سایر منابع:
سایر خبرها
از طرف باشگاه پرسپولیس گفتند با هانی قرارداد نمی بندیم
درنمی آید. همه ما ترسیده بودیم. صحنه وحشتناکی بود که به خاطر دعای خیر مردم و نگاه خاص خداوند همین طور سایه هادی که همیشه بالای سر ماست از این حادثه گذشتیم. او اضافه کرد: واقعاً برای رانندگان اتوبوسی که با این سرعت در جاده ها رانندگی می کنند، متأسفم. آنها جان مردم را به بازی می گیرند. ممکن بود اتفاق تلخی رخ دهد. به هر حال خدا خیلی هوای ما را داشت که امانتی های هادی سالم ماندند. ...
موانع پیش روی فعالیت های علمی، کارشناسی و حرفه ای در ایران
اشاره کنم در امتحانات کنکور سال 1373 رتبه 4 هزار در کل ایران از یک میلیون شرکت کننده آوردم ولی همزمان به دلیل اینکه پدر مادرم به سفر حج رفته بودند و روزهای امتحان در درسهای دبیرستان تمرکز نداشتم 6 تجدیدی آوردم. که این تناقض رتبه 4 هزار کنکور سراسری از یک میلیون نفر شرکت کننده و همزمان 6 تجدیدی دروس دبیرستان برایم قابل درک نبود و باعث تنفر من از نظام آموزشی میشد. لذا زمانی که در دانشگاه ...
هنوز عزادار تنها دخترم هستم / 24 سال پس از حادثه تلخ خیابان ولنجک+عکس
این داغ آنچنان بر روح و جسم آنها نشسته که برخی همچنان برای عزیزان شان مراسم سالگرد می گیرند. یکی از آنها میرزا باقر باقری صدر ، پدر فتانه است؛ مردی 89ساله که همین چند روز قبل در خانه اش مراسمی برای بیست و چهارمین سالگرد درگذشت دخترش برگزار کرد. با اینکه سن و سال زیادی دارد و به سختی می تواند حرف بزند، اما اینکه تاریخ دقیق حادثه Incident و جزئیات آن روز را کاملا به خاطر دارد، برایمان عجیب است ...
سمپوزیوم سلول های بنیادی در استان بوشهر برگزار شد
دیابت از گلزار شهدای شهرستان دیلم تا منطقه گردشگری حماد برگزار شد. کودک دشتستانی از مرگ نجات یافت با تلاش تیم درمانی، یک کودک که راه تنفس او گرفته شده بود و علایم حیاتی نداشت، احیا شد. تیم پزشکی مرکز جامع خدمات سلامت شهر سعدآباد، با انجام یک CPR، موفق به نجات جان یک کودک دوساله این شهر شد. رییس تیم پزشکی مرکز خدمات جامع سلامت سعدآباد در این زمینه اظهار ...
چه کسی در حصر است؟
گروه فرهنگی خبرگزاری تسنیم آن موقع 23 سال سن داشتم. در اوج غرور جوانی بودم. من زمانی که سالم بودم حتی صبحانه را خودم آماده می کردم. زمان هایی که مادرم آماده می کرد، خجالت می کشیدم و پیش خود می گفتم به این سن رسیدم خوب نیست که مادرم صبحانه درست کند. از بچگی کارهایم را به کسی نسپرده بودم اما از مجروحیت به بعد برای جزئی ترین کارها نیازمند کمک دیگران بودم، این خیلی سخت بود، مثلاً وقتی هنوز ...
اتصال به امیر المؤمنین شرط ایمان است
بکنید این بیماری را علاج بکنید، نه تنها خدا شما را می بخشد، خدا با شما دوست می شود، إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابینَ ؛ ویژگی های متطهّرین متطهّرین آن کسانی هستند که دقّت کافی را دارند که آلوده نشوند. اصلاً در مجلس غیبت نمی رود، رصد می کند، می فهمد که فلان جا برود، فلانی اهل غیبت است، اصلاً خود را با مجلس غیبت آشنا نمی کند. این متطهّر است. این همیشه بهداشتی زندگی کرده است، سالم ...
