سایر منابع:
سایر خبرها
دستگیری سارقین مسلح برنج در تهران
دستگاه خودرو نیسان) پس از حضور در اداره پنجم پلیس آگاهی تهران بزرگ در اظهاراتش به کارآگاهان گفت: ساعت 05:00 بامداد 12 مهر امسال، داخل اتوبان بعثت در حال حرکت به سمت شهرری بودم، جهت بازدید خودرو در حاشیه اتوبان بعثت توقف کرده و از ماشین پیاده شدم که همزمان، یک پژو 405 نوک مدادی با چهار سرنشین در کنار ماشینم توقف کرد، ناگهان دو نفر از خودرو پژو 405 پیاده شده و با چاقو و قمه به سمت من حمله ور شدند و ...
قاتل سه قتل اعدام شد
گلدان خوردم و گلدان شکست و زن قربانی از خواب بیدار شد و شروع به داد و فریاد کرد،می خواستم فرار کنم ولی کار از کار گذشت و محمد را پیش روی خودم دیدم، وی از من خواست تا تفنگ شکاریم را بدهم ولی من ترسیده بودم که وی مرا غافلگیر کند و هنگامی که جلوتر آمد به سویش شلیک کردم و بعد از آن دست و پای همسرش را بستم و طلاهایش را برداشتم و هنگامی که می خواستم فرار کنم دوباره به سوی محمد شلیک کردم. ...
تصادف های ساختگی دزدان مسلح برای سرقت
قبل از محل کارم راهی خانه بودم که در بزرگراه حقانی یک خودروی مگان مشکی از پشت به ماشین کیااسپورتیج من کوبید.وقتی خواستم برای بررسی خسارت از ماشین پیاده شوم ناگهان یکی از سرنشینان خودروی مگان با سرعت روی صندلی عقب خودروام نشست و نفر دوم هم مرا با زور و تهدید به سمت صندلی کناری ام کشاند. بعدهم خودش پشت فرمان خودروام نشست. مرد جوان که پشت فرمان بود با چاقویی که دردست داشت چند ضربه به پاهایم زد وبا ...
من جزو نسل های خود آموخته ام/ دوست دارم با عکس هایم به اجتماع کمک کنم/ حوزه هنری توجه بیشتر به عکاسی ...
به گزارش گلستان ما، محسن کابلی متولد 1361 از گرگان هستم. اصالت مان به روستای کفشگیری گرگان برمیگردد. به علت شغل پدرم که کارمند اداره کشاورزی بود دوران کودکی و نوجوانی ام را در خانه های سازمانی واقع در گلها گذراندم. رشته تحصیلی بنده در دوران دبیرستان ریاضی فیزیک بوده و در دانشگاه آزاد گرگان رشته روانشناسی خوانده ام. در شرکت کی تیرینگ(تشریفات) که برگزار کننده جلسات، مراسم ها و ...
دسیسه خانوادگی برای قتل پدر
خواستگاری برای دخترم می آمد، بهانه می گرفت و مانع ازدواج او می شد، یک بار هم دیدم پیامک های عاشقانه ای برای یک نفر فرستاده است، من هم دیگر نتوانستم تحمل کنم و یک روز که از دست او خیلی عصبانی بودم، با پسرم صحبت کردم و به این نتیجه رسیدیم باید هادی را بکشیم و از دست او خلاص شویم. نقشه را طراحی کردیم. صبح که شوهرم بیدار شد، اول پسرم پارچه ای دور گردن او پیچید و بعد من دو ضربه چاقو زدم و بعد ضربات دیگر را ...
زن جوان در تله شیطانی 3 مسافربر
آنها خواستم رهایم کنند اما بی فایده بود. پس از رسیدن به مقصد، آنها مرا به زور از خودرو پیاده کردند. راننده به کمک مسافر قلابی، گردنبند، انگشتر، کارت بانکی و پول هایم را برداشت. مردی دیگر هم در آنجا به آنها ملحق شد. آنها کتکم زدند و دو نفرشان مرا بی رحمانه مورد آزار و اذیت قرار دادند، بعد رهایم کردند و رفتند. در آن وضعیت کیفم را گشتم و دیدم گوشی ام را سرقت نکرده بودند. با خانواده ام تماس گرفتم و به ...
