سایر منابع:
سایر خبرها
فصل آخر؛ تنهایی در سرای سالمندان؟
ازش اجازه می گیرم و کنار تختش می نشینم، می پرسم مادر جان همسرت کجاست؟ می خنده و می گه کدوم همسر؟ 23 ساله بودم که با سه تا بچه ازش طلاق گرفتم، خیلی سختی کشیدم خیلی؛ تنهایی دو جا کار کردم تا بزرگشون کنم. خیلی جون کندم فقط واسه اینکه خنده از رو لبهای بچه هام کنار نره، همش می گفتم راه دوری نمیره که واسه بچمه... . سرش رو بالا می گیره و به چشمام نگاه می کنه و میگه: دیگه به هیچ جوونی نمی گم ...
صالحی: سند محرمانه ای امضا نکردیم
به وزارت خارجه بیایم. البته قبل از آمدن نظر من را درباره وزارت علوم و وزارت خارجه پرسیدند. من دوبار معاون وزیر علوم بودم. نظرات خود را نوشتم و فرستادم. بار بعد تلفن زدند که حتما بیا و من به ایران آمدم. که آقای دکتر به من وزارت را پیشنهاد کردند و من خواهش کردم که همان جا بمانم چون تازه رفتم و در جوار خانه خدا ساکن شده بودم. به خانه آمدم مادرم سر سجاده بود و موضوع را برای ایشان بازگو کردم ...
صالحی: احمدی نژاد اعتقادی به مذاکرات اینگونه با امریکا نداشت، می گفت اشتباه می کنید / می توانستیم جلو ...
فنی دکتر ظریف شوم و ایشان به من حکم دهند و من مشارکت کنم و با کارشناسان صحبت کنم. سومین شرط این بود که کارشناسان آنها به ایران بیایند. من حاضر بودم با کارشناسان آنها در ایران صحبت کنم. آقای عراقچی گفتند ممکن است این نشود، سخت است که این جواب مثبت بیاید. ضمن این که یکی دو روز دیگر جلسه داریم و ممکن است ظرف این مدت کوتاه اتفاق نیفتد. چند ساعت بعد آنها خیلی از این مسئله استقبال کردند و ما ...
هشدار صالحی به غرب: در صورت بدقولی بازگشت به قبل بسیار متفاوت تر خواهد بود
کارشناسان صحبت کنم. سومین شرط این بود که کارشناسان آنها به ایران بیایند. من حاضر بودم با کارشناسان آنها در ایران صحبت کنم. آقای عراقچی گفتند ممکن است این نشود، سخت است که این جواب مثبت بیاید. ضمن اینکه یکی دو روز دیگر جلسه داریم و ممکن است ظرف این مدت کوتاه اتفاق نیفتد. چند ساعت بعد آنها خیلی از این مسئله استقبال کردند و ما ورود پیدا کردیم. بعد از ورود ما اولین کار این بود که نظر مقام معظم ...
نگاه فاروقی به اسلامی سازی، تمدنی است/ توقف اسلامی سازی در ایستگاه تعارض علم و دین
جدید را ارائه دهند. در کشور خود ما این رویکرد در بحث اسلامی سازی علوم تا به حال رویکرد محوری نبوده، یعنی تا به حال نگرانی اصلی ما این بوده که آیا بین علم و دین تعارضی هست یا نه و این بحث همچنان زنده است. می دانیم هر ساله سمینارهای متعددی برگزار می شود و دانشمندان راجع به این موضوع بحث می کنند و بحث خلاق و سازنده ای است، اما نتیجه ای که از آن بیرون می اید لزوماً ارتباطی با جریان های ...
ماجرای صلوات فرستادن حاج همت برای سلامتی یک فرمانده
شب 21 بهمن 57 دو پتو به منزل آورد و مادر آنها را برایش شست، و از آن شب دیگر هاشم خیلی کمتر به منزل می آمد. بعد از مدتی هم که جهادسازندگی تشکیل شد، هاشم به جهاد رفت و سه ماه در آنجا فعالیت کرد. در آنجا کمک راننده بیل مکانیکی شد. یک راننده بیل مکانیکی داشتند که نامش خیرالله بود و کُرد زبان بود. او یکبار به خانه ما آمد. به مادرم می گفت: حاج خانم این هاشم چرا اینگونه است؟ اگر سه روز به او غذا ندهید ...