چهل سال مصاحبت با الهی
دیوان اشعار، ترجمه های روانی نیز در دسترس عموم قرار داده اند. آنچه در پی می آید، نوشتاری است به قلم همسر عارف و شاعر ایشان، بانو طیبه تربتی که در سالهای اخیر در صدسالگی درگذشت. این نوشتار بخشی از کتاب در دست نشر اطلاعات انتشارات است. * * * * مادرم از سادات حسینی و از نواده های شیخ مفید بود و پدرم مرحوم ابوطالب تربتی زنجانی از علما و زهّاد پارسا و روشن اندیش تربت حیدریه بود که ...
رفق و مدارا در سیره ی سیاسی امام علی (ع)
مقابل عمل مدارا و رفق، فعل و حادثه ای با بار منفی و ناپسند وجود داشته باشد که مدارا کننده، آن عمل را زشت و ناپسند تلقی کند؛ با این حال با کرامت و بزرگواری چشم پوشی کرده و از موضع قدرت، آن را تحمل کند. بنابراین شخص مدارا کننده با حفظ موضع اعتقادی خود، تنها از برخورد خشن و مقابله با مثل چشم پوشی می کند. روشن است که رفق و مدارا نوعاً در رفتار نمود پیدا می کند و نمی تواند آن را به قلمرو اعتقادات و ...
می خواستم بچه ننه نباشم، معتاد شدم!
پسرک سنی نداشت اما خوب می فهمید چرا فضای خانه سرد و یخزده است. مادرش ناراحت بود و اشک می ریخت؛ به یاد جوانی از دست رفته اش، روزهایی که به پای همسرش مانده بود و سخت تر از همه پنج بچه ای که حالا با تمام وجود نگران آینده شان بود. اما پدر نه؛ به تنها چیزی که فکر نمی کرد، نگرانی های مادر بود. آخرش هم رفت. یعنی آمده بود که برای همیشه برود. با اینکه برای مرد جوان بسیار سخت است اما با جملاتی کوتاه ...
هیس، این آدم های آهنی خفته اند
به گزارش راوی نیوز ، گاهی فکر می کنی، اصلا نمی خواهد بشنود، یا نه، اصلا در این دنیا نیست و در دنیای نامفهومی از آدم هایی مثل خودش، غرق است، آدم هایی با گاه و بیگاه های اسارت گونه. گاه شاد است و خندان، گاه بی تاب و نگران، اسیر است، گاه می خواهد، از دنیای آشفته اش، جدا شود و گاه نگران از این جدا شدن است، اسیر است، اسیر اعتیادی که خود نمی داند، چیست؟ سرش را در همه حال در گوشی تلفن همراهش ...
خواستگاری پشت جبهه وشستن ظرف های نذری
، تماشای تلویزیون، غذاخوردن و... در حال نشسته بود، چون کمرشان خمیده شده و خواب راحتی نداشتند، اما با این همه درد، بی تابی نکردند و حتی لحظه ای کفر نگفتند، می گفتند، درد دارم اما باز هم اشکالی ندارد خدا را شکر، ای خدا جان، ای خدا جان .فرزند شهید ادامه می دهد: در تمام دورانی که درد داشت واقعا در شان و منزلت یک شهید رفتار می کرد، شهادت ایشان همان چیزی است که به ما آرامش می دهد.وی با بیان اینکه پدر ...
بنیاد در آینه مطبوعات
خامنه ای به محض اینکه نگرانی ام را دیدند، گفتند: مادرم! تو مانند حضرت فاطمه ای. تو مادر شهید شده ای. چرا گریه میکنی؟ تو باید خوشحال باشی. اما من آن لحظه آنقدر شوکه شده بودم که با اندوه گفتم فرزندم را کشته اند! بعد آقایان مرعشی و شیرازی شروع کردند به دلداری دادن من و آقاغلامحسین. آنها میگفتند غصه نخورید، ما از این پس همراه شما خواهیم بود. شما باید خوشحال باشید که فرزندتان در مشهد نمونه شده و جزو ...