چه کنیم تا وقتی مُردیم، راحت باشیم؟
شریعت اصفهانی. پس از رحلت استاد گرانقدرش، آیت الله شریعت اصفهانی، برای خدمت رسانی به مردم، وارد ایران شد و ضمن سکونت در شهر مذهبی ری به ترویج دین، اقامه جماعت، دستگیری از مستمندان و بینوایان پرداخت. * آزاد کردن کنجشک ها در قفس آیت الله فیروزآبادی دربارۀ دوران کودکی خود می گوید: وقتی مرا در تهران به مدرسه فرستادند، قرار شد پول ناهار هم به من بدهند. شب جهت ...
شهادت حضرت معصومه (س) در شعر آئینی؛ پیداست در حریم تو اجلال فاطمه
برادرش مرتب می سوخت هر جا که سَرِ دردِ دِلش وا می شد می گفت امان از دل زینب؛ می سوخت با ناله دو چشمان تَرَش را وا کرد تا سِیر کند دور و برش را؛ وا کرد نومید ز دیدن برادر بود و با ذکر رضا بال و پرش را وا کرد صد آه اگر بر جگرش افتاده هر چند جدا ز دلبرش افتاده کی بر بدن برادرش رقصیدند؟ کی دست کسی به معجرش افتاده؟ او خواهر یک امام بود و ...
شاعری که روزی زندانبان شهر بود
ادامه این پست نبوده و هم اکنون بازنشست شده ام. رشته تحصیلی من در آن زمان ادبیات نبود ولی شعر را به خواسته احساساتم می سرودم و در زمان زندانبانی، هیچ احساس خشونتی و خشونتی نسبت به زندانیان نداشتم. شعر خواندن من در دوران نوجوانی شکل گرفت، زمانی که در جنگ خرمشهر بودم و شعری را با این مضموم سرودم: خوشا روزی که ما در جنگ بودیم همه بی کینه و یک رنگ بودیم ...
هاشمی بدون روتوش: این بار هاشمی را بدون روتوش نوشتیم/ هاشمی قبل وبعد از انقلاب، همیشه یارانقلاب/ خداحافظ ...
منافقین به سر آقای مطهری شلیک کرده بودند. خودم را انداختم روی آقای هاشمی و دست هایم را دور سر او گرفتم. این پدرسوخته نیز هیچ ابا نکرد. دستش را زیر دست من آورد و دو تا تیر پشت سر هم خالی کرد. یک تیر هم زد به دیوار اتاق و از دررفت. احتمال داد که آقای هاشمی کشته شده است. او که رفت، من بلند شدم. دیدم خون از شکم آقای هاشمی بیرون زده. چادری را که برای نماز برداشته بودم، دور بدن آقای هاشمی ...
در نبود شوهرم با پسری جوان دوست شدم و...
23 سالم بود که با حمید ازدواج کردم ، حمید همسر خوبی بود و در کنار هم خوشبخت بودیم تا اینکه در سال سوم ازدواجمان کار خوبی در یکی از استانهای همجوار برای حمید پیدا شد و قرار شد حمیدآنجا خانه ای بگیرد و هفته ای یکبار هم به خانه بیاید تا بعد از فراهم کردن شرایط من هم آنجا بروم. در نبود شوهرم با پسری جوان دوست شدم و او از من درخواست ارتباط نامتعارف کرد و من ... در خانه تنها بودم ...
9 زن و دختر در دام شیطانی راننده سمند+عکس
مسافربر شدم. راننده در طول مسیر به من ابراز علاقه کرد و پیشنهاد ازدواج داد که عصبانی شدم. تا اینکه پس از ورود به جاده خاکی و به بهانه سوار کردن مسافر دیگری توقف کرد، اما ناگهان با قیچی بزرگ به طرفم حمله ور شد.من در بیابان فرار می کردم و او هم در تعقیبم بود تا اینکه مرا به دام انداخت و گردنبند و النگوهایم را برید. بعد هم قصد آزارم را داشت که مقاومت کردم. بعد هم خیلی ماهرانه به صورتم خاک پاشید تا نتوانم ...
