سایر منابع:
سایر خبرها
مهدوی: جای چه کسی را تنگ کرده بودم؟
... چه کسی قبول نکرده پاسور دوم شود که نمانده؟ می دانم این حرف از کجا درز می کند. مگر من تیم نوجوانان و جوانان کاپیتان نبودم؟ فیکس هم بودم. اولین تیمی که قهرمان جهان شد، تیم ما بود. نه فقط والیبال که کل رشته های تیمی. بعد هم جوانان. بعد که سعید آمد، کمی تقسیم شد. در تیم بزرگسالان اولین بارکه پاسور تیم امیر حسینی بود و قهرمان شدیم، من بیشتر بازی کردم. در زمان ولاسکو به من بازی بیشتری می رسید. در ...
رئیس شعبه شهید ثانی موسسه ملل مچ سارق مسلح بانک کارآفرین را گرفت
سوئیچ موتور را بده تا فرار کنیم. وقتی متوجه وضعیت بد این دزد جوان شدم در یک لحظه موتورش را هل دادم و مرد مسلح روی زمین افتاد و خیلی زود کارمندان بانک و مردم به کمکم آمدند و سارق جوان را دستگیر کردیم. دزد جوان که بابک نام دارد راهی جز اعتراف پیش روی خود نداشت و به ماموران گفت: قبل از سرقت مواد صنعتی شیشه کشیده بودم و به همین خاطر در توهم افیونی مردی به نام محمد دستور داد تا ...
کارآگاه بازی زن برای افشای خیانت شوهر
زده بود را در شرکت شوهرش دید. آن روز وقتی درباره علت حضور آن زن پرسید، همسرش قانعش کرد که او فقط یک همکار است. اما پسر کوچک شان- طوری که پدر متوجه نشود- به مادرش گفت؛ خودش دیده که آنها بعضی وقت ها با هم ناهار می خورند. سمیرا با شنیدن این حرف دلش ریخته بود، بغض کرده بود، اما موضوع را به روی خودش نیاورده بود. چند ماه بعد شوهرش ورشکست شد و در شرکت را بست. برای یک مرد خوب نبود بیکار بماند ...
قصه قهرمان معلولی که در اوج کناررفت+عکس
دوستان خیلی خوب من هستند و هنوز با یکی از آن ها ارتباط خیلی خوبی دارم و دوستم همان موقع از پکن با من تماس گرفت و گفت یک سوال دارم و آیا تو از ما راضی نبودی که این اتفاق برای مان افتاد؟ که من گفتم این موضوع به شما ربطی ندارد و تصمیمی بود که سرمربی گرفت و تاوان آن را هم باید پس دهد. به هر حال یک چیزهایی را باید به اجبار پذیرفت." عموآقایی هنوز از این اتفاق، آزرده خاطر و رنجور است، اما ...
قتل پدر پس از ازدواج دوم
.... همسر این مرد که موضوع را به پلیس گزارش کرده بود در تحقیقات گفت: من زن دوم شوهرم هستم. او زن و بچه داشت و مدعی بود که از زندگی اش راضی نیست به همین خاطربا هم ازدواج کردیم. امروز پسرش ایمان که به دیدن شوهرم آمده بود به طبقه دوم خانه رفت تا با پدرش صحبت کند. دقایقی بعد صدای جر و بحث آنها را شنیدم اما مداخله نکردم. لحظاتی بعد، زمانی که دیگر صدایی نشنیدم خودم را به طبقه دوم رساندم که ...
اجرای نمایش در کافه و امید به دیالوگ
ترانه بنی یعقوب درباره اجرای نمایش در کافه در روزنامه ایران نوشت: آفتاب ملایم، صندلی های قهوه ای لهستانی، میزگرد، یک لیوان دسته دار بلند و چای. موزیک ملایم، همه نشان از یک روز آرام دارد، بدون اتفاقی خاص در گوشه دنج یک کافه. هر کس به کار خودش مشغول است. جوانکی قهوه اش را مزه مزه می کند. زن و مرد جوانی آن سوتر مشغول گفت و گو هستند. کافه دار آرام می آید و می رود؛ آن قدر که رفت وآمدش چندان ...
