سایر منابع:
سایر خبرها
قاسم سلیمانی را بهتر بشناسید / روایت دوستانه یک همراه قدیمی از سردار
می شناسد و صدا می زند.از یک پیرزن 80 ساله تا یک کودک چند ساله با نسبت خیلی دور را با اسم می شناسد،صدا می زند و ساده، خودمانی و بدون هیچ پرستیژی با آنها به گفت وگو می نشیند. * از قدیم گفته اند درخت هر چه پرثمرتر می شود، افتاده تر می شود؛ این نکته واقعا در مورد حاج قاسم صدق می کند. * حاجی احترام خیلی زیادی به پدرشان قائل است. وقتی به استان کرمان وارد می شوند، اگر وقت محدودی هم ...
دختر 5 ساله شهید می گوید: بهشت تلفن ندارد، من با بابا حرف بزنم؟
روز جلوتر آقا مجید برگشت، چون خودش هم خبر نداشت که برادرش شهید شده، با این که در بغلش به شهادت رسیده بود، ولی به او گفته بودند که برادرت نبض داشته و او را به بیمارستان رسانده ایم و به این طریق قبول کرده بود که از منطقه برگردد. همان شب که برگشت، نامه ها را گرفتم. به آقا مجید گفتم: نامه های من که گفت: تو از کجا خبر داری؟ گفتم: خودش گفته بود. * عکس العمل بچه ها بعد از خواندن نامه ها چطور بود ...
از تحصیل در تورنتو تا مهندسی پل خیبر/ شهیدی که "بشارت شهادت" را از امام(ره) گرفت
با شهید آقاسی زاده زندگی کردم با یک چمدان چند روز بعد از عروسی راهی شدیم و من چند سال بعد با وجود داشتن سه بچه تنها همان یک چمدان را داشتم؛ لوازم زندگی هم هیچ چیز نداشتیم؛ حتی تلفن هم نداشتیم. وی می گوید: شهید آقاسی زاده از ابتدا قصد و هدفش خدمت به کشورش بود؛ حتی زمانی که در کانادا بودند یک بار سه ماه تعطیلات رفته بود پاریس خدمت امام خمینی(ره) و بعد از ازدواج تمام نیتش این بود که به ...
سردار غریب با دعای خیر یک شهید آسمانی شد
گروه حماسه و مقاومت رجانیوز: نیمه های شب اوایل مهرماه بود که صدای پیامک تلفن همراه، خبر شهادت شهید مدافع حرم سجاد زبرجدی را منتشر کرد. با خودم گفتم چه می کنند این جوانان عاشورایی که در ایام عزاداری سالار شهیدان خود را به قافله کربلائیان می رسانند. کمی که پرس وجو کردم متوجه شدم شهید سجاد زبرجدی همه داشته مادری بود که بعد از فوت همسرش با وجود مشکل شنوایی و عدم قدرت تکلم، فرزندانش را با حب اهل بیت(ع ...
بهشت تلفن ندارد،من با بابا حرف بزنم؟ +عکس
. دلم خیلی بی قرار بود. می گفتم: خدایا هر چه خیر است و خودت صلاح دانسته ای، من راضی ام. اگر شهید شده که خودت داده ای و خودت هم گرفته ای، ان شاالله که همه مدافعان صحیح و سالم برگردند، اگر تیر خورده و زخمی است، باز هم راضی ام فقط دائم می گفتم: هر چه خیر است، همان شود. صبح خوابیدم، ساعت 10، آقا مصطفی زنگ زد که محدثه گوشی من را جواب داد و گفت: مامان پاشو عمو مصطفی است وقتی بلند شدم تمام بدنم می لرزید ...
مادر شهید راوک: وای به لحظه ای که روضه علی اکبر(ع) می خوانند/ نحوه شهادت فرزندم را در خواب دیدم
درد نمی کند؟ گفت: نه! به او گفتم دیگر نمی گذارم بروی! در جواب این خواسته من گفت: نه نمی توانم بمانم. با اصرار گفتم : اگر بروی از تو راضی نیستم! چند باری گفت نگو این حرف را .. از خواب بیدار شدم در حالی که خیلی ناراحت شده بودم، فردای به بهشت زهرا (س) سر مزارش رفتم و گفتم: به خدا، مادر راضی ام ا رفتنت و از همه چی .. بانو شکرگذار در پایان این گفت وگو در توصیه ای به مادران جوان می گوید: برای ...