پاراگراف کتاب (103)
خواهی نخواهی به این بن بست می رسه. من خودم از اون هایی بودم که خیال میکردم هرکس با صداقت و درستی زندگی کنه موفق می شه. من اون موقع از وضع کارها، فساد اجتماع، مردم گرگ صفت و هزار بلا و درد دیگه خبر نداشتم. مطمئن بودم که بالاخره یه روزی نتیجه ی درستی و راستی خودم را می گیرم. پخمه | عزیز نسین متاسفانه فرهنگ ارتباطی رایج بین ما ایرانی ها غالبا فرهنگ شفاهی است. علاقه ای به رد و ...
پناهگاهی امن برای بانوان با آبروی سرزمینم!
می کردیم. یک سال نگذشته بود که چرخ خریدیم و در خانه کار می کردیم. سه سال گذشت تا خودمان صاحب یک کارگاه زنانه شده بودیم. هیچوقت فکرش را نمی کردم، من که زیر دست یک مرد معتاد ذلیل شده بودم روزی برای خودم مدیر کارگاه و صاحب کار شوم. مهمتر از پول شخصیتی بود که به دست آورده بودم..." ستاد توانمندسازی بانوان سرپرست خانوار از سال 86 کار خود را آغاز کرد. هدفش توانمندکردن و ایجاد مهارت ...
باید همه توانمان را برای معرفی روز حماسه خوانسار به میدان بیاوریم/ همه چیز در پیروی از ولایت فقیه خلاصه ...
نکاتی را بیان کردید، آیا بعد از آن مجروحیت باز به جبهه بازگشتید؟ سال 67 در اثر ترکشی که به سرم اصابت کرده بود و هنوز هم داخل سرم وجود دارد دکتر توصیه اکید کرده بود که به هیچ عنوان جای پر سر و صدا حضور پیدا نکنم. به محض این که مرخص شدم و خودم را پیدا کردم، آرام ننشستم و به منطقه بازگشتم، خدا خواست و همان موقع عملیات شروع شده بود. برادر اسماعیل صادقی من را که دید با عتاب گفت ...
دو برادری که در یک روز به شهادت رسیدند/حماسه سازان رابری در عملیات کربلای5
کربلای 5 در تاریخ 19/10/1365 به شهادت رسیدند .و دو برادر دیگرش، خودم جانباز ده درصد و تاجعلی جانباز 70 درصد است . برادر شهید گفت : شهید به واسطه علاقه زیاد به حضرت فاطمه زهرا (س) هنگام تولد دخترش نام کنیز فاطمه زهرا (س) که اسماء بود اسم دخترش را اسما ء گذاشت . وی ادامه داد : موقع شهادت غلامحسین، پسرش به نام قاسم ، 6 ماه بود ، که پدرش شهید شد . سردار شهید حاج علی ...
12 ساله بودم که عروس شدم و حالا هوویی دارم که کتکم می زند!
کردند که نباید مرا در این سن و سال شوهر بدهد. آن ها می گفتند که او را همانند ما بدبخت می کنی! ولی مادرم مخالفت می کرد. در کمتر از یک ماه به عقد محمدعلی درآمدم و قرار شد دو سال نامزد باشیم تا من کمی بزرگ تر شوم. اما هنوز شش ماه از این ماجرا نگذشته بود که متوجه شدم همسرم است چرا که مواد مصرفی او را دیدم و فهمیدم این همان بلای خانمان سوزی است که زندگی پدر و مادرم را از هم پاشید. ولی محمدعلی با چرب زبانی ...
این زن پس از سال ها اعتیاد، کارآفرینی موفق شد
مخدر دید. او که زمینه تریاک داشت، بی قاعده شروع به مصرف هروئین کرد و بی قاعده تر از آن زن و زندگی اش را به فراموشی سپرد؛ به همین دلیل دست به کار شدم. به مدت پنج سال خانه را به یک سالن آرایش تبدیل کردم تا کاری که هیچ وقت در مخیله خودم هم نمی گنجید انجام دهم و خانه و زندگی پر زرق و برق و دهان پرکن خود را نجات دهم. به هرکسی هم که با تعجب دلیل این کارم را می پرسید با کمال غرور و ظاهرسازی می گفتم برای ...