راز قتل ناموسی در جنوب تهران افشا شد
با بهنام طرح دوستی ریخته است. همان جا تصمیم به کشتن بهنام گرفتم؛ او را بهانه کشیدن قلیان به خانه مان دعوت کردم؛ بعدازظهر آن روز، زمانیکه بهنام به خانه مان آمد، در حالیکه همسرم در داخل آشپزخانه در حال آماده کردن قلیان بود، با آجر چند ضربه به سر بهنام زده و او را به قتل رساندم؛ سپس دست و پا او را بسته و داخل یک گونی گذاشتم و جنازه را با موتورسیکلت به بیابان اطراف ورامین بردم. سرهنگ ...
مرد جوان زمانی که به خانه اش رفت از دیدن وضعیت همسرش شوکه شد
گذشته بود و او نفس نمی کشید. با اظهارات این مرد قاضی جنایی به تحقیق از همسایه ها و شاهدان پرداخت اما کسی لحظه مرگ زن جوان را ندیده بود. از سوی دیگر آثار ضرب و شتم نیز روی بدن این زن به چشم نمی خورد و با این حال با توجه به مرگ مرموز وی، قاضی دستور بازداشت شوهر قربانی را صادر کرد و تحقیقات تکمیلی درباره این حادثه ادامه دارد. همشهری 110 دخترم با پدرش در خانه بود ...
پسر جوان از دیدن وضعیت پدرش در ساختمان نیمه کاره خشکش زد
به گزارش سرویس حوادث"جام نیوز" ، مأموران کلانتری 111هفت چنار، شامگاه شنبه 24 مهراز کشف جسد مرد میانسالی در ساختمان نیمه کاره ای باخبرشدند.مأموران پس ازحضور در اتاقک نگهبانی ساختمان نیمه کاره با جسد مرد 48 ساله ای روبه روشدند که آثار ضرب و شتم روی بدنش دیده می شد. پسر مقتول در تحقیقات گفت: پدرم مالک ساختمان است.البته خانه ما سه کوچه آن طرف تر است. از زمانی که خانه را تخریب کردیم پدرم شب ...
مادری که بخاطر زندگی، سنگ می شکند! +عکس
زمستان به قشلاق کوچ می کردیم. زندگی راه خودش را می رفت که با زمین گیر شدن شوهرم، روزهای تلخ رسید و کام مان را زهر هلاهل کرد. سنگ ها تسلیم می شدند این مادر نمونه می افزاید: بچه ها برای تحصیل باید به روستای رودزرد می رفتند که کرایه هر نفر 200 تومن برای رفت و برگشت می شد و تأمین این پول برایمان خیلی سخت بود. او سخت ترین لحظه زندگی اش را فروختن یکی دو کیلو برنجی را که در گوشه خانه ...
زمانی که همسر نازیلا در خانه نبود به آنجا می رفتم / زن جوان با وسوسه هایش بدبختم کرد
. من مهران، 22سال دارم بیزاری از زندگی، در نگاه پسر جوان موج می زند. وقتی با او روبه رو شدم که خماری به سراغش آمده بود و مدام تقاضای زهرماری داشت. پسر جوان پس از کمی کش وقوس رازهای مگوی زندگی اش را چنین برایم تشریح کرد: از 4سال و 4ماه قبل خانواده ام مرا طرد کردند. همیشه خجالتی بودم تا اینکه اتفاقی با زنی شوهردار آشنا شدم و همان شد که در خانه اش معتاد شدم ...
از پدرم متنفرم / پدرم کار زشتی در آشپزخانه انجام داد+ عکس
هل داد و به آشپزخانه رفت. او با چاقوی آشپزخانه به شکم مادرم زد. وقتی نوبت دفاع به متهم رسید منکر قتل همسرش شد و گفت: دخترم 4ساله بود که مادرش را از دست داد. او در این چهار سال با خانواده مادری اش زندگی می کند و تحت تاثیر حرف های آنها قرار گرفته و این صحبت ها را مطرح می کند. باور کنید من همسرم را نکشتم. وی ادامه داد: من به خاطر مشکلات شغلی ام ناچار شده بوم سند ماشینم را به نام ...