در موضوع جاده، آنانی که می گویند پیگیر هستیم، نیستند!!!
متکا پنهان کردیم تا کسی نفهمد! چون می دیدند می گرفتند من خیلی شیطنت داشتم. آن جا بچه ها خیلی رفیق بودند! جبهه هم رفتید حاج آقا؟ بله هم شلمچه رفتم هم اهواز و تیپ الغدیر و کردستان و سقز روزی که خیلی گریه کردید کی بود؟ روزی که از زندان آزاد شدم واقعا گریه کردم این قدر بچه ها احساسات نشان دادند به آن ها گفتم من از این زندان آزاد می شوم و می روم به یک زندان وسیع تر. بعد از ...
شهید غریب خوزستانی جنگ و صداوسیما / شهیدی که بارها مورد تهمت قرار گرفت
دبیرستان مقام اول را برای دومین سال به دست آورد و به عنوان گوینده برتر استان شناخته شد . بعد از پایان تحصیلات به خدمت سربازی اعزام شد و در دوران سربازی ضمن مطالعات متعدد اقدام به نشر افکار خود در پادگان کرد و به همین علت چندین بار توبیخ شد و در جریان پیروزی انقلاب به همراه عده ای از دوستان بنا به دستور امام (ره) پادگان را ترک کرد و به مردم پیوست . هر وقت به غلامرضا می گفتم که آیا خسته نشده ای؟ شش سال ...
این معلم ها فقط یک دانش آموز دارند!
سخت تر از این است. این مدارس بازرس ندارند و اگر معلم عاشق کارش نباشد می تواند دانش آموز را به حال خودش رها کند. در این سیستم معلم هم مدیر است و هم آموزگار و همه نمرات دست خودش است، همه چیز به وجدان معلم بستگی دارد. من وقتی سرباز معلم بودم هم با بچه ها خیلی خوب کار می کردم. الان یکی شان رشته اول ریاضی است، یکی هم در رشته علوم انسانی درس می خواند. سالهاست با این دو شاگردم ارتباط دارم و از پیشرفت درسی ...
والدین به خاطر نوه ها از خون دخترشان گذشتند/آخرین جمله همسرم این بود: به خاطر بچه ها مرا نکش
دادوفریاد کردم. چنددقیقه بعد دیدم همسرم با چاقو بالای سرم ایستاده است. چاقو را از دستش گرفتم و چند ضربه به او زدم. من را قسم داد و گفت این کار را نکن.متهم ادامه داد: بچه ها وحشت کرده بودند آنها را به آشپزخانه بردم و گفتم بیرون نیایند، وقتی برگشتم، دیدم همسرم هنوز زنده است. تا آن زمان فکر می کردم مرده است، اما زنده بود، با صدای آرامی گفت به خاطر بچه ها من را نکش، اما توجهی نکردم و چند ضربه دیگر هم به او ...
خاطره جالب یکی از هواداران شهاب حسینی/ عکس
خیلی هنرمنده منم برای اینکه خواهرم رو سورپرایز کنم تو دلم گفتم میرم باهاش سلام کنم و 4 تا کلمه باهاش حرف بزنم . همین طور که بهش نزدیک تر شدم با کمال اعتماد به سقفی خواستم بلند سلام کنم اما خیلی تعجب کردم که قبل من اون به من سلام کرد و حتی با وجود اینکه همسر و بچه هایش هم کنارش بودند از روی صندلی اش بلند شد و به من دست داد . اصلا چنین انتظاری نداشتم {چون تقریبا تمام افراد سلبریتیه ایران ...
هر کدام از اعمال صورت های مثالی دارد - حرکت در مقام استکمال
، من هم باشم این همه راه بیایم فراموش می کنم. از او پذیرایی کنید، راستی سمره به این جا آمد با مال دنیا چطور هستی؟ گفت: خدا در قرآن می فرماید: خیر است إِنْ تَرَکَ خَیْراً [5]. گفت: در شام خانه نداری؟ گفت: نه. پول یک خانه به او داد. گفت: معاویه آن حدیث را به یاد آوردم. یک موقع این گونه است. گفت: می دانستم، آن موقع خسته بودی، به یاد نمی آوردی، حالا برو این حدیث را بگو. وسوسه کردن نفس انسان در ...