دزدان خشن، خانم دکتر را تا پرتگاه مرگ بردند
اعضای این گروه خشن که 3نفر بودند با تصادف صوری، خانم دکتری را با چندین ضربه چاقو زخمی کردند و او را تا پرتگاه مرگ کشاندند.چند روز پیش مأموران پلیس آگاهی پایتخت اعضای باندی را دستگیر کردند که دست به سرقت های خشن و مسلحانه در سطح شهر می زدند. اعضای این باند برای سرقت هایشان نقشه های مختلفی داشتند. آنها در برخی از سرقت ها با ایجاد تصادف صوری، خودروهای مدل بالایی را که راننده آنها زن بود ...
التماس کردم دامنم آلود نشود اما گرگ شیطان صفت در بیابان مرا تسلیم خود کرد+عکس
های شهری را ترغیب می کند تا با یک خودرو در پی شکار و طعمه های ساده دل شان باشند. دیروز گزارشی از جنایت های سیاه راننده یک سمند سفید منتشر شد. این تبهکار حدود 40 روز یعنی از فروردین تا خرداد امسال دست کم 9 زن و دختر مسافر را سوار خودرویش کرده و بعد از کشاندن آنها به بیابان های اطراف کرج و قزوین، به چند تن از آنها تعرض کرده است. این تبهکار سرانجام با ردیابی های پلیسی و با شلیک گلوله مجروح شد و به دام ...
کتک خوردن عروس 13 ساله در شب حجله از داماد 31 ساله
خواستم خودم را راحت کنم. آن روز من و پسر کوچکم در خانه تنها بودیم. تیغ را برداشتم و کشیدم روی مچ دستم. خون فواره زد و بی حال شدم و روی زمین افتادم. پسر کوچکم امیرحسین، چهاردست و پا از پله ها بالا رفت و دختر صاحبخانه را خبر کرد. اگر به دادم نمی رسید، مرده بودم. همراه پدرم از بیمارستان به خانه رفتیم و گفت باید با شوهرم محمد حرف بزند. محمد آمد و پدرم بعد از این که با او حرف زد، گفت برگرد سرخانه و ...
طرح شکایت های تازه در سرقت مسلحانه از زنان راننده
با چاقو چند ضربه به دست و پایم زد. فریادم به آسمان بلند شد و از درد به خود می پیچیدم که دوباره تهدید کردند هر چه اموال قیمتی دارم به آنها بدهم. هر چقدر به آنها می گفتم که پولی ندارم فایده ای نداشت و سارقان خشن باور نمی کردند و برای اینکه مرا وادار کنند به آنها پول بدهم با چاقو مرا شکنجه می دادند. وی ادامه داد: در حالی که همه بدنم خونی شده بود تصمیم گرفتم برای نجات جانم خودم را از خودرو به بیرون ...
زندگینامه مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی به قلم خودش +آلبوم تصاویر
... در مذاکرات خود با شخصیتهای وابسته به نهضت آزادی و به طور کلی معتقدان به مذاکره برای انتقال قدرت صلح آمیز، چه قولهایی داده بودند که حتی وقتی به طول مدت حکومت نظامی در روز افزوده می شود و این، نشان از تلاش برای فراهم کردن زمینه های لازم برای یک تحرک نظامی گسترده سرکوبگرانه دارد، دوستان نهضت آزادی حتی به شخصیتی چون آیت الله طالقانی اطمینان داده بودند که هیچ گونه اقدام سرکوبگرانه ای صورت نخواهد ...
آیت الله هاشمی رفسنجانی درگذشت
دانشگاه آزاد اسلامی بود. وی نخستین رئیس مجلس شورای اسلامی و چهارمین رئیس جمهور در دو دوره پیاپی بین سال های 1368 تا 1376 بود، وی در همه ادوار مجلس خبرگان رهبری نماینده این مجلس بوده و از 1386 تا 1390 ریاست این نهاد را برعهده داشت. پیام رهبر انقلاب در پی درگذشت آیت الله هاشمی رفسنجانی رهبر انقلاب اسلامی با صدور پیامی درگذشت آیت الله هاشمی رفسنجانی را تسلیت گفتند ...
