سایر خبرها
ورزشکار همه فن حریفی که مدافع حریم ولایت شد/ مادر شهید: خبر نداشتم که مسعودم تکه تکه شده است/ خودم داخل ...
چیز را آماده کردم که اگر پسرم شهید شد، من آماده باشم. همه از ساعت سه بعد از ظهر فردای آن روز آشفتگی من می دانستند. دلم آشوب بود و از حالات اطرافیان کم کم مطمئن داشتم می شدم که پسرم شهید شده. برادرم همان موقع به خانه مان آمد، وقتی با برادرم چشم در چشم شدم، بغض گلویم را گرفت، کمی آب خوردم تا بتوانم حرف بزنم، خواهرم و زن برادرم هم آمده بودند. گفتم : چه شده همه با هم آمده اید به اینجا، گفتند آمده ایم ...
پول داروهایم را ندارم،درد را تحمل می کنم
تمام گذاشته و در تمام مدت بیماری ام پابه پای من در بیمارستان های شهر، گرفتار من بوده. من واقعا از روی زن و بچه ام شرمنده ام چون با وضعی که دارم، هیچ کاری از دستم بر نمی آید که برایشان انجام دهم و فقط می توانم بگویم که شرمنده شما هستم . روزی که به تهران آمدم حالا دیگر ازدواج کرده بودم و صاحب دو فرزند به نام های اشکان و امیر بودم. در تمام مدتی که زندگیم را آغاز کرده بودم با مشکل سوزش و ...
قهرمانم، یک خانه در شهر خودم ندارم
همین اسلام شهر خودمان هم نمی توانم خانه بخرم. نه شغلی دارم و نه کاری بلدم. از وقتی چشم باز کردم، کشتی گرفتم و واقعا حرفه دیگری بلد نیستم. مگر من مدال می آورم، برای خودم تنهاست؟ مدال برای ایران است و برای مردم ایران. آیا در همه جای دنیا با قهرمانانشان این طور برخورد می کنند؟ حرفی مانده که بزنید؟ نه، اما دلم پر است. امیدوارم روزی نرسد که پشیمان شوم چرا کشتی گیر شده ام و اصلا چرا مدال آورده ام. ...
ابوذر به دستور حسین زمان خود لبیک گفت
رفتار می کرد. چیزی که در شهید بیشتر به چشم می آمد عشقش به اهل بیت بود. همسرم به ظواهر خانه و زندگی اهمیت می داد اما دلبسته مال دنیا و مادیات نبود. با توجه به ویژگی هایی که از ایشان سراغ داشتم شهادت لایقش بود. ابوذر عاشق شهدا بود. عکس شهید چمران را داخل کیف سامسونتش چسبانده بود. *به نظر شما این گذاشتن و گذشتن برای رزمندگان مدافع حرم دشوار نیست؟ اشتباه است که تصور کنیم ...
هیچ جا تبریز نمی شود
توانستم فارسی را تا اندازه ای یاد بگیرم. بعد به من گفتند که چرا مرا دوست دارند. *چرا؟ همه از این می گفتند که برزیلی ها را دوست دارند. مردم ایران خیلی به برزیل علاقه دارند و من به این خاطر است که همیشه می گویم ایران وطن دوم من است. *این را در برزیل هم گفته ای؟ بله! من در مصاحبه هایی که در برزیل داشتم در این باره بارها حرف زدم و گفتم که در کشور شما چه اندازه به تیم فوتبال کشورم ...
شما می توانید برای آزادی شیخ زکزاکی کاری کنید
آورده است: نامه ای از زینت ابراهیم همسر شیخ ابراهیم زکزاکی دیدم که در زندان برای همسر شجاع و فداکارش نوشته بود و مرا ناگهان به یاد شما انداخت. شاید به این دلیل که شیخ ابراهیم مرید واقعی و راستین مکتب جدتان روح الله بود و من نمی دانم چرا به دلم افتاده که شما عزیز مهربان می توانید برای آزادی شیخ زکزاکی و همسرش کاری کنید. این متن نامه ی زینت ابراهیم مادر شش شهید مظلوم نیجریه است: ...
