سایر منابع:
سایر خبرها
خیاط زاده: آرامش حق مردم ما بود نه فتنه 88/آنانی که حرف از رفع حصر می زنند، خانواده شهدا و جانبازان 88 ...
امیدهای بی جا که به من داد واقعاً روحیاتم را خیلی به هم ریخت. چون دائما منتظر بودم بهبودی حاصل شود. بعد از شش ماه مراجعه کردیم و گفتیم هیچ عکس العملی ایجاد نشده است. گفت تا یک سال دیگر صبر کنید. تا اینکه دکتر احمد صدر آمد صحبت کرد و گفت تو جوان هستی احتمال برگشت زیاد است.احتمال اینکه علم پیشرفت کند هم هست اما در حال حاضر این صندلی چرخدار پاهای تو هست برو دنبال ورزش، مسافرت و تحصیل. اولایل ...
فرهاد برایم شیرین ترین بود
می کند. بعد انگار چیزی یادش آمده باشد ادامه می دهد: این خاطره پشت جلد کتاب جای پای فرهاد (زندگینامه فرهاد به روایت خودم) چاپ شده است. 3، 4 سال قبل در نمایشگاه کتاب، وقتی رهبر معظم انقلاب این کتاب را دیدند، ایستادند، متن پشت جلد را خواندند و رو به حاضران گفتند: بفرمایید! این، مادر شهید ایرانی است. همین یک جمله ایشان باعث معرفی کتاب فرهاد و نایاب شدن آن شد. کتاب جای پای فرهاد آماده چاپ چهارم می شود ...
جنایت هولناک در پس پرده آتش سوزی عمدی
است که با جسمی سخت چند ضربه محکم به سرش زدم و به سراغ همسرش رفتم و او را نیز با همان جسم سخت به قتل رساندم. دختر کوچک صاحبخانه نیز بیدار شده بود و گریه می کرد که به او نیز ضربه ای زدم و با برداشتن سند و مدارک خودرو با آتش زدن خانه و سرقت خودروی صاحبخانه محل را ترک کردم. منبع : آرمان ...
دخترم درمان شود، می بخشم
این پرونده یک سال قبل با گزارشی که به مأموران پلیس اعلام شد، به جریان افتاد. در تماس تلفنی ای که با مأموران گرفته شده بود گزارش شد مردی با ضربه چاقوی زنی جوان به قتل رسیده است. وقتی مأموران در محل حاضر شده و تحقیقات خود را آغاز کردند، متوجه شدند مقتول مردی به نام سروش است که از مدتی قبل به دیدن زنی به نام لاله می رفته است. لاله که لحظاتی بعد از حضور مأموران به قتل اعتراف کرده بود، گفت ...
آقا فرمودند هر کس می خواهد فتنه ی اخیر را بشناسد، این کتاب را بخواند
خدمت ایشان رفتم، ایشان تمام کتاب ها را خوانده بودند و نظرشان را راجع به تمام کتاب ها گفتند. راجع به "نامیرا" هم فرمودند که کار بسیار خوبی است؛ نگاه درستی به عاشورا دارد و جذابیت داستانی دارد. دو صفحه از کتاب را که خواندم، احساس کردم داستان جذابی دارد و ادامه دادم." این برای من خیلی شیرین بود. بعد هم شنیدم که رهبر انقلاب به نمایشگاه کتاب هم که رفته بودند، گفته بودند کتاب را خوانده اند. روز ...
شهادت عباس چرا ندارد!
برادرتان بگویید که بروند. من گریه می کردم و بهانه می گرفتم و مادرم حضرت زینب (س) را مثال می زد که باید مثل ایشان صبور باشیم و ایشان را الگوی خودمان قرار دهیم. عباس برای اعزام مرحله اول یک روز بعد از به دنیا آمدن اولین فرزندم یعنی 14 فروردین ماه به همراه همسرم که باهم دوست بودند و دو برادرهایم به جنگ رفت. در آن دوران عملا همه مردهایمان در خانه به جبهه رفته بودند. بخشی از دست ...
سرخط ...