همدستی معلم و دانش آموزان برای آدم ربایی
معلم جوان وقتی نتوانست طلبش را از صاحب نمایشگاه خودرو وصول کند نقشه آدم ربایی کشید و آن را با همدستی شاگردانش عملی کرد. به گزارش همشهری، روز 24مرداد ماه سال 94پدر جوانی 18ساله نزد مأموران پلیس پیشوای ورامین رفت و گفت چند داعشی پسرش را ربوده اند. او گفت: در خانه بودم که یکی از همسایه ها آمد و گفت چند جوان که سر و صورت شان را پوشانده بودند درحالی که چاقو و قمه در دست داشتند، پسرم را به ...
سارقان خودروی بدون بنزین، نقره داغ شدند
به نوایی می رسد. شب حادثه برای مصرف مواد به پاتوق رفته بودم. پول نداشتم و نمی دانستم این بار موادم را چطور تهیه کنم. به چند نفر رو انداختم، اما پاسخ مثبتی دریافت نکردم تا این که پسر جوانی به نام شایان سراغم آمد. گفت راهی بلد است که می توانم براحتی هزینه موادم را فراهم کرده و دستم را هم جلوی کسی دراز نکنم. آن شب به من مقداری مواد داد که هنوز هم در نشئگی آن به سر می برم. سرقت را چطور انجام ...
عظیم قیچی ساز، فاتح 13 قله بالای هشت هزارمتر دنیا
که نرفته باشم. هر جایی که به فکرتان برسد را تا سال 1380 پیاده یا اینکه با دوچرخه صعود کردم. آن سال بر اساس فراخوان وارد اردوها شدم. همه قله های ایران را صعود کردی و بعد هم 13 قله مرتفع دنیا که فقط یک قله دیگر مانده است. آن قله را هم صعود کنی زندگی برایت ترسناک نمی شود؟ شاید که به پایان رسیده باشی... نه. من اینطور فکر نمی کنم. گرچه این موضوع رایج است که قهرمانان ورزشی بعد از ...
قتل بسیار وحشیانه زن جوان به دست مرد سنگدل / به خاطر حفظ آبرویم این کار را کردم + عکس قاتل و مقتول
ترسیده بودم او خواست به خانوادش بگوید دست به کار شدم به بهانه حرف زدن او را به مدرسه بردم هیچ کس نبود و فریبا نمی توانست فکر کند که بخواهم در مدرسه او را به قتل برسانم ابتدا با خوراندن آبمیوه مسموم بی هوشش کردم بعد با سیم دست و پایش را بستم و صورتش را با پلاستیک پوشاندم. وی افزود: در حالیکه زنده بود او را داخل چاه توالت انداختم از آنجاییکه چاه آب کمی داشت برای خفه شدن فریبا رویش اب ...
دوست پسرم مرا به خانه نیمه کاره ای برد / از رفتارهای زشتش خشکم زده بود
کوری به او داشتم به همین خاطر بدون اینکه به خانواده ام حرفی بزنم به ساختمان نیمه سازی رفتم که او ادعا می کرد خانه پدری اش است. دختر جوان که با یادآوری آن روز شوم به شدت گریه می کرد، افزود: برخورد او خیلی خوب بود و من از انتخابم خوشحال بودم. تک تک اتاق های ساختمان را با هم دیدیم اما وقتی وارد اتاق کوچکی شدیم، ناگهان او پشت سرش در را بست و به سمت من حمله ور شد و لباس هایم را به زور در آورد ...
عذاب وجدان داشتم / احساس می کردم همسرم با این فرد ارتباط پنهانی دارد
در جریان محاکمه پس از اقرار به جنایت، به قضات دادگاه گفت: یک ماه پیش از قتل متوجه شده بودم رضا -مقتول- برای همسرم مزاحمت ایجاد می کند. ضمن اینکه احساس می کردم همسرم با این فرد ارتباط دارد. تا اینکه روز حادثه در پاکدشت به طور اتفاقی رضا را دیدم و با هم درگیر شدیم. بعد هم با ضربات چاقو او را به قتل رساندم. قاضی اصغرعبدالهی رئیس شعبه چهارم دادگاه کیفری ومستشارانش پس ازرسیدگی به پرونده ...
