سایر منابع:
سایر خبرها
زن مریوانی برای همسرش به خواستگاری رفت+ عکس
سرپرست کار بودم حس عجیب و خوشحال کننده ای داشتم هرچند تصمیمم حالتی غیرطبیعی داشت، و حتی از جانب خیلی هاسرزنش می شدم ولی باز پشیمان نبودم. اکنون 5 ماه است شلیر خانم28 ساله به خانواده ما پیوسته و زندگیمان را گرم تر از قبل ساخته است. چون او برای من مثل خواهرم می ماند و واقعا به دنیای ما معنی بخشیده است و حتی مواقعی که جایی می رود دلم برایش تنگ می شود و بر عکس خیلی از دیدگاههای نادرست ...
زورگیری تحت عنوان مأمور پلیس از مردم
...: دو مأمور قلابی که از مردم اخاذی کرده و پول های کلانی می بردند، بازداشت شده و به زودی در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه می شوند. به گزارش خبرنگار ما، مردادماه سال گذشته مردی به مأموران پلیس مراجعه کرد و گفت: مأموران پول های او را گرفته اند و حالا برای نشان دادن مدارک و تحویل گرفتن پول هایش به پلیس مراجعه کرده است. وقتی مرد جوان این موضوع را مطرح کرد مأموران گفتند چنین گزارشی به آنها داده ...
برخی سینما را حیاط خلوت خود و فتنه گران می دانند/ سه گانه در مورد استعمار انگلیس ساخته ام/سکوت برخی فیلم ...
خودم یا فرزندانم را بفرستم شاید مجبور بودم ساکت باشم برای ویزا و گرین کارت و سیتی زن و مشکل درست نکنند. افراد در برابر حرف حق جبهه می گیرند چند درصد از سینمای ایران اینگونه فکر می کنند؟ نمی دانم . ملت ایران انقلاب کردند و این انقلاب هم با اسلحه نبود با حمایت مردم شکل گرفت و ماندگار شد. بعد از ساخت قلاده های طلا در هر مکانی که مردم انقلابی حضور دارند رفتم ابراز محبت کردند. ممکن است یک شلخته ای هم چیزی بگوید اهمیت ندارد. حرف حق که بزنید ناحق و جبهه آن ناراحت می شوند و طبیعی است. ادامه دارد... ...
40 سال زندان مجازات سارقان طلافروشی خانی آباد
به گزارش خبرنگار ما، این حادثه نوزدهم مردادماه سال 94 اتفاق افتاد و لحظاتی بعد از حادثه مأموران پلیس در محل حاضر شدند. صاحب طلافروشی در توضیح ماجرا گفت: با برادرم در مغازه بودم که سه سارق نقابدار وارد شدند. یک نفر با اسلحه مرا تهدید کرد و دو نفر دیگر پس از شکستن ویترین، سه کیلو طلا را از داخل ویترین سرقت کردند و سرانجام هر سه نفر با موتورسیکلت آپاچی سفید رنگ گریختند. کارآگاهان ...
دسته گل 275 میلیون تومانی خواستگار قلابی برای زنان دم بخت
بتواند حساب ها را به بانک ایرانی منتقل کند، اما پول کافی برای گشایش ال سی ندارد. شاکی ادامه داد: من که به آن مرد اعتماد کرده و امیدوار بودم، به درخواست ازدواج او جواب مثبت دادم. بعد برای حل کردن مشکل او، 27 میلیون تومان به حساب او واریز کردم. بعد از آن دیگر به تماس هایم جواب نمی دهد. شاکی گفت من اصلاً با آن مرد ملاقات نداشتم و ارتباط ما از طریق شبکه های اجتماعی و تلفن بود و از او ...
می خواستم بچه ننه نباشم، معتاد شدم!
20 هزار تومان هم می شد خرید. اواخر خدمتم بود که کراک زدم. یک روز که کراک زده بودم، از شدت چرت زدن، دیدم صورتم به لبه نیمکت رسیده است. تقریبا دو سال طول کشید تا اجبار به مصرف پیدا کنم. شیشه هم خیلی کم کشیدم. اتاقکی در یک خانه نیمه کاره بود که کاسب ها هم به آنجا می آمدند. بارها به خاطر شیشه دچار توهم شدم. فکر می کردم در کوچه دزد است. با لباس نامناسبی چوب دستم می گرفتم و می افتادم دنبال دزدها. می ...