ملاقات با شیطان
انتهای یک اتاق تاریک نشسته بود و چراغ سبز رنگی از سقف اتاقش آویزان بود. از حضور در چنین مکانی وحشت کرده بودم و می خواستم برگردم اما فکرکردن به این که همه مشکلاتم به کمک مرد رمال رفع می شود باعث شد آن وضعیت را تحمل کنم. با خودم گفتم چند دقیقه زیر زمین ترسناک را تحمل می کنم اما در عوض به همه آرزوهایم می رسم. چند دقیقه ای طول کشید تا سفره دلم را برای او باز و همه خواسته هایم را ...
دختران در ازدواج ساده اندیش نباشید.
بهترین راه حل برای او دادن وعده دروغین ازدواج است. * اگر پسری واقعاً قصد ازدواج هم داشته باشد چه امری میتواند تضمین کننده این مسئله باشد که بعد از گذشت مدتی نظرش تغییر نکند و یا به هر بهانه ای کوچک و بزرگی به سراغ دختردیگری نرود، وقتی تعهدی در میان نباشد هیچ پشتیبانی از شما حمایت نمی کند. * اگر پسری واقعاً به شما علاقه داشته باشد باید بتواند این عشق و علاقه را به مرحله اثبات ...
وقتی از مدرسه برگشتم بهم گفتند: تو دیشب عروس شدی!!
داماد ها قرآن آیینه و شمعدان، یه دست لباس خریدیم وقتی به خرید لوازم آرایش رسید من گفتم : من همسر سپاهی شوم شایسته نیست از لوازم آرایش استفاده می کنم، همسر شهیدم گفت: شما انتخاب کنید در منزل استفاده کنید از نظر من اشکالی ندارد عروس که بدون آرایش که نمی شود. یک مراسم عقد ساده برگزار شد، بعد ازچند روز طبق سنت دیرینه ما ، خانواده داماد ما را به منزل خود دعوت کردند همه حاضر و آماده رفتن شدیم که پدرم ...
علی پروین: خواستگاران زیادی داشتم
. مامان نصرت تو اون مصاحبه گفت من زیاد خواستگار داشتم. واسه خیلیا مصاحبه جدیده ولی من همون موقع دیده بودم. فکر کنم مجله دنیای ورزش بود که منتشرش کرد. خب من بچه عارف بودم. یه مقدارم خوشتیپ بودم واسه همین طوری شده بود که دایم واسه ما خواستگار میومد!(خنده) پروین با همان خنده ادامه می دهد: اون موقع که سوسول بازیای الان نبود مثل تلفن ملفن و نمی دونم تلگرامو اینطور چیزها. یکسری ها می اومدن دم خونه و نامه ...
اینجا، بدون من
.... تا به حال اجازه شرکت در جشن و مهمانی های دوستانه ای که خانواده آنها را نشناسند، نداشته ام. این اولین بار است. البته مامان یک بار مهسا را دیده است. در همان یک جلسه هم آنقدر مهسا زبان ریخت و قربان صدقه مهربانی و کمالات مامان رفت که جایش را توی دل مامان حسابی باز کرد. با این حال با دانشجو شدن انگار اعتماد مضاعفی را جلب کرده ام. بابا جلوی خانه مهسا پیاده ام می کند و می گوید، گوش به زنگ است ...
چهارمین ازدواج داماد فریبکار
ناچارند همانجا بمانند. اختلاف دخترم و دامادم از همانجا شروع شد. چون خانواده داماد چیزی در این باره نگفته و توافقی هم نکرده بودیم. بنابراین مراسم ازدواج به هم خورد و همه فامیل دو طرف از موضوع با خبر شدند. در این میان یکی از آشنایان دامادم به سراغم آمد و گفت؛ داماد قبلاً هم دو بار ازدواج ناموفق داشته و این موضوع را از شما پنهان کرده است. با شنیدن این حرف انگار آب یخ روی سرم ریخته باشند، بی ...
ابد و یک روز قلبم را درگیرکرد؛ مدینه روحم را !
