سایر منابع:
سایر خبرها
هویدا را چه کسی کشت؟
. با آن به دنبال آزادی مردم می گشتم و تضمین کننده همه آزادی هایی می دانستم که بیش از هزار سال بود که از ما گرفته بودند. یک شب به تفنگم گفتم اگر من کشته شدم تو شهادت بده که من برای گرفتن حقوق مردم تو را به دست گرفتم. آن اسلحه را بعد از انقلاب تحویل دادم. رفاقتم با عرفات باقی ماند عرفات آن موقع غیر از عرفات سال های پایانی عمر بود. قبل از انقلاب در اردوگاهش زندگی می کردیم. یک چریک محض ...
آزادی از زندان برای تشکیل باند وحشت
. خیلی بی پول بودم و از روی ناچاری با دو دوست هم محلی ام که آنها هم دزد هستند، تشکیل باند دادم و شب های محرم چون خیلی ها از خانه هایشان بیرون هستند، نقشه کشیدیم تا شبانه به کمین بنشینیم و از آنها پول ها و موبایل هایشان را سرقت کنیم. بنا به این گزارش؛ با راهنمایی های موسی دوعضو دیگر باند نیز تحت تعقیب ویژه پلیس قرار گرفتند. ...
کلینتون: ما بدون شلیک حتی یک گلوله موفق به توقف ایران شدیم/ ترامپ: نابود کردن داعش توسط ایران و روسیه ...
آیا شما اقای ترامپ را به عنوان یک رییس جمهوری مدبر قبول دارید؟ کلینتون: نه، به هیچ وجه. او دارای تحمل و فراست نیست. من روسای جمهور با فراستی را دیدم. در دوران همسرم وی کسری بودجه را جبران کرد و با ایجاد 23 میلیون شغل جدید موجب افزایش درآمد مردم شد و درآمد سیاهپوستان تا 33 درصد افزایش به چشم خود دید. بعد از یازده سپتامبر هم با جورج بوش همکاری کردم و بسیار همکاری خوبی بود. ما نباید دست ...
تسخیر شده جن ها باز هم آتش افروزی کرد
به آتش زدن چند خودرو کرده و حتی یک بار با ورود به خانه یک زن تنها قصد آتش زدن خانه را داشته که با سر و صدای های زن جوان پا به فرار گذاشته است. در این مرحله ماموران به بررسی دوربین مداربسته نزدیکی خانه زن تنها پرداختند و خیلی زود توانستند تصویر مرد 30 ساله ای که با ظرف بنزین از دیوار خانه زن تنها بالا رفته را به دست آورند. بدین ترتیب تصویر مرد آتش افروز در اختیار تیم های گشت پلیسی قرار ...
رابطه نامشروع با وعده ازدواج بعد از مرگ شوهر!
، یکی از دختران مقتول، وقتی شنید پدرش به دست مادرش کشته شده است، گفت: وقتی متوجه قتل پدرم شدیم، حتی به ذهن مان هم نمی رسید که کار مادرمان باشد. آن روز مادربزرگم گفت که باید برای انجام کارهای پرونده مرگ پدرم به آگاهی برویم. او گفت که قاتل پدرم دستگیر شده و باید به آن جا برویم. وقتی به آگاهی رفتیم و مادرم را دستبند به دست دیدم از شدت ناراحتی بیهوش شدم. بعد از آن چند روز در بیمارستان بستری شدم. اصلا ...
کلینتون: ما بدون شلیک حتی یک گلوله موفق به توقف ایران شدیم/ ترامپ: نابود کردن داعش توسط ایران و روسیه ...
آیا شما اقای ترامپ را به عنوان یک رییس جمهوری مدبر قبول دارید؟ کلینتون: نه، به هیچ وجه. او دارای تحمل و فراست نیست. من روسای جمهور با فراستی را دیدم. در دوران همسرم وی کسری بودجه را جبران کرد و با ایجاد 23 میلیون شغل جدید موجب افزایش درآمد مردم شد و درآمد سیاهپوستان تا 33 درصد افزایش به چشم خود دید. بعد از یازده سپتامبر هم با جورج بوش همکاری کردم و بسیار همکاری خوبی بود. ما نباید دست ...