منصور پورحیدری درگذشت
حاضر شد و برای خانواده او طلب صبر کرد. منصوریان با توجه به تعطیلی لیگ به سفر رفته بود اما بعد از شنیدن خبر درگذشت پورحیدری به تهران برگشت تا در مراسم درگذشت پدراستقلال شرکت کند. مظلومی: برادر و استادم را از دست دادم پرویز مظلومی در حالی که با گریه صحبت می کرد گفت: هنوز سال هایی که در کنار منصورخان پورحیدری بودم را فراموش نمی کنم. در تمام سال هایی که در فوتبال حضور ...
سرگذشت ایثار خاندان سید فاطمی با اهدای 4 شهید به انقلاب اسلامی
تا این که یکی از همسایه ها گفت که در بیمارستان امام خمینی من دیدم جوان ها او را به پزشکی قانونی بردند، در نهایت پیکر او را آنجا پیدا کردیم ولی به ما تحویل نمی دادند و می گفتند 500 تومان پول تیر را باید بدهید، حتی اجازه ندادند پیکر را به خانه ببریم و در نهایت تشییع بزرگی در بهشت زهرا برایش برگزار کردیم، هنگامی که روی صورتش را باز کردند و او را دیدم بسیار زیبا بود، خیلی خوشحالم که او در راه خدا و ...
رئیس باند سارقان شگردهای دزدیش را بازگو کرد
ایران آنلاین / کارآگاهان پلیس زمانی که از سرقت های سریالی به این شیوه باخبر شدند، سراغ دوربین های مداربسته محل های سرقت رفتند و با به دست آوردن تصویر عاملان این سرقت ها و تطبیق چهره آن ها با آلبوم متهمان موفق شدند هویت آن ها را به دست آوردند و در عملیاتی ویژه دو متهم جوان را دستگیر کردند. طراح این سرقت ها که چند روز پیش بازداشت شده بود، در تشریح سرقت هایش می گوید. سرقت ها را ...
ازدوستم خواستم مرخصی بگیرد و همسرم را تعقیب کند / یک ساعت بعد با من تماس گرفت و چیزی گفت که دنیا روی سرم ...
، سمیرا ؛ مادر دو پسر نوجوان مقابل قاضی حسن عموزادی نشست تا بلکه بتواند به بهانه نپرداختن نفقه یا مهریه 14 سکه طلا، پدر بچه ها را به خانه برگرداند یا شاید بتواند شوهرش را راضی به باطل کردن ازدواج موقت کند. اما... ایران 110 این اخبار را از دست ندهید: دختربچه ام حرفی زد که به همسرم مشکوک شدم / آرام وارد اتاق خواب شدم و سهیلا را در شرایط نامناسبی دیدم ...
درآمد همسر علی دایی چه قدر است؟
دو سال بنشینم و با دو دستم نتوانم چنین عکسی را بکشم ببینید خداوند چه چیزی در وجود او قرار داده است؛ با اینکه دست ندارد. اما قدرتی دارد که با پا چنین کاری انجام دهد. * در مورد عکس شهیدی که شباهت به شما داشت، صحبت نکردید! - روحش شاد. عکس او را در فضای مجازی برای من فرستادند و دقیقا چهره اش شبیه زمانی است که من خودم سرباز بودم. * دوستان شما می گویند همیشه صبورانه به ...
یک شب شوهرم با دوستانش به خانه آمد/ اوکاری از من خواست که بسیارشوکه شدم
بیمارستان بستری شدم. بعد از این که حالم بهتر شد متوجه مشکلات عصبی ام شدم. حافظه ام را تا حدودی از دست داده بودم و قدرت یادگیری ام کم شده بود. به همین دلیل در مدرسه دچار مشکل شدم و پس از چند سال که مردود شدم بالاخره درس و مدرسه را رها کردم. اطرافیان که می دانستند ترک تحصیل کرده ام زمزمه هایی در گوش مادرم می خواندند که زودتر شوهرش بده، درس که نمی خواند حداقل شوهرش بده یک نان خور از سرت کم شود ...
