند، کمتر ناراحتی شان را بروز می دهند ... و نگران به هم خوردن روابط یا ایجاد ناراحتی در طرف مقابل هستند. روانشناس مرکز ...
اگر خارجی نبودم بی غیرت خطابم نمی کردند
کار کردید؟ لیلا: نه؛ من تجربه های خوبی به دست آوردم و هیچ زمانی پشیمان نیستم از اینکه در ایران بودم و با پرچم این کشور در میادین بین المللی حضور داشتم اما به هر حال دوست داشتم با خاطره خوشی از دوومیدانی بروم اما این اتفاق نیفتاد. در این چندسال که در ایران بودم اینجا را وطن خودم می دانستم و برای سربلندی اش در هر میدان و مسابقه ای از دل و جان مایه گذاشتم. متاسفانه مسئولان همه چیز را ...
خانم گل! نتیجه آزمایش شما منفی است
همکارش پرسید: میشه جواب آزمایش خانم گل رو بگی؟ همکارش بعد از چند ثانیه گفت: خانم گل جوابش منفی است و حالا همه ماجرا... . یک ماجرای کاملاً واقعی زیر پوست همین شهر مدت ها بود که خاطرات این اتفاق تلخ را فراموش کرده بودم. سال ها طول کشید و مدام با خودم تکرار کردم که این خاطرات اگر هضم یا حذف نشود بلای زندگی آینده ام می شود پس تمام تلاشم را کردم تا حذفش کنم. انگار یکی از سال های ...
عامل قتل پدر زن: قصد دفاع داشتم
بودم که متوجه شدم چیزی شبیه به پیچ گوشتی یا چاقو از جیبش روی زمین افتاد. سپس شیء نوک تیز را برداشتم و برای دفاع از خود ضربه ای به او زدم که پس از این ضربه، او مرا رها کرد و من هم با خودروی پرایدی گریختم. بعد چه شد؟ پس از حادثه به خانه پدرم رفتم و موضوع را برای او توضیح دادم. خبر نداشتم که پدر زنم فوت کرده اما از ترس به شهرستان اردبیل رفتم و در مسافرخانه ای مخفی شدم که مأموران ...
هومن برق نورد: با مهران مدیری چه زوجی می شویم!
مگر اینکه پیشنهاد خیلی خوبی باشد که نتوانم آن را رد کنم. به نظر شما! بازیگر، فیلمنامه و کارگردانی هر یک چه سهمی در سینمای کمدی دارند؟ فکر می کنم اهمیت بازیگر به ویژه بازیگر کمدی بسیار زیاد است. همه جا بعد از متن، کارگردان مطرح است ولی به نظر من در کمدی بعد از متن، بازیگر اهمیت دارد چون بازیگر باید از خودش خلاقیت نشان بدهد، حرف های بامزه بزند، حرکات بامزه انجام بدهد و ...
قاتل: قصد دفاع از خانواده ام را داشتم
خودش را تسلیم پلیس کرد. کامران در بازجویی ها به جرمش اقرار کرد و گفت رضا مدام مزاحم همسرم می شد. هر چند به او هشدار داده بودم، اما سرانجام وقتی متوجه شدم که به حرفم توجه نمی کند، او را به قتل رساندم. کامران بعد از کامل شدن تحقیقات از سوی بازپرس مجرم شناخته شد و روز گذشته در شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی عبداللهی پای میز محاکمه ایستاد. بعد از اینکه اولیای دم گفتند که ...
دنیای علی را رنگ بزنید
... به هم میریزم و هزاربار خودم را لعنت می کنم بابت سؤالی که پرسیدم، به آشپزخانه می روم و دستی به سرش می کشم، با چشمانی که از شدت گریه سرخ شده و معصومیتی که در نگاهش جا خوش کرده نگاهم می کند و می گوید: خاله من خیلی آرزوها دارم اما... دوباره گریه می کند، می گویم همه از اول همه چی نداشته اند و باید برای آرزوهایش بجنگد، نگاهم می کند و می گوید: همه مشکل و بدبختی دارن اما واسه ما دیگه خیلی ...
