سایر منابع:
سایر خبرها
7 کلید طلایی برای مدیریت دعوای زن و شوهری در نوروز
داریم یک بنای اشتباه می گذاریم. چه کنیم؟ سخت نگیرید. مادر شما و مادر همسرتان در یک جایگاه هستند. هر دو مادرند. خانواده شما و خانواده همسرتان هر دو دوست داشتنی اند و باید به همه شان سر بزنید. قطعا آنها هم آرزویشان این است که شما را در صلح و صفا ببینند و حالشان خوب شود، نه در دعوا و مشاجره! کوتاه بیایید. همین! اگر طرف مقابلتان حاضر نیست از موضعش کمی کوتاه بیاید، شما ...
پی دی جیمز؛ ملکه جنایت!
را شانه کرد و صورتش را شست. لباس خوابش را پوشید و... نمی دانم این چیزها آیا ربطی به میل همیشگی من به نویسندگی دارند یا نه؛ اما فرقی هم نمی کند. واقعیت این است که همیشه کتاب دوست بودم و عشق نویسندگی داشتم. بچگی تان چگونه بود؟ سه بچه بودیم و زندگی متوسطی داشتیم. پدرم کارمند بود، یک کارمند تیپیک؛ و البته زندگی شان با مادرم هم زیاد جور نبود. دلیل اختلافاتشان نیز شاید به این ...
پسری زیر زمین بود؛ پدر بیل نداشت
.... ارگ بم که با 2500 سال قدمت، بزرگترین سازه گلی جهان بود، به کلی ویران شد. چند روز پس از رخ دادن زمین لرزه، رئیس جمهور وقت ایران محمد خاتمی اعلام کرد که ارگ بازسازی خواهد شد. به عنوان یک میراث فرهنگ جهانی خیلی از کشورها در جریان بازسازی آن شرکت کردند. ژاپن، ایتالیا و فرانسه جزو کشورهایی بودند که از همان آغاز همکاری کردند. سفر رهبر معظم انقلاب به بم چند روز پس از وقوع زلزله ...
ایرج افشار، مرد استثنائی فرهنگ ایران
کتاب و اخبار روز ناآشنا نبودیم و به همین دلیل خیلی دوست داشتم در کتابخانه کار کنم. من به کتابخانه مرکزی معرفی شدم. البته ابتدا مرا به بخش فهرست نویسی کتاب های خارجی بردند و از آنجا خوشم نیامد. شما قبلاً آموزش دیده بودید؟ هارطونیان: خیر، من بعد از دیپلم جای دیگری کار می کردم. به هر روی استاد افشار گفت که من این بار تو را به جایی می برم که امکان ندارد خوشت نیاید؛ این بار، مرا ...
نقد عبدالرسول کشفی بر ملکیان درخصوص خودگروی
(چنانکه در نوشتار مذکور آمده ) آن را ویژگی ساختاری انسان می دانند و گاه با تعبیر قانون طبیعی روان شناسی Natural Law of Psychology از آن یاد می کنند. به طور خلاصه: از منظر این گروه، "دیگرخواهی" به دلیل ساخت روانی انسان ناممکن است، از این رو، از پیامدهای این دیدگاه فروکاستن عشق (حتی عشق مادر به فرزند) به نوعی خودخواهی است. دلیلی که حامیان خودگروی روان شناختی اقامه می کنند آن است که انسان بعد ...
اشرافی گری، بی توجهی به محرومان؛ آفت های عدم تحقق آرمان های انقلاب اسلامی/ امام خمینی : آن روزی که دولت ...
/84) امام خمینی(ره) نیز پیرامون ضرورت ساده زیستی مسئولان می فرمایند: آن روزی که دولت ما توجه به کاخ پیدا کرد، آن روز است که باید ما فاتحه دولت و ملت را بخوانیم. آن روزی که رئیس جمهور ما خدای نخواسته، از آن خوی کوخ نشینی بیرون برود و به کاخ نشینی توجه بکند، آن روز است که انحطاط برای خود و برای کسانی که با او تماس دارند پیدا می شود. آن روزی که مجلسیان خوی کاخ نشینی پیدا کنند خدای نخواسته ...
