سایر منابع:
سایر خبرها
چمران: قرار بود معاون اول احمدی نژاد شوم
افراد تا کنون زمین و خانه ای از دولت یا جایی نگرفته باشند و فقط برای یک بار بتوانند استفاده کنند و کارشناسی این امر توسط دادگستری صورت گیرد. این تائیده را داشته باشند و این دستورالعمل مفصلی است. س: آقای مهندس چمران مخالف تحقیق و تفحص از شهرداری تهران هستند؟ این طور گفتند که طرحی آمده و شما مخالف تحقیق بوده اید؟ چمران: نخیر، برخی مسائل شایع می شود و به ویژه در فضاهای مجازی دنبال ...
ناگفته های فرزند شهید مدافع حرم خرمشهری از شهادت پدر
مدافع حرم: روز عاشورا بود که پدرم با یکی از دوستان صمیمی خود به نام دریس تماس می گیرد و به او می گوید: عادل، چی شده شما چقدر دعا کردید برای من؟ امروز بارها گلوله از کنار من رد شده است و حتی پیشانی من را زخمی کرده، گلوله هایی را می بینم که به سمت من می آیند ولی راهشان را عوض می کنند. چقدر دعا کردید که این گلوله ها به من اصابت نمی کند؟ من شهادت را دوست دارم . یازدهمین روز از ماه محرم بود ...
90/ یک میلیارد و 600 میلیون پولم را به ملوان بخشیدم!
گذاشتند که هر مربی آمد این سه نفر نباشند! ماها نباید در این مورد حرف بزنیم و باید بگذاریم آرامش تیم حفظ شود. آینده حقانیت ما را ثابت خواهد کرد. به ما گفتند شما را نمی خواهیم و ما هم بدون شلوغ کاری رفتیم. و امیدوارم ملوان سربلند چون مردم این تیم را دوست دارند و حتی الان که لیگ برتر نیست خیلی از شهرها ناراحت هستند. ملوان حس عجیبی برای فوتبال دوستان داردکه باور کنید همین مازندران و حتی ...
پاسخ به شایعه دریافت حقوق ثابت از بیت رهبری/ سه مداح جوان مورد علاقه حاج مرتضی طاهری چه کسانی هستند؟/ ...
این چهره شدن ماندگار نیست. دعای ندبه یکی از سخت ترین دعاها است. چگونه این دعاها را حفظ می کنید؟ خداوند را شاکرم که حافظه خوبی دارم و بسیاری از دعاها را براثر خواندن زیاد حفظ شده ام. روز اولی که می خواستم حفظ بخوانم، برنامه پخش زنده تلویزیونی بود و خداوند را به خاطر جسارت بالایی که به من داده است شکر می کنم. می گویند که حاج مرتضی طاهری در سال 92 حدود 40 میلیون ...
روایتی متفاوت از دیوانه بازی راننده وانت دیوانه
، اول از همه می کوبد به یکی از ماشین های پارک شده. محمد امین صاحب این ماشین درباره آن روز می گوید: من به همراه یکی از دوستانم به دفتر شرکتی در کوچه داد رفته بودیم. دفتر شرکت طبقه سوم همان ساختمانی بود که ماشینم را روبه رویش پارک کرده بودم. ناگهان از داخل کوچه صدای گاز دادن و داد و بیداد شنیدیم. اول فکر کردیم مساله خاصی نیست اما بعد که صدای جیغ خانم ها را شنیدیم واقعاً ترسیدیم. از پنجره به ...
خاطره کوثری از برخورد دهداری با یادگار امام(ره)
، کیومرث کلهر، محمد محبتی و حسین دارانی و سیامک بنیادی و حسین مازنی ورزش از نگاه 2 را ساختیم. از 59 شروع کردیم. من هم مجری برنامه شدم. یادم می آید جمهوری اسلامی ایران المپیک مسکو را تحریم کرده بود، وقتی ما یک برنامه ساختیم که در آن اعلام کردیم که صدهزار نفر در ورزشگاه اصلی المپیک شعار حمایت از فلسطین داده اند توی آن فضای انقلابی کشور خیلی سر و صدا کرد و خشت های اول برنامه را محکم گذاشتیم. من در آن ...