کمیته صیانت از آرا از طرف ستادهای انتخاباتی آقایان موسوی و کروبی سرصندوق ها، ناظر بودند گزارش های تقلب را ارائه کنند اما گزارش مهمی از تقلب در شمارش داده نمی شود. ایالات متحده آمریکا- ساعاتی بعد از اعلام پیروزی ترامپ خواننده مشهور آمریکایی با شنیدن خبر پیروزی ترامپ، پست اینستاگرامی اعتراضی می گذارد و مقابل برج ترامپ دست به اعتراض علنی می زند. فضای شدید دو قطبی ایجاد شده و عصبانیت ...
خاطرات شنیدنی آیت الله وحید خراسانی از یکی از مراجع تقلید معروف
قم کوچ کردید؟ پاسخ: روزی کسی به منزل بنده آمد و گفت که قرار است استاندار به خانه شما بیاید. من گفتم: چرا و به چه مناسبت می آید؟ گفت: بالاخره او می آید و این ملاقات حتمی است. بعد متوجه شدم که قرار است شاه به مشهد بیاید و استاندار در این ارتباط با آن سفر، می خواهد به دیدن من بیاید. به شخصی که قاصد بود، گفتم: من اهل درس و بحث طلبگی هستم و نمی توانم وارد این نوع امور شوم. وقتی منزل آیت الله ...
سرنوشت پیرِ خیمه شب بازی ایران
دیگر دیده نمی شود؟ در اصل سی و چند سال است که ما کار نکردیم. بعد از انقلاب دیگر اجرای عمومی نداشتیم چون به هیچ عنوان نباید ساز و ضرب به دست می گرفتیم. ابتدای انقلاب اگر یک مامور ما را با ابزار موسیقی در خیابان می دید، همان لحظه آن را خُرد می کرد و ما را به کلانتری می برد. ما هم از ترس این ماجرا اجرا نکردیم. سال های سال است که در خیابان و خانه ها و پارک ها اجرای عمومی نداریم و فقط در ...
شوهر معتادم من را وادار به خودکشی کرد
در زندگی ما معنایی نداشت. چند باری موضوع اختلافاتمان را به خاله و شوهر خاله ام گفتم اما آنها توجهی نکردند و گفتند همه زن و مردها ممکن است مشکل داشته باشند. فکرم به هیچ جا نمی رسید. حتی به توصیه مادرم، با کلی خواهش و التماس بچه دار شدم اما هیچ چیزی عوض نشد. با آمدن بچه دیگر نمی توانستم براحتی حرف از طلاق بزنم. به قول معروف برای حفظ آبرویم باید می سوختم و می ساختم و دم هم نمی زدم. تقدیرم را پذیرفته ...
دستمال کاغذی و سوسیسی که قاتل را لو داد!
بازداشت است زیرا تمام دلایل علیه او است، چندین شاهد وی قبل از قتل او را در صحنه جرم دیده اند اما وی منکر همه این دلایل است. در این پرونده ها که تمام دلایل علیه متهم است اما متهم حاضر به اعتراف به قتل نمی شود، چه می کنید؟ ایلخانی: متهم را بازداشت نگاه می داریم و در نهایت قَسامه اجرا می کنیم؛ قسامه یعنی اینکه 50 نفر از اولیای دم مقتول قسم جلاله بخوردند که متهم، قاتل است و بعد حکم ...
بلایی که پسر جوان بر سر دختری که ادعا می کرد عاشق است در باغ آورد؟
بیمارستانی به راه افتاد. او مرا مقابل بیمارستان رها کرد و متواری شد. ماموران با اطلاعات به دست آمده از او، جست وجو برای دستگیری مرد جوان را آغاز کردند، اما او خانه اش را ترک کرده بود و کسی از او خبری نداشت. در ادامه معلوم شد دختر مصدوم به بیمارستانی در تهران منتقل شده و آنجا تحت درمان است. 10 روز بعد از این حادثه دختر جوان بر اثر شدت سوختگی جان باخت. با مرگ دختر جوان روند رسیدگی به ...