منصور پورحیدری درگذشت
لیگ به سفر رفته بود اما بعد از شنیدن خبر درگذشت پورحیدری به تهران برگشت تا در مراسم درگذشت پدراستقلال شرکت کند. مظلومی: برادر و استادم را از دست دادم پرویز مظلومی در حالی که با گریه صحبت می کرد گفت: هنوز سال هایی که در کنار منصورخان پورحیدری بودم را فراموش نمی کنم. در تمام سال هایی که در فوتبال حضور دارم، چه زمانی که بازی می کردم، چه زمانی که دستیار ایشان بودم و چه در سال هایی ...
سردسته باند همدستانش را معتاد می کرد تا از او اطاعت کنند
، خانه های خالی را در محلات مختلف شناسایی می کردم. با تاریک شدن هوا از بالکن وارد خانه می شدم و با جمع کردن پول، طلا، گاوصندوق و تابلو فرش های گرانقیمت، همدستم را که زاغ زن بود صدا کرده و وسایل سرقتی را با هم بیرون می بردیم. بعد از سرقت، پول و طلاها را به همدستانم می دادم و خودم تابلو فرش ها و اموال گرانقیمت را برمی داشتم اما فکرمی کنم یکی از اعضای باند از این تقسیم ناراضی بود و او مرا لو داده است ...
شکارچی مسافران فرودگاه دستگیر شد
یادداشت شده بود، خالی می کردم. در ادامه تحقیقات از متهم، ردپای او در سرقت های خانه به دست آمد. متهم با مشخص شدن این موضوع گفت: به عنوان خدمتکار به خانه های مردم رفته و از آنجا پول، طلا و اموال قیمتی را سرقت می کردم. سرهنگ ابوالفضل حیدرعربی، رئیس پلیس آگاهی فرودگاه مهرآباد تهران در این باره گفت: با اعتراف متهم به دزدی های سریالی اش، برای او از سوی بازپرس شعبه اول دادسرای عمومی و انقلاب فرودگاه مهرآباد تهران قرار قانونی صادر شده است. تحقیقات تکمیلی از متهم برای مشخص شدن دیگر جرایمش و شناسایی دیگر مالباختگان ادامه دارد. انتهای پیام/جام جم ...
سرقت های سریالی از خانه های لوکس
سارق سابقه داری که بعد از آزادی از زندان اقدام به سرقت های سریالی از خانه های لوکس می کرد، در عملیات ویژه کارآگاهان پلیس و با بازبینی دوربین های مداربسته محل های سرقت شناسایی و دستگیر شد. به گزارش شرق، از سال گذشته با آزادی یکی از سارقان باسابقه منزل، سرقت های سریالی در مرکز و شمال پایتخت از سر گرفته شد، اگرچه هیچ مدرکی دال بر ارتکاب به این سرقت ها از سوی این متهم سابقه دار وجود نداشت ...
با موتور زنم را که داخل خودرو با مرد غریبه بود تا پارک چیتگر تعقیب کردم و ... + عکس
ایستاد گفت: من و همسرم با هم اختلاف داشتیم و وقتی پسر دوساله مان به خاطر بیماری فوت شد اختلاف های ما بیشتر شد. مدتی بعد مادرم هم فوت کرد و پدرم بیمار بود. به همین خاطر بیشتر وقتها به خانه پدرم می رفتم و فقط شبها به خانه بر می گشتم. در دوسال آخر من مدام درگیر کار و تهیه پول و وام برای هزینه های درمانی فرزندم و پدرم بودم و به همسرم توجهی نمی کردم. آخرین بار ظهر به خانه آمدم و بعد از خوردن نهار بیرون ...
قتل همکلاسی ابتدایی به خاطر همسر
.... به خاطر همین، حرف های مقتول در دل من نشست و به او علاقه مند شدم. با این حال ارتباط مان فقط در حد پیامک بود. او مدتی بعد از من خواست تا طلاق بگیرم و با او ازدواج کنم. سه هفته از آشنایی ام که با مقتول گذشت به او گفتم خانواده ام مخالف طلاق هستند و نمی توانم از همسرم جدا شوم. او عصبانی شد و تهدیدم کرد اما من روی حرفم مانده بودم. تا اینکه روز حادثه، با اصرار او سوار ماشینش شدم. او در راه یک دست ...
