سایر خبرها
پشت پرده زندگی خصوصی کارلوس کی روش
خواستم پرتغال را به جام جهانی که در آفریقا محل تولدم برگزار می شد ببرم. از طرف دیگر به نظر می رسید جانشینی فرگوسن هم به تأخیر افتاده باشد. در آن زمان به شوخی گفته می شد الکس می خواهد بر روی نیمکت منچستر بمیرد! با این حال فرگوسن با رفتن من موافق نبود. او همیشه به من می گفت کار در تیم ملی یعنی "یک نفر برابر یک ملت و یک کشور برابر یک نفر". *آیا حسی بین شما و ملت بود؟ بعد از جام ...
گریه های دعایی برای سازمان مجاهدین خلق
عجیب و غریب به من می زدند که این ساواکی است، این بریده است، این بی سواده است. به آنها گفتم شما چرا این حرف ها را می زنید؟ حالا اصطلاحا به من خیلی احترام می گذاشتند و با من بحث می کردند. با من البته آن هم تا سال 54 بحث کردند، بعد دیگر این کار را هم نمی کردند. فکر می کردند که شاید بتوانند مرا جذب کنند و به دنبال من دیگران هم جذب سازمان بشوند. به آنها می گفتم این رفتار چیست ؟ چه توجیهی دارد که حتی جواب ...
آزمون: نمی دانم طارمی چرا هنوز در ایران بازی می کند/ می توانیم برزیل را هم شکست دهیم/ بواتنگ هیولاست!
. برای مثال شما به من می گویید که در خانه هستید و سه دقیقه بعد ما یکدیگر را در خیابان می بینیم. در فوتبال هم دروغ های زیادی شنیده می شود. اغلب در خصوص انتقال من دروغ هایی مطرح شده که هیچکدام رخ نداد. * در نهایت چه چیزی درباره رمرز و رازی که مردم درباره آن از تو می پرسند میگویی؟ نمی دانم درباره من چه می نویسند، اما مردمی که کاری به زندگی من ندارند، نمی خواهند چیزی در این باره بدانند. ابتدا باید وارد زندگی ام شوید تا مرا بشناسید و سپس به ارزیابی دقیقی از من برسید. نمی خواهم مردم به آن چیزهای که در رسانه ها درباره من می نویسند گوش دهند. ...
برجام عقب نشینی است، شهید شهریاری اهل عقب نشینی نبود/ نمی توانم بپذیرم او حامی برجام می شد/ اگر به صالحی ...
تابستان سال89 در یک مراسم ختم در خیابات ایران به این اقای دکتر صالحی تشر نمیزدم محال بود ایشون را در انرژی به کار بگیرند اقای دکتر صالحی در خیلی از مراسم ختم ها تا دکتر شهریاری را دید دست را کشید وگفت ما میخواهیم ازشما استفاده بکنیم ویک نگاهی هم به ما انداخت وگفت اقای دکتر عباسی من میخواهیم از شما هم استفاده بکنیم من گفتم کجا داری میری ودست اقای دکتر را میکشی وتا کی میخواهی این حرف ها روبزنی دفعه قبل ...
سفرنامه اربعین
هم در یک خط مساوی به صاحب خانه گفتم در نظر ما ایرانیها زن و مرد اینگونه مساوی اند. تا این را شنید انگشت مرا از دیگری جدا کرد و چند سانت به عقب برد و گفت از نظر ما زن اینجاست! همیشه پشت سر مرد ! شب زود خوابیدیم .صبح میزبان با همان شور شب قبل جوانها را بیدارکرد تاصبحانه بخورند.با شوخی توام کنایه ای طیف می گفت ایرانی باید نماز اول وقت بخواند.!.یک زایرعراقی که با دو فرزند جوانش شب آنجا ...
چند حکایت و کرامت از امام رضا (علیه السلام)
، سجده ی عبادت پهن کرده ،نماز شب و نوافل می خواندم و بعد خدمت شما شرفیاب می گشتم حال که بستری شده ام، به من عنایتی بفرمایید . ناگاه در همان حال بیداری دیدم در باغ و بستانی خدمت حضرت رضا علیه السلام قرار دارم ایشان از داخل باغ گلی چیده به دست من دادند من آن گل را بوییدم و حالم خوب شد جالب تر آن که دستی که حضرت رضا علیه السلام به آن دست گل داده بودند، چنان با برکت بود که بر سر هر بیماری می کشیدم، بی درنگ ...
