سایر منابع:
سایر خبرها
یاد آن شب که صبا بر سر ما گل می ریخت/یادداشتی از احمد مسجد جامعی درباره باستانی پاریزی
: یاد آن شب که صبا در ره ما گل می ریخت بر سر ما ز در و بام و هوا گل می ریخت سر به دامان منت بود و ز شاخ گل سرخ بر رخ چون گلت آهسته صبا گل می ریخت خاطرت هست که آنشب همه شب تا دم صبح شب جدا شاخه جدا باد جدا گل می ریخت نسترن خم شده لعل لب تو می بوسید خضر، گویی به لب آب بقا گل می ریخت زلف تو غرقه به گل بود ...
متن سخنان احمدی نژاد درجمع اساتید دانشگاه
نفس واحد خلق شدیم. حقیقتمان یکی است. الان جدا شدیم. به هم خواهیم پیوست. ولی یک حقیقتیم. این شعر بلند سعدی چقدر زیباست. حکمت، فلسفه، اخلاق و جامعه شناسی هست: بنی آدم اعضای یک پیکرند/ که در آفرینش ز یک گوهرند یک نفر هستیم! یک نفر هم از زندگی ساقط شود، یک نفر امشب غصه داشته باشد، به یک نفر ظلم شود جا دارد همه غصه بخوریم. این را شنیده اید که امیر المومنین (علیه السلام) فرمودند ...
ننه ابوالفضل حالت چطور است؟
.... طفلکی بچه ام شب تا صبح نماز می خوانده می گفتم: آخر ننه! تو چقدر جان داری؟ تو خسته نمی شوی؟ تو خواب نداری؟ جنگ که شروع شد، دیدم می رود و می آید و اصلاً آرام و قرار ندارد و نمی شود او را توی شهر نگه داشت. از پایگاه شهید بهشتی اعزام شد. وقتی به مرخصی می آمد یک روز بیشتر نمی ماند و باز می رفت اصلاً قرار نداشت. یک دفعه رفت و دیگر تا 13 سال برنگشت. گفتند در هور الهویزه شهید شده است ...
چاشنی طعم خوش طلاق در ذائقه زوجین امروزی
پس از جشن ازدواج هر روز می دیدم که همسرم شب ها دیرتر به خانه می آید و در جواب سؤال من کلاس های آموزشی و حضور در کمپ های ترک اعتیاد را بهانه می کرد در حالی که در محفل دوستانش خود را می ساخت و با بداخلاقی تمام وارد خانه می شد به شکلی که در مقابل بهانه جویی هایم مرا به باد فحش و کتک می گرفت. وی که به صورت اجمالی تنها به گوشه ای از زندگی تلخ خود اشاره کرد، گفت: تنها با گذشت 6 ماه از زندگی ...
استفاده از مشارکت جامعه محلی در اقتصاد گردشگری
خبرگزاری مهر ، گروه استان ها - ایرج اعتمادی: قشم در زمستان، بهار ایران است؛ در این فصل مسافرانی از گوشه و کنار کشور به قشم می آیند تا در هوای بهاری جزیره به سیر و سیاحت دمی بیاسایند. قشم، بهشت گردشگران با جاذبه های بی نظیرش همچون دلفینی در شمال خلیج فارس، با سخاوت، آغوشش را به روی همه هموطنان از استان ها و شهرهای مختلف کشور گشوده است. نه تنها دریا، خاک و سنگ، بلکه مهمان نوازی های این مردم، مهم ...
برای حضرت زهرا(س) و حضرت عبدالعظیم بیشتر سروده ام/ شعری که قیامت به پا کرد
...؛ تو کیستی، تمام بهشت پیمبری نه از بهشت هم به مشامش نکوتری گفتم تو مادر حسنینی، ولی درست دیدم همه پیامبران را تو مادری گفتم شبی مقایسه ات با علی کنم دیدم علی سر است وتو از تو علی سری این قصیده ای بود که خواب نما شده بود آن فرد و الحمدالله به آن عنایت شده است. شاعران بسیاری از نوقلمان تا کسانی که پیشکسوت هستند در حوزه های دیگر شعر سروده اند ...
