سایر خبرها
تازه ترین اظهارات مادر ستایش
به گزارش بولتن نیوز ،مادر ستایش به ایران گفت: ما ملت ایران و قانون را همراه و طرفدار خود می دانیم. به خدا توکل داریم.این مدت خیلی برای ما سخت گذشت، اما می دانیم همه مردم خوب ایران طرفدار حق وعدالت هستند. وقتی خبر قتل ستایش به گوش مردم رسید، ملت ایران با ما خواهر شدند. مادر شدند. برادر شدند. همه با ما همدردی کردند و ما تشکر می کنیم از ملت ایران. انتظار داریم همان طوری که دادستان جرم های قاتل دخترم ...
بنیاد در آینه مطبوعات
...> چرا نباشیم، مگر می شود آدم با کسی که به دفاع از حرم حضرت زینب (س) برخاسته است، مخالفت کند. فقط وقتی که کسب اجازه کرد، گفتم بابا اگر فقط برای رضای خدا می روی برو. گفتید حرم حضرت زینب (س)، این علاقه و ارادت به اهل بیت(ع) را چطور در فرزندانتان نهادینه کردید؟ ببینید (با دست سقف را نشان می دهد) تمام این قلاب ها جای پرچم و پارچه های سیاهی است که در طی سال برای روضه امام حسین(ع) در خانه ما زده ...
سید محمد غرضی:قبل از انقلاب فقط "گاو" را دیدم
و درآمدش خوب نیست به دنبال خرید سهام کارخانه های نساجی می رود. یعنی سهامدار این 45 کارخانه می شود؟ نه در همه آن 45 کارخانه اما تا جایی که من می دانم در 15 کارخانه سهامی در حد یک دانگ و یا یک و نیم دانگ داشت. چیزی از آنها باقی مانده است؟ نه. چرا که گمان می کنم تمام صنایعی که در دوره مشروطه به وجود آمد در پایان قاجار از میان رفت. از سویی تمام صنایعی که در دوره رضا شاه ایجاد ...
رهبر انقلاب بنده را مورد لطف قرار دادند
می دانم چراکه بیش از 15 سال است که در این استان زندگی کرده ام. حتی برخی از مواقع که به استان خراسان شمالی رفته بودم گفتم من خودم را اهل اینجا می دانم. واقعا هم همین است چراکه نشست و برخاست با مردم باعث همراهی با آنها می شود. باید این را بگویم که در این همه سال که در سمنان زندگی کردم جز خوبی و لطف و محبت هیچ چیزی از مردم ندیدم. هرچه بوده اتفاقات مبارک و خوب بوده است. مرآت ...
روایت خاموشی فرهاد در سال های پس از انقلاب
و از او خواهش کردم تا آدرس یا تلفنی از این آقای پدرام برای برایم پیدا کند و او هم بعد از مدت ها گشتن سرانجام یک شماره تلفن برای من گیر آورد. من تلفن زدم و خودم را معرفی کردم و گفتم دلم می خواهد شما را ببینم. شما هم استقبال کردید و قرار گذاشتیم و شما هم به اتفاق همسرتان آمدید خانه من و فرهاد و اینطوری آشنایی ما شروع شد و من از بابت آن خیلی خوشحالم. و این چنین است که ما امشب با هم آلبالو ...
شایعه جدایی بهنوش بختیاری از همسرش؟
میلیون ها انسان قرار بدهی و از این موضوع ترسی نداری، من واقعا این موضوع را دوست ندارم و واقعا دلم نمی خواهد هرکسی راجع به من نظر بدهد. این اعتقادی است که همسر من دارند، اما نمی دانم از خوب یا بد روزگار است که طرف مقابل همسرم که خودم باشم، کسی است که معروف است و یکی دو بار وقتی ایشان من را همراهی کردند واقعا به همسرم سخت گذشت. من هم قوتی که دیدم دارم به عقیده ایشان بی احترامی و دهن کجی می ...
