سایر منابع:
سایر خبرها
کودکان بی گناه قربانی مادران شیشه ای
زندگی می کنند، شده اند و همواره در صدد گرفتن انتقام از جامعه هستند. وقتی مهر مادری رنگ خون گرفت هفت سال پیش به اجبار پدر معتادم به عقد مردی درآمدم که هم پیاله خودش بود. با هم مواد می کشیدند. همین باعث شد پدرم مجبورم کند سرسفره عقد او بنشینم. همیشه با شوهرم دعوا می کردم که اعتیادش را ترک کند. نمی خواستم جهنمی را که خانه پدری بود، دوباره تجربه کنم؛ اما او دست بردار نبود. مرا ...
بخشش 3 اعدامی پس از 35 سال حبس + عکس
ناتنی ام ارتباط پنهانی دارد. روز حادثه همراه برادر خودم به خانه ام رفتیم. آنجا با همسرم درگیر شدم و او را با روسری خفه کردم. برادرم هم پاهای همسرم را گرفته بود. با ثبت اعترافات متهم، برادر او نیز به اتهام معاونت در قتل دستگیر شد و هر دو در دادگاه محاکمه شدند. اولیای دم تقاضای قصاص کردند و قضات نیز شوهر مقتول را به قصاص و برادرش را به ده سال حبس محکوم کردند. متهم ردیف اول که در آستانه اعدام ...
پرونده هایی که به خیر گذشتند/ قتل زن جوان بخاطر رابطه مشکوک با برادر ناتنی
جسد مادرش تنها ماند، اما چاره ای نداشتیم. می خواستیم موضوع را سرقت مرگبار نشان دهیم تا این که همسایه ها صدای گریه دخترم را شنیدند و وارد خانه شدند و با دیدن جسد همسرم پلیس را باخبر کردند. بعد از آن هم به ما مشکوک شدند و دستگیر شدیم. برادرم آن زمان به 10 سال زندان محکوم و چهار سال پیش وقتی دوران محکومیتش به پایان رسید، از زندان آزاد شد، اما تکلیف من هنوز مشخص نشده بود. تا 9 سال پیش که پدر و مادرم ...
پشت پرده قتل دردناک دو کودک
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : زن جوان که در اقدامی هولناک دختر و پسر کوچکش را در خواب خفه کرده و دست به خودکشی زده بود پس از انتقال به بیمارستانی در مشهد و بهبودی نسبی اش پرده از راز این جنایت خونین برداشت. پرده از راز این جنایت خونین برداشت شد دراین جنایت که بامداد شنبه 23 بهمن رخ داد زن جوانی پس ازخفه کردن دختر و پسر 8 و 4 ساله اش، رگ دست اش را زد تا به ...
مالک اشتر ایرانی را بیشتر بشناسیم
صمیمی که با شنیدن خبر شهادت همسرم بیمار شدن ،ویکی از دوستاش به پای مرگ رسید و تا الان هم دگرگون هست 4 عمل انجام داده و هنوز هم حالش خوب نشده دوستش میگفت من پدرم و برادرم فوت کردن اینجوری نشکستم ولی خبر شهادت جبار کمرم رو شکوند. سین:بهترین هدیه مادی و معنوی که از شهید دریافت کردید،چه بود؟ جیم:اخلاق خوبش و زندگی خوبی که برای من و بچه هام به وجود آورده بود و خیلی به من احترام می ...
من، زن و زندگی ام را دوست دارم و نمی خواهم او از جریان من و دختر جوان با خبر شود!
. اما چون مجردم به من گذرنامه نمی دهند. تو پسر خوب و چشم پاکی هستی به همین خاطر می خواهم کمکم کنی. قول می دهم به محض خروج از کشور طلاق نامه ام را برایت بفرستم و دیگر هیچ وقت مزاحم زندگی ات نشوم... بعد شروع کرد به قسم دادن و التماس کردن. من هم که جوان و بی تجربه بودم خام حرف هایش شدم و پذیرفتم. چند روز بعد قرار گذاشتیم و من بدون اینکه به پدر و مادرم حرفی بزنم تنها به محضر رفتم، او هم با خودش فردی ...