کار بسیار زشت دو جوان تهرانی با دوست شان در کنار جاده بعد از مصرف مشروبات الکلی +عکس
به گزارش سرویس حوادث “ جام نیوز”، روز 15مرداد 93مرد جوانی به کلانتری دربند رفت و از ناپدید شدن برادرش خبر داد. او گفت که برادر 31ساله اش که مقیم آمریکا بود و برای دیدن خانواده به ایران آمده بود یک روز قبل از خانه بیرون رفته و دیگر برنگشته و فقط پیامکی ارسال و درخواست پول کرده است. به دنبال اظهارات این مرد تلاش ها برای یافتن برادرش آغاز شد اما هیچ کس از او خبری نداشت تا اینکه چند روز بعد خودروی ...
دوستم قاتل است !
درخواست قصاص کردند. در ادامه فردوس متهم ردیف اول در جایگاه قرار گرفت و قتل را به گردن دوستش سپهر انداخت. فردوس توضیح داد: من و آرش پنج سال با هم دوست بودیم اما یکسالی می شد از هم خبری نداشتم تا اینکه در فیس بوک دوباره یکدیگر را پیدا کردیم و ارتباط دوستانه ما دوباره برقرار شد. روز حادثه آرش با من تماس گرفت و گفت قرار است برای مراسم جشنی به فیروزکوه برود و به خاطر اینکه تنها بود، خواست من هم همراهش ...
بازیگری عشق دوران جوانی است
کارگردان پیدا کرد، از بازی در این نمایش انصراف داد و کارگردان آن نقش را به من سپرد. در سن 17 سالگی نقش خانمی 40 ساله را بازی کردم که مورد توجه هم قرار گرفت. همین نقش باعث شد به بازیگری علاقه مند شوم و کارم را تا به امروز ادامه دهم. بعد برای ادامه کار به تهران آمدید؟ بله! در آن زمان هنوز مردم شهری مانند تبریز نمی پذیرفتند که زنان هم در کار هنر و بازیگری باشند، به همین دلیل ...
زنده باد تئاتر داستان گو
هشتمین سفر سندباد کار کرده بودم و بعد از آن، با خانم ثمینی آشنا شدم و با هم بسیار درباره ایده افسون معبد سوخته گفت وگو کردیم. آن زمان جوان های کم تجربه ای بودیم که تلاش می کردیم جایگاهی برای خودمان بسازیم و واقعا چه مسیر شگرف و جادویی ای را طی کردیم. پیش از آن فقط یک نمایش نامه از نغمه ثمینی خوانده بودم که اتفاقا اصلا دوستش نداشتم و نامش خاله اودیسه بود. بعد از آن با خانم ثمینی درباره این نمایش ...
روزنامه های چهارشنبه
. این قطعه از بزرگراه که از تهران شروع می شود و تا بخش شهرستانک ادامه دارد، 32 کیلومتر طول دارد و بزرگترین تونل های بین شهری ایران را در خود جای داده است. به گزارش ایران دیروز حجت الاسلام علی اکبر ناطق نوری مسئول گروه بازرسی دفتر رهبری به همراه عباس آخوندی وزیر راه و شهرسازی و سعید محمد زاده معاون وزیر راه و مدیرعامل شرکت ساخت و توسعه زیربناهای حمل و نقل کشور و محمد سعیدی کیا رئیس بنیاد مستضعفان از ...
ازدواج تنها اتفاق جدی زندگی است
کاظمی که معمولا نقش نوجوانان را بازی می کرده، با پشت سر گذاشتن تجربیاتی در فیلم ها و سریال هایی چون وضعیت سفید ، سایه روشن ، حدس بزن ، دو سه قسمت از مجموعه شاید برای شما هم اتفاق بیفتد ، چند قسمت از خانه اجاره ای ، شمعدونی و گشت ویژه به سریال لیسانسه ها رسیده و یکی از سه جوان اصلی این سریال است. درباره ورودش به دنیای بازیگری که حکایتی شیرین دارد و نگاهش به این حرفه، گفت وگویی با او داشته ایم که در ادامه می خوانید: وقتی سریال کتابفروشی هدهد را بازی کردید چند ساله بودید و اصلا چطور به خانم برومند معرفی شدید؟ تقریبا 16 ساله بودم و همکار شما. با امیر قادری و نیما حسنی نسب که از منتقدان خوب سینمایی هستند در یک سایت خبری همکاری می کردم. یک روز برای نوشتن گزارش از سریال کتابفروشی هدهد به پشت صحنه این سریال رفتم. قرار بود یک پسر 13 یا 14 ساله در یکی از سکانس های این سریال بازی کند و فکر می کنم سپهر آزادی برای این نقش در نظر گرفته شده بود، اما گویا پایش شکسته بود و نمی توانست بازی کند. خانم برومند وقتی مطلع شد به اطراف نگاهی انداخت و مرا دید که سن و سالم برای نقش مناسب است. از من پرسید بازی می کنی؟ گفتم اگر پول بدهید بله بازی می کنم! 150 هزار تومان گرفتم و یک سکانس بازی کردم که البته با همان برداشت اول ضبط شد. خیلی تعجب کردند و پرسیدند کلاس بازیگری رفته ای؟ توضیح دادم که با فضای پشت صحنه آشنا هستم و خیلی فیلم می بینم. بعد از آن سیل پیشنهادها از راه رسید؟ بعد از آن برگشتم سرکار خودم و دو سال بعد خانم برومند تلفن زد و از من خواست به دفترش بروم. راستش علاقه مند نبودم که بازیگر بشوم و در واقع رفتم که خودشان را ببینم و عرض ادبی کرده باشم. خانم برومند فیلمنامه ای به من داد که هر صفحه اش را باز می کردم، نوشته بود پویا! گفتم مرا برای کدام نقش می خواهید؟ گفتند: پویا. گفتم: نه، اصرار کردم که نقش اصلی بازی نکنم؛ فوقش یکی دو سکانس، اما نتیجه این شد که برای ایفای نقش پویا در سریال همه بچه های من قرارداد بستم و به این ترتیب وارد دنیای بازیگری شدم. و برای همیشه با دنیای خبرنگاری خداحافظی کردید! خبرنگاری برایم جدی نبود؛ فقط به لحاظ مالی برایم اهمیت داشت، چون به عنوان یک نوجوان می توانستم از این کار درآمد خوبی داشته باشم. برای هر خبر 20 هزار تومان دریافت می کردم و روزی شش، هفت تا خبر هم تهیه می کردم که رقمش برای من خیلی خوب بود. در این دوران فقط خبر می نوشتید یا با بازیگران هم مصاحبه می کردید؟ بیشتر با تهیه کننده ها در ارتباط بودم، اما گاهی مصاحبه هم می کردم مثلا با آقای رضا کیانیان گفت وگو کردم. با آن سن کم، شما را جدی می گرفتند؟ هیچ وقت در این مورد مشکلی نداشتم. مثلا از کتاب آقای کیانیان سوالاتی طرح کردم و از ایشان پرسیدم. اصلا همان وقت ها نقد فیلم می نوشتم؛ خیلی فیلم می دیدم به عبارتی یک فیلم بین حرفه ای بودم و از 12 سالگی نقد فیلم می نوشتم. همین فیلم دیدن در بازیگری هم خیلی به من کمک کرده است. راستش لذت اصلی زندگی من فیلم دیدن است و همه این کارها را می کنم که بتوانم راحت در خانه بنشینم و فیلم ببینم. بنابراین بازیگری هم مانند خبرنگاری برایتان جدی نیست! به نظرم بازیگری شبیه این است که هر روز صبح دور هم جمع شویم و به زحمت سنگی را به بالای کوه ببریم، اما هر غروب از همانجا رهایش می کنیم که دوباره فردا برگردیم و همین کار را بکنیم. اصلا چیزی هست که از نظر شما جدی باشد؟ حتی زندگی به نظرم آنقدرها مقوله جدی ای نیست. تنها چیز جدی در زندگی ازدواج است، چون تنها کاری است که در آن نقش داریم و تعیین کننده هستیم. شما نمی توانید انتخاب کنید کی به دنیا بیایید و در چه خانواده ای زندگی کنید و زمان و نوع مرگتان را نیز نمی توانید انتخاب کنید. شما یک انتخاب دارید و آن هم همسرتان است! می توانید کسی را انتخاب کنید که در کنار شما بماند، دوستتان داشته باشد و با هم به زندگی ادامه بدهید و احساس شادی و خوشبختی کنید. چند وقت از ازدواج شما می گذرد؟ پنج سال! راضی هستم، حالم خوب است و عاشق هستم. همه چیز هم خوب است. چقدر سریع همه انتخاب ها و کارهایتان را انجام داده اید! با این سرعت دیگر وقتش شده که بازنشسته بشوید! بله. من همیشه از سنم کمی جلوتر بوده ام، اما در عین حال وقتی کودک بودم، کودکی کردم؛ در دوره نوجوانی، نوجوانی کرده ام و حالا دارم جوانی می کنم. سفرهای زیادی رفته ام، کل ایران را گشته ام، با دوستانم خوش گذرانده ام. البته تصور نمی کردم حالا حالاها ازدواج کنم، اما موقعیت خوب پیش آمد. بالاخره در گشت ویژه و لیسانسه ها نقش یک جوان را به عهده دارید. در لیسانسه ها نقش مازیار را بازی می کنم که در کنار حبیب و مسعود، نقش های اصلی سریال هستند. مسعود در شرف ازدواج است، اما شرایط آن را ندارد، حبیب دوست دارد ازدواج کند، اما موقعیتی برایش پیش نمی آید و مازیار هم در فکر مهاجرت است و مشکلاتی در خانواده اش دارد. به نظرم کمدی تلخی است؛ شاید اولش باعث خنده بشود، اما حتما در جان و روح مخاطب تاثیر می گذارد. این سریال مشکلات امروز جوانان را نشان می دهد که دیگر لیسانس، مدرک خاصی محسوب نمی شود. من فیلمنامه را دوست داشتم و همان هفته های اول و دوم تصویربرداری سریال شمعدانی ، آقای صحت درباره این سریال با ...