تقدیر هزار نفر از مسئولین از نمایشگاه خبرنگاری ام/اداره ارشاد به وعده هایش در قبال من عمل نکرد
سیستم امنیتی می انداخت و انگشت ها به سمت حکومت بود. به همین دلیل آمدند و یک آدم بیچاره و بی گناهی را به عنوان قاتل گرفتند و زندانی کردند و گفتند متهم به قتل دستگیر شد! منِ خبرنگار هیچوقت همه حرفهای طرف را وحی مُنزَل نمی دانستم. با این شخص قاتل گفتگو داشتم، خلقیاتش را می شناختم و شرایط روحی و روانی اش را دیده بودم، حرفهایش مثل یک نوار از ذهنم عبور کرد و گفتم این شخص قاتل نیست! آن موقع به یکی از ...
موصل از فاصله نزدیک
...، به پیامبری غنوده در دلِ نهنگ سرنوشت، به کسی که قرار است بیاید و من را از پینوکیو به آدم بدل کند. دهوک آن شب جشن داشت. خیابان های این شهر اعیان نشین و خوش آب وهوا، پر بودند از ماشین های آخرین سیستم که به سمت ویلاهای بزرگشان در دو طرف رودخانه می رفتند. رجل سیاسی بلندپایه کردها هم در این شهر خانه داشت. اقتصاد کردها به این شهر بسیار بدهکار است به همین دلیل هم هست که بعد از تعرض کوچک داعشی ها، شهر ...
نذری برای بخشش دختر قاتل
حادثه بود. من خواستم با چاقو او را بترسانم که چاقو را به سمتش گرفتم. او خواست چاقو را از من بگیرد که در این کشمکش چاقو به او اصابت کرد و جانش را گرفت. دختر متهم به قتل با تجدید قرار قانونی روانه زندان شد. متهم در آخرین دفاع ادعای دفاع مشروع را مطرح کرد و گفت: مقتول به سمت من حمله کرد و من در دفاع از خودم او را کشتم. پس از تکمیل تحقیقات، پرونده برای محاکمه به دادگاه کیفری استان ...
ناگفته های اژه ای درباره ادعای تقلب در انتخابات 88/ آمادگی دستگاه قضا برای محاکمه سران فتنه
که چنین اتفاقی یعنی دزدیدن صندوق رای صورت نگرفته است. حجت الاسلام و المسلمین محسنی اژه ای اظهار کرد: همان آقایی که آن دروغ های بزرگ را منتشر کرد و اکنون در حصر است، خودم با او صحبت کردم؛ او مدعی بود که صندوق های دو طبقه ای تدارک دیده شده که در طبقه زیرن آنها آرایی خاص وجود دارد و در طبقه بالایی آنها آرای مردم قرار دارد. من به آن آقایی که این ادعا را مطرح کرده بود، گفتم آیا شما معتقدید ...
لحظه اولین دیدار همسر امام با امام
عقد را جاری کنند... اول جواب ندادم. دوباره گفتند آقایان معطلند. گفتم وکیل هستید... برادر بزرگ داماد یعنی آقای پسندیده هم از طرف داماد وکیل بود. من 16 ساله بودم و آقا 28 ساله عقد در حرم حضرت عبدالعظیم خوانده شد و تا شانزدهم ماه مبارک رمضان خانه مهیا گردید. خوابی که تعبیر شد مجلس عروسی برپا شد. حدود 60-70 نفر عروس را با چند سواری به منزل داماد بردند و آقاجانم برای دست به دست ...
نقبی به ناگفته های تفحص از سردارسید محمد باقرزاده
سربازان عراقی حسنه شده بود و این خود، شیرینی زیادی به کارمان می داد، چراکه کار، توسعه می یافت، بعد از چند روز به تهران رفتم ، دوستان زنگ زدند و گفتند عراقی ها تانک آوردند و شلیک کردند، گفتم اینها فقط قصد ارعاب و تهدید و ایجاد ترس را دارند و باتوسل به قرآن گفتم کار را ادامه دهید تقریبای کل محدوده عملیات بدر در اختیار ما بود، الا یک فاصله 600 700 متری تامحدوده پاسگاه در انتهای پد شرقی. در آن زمان ...
نذر عجیب مادر برای گذشت از قصاص قاتل پسرش
به گزارش خبرنگار رکنا، عصر یازدهم آذر ماه سال 94 دختر جوانی هراسان با 110 تماس گرفت و ازکشتن شوهر صیغه ای مادرش به نام کیوان خبر داد. پلیس وقتی به طبقه سوم آپارتمانی در خیابان 178 تهرانپارس رفت با جنازه خونین کیوان 42 ساله روبرو شدکه با یک ضربه چاقو به سینه اش از پای در آمده بود. دختر 20 ساله به نام الیکا به ماموران گفت: از چند سال پیش که پدر و مادرم از هم جدا شدند من در تهرانپارس خانه ای اجاره ...