روزنامه های یکشنبه
. ترجمه متن مخصوصا از فارسی به انگلیسی هر چقدر هم دقیق باشد، صرفا نمای دوری از اصل متن است. انگلیسی نسبت به فارسی زبان بسیار خطیرتری است، درحالی که فارسی چندبُعدی است و این چیزی است که اگر شعر فارسی را به زبان اصلی خودش نخوانید آن را درست درک نمی کنید. بیایید برگردیم به عقب. به همان روزی که این تحول در شما رخ داد. اگر بخواهید دوباره از اینجا به زندگی تان ادامه بدهید، باز هم همین راه امروز ...
معراج چه زمانی اتفاق افتاد؟
جبرئیل برای نماز مرا به پیش راند و خود اذان بگفت و انبیاء و فرشتگان مقرب همه و همه به من اقتدا کرده نماز گزاردند. {کاش روزی قائم ال پیامبر بیاید و ما هم لیاقت اقتدا به نمازش را بیابیم.} آنگاه پرده دار بیت المقدس سه جام پیش آورد یکی از شیر و یکی از آب و آن دیگری از شراب سرشار بود ... من نیز جام شیر را بدست گرفتم و بنوشیدم. جبرئیل گفت هدایت یافتی و امت تو نیز هدایت شدند. ...
شعر فارسی در تکاپوی هویت نو
گوهربیز و گوهرزا چو چشم اهرمن خیره، چون روی زنگیان تیره***شده گفتی همه چیره به مغزش علت سودا شبه گون چون شب غاسق گرفته چون دل عاشق***به اشک دیده ی وامق به رنگ چهره ی عذرا (2) با نگاهی به این سروده ها دیده می شود که اگر چیز نویی هم در آن ها به میان آمده باشد، چنان در قید عناصر شکلی و شیوه های بیان شعر قدیم اسیر است که به سختی به احساس درمی آید و علاوه بر آن ابداً احساس تازگی ...
شعر روزنامه ای
کلا جوش زد و کف شد و سر رفت***باد همه در رفت ده مژده که عمر وکلا، عمر سفر بود***دیدی چه خبر بود ... مستوفی از آن نطق که چون توپ صدا کرد***مشت همه وا کرد فهماند که در مجلس چهارم چه خبر بود***دیدی چه خبر بود ... (5) یکی دیگر از شکل های رایج شعر روزنامه ای، مسمط بود. این نوع بیش از همه در نسیم شمال و دیگر روزنامه های انتقادی به چاپ می رسید. در مسمط نیز موضوع مورد ...
تولد شعر نو
گذشتگان است. و سرانجام به واقعیتی شگفت انگیز تشبیه می شود که مظهر همه ی این هاست. و آنگاه که رازدار شاعر نیز می شود، تاب و تنش و او جای خود را به آرامشی می دهد که ضمناً تداعیگر نزدیکی صبح است: بگذار فرو بگیر دم خواب***کز هر طرق همی وزد باد. وقتی ست خوش و زمانه خاموش***مرغ سحری کشید فریاد. شد محو یکان یکان ستاره***تا چند کنم به تو نظاره؟ (7) شعر نو را نمی توان فرجام شعر ...
خاطرات اسارت/ روزهای پاییزی(وضعیت سفید)
آهسته گفت: چند دقیقه دیگر وضعیت سفید می شود و نمایش ادامه پیدا می کند. فعلاً زنده باد حسین دیده بان... . همه چیز به زحمت امّا به خیر گذشت . نمایش خوبی بود. حالا حسین سرش به ساختن مجسمه ها گرم بود. و بچه های رزمی کار توی حمام تمرین می کردند. ورزشکارها صبحانه کره و عسل خورده بودند. البته از نوع اردوگاهی. کره؛ دنبه ی آب شده بود و عسل همان شکر جوشیده. تیر ماه بود و هوای داغ و فقط بوی عرق ...