راز تلخ رها شدن سمانه 25 ساله و کودک سه ساله اش در نیمه شب بیابان
جوان 25 ساله که سراسیمه و آشفته وارد کلانتری شده بود با این ادعا که می خواستم همسرم را تنبیه کنم پرده از ماجرایی تلخ برداشت و به کارشناس اجتماعی کلانتری سپاد مشهد گفت: در خانواده ای رشد کردم که پدر و مادرم همواره با یکدیگر درگیری داشتند و در میان همین مشاجره ها و جدال های خانوادگی، پدرم، من و مادرم را به سختی تنبیه می کرد. او حتی برخی از خطاهای مرا نیز به حساب مادرم می گذاشت و او را به شدت کتک می ...
وقتی تصویر داخل گوشی همراه زنم را دیدم شوکه شدم!
مرد او را معتاد کرده است. عصر روز حادثه دخترم را از مدرسه به خانه خواهرم بردم. شب هنگام به خانه ام رفتم. وقتی همسرم در را بازکرد، با دیدن من وحشت کرده بود . وی افزود: پس از ورود به خانه سر و صداهایی شنیدم. اتاق ها را گشتم تا این که متوجه شدم سر و صدا از داخل کمد است. در آن را که باز کردم، در کمال تعجب با مرد معتادی روبه رو شدم. او را می شناختم، دوست یکی از بستگانمان بود. او از کمد بیرون ...
متهم: مقتول با همسرم رابطه تلفنی داشت
بازجویی ها مدعی شد که مرد همسایه با همسرش ارتباط تلفنی داشته و همسرش را فریب داده است و به همین دلیل با هم درگیر شده اند و او را به قتل رسانده است. متهم به قتل گفت: چند سال قبل با همسرم ازدواج کردم و حاصل زندگی ما دختر شش ساله ام است. من خیاط هستم و درآمد خوبی دارم و از زندگی ام راضی بودم تا اینکه حدود چهار ماه قبل سکته کردم و خانه نشین شدم. در این مدت به رفتارهای همسرم مشکوک شدم و احتمال ...
قطع 4 انگشت دست یک کارگر 16 ساله/ پشت پرده قتل دو کودک توسط مادرخونخوار/ترور در کهنوج/قتل در زندان/ ...
من نمی دانم او چطور حمام می کرد. او شب ها هم روی آشغال ها می خوابید. پس ازاین ماجرا وهنگام تمیزکردن خانه کامران، یک متر لیزری و یک میخ پرچ پیدا کردیم. دو سال قبل ما تعمیرات داشتیم و کارگرها وسایل شان را در لابی ساختمان می گذاشتند، یک روز متوجه شدیم که وسایل گم شده اند و وسایل جدید خریدیم. بعد ازدو سال وسایلی که ناپدید شده بود را داخل خانه کامران پیدا کردیم. درادامه جلسه، کامران به ...
بزرگترین حسرت من این است که روزی اصفهان مرکز موسیقی ایران شود
مازیار زارع- اصفهان امروز: در حدود پانزده، شانزده سال پیش با گروه کوچکی در یک برنامه مناسبتی، در سالن رودکی اجرایی داشتیم، بعد از اجرای ما گروهی متشکل از کودکان و نوجوانان تمبک نواز برنامه ای اجرا کردند بسیار زیبا و دلنشین تا آن زمان نمی دانستم می توان چنین اجرایی تکنیکی و جذابی را با یک ارکستر تمبک نواز اجرا کرد، جملات پلی ریتمیک، رنگ های متنوع و دینامیک های حساب شده، گواهی بود بر توانایی این ...