بازیگران در سکانس آرزو !
به گزارش پارسینه به نقل از خراسان، بی شک بازیگران سینما نیز همچون همه ما آرزوهایی داشته و دارند، آرزوهایی که گاه برآورده نشده و در حسرت آن به سر می برند. گاه نیز پس از سال ها انتظارغافلگیرشان کرده و به حقیقت پیوسته اند. از آن جا که بازیگران همواره در حال ایفای نقش های مختلف اند کمتر مجال می یابندنقش خودشان را بازی کنند.شاید به همین خاطر است که گاه در خلوت شان دور از فرمان صدا،دوربین،حرکت ،دور از ...
نامه فرانچسکو توتی برای هواداران آ اس رم؛ از رم برای رم
زیاد از شما انتظار دارند. شما باید ارزش هایتان را نشان دهید و فرصت زیادی برای اشتباه ندارید. وقتی برای اولین بار وارد زمین المپیکو شدم، احساس بی نظیری داشتم که برای تیم شهرم، برای پدر بزرگم و برای خانواده ام بازی می کنم. در این 25 سال فشار و استرس، ذره ای از آن افتخار و حس خوب کم نشده است. البته که دوران بدی هم وجود داشته است. 12 سال پیش زمانی بود که من به جدایی از رم و پبوستن ...
روایتی داستانی از روزهای آغازین تهاجم عراق به شهرهای بی دفاع کشورمان
...> همه زندگی ام شده بود رفتن به عراق. دیگر شهره عام و خاص شده بودم. در شهرها و روستاهای مختلف عراق هر کسی از زنی تنها خبری داشت نشانی هایی از او به من می داد اما هیچ کدام طاهره من نبودند. چرخ روزگار باز هم چرخید. ته مانده موهایم سفید شد. قامتم بیش از پیش خمید و رنجور شدم و عاقبت طاهره را دیدم؛ آن هم بعد از حدود نوزده سال! طاهره را تابستان 1378 در بغداد پیدا کردم اما کدام طاهره ...
جزییات شهادت یک مأمور پلیس از زبان عامل این حادثه
دستور ایست دادند. به همدستم گفتم که توقف نکند، اما دیگر خیلی دیر شده بود و نمی توانستیم با موتور فرار کنیم. من تا آن روز ده ها بار زورگیری و سرقت انجام داده بودم و از سوی دیگر چاقو هم همراه داشتم، با این وضع اطمینان داشتم که در صورت دستگیری به این زودی ها از زندان آزاد نمی شوم و همین هم شد که تصمیم به فرار گرفتم. این مجرم سابقه دار صحبت هایش را این گونه ادامه داد: به سمت اتوبان آیت ...
برگزار جلسه هشتادم نقد شعر فرات در حسینیه سادات + مشروح کامل جلسه
بستر مرگ است با عشق تو زنده می شوم می میرم هر چند که ایستگاه آخر مرگ است سید مهدی حسینی : آفرین. حال مصرع چهارم را با بقیه مقایسه کنید. - یک بحث مفصلی درباره رباعی طنز داشتم که در کجا طنز در قالب رباعی مطرح می شود. شاعر : یک روز سفید مثل ماهیم همه فردای همان روز سیاهیم همه گویند که شرط بندگی یکرنگی است ...
راه شهیدرجایی، از حرف تا عمل
مقایسه آنها را با آن بزرگ مردان همیشه تاریخ بیش از پیش بر ما تکلیف می کند. اقدامات پرافتخار دولت تدبیر و امید در پیمودن مسیر شهید رجایی بعد از بازگویی تمامی خصلت های خداپسندانه دولت مردان خدایی مانند شهیدان رجایی و باهنر شایسته است به شمارش تعدادی از دسته گل های دولت مردان کنونی نیز بپردازیم تا یادآوری شود که دشمن از حضور چه کسانی احساس خطر می کند و دست به ترور می زند! ...