با هلی کوپتر آمد، شهید شد و برگشت
بنده خدا که کاملا واضح بود که روحیه اش را از دست داده بود، انداختم و اصلا به فکر حرفهایش نرفتم و سریع یاد حرفهای آن کمک خلبان سال 59 افتادم و بدون اینکه ناراحت بشود و بی تفاوتی نشان بدهم گفتم: نگران نباش. بگو سریعتر حرکت کنه. ما باید زودتر به جزیره برسیم. بعد از دقایقی هلی کوپتر که بار و نفرات بیش از ظرفیت با خود حمل می کرد از روی جاده آسفالت آرام آرام بلند شد و چرخی زد و به سمت هور ...
جبهه دفاع از حرم نه مرز می شناسد و نه ملیت
در ایران زندگی می کنیم. پنج تا پسر دارم که یکی از آنها در بچگی به رحمت خدا رفت. همیشه وقتی با بچه ها شوخی می کردم به آنها می گفتم محمد یک طرف باقی شما طرف دیگر، از بس که محمد بچه خوش مرامی بود. با آنکه دور از ما زندگی می کرد، همیشه در قلبم جا داشت. از شهادت پسرتان چطور با خبر شدید؟ برادرم قبل از ما از شهادت محمد خبر داشت ولی چیزی به من نگفته بود تا اینکه از طرف بنیاد شهید ...
خیلی چیزها درباره شرلوک، مرد محبوب سریال سربازها
.... این سریال سازها فکر نمی کنند ما دلمان برای شخصیت های سریال ها تنگ می شود؟ مثلا همین سریال ری داناوان را مثال می زنم که پر است از شخصیت های منحصر به فرد و در هر فصلی از آن فقط دوازده قسمت تولید می شود. اما هولمز مرا کشید تا همان قسمتی که گفتم او مرد و فصل تمام شد. این جا بود که اصلا دلم نمی خواست هولمز بمیرد و از طرفی هم دوست نداشتم این هولمز زنده باشد. اگر مرده بود یک قهرمان از دست رفته بود ...
روایت ابوعلی از پاداش یک عمر نوکری اهل بیت(ع)
بعد پاسپورت قانونی سفارت افغانستان برایم صادر شد. رفتم حرم و خدا را شکر کردم که حج واجب قسمتم شد. قرار بود گذرنامه را برای گرفتن ویزا تحویل دهم. در همان حرم با خودم کلنجار رفتم که برای گرفتن پاسپورت که اول 100 تومن چیزی شبیه رشوه دادم و حق یکی دیگر را هم ضایع کردم، این کار به دلم ننشست، گذرنامه را انداختم توی گاوصندوق مغازه و دیگر سراغش نرفتم تا اینکه مسئله سوریه پیش آمد. ...
روی وصیت نامه اش می نوشت باطل شد، از شهادت خبری نیست
...؛ من سریع حرفش را قطع کردم و گفتم می خواهم درست بخوانم. مادرم گفت: این بار خواستگارت حسن دایی است . خودش حسن را خیلی دوست داشت؛ حتی شاید از پسرهایش هم بیشتر. وقتی اسمش را شنیدم تو دلم لرزید. او همانی بود که من انتظارش را داشتم؛ ولی اصلاً در حال و هوای ازدواج نبودم. جواب منفی دادم؛ ولی فکرم مشغول بود. مادرش هر روز پیگیری می کرد و پدرش هر وقت مرا می دید، خیلی تحویل می گرفت. پدرم ...
نگاهی به شیوه های رهبری امام هادی علیه السلام
اطاعت از خدا مورد رحمت او قرار گرفته و چنانچه از فرمانش سرپیچی کنیم، عقوبت و عذاب خواهیم شد. ما حجتی بر خداوند نداریم و خداوند بر ما و تمام مخلوقاتش حجت دارد. من از کسی که این سخنان را به زبان آورده بیزاری جسته، به خدا پناه می برم – خدا آنان را لعنت کند – شما نیز از آنان دوری کنید و آنان را در تنگنا قرار داده و تکذیبشان کنید. و اگر به یکی از این افراد دسترسی پیدا کردید سرش را با سنگ بشکنید. (15) ...