وزیر اشرافی نداشتن مردم را نمی فهمد
. شما که ادعا می کنید کارتان کارشناسی است پاسخ دهید چرا بیکاری در دولت شما به رقم بی سابقه ای رسیده است. وی گفت: خود شما گزارش دادید که 20 درصد جوانان جویای کار کشور بیکار هستند. جوان بیکار تحصیل کرده که به سن ازدواج رسیده قادر نیست نان آور خانواده باشد برخی سهمشان از سفره انقلاب 57 میلیون است و ابایی از گفتن این ندارند اما برخی هنوز نان خور پدر و مادر هستند. نادران ادامه داد ...
ماه عسل را به راهیان نور رفتیم / از رفتن محمد پشیمان نیستم / شهید اتابه همیشه بهترین را انتخاب می کرد
تاریک کرده که عوالم یه بچه ی معصوم رو نمیفهمیم! به هر حال امیر حسین فرزند شهیده، شهدا هم همونطور که خدا گفته حی و عند ربهم یرزقون اند، پس شهید اتابه هم امیر حسینش رو رها نمیکنه و از روزی های بهشت براش کنار میذاره و هر از چند گاهی به دیدن تنها پسرش میاد، حتما شفیع فرزندش میشه و اونو شهدایی تربیت می کنه. مادر امیر حسین می گفت که رابطه ی عجیبی بین امیر حسین و پدرش برقرار بود ...
مردم گله مندند
عباس شمسعلی اشاره:تبعیض و استفاده برخی افراد از موقعیت های ویژه که دیگران از آن محروم هستند یکی از معضلاتی است که قطعاً در تمام جوامع مورد نکوهش می باشد. این یک حس طبیعی است که هیچ کس دوست ندارد فرد دیگری با زیر پا گذاشتن حق او بدون صلاحیت و شرایط لازم به امتیازی ... عباس شمسعلی اشاره: تبعیض و استفاده برخی افراد از موقعیت های ویژه که دیگران از آن محروم هستند یکی از معضلاتی است که قطعاً در تمام جوامع مورد نکوهش می باشد. این یک حس طبیعی است که هیچ کس دوست ندارد فرد دیگری با زیر پا گذاشتن حق او بدون صلاحیت و شرایط لازم به امتیازی برسد که استحقاق آن را نداشته است. این امر ناپسند گاه در زندگی روزمره و شخصی ما اتفاق می افتد و گاه در ابعاد بزرگ تر و در زندگی اجتماعی. در این نوشتار با نگاهی به انواع تبعیض های اجتماعی نگاهی خاص به سیر رشد روزافزون این پدیده در بدنه اجرایی کشورمان طی سال های اخیر خواهیم داشت. اولین تجربه های شخصی از تبعیض از نوجوانی و شاید اندکی بعد و قبل از آن یکی از چیزهایی که مرا آزار می داد این بود که عده ای بدون تحمل سختی با پا گذاشتن بر روی حق و بدون رعایت عدالت به چیزی برسند که استحقاق آن را نداشتند. اگر بخواهم برجسته ترین مصداق های شخصی این موضوع را بیان کنم ضمن اینکه یادآوری آنها نیز هنوز تلخ و آزاردهنده است، باید به چند مثال اشاره کنم، شاید دیگران هم با این درد سال های نه چندان دور که شاید در برخی موارد هنوز هم وجود داشته باشد با من مشترک باشند. یکی از این موارد صف های خاطره انگیز دوران کودکی و نوجوانی ما در سال های دهه 60 و 70 است. صف هایی که خیلی ها با آن خاطره دارند و جالب اینکه فقیر و غنی در کنار هم در این صف ها حضور داشتند. هنوز نمی توانم ایستادگی مثال زدنی در صف های ترسناک نانوایی، اقلام متعدد کوپنی، پرداخت قبوض بانکی، صف شیر دولتی و... را از خاطر ببرم. صف هایی که شاید به اندازه یک خدمت سربازی