زورگیرهای 18ساله دستگیر شدند
ناحیه 4 تهران، پرونده جهت رسیدگی در اختیار پایگاه ششم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت. مالباخته پس از تشکیل پرونده مقدماتی و با اخذ دستور قضایی به پایگاه ششم پلیس آگاهی مراجعه و در اظهاراتش به کارآگاهان گفت: ساعت 08:00 روز جاری (11 /07/ 1395) در منطقه نیروی هوایی - خیابان ابوریحان به صورت پیاده در حال مکالمه با تلفن همراهم بودم که ناگهان چهار جوان 20-18 ساله با دو دستگاه موتورسیکلت [ طرح ...
دختران نوجوان در دام باند گروگانگیری
کردند تا پس از ربودن آنها از خانواده هایشان باج بگیرند. دختر نوجوان در توضیح ماجرا چنین گفت: از طریق تلگرام با پسری به نام محمد آشنا شدم. او به من نگفت که افغان است و مرا سر قرار کشاند تا همدیگر را ببینیم. وقتی او را دیدم با چرب زبانی مرا فریب داد و بعد از چند روز، درحالی که دلباخته اش شده بودم از من خواست تا به خانه اش بروم. می گفت مادرش می خواهد عروس آینده اش را ببیند. من هم از ...
مرد افغان، مظنون قتل پیرزن تنها
دستگیر شد. متهم افغان با انتقال به شعبه ششم بازپرسی دادسرای امورجنایی تهران در بازجویی به بازپرس محسن مدیرروستا گفت: متاهل هستم و دو فرزند دارم. برای کار به ایران می آمدم و بعد از مدتی به کشورم برمی گشتم. حدود چهار ماه قبل هم دوباره برای کار کردن به ایران آمدم. مدتی در اصفهان بودم و بعد به تهران آمدم و در ساختمان نیمه کاره ای مشغول کار شدم. من زن کشته شده را نمی شناسم. با توجه به انکار متهم در قتل زن ایرانی، ماموران سرنخ هایی پیدا کردند که او در این جنایت نقش دارد. بنابراین متهم برای ادامه تحقیقات در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت. ...
تصادف، جان پیرمرد کر و لال را گرفت
پیرمرد کر و لال در تصادف با خودروی مزدا جان خود را از دست داد و راننده فراری، تسلیم پلیس شد. به گزارش جام جم، ساعت 6 و 44 دقیقه شنبه ماموران کلانتری 154 چیتگر در تماس با بازپرس محسن مدیرروستا، کشیک قتل دادسرای امور جنایی تهران او را در جریان تصادفی مرگبار روی پل ایران خودرو در بزرگراه تهران کرج قرار دادند. بررسی های اولیه نشان می داد، پیرمرد که لباس سیاه به تن داشته هنگام ...
قتل شوهر، سرانجام درددل با پسرخاله +عکس
شوهرش با من حرف زد که سرانجام به بهانه ای شوهرش را با خود به محلی خلوت کشانده و با ضربه های چاقو کشتم. ادامه تحقیقات نشان داد که زن جوان تلفنی با وی در ارتباط بوده و حتی از ماجرای جنایت اطلاع داشته است. متهمان بعد از بازسازی صحنه قتل روانه زندان شدند. با توجه به این که این جنایت در تهران رخ داده بود، پرونده دیروز با صدور قرار عدم صلاحیت رسیدگی به دادسرای امور جنایی تهران ارسال شد و رسیدگی به آن در دستور کار قاضی سجاد منافی آذر، بازپرس شعبه سوم دادسرای امور جنایی تهران قرار گرفت. ...