- دخیل هفتم - ؛ عاشقانه ای متفاوت در بحبوحه انقلاب
دخیل هفتم اثر محمد رودگر، رمانی است عاشقانه که با حوادث انقلاب گره خورده است. نویسنده در این کتاب حوادث منتهی به انقلاب را از نگاه یک راوی عاشق روایت می کند. بخش کتاب و کتاب خوانی تبیان کتاب را که تمام می کنم ذهنم در زندان های تو در توی آن جا می ماند. می دانم که باید درباره اش بنویسم اما نمی دانم از کجا شروع کنم. انگار حفره ای به بزرگی زندان انوشبرد در ذهنم دهان باز کرده است ...
وقتی همکلاسی ها سرطان را بهانه همدلی کردند/مشق امید برای محمدصفا
همان روز در سالن مدرسه جلوی چشم های محمد صفا موهایم را از ته کوتاه کردم. یلقی درحالی که با انگشتش به آسمان اشاره می کند و می گوید: این خدا شاهد است که ما برای معروف شدن این کار را نکردیم بلکه فقط و فقط اول برای رضایت خدا و بعد برای همدلی با محمد صفا این کار را انجام دادیم. این معلم دلسوز که 26 سال از عمر خود را صرف تدریس علوم دینی و قرآنی کرده است، می گوید: معتقدم کاری که در ...
حکم قصاص مأمور سد معبر شهرداری تایید شد
سرش به زمین خورد و افتاد. از دهانش کف بیرون می زد. ابتدا تصورم این بود که خودش را به مردن زده است و آب خیلی سردی روی او ریختم. هم زمان مردم نیز جمع شدند و دیدم این مرد تکان نمی خورد. ترسیدم و همراه دوستانم با خودرو پا به فرار گذاشتیم. سایر متهمان این نزاع خیابانی نیز در بازجویی ها مدعی شدند فقط برای تنبیه کردن، چند سیلی به علی زده، اما در مرگ او هیچ نقشی نداشته اند و ضربه اصلی را محمد ...
فضائل و مکارم اخلاق امام سجاد علیه السلام
مردم کیست؟ . گفتند خود شما. . گفت: نه؛ درست نگفتید، بلکه شریف ترین مردم، کسی است که اکنون از نزد من برخاست. .[443] هشام بن عبدالملک، قبل از خلافت به حج رفت. خواست حجرالاسود را استلام کند، ولی به خاطر کثرت جمعیّت، نتوانست. در همین زمان، علی بن الحسین رسید. حاجیان راه را برایش باز کردند تا حجرالاسود را استلام کرد. همراهان هشام گفتند: این مرد کیست که مردم برای استلام او، راه را باز کردند ...
متن کامل گفتگوی فائزه هاشمی با حسین دهباشی [+فیلم]
اون جا چی می گفتم؟ من می گفتم که – آقای خاتمی تازه اومده بود- چهره ای نداشتیم ازش که کیه؟ چیه؟ چه برنامه ای داره؟ چکار می خواد بکنه؟ من از دوران سازندگی تعریف می کردم، آقای هاشمی این کار رو کرد، آقای هاشمی اون کار رو کرد، و همه جمعیت مرتب کف و سوت می زدند یا صلوات می فرستادند. الله اکبر می گفتند. همه ش مورد تأیید بود. خب؟ جمعیت هم انواع و اقسام داشت. توی تالار وحدت که برنامه نگرفته بودیم که فقط بگیم ...