از دخالت "سامی یوسف" تا "کالای ایرانی" در ازدواج/ من برای حفظ زندگی ام جنگیدم / بزرگترین مشکلم تنهایی است
فضا و روحیه که بنده بلافاصله وارد دانشگاه و دانشکده ای شدم که فضایی بیشتر مردانه داشت که با روحیه و حال و هوای من چندان سازگاری نداشت. هرچند به دلیل اینکه طرف بازی من در کودکی بیشتر از اینکه خانمها باشند آقایان بودند ودر فضای فامیل، پسرها نسبت به دخترها تعداد بیشتری از اعضای فامیل را تشکیل می دادند، بودند؛ به خاطر همین با روحیات آقایان و فضای فکری آنها کم و بیش آشنا بودم، با این وجود در فضای ...
مصاحبه با مریم "لانتوری"+تصاویر
هر حال وقتی یک بازیگر طعم دیده شدن و تحسین را توامان می چشد، باید خیلی قوی باشد که حتی به نقش های مشابه نه بگوید. در زندگی تمرین نه گفتن کرده بودید؟! نه، هیچ تمرین خاصی نداشتم (می خندد). فقط به مسئله ای با نام انتخاب در زندگی خیلی اعتقاد دارم. انتخاب های من، مرا در زندگی کاری به این سمتی که هست سوق داده اند. یعنی زمانی که مشغول نوشتن تز دکترا در برلین بودم، طبیعتا ترجیح می دادم به دلیل ...
رد ادعای 11 سال برگزار نشدن کنسرت در مشهد
پیروز ارجمند می گوید: در دوره ای که من مسئولیت دفتر موسیقی وزارت ارشاد را بر عهده داشتم، در سال های 92 و 93، بیش از 300 کنسرت در مشهد برگزار شد و همه این کنسرت ها هم در کمال آرامش برگزار شد و هیچ مشکلی هم نداشت. بنابراین چنین ادعایی که در 11 سال اخیر در مشهد کنسرتی برگزار نشده را تکذیب می کنم. به گزارش صدای ایران ، روزنامه آرمان نوشت: 46 ساله است و مدیرکل مستعفی دفتر موسیقی وزارت ارشاد ...
قتل عام خانوادگی به خاطر سوءظن (عکس)
او گفتم حالم خوب نیست که برایم قرص و آب آورد. او یک لحظه به حضور من در آنجا شک کرد و خواست با پسرش تماس بگیرد که با گلدان به سرش ضربه زدم. بعد هم با کارد آشپزخانه به او ضربه زدم. در حال صحنه سازی بودم که علیرضا سر رسید. می خواستم او را به داخل اتاق انداخته و فرار کنم اما او در یک لحظه چهره مرا در آینه دید که مجبور به قتل او هم شدم. بعد برای صحنه سازی از آنجا سرقت کرده و شلنگ گاز را پاره کردم. لباس ...
امیرعبداللهیان: ایران اجازه نداد بغداد سقوط کند
، گفتمان منطقی انقلاب اسلامی است که به ما ظرفیت فوق العاده ای را اعطاء کرده و این ظرفیت در حوزه های مختلف نفوذ ما را به دنبال داشته است. همین مسئله حساسیت های موجود در این شغل را دوچندان کرده است؟ امیرعبداللهیان: من در دوره کاری خود در وزارت خارجه و تجربه بیست و چندساله ام، با بحران های بسیاری مواجه شدم و بحران ها خیلی به من کمک کرد که بیشتر یاد بگیرم. اگرچه شاید در بحران ها خیلی ...