هر جایگاهی باشد به هر حال انتخاب شونده است. من نه سرمایه گذار و تهیه کننده ی فیلم می توانم باشم(با توجه به وضعیت اقتصادی ای که دارم) و نه فیلمنامه هایی را که می نویسم، می توانم با بودجه ی خودم بسازم که نقش اول آن ها را ایفا کنم. از طرفی ارتباطاتی هم ندارم که بدانم چرا برای نقش یک انتخاب نمی شوم. *در این میان، احتمالا پیشنهادهایی هم هست که شما نمی پذیرید؛ یعنی می توانید نقش یک باشید، ولی ...
روایت بازیگر محبوب دورهمی از روزهای گمنامی
مرکزی کار می کردم و گاه گداری لهجه یزدی هم کار کردم که خیلی مسلط نبودم. آن سال ها مجموعه پیله پخش می شد و هنوز هم یزدی ها من را به اسم آقای پیله می شناسند که مثل قیمت یک تیپ بود. هرچند بعد از در حاشیه و دورهمی همه من را به اسم نادر یا قیمت شناختند اما زیر پست هایم یزدی ها با همان آقای پلیه از من نام می برند. پس شما قبل از اینکه به دورهمی برسید و شناخته شوید سختی های زیادی کشیدید. ...
رفتم تا حرمت ها حفظ شود
، پس از بازی تدارکاتی مقابل تراکتورسازی چه اتفاق هایی رخ داد. همه آنهایی که از وقایع خبر دارند می دانند که ما گناهی نداشتیم. پس با آبروی ورزشی و اخلاقی ما بازی نکنند. مگر در رختکن چه اتفاقی افتاد؟ بعد از بازی تدارکاتی با تراکتورسازی که من پنالتی گرفتم و سعید هم فوق العاده کار کرد، مساله ای پیش آمد که همه چیز را خراب کرد. خب چه مساله ای؟ توضیح بده تا همه بدانند. دوست ندارم ...
جگرم را سوزاندند خدا به دادم رسید
اگر پدرم هم در این دنیا بود، جور دیگری برای ما افتخار می آفرید اما این شهادت پدر واقعا مایه افتخار شد مخصوصا با این نوع آمدنش که گله ها را تمام و کمال از من گرفت؛ با این رجعت با شکوه واقعا دهن همه را بست. پدرم مثل همه شهدای دیگر به عشق اهل بیت و برای دفاع از حیثیت و شرف همه ما، ردای شهادت بر تن پوشیده بود اما مفقودالجسد بودنش باعث می شد بعضی ها به خودشان اجازه دهند توی چشم های من نگاه کنند و ...
نقش بوی غذا در بهبود روابط همسران
...> همواره در جمع های خانوادگی از دستپخت او تعریف و تمجید می کردم و واقعا به این که چنین همسر با سلیقه و کدبانویی دارم، احساس مباهات می کردم. دو ماهی از عروسی مان گذشته بود، در محل کارم قدری دچار سرگیجه شدم و حال خوبی نداشتم. به ناچار مجبور شدم مرخصی بگیرم و زودتر به خانه باز گردم. به خانه رسیدم و سوار آسانسور شدم. مقابل درب منزل که رسیدم، درب آسانسور باز شد و من مادر خانمم را دیدم که با یک ...
تلاش جالب ونتورا برای کوچکتر جلوه داده نشدن از کونته
.... گاهی اوقات من نمی توانم برخی شرایط را درک کنم و دوست دارم فرصتی به دست آورم که درباره این موضوع با مردم حرف بزنم. وی افزود: می شنوم که برخی ها می گویند "کونته زمانی که سرمربی تیم ملی ایتالیا شد، سه بار اسکودتو را کسب کرده بود". این درست است اما من هم می توانم بگویم که زمانی که کونته داشت اسکودتوهایش را می برد، من هم داشتم بازیکنانی با چندین برابر قیمت خریدشان می فروختم و بازیکنان زیادی را هم به تیم ملی ایتالیا فرستادم. این کارها هم به نظر من پیروزی محسوب می شوند. هر کسی هر کاری از دستش ساخته باشد انجام می دهد. انتهای پیام/ ...
