سایر منابع:
سایر خبرها
بخش های خواندنی کتاب آینه
. از او جدا شدم و راه صحرا را پیش گرفتم. نه روی رفتن به نزد جرداء را داشتم و نه دل پیوستن به حسین را و نه میل به لشکر ابن زیاد. دو روز آواره در صحرا با خود اندیشیدم. راه کوفه را پیش گرفتم. در راه شنیدم که در کربلا جنگ مغلوبه شده است و افراد حسین همگی کشته شده اند. خسته و درمانده به کوفه رسیدم. جردا انتظار دیدنم را نداشت. پرسید: با حسین چه کردی؟ گفتم: با او نماندم. هر آنچه شنیده بودم از ...
طادی: سعی کردیم جنس دیگری از کار را بسازیم
کند دوشنبه به من گفتند تو حذف شدی و چهارشنبه قرار است تازه رأی گیری شود، یعنی چه؟ اسلامی درباره شبکه های اجتماعی بیان کرد: این شبکه ها مسئله امروز ماست و به شدت ما را درگیر کرده است. من در خانه خودم یک جعبه گذاشته ام که هر مهمانی برایم بیاید، گوشی اش را خاموش می کند و آنجا می گذارد. شبکه های اجتماعی باعث کم شدن روابط شده و باید افراد را مجهز به سوادی کرد که آسیب نبینند. امیدوارم با دیده ...
رسانه از کاخ ریاست جمهوری مهمتر است/ شاید 360 درجه ای بشویم!
برنامه هایی نباید یک مجری داشته باشد. اکبر نبوی: اتفاقا این یکی از مسائلی بود که من به آن نقد داشتم که چرا مجری همیشه ثابت است. فاطمی: من بعضی از موضوعات مثل آوینی، داعش و... را دوست داشتم و خودم سال ها روی آنها کار کرده ام اما موضوعی مثل بانکداری اسلامی حوزه ای است که شناخت دارم اما تخصص نسبت به آن را ندارم. البته ان شاءالله در سری دوم برنامه با تمهیداتی این مشکل را برطرف ...
چمران: قرار بود معاون اول احمدی نژاد شوم
.... سال 82 که در انتخابات دوم شوراها به شورای شهر راه پیدا کردید فکر می کردید 13 سال ماندگار شوید؟ چمران: خیر، فکر می کردم شورای اسلامی شهر تهران را آغاز می کنیم و با آن ایده ها و تصوراتی که داشتیم، دنبال شهرسازی بودیم. من فارغ التحصیل رشته معماری از پردیس هنرهای زیبا هستم. برنامه ای که تدوین کرده بودیم هم برای همان 4 سال بود. به هر حال ورود به شوراها و حرکت در زمینه شوراها و برنامه ...
دختر شیشه ای: پشیمانم
سال صاحب فرزند پسری شدیم و من امیدوار بودم شاید به خاطر فرزندمان هم که شده اکبر دست از مصرف موادمخدر بکشد ولی متأسفانه فایده ای نداشت . بر اساس گزارش سایت پلیس او در ادامه می گوید: چندین مرتبه قهر کردم و به خانه مادرم رفتم تا بلکه سرش به سنگ بخورد ولی فایده ای نداشت و هر دفعه با وساطتت دایی ام به زندگی ام برمی گشتم. تا به خودم آمدم دیدم پایپ تو دستم و مشغول مصرف شیشه هستم . شوهرم برای ...
گیتی خامنه:از رد پیشنهاد بازی درفیلم کیارستمی پشیمانم
دستیار آقای قاسمی جامی هم بودم و با ابراهیم حاتمی کیا هم به عنوان دستیارشان همکاری داشتم. اما برایم جالب است که بعد از چندین سال مدتی پیش بچه های تئاتر به من پیشنهاد بازی دادند. بعد از اینکه این پیشنهاد به من داده شد پیش خودم گفتم شاید بد هم نباشد تجربیاتی که تا به حال نداشتم و آن هم یکی از شیوه هایی برای ارتباط برقرار کردن است و بسیار هم تاثیرگذار هستند را امتحان کنم، اما واقعیت این است نقشی که ...
همه خاطراتم از خورشید ...
