یکشنبه ۰۶ خردادساعت ۱۴:۲۸May 2024 26
جستجوی پیشرفته
مشرق نیوز ۱۳۹۵/۱۱/۲۰ - ۱۲:۰۵

روایت تکثیر اعلامیه در ساعت سازی!

یک روز اسماعیل میری آمد. پلیس مخفی بود. گفت من می دانم که برایت اعلامیه از قم می آید؟ خبر دارم. گفتم: نه! این حرف های چیه می زنی؟ گفت: نه! من خبر دارم، ولی دوستت هستم، رفیقتم. با من مشورت کن، بعد تکثیر کن. ... ادامه خبر

جستجوگر خبر فارسی، بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است (قانون تجارت الکترونیک). برای مشاهده متن خبری که جستجو کرده‌اید، "ادامه خبر" را زده، وارد سایت منتشر کننده شوید (بیشتر بدانید ...)