واردی: قلب و مغزم به من گفت به آرسنال نرو
هواداران کارگر کارخانه شفیلد، که فصل قبل لستر در کمال شگفتی قهرمان لیگ برتر شد و او را به اوج شهرت رساند مثل فیلم های هالیوودی ناگهان توجه افراد زیادی را معطوف خودش کرده است. همه می خواهند با او صحبت کنند امضا بگیرند و واردی دیگر باید این وجه از زندگی حرفه ای یک بازیکن مشهور را بپذیرد: حس می کنم اصلاً نمی توانم خانه ام را ترک کنم. البته دیگر وقت ندارم که زیاد با خانواده ام باشم. بدون این که کسی ...
هفت سکانس عاشقانه+جدول
مراسم شله زرد پزان همدیگر را می بینند و چندی بعد با هم ازدواج می کنند. بعد از مدتی متوجه می شوند که لیلا بچه دار نمی شود. بعد از اینکه درمان نتیجه نمی دهد مادر رضا، لیلا را تحت فشار قرار می دهد که اجازه دهد رضا مجدد ازدواج کند تا بچه دار شود. مادر رضا بالاخره موفق می شود و لیلا، رضا را راضی می کند. شب عروسی، لیلا به خانه مادرش می رود و حاضر نمی شود به زندگی رضا برگردد. مدتی بعد رضا همسر دومش را ...
نامه علیرضا قزوه خطاب به سیدحسن خمینی/ گمان می کنم بتوانید برای آزادی شیخ زکزاکی و همسرش کاری کنید+عکس
. دشمنان و ستمکاران به او آسیب های فراوانی رساندند. به او اهانت کردند. دوستدارانش اعم از زن و مرد و پیر و جوان را به خاک و خون کشاندند. : در حال حاضر شیخ زکزاکی شرایط مناسبی ندارد؛ یکی از چشمان او نابینا و چشم دیگرش کم سو شده است. دست چپ وی نیز به شدت آسیب دیده و وضعیت عادی ندارد. زینت ابراهیم در ادامه نامه خود به مسلمانان نیجریه آورده است: همه اهانت هایی که نسبت به شیخ زکزاکی روا داشته ...
طنز؛ از جام جَم تا جام جِم
حسن برخی اتفاقات در این است که ثابت می کند تاریخ واقعا دو بار تکرار می شود. یک بار تراژدی و بار دوم کمدی. البته، قانون بقای انرژی را هم داریم که در آن اثبات شده است انرژی در جهان از بین نمی رود، بلکه از حالتی به حالت دیگر تغییر شکل می یابد. شما همین اسفندیار رویین تن را در شاهنامه یادتان بیاید. این شق تراژیک ماجرا. بعد، ببینید نزدیک تر از نامیرایی نشریه یالثارات به این موضوع داریم؟ این هم کمدی اش ...
فصلی رویایی در انتظار گرگ ها؟
. من در این سال ها احساسات متفاوتی را تجربه کرده ام و واقعاً سخت است که بخواهم آنها را بر اساس شدت شان رده بندی کنم. با این حال چیزی که با قاطعیت می توانم بگویم این است که هنوز هم برای پوشیدن پیراهن رم انگیزه دارم و می خواهم با تمام توانم برای این تیم کار کنم و احساسات و تجاربی جدید داشته باشم. توتی ادامه داد: برای من شرایط طوری ست که انگار اصلاً این همه سال از حضورم در رم نگذشته است. در ...
جملات همسرانه، آموزش ببینید
این جملات قلب همسرتان را ذوب می کند همه ما همسرمان را دوست داریم و دلمان برایش تنگ می شود و گفتن این به او یک راه عالی برای ابراز محبتمان است، اما نه تنها راه. بعد از مدتی دوستت دارم و دلم برات تنگ شده کهنه و قدیمی می شود و دیگر مفهوم خود را برای همسرمان از دست می دهد. خوشبختانه شما برای ابراز محبت فقط محدود به این دو جمله نیستید. راه های مفرح تر و جالب تر دیگری هم وجود دارد که بتوانید یک ...
