سایر منابع:
سایر خبرها
لبخندی که در خاطرات دختر قاب شد
پدر بگوید. می گوید حس می کند پدر تمام گفته ها و حتی ناگفته هایش را می شنود و این را از نگاهش فهمیده است. با خنده توام با شوخی ظریفی که بیانگر دوستی و صمیمیت نزدیک مادر و دختر است می گوید؛همان زمان هم که پدر مجروح نشده بود به مادرم می گفتم ؛پدر را از تو بیشتر دوست دارم. محمد برادر کوچکتر زهرا، حالا 13 ساله شده است و می گوید خاطره زیادی از زمانی که پدر مجروح نشده بود ، ندارد اما ...
دستی از غیب غواصان والفجر 8 را از چشم دشمن پنهان کرد
از این پایگاه ها تخلیه نمود و در نتیجه فقط چند خودروی راداری مربوط به سیستم های پرتاب موشکی به غنیمت رزمندگان اسلام درآمد. لازم به ذکر است که تا قبل از عملیات والفجر 8، دشمن از این پایگاه های موشکی حدود 90 فروند موشک HY2 را به سمت کشتی هایی که از طریق خورموسی به سمت بندر امام خمینی در حال حرکت بودند پرتاب کرده بود. در نتیجه تا پایان روز اول، یگان های خودی موفق شدند علی رغم اینکه هر پنج ...
افسوس شهادت هنوز در دلم سنگینی می کند
...> چند ماه در جبهه بودید و چطور مجروح شدید؟ من ماه ها در جبهه حضور داشتم و 25 درصد مجروحیت دارم. با داماد بزرگمان مسابقه جبهه داشتیم. در عملیات های کربلای 4، 5، 10، والفجر 10، بیت المقدس و مرصاد حضور داشتم. 5 بار مجروح شدم؛ از ناحیه دست راست، دست چپ، زانوی راست، چپ و... نهایتاً اواخر جنگ در تک فاو هم مجروح شدم. یادم است در دومین اعزامم در کربلای 4 غواص بودم. مجروح شدم اما به رغم اینکه شنوایی ...
ماجرای دیدار سید حسن نصرالله با رهبر معظم انقلاب در ایام سقوط احتمالی دمشق/ سعید قاسمی: با دیپلماسی ...
. لکن فرماندهی بعد از اسارت احمد و حتی قبل از اینکه قرار شد حاج همت با بچه ها برگردند، به دست حاج منصور کوچک محسنی افتاد و فرمانده عملیات هم کاظم رستگار بود که بعداً فرمانده لشکر سید الشهدا شد، نمونه مشابهی که در بعلبک و زحله اتفاق افتاد و دو نفر از عزیزان ما را گرفتند که یکی از آنها شهید هاشمی بود که بعد در والفجر مقدماتی متقارن با همین شب ها به شهادت رسید، دقیقاً به فاصله 48 ساعت از اسارت اینها ...
روایت حملات شیمیایی عراق در عملیات والفجر8
پشتیبانی و قرارگاه ها، اورژانس ها، بیمارستان های صحرایی حضرت فاطمه الزهرا(س) و علی بن ابی طالب (ع) و جاده های مواصلاتی و نخلستان های اروندرود و خلیج فارس از انواع گازها و عوامل شیمیایی به صورت توده های ابرمانند و ذرات ریز بارانی به رنگ های زرد، نارنجی و سبز، مملو و پوشیده شد. دشمن همچنین با شلیک انواع گلوله های شیمیایی به وسیله ی حدود 100 قبضه توپ ، بر غلظت و تراکم آلودگی افزود. موادی که دشمن ...
وقتی مهتاب گم شد روایتی از بزرگمردان کوچک
چند آتشبار کاتیوشا را برای چندمین بار، روی تانک های عراقی ریخت. تا آن ساعت اجساد حدود هشتاد نفر از بچه های گردان ما دور و برمان بود. روی پیکرشان خمپاره و توپ فرود می آمد، ولی کاری از ما برنمی آمد. باید غروب می شد. اما آیا این رؤیا به واقعیت بدل می شد؟ نه فقط ساعت که حتی دقیقه و ثانیه ها نیز کند می گذشت. هر دقیقه مثل یک ساعت شده بود. خورشید هم انگار خیال غروب کردن نداشت. زمین هم از گرما ...