درباره هی یو و حمله آمریکا به عراق
نیامد و به دلم ننشت، چون چیزی را تغییر نداده بود! کتاب را گرفتم و یکی دو سال بین ما و حوزه در رفت و آمد بود و نهایتا سال 92 نسخه نهایی را به آنها دادم و از آن زمان تا سال 94 زمان برد تا کتاب منتشر شد. با این حال اصرار داشتم کتاب را حوزه چاپ کند. می شد کتاب را جای دیگری چاپ کند اما فکر کردم در حوزه آدم ها تجربه دارند و این به کار کمک می کند و آقای سرهنگی هم واقعا کمک کرد. ویراستاری آقای ...
خاطراتی از مراودات آیت الله خامنه ای و استاد شهریار
قلباً مائل و شائق بودم تا صباح این معاشرت ادامه می داشت. استاد عجیب شکفته بودند. من در تمام آن همه سال ها استاد را چنین به وجد ندیده بودم؛ بسیار بانشاط. شهریار که عمری با أجلّه و أکابر رجال معاشرت داشتند و مؤانس مردانی چون ملک الشعراء بهار و میرزاده ی عشقی و سعید نفیسی و رهی معیری و دیگران بودند، بعد از مراجعت به تبریز جز مدت کوتاهی در همان اوائل که با رجال آن زمان تبریز معاشرت هایی داشتند، سال ها ...
رستاک حلاج از پاییز و ترانه و موسیقی می گوید
راجع به کنسرت های دیگران و جواب دادن و ندادنشان اطلاع چندانی ندارم اما مخاطب خودم را به خوبی می شناسم، مخاطب هایی که سال هاست با همین ملودی های آرام قدم به قدم همراهم بودند و ترجیح می دهند به جای تخلیه جسمی و بالا و پایین پریدن در کنسرت، روح مان را با هم به پرواز در بیاریم. تجربه اجرای 27 شهریور سال گذشته به من این را ثابت کرد که تلاشم در تمام این سال برای جذب مخاطب جدی بیهوده نبود. دوهزار نفر فقط و ...
خاطره آیت الله جنتی از مهمانی ها و رفاقت های ایام جوانی +عکس
عجیب بود، چون به ارزش شهید و شهادت ایمان داشت، می گفت: با کفن خونین دفن کردن فرزندم، برایم لذتی داشت مثل شب عروسی وازدواجش! اینها چیزهایی هستند که یا نمی توانید برایشان نظیر پیدا کنید یا کمتر می توانید. * در برخورد با مخالفین نظام، سخت بود حساسیت آیت الله خزعلی برجریانات انحرافی والتقاطی، یکی از رویکردهای شاخص دررفتار ومنش ایشان است. جنابعالی در طی این همه سال معاشرت با ایشان ...
خدا را شاکرم که همسرم در راه اسلام مفقود الاثر شد
لحظه شماری می کردند. رحمانی همسر شهید مدافع حرم در واکنش به این سوال که اگر شهید در قید حیات و مشتاق رفتن به سوریه بود، باز هم موافقت می کردید یا خیر اذعان داشت: بله، با تمام سختی ها و دلتنگی هایی که در حال حاضر در نبودن او متحمل می شوم اگر در قید حیات بود باز هم خودم مقدمات سفرش به سوریه را فراهم می کردم، پس از شهادت همسرم، خواهران او گفتند اگر تو مخالفت می کردی او به دلیل علاقه ای که ...
10 صفت ممدوح و مذموم از نگاه امام علی(ع)
؛ مرتبه نخست راضی به ضرورت و کفاف؛ و مرتبه دوم رضایت به کمتر از آن. (5) در قناعت انسان آشکارا می یابد که اگر تمام دنیا را به او دهند و روح قناعت را از وی سلب کنند در واقع آسایش، آرامش و راحتی را از او سلب کرده اند و زندگی برای او در چنین حالی جز آزار، رنج و نگرانی نخواهد بود. در مقابل هنگامی که از کریمۀ قناعت و خرسندی به آنچه خدا خواسته برخوردار باشد، در واقع همه چیز از آن اوست و دلیلی برای ...