عشق به امام رضا علیه السلام سرمایه ایرانیان
راز و نیاز می کردم، راستش سر نادانیم یک خورده دلخور بودم. دمغ وارد خانه شدم. بچه ام یکسالش بود، بغلش کردم و دست به کمرش زدم دستم پر شد از کِرِم! گفتم چی شده؟! مادرش گریه کرد و گفت: آب جوش ریخته رو کمرش. بچه رو بردیم دکتر. دکتر گفت: این بچه هیچیش نیست. حتی پوستش قرمز هم نشده بود! بعد گفت: چی کار کردی خانم؟! خانمم گفت: من فقط گفتم یا امام رضا. ب؛ تو هیأت به من دو تا غذا داده بودند دوست ...
چگونگی مواجهه امام رضا (ع) با فرقه های انحرافی
بندگان ما هستند. نه، قسم به خویشاوندی من به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، من هرگز این را نگفتم و از پدرانم نیز نشنیدم و از هیچ یک آنان چنین مطلبی به من نرسیده است. ما می گوییم: مردم در اطاعت، بندگان [خدا] و در دین، موالی ما هستند. پس شاهد به غایب برساند. (77) هروی نیز می گوید: به امام رضا (علیه السلام) گفتم: ای پسر رسول خدا! مردم چه چیزی را از شما حکایت می کنند؟ فرمود: آن چیست ...
شمال شهر تهران خط مقدم جنگ نرم است/ هنوز قدیمی ها با جوانان امروز دم خور نشده اند
برایمان بگویید. چه اتفاقی در محرم امسال برای شما افتاد؟ یکی از شیرین ترین لحظه های محرم 95 برای من یکی از شب های دهه نخست بود. به یاد دارم، جلسه ای در خیابان ایران داشتم و برای رسیدن به آن جلسه پشت ترافیک مانده بودم. برای اینکه خودم را به مکان مدّ نظر برسانم، مجبور شدم، مسیری را پیاده طی کنم. زمانی که پیاده شدم و چند قدمی به سمت هیئت رفتم، ناگهان یک پسر پنج ساله ای را دیدم که با چند لیوان ...
برای مبارزه با نگاه پولی به مداحی وارد این عرصه شدم
و ایشان نیز مشوق من بودند، از طرف بزرگان هیأت خیلی تشویق شدم. البته من فقط در هیات حسینیه و مسجد سلام حضور داشتم. البته من در دهه محرم بعد از مداحانی که بودند و دیگر نیامدند با دوستانی همچون مرحوم حسین فروتن باهم هیات را اداره میکردیم، می خواندم. مرحوم فروتن جزء رفقای من بودند که خیلی پاک و صادق بود. خدارحمت کن مرحوم مامن پوش، مرحوم طریقت و مرحوم اره کش که این عزیزان مشوق های من بودن و ...
پسر ناخلف بعد از جنایت، جسد مادرش را داخل چمدان جاسازی کرد
به بیرون از خانه رفتم و سیگار کشیدم، بعد مجدداً به خانه برگشتم و متوجه شدم مادرم جان باخته است بعد نیز با ابراهیم تماس گرفتم و با کمک وی جسد مادرم را به بیرون از خانه بردم و در آنجا جسد را آتش زدم. سرانجام محمد مهدی مرشدلو؛ بازپرس ویژه قتل پایتخت پس از شنیدن اظهارات متهم، وی را در اختیار مأموران اداره آگاهی قرار دارد و تحقیقات در رابطه با این پرونده ادامه دارد. منبع : تسنیم ...
زائران پیاده امام رضا از احساسها و اولین نگاهشان به گنبد و بارگاه آقا می گویند
لباسهای بسیجی و چهره سوخته نظرم را جلب کرد. جلو رفتم سلام کردم، نامت چیست؟ اهل کجایی و به کجا می روی؟ گفت: من علی رضا شهبازی اهل زنجان هستم، مسافر اربعین بودم و تصمیم گرفتم هنوز که گردوخاک زیارت اربعین و آقام امام حسین (ع) برسروصورتم هست به آقاو مولای ما ایرانیها و مولای همه مسلمانان جهان بگویم که آقاجان خیلی دوستت دارم ، باهمین لباس و همین گردوخاک پیاده می آیم به پابوست . ازاوسوال کردم در ...