روایت حاج مهدی عرب از عشق 50 ساله به سپاهان
. تماشاگران تا مرا می دیدند، می گفتند: مهدی عرب آمد. اصلاچرا لیدر شدید؟ از بچگی به این کار علاقه داشتم. اوایل به صورت تفریحی و تفننی به ورزشگاه می رفتم و بعدها به این کار عادت کردم. البته من از آن لیدرهایی که پول بگیرم یا برای خودنمایی به ورزشگاه بروم، نیستم. یک بار با سپاهان به ژاپن رفته بودیم، ژاپنی ها ما را بیشتر از تیم خودشان تشویق می کردند. اعضای سفارت به جایگاه ویژه رفتند و ...
هادی مرزبان، کارگردان باسابقه تئاتر در گفتگو با روزان : گناه دور شدن مردم از تئاتر، به گردن هنرمندان ...
...> به شتر گفتند چرا گردنت کج است، گفت کجایم راست است! حالا حکایت ماست! اوضاع تلویزیون ما از تئاتر هم بدتر است. تلویزیونی که سالیان سال مردم را پای خودش نشانده بود الان کار دیگری می کند و تکلیفش روشن نیست. زمانی ما دلمان خوش بود که تله تئاتری از تلویزیون پخش شود یا آن سریالهای بزرگی نظیر هزاردستان و امیرکبیر و. . . الان فقط داریم افسوس شان را می خوریم که چرا دیگر از این دست آثار پخش نمی شود. ده سال ...
خشکسالی و دروغ از 48 اصلاحیه جان سالم به در برد
قرارداد می بندند، در سرگروه با فیلم قرارداد نمی بندند اما در سینماهای زیرمجموعه پخش می کنند یا آن که اصلا فیلم را پخش نمی کنند. خوشبختانه به ما شماره یک تعلق گرفت و گفتند آن قدر فیلم خوب است که بروید و با سینما آزادی قرارداد ببندید. ما هم خیلی خوشحال شدیم. پس چطور از سرگروهی به تحریم رسید؟ دقیقا روز پنج مهرماه به ما اطلاع دادند که مشکلی به وجودآمده است و حوزه نمی خواهد فیلم را ...
فوت برادرم تنها عامل جدایی دو ساله ام از فوتبال بود/پروین مخالف آمدنم به سپیدرود بود
پخش شده بود و اینکه گفته شد علی نظرمحمدی شما را با سفارش علی دایی به سپیدرود آورد.نظرتان در این مورد چیست؟ حسین کعبی به کسی نیاز ندارد که برای بازی کردنش سفارش بدهند اما بگذارید شایعات را بگویند خوشحالم که اگر شایعه هم شده است کسی که این حرف را زده است یک آدم معمولی نیست یک آدم بزرگ و اسطوره فوتبال ایران است که من را معرفی کرده است.این موضوع تقریبا سه هفته که من با سپیدرود تمام کرده ...
گفت و گوی خواندنی با مسعود فروتن و امیرعلی نبویان
بال بال می زد از خوشحالی. شما هم آب ریختی روی آتش اشتیاقش. فروتن: بله. زنگ زدم آن برنامه و گفتم من اجازه ندادم بیاید. امیرعلی گفتی بعد چه اتفاق خوبی افتاد؟ نبویان: چند تا کار دیگر پیش آمد که آقای فروتن گفتند نه و بعد از یک جایی گفتند که از این به بعد خودت باید یاد بگیری که بگویی نه. یک روز داشتم در خیابان راه می رفتم با خودم گفتم اگر به همه بگویم نه بعدش ...
سرگذشت یک انحصار 50 ساله در تلویزیون ملی ایران
ساواک و قطبی بعد از دستگیری یکی از معاونانش شکراب تر می شود. گفته می شود که متن خطابه معروف شاه در سال 57 با عنوان من صدای انقلاب شما را شنیدم را هم قطبی نوشته بود. پس از پیروزی انقلاب، قطبی مدتی در تهران مخفیانه زندگی می کرد تا اینکه فرح پهلوی با پرداخت هزینه ای راه خروج او را فراهم کرد و پس از مرگ شاه، بار دیگر قطبی به حلقه یاران فرح پیوست. صداوسیمای 37ساله تاکنون شش رئیس و یک مدیریت شورایی به خود ...