حرفهای عجیب و غریب سارق شیشه ای بانک: - جاناتان - گفت برو بانک بزن،من هم دستورش را اجرا کردم
نزدیکی خانه انتخاب کردم و سرقت را انجام دادم. چطور دستگیر شدی؟ بعد از سرقت خواستم سوار موتورم شوم که متوجه شدم سوئیچ همراهم نیست. به جاناتان گفتم سوئیچ را بده تا موتور را روشن کنم، در حال صحبت با او بودم که توسط کارمندان بانک دستگیر شدم. در سرقت هایت از ماسک هم استفاده کردی؟ ماسک خریده بودم و داخل جیبم بود، وقتی بازداشت شدم مأموران پلیس داخل جیبم ماسک را پیدا کردند. فراموش کرده بودم ماسک را بزنم! ...
از دیدن وضعیت زن برادرم در خانه اش شوکه شدم / یک لحظه هم صبر نکردم
به گزارش سرویس حوادث"جام نیوز" ، بعد از ظهر روز چهارشنبه زن 37 ساله ای به نام زهره که از ناحیه دست، گردن و کمر به وسیله ضربات چاقو مصدوم شده بود توسط برادر شوهرش به بیمارستان 22 بهمن نیشابور منتقل شد. در ادامه تلاش پزشکان فایده ای نداشت و زن جوان به علت خونریزی شدید جان باخت. با گزارش موضوع به پلیس تحقیقات از برادرشوهر این زن آغاز شد. برادر شوهر زن فوت شده ادعا کرد: در خانه ...
گفتگو با مرد افغانی درباره نحوه قتل رمالی که با همسر اولش ارتباط داشت
رسیدگی به این ماجرا از18 مهرامسال ودرپی کشف جسد دست وپابسته مرد جوانی توسط کارگران خدماتی شهرداری در حوالی جاده ورامین کلید خورد. در ادامه تحقیقات و با شناسایی همسر متهم، تحقیقات از وی در دستور کارپلیس قرار گرفت و گفت: شب جنایت همسرم مرا مجبور کرد تا به او بگویم که با مقتول ارتباط تلفنی دارم. بعدهم با بهنام تماس گرفت و او را به بهانه کشیدن قلیان به خانه مان دعوت کرد. داخل خانه بودیم که ...
مریم شوهر دارد، اما قلبش برای مرد دیگری می تپد!/ او برای جدایی، سناریوی خطرناکی را اجرا کرد
اش نقشه قتل شوهر خود را اجرا کرده اند. ناصر در اعترافاتش به کارآگاهان گفت: یک روز قبل از جنایت و طی تماس تلفنی با الهام متوجه درگیری شدید بین الهام و همسرش شدم. بسیار عصبانی شدم و تصمیم گرفتم تا این بار پژمان را بکشم. به بهانه تحویل دادن پژو 207 به خانه مقتول رفتم. مقتول قصد داشت مرا به خانه مان برساند اما با طرح این موضوع که با یکی از دوستانم در شهرک حکیمیه قرار ملاقات دارم، از وی ...
مرحوم دولابی: درد را اظهار نکنید زودتر از بین می رود
تا نزدیک مان می نشینند نطق مان باز می شود. مثل ماما می مانند. دوستی داشتم در بازار پیرمردی بود. مرا نصیحت می کرد. می گفت انسان اگر درد دارد به کسی نگوید بهتر است، زودتر برطرف می شود. می گفت ما یک عروس داریم یک مرتبه گفتند دردش گرفته. تا من رفتم ماما بیاورم. هنوز توی حیاط بودم که عروسم زایید. نوزاد را تر و تمیز کردند بعد همه خبر شدند. مادرش آمد خاله اش آمد عمّه اش آمد، همه گلایه کردند گفتند ...
جامعه عربستان از نمای نزدیک
علیرغم ممنوعیت موسیقی شروع به کار می کند. پس از اتمام نمایش نیز پسران و دختران کنجکاو که تا پیش از این جدا ایستاده بودند، روی صحنه رفته تا عکس سلفی گروهی بیندازند. یکی از افراد مسئول در مراسم به من می گوید: جشنواره ما برای نشان دادن سبک زندگی کلان شهری مان به قبایل بیابانی است. مقاومت مردم در برابر وهابی ها صحبت های او میزان مقاومت مردم در برابر وهابی ها را بازتاب می دهد؛ وهابی هایی ...