ماجرای عنایت امام رضا(ع) به یک کانادایی
خواهش کردم چند دقیقه ای وقتش را به من بدهد و با هم در کناری بنشینیم و صحبت کنیم، او هم قبول کرد، کم کم داشت هیجان بر من غلبه می کرد، ضربان قلم تند تر شده بود، پرسیدم: ممکن است نحوه آشنا شدنتان با آقای علی بن موسی الرضا(ع) را از اول و به طور کامل برای من بیان کنید؟ بله، البته. یک شب داشتم در یکی از خیابان های شهر تورنتو قدم می زدم که دیدم جمعیت زیادی در جایی تجمع کرده اند و رفت ...
حلقه بر در این خانه بیشتر زنم
) شدن چه روالی دارد، این آقا به من گفت امشب از امام رضا(ع) بخواه تا بپذیردت، فردا هم بیا به این آدرس. من آن شب رفتم حرم و تا صبح توسل کردم به حضرت، صبح هم از حرم رفتم به آدرسی که آن آقا داده بود. به من گفتند که یک درخواست بنویس، گفتم من یاد ندارم این چیزها را بنویسم، گفتند بنویس: یا علی بن موسی الرضا من دوست دارم خادم شما باشم، سالیان سال به زایران شما خدمت کنم و... و بعد هم درخواست را تایید کردند و ...
معصومه ابتکار: روحانی، گفتگوی تمدن ها را در برجام اجرایی کرد
سازی ها باید کنار یکدیگر کار کنیم و کشور را در مسیر سربلندی حفظ کنیم. چرا حساسیت دلواپسان در میان تمام اعضای کابینه بیش از همه بر شما تمرکز داشته و دارد؟ دلیلش این است که چند موضوع با هم یکجا جمع شده است. یکی از دلایلش این است که من سابقه حضور در عرصه های مختلف انقلاب را دارم و از دانشجویان خط امام در آن دوره بودم. در حال حاضر هم نسبت به آن مواضع، تحلیل هایم به روز شده است ...
صابر خراسانی: با شعر آیینی می توان آموزه های زندگی پیامبر اسلام (ص) و امام حسن (ع) را به دنیا معرفی کرد
. از او خواستم این قضیه را روی سن تعریف کند و ابتدا قبول نمی کرد اما گفتم که این تبلیغ تو نیست و تبلیغ امام رضا(ع) است. با او روی صحنه رفتم و گفتم که ای مردم به خاطر دارید آن شب گفتم که از اینجا هم می شود زائر امام رضا(ع) شد؟ آن بنده خدا هم اتفاقات را تعریف کرد و دوستان برج میلاد هم از وقایع آن شب فیلم برداری کردند. کلاً به نام حضرت رضا(ع) اتفاقات زیادی از این دست برایم رخ داده اما من هرچه دارم ...
نوعروس خواهر شهید لاجوردی در لیست اعدام قرار گرفت + عکس
ولی همسرم اراده ای از خودش نداشت و به همین خاطر مادرشوهرم مدام در زندگی مان دخالت می کرد. از رفتارهای مادرشوهرم خسته شده بودم به همین خاطر از همسرم خواستم تا به خانه دیگری برویم . وی ادامه داد: صبح بیست و هفتم بهمن ماه مادرشوهرم از طبقه بالا به خانه مان آمد . او که عصبانی و دلخور بود گفت اجازه نمی دهد به خانه جدیدی برویم. من سعی کردم ماجرا را برای او توضیح دهم اما قانع نشد او به سمت من ...
مراقب باج گیری از تصاویر خانوادگی باشید
به گزارش ایمنا، دو خانم جوان که گویا از قبل با هم جرو بحث داشتند وارد اتاق مشاوره شدند، یکی از این خانم ها گفت: من و این خانم از مدتها قبل با هم دوست بودیم و با هم رفت وآمد داشتیم. من دوربینی داشتم که به جانم بسته بود و هر جا می رفتم دوربین را باخودم می بردم.تا اینکه یک روز سمیه به خانه من آمد، دوربین هم روی قفسه ویترین بود بعد از رفتن دوستم متوجه شدم که دوربین نیست. خانه را حسابی گشتم، اول به برادرم مشکوک شدم، چون با او اختلاف دارم و فکر کردم دوربین را او برداشته تا با این کار مرا آزار دهد. به امیر گفتم دوربینم را دزدیده ...