سجادی: فضای سینما دست برخی ارگان هاست!
کاری ام داشته باشم. گنج تجربه با اکسپرسیو و سورئال در سال 63 که چیزی از آن وجود ندارد، ساختن سه فیلم چون باد ، گزل و افسانه مه پلنگ برای رسیدن به سینمای بومی و این جایی، رنگ شب و تجربه به ساحت بوف کور در مضمون و فرم و همین طور تا رسیدن به تمرین برای اجرا. نظرتان درباره وضعیت اکران هنر و تجربه چیست؟آیا به نظرتان رضایت بخش است؟ نه چندان، ولی حداقل باعث شده است که فیلم ما دیده ...
صبحانه مقوی برای کودک، چند پیشنهاد
سرو صبحانه، سیب های پخته را در ظرف بریزید و با یک قاشق خامه، دو عدد گردو، عسل و کمی پودر دارچین تزئین کنید. بدون شک طعم و عطر مطبوع این صبحانه از فکرتان بیرون نمی رود. 5. عدسی با تکه های سیب زمینی: این صبحانه مقوی را حتما در برنامه تان بگنجانید. برای روزهای بارانی، یک صبحانه داغ می تواند حال تان را دگرگون کند. به یاد داشته باشید که بگذارید عدس ها خوب نرم شوند و در آخر کمی ...
محمدرضا شیرخانلو: اگر رییس جمهور بشم...!
کارایی ندارن؟ فکر کنم به کار می آد. منظورم اینه که بهتر بود روش ها یه کم آسون تر بود. به غیر از ریاضی دیگه کدوم درسا سخت هستن؟ فارسی هم بعضی از درساش خیلی سخت و پیچیده است. مثل شعر رقص باد خنده گل . خیلی سخته. دوستش ندارم. بالاخره خواندن این درس اجباریه و چه بخوای و چه نخوای باید بخونی. در نهایت می خوای چه کاره بشی؟ می خوام بازیگری ر و ادامه بدم ...
پالت برای اولین بار تیتراژ تلویزیونی خواند | دانلود تیتراژ سریال لیسانسه ها
....mp3 در متن شعر قطعه تمام نا تمام آمده است: تو بیا ای یار دیرین | تو بیا ای شور شیرین که به صحرا ها و دریاها بباریم. تو بیا ای باد و باران | به تن خشک خیابان شاخه ای از باغ فرداها بکاریم. تو بیا باهم دوباره | در شب سرخ ستاره آسمانی از کبوتر ها بپاشیم. تو بیا ای خنده دور | در صحرگاهان پر نور سرخوش و خندان لب ...
پالت برای اولین بار تیتراژ تلویزیونی را تجربه کرد
این سریال توسط سروش صحت و ایمان صفایی نگاشته شده و پخش آن از شنبه 4 دی ماه ساعت 20:45 از شبکه سوم سیما آغاز شده است. در متن شعر قطعه تمام نا تمام آمده است: تو بیا ای یار دیرین | تو بیا ای شور شیرین که به صحرا ها و دریاها بباریم. تو بیا ای باد و باران | به تن خشک خیابان شاخه ای از باغ فرداها بکاریم. تو بیا باهم دوباره | در شب سرخ ستاره ...
عاشقانه های نامدارها برای "گمنام ها"
دنیای دنی بیدارکنید .. آن فروریخته گلهای پریشان درباد کز،می جام شهادت همه مدهوشانند نامشان زمزمه نیمه شب مستان باد تانگویندکه ازیادفراموشانند سردار کارگر(رئیس بنیاد حفظ آثار): برادر شهیدم بیادتم، اما شاهدی ندارم جز خدا و کوچه پس کوچه های خلوت دلم و خاطرات زیبایم با شما "ستارگان هستی"، بر ما بتابید تا "راهمان" را بیابیم. اصغر امیرنیا، (مدیرکل سابق تجسمی ارشاد ...