آنچه او روی دیوار خانه ما نوشت
ندارد که من آنها را نوشته باشم. برای این که من نوعی به عنوان عکاس نمی توانستم تمام این لهجه ها را یاد بگیرم یا تقلید کنم. محتوای دیوارنوشته ها بهترین مدرک در اثبات متجاوز بودن عراق بود و هست. چون این همه سال گفتند ما مورد تجاوز و ظلم قرار گرفتیم، حال آنکه دیوارنوشته ها واقعیت را آنگونه که هست روایت می کنند. وقتی شما معانی شعارها را می خوانید کاملا به حقیقت مظلومیت مردم ایران پی می برید. یعنی از ...
استقلال دل مرا شکست
برای استقلال گذاشته ام. مگر می شود آه بکشم و از خدا بخواهم استقلال نتیجه نگیرد؟ از حالا به بعد هم فقط حمایت و حمایت. آن شب منصوریان از من تشکر کرد و گفت از وقتی که به استقلال آمده مصاحبه ای از من علیه تیم نخوانده است. واقعیت این است که با همه ناراحتی هایم دلم نمی خواهد خاری به پای عزیزانم در استقلال برود. مظلومی در پاسخ به این سوال که آیا هنوز از رفتارهای چند ماه قبل مسوولان استقلال ناراحت ...
بخش های خواندنی کتاب می شکنم در شکن زلف یار
ها زیر سرزن است. روزی مجالی یافت. خانم دکتر گوشه ای نشسته بود به فکر. موقعیت را مناسب یافت. رفت و رمز این عشق را پرسید: من وقتی مسلمان شدم، همه چیز این دین را پذیرفتم. نماز و روزه و حج و جهاد و... همه را پذیرفتم. اما هرچه کردم نتوانستم دلم را مجاب کنم که بپذیرد واپسین منجی این دین، صدها سال عمر کند و سرانجام در هیئت جوانی زیبا که هیچ اثری از کهولت و پیری ندارد، ظهور کند... بالاخره ما ...
ماجرای نامه گلایه آمیز شهید صیاد شیرازی به آقا
را داشتند. تضعیف ارتش از نگاه امام(ره) حرام است امام(ره) اگر می خواست ارتش را منحل کند همه بدون هیچ مقاومتی آن را می پذیرفتند اما نه تنها ارتش منحل نشد بلکه حضرت امام 29 فروردین سال 58 را روز ارتش نامید و فرمان داد تا ارتش با تمام قوا در تمام شهرها رژه برود و تضعیف ارتش را هم حرام کردند. ارتش در ابتدای جنگ جلوی پیشروی عراق را گرفت به اعتقاد بنده بعد از ...
عقیق و فیروزه شگفت انگیز امام هادی(ع)
سو به تنگ آمده بودم، با عصبانیت گفتم: ای روزگار، خدا شر تو را از سر من کوتاه کند، ای روز! عجب روز بدی هستی!! امام هادی علیه السلام به من رو کرد و فرمود: تو هم با اینکه با ما رفت و آمد می کنی، این حرفها را می زنی و گناه خود را بر گردن بی گناهی می افکنی؟! با شنیدن این سخن، عقل ام بازگشت، و فهمیدم اشتباه کرده ام، گفتم: ای مولا و آقای من، از درگاه خدا استغفار و طلب آمرزش می کنم. فرمود ...
خانم دکتر فرانسوی از دست دموکرات ها فراری ام داد
که حاضرم ثواب 70 سال عبادتی که کرده ام را به ثواب یک شب پرستاری از یک مجروح جنگ را بدهند. من این را شنیدم و به فرماندهی مراجعه کردم و گفتم من می خواهم استعفا بدهم و پرستار شوم. قبول نمی کردند ولی من می گفتم وقتی چنین انسان بزرگی چنین مطلبی را گفته چرا من نباید عمل کنم. بالاخره از حضور در جبهه انصراف دادم و برای پرستار شدن در کنکور شرکت کردم و قبول شدم. در دانشگاه یک هفته درس می خواندم و یک هفته ...