رشت که از مبارزین و آزاد شده از زندان های شاه بود به رشت آمد و در ملاقاتی فهمید که من خواهر زاده مرحوم حجتی هستم ،داستان ها از دوستی و رفاقت خود با مرحوم حجتی گفت. آدرس همه اتاق های خانه مسجد صفی را حفظ بود ...!در آن ایام در سال 1358 برای زیارت حضرت امام به بیت ایشان شرفیاب شدم . قبل از ورود به اتاق امام ، در اتاق مجاور عده ای از روحانیون بزرگ مثل آیت الله صدوقی (امام جمعه شهید یزد) نشسته بودند ...
دلنوشته دکتر نوبخت برای خورشید درخشان شمال ایران/عالم گیلانی که رهبر انقلاب حتی چگونگی بستن عمامه ایشان ...
که من خواهر زاده مرحوم حجتی هستم ،داستان ها از دوستی و رفاقت خود با مرحوم حجتی گفت آدرس همه اتاق های خانه مسجد صفی را حفظ بود ...!در آن ایام در سال 1358 برای زیارت حضرت امام به بیت ایشان شرفیاب شدم . قبل از ورود به اتاق امام ، در اتاق مجاور عده ای از روحانیون بزرگ مثل آیت الله صدوقی (امام جمعه شهید یزد) نشسته بودند،وقتی در جریان قرار گرفتند که از رشت میایم صحبت مرحوم حجتی پیش آمد ، شهید صدوقی ...
گفت وگو با محمدمهدی خاتمی کارگردان نمایش شراره
را بر آن اعمال کردید؟ خیر؛ دقیقا همان اجرا را در خانه موزه استاد انتظامی روی صحنه برده ام چون فرصتی برای اعمال تغییرات نداشتم چون اعضای گروه تئاتر خرداد در مشهد ساکن هستند و خود من در تهران زندگی می کنم. البته همان طور که گفتم نمایشنامه شراره را سال 1393 نوشته ام و قصد داشتم سال 94 این نمایش را در تهران و با بازی دوستان دیگری آماده کنم. قرار بود این نمایش در پنجم مهرماه سال گذشته روی صحنه ...
روایت خواندنی از معروف ترین پاتوق ها
خودش یکی از افراد بوده که در اوج ناامیدی پایش به اینجا باز می شود. هفت چنار برای او هم کلاس بوده، هم کار و هم جایی برای درددل های مشترک آدم هایی که اینجا می آمدند، اکثراً از دوران مصرف خود خسته بودند و دنبال راهی بودند که به جای افسردگی مثل آدم های دیگر زندگی کنند. من خودم یکی از آدم ها بودم. وقتی ده سال پیش وارد این مجموعه شدم، تازه ترک کرده بودم. قبل از آن حدود ده سال بود که شدید مواد مخدر مصرف می ...
ما مرگ را تشییع می کنیم
...> آهی می کشد و چمباتمه سر یکی از قبرها می نشیند: قبلاً که جوان می آوردند، برای دفن ناراحت می شدم اما الان همان هم برایم عادی شده. مادربزرگم را خودم دفن کردم. او شغلش را مخفی نکرده و همه بستگانش می دانند اینجا کار می کند. می گوید از مرگ عادی تر برایش نیست و دیگر مرگ کمتر کسی ناراحتش می کند. هر چند فوری با خنده ای اضافه می کند: البته هنوز روی مادرم حساسم. جوان می گوید قبرهایی که از رویشان ...
خاطرات جالب یک مأمور سرشماری
پلنگ خانه می کند و ممکن است طعمه پلنگان شویم. گفتم من وظیفه ای دارم و باید به وظیفه ام عمل کنم و تازه مگر در مسیرمان این خطرات نبود؟ اگر تو نیایی خودم تنها می روم. مش قربان با من آمد. ونه بن روستای بسیار کوچکی بود که بیش از ده پانزده تا خانه نداشت. کارم را در آنجا تمام کردم و برگشتم. اگر اشتباه نکنم شاید در مسیر رفتن به گریودِه بود که شب را در غاری که آغل گوسفندان بود میهمان سه چهار ...