نسبت علوم اسلامی با علوم انسانی
کرده اند با این سؤال که تو در زمینه کار یک طلبه در زمان ما چه نظر مشورتی می دهی؟ منِ طلبه الان چه وظایفی دارم؟ به سوی چه آینده ای گام برمی دارم؟ در این برخوردها، گهگاه فرصتی بوده، ولو کوتاه، که تبادل نظری با این دوستان داشته ام. گاهی فرصت نبوده، عذر خواستم؛ عذرخواستنی که در این موارد بسی بر روحم سنگینی کرده است. چقدر برایم رنج آور بوده ببینم جوان یا جوان هایی در این شرایط زمان ما رو به دین و علم دین ...
سروده های شعرای یزدی در سالروز شهادت 175 شهید غواص
...> بازگشتند روی شانه ی شهر صد و هفتاد و پنج مروارید صدو هفتاد و پنج شیشه ی عطر صد و هفتاد و پنج شعر سپید در بهاری که رنگ خون دارد هی کبوتر به باغ می آید این شب تیره را بگو فردا نور صدها چراغ می آید عطر اسفند و عشق میپیچد در هوای گرفته ی تهران قطعه ای از بهشت خواهد شد روز بیست و ششم بهارستان به تماشای هرچه زیبایی ...
جورج بست را از گور درآورید
عقربه های ساعتشان هم از کار نیفتاده را با انگشت نشان داد و گفت تو درست می گفتی جورج فوتبال سراسر غم است ؛ روزهایی که ناباورانه مورینیو را قربانی عطرِ پیرمردی کردند که دیگر برنمی گردند. جورج بست را باید یک شب از قبرستانِ بلفاست قرض گرفت تا باز توپ را در دست بگیرد و فریاد بکشد غول نمرده است . این روزهای بی وفا جورج بِست را کم دارد که از الکل لبریز شود و تلوتلوخوران جای بی معرفت ها بخواند: ...
من زنده ام و نفس می کشم هنوز
.... نگاه مریم به گلهای قالی خیره مانده بود، لب هایش می لرزید و صدایش بریده بریده شنیده می شد، لیوان آب را جلویش گذاشتم، مریم لیوان را در دست هایش گرفت و همانطور که خیره بود گفت، شب قبل از زلزله داخل اتاق کنار پدر، مادر و برادر و خواهرهایم نشسته بودم، پنجشنبه بود و پدرم طبق معمول پنجشنبه ها قصه مشکل گشا می خواند و ما گوش می کردیم، هوا سرد بود همه دور یک چراغ والر حلقه زده بودیم چند روزی بود ...
سماع، عضو جدید خانواده تنبور و سه تار در اراک متولد شد/روز خوب موسیقی استان
موسیقی از بین رفت. وی توضیح داد: با آغاز جنگ برای به تصویر کشیدن مقاومت مردم نیاز به ابزار هنر بود بنابراین ما دوباره دعوت به کار شدیم و از سال 59 تا 63 در زمینه موسیقی جنگ آثار بی نظیری چون خلبانان، این پیروزی خجسته باد و آمریکا آمریکا ننگ به نیرنگ تو ساخته شد. زرنیخی در مورد آهنگ به یادماندنی فتح بستان گفت: در زمان جنگ یکی از دوستان هم محله ای من شهید شد که بر روی من تاثیر عمیقی گذاشت و موجب ساخت ...
اصفهان، شهر نجوم است
همه چیز اینجا فراهم شده است تا تو را به خاطرات دوران کودکیت ببرد، دوچرخه با باری از انار، جارو، چراغ های قدیمی و لاله عباسی در کنار شیرینی، انار و هندوانه شب یلدا تو را به خانه پدربزرگ و مادربزرگ می برد با رویاهای شیرین شب یلدا؛ موسیقی که در کنار برنامه پخش می شود نیز بیشتر تو را به حال و هوای قدیم می برد و دوست داری باز هم کودک بودی و باز هم شب یلدا... اینجا نوع همنشینی متفاوت است و ...