سرقت های سریالی از خانه های لوکس
با تلفن همراه یا انتظار برای دیدن یکی از دوستان، آمار خانه های خالی از سکنه را به دست می آوردم و بعد از اطلاع از حضور نداشتن صاحبخانه وارد خانه شده و اشیای گران قیمت، عتیقه جات، پول، طلا و تابلوفرش های نفیس را به سرقت می بردم. تحقیقات از متهم دستگیرشده در حالی ادامه داشت که او سرانجام در بازجویی های فنی به سرقت های میلیونی از خانه های پایتخت اعتراف کرد و گفت اموال نفیس، از جمله تابلوفرش ...
بنیاد در آینه مطبوعات
، البته حق هم داشتند شاید اگر می دانستم عشق و عاطفه ام مانع رفتنشان می شد. روزهای عید سال 61 بود و من هنگام دید و بازدید متوجه شدم همسرم از اعضای فامیل حلالیت می طلبد. به خانه که آمدیم پرسیدم: مگر کجا می خواهی بروی؟ گفت: جبهه، گفتم مرا با دو بچه 2 و 3 ساله می خواهی رها کنی و بروی. او هم مثل محمدجواد گفت: اولا من شما را به خدا سپردم و او از شما مراقبت می کند، ثانیا ناراحت نباش بعد از یک ماه بر می گردم و ...
معرفی کتاب داستان غم انگیز حضرت رقیه(س) تا هفت شهر عشق در کتابخانه عمومی شهدای هندودر
! سخنم را در نظر دارید و به یاد داشته باشید هنگامی که من کشته شدم، برای من گریبان چاک نزنید و صورت نخراشید و سخنی ناروا مگویید و خویشتن دار باشید. حضرت رقیه در واقعه عاشورا حدود سه یا چهار سال سن داشت که بعد از شهادت امام حسین (ع) و یارانش در عصر عاشورا به همراه دیگر زنان بنی هاشم توسط سپاه یزید به اسیری رفت. داستان شهادت حضرت رقیه (ع) از درون خرابه های شام؛ صدای کودکی به گوش می ...
طلایی ترین لحظات عمر در مسیر حفظ قرآن/ مقدمه آشنایی با همسر و دختر شهید تهرانی مقدم
علت علاقه غزل به حوزه قرآن بگویید؟ خانواده پدری ام، خانواده مذهبی بودند به گونه ای که مادر و خواهرم مربی قرآن هستند و از سوی دیگر پدر و پدرشوهرم از تعزیه خوانان در اراک هستند. یعنی شما به تازگی به تهران آمده اید؟ نه، از زمانی که ازدواج کردم به دلیل کار همسرم به تهران آمدیم، حدود 14 سال است. موقعیت منزل مان به گونه ای است که در کوچه ای که زندگی می کنیم حوزه علمیه نورالزهراء(س ...
حتی یک بار به همسرش دستور نداد
سرویس اندیشه جوان ایرانی به نقل از راسخون ؛ بخش مقالات دینی: سبک زندگی خانوادگی شهید آیت الله سید محمد باقر صدر به روایت خانواده اش مرجع تقلید بود و شاگردان زیادی داشت اما آن قدر مهربان و بامحبت بود که وقتی وارد خانه می شد بچه ها چنان به استقبالش می رفتند که انگار مدت هاست آنها را ندیده. حتی زمانی که متوجه شد دختر کوچکش در درس ریاضی مشکل دارد هر روز با او تمرین می کرد. عاشقانه ...
خاطرات تایلند قسمت دوم
بود که هیچکدوممون سیر نشدیم. شاید طعم تند مرغ برامون تازگی داشت و شایدم پیاده روی اشتهامونو باز کرده بود . بنابراین یه دونه دیگه هم خوردیم تو چند روزی که انجا بودیم کلا اشتهامون زیاد شده بود و بعضی روزا 4 وعده غذا می خوردیم . بعد از ظهر اول رفتیم به بازار پتونم که جنس های ارزون با کیفیت معمولی داشت ولی باور کنید همون چیزایی رو که خریده بودیم دو سه سال استفاده کردیم و باز هم هیچ فرقی با ...