آیت الله هاشمی رفسنجانی درگذشت
دانشگاه آزاد اسلامی بود. وی نخستین رئیس مجلس شورای اسلامی و چهارمین رئیس جمهور در دو دوره پیاپی بین سال های 1368 تا 1376 بود، وی در همه ادوار مجلس خبرگان رهبری نماینده این مجلس بوده و از 1386 تا 1390 ریاست این نهاد را برعهده داشت. پیام رهبر انقلاب در پی درگذشت آیت الله هاشمی رفسنجانی رهبر انقلاب اسلامی با صدور پیامی درگذشت آیت الله هاشمی رفسنجانی را تسلیت گفتند ...
آیت الله هاشمی رفسنجانی درگذشت
دانشگاه آزاد اسلامی بود. وی نخستین رئیس مجلس شورای اسلامی و چهارمین رئیس جمهور در دو دوره پیاپی بین سال های 1368 تا 1376 بود، وی در همه ادوار مجلس خبرگان رهبری نماینده این مجلس بوده و از 1386 تا 1390 ریاست این نهاد را برعهده داشت. پیام رهبر انقلاب در پی درگذشت آیت الله هاشمی رفسنجانی رهبر انقلاب اسلامی با صدور پیامی درگذشت آیت الله هاشمی رفسنجانی را تسلیت گفتند ...
آیت الله هاشمی رفسنجانی درگذشت
دانشگاه آزاد اسلامی بود. وی نخستین رئیس مجلس شورای اسلامی و چهارمین رئیس جمهور در دو دوره پیاپی بین سال های 1368 تا 1376 بود، وی در همه ادوار مجلس خبرگان رهبری نماینده این مجلس بوده و از 1386 تا 1390 ریاست این نهاد را برعهده داشت. پیام رهبر انقلاب در پی درگذشت آیت الله هاشمی رفسنجانی رهبر انقلاب اسلامی با صدور پیامی درگذشت آیت الله هاشمی رفسنجانی را تسلیت گفتند ...
شماره یک افغانستان عاشق ابومسلم و خداداد
. دیدارهای استقلال و پرسپولیس را نیز تماشا می کردم. بسیار علاقه مند هستم خودم هم روزی در تیم های ایرانی بازی کنم. دوست دارم خداداد را از نزدیک ببینم با احترام به تمام فوتبالیست های ایران من خداداد عزیزی را خیلی دوست دارم. همیشه آرزو داشتم او را از نزدیک ببینم و با او همکلام شوم. در دورانی که در مشهد زندگی می کردم، این شرایط مهیا نشد و امیدوارم روزی این اتفاق بیفتد. از ...
بابی ساندز تروریست یا قهرمان/ فریدون مجلسی
تا جایی که می توانم بی طرفانه و غیرجانبدارانه بنویسم، ماجرای او را افسانه نامیدم، مانند همه کسانی که چون ندیدند حقیقت/ ره افسانه زدند! ترجیح می دهم درباره او به شیوه روایی بنویسم که با افسانه سازگارتر است. زیرا خودم شاهد دوران پدیدآمدن بابی ساندز و گونه های مشابه داخلی و خارجی او بوده ام و شاهد دوران به دام افتادن و خودکشی و مرگ بابی ساندزی بودم که در ایران خودمان، جوانانی به اقتضای شور و هیجان از ...
صبحت بخیر عزیزم
شانزده ساله بودم که عاشق دختری شدم. چنان دیوانه وار عاشق آن دختر شدم که پس از اصرار و پافشاری بسیار زیاد توانستم در همان سن پدرم را راضی کنم که به خواستگاری دختر برویم. وقتی به خواستگاری رفتیم، پدر دختر بنای مخالفت گذاشت و برای اینکه مرا از سر باز کند اصرار داشت باید درس بخوانم و حداقل دیپلم داشته باشم. پس از آن با جدیت درس را ادامه دادم تا دیپلم گرفتم. دوباره به خواستگاری ...