بخشش قاتل به شرط شفای دختر
کرد و گفت: چند وقت پیش پدر و مادرم از هم جدا شدند و من تنهایی زندگی می کردم. مقتول هم از دوستان خانوادگی ما بود و به خانه ما رفت و آمد داشت. امروز مادرم به دیدنم آمده بود که مقتول سر رسید. او حالت طبیعی نداشت و ناگهان به سمتم حمله کرد. مادرم به کمکم آمد و من را به اتاق دیگری برد. وقتی در را بستم، دوباره مقتول را دیدم که از بالکن وارد اتاق شد. چاقوی میوه ...
خاک پای پدر و مادر باشید
به گزارش خبرگزاری بین المللی قرآن(ایکنا) ، وارث نوشت: آیت الله مجتهدی تهرانی(ره) در مورد احترام به پدر و مادر می گوید: مواظب باشید عاق والدین نشوید و پدر و مادر نفرینتان نکنند و بگویند:"خدایا من از این فرزندم نمی گذرم" یک وقت خیره خیره به پدر و مادرتان نگاه نکنید. حالا پدرتان سر شما داد زده است، نباید کاری کنی. پدر حاج شیخ عباس قمی مفاتیح الجنان، پای منبر حاج شیخ غلامرضا نشسته ...
اینجا یکی هست که منظوری دارد!
فراموش بشه! حالا راه بیفت ببینم! - کجا؟! - بازار! - این وقت شب که بازار تعطیله! - من بازش می کنم! دیدم نخیر؛ بهتره باز هم فرارکنم و مثل آن پیرزن، جان و مالم را نجات دهم!... لحظاتی بعد، در یک فرصت به دست آمده و در یک چشم به هم زدن، بلافاصله کیف و ضبط صوت و میکروفون خبرنگاری را رها کردم و فرار را بر قرار ترجیح دادم و... ناگهان صدای نعره وحشتناک و دلهره آور ...
سرخط ...
حال و روز بازنشستگان فرهنگی تامل کرد . این که چگونه این طبقه کارآمد و تولیدگر علم و اندیشه، از طبقه متوسط به زیر خط فقر رانده شدند ! آن هم به هوش وتدبیر کسانی که در مکتب همین به فقر نشسته ها نشسته بودند . درست حکایت همان پاداش سنماری ! به غیراز این، مگر این قشر فرهیخته و متین، در صف نخستین انقلاب، با قدم و قلم و اندیشه و خون و جان، ایثار نکردند و بعد از آن هم در عرصه فرهنگ و دفاع به صدق نکوشیدند ؟ و ...
هشدار! نفوذ آموزشی با سند 2030/ آفرین به این تدبیر!
جمهور به همراه وزیر رفاه و استاندار و چندین تن مقام دولتی به بازدید آنها رفتند و به آنها وعده وام اشتغال دادند و عکس یادگاری گرفتند و... همه این کارها هنوز به هفته نرسیده و فقط ظرف چند روز انجام شده است ! سرعت رسیدگی و حل مشکل واقعاً کم نظیر که نه بلکه بی نظیر است ! واقعاً بدا به حال منتقدانی که دولت را به دلیل کم کاری و پیرسالی و بی توجهی به مشکلات بی کاری و اعتیاد و آسیب های اجتماعی سرزنش می کنند ...
جبهه دمشق جبهه خمینی(ره) است
مادر شهید را تسلا داد؟ چگونه باید دل پدر شهید را آرام کرد؟ فرزند شهید را که هنوز زبان نگرفته چگونه باید توجیه کرد؟ در برابر عظمت فداکاری همسر شهید چه باید گفت؟ چگونه باید همرزم شهید را که میان تحمل درد فراق و تحمل درد جا ماندن گر گرفته تسلا داد؟ وصیت شهید بیضایی برای حفظ خاکریز سوریه را در این فضای دیپلماسی زده چگونه باید به گوش ها رساند؟ و چگونه باید برای خیل عظیم اهل عافیت که گاه دنیادارانند و ...