برخورد نزدیک
به جایی می رساند که او ناخواسته و به شکلی موقت، به صف همان از قصه فرار کرده ها می پیوندد. گفتم صاحبخانه را آوردم. مرد توی گوشی داد زد چی؟! گفتم حالش خوب نیست. آورده ام اش خانه. بعد صدای پایی را از توی حیاط شنیدم و غرولند مردی که بد وبیراه می گفت و می آمد... . به رغم آثار قبلی کشوری، این بار زن به عنوان یک شخصیت پایدار در رمانش ظاهر می شود. پروانه وثوق زاده، دوستی است که قرار است در آینده ای ...
ربودن دختر 15 ساله پس از آشنایی تلگرامی
محض ورود به خانه حفیظ متوجه نقشه شیطانی اش شدم. در خانه حفیظ از خانواده اش خبری نبود اما چند مرد جوان به استقبالم آمدند. از آن به بعد من اسیر حفیظ شدم و او با خانواده ام تماس گرفت و از آنها خواست 200 میلیون تومان برای آزادی ام بپردازند.البته حفیظ و دوستانش در حدود یک ماه اسارت، مرا از خانه ای به خانه دیگر می بردند. به غیر از من و دوستان حفیظ، چندین دختر و زن جوان هم آنجا بودند که مانند من فریب پسران ...
احمدی نژاد در ماجرای معاون اولی مشایی ضد امر رهبری عمل کرد/ یک ریال از صدقات مردم در عراق و لبنان خرج ...
موفقیتی که در برابر صدام به دست آورده بودند جشن پیروزی گرفتند و دوتا بوقلمون را برای غذا مهیا کردند. من رو به روی ایشان نشسته بودم و کلاً چون کم غذا هستم مقدار کمی غذا کشیدم اما ایشان با دست ران بوقلمون را کند و در بشقاب من انداخت و گفت: کاکا تو بخور، چگوارا میگه چریک هر جا رسید باید تا می تواند بخورد چون ممکنه دیگه گیرش نیاد و درست هم می گفت. آن روز گذشت تا اینکه من وزیر شدم ...
مشهور نشدم اما خوشبختم
جعفری مدتی در تلویزیون حضوری کمرنگ داشت و به گفته خودش در این دوره به فیلمنامه نویسی و کارهای دیگر مشغول بوده و حالا روزهای پرکار و شلوغی را پست سر می گذارد. همین اوج و فرودهای حرفه ای بهانه ای شد برای گفت وگو با این بازیگر پیشکسوت. چطور شد که بعد از مدتی کم کاری، ناگهان اینقدر پرکار شده اید؟ نمی دانم. تقدیر و سرنوشت است. اتفاق خاصی رخ نداده، این ماهیت شغل ماست، گاهی هستیم، گاهی نیستیم. گاهی دو سه کار در سال انجام می دهیم و گاهی کار نمی کنیم. شاید به فیلمنامه ها ارتباط داشته باشد. گاهی فیلم ها و سریال هایی ساخته می شود که نقش مناسب من در آنها نیست و گاهی هم هست. برای همه بازیگران این اتفاق می افتد. چند وقت بیکار بودید؟ اگر بخواهم راستش را بگویم؛ در همان دورانی که از نظر شما بیکار بودم، تله فیلم بازی می کردم، در شبکه نمایش خانگی فعالیت داشتم، فیلمنامه می نوشتم و مشغول بودم. وقتی پیشنهادی نیست، یعنی نیست. کاری نمی شود کرد! در سریالی که همه جوان هستند، معلوم است که برای من نقشی وجود ندارد. نمی شود گفت کارگردان یا تهیه کنندگان دوست ندارند با من کار کنند. شاید دو سال متوالی فیلم ها و سریال هایی ساخته شود که نقش مناسب من در آنها وجود نداشته باشد یا نقشی باشد و من دوست نداشته باشم آن را بازی کنم. این اتفاقات بخشی از حرفه بازیگری است، اما تعیین کننده ارزش ما به عنوان بازیگر نیست. اگر این طور است، چرا برخی از بازیگران همیشه حضور فعال دارند؟ برای این که ممکن است نقش هایی برای این بازیگران در سریال ها وجود داشته باشد. مضاف بر این که در حرفه ما رابطه هم نقش دارد، مثلا کارگردان ها سعی می کنند از بازیگرانی استفاده کنند که قبلا با آنها همکاری کرده اند و امکانات و توانایی های آنها را می شناسند. ممکن است کارگردانی که با من همکاری می کرده برای مدتی بیکار شود، در نتیجه من هم بیکار خواهم شد! من این طوری به ماجرا نگاه می کنم و راحت تر هم هستم تا این که بگویم خط کشی وجود دارد؛ برخی این طرف خط هستند و برخی دیگر آن طرف خط. چطور شد برای بازی در سریالی که برای صدا و سیمای مرکز همدان ساخته می شد، دعوت به کار شدید؟ این دقیقا سوالی است که برای من هم پیش آمد و از کارگردان در این باره پرسیدم، چون هیچ کدام از عوامل سریال بوی تاک را نمی شناختم. به من جواب دادند که برای این نقش چند گزینه وجود داشت و از بین گزینه های موجود درصد انتخاب من بیشتر از بقیه بود، چون نقش ویژگی هایی داشت که من می توانستم آنها را اجرا کنم؛ مثلا گاهی جدی است، گاهی دیوانگی می کند و دست به کارهای عجیب می زند. اصغر یک شخصیت جدی و در عین حال کمدی است که دوستان معتقد بودند من برای این نقش مناسب هستم. از نتیجه کار راضی هستید؟ قرار بود سریال بوی تاک در 13 قسمت ساخته شود، اما صدا و سیمای مرکز همدان بودجه لازم را در اختیار نداشت. در نتیجه فیلمنامه کوتاه شد و قصه را در هفت قسمت جمع کردند و از نظر من ارزش ها و جذابیت های سریال با حذف شش قسمت از بین رفت. خیلی حیف شد، چراکه یکدستی، قصه گویی و شیرینی و روان سریال می توانست نظر مخاطب را جلب کند، اما چون اتفاقات، کنش ها و واکنش ها، شخصیت ها و پرداخت آنها در 13 قسمت تعریف شده و جا افتاده بود، حالا تماشاگر گاهی قصه را گم می کند و نمی فهمد که ماجرا از چه قرار است. با احتساب هر دو سریال بوی تاک و علی البدل در مجموع چند وقت در همدان بودید و برایتان سخت نبود؟ فیلمبرداری سریال بوی تاک، تقریبا یک ماه و نیم طول کشید و سریال علی البدل، سه ماه و نیم زمان برد،البته این دو سریال پشت سر هم تصویربرداری نشد. برایم سخت نبود، چون حرفه ام بازیگری است و همیشه همه لوکیشن ها در تهران نیست، مگر این که خودم انتخاب کنم که فقط در کارهای شیک و آپارتمانی و مبله در تهران بازی داشته باشم که خیلی منطقی نیست. شاید این جواب سوال شما نباشد، اما باید بگویم بعد از روزی روزگاری ، سریال علی البدل، یکی از بهترین آثاری است که تا کنون در فضای روستایی و طبیعت بکر بازی کرده ام. در سریال بوی تاک، نقش اصلی را به عهده دارید، سریال های سیروس مقدم هم از آن دست آثاری هستند که بسیار مورد توجه قرار می گیرند. آیا ممکن است اتفاق های تازه ای برای شما در عرصه بازیگری رخ بدهد؟ برای خودم این حرف را نمی زنم، برای همه همکارانم که سال ها در عرصه بازیگری زحمت کشیده اند،آرزو دارم که هرگز بیکار نشوند. امیدوارم هیچ بازیگری بیکار نماند. تصورم این است که بازیگر مانند ماهی است؛ اگر از آب بیرون بماند قادر به نفس کشیدن نیست. بیکاری بازیگر را در معرض افسردگی قرار می دهد و شرایط سختی برایش ایجاد می کند. شما خوب و بدهای این حرفه را پذیرفته اید و خیلی سختگیر نیستید. در عین حال در ژانرهای مختلف از جمله تاریخی، فانتزی، اجتماعی و کمدی بازی کرده اید، اما به اندازه کافی دیده نشدید، چرا؟ از نظر من کاملا حق با شماست! بر اساس تجربه به این نتیجه رسیده ام وقتی اثری پرمخاطب باشد، همراه خود اثر همه عواملش، بخصوص بازیگران دیده و مطرح می شوند اما فیلم یا سریالی که به هر دلیل پرمخاطب یا به قول سینمایی ها بفروش نباشد، عواملش هم دیده نمی شوند. من در کارنامه ام آثاری از این دست دارم که باعث شد به اندازه کافی دیده نشوم. مثال می زنم: فیلم شاخه های بید به کارگردانی امرالله احمدجو یکی از فیلم های خوب سینمای ماست. فیلمنامه خوبی دارد، جمعی از بهترین بازیگران کشورمان در آن بازی کرده بودند و ارزش های هنری فیلم بسیار بالاست، اما با وجودی که برای همین فیلم دیپلم افتخار نصیبم شد، چون فیلم از جمله آثار بفروش نبود، مورد توجه قرار نگرفت و در نتیجه کار ما هم دیده نشد یا همین طور فیلم حکایت آن مرد خوشبخت که نقش اصلی آن را بازی کردم. حتما شنیده اید که می گویند یک هنرمند علاوه بر توانایی و تکنیک، باید شانس هم داشته باشد. پس معتقدید که خوش شانس نبودید! فکر می کنم در مقاطعی خوش شانس بودم و توانستم آثار خوب بازی کنم، اما در مواردی هم خوش شانس نبودم که البته بخشی از آن به خودم بر می گردد. به دلیل مشکلات مالی یا رفاقت هایی که با جوانان داشتم و می خواستم به آنها کمک کنم، انتخاب های خوبی نداشتم و آن هنرپیشه ای که شما در ...
می دانید یاس کجاست و چه می کند؟
...: گاهی نگاه مان به دوردست است، حواس مان به کنار دست مان نیست و خیال می کنیم اتفاق های بد سراغ دیگران می روند و به قولی مرگ برای همسایه است ! درحالی که اگر فقط کمی افق دیدمان را تغییر دهیم، خودمان را جمع و جور کرده و مهربانی را پیشه کنیم خواهیم فهمید که در چند قدمی ما هم دستانی وجود دارد که سخت محتاج گرمای دست دیگری ست. نگاهش پر از خواهش اما محجوب ودلی پر از درد اما تودار است و خلاصه ...
سرقت گوشی راز شوهر خیانتکار را فاش کرد
... زن جوان ادامه گفت: همه چیز از سرقت گوشی تلفن همراه شوهرم شروع شد. سیمکارت آن را خودم خریده بودم و سند آن به نام من بود. آن روز شوهرم در مسیر بیمارستان بود که در میانه راه موتورسواری گوشی او را قاپید و فرار کرد. وقتی ماجرا را به من گفت به امور مشترکین رفتم و برایش سیمکارت گرفتم. در مسیر یک گوشی گران قیمت هم برایش خریدم. وی گفت: سیمکارت را برای امتحان گوشی در آن قرار دادم و در مسیر ...
اشک های ندامت هنگام بازسازی صحنه آتش زدن پدر
فرار کردم که بعد از چند روز متوجه شدم پدرم در بیمارستان فوت کرده است. با گذشت 2 ماه از این ماجرا صبح روز شنبه 17 مهرماه بازسازی صحنه آتش سوزی مرگبار در حیاط پلیس آگاهی تهران با حضور بازپرس سجاد منافی آذر برگزار شد و فرزاد در حالی که اشک می ریخت صحنه آتش افروزی و مرگ پدرش را پیش روی بازپرس منافی آذر به تصویر کشید. بنا به این گزارش، تحقیقات تکمیلی در این پرونده جنایی ادامه دارد. ...
انتخاب معاون زن برای وزارتخانه ها الزامی شود!
