سایر خبرها
هشدار درباره یک کلاهبرداری جدید
حرف می زد که از ته دل به حال خودم افسوس خوردم. بعد از آن روز هم تماس هایمان ادامه یافت تا اینکه چند هفته بعد از او خواستم اگر کار مناسبی سراغ داشت مرا هم خبر کند. یک هفته بعد زنگ زد و گفت در شرکت خودشان برایم کار پیدا کرده است. بعد هم از من خواست برای صحبت با مسئولشان همراه او به شمال بروم. بنابراین به خانواده ام گفتم برای کار به شهرستان می روم اما بین راه دوستم تماس گرفت و گفت برای خرید لوازم ...
دولت در حذف یارانه ثروتمندان ملاحظات انتخاباتی دارد
سری منافذ داشته که جلوی آنها گرفته نشده است. خلاهایی وجود داشته است. برخی گفتند درست است که بی انصافی بوده است و براساس انصاف و عدالت نبوده است، اما همه قانونی بوده است. حتی آقای پورمحمدی اذعان داشتند من آن زمانی که رئیس سازمان بازرسی بودم به مجلس رفتم و گفتم این خلاها وجود دارد و باید به فکر اینها باشید. به خصوص در حوزه بانکی و بیمه ای، شما سه دوره در مجلس حضور داشتید. چطور شناسایی نشد و جلوی این ...
نگاه خدا را در هر قسمت از زندگی مان می بینم
پایان خدمت سربازی به دانشگاه علوم انتظامی می رود و افسر می شود. بعد او را به تهران منتقل می کنند و ما که ازدواج کردیم منزلمان تهران بود. خودم هم معلم هستم و طوری شده بود که به کوچه مان کوچه آقا سید می گفتند. آنقدر ما را دوست داشتند. شما به عنوان همسرشان مشکلی با شغلشان نداشتید؟ من معلم بودم و گاهی با همکارهایم که شوخی می کردم، می گفتم می خواهم دم در خانه مان بنویسند ورود نظامی ممنوع ...
احمدی نژاد برای مجلس جایگاه لازم را قائل نبود/ مجلس نمی تواند بدون لابی گری اداره شود
پورمحمدی اذعان داشتند من آن زمانی که رئیس سازمان بازرسی بودم به مجلس رفتم و گفتم این خلاها وجود دارد و باید به فکر اینها باشید. به خصوص در حوزه بانکی و بیمه ای. شما سه دوره در مجلس حضور داشتید. چطور شناسایی نشد و جلوی این موارد گرفته نشد؟ نادران: عادتی در کشور شده است که هر زمانی اتفاقی رخ می دهد، من به یاد دارم که از زمان آقای کرباسچی که بحث شهرداری و فساد گسترده مالی اتفاق افتاد، این ...
صحبت های خواندنی دایی در مورد روحانی،احمدی نژاد،کریمی و...
داشتیم و بعد از اینکه پدرم فوت کرد این مراسم را همچنان ادامه می دهیم. سالی که بیله فیلد رفته بودم در آستانه ماه محرم دائم خواب می دیدم که در اردبیل هستم و سینه می زنم. حال و هوای محرم اردبیل را داشتم پنج بازی مانده بود تا پایان فصل و مسولان بیله فیلد به هیچ عنوان اجازه نمی دادند به ایران بیایم باور کنید 5 شب پشت سر هم این خواب را می دیدم در همین زمان یک بازی داشتیم که زمین به دلیل بارندگی کمی خیس بود ...
نگران نابودی نگاتیوها و عکس های جنگ هستیم/ موانع ایجاد آژانس عکس
. الان بعد از چند سال کار انجمن در بخش مستندسازی عکس ها می بینیم که دانشجوها برای پایان نامه هایشان رغبت دارند روی این موضوع کار کنند چون منابعی در اختیارشان قرار گرفته است. فریدونی: در تکمیل این بحث باید بگویم بعد از گذشت سی سال از جنگ دیگر چیزی به عنوان اطلاعات قابل افشا شدن نداریم که بخواهد از طریق عکس ها لو برود. در واقع اطلاعات سوخته است. از سلاح ها تا چهره ها همه در این مدت دیده شده ...
