سایر منابع:
سایر خبرها
سرمربی برمن تحت تاثیر فرهنگ ایران
خبر - تحریریه پارسینه | الکساندر نوری نیازی به معرفی ندارد. سرمربی ایرانی آلمانی تیم وردربرمن که توانسته این تیم را از شرایط بحرانی خارج کند. نوری که به عنوان مربی موقت هدایت برمن را به عهده گرفته بود حالا تا انتهای فصل سرمربی ان تیم است. سایت بیلد آلمان گفتگویی از او را منتشر کرده و نوری درباره رابطه اش با ایران گفته: پدرم ایرانی است. من با دو فرهنگ متفاوت بزرگ شده ام و در نتیجه دیدی ...
عاشق سرزمین پدری
از او رضایت کامل داشتند. این در حالی است که این مربی ایرانی – آلمانی در آن زمان نیز پس از رفتن اسکریپنیک مربی شده بود. حال آنکه نوری در ادامه و پس از گذشت دو سال در تیم دوم وردربرمن، سکان تیم اصلی را به دست گرفت تا این بار قابلیت هایش را در بوندس لیگا به نمایش بگذارد. سرمربی 37 ساله که از پدری ایرانی و مادری آلمانی در سرزمین ژرمن ها متولد شده است، در دوران بازیگری کارش را با برمن شروع کرده بود ...
سرمربی وردربرمن: ایران بخشی از وجود من است
تاحدودی نیز می تواند فارسی صحبت کند، با چالش های زیادی در این فصل روبرو شده است و اکنون همه هواداران وردربرمن امیدوار هستند تا این تیم با هدایت نوری 37 ساله بتواند خودش را از انتهای جدول رها کند و به جمع تیم های بالانشین اضافه شود. نوری درباره حضور به عنوان سرمربی وردربرمن گفت: طبیعی است که بیشتر از قبل معروف شدم. در وردربرمن بودم و با فضای این تیم آشنایی دارم. باید تاکید کنم تغییر خاصی ...
علم گردانی نسل به نسل به من منتقل شده/ مهمترین هدف این آئین، زنده نگه داشتن قیام عاشوراست
دانشگاه علوم تحقیقات تهران شدم. در خرداد ماه 91 در اداره کل منابع طبیعی استان تهران با سمت کارشناس مشول به کار شدم و در حال حاضر مسئول فنی اداره ی منابع طبیعی جنوب استان تهران و همچنین مسئول آموزش اداره در بخش کشاورزی هستم و از سال 87 در تهران زندگی می کنم نظرتان درباره روستای کفشگیری چیست؟ هیچگاه در روستای کفشگیری زندگی نکردم اما با این وجود عرق خاصی به آن دارم ، چون ...
از عشق امام حسین(ع) تا برخوردهای رژیم طاغوت/ کوچه هایی که بوی دلتنگی می دهند
حمیدیه تشکیل می شود. حاج مجید عبدالخانی در گفت و گو با خبرنگار فارس در این رابطه اظهار کرد: تقریبا سال 1310 از شهر سوسنگرد به حمیدیه نقل مکان کردیم، پدرم در این شهر و بسیاری مناطق و روستاهای اطراف صاحب منبر بود، ساکن حمیدیه که شدیم، پدرم تمام وقت خود را صرف خدمت به امام حسین(ع) کرد و این خدمت مختص ماه محرم نبود. وی با اشاره به سکونت خانواده مادرش بیت درویش در شهر حمیدیه، گفت ...
رزمنده نوجوان:با سیم سر پاسدارها را می بریدند!
بغداد را برای زندگی انتخاب کرد. در بغداد پدرم در بازار کارگری می کرد. چند تا آشنا و فامیل هم که آنجا داشتیم برای آن ها دلگرمی بود و رفت و آمد می کردند. آن ها هم برای زیارت رفته بودند ولی آنجا مانده بودند. من دومین فرزند خانواده بودم که در بغداد به دنیا آمدم. من شیرخواره بودم که قصه معاودین در سال 50 پیش آمد و همه را مجبور به برگشت کردند. البته پدرم چون روابط عمومی خوبی داشت، در آنجا کارت ...