، ایشان اولین نفری بودند که وعده وزیر زن را به ما دادند. بعد ایشان یک اصطلاح جالبی به کار بردند، گفتند این حرف مثل رفتن در میدان مین است ولی من حاضرم این کار را بکنم. ما هم چند روز پیش و هم قبل از انتخابات با آقای هاشمی دیدار داشتیم. در این دیدار ها گفته شد گروه ها و جریان هایی هستند که یا رای را تزئینی می بینند یا به حضور اجتماعی زنان اعتقاد ندارند و به زنان به چشم یک انسان مستقل و تصمیم گیر ...
نفوذ مفسدان اقتصادی به سطوح بالای تصمیم گیری
انجام دادند، این رقم نسبت به قبل و بعد از خود، بسیار بالاست. وقتی کار بزرگ شد، خطایش هم بزرگ می شود؛ اما در مجموع، در تمام فرایند ناشفاف واگذار شده است. خودم به تازگی درگیر چند مورد آن بودم و هنوز هم هستم، مانند آلومینیوم المهدی. متأسفانه این طور به نظر می رسد که هر جا می خواهند واگذار کنند، چند مدیر نابلد برای آنجا انتخاب می کنند تا بنگاه را بی خاصیت و ضرر ده کنند، بعد آن را ضرر ده اعلام کرده و می ...
چگونه شبیه ترینِ مردم به رسول الله را در صحرای کربلا به شهادت رساندند؟
باز مبارزه می کند. مردی است به نام حمید بن مسلم که به اصطلاح راوی حدیث است،مثل یک خبرنگار در صحرای کربلا بوده است.البته در جنگ شرکت نداشته ولی اغلب قضایا را او نقل کرده است.می گوید:کنار مردی بودم. وقتی علی اکبر حمله می کرد،همه از جلوی او فرار می کردند.او ناراحت شد،خودش هم مرد شجاعی بود،گفت:قسم می خورم اگر این جوان از نزدیک من عبور کند داغش را به دل پدرش خواهم گذاشت.من به او ...
دبیرکل انصار حزب الله: احمدی نژاد هم می آمد، شق القمر نمی کرد!
اسب سرکشی که سوار شده اند روزی آنها را به زمین خواهد زد. شما خودتان مقاله را پیش از انتشار خوانده بودید؟ بله، مقاله را خوانده بودم و اشاره ای که در ابتدای مقاله نوشته شد را خودم آورده بودم و به خاطر همین هم از انتشار آن مقاله عذرخواهی کردم. به هرحال وقتی مطلب به دست ما رسید، به دلیل همان اشاره اولیه، آن را منتشر کردیم اما بعد متوجه شدیم که نباید وارد آن مقوله می شدیم و به ...
شخصیت قیمت در دورهمی چگونه شکل گرفت؟ (1)
برای سریال "مرد دو هزار چهره" به دستیار آقای مدیری معرفی شدم که چون فقط باید یک سکانس بازی می کردم، نپذیرفتم و نرفتم. چندی بعد که سریال از تلویزیون پخش شد و من آن را تماشا کردم، خدا را شکر کردم که نرفتم چون آن نقش اصلاً به گونه ای نبود که بتوانم خودم را نشان دهم. آقای مدیری همواره برای من یک اسطوره بوده و همیشه این احساس را می کنم که از هم نسل های خودش در چند پله بالاتر قرار دارد. زمانی که آقای مدیری ...
علی اصغر شعردوست
معانی بعضی نوحه ها و مقتل ها را نمی دانستم، اما آنها را حفظ کرده بودم، همچنانکه وقتی به کلاس اول ابتدایی ثبت نامم کردند، به اهتمام پدر خدا بیامرزم گلستان سعدی را تقریباً حفظ بودم، در مسجد کوچک دار دلّه زن از آخوند مکتبی سختگیری فرا گرفته بودم... انقلاب اسلامی به ثمر نشست،کار زیاد بود، از جمله مسئول رادیو تبریز شدم، برنامه های ویژه محرم، مداح باصفا و مؤثر شهرمان حاج مهدی خادم آذریان که با لباس ...