نویسنده باشم یا استاد محترم دانشگاه!
فرهنگ امروز/ عاطفه شمس: وقتی که منفعت طلبی در کوتاه مدت، از نخستین اصول در انتخاب نشر یک کتاب می شود، تحقیقات روشنگرانه و نو در علوم انسانی- اجتماعی و مانند آنها برای اینکه جایگاه خود را پیدا کنند با مشکلات زیادی مواجه خواهند بود. در این میان، اساتیدی که تنها هدف نوشتن را انتشار می دانند و ناشرانی که عرضه خود را با تغییر و تحولات بازار وفق داده اند، مهم ترین عاملان به وجود آمدن این وضعیت هستند. گویا این دو گروه دست به دست یکدیگر داده اند تا در حال حاضر، قفسه های کتابفروشی ها و مغازه های بزرگ ایران، سرشار از اظهارات جذاب بی محتوا و تحقیقات اتفاقی باشد. به عبارت ...
واقعه عاشورا الگوی زندگی ما شد
؛ با وجود آنکه همیشه جویای حال و احوالش بودم اما از تمام کارهایی که انجام می داد تعریف نمی کرد و من فقط می دانستم در عراق ایستگاه عملیاتی دارند و هر 2 ماه یک بار 10روز به فلوجه می رفت، می جنگید و نیرو آموزش می داد و برمی گشت. حتی چند وقت پیش به من هم گفته بود دوره امدادگری می بیند. من هم به خیال خودم می گفتم خدا را شکر دوره های سختی نیست و اذیت نمی شود. اما بعد متوجه شدم دوره های بسیار فشرده فرماندهی ...
ستاره های سینما چگونه بازیگر شدند؟
داریوش مهرجویی به ایران بازنگشتم. بازی ام در این فیلم که اقتباسی از کتاب فرنی و زویی اثر سلینجر بود مورد توجه قرار گرفت و برای بار سوم در جشنواره فیلم فجر نامزددریافت سیمرغ بلورین بازیگر نقش اول زن شدم. ساره بیات : یواشکی شدم بازیگر! حدود دوسال تئاتر کار کردم ولی به خاطر درس و دانشگاه چند سالی کار نکردم از طرفی چون پس از نخستین کار تئاترم در جشنواره پلیس به عنوان ...
مهدوی:چه کسی می تواند با رابطه،هشت سال ملی پوش بماند؟
سرمایه مرا آن شب سورپرایز کردند. واقعا دستشان درد نکند. من میانمار که بودم با احمدی نیا صحبت کردم و گفتم من بیانیه خداحافظی نوشتم. آن را می دهم که منتشرش کنی. قبول کرد، اما وقتی برگشتیم گفت بیا در استودیو بیانیه ات را بخوان. قبول کردم و گفتم کی پخش می شود؟ گفت عید غدیر. عید غدیر آمد و رفت و خبری نشد. پرسیدم چرا پخش نمی کنی؟ وقتی در جشن کلیپ را دیدم با صدای خودم و حرف های بچه ها درباره من منقلب شدم ...
روایتی از شیرمردان گرشیر
.... (آه می کشد)... خیلی برایم سخت بود؛ فوق العاده سخت. نیروی کادر هم کم داشتیم. عبدالرضا هم تازه از گرشیر با آن وضعیت، از زیر آن همه آتش برگشته بود و خسته بود. تازه می خواست استراحت کند. واقعاً نمی دانستم چکار کنم. همینجوری که پیام دستم بود از سنگر بیرون آمدم. دو بار تا کنار سنگر شهید عبدالرضا رفتم ولی شرم داشتم بیدارش کنم و بگویم که الان محور کسی را ندارد و باید برود آنجا. از طرفی ...
می خواستم بعد از طلای المپیک خداحافظی کنم/ آمریکایی ها هالیوودی کار می کنند/ قبل از رفتن روی سکو 10 ...
...، اما انگیزه ام را از دست ندادم و برای سال آینده باز هم از مسابقات استانی شروع کردم. قهرمان شدم و به قهرمانی کشور آمدم که اول شدم. البته در این مسابقات قاسمی حضور نداشت (باخنده) بعد از چند سال در سال 2011 بار دیگر در جام تختی شرکت کردم که به آذرشکیب باختم و دوم شدم، اما کادر فنی و غلامرضا محمدی سرمربی تیم ملی در آن زمان به من اعتماد کرد و برای حضور در جام جهانی داغستان انتخاب شدم که یک ...