از من و همدوره های من مرد ساخت و انصافاً امروز بخشی از ایستادگی و پایداری خود و هم نسلان خود را مدیون آن صفوف به هم پیوسته می دانم! هر چند آن زمان تحمل صف هایی که گاه تا چند ساعت از بهترین و شیرین ترین لحظات و روزهای عمر ما را می گرفت سخت بود اما در پایان هنگامی که پیروزمندانه با در دست داشتن فلان جنس کوپنی یا نان تازه، صفوف مردم همچنان منتظر را می شکافتیم و به سمت خانه می رفتیم گویی احساس دریافت مدال طلا در فینال کشتی المپیک آن هم پس از شکست دادن الکساندر مدوید قهرمان افسانه ای روس ها را داشتیم. اما سختی ایستادن در صف به جای خود، آنچه بیش از این سختی من و امثال من را اذیت می کرد تبعیض های وحشتناکی بود که در این صفوف بارها به چشم خود دیدیم و بغض در گلو فرو بردیم به امید آنکه یک روز هر چه فریاد داریم بر سر نانوا و بقال محل و یا آن کارمند بانک بکشیم. بله هنگامی که بعد از مدت مدید که در صف نانوایی بودیم، فلان آقای آشنا با نانوا با یک اشاره و در حالی که یک لبخند خیلی زشت بر لبش بود پیروزمندانه بدون ایستادن در صف به مقصود خود می رسید و یا هنگامی که قبض آب و برق در دست پشت باجه بانک از روی بیکاری همزمان با کارمند بانک پول های دریافتی و پرداختی وی را می شمردیم تا زمان زودتر بگذرد و نوبت ما شود، در یک لحظه در بانک باز می شد و فلان آقا گاه حتی بدون آمدن به سمت صف از پشت باجه به طور ویژه کار بانکی خود را ضمن احوالپرسی گرم با کارمندان و رئیس بانک انجام می داد، حس غریبی وجود ما را فرا می گرفت. یا زمانی که در صف شیر بیان ناامید کننده بقال محل، گوش ما را می نواخت که شیر دولتی تمام شده اما ساعتی بعد در حالی که شاهد رد و بدل شدن همان شیر مثلا تمام شده بین بقال و فلان مشتری بودیم دلمان به حال آن گاو بیچاره که خود نیز راضی نبود با شیرش این چنین بازی شود می سوخت. فلسفه تبعیض و پارتی بازی قصه پرغصه صف ها و تبعیض هایی که در ذهن کودکی و نوجوانی من و امثال من حک شده نمونه های دیگری هم دارد که بگذریم. اما من خیلی وقت ها اصل ماجرا را نمی دانستم. آن زمان نمی دانستم اسم این کارها دقیقاً چیست. شاید کم کم می فهمیدم به این کار پارتی بازی می گویند البته به گمانم آن موقع هنوز کلمه های ویژه خواری و رانت خواری اختراع نشده بود وگرنه اسم خوبی بودند برای آن کارها. اما بعد ها در صف های دیگر به برخی رابطه های فلسفی عمیق در پشت این کارها پی بردم. بعدها فهمیدم بسیاری از این به قول آن موقع پارتی بازی و به قول امروزی ها ویژه خواری ها خیلی هم بی حکمت و فلسفه نبوده است. چراکه وقتی بقال محل به صف نانوایی می آمد و بدون نوبت نان می گرفت فردا روزی نانوا هم به بقالی می رفت و شیر پنهان شده در اعماق یخچال مغازه را تحویل می گرفت. یا موقعی که کارمند بانک به نانوایی یا بقالی می رفت سریع کارش راه می افتاد پس آن بقال و نانوا هم در مراجعه به بانک نباید معطل می شدند و.... کم کم بود که فهمیدم در ویژه خواری هم باید رعایت یک سری اصول را کرد! به هرحال هرچه بود با گذشت زمان