اخاذی های کلان پس از فریب دختران در شبکه های اجتماعی
به خواستگاری من می آید. وی ادامه داد: چند روز قبل وقتی برای دیدنش به پارک رفتم فرهاد به من گفت مادرش دوست دارد عروس آینده اش را از نزدیک ببیند و به همین خاطر مرا به خانه اش دعوت کرده است. ابتدا قبول نکردم، اما او با چرب زبانی مرا فریب داد به طوری که به حرف هایش اعتماد کردم و همراه او راهی خانه شان شدم. در حالی که داخل خانه شان منتظر مادر فرهاد بودم، ناگهان چند مرد دیگر که همگی افغانی ...
بخشش 3 قاتل به احترام عاشورا
به گزارش خبرنگار ما، اولین متهم پرونده پسر 23 ساله ای به نام جواد است که چهار سال قبل به خاطر یک مرغ مینا مرتکب قتل شده بود. جواد هشتم مردادماه سال 91 در جریان تحقیقات پلیس بازداشت شد و به جرمش اعتراف کرد. او گفت: من علاقه زیادی به پرندگان دارم. یک روز در حال عبور از کنار دیوار کارخانه ای در نزدیکی خانه مان بودم که متوجه شدم مرغ مینایی بالای درختان داخل حیاط کارخانه در حال آوازخوانی است. بعد از ...
کیهان و خوانندگان
33110065 ساعت 3 تا 6 بعدازظهر 33916546 تمام ساعات شبانه روز سامانه پیام کوتاه 30002323 * چند ساعت بعد از آن که در تیراندازی در یک کنسرت در پاریس عده ای کشته شدند، سایت آقای دکتر روحانی، تسلیت ایشان به فرانسوی ها را روی خروجی خود قرار داده بود ولی در جریان جنایت وحشیانه سعودی ها در یمن که نزدیک به 800 تن از مردم مظلوم و بی پناه آن دیار را به خاک و خون کشیده و قطعه قطعه کرده ...
فیلم های سینمایی در قاب تلویزیون
برای مادرش نامه ای می نویسد که قصد رفتن به جبهه را دارد و صبح زود خانه را ترک می کند. چند ماه بعد از اموزشی برای مرخصی به خانه باز می گردد و سعی می کند تا رضایت مادر را برای رفتن به جبهه جلب کند. چندی بعد خبر می رسد که یونس به خط مقدم رفته و در انجا مفقودالاثر شده است. الفت سال ها سراغ او را از اسیرانی که ازاد شده اند می گیرد ولی هیچ کس از او خبری ندارد.در تمام این سالها الفت که چشم انتظار پسرش می ...
کلاهبرداری میلیاردی بنگاهدار قلابی از مستاجران
ملک را از دست بدهم، 20 میلیون تومان بهعنوان ودیعه به صاحبخانه پرداخت کردم. بعد از امضای قولنامه، از بنگاه خارج شدم تا هر چه زودتر این خبر خوب را به همسرم بدهم. شاکی ادامه داد: چند روز بعد تصمیم گرفتم برای پیگیری کارها، سری به بنگاه بزنم و قرارداد را تنظیم کنیم.برای همین به طرف بنگاه رفتم وقتی به آنجا رسیدم قرارداد منعقد شد اما بنگاهدار مبلغ دقیق رهن را داخل قولنامه قید نکرد. از این موضوع ...
بیش از 10 روز 7 مرد مرا در یک خانه شکنجه می کردند + عکس
و سپس با بستن چشمانم مرا به خانه دیگری انتقال دادند که در آنجا چند دختر دیگر نیز مثل من اسیر دست این جوان فریبکار شده بودند و در آنجا ما را شکنجه می دادند. دختر نوجوان ادامه داد: هر روز یکی از دختران را اتاق بیرون می بردند و دیگر اطلاعی از آنها ندارم و نمی دانم چه اتفاقی برای آنها افتاده است تا اینکه مرا به محل قرار ملاقات با خانواده ام آوردند و پلیس به کمکم آمد. ماموران در ...