از درد و دل های مادر و فرزندی تا دلتنگی های همیشگی...
کنارتان باشم تا ببینم بعدا چه پیش خواهد آمد. در دل شب نماز می خواند وی در پایان از دیروقت آمدن های شهید اکبری نژاد به خانه گفت و ابراز کرد: چون به شهید گفته بودم شب در خانه که باز می شود دیگر نمی توانم بخوابم، اگر شب می آمد کفش هایش را در می آورد، بعد از پله ها بالا می رفت، در بعضی موارد که بیدار می شدم و دنبالش می رفتم، می دیدم که دارد در دل شب نماز می خواند. کبری محمدی، مادر ...
وقتی به ارتباط پنهانی امیر با دختری پی بردم نقشه شومش را اجرا کرد
به وضع مالی و تیپ و قیافه اش توجهی نمی کردم. یک سال گذشت؛ یک روز جهنمی مرا در برزخ تنهایی گذاشت و رفت تا هشت ماه بعد... یکی از عموهایم با مشکل مالی مواجه شده بود، پدربزرگم چند ده میلیون از حسابم برداشت کرد و به او داد، از آنها متنفر شده بودم چطور می توانستند به تنها پشتوانه یک دختر محروم از پدر و مادر اینگونه دست اندازی کنند. در همان موقع سروکله امیر پیدا شد، تا آن ...
حمید با دوست حیوان صفتش مرا طعمه هوس های کثیف خود کرد
بردند و از من فیلمبرداری هم کردند. در مسیر برگشت با دیدن خودروی پلیس درماشین را باز کردم و خودم را از ماشین بیرون انداختم و از پلیس کمک خواستم. حمید دستگیر شد و ... مجله دوستان 110 درخواست بی شرمانه معلم جوان از شاگردان نوجوانش +عکس رسوایی دختر سعودی و عمل عجیب با یک کارگر فرانسوی بلایی که نوجوان 15 ساله بر سر فرمانده اش بعد از ازدواج با مادرش آورد دوست پسرم مرا به خانه نیمه کاره ای برد / از رفتارهای زشتش خشکم زده بود حقایق وحشتناک از برده داری و آزار و اذیت زنان توسط تروریست ها + تصاویر ...
نمی خواستم پدرزنم را بکشم
به آن روز چنین رفتاری را از او ندیده بودم به خاطر همین شوکه شدم. توقعش را نداشتم. در حالی که گریه می کردم به او گفتم تا من را به کلانتری ببرد چون می خواستم از او به خاطر رفتارش شکایت کنم. میلاد پذیرفت. چند لحظه بعد من با مادر و پدرم تماس گرفتم تا آنها هم به کلانتری بیایند و همراه من باشند. اما وقتی به کلانتری رسیدیم و میلاد پدرم را دید با او درگیر شد. میان دعوا پدرم محکم زمین خورد و بعد بیهوش شد ...
دخترهایی که نوحه بابای بی پیکرشان را می خوانند +عکس
ها اول دبیرستان بودم. انقدر سن هردویمان پایین بود که معیارها و ملاک های سختی برای ازدواج نداشتم. وقتی خواستگاری آمد با اینکه او را ندیده بودم، انگار سالها بود که او را می شناختم و یک دل نه صد دل عاشقش شده بودم. ولی به خاطر سن کمی که داشتم خانواده ام راضی نبود. یادم نیست چه چیزهایی از هم پرسیدیم و به هم گفتیم. هردوی ما خجالتی بودیم. ولی از من قول گرفت که وقتی ازدواج کردیم و به تهران آمدیم درسم را ...
بلوک سیمانی را به طرف مادرم پرت کردم و او را کشتم
دیگر تحقیقات فنی از خانواده قربانی در دستور کار کارآگاهان قرار گرفت و در نهایت پسر این زن که چاره ای جز بیان حقیقت ندیده بود، لب به اعتراف گشود و به قتل مادرش اعتراف کرد. وی در اعترافات خود به کارآگاهان گفت: من و مادرم مدام سر موضوعات مختلف با هم درگیر می شدیم. روز حادثه تلفن همراهم در خانه گم شده بود، از این موضوع عصبانی بودم و با او درگیر شدم. گم شدن موبایل مرا بسیار عصبانی کرده بود و با او شروع به ...