هر بار به خواسته برادر شوهرم جواب منفی می دادم - او نیمه شب به اتاق خوابم آمد
. کسی که ذره ای اخلاق و انسانیت داشته باشد، حتی در اوج عصبانیت این کار را نمی کند. من و خانواده ام بیگناه بودیم که این بلا سرمان آمد. حالا هم چیزی که می خواهم این است که به درستی مجازات شوند. این نیست که دوست داشته باشم اعدام شوند اما حداقل به مجازات کاری که کرده اند برسند. بر اساس حکمی که صادر شده، برادرشوهر بزرگترم به اعدام و 15 سال زندان و دیه محکوم شده و برادرشوهر کوچکتر که مرا به این روز انداخته ...
با مردان غریبه چت می کردم /وقتی می خواستند عکس هایم را ببینند عکس های کاملاً خصوصی را برایشان می فرستادم
به سوءاستفاده از عکس های شاکی اعتراف کرد و گفت: من و شاکی هووی یکدیگر هستیم و از آنجا که احساس می کردم شوهرم به او بیشتر از من علاقه دارد از وی کینه به دل داشتم و دنبال راهی بودم تا انتقام بگیرم و کاری کنم که از چشم شوهرم بیفتد. وی ادامه داد: از آنجا که عکس های خصوصی هوویم را در اختیار داشتم، عضو تلگرام شدم اما به جای اسم و عکس های خودم، از اسم و عکس های هوویم در پروفایلم استفاده کردم ...
مجتبی عسکری فرد فرزند نوجوان شهید مدافع حرم محمدرضا عسکری فرد در گفت وگویی تفصیلی از زوایای ناگفته شهادت ...
کشید؟ فرزند شهید مدافع حرم: پدرم طبق عادت به همه اعضای خانواده گفت بیایید جلسه بگیریم، همه که جمع شدیم گفت می خواهم برای مدتی به دوره ای در تهران بروم، البته آن طور که بعدها متوجه شدم عموی بزرگم، مادر و خواهرم نیز از حضور وی در اعزام به سوریه خبر داشتند ولی به من و برادر کوچک ترم اطلاعی ندادند، با تعدادی از دوستان نزدیکش نیز موضوع را مطرح کرده بود و من از 1ماه و نیم از اعزام وی متوجه حضور ...
فیاضی: خوشحالم که توانستم دوباره بازی کنم/هدفمان حضور بین 4 تیم نهایی است
... بازیکن تیم والیبال پارسه تهران در پاسخ به این سوال که آیا از شرایط خود راضی است یا خیر گفت: پزشکان تا نیم فصل به من اجازه بازی نداده بودند و من خودم هم فکر نمی کردم که بتوانم از اول لیگ اینگونه کار کنم. از تسلطی که روی بازی داشتم راضی هستم و امیدوارم تا نیم فصل بتوانم به شرایطی که مدنظرم هست برسم. هرآن چه که باید انجام می دادم را عملی کردم و جای هیچ نگرانی برایم وجود نداشت. ورزش والیبال با ...
کی روش: منتظرم عابدینی اخراجم کند/ 5 ماه است فدراسیون حقوق ما را نداده است
این تیم هیچ مشکلی نداشت اما بعد از اینکه یک هفته با برانکو تمرین کردند و مساوی کردند مقصر تیم ملی شد اما مقصر امروز امیر عابدینی است. او مرا تهدید کرده که تصمیم به اخراج من را بعد از بازی با سوریه می گیرند اما من خواهش می کنم که امروز همه چیز مشخص شود. من اینجا منتظر عابدینی هستم تا او مرا اخراج کند. سرمربی تیم ملی تصریح کرد: من به شما با کمال آرامش توضیح می دهم و و شما هم با آرامش به ...
روایتی دردناک از حال و روز مردم موصل + تصویر
چیزی به نام خانواده ندارند. اینها کودکان آواره ای هستند که از زیر آوار بیرون آمده اند، تنها و بی کَس و کار! توماسویچ می گوید: مرا که دیدند، چشم برنمی داشتند. نمی دانستند دوست هستم یا دشمن. طوری نگاهم می کردند انگار از کُره دیگری به زمین آمده ام؛ مثل آدم فضایی ها. در ذهنم هزاران سؤال درباره آنها می چرخید. همه شان گُم می شدند. کلمه ها پیدا نمی شدند. بالاخره جفت و جورشان کردم و از دختربچه آواره موصلی پرسیدم: چه آرزویی داری؟ در جوابم گفت: مادرم قبل از مُردنش به من گفت با غریبه ها حرف نزنم ! منبع: وقایع اتفاقیه ...