قتل همسر و مادر و فرزند بهترین دوست در توهم یک قرص
همسر مهرداد زن خوبی بود و با مریم همسرم رابطه خوبی داشتند همیشه آخر هفته ها اگر میهمانی نمی رفتیم با خانواده مهرداد قرار می گذاشتیم که پارکی، دربند یا جای خوش آب و هوایی برویم تا خانواده ها در کنار هم خوش باشند. مهدی صاحب یک فرزند بود و من دو فرزند داشتم که با آنکه کوچک بودند اما از دیدن هم و بودن در کنار هم خوشحال می شدند. مهرداد کارمند یکی از ادارات دولتی بود و بتازگی پست و مقام بالا ...
متن کامل دل نوشته پرویز پرستویی برای رشیدی
گرفته مان را تسلا دهم... ما در سینما پنج تن داشتیم که می توانستیم با خاطری آسوده، در بازیگری، در عین نقش شدن، در از وجود مایه گذاشتن، در حرفه ای بودن و از همه مهم تر، در انسان بودن، به آن ها اقتدا کنیم-خُب، حالا چهار تن شدند- یکی از آن ها بار سفر بست و راهی ضیافت عشق و نور شد. می گفتند دچار آلزایمر شده بود این اواخر. کدام اواخر؟ از کی؟! کدام آلزایمر؟! من که باور نمی کنم، دلیل هم دارم ...
چه کسی می گوید جهان وجود دارد؟
...> پاسخ ها تقریباً در همۀ رشته ها به نوعی ناموجه و بی پایه بودند. بعد وقتی در حال بازی با اسکیت بُرد بودم، مچ پایم شکست و مجبور شدم کل تابستان در خانه بمانم. بنابراین شروع کردم به خواندن فلسفه؛ چون یکی از دوستانم که بسیار از من بزرگ تر بود، سنجش خرد ناب کانت را به من داده بود. بنابراین همۀ ماجرا اینطور آغاز شد. آنیا اِشتاین باور: وای، یعنی کل کتاب را خواندید؟ آه بله، کل ...
شرط های دوام ازدواج
جامعه ی ما بسیار خطرناک است. ما به یک تجدیدنظر جدی در این زمینه نیازمندیم. مادرانی با چشم اشک آلود به بنده مراجعه می کنند و می گویند هنوز بسیاری از وسایل دخترمان، یک بار استفاده نشده بود که طلاق گرفت. خب این حجم از هزینه و تجمل چه فایده ای برای این جوانان داشته است؟ اتفاقا هرچقدر این نگاه نفع شخصی و تفاخر بیشتر باشد، آسیب های بیشتری به این خانواده ی نوپا وارد می شود. در سال های اخیر ...
اقتصاد مقاومتی از منظر مقام معظم رهبری
هم گزارش می دهید یعنی من گزارشهای دیگر هم دارم، اما اتکاء من به گزارشهای دیگران نیست، گزارشهای خود شما هم هست که به دست ما می رسد، خب ، باید این را علاج کرد اینها طبعا ایجاد اشکال می کند. اگرچنانچه همین بخش دوم قضیه یعنی آن نیمه خالی لیوان، نمی بود، شما امروز از لحاظ رونق اقتصادی، وضع بهتری را در کشور ارایه می کردید و کمک های بیشتری به مردم می شد. بالاخره حمایت از تولید ملی، آن بخش ...
دلایل شکایت آمنه بهرامی از فیلم لانتوری/ حقم را می گیرم
به گزارش گروه رسانه های دیگر خبرگزاری آنا، در ادامه گفت وگو با آمنه بهرامی را می خوانید. چرا از کارگردان فیلم لانتوری شکایت کردید؟ به خاطر این که با زندگی من بازی کردند. آقای درمیشیان با ساخت فیلم لانتوری یک بار دیگر زندگی من را سوزاند. من به پول ساخت فیلمم خیلی احتیاج داشتم. هزینه های درمان چشمم خیلی بالاست. من چند روزی است که از بارسلون برگشتم. مراحل درمانی چشم من خیلی طول ...