حضرت مسیح(ع) مرده ها را زنده می کرد، اما مدعیان پیروی آن حضرت زنده ها را می کشند
...، افرادی که در جامعه دزد هستند و از وجود آنها نا امنی در منطقه احساس می شود و همچنین بدون موجب مرتکب قتل می شوند و انواع جنایت را مرتکب می شوند، حکایت از یک جامعه نا سالم دارد که سنگ بنای آن درحقیقت که همان خانواده است درست گذاشته نشده است. به عقیده این فعال سیاسی و فرهنگی، کسانیکه تربیت یافته مکتب اسلام و دامان پدر و مادر خوب باشند دیگر اهل بد اخلاقی نیستند و ...
جایگاه و وظایف بنیاد در خدمات رسانی به جامعه ایثارگری
مشترک باشد. اگر بخواهیم این فعالیت های مشخص و خاص اداره تسهیلات رفاهی را به ترتیب اهمیت رصد کنیم اولین آن بحث بیمه های اجتماعی خانواده شهدا و ایثارگران خواهد بود. ما در این بحث تمام خانواده شهدا و جانباز و ایثارگری که در دستگاه های دیگر شاغل نیستند را تحت پوشش بیمه عمر و حادثه قرار دادیم. بنا بر دستورالعملی که دولت در همین خصوص ابلاغ کرده است، چنانچه خدایی ناکرده همسر شهیدی به رحمت خدا برود حدود ...
از همت خیّرین برای گازکِشی مدرسه تا فداکاری معلم شیرازی
عالم خاکی با کوکبه و جلال به وادی ایمن روضه السلام سوار بر براق فرشته مرگ سفر کرد تا شهد وصال شهیدانش را نوش کند. اگرچه این خبر به کام ما بسیار اندوهبار است، اما جان تجرید یافته از غوغای تن، با پر پرواز دل به لقای یار شتافت؛ همچنان که دلاوران شهیدش با وفای به عهد، شهد وصال یار نوشیدند. همانا این خاندان بزرگ و بزرگ این خاندان، مفسران عملی این کلام الهی اند که: رِجَالٌ صَدَقُوا مَا ...
روایت جامانده کاروان شهدای خان طومان از آخرین لحظات همرزمان شهیدش
. گفت بیا کنار خودم بشین و بنویس و فقط گریه می کرد. روز اعزام مصادف شد با تولد مادرم، همان روز برایش کیک تولد خریدم و یک تولد دو نفره گرفتیم. وقت رفتن مادرم را بغل کردم و گفتم: مادر جان خوشحال باش ببین در روز تولدت خداوند چه کادویی بهت داده، پسرت مدافع حرم حضرت زینب ( سلام الله علیها ) شده است. چه هدیه ای بهتر از این. روز اعزام که شد به سمت قرارگاه امام حسین رفتیم از انجا اعزام بشویم ، به سمت ...
چرا می گویند من بچگی نکردم؟
باز شد و شگفت زده شدم آنچه دیدم فرهنگ و تمدن چندین هزارساله بود . تلخ ترین خاطره ها هم از نگاه سارینا دیدن کودکان کار است که رفتنش به خیابان و دیدن آن ها و یا این که در کارگاه ها کارمی کنند روحش را آزار می دهد . توصیه سارینا جان و پدر و مادر وی به خوانندگان ما در گروه های سنی مختلف و کلام پایانی شما؟ سارینا به خوانندگان این مصاحبه توصیه می کند، بدانند خدای مهربان ...