هفتاد و هفتمین زادروز محمدرضا شفیعی کدکنی
، دست هایی که هر و قت آنها را می دیدم، دلم می خواست ببوسمشان. نزدیک عید بود. من کار معلمی را از همان سال شروع کرده بودم. نخستین حقوق را گرفته بودم. رفتم برای شستن ظروف صبحانه آب بیاورم که صدای گریه مردانه ای را شنیدم. پدرم بود. مادر داشت او را آرام می کرد: آقا! خدا بزرگ است. نمی گذارد ما پیش بچه ها کوچک شویم. اگر به بچه ها عیدی ندهیم، اتفاقی نمی افتد اما پدرم گفت: خانم! نوه های ما از ما انتظار دارند ...
گلی ترقی و خاطراتی از آشنایی با فروغ فرخزاد
فایده نداشت. خانه ما هم شمیران بود محمودیه مدرسه ام دبستان فیروزکوهی بود در چهار راه شیخ هادی. یک اتوبوس هم بیشتر نبود. اتوبوس شمیران که اگر من نمی توانستم با پدرم بروم، باید صبر می کردم تا این اتوبوس بیاید و خلاصه من دیر می رسیدم. بدبختی بود. سرصبحانه مادرم مدام می گفت بخور و حرف نزن. الان جا می مانی. از یک طرف سرم را شانه می کرد و من فقط در فکر تعریف کردن خوابم بودم. پدرم هم هیچی نمی گفت، گوش ...
- پرواز همای - ؛ از - فقر تا ستاره شدن -
ایشان شبیه صدای استاد عبدالوهاب شهیدی بود. یک مرد کشاورز مزرعه که چهارتا بچه قد و نیم قد دارد که باید به مدرسه بروند و یک خانه کاهگلی قدیمی دارد و در این فضا یک ضبط داشتیم که مال عموی من بود و آن را قرض می کرد و آورد پایین و این نوار را می گذاشت داخل آن و گوش می کرد و ما اولین چیزی که می شنیدیم صدای شعرخواندن شیون فومنی بود. شغل آینده، بازیگری وآشنایی یا آواز استاد شجریان آن ...
خدا،حسین را با کلی نذر و نیاز به ما داد /پسرم می گفت من لیاقت شهادت را ندارم
فرزندانشان آه از نهادشان بلند می کند. خانواده شهید ساکن منطقه حصیرآباد بودند به آنجا که رسیدیم برادرشهید باغبان به پیشواز ما آمد، درب خانه که باز شد پله هایی که فرش قرمز آن ها را پوشانده مقابل چشمان ما آمد از پله ها بالا رفتیم سمت چپ اتاقی بزرگ که تهش به آشپزخانه می رسید،مادر شهید باغبان با چادر مشکی که به سر داشت از جایش برخواست و خوش آمدی گفت. به خوبی چشم های پر اشکش گواه می ...
دوست دارم گواردیولا مربی ام باشد/ پیشنهاد سرمربیگری تیم ملی ایتالیا را نمی پذیرم
و شاید به عقیده برخی ها خیلی خاص باشد، اما اصلاً دوست ندارم به آن اشاره ای بکنم. *: رابطه تان با موسیقی چگونه است؟ موسیقی را دوست دارم و معمولاً موسیقی های شاد را گوش می دهم. معمولاً زمانی که می خواهم موسیقی گوش بکنم ریتم و متن آهنگ برایم مهم است. خواننده مورد علاقه ام مرحوم مرتضی پاشایی بود و حالا آهنگ های محسن چاوشی و محمد علیزاده را بیشتر می پسندم. کمی قبل تر هم آهنگ های ...
چادری که تمام زندگی یک خانواده شد
چکار کنم؟ در این بین اما مددکارم به من پیشنهاد جمع کردن وسایل و رفتن به گرگان را می دهد که آن هم نه برایم عملی است و نه می توانم با این 100هزار تومان آنرا عملی کنم من هم زنم، غرور دارم چرا باید با سری افتاده بعد از این همه سال به خانه پدرم بازگردم و سربار شوم. شوهرم آنجا سربار است و من دیگر نمی خواهم اضافه شوم. مسئولان کمیته امداد که دیگر هیچ... چرا که پیشنهاد پنج میلیون تومان وام بدون ...