متهم به قتل زن صومعه سرایی در بیمارستان بازداشت شد
طرز مرموزی فوت کرد و بعد از این من گاهی اوقات به دیدن زن عمویم می رفتم. روز حادثه به روستا رفتم. در خانه زن عمویم باز بود و من هم داخل شدم که با جسد او روبه رو شدم. خیلی ترسیده بودم که صدای زنگ خانه زن عمویم نواخته شد. وقتی به در خانه رفتم پسر خواهر مقتول بود که با من درگیر شد و من هم از ترس فرار کردم. وی در ادامه گفت: من بیماری کلیه دارم و برای درمان به تهران آمدم و در بیمارستان بستری شدم که امروز مأموران مرا بازداشت کردند. قاضی منافی آذر در ادامه با صدور قرار صلاحیت نداشتن متهم را همراه پرونده اش برای ادامه تحقیقات به محل حادثه فرستاد. ...
منافقین پیکر مجروح پسرم را به آتش کشیدند
.... گفت مامان آنها برای بیت المال است. پرسید چقدر بر داشتید؟ گفتم یک لیوان. گفت می خرید می گذارید سر جایش. من هم برای اینکه ناراحت نشود و گناه نکرده باشم رفتم از مغازه خریدم داخل گونی ریختم. پسرم چنین اخلاقی داشت و بسیار مقید بود. در همان کردستان شهید شدند؟ بله، در پاکسازی کر دستان شهید شد. زمانی بود که سر پاسدارها را می بریدند. مرداد 62 برای پاکسازی رفته بود. قبلاً چند دفعه با دوستانش ...
جنایت در صومعه سرا ؛ دستگیری در پایتخت
فرار کرد تا قتل را گردن من بیندازد. من احتمال می دهم که قاتل آشناست و قصد دارد برای من پاپوش درست کند. وی ادامه داد: من با دیدن جسد زن عمویم به شدت شوکه شدم و وقتی به خودم آمدم و از خانه بیرون رفتم مقابل در خواهرزاده زن عمویم را دیدم که با دیدن من فحاشی کرد. نمی دانم واقعا نیتش چه بود. به گزارش همشهری، قاضی جنایی پس از تحقیق از متهم به دلیل اینکه قتل در شهرستان صومعه سرا رخ داده، پرونده را به آن شهرستان ارسال کرد. ...
فرشته: شوهرم را ترک کردم و برای خود خانه مجردی گرفتم و
او خود را اینگونه معرفی می کند؛ فرشته هستم 26 ساله که در یک خانواده مذهبی در یکی از شهرهای زنجان چشم به جهان گشودم. من فرزند آخر خانواده بودم و دو برادر و چهار خواهر بزرگتر از خودم داشتم. پنج سال سن داشتم که متأسفانه پدرم فوت شد و همه امورات زندگی با همه گرفتاری هایش به دوش مادرم افتاد . مادرم شبانه روز در یک شرکتی کار می کرد تا هزینه تحصیل ؛ درمان و زندگی مان را فراهم کند. 15 سال سن داشتم ...
کسی که الان می گوید آقای مصباح در جبهه نبوده، حتی از اهواز هم جلوتر نیامد!
نده یک سؤال از یکی از مخالفان دارم: از اهواز شما جلوتر آمده ای؟! سندش را از آقای محسن رضایی بپرسید که چه کسی را می گویم. همان کسی که آمد گفت کربلای 4 شکست خوردید؛ صد هزار نیرو آورده ام، کاری هم ندارم تا یک هفته دیگر یک عملیات بکنید. به همین سادگی! به گزارش شلمچه نوز، تلفن زنگ خورد، آن طرف خط یکی از کارکنان دفتر ریاست بود. بعد از سلام و احوال پرسی گفت آقای جلالی – مسؤول دفتر حضرت آیت ...
درمان فرزند سرطانی شرط بخشش قاتل !