همسرانه شیر سامرا / تحقق عبور یک مرد از بحران
، خواستگاری و ازدواج خود برایمان می گوید: سال 91 بود که به عنوان جوان برتر استان البرز کاندید شدم. همان زمان خواهر آقا مهدی آمد و از من خواستگاری کرد. خیلی جدی نگرفتم. چند روز بعد بر سر مزار برادرم مهدی که سال گذشته بر اثر یک سانحه به رحمت خدا رفته بود، حاضر شدم. شب لیله الرغائب بود. به ناگاه متوجه مردی با کت و شلوار سبز شدم و احساس کردم متوجه من است. چشم غرّه ای رفتم. خواهرم و خواهر آقا مهدی نیز همراه ...
باران غم در قطار مرگ
ایران آنلاین / این حادثه در این سال ها به طرز عجیبی غریب و خاموش مانده و شعله های غمش هنوز زیر خرواری از خاکسترِ اشک و درد پنهان است؛ چند وقت است که قصد داشتم گزارشی درباره این فاجعه غم بار تدوین کنم و یادنامه ای برای جانباختگان و همچنین رشادت آتشنشانان و نیروهای امدادی و دولتی که به قصد خدمت به آن منطقه رفتند و دیگر برنگشتند، بنویسم؛ اما نمی دانستم با کدام قلم و به چه صورتی می توان از آن فاجعه نوشت؛ چند ماه است که روی طرح این گزا ...
نگاهی به زندگی و شهادت محمدرضا فطرس از شهدای قرآنی لرستان
ای هم با پدر و مادرم صحبت دارم که مادر و پدر عزیز مرا ببخشید که نتوانستم وظیفه فرزندیم را به جا بیاورم.پدر و مادر ناراحت نباشید و شکایت نکنید که چرا من رفتم شما باید بقیه فرزندان تان را در راه خدا بدهید.پدر و مادر به برادرانم یاد بدهید که مرد باشند و در مقابل سختی ها بایستند.به آنها بگوئید که مرد اسلام باشند و بگوئید که شهادت و شهید چه اجری دارد، بکوشید که واژه شهادت چه قدر بزرگ است مادر، به ...
چون منشی این دو مرد بودم هر چه می گفتند قبول می کردم!
؟ نگفتی چه رشته ای قبول شدی؟ مهندسی عمران. پس خانم مهندس باید صدات کنم؟ خنده ای تلخ گونه کرد و آهسته گفت:چی فکر می کردم چی شد. گاهی گل های زینتی خانگی درست می کردم افسوس که نمی دانستم روزی گل وجود خودم در تند باد روز گار پژمرده خواهد شد. مشتری پرو پا قرص کلاس های فنی و حرفه ای بودم، به آینده بسیار امیدوار بودم. پدرم کارمند بود و مادرم خانه دار، ما دوخواهر و ...
وعده های عاشقانه یک شهید مدافع حرم
جانباز همیشه انتظار شهادتش را داشتیم و حیف می دانیم که پدرمان در رختخواب بمیرد، تفکر شهادت طلبی همیشه با خانواده ما همراه بود. از دوره دبیرستان همیشه آرزوی شهادت برای پدرم داشتیم، اصلا سید به فکرم نمی رسید. من یک آرامش خاطر خاصی چند روز قبل از شهادتش داشتم وقتی اطلاع دادند مادرم ناراحتی قلبی داشت روی زمین نشست و گفت چگونه به دخترم بگویم، چگونه وی را نگه دارم، زنده نمی ماند. دخترم عاشق شوهرش ...
شهیدی که قبل از رفتنش همه را از خودش راضی کرد/آما نیمی از پیکرش آماد+عکس وسند
شهید مدافع حرم هادی جعفری هادی جعفری 3 فرودین 65 درآمل به دنیا آمد. برای دوره کارشناسی ارشد بورسیه استرالیا مرحله اول قبول شد وجزء 3 نفرراه یافته به مرحله دوم بود ولی به خاطر خانواده انصراف داد. در6 آبان 89 درحالی که دانشجوی ترم آخرکارشناسی بود بادختر همکار و دوست پدرش عقد کرد. بعد از تمام شدن دوره کارشناسی دنبال استخدام شدن در قرارگاه خاتم الانبیا رفت وبعد از یک سال ...