رفتن به دزدی با ماشین 200میلیون تومانی
و شمال تهران بیشتر شده است، اما مدرکی علیه متهم وجود نداشت تا اینکه مدتی قبل بعد از اعلام یک گزارش سرقت، مأموران پلیس با بررسی تصاویر دوربین مداربسته محل حادثه، تصویر او را به دست آوردند. شاکی پرونده به پلیس گفت: من آپارتمانی لوکس در محله سعادت آباد دارم. امشب وقتی همراه خانواده ام از میهمانی به خانه برگشتم متوجه شدم که دزد به خانه ام زده است و حدود 100 میلیون تومان پول و طلا سرقت شده ...
من عاشق مهناز بودم / زن جوان را به اتاق خوابم بردم
خانه ام برده بودم صحنه بدی را از من و مریم در اتاق خواب دید و متوجه شد چه غلطی می کنم. با لحنی دوستانه، از من خواست دست از این کارها بردارم. به او قول دادم، ولی رابطه مخفیانه ام با آن زن همچنان برقرار بود. بر اثر این ارتباط کثیف، به مواد مخدر معتاد شدم. خانواده مهناز فهمیدند موضوع از چه قرار است. طلاق دخترشان را گرفتند. پدر و مادرم هم مرا طرد کردند. دو سال بعد، خبردار شدم مهناز ازدواج کرده است ...
همسرم اصلاً غیرت نداشت / او مرا به کارهای کثیفی وادار می کرد
انجام دهم. سر همین کارهایش از او متنفر شدم. از من می خواست دزدی کنم یا با مردان دیگر رابطه داشته باشم. اما هیچ وقت تن به این کارهای کثیف ندادم. چند سال با هم زندگی کردیم و بعد هم جدا شدیم و دوباره برگشتم به خانه پدری ام. خیلی نگذشت که دوباره ازدواج کردم. شوهرم با این که مرد خوبی بود، اما او هم مواد می کشید. می گفت من از روی عشق و حال می کشم و هیچ وقت معتاد نمی شوم. مرفین که به موادش اضافه شد، من ...
عکس دو نفره خانم بازیگر ایرانی و همسر خلبانش در کابین هواپیما +عکس
اوقات من، هم مرد خانه ام و هم زن خانه. یکسری مسئولیت ها بر دوش خود من است. اوایل ازدواج پول آب و برق خانه را نمی دادم و منتظر می نشستم که خودش بیاید بدهد اما بعد از یک مدت متوجه شدم که پرداخت نکردن قبض ها می تواند منجر به قطع شدن آب و برق شود. (خنده) خیلی سخت است. یکی از پررنگ ترین سختی هایش کجاست؟ - یکی از پررنگ ترین سختی هایش نبودنش در لحظه هایی است که من انتظار دارم کنار من ...
گفتگوی جالب با غلامعلی عکاشه
نام پدرم هست. البته قابل استفاده برای عموم نیست ولی همسر دومشان خیلی خوب آن را حفظ کرده است. بعد از فوت مادرم پدرم ازدواج مجدد کرد و هنوز بعد از 15 سالی که از فوتش می گذرد در خانه پدرم به روی مردم باز است و همسر دومش یک بی بی کامل و قابل احترام است. من هم در همان روستای پدری ام یک کتابخانه عمومی ساختم و یک سالن عمومی به نام پدرم وقف کردم. الآن مردم برای مراسم ختم و عروسی از آن سالن استفاده می کنند ...
مریم شوهر دارد، اما قلبش برای مرد دیگری می تپد!
مرگ پدرم به آگاهی برویم. او گفت که قاتل پدرم دستگیر شده و باید به آن جا برویم. وقتی به آگاهی رفتیم و مادرم را دستبند به دست دیدم از شدت ناراحتی بیهوش شدم. بعد از آن چند روز در بیمارستان بستری شدم. اصلا باور نمی کردم مادرم چنین کاری کرده باشد. روزهای اول وقتی این خبر را شنیدم خیلی از او کینه به دل گرفتم ولی حالا اوضاع و احوالم کمی بهتر شده است. راحت تر می توانم با این موضوع کنار بیایم و در واقع ...