خلاقیت را یاد نمی دهند یاد می گیرند
.... کشیدن این تعداد نقاشی سخت نبود؟ راستش را بخواهید رج می زدم. یک بار رنگ آبی درست می کردم و 50 پیراهن را رنگ می کردم، بعد 50 کلاه را رنگ قهوه ای می زدم و.... یاد گرفته بودم چه طور در تعداد زیاد نقاشی کنم. هر کدام را پنج تومان به مغازه دار ها می فروختم که خب آن ها با قیمت خیلی بالا تری به مشتری ها می فروختند. هر روز طرح می کشید؟ بله، هر روز و همیشه کاغذ ...
علی جنتی: شرمنده ام
وزارت ارشاد، و .. حضور دارند. در اولین دقایق این برنامه فیلم مستند از اولین روز وزارت جنتی بواسطه رای اعتماد و دوران خدمت او در ارشاد پخش شد. مجری برنامه که از کارمندان ارشاد بود در ابتدای مراسم گفت: امروز برای ما روزی تلخ بود. شعرا و ادبا از جدایی شعرها سرودند اما شیرین است زیرا این بار از روی دوش شما برداشته میشه و به عهده فردی لایق چون صالحی قرار می گیرد. *جنتی ...
علی جنتی با بهارستان خداحافظی کرد
مدیرکل چاپ وزارت ارشاد و مدیران کل استان های وزارت ارشاد، و .. حضور داشتند. در اولین دقایق این برنامه فیلم مستند از اولین روز وزارت جنتی بواسطه رای اعتماد و دوران خدمت او در ارشاد پخش شد. مجری برنامه که از کارمندان ارشاد بود در ابتدای مراسم گفت: امروز برای ما روزی تلخ بود. شعرا و ادبا از جدایی شعرها سرودند اما شیرین است زیرا این بار از روی دوش شما برداشته میشه و به عهده فردی ...
وزارت ارشاد فقط در دوره اصلاحات مرجعیت داشت
وزارت ارشاد سمت دیگر؛ بلکه با وجود اختلاف ها، گفتگوهایی پیوسته بین ما وجود داشت اما بعد از ما دوره ای شد که مثلا حوزه هنری سازمان تبلیغات فیلم هایی را که از ارشاد مجوز داشت پخش نمی کرد! در حوزه فرهنگ نمی توانیم برویم سراغ این ادبیات که فقط اینکه من می گویم درست است! هر چند قانونی باشد. اما این اتفاق در دولت نهم و دهم افتاد. - بله. به دنبال تعطیلی خانه سینما هم بودند و برخی موارد ...
خوش چهره: دولت یازدهم رکود تورمی را از دولت قبل به ارث برد
چه چیزی دارد. من در ابتدا بر روی روش شناسی کار که در این مباحث مهمترین است و مشکلش را در اقتصاد ایران هم می بینیم، تمرکز می کنم؛ چون ما مثلاً در انتخابات ریاست جمهوری می بینیم که کاندیداها چند نمونه از این عارضه ها را به عنوان مشکلات اقتصادی کشور مطرح می کنند و بعد می گویند که اگر ما رای بیاوریم این ها را برطرف می کنیم ... وقتی این مشکلات این گونه مطرح می شود و راه حل ها گفته نمی شود و ...
درگیری و گریز در جنگل !
، مچ بندهایی به دستشان بسته می شد. بسیاری از آنها از ترک این اردوگاه، خشنود بودند. در میان آنها، محمد 23 ساله از اریتره به گاردین گفته است: این کمپ بسیار کثیف و خطرناک است . او که برای 3 ماه در این کمپ حضور داشته می گوید که بارها برای رسیدن به فرانسه به عنوان پناهجو، تلاش کرده است. اثر انگشت من در ایتالیا گرفته شد و به هرکجا که در اروپا بروم، به من می گویند که باید براساس مقررات دابلین ...
برای آوردن پیکر شهدا به دل دشمن رفت و شهید شد/ می گفت مادران شهدا چشم انتظارند اما پیکر خودش هرگز برنگشت
برای جهاد بروند اما هزینه اش را نداشتند جور کند. او حتی از حق الوکاله هایی که می گرفت هزینه می کرد تا بتواند خرج سفر دوستان جهادی اش را فراهم کند.او هر چه داشت و نداشت و درآمد کسب می کرد در این راه می گذاشت تا به کسانی که دوست داشتند اعزام شوند اما توان مالی اش را نداشتند کمک کند. اتفاقا یکی از حرف هایی که یکی از خانواده های شهدا به ما گفتند همین بود که از حالا به بعد منتظر نیش و کنایه ...