روایتی تکان دهنده از تولد متفاوتِ یک نوزاد
.... خاطره باردار که شد، پدرش در را باز کرد و از خانه انداختش بیرون: پدرم گفت بچه را بنداز. می خواهی، مصرفت را ادامه بده اما بچه را بنداز. خاطره فقط 27 سالش بود که یک روز فهمید حالت تهوع دارد، فهمید جنینی دارد، آن موقع به قول خودش دوا می کشید، برده بودندش کمپ برای ترک اعتیاد. از همان جا هم فهمید باردار است و به خانواده اش گفت: نمی دانستم باردارم، مرفین عادت ماهانه را عقب می اندازد، چند ...
بنیاد در آینه مطبوعات
بستی و راهیشان کردی، حالا خودت با رضایت کوله مرا هم ببند و بدرقه ام کن. وقتی این صحبتها را با مادرم کردم، به او یادآوری کردم که اگر پدرم بود، خودش قبل از اینکه بگویم، راهی ام میکرد. سرانجام مادرم راضی شد که مرا هم خودش راهی کند و موقع خداحافظی گفت: برو، خدا به همراهت! از حلب چیزی باقی نمانده است وقتی برای اولین بار پا به حلب گذاشتم، اصلا باورم نمیشد که این شهر همان شهر آباد و ...
رضایت کامل پسر با دو دختر همزمان در ایران
که پدر و مادرم اصرار داشتند تا ازدواج کنم، اما نمی پذیرفتم تا اینکه وقتی یکبار به روستا بازگشتم، آنها تصمیم گرفتند تا دخترعمه ام را به عقد من در بیاورند. وقتی از تصمیم خانواده آگاه شدم، نتوانستم دلبستگی به دختر همسایه را از آنها پنهان کنم. مدتی بود که به الهام دختر همسایه که یک سال از من کوچکتر بود، دل بسته بودم اما خانواده تصمیم گرفته بودند تا با دختر عمه ام فاطمه که 3 سال از من بزرگتر است ...
مادر بی رحم: از آینده وحشت داشتم + عکس
ناکام مانده است. صبح روز بعد و با پیداشدن اجساد قربانیان، او به جرم قتل فرزندانش دستگیر شد و به بیمارستان انتقال یافت تا اینکه صبح دیروز و پس از درمان اولیه برای بازجویی به دادسرای عمومی و انقلاب مشهد منتقل شد و مقابل قاضی علی اکبر احمدی نژاد قرار گرفت. در این جلسه شوهر دوم سمیرا هم حضور داشت. مرد 67ساله ای که چند سال پیش به رغم داشتن زن و فرزند، سمیرا را که از شوهرش جدا شده و همراه دخترش ...
مرا در برابر شوهرم شکنجه دادند!
قبل از من، کسی به زحمت روی دیوار کنده بود: لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا .1 این آیه را که خواندم از ته دل اطمینان پیدا کردم که قطعاً تاب می آورم. □ چند فرزند دارید و در سال هایی که در زندان بودید، چه کسی از آنها مراقبت می کرد؟ دو پسر و دو دختر دارم. در آن موقع فقط دخترم را- که متولد سال 1350 هست- داشتم. مادرم از او مراقبت می کرد. هر چند وقت یک بار هم، او را برای ملاقات ...
مردی که وارث بنیانگذاران نقشه نگاری ایران است
ترجمه و تایپ می کردم. مکان مؤسسه از ابتدا همین جا بود ؟ از 80 سال، 50 سالش اینجا بوده اما 30 سال قبلش را منزل پدربزرگم در خیابان عین الدوله کوچه معزالدوله پلاک 19 بودیم. مدتی آنجا بودیم، بعد رفتیم خیابان جابری. مرحوم مادرم که واقعا فکر اقتصادی داشت خیلی زحمت کشید تا توانست زندگی را مدیریت کند. پدرم خیلی اقتصاد نمی دانست. مادرم آذری بود و با پس انداز، خانه ای 120متری در میدان ...