ولخرجی مهران مدیری برای فولکس قورباغه ای
خودم گریز و ترسی ندارم و سخت ترین چالشی که داشتم ورودم به بازیگری بدون رضایت پدرم بود. بازی در سینما موضوعی دیگری بود که مطرح شد و وی درباره آن بیان کرد: هیچ وقت برایم خیلی مهم نبوده و من در تلویزیون دیده شدم اما بازی در سینما به عنوان یک عرصه حرفه ای آرزوی هر بازیگری است. واشقانی در آخر برای موزه دورهمی قرار شد تا دیوانی که پدرش با خط خوش آن را نوشته است را تقدیم کند. پس از این مدیری بازهم از آلودگی صوتی گفت و بعد از خداحافظی با بینندگان و حضار به این قسمت از دورهمی پایان داد. ...
آمریکا بعد از تسخیر سفارت،دنبال چُماق کشی بود / سپاه نقشی در تسخیر سفارت نداشت
ها دست بردار نبودند و هر لحظه یک فتنه ای به پا می کردند و بازی در می آوردند. حرف ما این بود که می خواهیم حکومتی با آرای ملت سرکار بیاید، ما شاه را نمی خواهیم. ما با سواد، درس خوانده و چند زبان بودیم و عقل داشتیم، آن زمان احساس می شد آمریکایی ها نمی خواهند پیام انقلاب ایران را بگیرند. حتی اگر نمی خواستند پیام ما را بگیرند لااقل دخالت نمی کردند. آمریکا بعد از روی کار آمدن دولت موقت ایران دوباره می ...
خشم آتشی که از درون شعله می کشد
...> این بانوی 27 ساله که همسر خود را از دست داده و با تنها فرزندش زندگی می کند به خاطر شرایط سختی که پشت سر می گذارد ناراحت است و می گوید: اگر در جایی و شرایطی دیگر بودم که از مادران سرپرست خانوار حمایت موثرتری می شد شاید کمتر خشمگین می شدم. خوب است بدانید حتی شرایط محیطی چون گرمی و آلودگی هوا و تابش مستقیم آفتاب و کم بود اکسیژن در محیط نیز می توانند شما را خشمگین کند.جام جم آنلاین ...
به خانه یکی از فامیل هایم رفته بودم / زمانی که چشمانم را باز کردم بدون لباس روی تخت افتاده بودم
دوربین بدست خنده های وحشتناکی سر داده بود. او فیلمی به من نشان داد که حکایت از تجاوز به من در حال بیهوشی داشت بعد هم گفت که خاله ام در بیمارستان است و کسی در خانه نبوده، حالم بد شد و کلی گریه و التماس کردم که فیلم را پاک کند. اما او اینکار را نکرد. آرزوی مرگ می کردم. دلم می خواست می مردم و آن لحظه بیدار نمی شدم، حتی چند بار تصمیم گرفتم خودکشی کنم ولی هر بار به دلیلی منصرف شدم ...
یک شب شوهرم با دوستانش به خانه آمد/ اوکاری از من خواست که بسیارشوکه شدم
بیمارستان بستری شدم. بعد از این که حالم بهتر شد متوجه مشکلات عصبی ام شدم. حافظه ام را تا حدودی از دست داده بودم و قدرت یادگیری ام کم شده بود. به همین دلیل در مدرسه دچار مشکل شدم و پس از چند سال که مردود شدم بالاخره درس و مدرسه را رها کردم. اطرافیان که می دانستند ترک تحصیل کرده ام زمزمه هایی در گوش مادرم می خواندند که زودتر شوهرش بده، درس که نمی خواند حداقل شوهرش بده یک نان خور از سرت کم شود ...
اینجا محرومیت هجی می شود
ورودی شده اند، محرومیت را یادآوری می کنند. کودکانی که با هر سن و هر جنسیتی در کوچه ها در حال بازی کردن هستند و برخی از مادران روی سکوهای مقابل منازل خود در حال نظاره کردن بازیگوشی های کودکانه فرزندان خود هستند. به سراغ یکی از این مادران رفتم و جویای مدرسه ای در این منطقه شدم. با سوال من از این مادر گویا عقده ای چند ساله در او سر باز کرد و با حالتی اندوهگین به سوال من اینگونه جواب داد که: مدرسه که نه ...