زن میانسالی که پسرش با ضربه چاقوی دختری جوان به قتل رسیده، درمان دختر سرطانی اش را شرط بخشش قاتل قرار داد. به گزارش ، متهم پرونده که دختری 20 ساله به نام ندا است 12 آذرماه سال قبل به اتهام قتل ناپدری اش که مردی 42 ساله بود، بازداشت شد. ندا در شرح ماجرا گفت: مادرم بعد از جدایی از پدرم با مردی به نام منصور آشنا شد و با او رفت و آمد داشت. البته من خودم زندگی جداگانه ای داشتم. شب حادثه در ...
همسر شهید: موقع کار در اتاقش نمی نشست، می گفت خجالت می کشم کارگرها زیر آفتاب کار کنند و من زیر کولر ...
ما می گوید. تازه می خواست ازدواج کنه. به شوخی بهش گفتم: خیلی دیر جنبیدی. تا بخوای ازدواج کنی و ان شاالله بچه دار بشی و بعد بچه بعدی دیگه سنت خیلی میره بالا! یه نگاه بهم کرد. این دفعه هم دوباره مثل همیشه یه حرف زد که کلی رفتم تو فکر. گفت: سید، خدا جبران کنندس. گفتم: یعنی چی؟ گفت: فکر می کنی برای خدا کاری داره بهم دوقلو بده؟ سیدجان، اگه نیت خدایی باشه خدا جبران کنندس. وقتی خدا بهش دوقلو ...
عذاب وجدان راز جنایت 2 ساله را برملا کرد
داخل شربت ویتامین همسرم ریختم و به همسرم دادم وقتی او شربت را خورد من به سراغ دخترم در اتاق خواب رفتم و با او بازی کردم. ساعتی بعد به سراغ همسرم آمدم و دیدم که بی هوش روی مبل افتاده است. شب سختی بود، اما تصمیم خودم را گرفته بودم. ابتدا کیسه زباله ای روی سر دخترم کشیدم و بعد روی او پتویی انداختم و خفه اش کردم و بعد به سراغ همسرم رفتم و او را هم به همین ترتیب خفه کردم. بعد چه شد؟ ...
هی پا کوشا
اتفاقات دهه 60 بود. آرایش پوکه های فشنگ سنخیتی با کارش نداشت . عکس های همسنگران بویژه یک جانباز ویلچری شاید تلنگری مدام برای دو طرف میز بود . از پادگان 8 سال حماسه و عضو خانواده شهدا بود . برای مصاحبه اکراه داشت بالاخره اجبار اطرافیان و جهت های ما موجب شد در معذورات اخلاقی قرار بگیرد تا در بخشی از خاطراتش سهیم شویم. در جبهه "دیده بان" بود . دیده بانی یعنی روزها و شب ها تنهای تنها ،اختفاء در ...
خلیل طهماسبی را در بشکه پر از شیشه خرده برپله ها رها کردند!
را بستم، به طرف ته کوچه دویدم که به خیابان آبشار می خورد. حس ششمی به من گفت: این کار را بکن! به انتهای کوچه که رسیدم، دیدم از داخل یک حیاط سه چهار نفر در آمدند و فرمان ایست دادند! داخل یک درگاهی رفتم و ضامن اسلحه را کشیدم و یک تیر رها کردم. آنها فرار کردند. معلوم شد جریان از چه قرار بود. فرار کردم. گفتند: اسلحه را بینداز! گفتم: شما بروید یک وقت دیدم از طرف دیگر کوچه و از آبشار و خیابان 17 شهریور هم ...
برادرکشی به خاطر یک پیراهن
بازجویی ها ضمن اعتراف گفت: در محل کارم بودم که خبردار شدم برادر کوچکتر از خودم مهدی با پرتاب استکان به طرف مادرم صورت او را زخمی کرده است. وقتی به خانه رفتم، دیدم سر و صورت مادرم زخمی شده است. بعد هم فهمیدم برادرم به خاطر اینکه من پیراهنش را پوشیده بودم، با مادرم درگیر شده، با او جر و بحث کردم. بعد هم به من و همسرم ناسزا گفت که عصبانی شدم و با چاقوی آشپزخانه به طرفش هجوم بردم.متهم صبح ...