عروس خانواده لاجوردی پای چوبه دار - علت اعدام زن جوان چیست؟
وقتی عصبانی می شدم کنترلی بر رفتار نداشتم؛ چند بار هم شوهرم را در عصبانیت کتک زده ام. وی ادامه داد: بعد از قتل به سعید زنگ زدم. به عنوان منشی در دفتر وکالتش کار می کردم و یک سال هم عقد موقت او بودم. او یک ساعت بعد خودش را به آنجا رساند. با دیدن جسد شوکه شد و خواست به پلیس زنگ بزند که من تهدیدش کردم. سعید را به عنوان دایی خود به خانواده شوهرم معرفی کردم و به او گفتم اگر کمک نکند، دایی ...
سوار پراید شدم/ راننده پست به التماسهایم اعتنایی نمی کرد
جنایی تهران منتقل شد و در بازجویی ها به قاضی سیفی گفت: چند سال پیش به شیشه معتاد و مجبور شدم برای تأمین پول خرید مواد دست به خلاف بزنم. از جعل و سرقت شروع کردم و هر بار که دستگیر می شدم، پس از تحمل حبس دوباره به سمت خلاف می رفتم. چند روز پیش اتفاقی خودروی پرایدی را کنار خیابان دیدم که سوئیچ روی آن بود. آن را سرقت کردم و با استفاده از این خودرو نقشه ربودن دختر جوان و آزار و اذیت او را عملی ...
کروبی به من گفت: دیگه کارت تمام شد!
. بالاخره زمینه را آماده کرده بودم. اینها همه در دو هفته اول آغاز مجلس ششم روی داد؟ بله. بعد از آن هم تا سه ماه همچنان ادامه یافت. تا سه ماه من سخنرانی نکردم تا یک روز پس از آنکه مراجعات زیادی به دادگاه داشتم و قوه قضاییه پشت سر هم ما را احضار می کرد، گفتم هرچه می خواهد بشود، بشود و برای نطق به پشت تریبون رفتم. رفت و آمد شما به دادگاه برای سخنرانی پیش از نمایندگی بود؟ ...
عاشقانه های شهید مدافع حرم
ٍ بدرقه، همسرم گفت دوری از تو برایم سخت است، من آنجا در کنار دوستانم و پشت تلفن نمی توانم بگویم دوستت دارم، نمی توانم بگویم دلم برایت تنگ شده، چه کنم؟ . یاد همسر یکی از شهدا افتادم، به حمید گفتم: هر زمان دلت تنگ شد بگو یادت باشه و من هم خواهم گفت یادم هست... این طرح را پسندید و با خوشحالی هنگام پایین رفتن از پله های خانه بلندبلند می گفت یادت باشه، یادت باشه و من هم با لبخند درحالی که اشک ...
برشی از کتاب مجاهد بصیر
طول کشید.کار پذیرش سپاه که تمام شد به آموزشی رفتم. وقتی برگشتم حسن مسئول پرسنلی سپاه شده بود مرا که دید اولین حرفی که زد گفت: انتظار دارم که تشکیلات را به شوخی نگیری و در کار جدی باشی. از تو میخواهم به معنی واقعی کلمه پاسدار باشی. همسر شهید نیز می گوید: روزی به خانه مادرم رفتم.یکی از همسایه ها بعد از احوال پرسی از بیکاری پسر بزرگش و مراجعه به حسن گفت و از من خواست که سفارش پسرش را به حسن ...
امام رضا(ع) از تولد تا شهادت
پدر به خدا قسم به مسیری دور دست خواهی رفت .سپس به تمام نمایندگانم و اطرافیانم دستور دادم تا پس از من از او فرمان بگیرند و از او اطاعت کنند و ازمخالفت با وی بپرهیزند.به آنها گفتم که پس از وفاتم به او روی آورند وبه آنان فهماندم که پسرم امام بعد از من است . ● امام (ع) در نیشابور: امام رضا (ع) در مسیر حرکت خود به نیشابور(1) رسیدند .جمعیت بسیاری از آن حضرت استقبال کردند .برخی از خوشحالی ...