تبارشناسی مخالفان مرگ بر آمریکا در ایران
پدر روشنفکری ایرانی. **** چند ماه بعد از 28 مرداد است. کدخدا می خواهد ببیند ماموریت سرسپردگانش در ایران آیا درست انجام شده یا نه ؟ قرار است نیکسون به ایران بیاید.دانشجوها به تب و تاب می افتند. فضا متشنج میشود چند روز در دانشگاه تهران تظاهرات صورت می شود و برای اولین بار فریاد مرگ بر آمریکا در ایران طنین می اندازد. جریان مقابله با "مرگ بر آمریکا" از همان روز با سرکوب ...
وقتی گفتند همسرت تیر خورده، گویی تیری به قلب من خورد
سو یو هستند. پیش خودم گفتم چرا آی سی یو، یک لحظه نگران شدم، رفتم داخل؛ اینقدر شوک بهم وارد شده بود اصلا دستگاههایی که به ایشان وصل بودن ندیدم صورتشان را دیدم سالم است گفتم چه اتفاقی افتاده است؟ چرا آی سی یو؟ شما که مشکلی ندارید؟ گفتند اگرناراحت نمی شی بهت می گم، می خواستند بگویند که استاندار و تیمی از تهران و دکتر مرتاض هم بودند من رفتم بیرون از پرستار پرسیدم چرا به من نمی گویید چی شده که الان ...
جزئیاتی از زندگی دختر تاریخ ساز ایرانی
.... در تیم دانشگاه خودمان مشغول فعالیت شدم، با این که خیلی از قوانین این رشته اطلاع نداشتم، تصمیم گرفتم این رشته را در همان دانشگاه دنبال کنم. چند سال اول به صورت تفریحی این رشته را دنبال می کردم اما بعد از چند سال این رشته جزیی از زندگی ام شد. شور و هیجان خوبی در سه گانه وجود دارد و طرز زندگی افراد را تغییر می دهد و من هم در کنار سایر کارهایم این ورزش را انجام می دادم. چه شد که با ...
به خانه بهروز رفتم و با او ارتباط برقرار کردم / بعد ازآن روز دیگر علاقه ای به دیدن همسرم نداشتم
تا زمان محاکمه آزاد شد. نیک صالحی 110 این اخبار را از دست ندهید: دختربچه ام حرفی زد که به همسرم مشکوک شدم / آرام وارد اتاق خواب شدم و سهیلا را در شرایط نامناسبی دیدم به اتاق مدیر شرکت رفتم / از رفتارهای زشتش خشکم زده بود +عکس شوهرم از من درخواست هایی داشت که نمی توانستم انجام دهم /وقتی در خواب بود به سراغش رفتم به خانه یکی از فامیل هایم رفته بودم / زمانی که چشمانم را باز کردم بدون لباس روی تخت افتاده بودم یک شب شوهرم با دوستانش به خانه آمد/ اوکاری از من خواست که بسیارشوکه شدم ...
پدر استقلالی ها درگذشت
رفتم خونه و تا چند روز بعد،از این تیتر روزنامه آوای ساوه عصبانی بودم.هییی..چه زود گذشتن اون سالها.با گذشت اون هم سال من هنوز هودارا متعصب پرسپولیسم ولی واقعا منصور خان رو دوست داشتم و دارم.برای شادی روحش لطفا صلوات بفرستید. نقل قول +37 #32 آبی 2016-11-04 11:40 تشکر از همه ی پرسپولیسی های با معرفت نقل قول +61 #31 پرسپولیس 2016-11-04 11:36 خدا رحمتش کنه ...
منصور پورحیدری درگذشت
. خدا رحمتش کند و بعد از ناصر حجازی وغلامحسین مظلومی او هم ما را تنها گذاشت اما خوشحالم که با عزت زندگی کرد و با آبرو از این دنیا رفت. پروین تصریح کرد: منصور از درد راحت شد. در این چند روز آخر واقعا اوضاع بدی داشت و درد زیادی می کشید. حتی وقتی به ملاقاتش رفتم اصلا اوضاع خوبی نداشت. من به همه مردم ایران تسلیت می گویم. پیام های تسلیت اهالی فوتبال برای پدر استقلال ...
وقتی شوهرم ارتباط شوم مرا با جمشید فهیمد از خانه فرار کردم و تن به هر کاری دادم تا ...