خانه سید کانون بیدارگری
بازار سرشور مشهد، بازار پررونق و جذابی است. با اینکه فقط ساعتی از اول صبح گذشته و دکان ها را تازه بازکرده اند، تعداد قابل توجهی از مردم مشغول خرید هستند. سال نو نزدیک است و ایام، ایام خرید اما من فرصتی برای گشت وگذار و خرید ندارم. در بازگشت اگر وقت کردم، چند سوغاتی تبرکی برای رفقای دانشگاه می گیرم. قرار نیست خیلی در مشهد بمانم، باید زودتر برگردم تبریز. در جست وجوی خانه استاد ...
محمد داودی:یاد روزی که نزدیک بود با آقای نوباوه در جاده خرمشهر چپ کنیم !
عملیات بیت المقدس گرفته بودم و همان یک بار هم پخش شد و البته یک سال بعد هم فیلم “پل آزادی” ساخته شد از مجموعه فیلم هایی که از همه فیلمبردارانی که در جنگ بودند استفاده کرده بودند.در آن کاری که ما انجام دادیم تصاویری هست که در “پل آزادی” استفاده نشد و من خودم خیلی علاقمندم که آن فیلم را به دست آورم و آن را کامل کنم. کمی هم از خاطرات تلخ و شیرین آن سال های حماسه و مقاومت برای ما تعریف کنید ...
عنایت امام نقی (ع) به یک فرد ایرانی
تماشا می کردند، چون نگاهم بر او افتاد مهرش در دلم جا گرفت و نزد خود به دعای او مشغول شدم تا خدا شر متوکل را از او دفع کند، آن حضرت از میان مردم می گذشت و نگاهش بر یال اسب خود بود و چپ و راست را نگاه نمی کرد و من پیوسته به دعای او مشغول بودم، چون به من رسید با تمام رو به سوی من متوجه شد و فرمود: خدا دعای تو را پذیرفت و به تو طول عمر داد و مال و فرزندان تو را زیاد کرد. چون این را مشاهده ...
زیور: حکم ناعادلانه است، قصاص می خواهم
دانستیم این کار را فرید انجام داده است. تا این که درنهایت احسان اعترافاتش را پس گرفت و گفت که به خاطر فشار خانواده اش تمام جرم را گردن گرفته است. او به ماموران و قضات دادگاه گفت که به همراه فرید و با نقشه ای که او کشیده بود، به سراغ من و دخترم آمده اند. احسان گفت که خودش روی دخترم و فرید روی من اسید پاشیده است. با این حال پس از این همه کشمکش قضات دادگاه احسان را به 15 سال زندان و اعدام و پرداخت ...
نگاهی به فعالیت ها و سیره رفتاری امام هادی(ع)
قحافه اعتقاد نداری؟ من ترسیدم و خواستم بگویم که نه، از باب تقیّه گفتم: آری. یکی از آنان دست خود را بر دهانم گذاشت و گفت: تو دروغ می گویی، به آنچه من می گویم، پاسخ بده. گفتم: بگو. گفت: آیا باور داری که پس از رسول خدا، امام به حق و عادل، ابوبکر بن ابی قحافه است و علی در امامت حقی نداشته است؟ من گفتم: بله، ولی یکی از چهارپایان خود را در نظر گرفتم. گفت: من قانع نمی شوم، مگر آنکه بگویی: سوگند به خدایی که ...
عباس عبدی: جای روحانی بودم برجام را در اقتصاد برجسته نمی کردم
که این کار را کرد؛ به همین دلیل گفتم اول مردم هستند که این خواست، اراده و آمادگی را ایجاد کرده اند که از طریق انتخاب آقای روحانی بود. برجام را به بحث فنی و تکنیکی تقلیل ندهیم. برجام یک تصمیم کلان و مهم مملکتی بود و فراتر از وزارت و وزیر امور خارجه و این حرف هاست. یکی از سؤالاتم همین است که در این مدت زیاد عنوان می شود که هر وقت با موافقان توافق بحث می شود، لزوما نه همه آنها، ولی طیف ...