خودم را از ماشین به اتوبان پرت کردم/ ای کاش هیچ وقت پایم را به تهران نمیگذاشتم
که داشتم دست خودم نبود و دوباره بعد از برگشتن به همان حال افتادم و به همه چیز بدبین شدم. توهمات زیادی سراغم می آمد. از تحت کنترل بودنم و جاسوس بودن همه تا فوت پدر و مادرم و اینکه بستگانم می خواهند بیایند و مرا از آنجا نجات دهند و ... میدانستم چیزی مصرف کرده ام ولی هنوز باور نکرده بودم... آن دو نفر را مسبب همه اتفاقات میدانستم و دیگر ارتباطی با آنها نداشتم. مسئولین کلانتری شماره ...
روزان در هفته پیوند اولیا و مربیان بررسی می کند: پول تنها موضوع مشارکت والدین در مدارس
سوی ما مشخص شد که معلم سر کلاس به خاطر جیغ زدن و فریاد کشیدن یا به اصطلاح شلوغ کردن، همه بچه ها را با جملات تحقیرآمیزی مورد خطاب قرار می دهد. نکته مهم اما اینجا شکل می گیرد که وقتی از معلم مدرسه خواستیم تفاوت های روحی و روانی بچه ها را در نظر بگیرد و اولا دست از تحقیر کودکان بردارد و دوما به این نکته که برخی از بچه ها از سایرین حساستر هستند، توجه کند؛ تنها پاسخ دریافتی این بود که او در کلاس حضور ...
گفت و گو با مهدی نجفی پور مدرس گرافیک در شهرستان ری
به خیل جانبازان دفاع مقدس نائل آمدم. سپس در بیمارستانهای مختلف کشور بستری شدم. واقعا” این دوران گر چه درد آور بوده و هست ولی یاد هجر دوران وصال یاران را در دلم زنده می کند. هنرتان را پس از دفاع مقدس چگونه ادامه دادید؟ سال 1377 به دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران راه پیدا کردم. با استفاده از خوشنویسی و کاربرد آن در گرافیک با مفهوم جدیدی از هنر و تصویر (ارتباط تصویری و گرافیک) آشنا شدم ...
مصدق؛ امریکایی، میهن دوست، ضدآزادی یا آزادیخواه
ای برای فضاسازی علیه مخالفین و اعتراف گرفتن آن هم زیر شکنجه از آنها، مظنونین قتل افشارطوس. وقتی رسانه ای عمومی است مخالفین هم حق حرف زدن دارند. اگر دکتر مصدق واقعاً به آزادی اعتقاد داشت نباید این کار را می کرد. او در راستای اجرای دوباره همان سیاست موازنه منفی دست حزب توده را باز گذاشت، به همین دلیل هم عزت الله سحابی می گفت تمام مراجع تقلید با مصدق مخالف بودند. خب بسیاری از اینها با نهضت ملی موافق ...
فرزندان معلولم را هدیه خدا می دانم
دادند که فلج شدن پسرم مربوط به زایمان بوده است سه سال بعد دوباره باردار شدم و این بار مراقبت های بیشتری انجام دادم و یک هفته قبل از تاریخ زایمان به بیمارستان رفتم و با عمل سزارین حمیدرضا به دنیا آمد. لحظه ای که او را در آغوشم قرار دادند متوجه شدم او هم فلج مغزی است. ساعت ها اشک ریختم و خودم را سرزنش کردم که چرا یک موجود بی گناه دیگر را با این وضعیت به این دنیا آورده ام. چند روز با خدا راز و نیاز ...
گزارش کامل برنامه نود با هواداران ویژه
بازی های خانگی برای نخستین بار در این فصل با بیش از یک گل به پیروزی رسید. - پرسپولیس بعد از 8 بازی موفق به شکست نفت شد. - علی دایی بعد از 1331 روز با اختلاف بیش از 3 گل باخت. کنفرانس مربیان برانکو: بازیکنانم استحقاق همه جور پاداش دارند؛ موقع 2 بر صفر می شد مشکل به وجود بیاید ولی می دانستیم گل سوم کلیدی خواهد بود و بابت این برای اتفاقات این مسابقه راضی هستم دایی: مستحق ...