دریافتی های بالای برخی از مدیران چالش اساسی سیستم بانکی است
بانک مسکن شروع به کارکردند. تمایل به پشت میزنشینی نداشتم مدیر عامل بانک مسکن استان سمنان در گفت و گو با خبرنگار قومس ضمن تبریک هفته بانکداری اسلامی اظهار داشت: چون از همان ابتدا جوان فعال و پویایی بودم تمایل به پشت میزنشینی نداشتم، بعد از شش ماه به عنوان کارشناس ارزیاب منصوب شدم و گام به گام بعدها به عنوان رئیس شعبه و معاون شعبه در سال 1388 در خراسان جنوبی به عنوان معاون مدیریت ...
بربادرفته های رمانتیکِ آمریکایی ها و ایرانی
بنا دارند با زین کردن اسبی دیگر، ملّت آمریکا را مورد تاخت و تاز قرار دهند و شاید این بار با به صحنه کشاندن این عجوزه، بنا دارند مبشر رهایی زنان از هستی شناسانه های مردانه؟! در جامعۀ امریکا باشند و هم شما که جامِ پسابرجام تان آنقدر شیشه ای بود که نزدیک بود در خیابان های شهر تهران یعنی همین هتل اسپیناس شکسته و خُرد شود که حال بنا دارید بجای "برجامیزاسیونِ انتخابات و سیاست" به "کنسرتزاسیونِ سیاست" 96 ...
ایوبی: بیکاری در سینما به ما ارتباطی ندارد
هرکاری که برای سینما انجام دهیم، یک قدم بزرگ برای کشور است. آن موقع هم البته رییس سازمان اکو بودم اما سینما را دنبال می کردم و وکیل تسخیری برخی سینماگران بودم. کنارشان بودم. از مناسبات و روابطی که داشتم برای حل مشکلاتشان در جاهای مختلف استفاده می کردم. و از اوضاع آن روزهای فرهنگ و هنر و به ویژه سینما بسیار رنج می بردم. در جریان بسته شدن خانه سینما هم در حد توانم کوشیدم که این حادثه غم انگیز اتفاق ...
خاطرات محمد علی کلی از حضور در جبهه های جنگ
احوال پرسی ساده بود. بعد از یکی دو روز گله گذاری ها شروع شد. من هم گفتم: مادرم مرا فرستاد و من این طور شدم، دست خودم نبود . آدم همیشه با اراده خاصی از خانه خارج می شود اما برگشتنش دست خداست. اگر این ها را می آوردم از عهده شان بر نمی آمدم من در منطقه بسیجی بودم، حقوق نداشتم. این ها هم خرج داشتند و امکانات می خواستند. نمی توانستم. آیا در ایران خواهی ماند؟ واقعا این کشور صاحب ...
رفتار پدرم، مرا هم وسوسه می کرد!
وقتی مجید به خواستگاری ام آمد، 10 سال از او بزرگتر بودم. همین اختلاف سنی زیاد را بهانه ای برای پاسخ منفی ام بیان کردم و خواستگاری اش را رد کردم. ولی سماجت شدید و خواستگاری های مکرر مجید 22 ساله مرا برای این ازدواج متقاعد کرد. با مراسم عروسی مختصری راهی خانه بخت شدیم و چند سال بعد هم سارا و نیکا به دنیا آمدند. همسرم شغل مناسبی نداشت و وضع مالی خوبی نداشتیم، ولی ...
روایت فرمانده ای که با لباس ساده بسیجی به میدان رزم رفت
احمدرضا گذاشت و رو حساب انس و الفت زیادی که با حاجی داشت، اصلاً یک جور حالت شک و دو دلی در وجودش پیدا شد که خیلی اذیتش می کرد. طولی نکشید که یک شب خواب دیدم همراه احمد و حاج اکبر جلو یک دیوار ایستاده و هر سه به آن تکیه داده ایم. رو به رومان، تا چشم کار می کرد بیابان خشک و برهوتی بود که انتهایش مشخص نبود . چون دلم برای احمد شور می زد و نگران او بودم، جریان آن شک و تردیدها را به حاج اکبر گفتم ...