اعدام یک متجاوز و 2 سارق مسلح طلافروشی شادآباد
خاطر در مقابل آنها مقاومت کردم که یکی از آنها با چاقو ضربه ای به گردنم زد و بعد آنها در حالی که من زخمی شده بودم، آزارم دادند و در پایان بعد از اینکه دو گوشواره، دستبند، دو عدد انگشتر و گوشی موبایلم را سرقت کردند، مرا زخمی در بیابان رها کردند. همزمان با ادامه تحقیقات، محبوبه 10 آبان ماه در بیمارستان بر اثر شدت جراحات و خونریزی تسلیم مرگ شد. در حالی که تحقیقات برای دستگیری شیاطین پراید سوار ...
یک مسیحی از عشق به امام رضا(ع) می گوید
امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) شدم. در آن دوران بود که علاقه زیادی به شخصیت بی نظیر امام علی(علیه السلام) پیدا کردم و نهج البلاغه را دقیق خواندم و جلو رفتم تا اینکه به امام رضا(علیه السلام) رسیدم و به شخصیت ایشان بسیار علاقه مند شدم. مادر بزرگی داشتم که فامیلش هاشم و از قبیله ای به همین نام از شمال لبنان بود. او خیلی به اهل بیت(علیهم السلام) علاقه و ارادت داشت و من از طریق مادربزرگم بیشتر با اهل بیت ...
داماد جوان : نقشی در مرگ پدرزنم نداشتم
.... موضوع مرگ او به بازپرس سجاد منافی آذر، کشیک قتل دادسرای امور جنایی تهران گزارش و با دستور قضایی تحقیقات پلیسی آغاز شد. همسر مرد فوت شده و دختر وی می گفتند، داماد خانواده با مرد میانسال درگیر شده که در جریان این درگیری او فوت کرده است. این درحالی بود که داماد خانوده دیروز همراه یک مامور و یک سرباز کلانتری که شاهدان ماجرا بودند، به شعبه سوم بازپرسی دادسرای امور جنایی تهران ...
خیلی مردید، بیایید شهیدمان کنید
هم بود که یک مشروب خور عاشق یک رقاصه می شد و آب توبه روی سرش می ریخت و صاحب کاباره را هم کتک می زد و به دختر می رسید. الان هم یک دختر و پسر هست و فقط پدر و مادر جایگزین صاحب کاباره شده اند. این فیلمسازی آسان است و جواب هم می دهد. اگر لابلای فیلم حکومت و نیروی انتظامی را هم بد نشان دهید که بیشتر موفق می شوید. ...
زن نابینایی که از 20 سال زندگی خود با جنازه پسرش بی اطلاع بود +تصاویر
منزل این زن، در طبقه بالا و در میان وسایل اتاق خواب، با استخوانهایی سالم و دست نخورده این پسر در حالی که یک شلوار جین و یک پیراهن و جوراب بر تن داشت روبه رو شد. این منبع پلیس این حادثه را شبیه به داستان فیلم روانی ساخته آلفرد هیچکاک می داند که در آن فیلم نورمن بیتس بعد از قتل مادرش جنازه اش را در اتاق زیر شیروانی نگهداری می کند. گفتنی است ماموران تحقیق این پرونده شدیدا بر این باورند که این زن نابینا در طول این 20 سال از زندگی با جنازه پسرش بی خبر بوده است. ...
نجات پسر دانشجو از مجازات مرگ
...، حامد نام داشته و دانشجوی ترم اول رشته مهندسی یکی از دانشگاه های تهران بوده که در مسیر بازگشت از دانشگاه طی درگیری با یکی از هم دانشگاهی های خود به قتل رسیده است. در تحقیق از شاهدان مشخص شد عامل جنایت جوان 22 ساله ای به نام احسان است که با ضربات سنگ به ناحیه گردن حامد، وی را به قتل رسانده است. پس از مشخص شدن هویت عامل جنایت، کارآگاهان خود را به خانه وی رساندند، اما در تحقیقات خود ...