ارکان ایمان از دید امام رضا(ع)
امام هشتم علی است و لقب یا نام معروفش رضاست، به طوری که از روایات فهمیده می شود، علت نام گذاری رضا بر آن حضرت از چند جهت است: 1. آن حضرت مورد رضا و پسند خداوند در آسمان، و رسول خدا(صلی الله و علیه و آله) و امامان در زمین بود. (بحار الانوار، ج49، ص4) 2. مخالف و موافق شیعه و سنی او را پسندیدند و آن حضرت مورد رضا و پسند همه بود. 3. آن حضرت راضی به رضای پروردگار بود و این خصلت ارزشمند را که مقامی بالاتر ...
همه ناگفته های علی دایی، پس از سال ها سکوت! + تصاویر
ادامه فصل بگیرد. چنین اتفاقی سال پیش در صبا افتاد و تیم شما در حال اوج گرفتن بود، اما به دلیل مشکلات مالی به یکباره افت. متاسفانه در فوتبال ما به غیر از چند تیم دولتی که دولت از آن ها به نوعی حمایت مستقیم یا غیرمستقیم می کند، بقیه تیم ها دچار مشکل مالی هستند. سال قبل بازیکنان تیم صبا بعد از نیم فصل، دیگر یک ریال هم پول نگرفتند و بیشتر اعضای تیم از این باشگاه طلب ...
از پشتک زدن در کوچه های بیرمنگام تا مرگ در سنجار
. هیچ کدام با عقل جور در نمی آمد. هیچ کس از نگرانی نمی خوابید. شنبه و یکشنبه هم گذشت. دوشنبه روز کاری بود. هنوز خبری از رشید نبود. صبح روز بعد که نیکولا داشت از خانه خارج می شد، اولین پیام رشید را دریافت کرد: "جایم امن است و کنار افراد مطمئنی هستم. لطفاً نگران من نباشید. واقعاًمتأسفم؛ 30 روز موبایل نخواهم داشت. لطفاً این را بدانید که اگر از ثواب این کار مطمئن نبودم؛ هرگز انجامش نمی دادم. از ...
حجت الاسلام علی سعیدیان: ساختار وجود عالم بندگی انسان است
...: مراسم دهه سوم صفر با سخنرانی حجت الاسلام علی سعیدیان و مداحی کربلائی جوادمقدم، کربلائی میثم استادآقا در هیئت بین الحرمین برگزار شد. در ادامه ی خبر متن سخنرانی حجت الاسلام سعیدیان را می خوانید: الا بذکر الله تطمئن القلوب شما ثروت داشته باشید اما آرامش نداشته باشید به درد نمی خورد به قول آن عالمی که می گفت: استادم مریض شده بود، به دیدن او رفتم و بعد از عیادت ...
روایات رویداد شهادت امام رضا علیه السلام
مشاهده کردم جوانی خوش روی با موی های مجعد شبیه بحضرت رضا علیه السّلام وارد شد پیش رفته عرض کردم از کجا آمدی درها که بسته بود فرمود کسی که مرا از مدینه در این ساعت بطوس آورده از درهای بسته نیز داخلم کرده. گفتم: شما کیستی؟ فقال انا حجه اللَّه علیک یا ابا صلت انا محمّد بن علی من حجت خدایم بر تو. من محمّد بن علی هستم به طرف اطاق علی بن موسی- الرضا علیه ...
دلنوشته خواندنی خادم الحسین(ع)
کمک آن ها رفتیم اما متأسفانه خرما تا غروب تمام شد و ما باز بیکار شدیم. هرچه می گذشت از آمدنم به مرز احساس پشیمانی می کردم چون نه میتوانستم به کربلا بروم و نه کاری از دستم برمی آمد که برای زائرین انجام بدهم. صبح روز بعد دو مأمور ارتشی آنجا بودند که برای مدت کوتاه،شاید دوساعت،قرآن بر سر زوار می گرفتند.جرقه ای در ذهنم زده شد و پیش مسئول موکب رفتم و از او خواستم این چند روز ...