وقایع عاشورا و تاسوعای سال 57
سنگین تر از روز قبل بود... نیز همان روز گروهی از افراد نیروی هوایی با لباس فرم در تظاهرات شرکت کردند. من بالای مینی بوس و در حال شعار دادن بودم که این صحنه را مشاهده کردم. این حرکت برای مردم دلگرم کننده و امیدبخش بود. ... در مسیر راه پیمایی درِ منازل به روی مردم باز بود. یک نفر از اهل خانه، مرد یا زن، حجاب یا بی حجاب ایستاده بود و به مردم آب، شربت و غذای نذری می داد. هیئت ها نیز نهار نذری خود را ...
قاتل مرد دعانویس جنوب تهران دستگیر شد
...، او نیز با بهنام طرح دوستی ریخته است. همان جا تصمیم به کشتن بهنام گرفتم؛ او را بهانه کشیدن قلیان به خانه مان دعوت کردم؛ بعدازظهر آن روز، زمانیکه بهنام به خانه مان آمد، در حالیکه همسرم در داخل آشپزخانه در حال آماده کردن قلیان بود، با آجر چند ضربه به سر بهنام زده و او را به قتل رساندم؛ سپس دست و پا او را بسته و داخل یک گونی گذاشتم و جنازه را با موتورسیکلت به بیابان اطراف ورامین بردم. ...
پالت به قرنطینه می رود
است که حداقل ما وقتی کاور می کنیم، می گوییم داریم کاور می کنیم؛ چون نمی خواهیم مثل آدم هایی باشیم که از نردبان یک سری های دیگر بالا می روند؛ من اعتراف می کنم که خود من اولین بار اسم عباس مهرپویا را در کتاب خوانده بودم و از روی آن رد شده بودم. تا اینکه امید قطعه خانه بر دوش از مهرپویا را برایمان آورد. ما اصل آهنگ را هم هنوز نشنیده بودیم و اصلا وقتی کار مسترینگ شد، امید اصل آهنگ را برایمان گذاشت ...
کلاهبرداری با ادعای نفوذ در سازمان ملل
. یکی از مال باختگان در اظهاراتش به کارآگاهان گفت: آرزو به بهانه اینکه برای شروع بررسی هر پرونده باید مبلغ دو میلیون تومان به عنوان پیش پرداخت از سوی متقاضی مهاجرت پرداخت شود، این مبلغ را از من گرفت. در ادامه به درخواست او، در چند نوبت دیگر در مجموع 12 ملیون تومان به این زن پرداخت کردم. پس از چند روز زمانی که برای پیگیری روند قانونی مهاجرت خود به دفتر سازمان ملل رفته بودم، متوجه شدم اصلا چنین ...
مزد دل کندن از تمامی تعلقات چیزی جز شهادت نیست
زن عموی بنده هستند. مادرم و مادر ایشان هم خیلی وقت پیش همسایه بودند و به این ترتیب تقریباً از کودکی همدیگر را می شناختیم و به نوعی با هم بزرگ شدیم. بعدها ارتباط مان کمتر شد. به هرحال به سن نوجوانی رسیده بودیم و به رسم اعتقادات مذهبی و فرهنگی، خواهی نخواهی کمتر همدیگر را می دیدیم. سال 79 وقتی خواهر شهید فرامرزی موضوع خواستگاری ایشان را با من مطرح کردند، اصلاً فکرش را نمی کردم که این اتفاق بیفتد. من ...
چه شد که چوپان نشدم
مقاومتی نکردند؟ روزی که ما به اداره آموزش و پرورش نقده رفتیم یک شب در آنجا ماندیم و فردا با یک جیپ از آن جیپ هایی که درها و سقف آن پارچه ای است راهی مناطق مورد نظر شدیم، یک کامیون ریو ارتش هم اسباب و اثاثیه ما را می آورد. به اولین روستا که رسیدیم دیدیم هیچ مردی آنجا وجود ندارد و فقط زن ها صحبت می کنند آن هم نه به فارسی که ما بفهمیم. بعد متوجه شدیم که چون اینها ماشین ارتش را دیده اند فکر کرده ...