پدر می خواهید یا شوهر؟!
واقعی اش لیلا نیست. 28 ساله. زیبا. لیسانسه. یک سالی می شود که ازدواج کرده. شوهرش 57 ساله است. مدیر یک شرکت بازرگانی. وضع مالی، عالی. شرایط خانواده خودم بد نبود. متوسط رو به بالا. پدر و مادرم هردو کارمند بودند. البته پدرم خیلی سال پیش فوت کرده. خودم از زمان دانشگاه کار می کردم و مستقل بودم. با همسرم در یک سفر خارجی آشنا شدم، ترکیه. همسرش چند سالی بود که جدا شده بود و دو تا پسرش هم خارج ...
الیور استون از سیاست، آمریکا و سینما می گوید
.... تا این که در سال 1978 قطار سریع السیر نیمه شب را نوشتی و اسکار بردی.. و بعد برنده اسکار شدم (می خندد). سال 1983 وقتی داشتم صورت زخمی را می نوشتم، فکر می کنم گران ترین سناریست شهر بودم. رکورد دستمزد را داشتم. موفق و پرطرفدار بودم اما نمی خواستم آن جا بمانم. می خواستم سالوادور را بسازم. حس نمی کنی یکجورهایی منتقدان روی تو زوم کرده اند؟ من همیشه بحث ...
کی روش: من منتظر عابدینی هستم تا او مرا اخراج کند
از این ما هستم. برای ما انجام بازی تدارکاتی مهم بود که در آن ما شکست خوردیم. مرد پرتغالی تیم ملی گفت: طبق روال 5 سال گذشته توجیهات ارائه شده و همه تقصیرها به گردن این و آن و آب و هوا و یک گربه افتاده است. جالب است می گویند تقصیر هیچکس نیست ولی باید واقعیت را پذیرفت که ما شکست خوردیم و مثل همیشه هیچکس مقصر نیست و دوباره تقصیر همه است! وی خاطرنشان کرد: متأسفانه افرادی صحبت هایی ...
با دوست پسرم به خانه نیمه کاره رفتم / حتی جرات فریاد زدن هم نداشتم
به گزارش گروه روی خط رسانه های خبرگزاری برنا، این دختر جوان که مدام از بی آبرو شدنش صحبت می کرد و به خود لعنت می فرستاد، به ماموران گفت: چندی قبل در تلگرام با پسر جوانی آشنا شدم. او حرف های قشنگی می زد و مدام به من ابراز علاقه می کرد و از آینده می گفت. اصرار داشت تحت هر شرایطی من را ببیند. من هم به او علاقه مند بودم و اعتماد کوری به او داشتم به همین خاطر بدون اینکه به خانواده ام حرفی ...
7 آبان بهنوش بختیاری؛ از ریزش فالوئر تا تهیه کنندگی
کنم بهشتی ترین کاری که در سال های اخیر کردم محله گل و بلبل بود. احساس خوبی به من داد. سال گذشته که بازیگر برگزیده تلویزیون شدم به خاطر همین محله گل و بلبل بود. با اختلاف زیاد از مهران مدیری و محسن تنابنده در رتبه اول قرار گرفتم. در صورتی که آن کار می توانست با توجه به تفاوتش حتی باعث سقوط منی که کار کودک تا حالا نکرده بودم، بشود. من ریسک بزرگی کردم اما از آنجایی که همیشه هر ...
دوست پسرم رفتارهای بسیار زننده ای با من داشت / به خاطر اعتمادی که به اتابک داشتم حرفی نمی زدم
وحشتناک خیلی ترسیده بودم به طوری که حتی جرأت گریه کردن هم نداشتم. آن ها پس از آن که مرا تهدید کردند به کسی چیزی نگویم دوباره در پارک ملت رهایم کردند. وقتی مادرم وضعیت آشفته مرا دید و درباره گوشی تلفن همراهم پرسید نتوانستم حقیقت را کتمان کنم و همه چیز را بازگو کردم. سپس با شکایت ما، ماموران آگاهی اتابک را دستگیر کردند اما زندگی من نابود شده است و... جام جم 110 شوهرم ...