ئاهورا فقط یک کولبر بود / تنها کارخانه فعال درسال 47 احداث شده است
کرده بود که در فاصله یکسال 74مورد مرگ و 76 مورد مجروح در میان کولبرها مشاهده شده است، از این تعداد 70نفر با شلیک نیروهای انتظامی کشته شده اند و 4 نفر بر اثر سرما یا انفجار مین و یا سنگینی کوله باری که حمل می کردند، جان خود را از دست داده اند؛ این آخرین آمار رسمی از کشته شدن کولبرها است؛ اما در سال جاری خبر کشته شدن پنج کولبر در منطقه پیرانشهر و سردشت درست در زمانی که تهران درگیر حادثه "پلاسکو" بود ...
ماجرای زندگی یک بلدچی 16 ساله + فیلم
زیبا کردن کتاب به کار نبردم، هر کدام معنایی دارد. یعنی اگر گفتم خوش زخم چون دائم زخمی می شده است. خوش رفیق به این دلیل است که هیچ وقت رفیقش را حتی در سخت ترین شرایط تنها نمی گذارد. در عملیات والفجر 5 که در مرز مهران دهلران در چنگوله اتفاق افتاد در سال 62 اولین بار بود که علی خوش لفظ و بچه های علی توانستند سه گردان را پشت سر عراقی ها ببرند. این اتفاق خیلی عجیب است ولی اسناد جنگ و بازخوانی های تاریخ ...
برجام حاصل برداشته شدن سایه جنگ
پای قبضه کار می کنند و 4 نفر در عقبه گردان که 30 کیلومتر فاصله دارد، هستند؛ اگر اینها شیمیایی شدند برای رفع آلودگی می روند و 4 نفر بعدی می آیند و به همین شکل آنها را شیفتی کرده بودیم که همه استعداد خود را جایی نگذاریم که آسیب ببینند و یکدفعه آتش بخوابد. روی تمام اینها فکر و برنامه ریزی کرده بودیم. دشمن روی توپخانه بمباران می کند زیرا از آتش صدمه دیده است و همین اتفاق افتاد اما ما از 5، 6 ...
شهیدی که هیچ گاه لباس نو نپوشید/روز خواستگاری از پنجره بیرون پرید
رامبد جوان چاپ هشتاد و خرده ای کتاب را دید تعجب کرد. خواندن کتاب سلام بر ابراهیم بعضی ها را حتی به جبهه فرستاده است تا ابراهیم الگوی رزمندگان امروز نیز باشد و به گفته خواهر شهید: شهیدان در حال حاضر هم راهگشا هستند. شهید هادی ذولفقاری و مهدی عزیزی منزل ما زیاد می آمدند. شهید اسدالهی هم همه مراسم های ابراهیم را می آمد. این بچه ها یک طورهایی پیروان ابراهیم بودند که همگی بچه محل های خودمان ...
خاطرات روحانیان رزمنده/صدای بال ملائک(5)
...، پیروزی ای که به یُمن ایثار و شهادت بچه ها به وجود آمده بود. بعدها که بچه های گردان شهید شکوهیان را دیدم، ناخودآگاه به یاد او افتادم. یکی از آنها می گفت: او به سختی مجروح شده بود. بالای سرش رفتیم و گفتیم حاج آقا! ناراحت نباشید، بچه ها موفق شدند قله را فتح کنند. حاج آقا! تو رو به خدا لبخند بزن! صبح که شد گفتیم: حاج آقا! وقت نماز شده آخرین توانش را به کار برد و ...
پر از خاطرات ترک خورده ایم
بهتر از این نمی شود. به مناسبت های مختلف از جمله روز جانباز و هفته دفاع مقدس به دیدار ما می آیند. ما از مردم توقعی نداریم. آنها به ما لطف دارند. سال 63 جانباز شد. جزو نیروهای شناسایی بودم و سر نترسی داشتم. وقتی همراه چند نفر دیگر از رزمنده ها برای شناسایی رفته بودیم عراقی ها به طرف ما تیر اندازی کردند و بر اثر اصابت ترکش به ستون فقرات به شدت مجروح شدم و از پا افتادم. باور اینکه دیگر نمی توانم راه ...
زندگی نامه شهید آزادی از شهدای روحانی شهرستان خدابنده+تصاویر
دادن به رادیو چایی می خوردیم، وقتی رادیو در مورد پذیرش قطعنامعه مطلبی را پخش کرد شهید آزادی آهی کشید و گفت : عچب جنگ تمام شد و ما لایق نشدیم در راه این انقلاب لا اقل یک دست و پایی بدهیم . و بسیار افسوس خورد که دوستانش شهید شده اند. شیخ ذکریا بعداز خوردن چای به سنگر خودشان رفت ، هنوز چند دقیقه از رفتن او نمی گذشت که ترکش خمپاره او و محمد حسین قنبری را که اهل روستای پنبه زبان بود به درجه رفیع شهادت ...