تاثیرات کودتای 28 مرداد بر شعر فارسی
و به تمایم زبان حال یک ملت شد، مدیون دوره تاریخی رضاخان و شاعران آن دوران و ساخته شدن مفهوم ملت و نماد آن، خانه بود. جدای از تثبیت شدن فرم، سمبولیسمی که نیما در اشعارش داشت، چقدر رنگ نو به خودش گرفت؟ تمام کسانی که بعد از ودتا وفادار به نیما و شعر نیمایی ماندند، به سرودن شعر سمبلیک رو آوردند. گرچه شعر نیمایی از آغاز هم گرایش های سمبلیک داشت. تعابیری مثل شب، شعله، پروانه، جنگل ...
تحریف های پایان ناپذیر در سریال معمای شاه
از سر خواهد گرفت. هنگامی که این مبارزه دوره اخیر را شروع کردم به ترجمه شعر یکی از کسانی که بیش از همه در مدح آزادی و دموکراسی سخن گفته بود استناد جُستم: ای آزادی، آن گاه که همه از تو امید باز گیرند من از تو نومید نخواهم شد. ولی در این چند روزی که به کرمان آمده ام و وضع و روحیه همشهریان عزیز را از نزدیک دیدم مجبور شدم آن ترجمه را اصلاح کنم و به جای آن که بگویم از تو ای آزادی نومید نخواهم شد باید ...
آداب و رسوم ازدواج در اروپای غربی
را از روستای مجاور برباید و نیرومندترین دوستش (ساقدوش) او را در این کار کمک کند. یکی از وظایف ساقدوش، حمایت از داماد و مبارزه با بستگان دختر بود که در جریان مراسم ازدواج احتمالا مبادرت به پس گرفتن او از داماد می کردند. شعر قافیه دار : بسیاری از آداب و رسوم ماندگار ازدواج کشورهای غرب اروپا از انگلستان شروع شده اند. خواندن شعر قافیه داری که راجع به "چیزی جدید، چیزی قدیمی، چیزی ...
مشق سراب
نورانی ام! بخواب شب خیمه زد محاصره کرد آفتاب را از داغ شعله ور شده ام، آی نی به نی افزون کنید حرمله ها، این عذاب را گهواره در مدار عزا تاب می خورد بی تو مرور می کند انگار خواب را دیگر کسی نمی شنود لای لای من در خون شکسته اند، سرود رباب را سرباز کوچکم! تو مرا ترک می کنی؟ جا می گذاری این من بی انتخاب را؟ خونت گلاب تازه برای فرشته هاست ...
نمایشی با شکوه از طنزی تلخ
شما با کمال میل صحبت خواهم کرد. اصلا صحبت کردن درباره کودکی خیلی کار جذابی است، چون تو در حقیقت شروع می کنی و از خود دیروزت تعریف می کنی! از محسناتت می گویی، اینکه چقدر باهوش بوده ای، چقدر عجیب و بامزه بوده ای! چقدر نابغه بوده ای... اما هیچ کس به تو نمی گوید: هی! صبر کن! چقدر از خودت تعریف می کنی؟! چون کودکی تو یک موجود مجرد از تو است. اما فقط متعلق به تو است. تو دیگر مسئول کارهای او ...
مظلوم تر از خون سیاوش
سرویس اندیشه جوان ایرانی ؛ بخش شعر و ادبیات: شاعر: منصور دولتی ای خون تو مظلوم تر از خون سیاوش از ماتم داغ تو جهان گشته سیه پوش تیغ ات به جز از جوهر غیرت نخورد آب زخم عطش ات جز دم خنجر نکند نوش روزی که به شب، خون گلوی تو شتک زد شد بانک درای تو به هر قافله چاووش نازم به گل افشای باغت که کشیدی پرپر شدن غنچه ی شش ماهه در آغوش هر ...