.... مدتی بعد و در حالی که دختری به دنیا آورده بودم علی متوجه ارتباط قبلی من با جمشید شد و از آن روز دیگر جانم در امان نبود او حتی به بچه ام رحم نمی کرد و خیلی واضح گفت ماراخواهد کشت. مریم گفت:یک روز که او من و دخترم را در اتاقی زندانی کرد و گفت پس از مصرف مواد مارا خواهد کشت توانستم فرار کنم و چون می ترسیدم در خانه پدرم نیز امنیت نداشته باشم در خیابان ها سرگردان شدم و با تن دادن به هر کاری هزینه مواد و خوراکم را تهیه کردم تا اینکه دستگیر شدم. ...
زمانی که همسرم به مسافرت رفته بود مسعود شبانه به اتاق خوابم آمد / او دست از سرم برنمی داشت+ عکس
تلویزیون شده و ساعت 11 شب به اتاق خواب رفتم و خوابیدم. وی افزود: هنوز در خواب و بیداری بودم که احساس کردم سایه ای بالای سرم است ابتدا تصور کردم یعقوب است اما وقتی بیدار شدم دیدم مسعود پسر همسایه در اتاق خوابم ایستاده خواستم داد بزنم که جلوی دهانم را محکم چسبید و با چاقو تهدید کرد اگر حرفی بزنم او مرا خواهد کشت خیلی ترسیدم و آن شب به من تجاوز کرد او بعد فیلم من و خودش را که با موبایل ...
عامه پسندهایی که در ایران جولان می دهند
کامر کید و امانوئل کاستانو ، روان شناسان مدرسه جدید پژوهش های اجتماعی در نیویورک، ثابت کرده اند که مطالعه ادبیات داستانی منجر به تقویت توانایی تشخیص و درک احساسات دیگران می شود؛ مهارتی حیاتی در اداره روابط پیچیده اجتماعی. طی مجموعه ای از پنج آزمایش، به طور تصادفی به هزار شرکت کننده متونی برای مطالعه داده شد؛ گزیده ای از ادبیات عامه پسند مثل کتاب پرفروش دانیل استیل یعنی گناه های مادرم و ...
بازیگر معمای شاه : چهره و فیزیکم برای نقش ها مناسب نیست
سریال معمای شاه می تواند به یک اتفاق متفاوت برای مژگان ربانی بدل شود؛ او بعد از تقریبا 20 سال سابقه بازیگری که عمدتا در تئاتر بوده، نقش اشرف پهلوی را در این سریال بازی کرده است. البته او در سریال هایی چون روز حسرت ، حلقه وصل ، تا غروب ، کیف انگلیسی و کلاه پهلوی نیز حضور داشته، اما هرگز نقشش به این اندازه محوری نبوده است. ربانی در نقش اشرف پهلوی تقریبا در سراسر سریال معمای شاه حضور دارد ...
سردسته باند همدستانش را معتاد می کرد تا از او اطاعت کنند
، چون کار دیگری بلد نبودم دوباره سراغ دزدی از خانه های شمال شهر رفتم اما این بار تصمیم گرفتم برای از بین بردن رد پایم به صورت باندی کار کنم. البته یک شرط مهم هم برای عضویت درباند داشتم؛ همه همدستانم باید معتاد می شدند تا به خاطر وابستگی به مواد به من رکب نزنند. وی درباره شیوه سرقت هایش گفت: سوار بر خودروهای گرانقیمت در خیابان های شمال و شمال غرب پرسه می زدم و به بهانه صحبت با تلفن همراه ...
جزئیات دیدار معصومه آباد با یاشار سلطانی
. گفتم شما آبرو می بری نه آب جوی. اما فایده ای نداشت و او کار خودش را کرد. آباد ادامه داد: بعد، آن فضای بسیار بسیار سنگین علیه من ایجاد شد. باور کنید احساس کردم بار دیگر اسیر شدم اما این بار توسط خودی ها و در شهر مرا می چرخانند. آن زمان در مسیر تنومه تا زندان بغداد ما را در شهر چرخاندند و مردم به اندازه ارادتشان به ما سنگ و دمپایی زدند. اگر در این ایام اینستاگرام مرا بخوانید، می بینید که حرف های مردم چقدر سنگین بود. به قدری سنگین بود که دز داروهایی که مصرف می کردم 3 برابر شد. زخم هایی که به جسم آدم وارد می شود خوب شدنی هستند اما آبرویی که رفته چطور برمی گردد. منبع : فارس ...