نقشه زن عَلَم برای کشف عیاشی های وزیر دربار
...> -چند نفر از کارکنان دربار با ماشین مخصوص جسد آوردند و رئیس پزشکی قانونی به همه ما سپرد که مبادا در این باره به کسی حرفی بزنیم من هم لاشه این سگ را توی یکی از کشوهای مخصوص مرده ها گذاشته ام تا یکی از دکترها بیاید و کالبدشکافی انجام شود چون می خواهند بدانند علت مرگش چه بوده. پرسیدم: پرس و جو نکردی بفهمی این سگ مال کدام یک از خانواده های سرشناس بوده؟ گفت: آن طور که شنیده ام این ...
اصغر فرهادی: نمی توانم سکوت کنم
درباره الی با تصویری شروع شد که آن تصویر در فیلم نهایی وجود نداشت. از مدت ها پیش از ساخت فیلم گذشته تصویری در ذهن داشتم از نورپردازی یک صحنه تئاتر. در این تصویر ذهنی، گوشه هایی از یک صحنه تئاتر را می دیدم که درواقع دکور یک خانه بود و کم کم بخش های مختلفی از این دکور زیر نور روشن می شد تا این که کل خانه را در نهایت می دیدیم. این صحنه به عنوان یک عکس در ذهن من بود و فکر کردم سناریویی ...
هرتا مولر؛ نویسنده ای که در خانه اش کتابی نداشت
ساده ویرگول یک صد صفحه که متأسفانه هنوز چیز زیادی نمی توانم درباره اش بگویم. داستان خانواده ای در مجارستان که بعد از سال 1945 به عنوان دشمن کشور شناخته شده، از شهر به روستایی تبعید شدند و مجبورند در یک اتاق زندگی کنند. پسر جوان، همان راوی، تظاهر می کند که لال است. و یکی دیگر کتاب جورج آرتور گلد اشمیت درباره ی کافکا: کسی که دنبالش هستی همین خانه ی بغلی زندگی می کند: کافکا می خواند . ...
سیانور فراتر از یک داستان سازی در سینماست
ایجاد کرد؛ به عنوان مثال در بخش انتخاب بازیگران با مشکل مواجه شدیم تا جایی که مجبور شدم خودم نقش مجید شریف واقفی را بازی کنم اما واقعیت این است که حضور بازیگرانی که در سیانور ایفای نقش می کنند، باعث شد سیانور با این شکل ساخته شود. فکر کنید که اگر مهدی هاشمی در این فیلم بازی نمی کرد، چه اتفاقی برای نقش بهمنش می افتاد! یا اگر بهنوش طباطبایی نقش لیلا زمردیان را ایفا نمی کرد چه می شد! همه ...
دوره 3 ماهه سرقت!
بعد از مدتی اوضاع مالی ام خراب شد و تصمیم گرفتم راهی برای به دست آوردن پول پیدا کنم که بهترین راه همین سرقت بود. چه شد اوضاع مالی ات به هم ریخت؟ راستش را بخواهید من 20 سال است که معتاد هستم، اوایل تفریحی بود اما این اواخر هر چه به دست می آوردم خرج مواد می کردم و همین مساله باعث شد دار و ندارم را از دست بدهم. شیوه سرقت را از کجا یاد گرفتی؟ هوشنگ از آن ...
قتل به دستور اشباح
پلیس گزارش داده بود، در تحقیقات به ماموران گفت: در حال عبور از مقابل خانه ای قدیمی بودم که متوجه صدای درگیری از داخل خانه شدم. مردی درخواست کمک داشت. به موضوع مشکوک شده و وارد خانه شدم. مردی مجروح و غرق در خون روی زمین افتاده بود. همسایه ها را صدا کرده و او را به بیمارستان رساندیم، اما به خاطر شدت خونریزی جان باخت. تحقیقات ماموران از اهالی نشان داد، آن خانه پاتوق معتادان است و هر روز ...