روزی که به استقلال آمدم را هرگز فراموش نمی کنم/ دوست دارم به اروپا بروم/ نه بد اخلاقم نه بدعُنق!
سالگی به کرج رفتیم و آنجا مدرسه و باقی داستان را انجام دادم. تا همین چند وقت پیش هم آنجا بودیم. * کجای کرج؟ می دانی که کرج خیلی شهرک و منطقه دارد؟ - من بچه فردیس کرج بودم و هنوز هم آنجا را دوست دارم ولی از 7 سال قبل به عظیمیه آمدیم. * با مهرداد پولادی همسایه نیستید؟ - خیر! ولی می دانم که خانه شان کجاست و با او هم دوست هستم. * دوست داری مثل او به لیگ های ...
مدرسه هایی روی قله های قاف/ هیچکس تمایلی به بازگو کردن مشکلات ما ندارد
به من داشت. او تا اتمام دوران دبستانم در روستای ما ماند و بعد از آن به شهر منتقل شد. بعد از رفتن او من هم مدرسه را رها کردم و در کنار پدرم به دامداری پرداختم. یک سال بعد معلم دوران دبستانم به روستای ما آمد و دو روز تمام در خانه ما ماند و با تلاش بسیار بالاخره توانست پدرم را راضی کند تا اینکه مرا به مدرسه شبانه روزی بفرستد. شاید آن روز یکی از بهترین روزهای زندگی من بود. پس از آن من به خاطر قولی که ...
مکانی: بله، باز هم شلوار زرد می پوشم!
...: بله، باز هم شلوار زرد می پوشم! سوشا مکانی دروازه بان پرحاشیه سابق پرسپولیس که در لیگ نروژ بازی می کند در خصوص این که آیا باز هم شلوار زرد خواهد پوشید می گوید: باز هم شلوار زرد می پوشم چون از نظر من شلوار زرد مشکلی ندارد و این زندگی شخصی خودم بود. آدم می تواند دو شخصیتی باشد و در ظاهر یک طور رفتار کند و لباس بپوشد و در باطن مدل دیگری رفتار کند اما من کار خودم را انجام می دهم و ...
مدرسه ای که سرپناه کودکان شد
.... خانم بشنوایی خوب می داند که تهدیدهای مادر پربی جا نیست و خورشید خواهر بزرگ روبینا که پارسال شاگرد کلاس پنجم بود، پسری سه چهار ساله دارد. (پارسال روزی مادر خورشید به دفتر مدرسه زنگ زده و گفته بود- خورشید را زود بفرستید بیاید خانه، پسرش زمین خورده و دندانش شکسته است- خانم محمدی (مددکار مدرسه) با اوقات تلخی به دفتر آمده و به خانم بشنوایی گزارش می دهد: - رفتم خانه معصومه، هر کاری کردم ...
ابتکار معلم سبزواری در آموزش پایه اول ابتدایی
...: متولد و ساکن سبز وار هستم، سه فرزند دارم و تحصیلاتم را پس از ازدواج ادامه دادم، پس از اخذ مدرک دیپلم در سال 1378به عنوان مربی وارد یک مهدکودک شدم، تجربه نگهداری خواهر کوچکترم در برقراری ارتباط با کودکان شیرخواره مهد کودک به من کمک کرد. برآبادی اضافه می کند: شروع به کار من همراه با عشق زیاد به بچه ها بود به همین دلیل مطالعاتی در زمینه کودکان داشتم، اینکه نیازهای آنها چیست و چه بازی ...
ارادت به آقا امام حسین(ع) با خدمتگزاری/از آداب نوکری تا 60 سال خدمت خالصانه
ادب است. کسی که خودش را خادم امام حسین(ع) می داند باید متواضع باشد. من هیچ وقت بدون وضو بالای منبر نرفته ام و روضه نخوانده ام. روضه مادرم زهرا(س) و اربابم حسین(ع) را خیلی دوست دارم. وقتی آن را می شنوم حالم منقلب می شود. خیلی سال پیش خود به خود صدایم قطع شد. دیگر نمی توانستم حرف بزنم. روضه خوان اهل بیت(ع) بودم. متوسل شدم. با عنایت ائمه(ع) صدایم برگشت. مرحوم حاج محمد قنبری/ روضه خوان ...