پالت به قرنطینه می رود
؛ حتی اگر الان باهم دعوا کنیم، 10 دقیقه بعد همه چیز فراموش می شود. به نظر من این بزرگ ترین دستاورد ماست. امید: یک زمان نوستالژی در کارهای ما بیشتر بود و همیشه هم گفته ام که خیلی نمی توان به آن سهل انگارانه نگاه کرد؛ چراکه قضیه جامعه شناسانه تر است. آن موقع یک دفعه یک عده افراد دهه شصتی توجهشان به آهنگ های دوران کودکی شان جلب شد که خود ما هم جزء همان ها بودیم. حتما نیاز این موضوع حس می ...
محمد هنوز هم در دل و یاد اهالی محل مانده است/ پیکر شهید بعد از 11 سال به دستمان رسید
...> *** در جمع خانواده ی صمیمی و خوش قلب شهید اشکیان احساس راحتی داشتم، پدر شهیدمان هنوز بعد از گذشت 33 سال از شهادت فرزند عزیزش اشک هایش هنگام صحبت از پسر روی گونه هایش سر می خورد و دست هایش می لرزد. در مورد ویژگیها و ابعاد شخصیتی شهید عزیز صحبت کنید. پدر شهید: همه ی شهدا ویژگی های خوبی داشتند، من البته وقتی که راجع به محمد صحبت می کنم کنترل احساسم را از دست می دهم، جوان ...
گرافیک ایران را موریانه های آن خواهند خورد
مستقیم در تمام کارهای من وجود دارد. هرگز منطبق با سوژه کار نکردم بلکه به موازات سوژه پیش رفته ام. با توجه به کاربرد نرم افزارها و تأثیر آن در گرافیک، جایگاه طراحی دستی این رشته کجا قرار می گیرد؟ در طول زندگی بشر و در همه جا، هرجا خلاقیتی شده، با دست به وجود آمده نه با ماشین و هنوز هم ادامه دارد. اگر طراحی بلد باشید، می توانید از ابزارهای رایانه ای، راحت تر استفاده کنید. معضل بچه های این ...
روایت خواندنی دختران کره ای از ایران+تصاویر
کردم دشت زیاد داشته باشد و مناظری مثل درخت، رودخانه یا دریا طبیعت کم باشد . ندا: رشته من هم زبان فارسی است. از 5 سال پیش زبان فارسی را خوانده ام. قبل از این با ایران خیلی آشنایی نداشتم. فقط در مورد چند موضوع آشنایی داشتم؛ مثلاً کشور اسلامی و مسلمان یا درباره برنامه هسته ای و... فکر می کردم همه جای ایران بیابان و دشت باشد چون ایران هم کشوری در خاورمیانه است و به خاطر همین از ایران کمی می ...
توصیه رهبری به احمدی نژاد؛ نقطه عطفی هویتی برای جریان انقلابی/ اصلی ترین رسالت جریان انقلابی طرح گفتمان ...
تجمع های مختلف دانشجویان مقابل مجلس در خصوص دانشگاه آزاد و برجام و... که بعضاً مانند تجمع دانشگاه آزاد مورد تذکر رهبری قرار گرفت، همه و همه همان رویکرد گذشته را به ذهن متبادر می کرد و تمام اینها واقعاً آن چیزی نبود که رهبرانقلاب می خواست. جریان انقلابی واقعاً نور چشم رهبری بود و رهبری بارها و بارها به حمایت تمام قد از این جریان برخواستند تا مبادا این جریان خاموش شود. ایشان در عین حال ...
تکرار ماجرای شاهرخ و سمیه / می خواستم با سحر ازدواج کنم
...، به دنبال اعلام خبر این جنایت بازپرس کشیک قتل و کارآگاهان جنایی در محل حادثه حضور یافتند و تحقیق در این باره آغاز شد. با انتقال جسد شهلا- 35 ساله- به پزشکی قانونی مشخص شد او با کابل برق خفه شده است. شوهر این زن که خودش هم با ضربات چاقوی قاتل زخمی شده بود به کارآگاهان گفت: هنگام ظهر وقتی وارد خانه شدم و به داخل آشپزخانه رفتم کسی از پشت سرم دهانم را بست و با چاقو ضربه ای به ...