شهید فاطمه حاجی بابایی الگوی تمار عیار اخلاق، پاکدامنی و ولایتمداری
دایر نمایم. *خبرشهادت وی با اشاره به خاطرات زمان شهادت همسرش گفت: سالروز شهادت حضرت زهرا (س) بود، بنده به محل کار رفتم، خانم حاجی بابایی نیز در ساعت 14:30 به کلاس نهضت سواد آموزی رفت و دو ساعت بعد صدای وحشتناکی به گوش رسید. وی گفت: با سرعت خود را به منزل رساندم دیدم فرزند کوچکم در خانه سالم است، اما وقتی از منزل خارج شدم، همسر برادرم گریه کنان به سمت منزل ما آمد، از او سراغ ...
تحلیلی بر شهادت شیخ نمر باقر النمر/ نامه شیخ شهید به مادرش پیش از شهادت
اعتقاد دارد، این معارف بایستی جلوی چشمش باشد . (بیانات رهبری در دیدار اعضای ستادهای کنگره شهدای امور تربیتی ، کنگره شهدای دانشجو و کنگره شهدای هنرمند 27/11/ 1393) نامه شیخ شهید به مادرش پیش از شهادت به مادر صبورم ام جعفر؛ در هر حال خداوند را سپاس می گویم. مادرم خداوند را به خاطر هرچه که در تقدیر ما نهاده است شکرگزار باش. تقدیر الهی بهتر از تقدیر ماست و انتخابش بهتر از انتخاب ...
سرخط ...
214 نفر در یک روز و اخیرا نیز اعلام تحریم علیه روسیه.با این حال بر خلاف اقدامات قبلی، تنش آفرینی اخیر در روابط مسکو و واشنگتن نه تنها اعتراض جمهوری خواهان را به دنبال نداشته بلکه می شود گفت با حمایت جدی سران حزب رقیب نیز همراه بوده است. اما اوباما به دنبال چیست؟ دلیل چنین اقدامی در روزهای آخر حضور در قدرت چه می تواند باشد؟ آیا ترامپ می تواند این قوانین را تغییر دهد؟ واکنش روس ها چگونه خواهد بود ...
خیاطزاده:پاترول معروف ناجا که مردم را زیر گرفت در هدایت منافقین بود،راننده را مقابل فرمانداری با تیر زده ...
.... من حاصل ازدواج مجدد مادرم با پدرم هستم که پدرم هم یک جانباز 70 درصد است. از خانواده شهدا هستیم که اعضای خانواده با جان و دل در عرصه دفاع مقدس حضور داشتند. بعد از این اتفاقی که برای من افتاد و جانباز شدم در مراسمی من را معرفی کردند. قسمت شد و با خانواده همسرم آشنا شدم. پدر خانمم هم ایثارگر است. به لطف خدا همسر خوب قسمتم شده. این ازدواج هم برای همسرم واقعا یک ایثار است. واقعا جا دارد از همه ...
ده خاطره از ده مادر شهید
پایگاه اطلاع رسانی آزادگان ایران : 1) نه دلشان می آمد من را تنها بگذارند ،نه دلشان می آمد جبهه نروند .این اواخر قبل از رفتنشان هر روز با هم یکی به دو می کردند. شوهرم به پسرم می گفت : از این به بعد ،تو مرد خونه ای .باید بمونی از مادرت مراقبت کنی . پسرم می گفت : نه آقاجون .من که چهارده سالم بیش تر نیست.کاری ازم بر نمی آد.شما بمونید پیش مادر بهتره -اگه بچه ای ،پس می ری جبهه چه ...
عامل 10 جنایت در پایان خط فرار
مریض شده بود به همین خاطر خاله ام با ما تماس گرفت و گفت که من از کرمان می آیم؛ شماهم بیایید خانه مادر بزرگ. همگی ما در خانه مادر بزرگ که تازه ازبیمارستان آمده بود جمع شده بودیم که ناگهان صدایی از حیاط خانه آمد. از پشت پنجره شهروزرادیدیم که اسلحه به دست از دیوار خانه بالا آمده و در همان حال به حیاط خانه پرید. تعدادی از همسایه ها و اهل فامیل در حیاط بودند که قاتل در یک لحظه همه را به رگبار بست. ...