گزارشی خواندنی از روزمرگی طلاب جوان
مسائل سیاسی. طلبه 27 ساله کرجی اینها را بعد از اشاره اش به شور و هیجان خوابگاه سال های گذشته اش در خیابان پاچنار تهران که ساکنان آن محصلان تازه وارد هستند، می گوید. مهدی که از همه مسائل زندگی راضی به نظر می آید با بیان اینکه کم کم باید عازم هیأت شوم ، درباره حقوق و وضع مالی خود می گوید: ماهانه 70 هزار تومان از دفتر مقام معظم رهبری دریافت می کنیم که البته بیشتر از 50 هزار تومان برای ...
طلبه ای که با فوتبال تبلیغ می کند +تصاویر
شود که بدانیم این فوتبالیست و دروازه بان، لباس روحانیت به تن دارد و برخلاف تمام کلیشه های ذهنی ما از یک روحانی، پابه پای بچه ها دنبال توپ می دود و حتی کودکی می کند که شاید از این راه خود را در دل آن ها جا کند و از زمین فوتبال به صف نماز جماعت بیاورد. در تیم حوزه علمیه فوتبال بازی می کردم علیرضا علی پور متولد سال 1369 در روستای درودگاه شهر بوشهر است. از همان کودکی چون پدرم ...
مکانی: کسی حق ندارد درباره پوشش من حرف بزند
فرار کرد؟ نه نمی شود چنین حرفی درباره تصمیم من زد چراکه من از قبل تصمیم را گرفته بودم. من از اواسط فصل پیش به آقای برانکو و ایگور پانادیچ گفته بودم می خواهم فوتبالم را در اروپا پیگیری کنم و حتی آقای برانکو به من گفتند که تصمیمی درستی است و حتما در آنجا موفق خواهی شد. فقط این را می توان بگویم کسانی که باید می دانستند در جریان رفتن من به نروژ بودند. اینکه حدود 6 ماه است که از فضای ...
جزئیاتی زندگی شخصی شقایق دهقان و مهراب قاسم خانی از عاشق شدن تا...
مهمان نواز دهقان – قاسم خانی سال هاست که با کارهای درخشان خود مردم را می خندانند. بیشتر شخصیت ها و تیپ هایی را که در این چند ساله این خانواده بازی کرده مهراب قاسم خانی نوشته است. این شخصیت ها نمونه مثال زدنی آدم های جذاب زندگی روزمره دور و بر ما هستند. بسیاری از تکه کلام های شقایق که بعضا توسط مهراب نوشته شده خیلی زود در جامعه پذیرفته و وارد زبان کوچه و بازار شده است. گفت و گوی جالب ما را با این زوج ...
شخصیت قیمت در دورهمی چگونه شکل گرفت؟ (1)
قیمت پرداخت. ماحصل این گفتگوی دو ساعت ما را با این هنرمند در زیر می خوانید: آقای جمشیدی علاقه مندی تان به عرصه هنر از چه زمانی شروع شد و چگونه پا به این عرصه نهادید؟ من متولد 20 اسفندماه سال 58 در تهران هستم، اما اصالتم به شهر یزد بر می گردد. اولین باری که روی صحنه رفتم، حدوداً 6 ساله بودم. آن زمان پدرم در حرفه تئاتر کار می کرد و برای یکی از نمایش هایش، به یک پسر بچه نیاز ...
توسل به اهل بیت مانع از تعجیل در نسخه نویسی می شود
بحث قرآن به من کمک کرده بود که بعد از حدود 10 سال مداحی را شروع کردم، مقامات کشوری ندارم اما در مسابقات کشوری شرکت کردم که در دانشگاه علوم پزشکی چند سالی مقام اول را در قرآن کسب کردم. زمینه مداحی خیلی زیاد فراهم بود و در جلسات مختلف مداحی می کنم اما در مجالس، محافل رسمی و دانشگاه معمولا به شکل مختصر قرائت قرآن انجام می دهم البته در قرائت قرآن استاد نداشتم و خودم مطالعه کردم؛ اعتقاد ...