حقایقی درباره هدیه تهرانی که نمی دانستیم
جور روحیه راتوضیح می داد که در آن واحد همه شان متناقض بودند . در سکانسی که مژده بدو بدو می آید و توی راه پله و با مرتضی در آسانسور حرف می زند پنج نوع بازی از من می خواست. یعنی باید زنی را می شناختم که در عین ناامیدی وبدبینی و مظلومیت وقدرت ،حواسش هم به آبرویش است که همسایه ها ازسرو صدا ها با خبر نشوند وآبرو داری کند . بعد می گفت نه ،باید جیغ بزنی و سروصدا کنی.خلاصه گفتم : بابا تکلیف من را روشن کن که ...
می خواستم بچه ننه نباشم، معتاد شدم !
که می دهد، منتظر می ماند دوباره از او سوال کنیم. گفتی بعد از جدایی پدر و مادرت برای تامین هزینه های زندگی مشغول به کار شدی. پس آنجا برای اولین بار با مواد مخدر آشنا شدی؟ امین پایش را روی پای دیگرش می اندازد و می گوید: بله؛ زمانی رفتم سراغ مواد که حتی لب به سیگار هم نمی زدم. آنجا چند دوست همسن و سال خودم داشتم که سیگار می کشیدند، اما من نه. نمی دانم چرا اما هیچ جذابیتی برایم نداشت. یک روز ...
رزمایشی در روز شهادت حسین فهمیده
فاش نیوز - همزمان با فرا رسیدن سالروز شهادت "حسین فهمیده" که به نام روز نوجوان و بسیج دانش آموزی نامگذاری شده است، به همراه تنی چند از دانش آموزان دختر منطقه دو و سه اهوازی و پسران مدارس یزد و خراسان برای دیدن رزمایشی به پادگان شهید "بهروز غلامی" اهواز رفتم. این گزارش تصویری، تقدیم می شود به روح فرزندان سیزده ساله امام (ره) که بابا روح الله شان در تجلیل از فهمیدگی شان، حرکت استشهادی آن ...
جنگ هنوز برای خانواده شهدا تمام نشده است
به گزارش روز جمعه ایرنا، علاقه اش به بازیگری به رویاهای کودکانه اش بازمی گردد؛ آنجا که در حوالی سال های 1365 در دیار خراسان دیده به جهان گشود. ندا کوهی بازیگر جوان تئاتر، تلویزیون و سینما در خانواده ای هنرمند رشد یافت و فعالیت هنری اش را در مدرسه و زادگاهش مشهد آغاز کرد. به دلیل هوش زیادش، والدینش رویای دکتر یا مهندس شدن او را در سر می پروراندند اما کوهی همچنان که درس می خواند در ذهن خود ...
گوسفندچرانی در خط مقدم داعش!/ ببینید
مدت 2 سال خط مقدم "خلیفه داعش" بود. دوباره سر و کله عمر و برادرانش و گله گوسفند پیدا می شود. اول کسی به آن ها توجهی نمی کند، اما چند لحظه بعد مردانی با لباس رزمی به سمتشان می دوند. یکی از مردان عمر را از خرش پیاده کرده و سرش فریاد می زند: با داعش بودی؟ عمر جواب داد: نه سیدی (آقا) – نبودم. من فقط مراقب گوسفندها بودم. آن مرد به عمر گفت: نه، تو بودی. نه ...
قاتل عفو شده دومین زن را مثله کرد!
داد که خیلی هول کرده است. او آن شیء مشکوک را داخل صندوق عقب خودرواش گذاشت و به ساختمان برگشت. من که به شدت مشکوک شده بودم، بلافاصله به سراغش رفتم اما ناگهان لکه های خون را در راه پله ها دیدم. همان لحظه سعید درحالی که یک کیسه پلاستیکی مشکی در دست داشت، ازخانه اش بیرون آمد و با دیدن من شوکه شد. با یک نگاه به کیسه پلاستیکی ناگهان با صحنه وحشتناکی روبه رو شدم. پای قطع شده یک زن داخل آن بود. همان لحظه ...