نقشه زشت پسری برای زن دایی اش لو رفت +عکس
جوان شیشه ای در سناریوی طراحی شده خانواده دایی اش را به خانه اش کشاند تا به راحتی دست به سرقت میلیونی طلاهای زن دایی اش بزند. ساعت 24 پنج شنبه 22 مهرماه سال جاری مردی در تماس با ماموران پلیس آبادان از ماجرای سرقت میلیونی طلاهای خانه اش خبر داد بدین ترتیب تیمی ازماموران کلانتری 13 به محل دستبرد دزدان در منطقه ایستگاه 6 کوی قدس رفته و صاحبخانه را هدف تحقیق قرار دادند. ...
این دختر افغان خود را نماینده سازمان ملل معرفی می کرد
پرداخت کنم. یکی دیگر از شاکیان آرزو نیز در اظهاراتش به کارآگاهان گفت :آرزو به بهانه اینکه برای بررسی هر پرونده می بایست مبلغ 2 میلیون تومان به عنوان پیش پرداخت از سوی متقاضی مهاجرت پرداخت شود ، این مبلغ را از من گرفت. بعد از مدتی نیز که پیگیر کارم بودم به من گفت باید مبلغی دیگر واریز کنم. در کل از من 12 میلیون تومان پول گرفت. این مالباخته به کارآگاهان گفت: پس از چند روز زمانیکه ...
این متهم را شناسایی کنید+ عکس
به گزارش گفتمان نیوز، خرداد ماه سال 1395 تعدادی از اتباع کشور افغانستان با مراجعه به کلانتری 175 باقرشهر و طرح شکایت های مشابه عنوان داشتند که خانم جوانی افاغنه با طرح وعده دروغین تشکیل پرونده در دفتر سازمان ملل برای مهاجرین افغان جهت انتقال قانونی آنها به سایر کشورها اقدام به کلاهبرداری و اخذ مبالغ میلیونی از آنها کرده است . با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع کلاهبرداری و به دستور رئیس ...
آزار زنان پایتخت با تهدید مرگ + عکس
اگر جیغ کشیده و یا درخواست کمک نمایم مرا خواهد کشت و در ادامه با تهدید ، مرا مورد آزار و اذیت قرار داد ” . شاکی پرونده در ادامه اظهاراتش با بیان این موضوع که چند روز پیش از طرح شکایت نیز به همین شیوه و شگرد و توسط همین شخص مورد آزار و اذیت قرار گرفته ، به کارآگاهان گفت : ” در ساعت 01:00 مورخه 11/05/1395 نیز ، زمانیکه در حال استراحت بودم توسط همین فرد ناشناس و دقیقا به همین شیوه و شگرد ...
آرزوی سقایی در محضر رهبرم را دارم+عکس
1317 در روستای ساروق اراک هستم. از وقتی 10 ساله بودم در روستایمان سید سقا شدم. برنامه سقایی آن موقع فقط درماه محرم بود اما من چون که سقایی را دوست داشتم وقتی که به تهران آمدیم هم سقایی را ادامه دادم. بعد از انقلاب در محل زندگی مان در منطقه امام حسین (ع) سقاخانه درست کرده بودم و به مردم آب می دادم، سقایی شغل و کار من نیست بلکه عشق من است و خود را مدیون ملت ایران می دانم. در حال حاضر هم در هر مراسمی ...
ماجرای جدایی از ستادکل و درخواست سه باره از رهبری
.... موضوعات مرتبط با نیروهای مسلح، تفکیک وظایف ستاد کل و قرارگاه مرکزی خاتم، لزوم توجه به بنیه دفاعی و برخی موضوعات روز کشور و منطقه ازجمله محورهایی است که سرلشکر فیروزآبادی در این گفت وگوی 3 ساعته به تفصیل درباره آنها صحبت کرد. ***** فارس: حضرتعالی طولانی ترین دوران خدمت در نیروهای مسلح را در کارنامه خود دارید، در ابتدا پیرامون جابجایی تان از سمت ریاست ستاد کل ...