این شهید پیکر ندارد! +عکس
به گزارش سرویس مقاومت جام نیوز ، رنگ آبی و فیروزه ای دکور خانه سلیقه بابا مرتضی است. بابا مرتضی دوست داشت همه جای خانه آبی باشد. اما حالا خودش جزئی از دکور خانه شده. عکس هایش دورتادور خانه نشسته است و به روی حنانه و ملیکا می خندد. بچه ها قاب عکس پدرشان را هر روز سیر تماشا می کنند و یاد روزهایی می افتند که بابا قبل خانه آمدن چند دقیقه ای را پشت در قایم می شد و با صدایی که از خودش در می آورد آن ها ...
چگونه زندگی عاشقانه داشته باشیم؟
: یک بازی راه بیندازید و با هم مسابقه دهید و خوش بگذرانید! درباره اولین ها با هم صحبت کنید، اولین بار که او را دیدید، اولین باری که احساس کردید دوستش دارید، اولین بار که ... این یادآوری طراوت بیشتری به رابطه شما خواهد داد روز دهم: برای هم یادداشت بنویسید؛ کوتاه یا بلند ... همه ما هنوز هم نامه ی کاغذی را بیشتر دوست داریم ... نامه هایی با عنوان های مختلف مثل برای روزهایی که میخواهی بدانی ...
لیزی زشت ترین زن دنیا مبارزه می کند
مجله فانی کول: در سال 2006 که ولاسکوئز این فایل تصویری 8 ثانیه ایی را در یوتیوب گذاشت، 4 میلیون نفر از آن بازدید کردند و هزاران نفر اظهار نظر نمودند. این فایل عنوانِ زشت ترین زن جهان را به خود اختصاص داد. سپس لیزی 17 ساله که فقط 27 کیلوگرم وزن داشت و به دلیل یک بیماری مادرزادی نادر که مانع از افزایش وزن او می شد، با هزاران ایده از سوی افرادی کاملا غریبه مواجه شد که او را هیولا خطاب می ...
شاعری ام برای تبلیغ ایمان بود/ صدها جلد کتاب فارسی داشتم
گرفتید توضیح دهید. پیشاهنگان یک نهضت بین المللی برای حمایت از کودکان و نوجوانان جهان است که به وسیله لُرد بیدان پاول در سال 1907 میلادی در بریتانیا آغاز شد و الان در سراسر دنیا گسترش یافته است. در ایران هم این سازمان وجود دارد. در این سازمان، کودکان 3 تا 5 ساله را بانی (خرگوش)، 5 تا 10 ساله را شیربچه ، نوجوان 10 تا 18 ساله را پیشاهنگ ، و جوانان 20 تا 30 ساله را عیّار و بزرگ تر از این سنّ و ...
90/ داستان مرد ابدی شماره 4 اینتر
و با بلوغی مثال زدنی او درسش را ادامه داد. همانطور که درس می خواند، مرد شیر فروش محله هم بود. بعد از مدرسه، شیر فروشی با پسر عمو و از 4 صبح هم خشت اندازی و آجرچینی با پدر . خودش می گوید:کار پدرم را دوست داشتم اما مهمتر از آن این بود که داشتم کاری مفید می کردم. ساختن یک خانه عبارتی است که من خیلی دوست دارم و این هسته اصلی فلسفه زندگی من است: شروع از پایین و رسیدن به بالا. سال ...
ناگفته های آیت الله هاشمی از زندگی خصوصی و سیاسی
منزل اخوان مرعشی بود. به دیدن منزل نو و همسایه جدید آمده بودند. من هم ساکن این منزل بودم...در آن موقع آشنایی ما تا این حد نبود که من سن ایشان را بدانم. حدود 50 سال داشتند. دارای ریش های جو گندمی و قیافه دوست داشتنی و لحن خوب بودند. خصوصیات شخصیتی امام برای ما فوق العاده جالب بود. بعد از علاقه مندی به امام برنامه هایم را تنظیم کرده بودم که هنگام خروج امام از منزل با ایشان برخورد کنم... ...