آرزو دارم رهبر انقلاب بر کتابم تقریظ بنویسند/کتابی که 20 روزه نوشته شد
آیا خانواده شما مخالفتی نکردند؟ سال 1357 که جنگ در منطقه کردستان شروع شد تصمیم گرفتم که وارد جبهه شوم، پدرم که سال ها پیش به رحمت خدا رفته بود ولی مادرم اصلا راضی به حضور من در جبهه نبود و به این خاطر رضایت نامه مادرم را جعل کردم و به جبهه رفتم و به عنوان بهیار و امدادگر نوجوانی و بخشی از جوانی ام را در جبهه ی کردستان گذراندم. * در جبهه چه فعالیت هایی انجام می دادید؟ ...
خودکشی پس از قتل عام همسر و فرزندان/پلیس: قاتل هیچ سابقه ای ندارد
و جسد دو فرزند و همچنین پدر خانواده را در اتاق بچه ها یافت . پلیس که برای یافتن دلیل این واقعه تلخ در حال جمع آوری اطلاعات و گزارشات است از همسایه ها و آشنایان خانواده "اسمیس " باز پرسی به عمل آورد . مادر "شاوان " خانم "شیلا پروت "می گوید ؛دختر او چند روز قبل از این حادثه ؛از همسر خود خواسته بود تا برای کنار آمدن با مشکلاتش مدتی آنها را ترک کند ولی حرفی از طلاق نزده بود . ...
پایان دادگاه معلمی که همراه4دانش آموز دست به آدم ربایی زد/معلم برای همراهی دانش آموزانش جه دروغی گفت
نمایشگاه ماشین دارد داده بودم اما او نه تنها به من ماشینی نداد که پولم را هم پس نمی داد. برای همین تصمیم گرفتم پسرش را بدزدم تا به این طریق بتوانم پولم را پس بگیرم. روز حادثه همراه سه دانش آموز 17 ساله و یکی از دانش آموزان سابقم (24 ساله) پسر شاکی را با تهدید اینکه داعشی هستیم، از جلوی خانه اش دزدیدیم و به باغ بردیم. سپس با پدرش تماس گرفتم و ابتدا 300 میلیون تومان خواستم. وقتی فهمیدم ماجرا را به پلیس ...
کسی باور نمی کرد "آقا" به منزل ما بیاید+عکس
برخاستم خانه را تمیز کردم، پسرم گفت: مادر چه خبر است. گفتم: خواب دیدم عزیزی به منزل ما می آید حتماً رهبر که در قم است می آید، بچه ها سر به سرم می گذاشتند می گفتند حتماً بنشینید تا رهبر به منزل ما بیاید. من توجهی به این حرف ها نمی کردم، گفتم شما حیاط را آب و جارو کنید، رفتم منزل همسایه، پسرم دنبالم آمد گفت دو نفر از سپاه آمده اند مغازه بابا؛ گفت یه موقع نگویید ما فلان چیز را کم داریم و ...
نمایش عریان تبعات جنگ!
با وقوع جنگ اتفاق افتاده بود... *این همان عکاسی نیست که به اشاره کردید؟ در میان نویس فیلم؟ دقیقاً در دقیقه 11 این اتفاق افتاد که کدهای آشنایی من با موضوع و ادای دین من به ایشان در آن لحظه اتفاق می افتد. *عکسی که دیدیم عکس دختر بزرگ بود با برادرش؟ دختر کوچک بود(هیلین) *برادر مرده بود؟ ما در انتهای فیلم متوجه می شویم که مادر و برادر ...
پسر هوس باز بعد از آزار و اذیت دختر معصوم در سرویس بهداشتی چه کرد؟
روز نو : کریم دختر 8ساله ای را که در حال بازی با دوستانش بود، صدا زد تا همراهش برود! دخترک هم بدون تأمل روسری زردرنگش را دور گردنش محکم کرد و پشت سر وی به راه افتاد، اما او نمی دانست جوان شیطان صفت چه نقشه شومی را در سر می پروراند. در حالی که دیگر همبازی های این دختربچه راهی خانه هایشان شدند، او پشت سر کریم و از روی دیوار مخروبه وارد مدرسه روستا شد. جوان 20ساله با حیله و ...