بسیاری از آن صف ها دیگر یا از بین رفت یا خلوت شد. دیگر مردم بیشتر برنج خور شدند یا نان صنعتی مصرف کردند تا نانوایی خلوت شود. خیلی از کارهای بانکی غیرحضوری شد تا من و امثال من وقت شریف بانک را نگیریم و جا برای مشتریان اصلی بانک باز شود. خدا را شکر جنس کوپنی هم از چرخه اقتصاد کشور محو شد تا نوجوانان امروز این مرز و بوم وقت عزیزی که باید صرف کلش آو کلنز بازی شود را بیهوده در صف از دست ندهند.(راستی ایستادن نوجوانان موبایل به دست و هدفون در گوش در صف جنس کوپنی عجب دیدنی می شد!) آپدیت ویژه خواری اما عجیب آنکه توقع و تصور ما از اینکه با از بین رفتن اقتصاد صف محور ریشه ویژه خواری و پارتی بازی کنده می شود اشتباه بود. برعکس هرچه که با گذشت زمان از صف خارج شده و وارد جامعه شدیم با ابعاد جدیدی از این پدیده آشنا شدیم. گویی ویژه خواری که روزی کابوس صف های افسانه ای ما بود داشت پا به پای ما بزرگ می شد. اگر یک روز دادن شیر دولتی به یک عده و محروم کردن دیگران از آن ویژه خواری بود کم کم می دیدیم که استخدام در فلان اداره و شرکت هم تکرار همان داستان بقال و نانوا است. یا روز دیگر دیدیم که پرداخت وام ازدواج همان حکایت شیر دولتی را داشت یعنی در حالی که برای خیلی ها منابع وجود نداشت برای دیگرانی با یک تلفن منابع سرازیر می شد. راستی اگر اشتباه نکنم این رئیس بانک پسر همان بقال محل است که شیر دولتی مردم به دست او بود و اگر درست ببینم آنکه بدون نوبت وام ازدواجش آماده می شود پسر همان نانوای محل است که روزی پدرش به پدر رئیس بانک نان رانتی می داد. بزرگتر که شدیم ویژه خواری هم که دیگر برای خودش مردی شده بود از سطح محلات و ادارات به سطح بالای اقتصاد و سیاست راه پیدا کرده بود. دیگر پیدا کردن رابطه رانت خوار و رانت دهنده کار راحتی نبود. دیگر بحث بانکی و نانوا نبود البته بانک بود نان هم بود، البته شیر تو شیر بود. با گذشت زمان دیگر با رانت خواری در پرداخت وام ازدواج خیلی احساساتی نمی شدیم بلکه پرداخت وام های نجومی آزارمان می داد. دیگر به جای شگفت زده شدن از رابطه رئیس بانک محل با نانوای محل، از اختلاس 123 میلیارد تومانی دهه هفتاد در بانک صادرات شگفت زده می شدیم. دیگر زد و بند عده ای با شهرام جزایری آن هم تا بدنه بالای مسئولان کشور مشمئزکننده بود نه پنهان کردن شیر دولتی. دیگر زد و بند های منجر به فساد اقتصادی سه هزار میلیاردی و دارودسته امیرمنصورخان، ضد حالمان بود. یا زمانی که امانت دار بزرگ ترین بانک دولتی کشور با غفلت مسئولان با انبوه رشوه دریافتی سر از کشوری دوردست درآورد دلمان می خواست از بقال محل حلالیت بطلبیم چرا که او شیر دولتی را پنهان می کرد اما بیژن خان تابعیت کانادایی اش را مخفی نگه داشته بود. زمانی که صرف نظر از اینکه بابک زنجانی در کدام دولت پدید آمد و در کدام دولت بدهکار کلان شد، در حال مشاهده عجز دستگاه های دولتی و قضایی برای وصول بدهکاری او انگشت به دهان ماندیم فهمیدم، بدهکارتر از همسایه ای که از قصاب محل مقدار کمی گوشت نسیه برده بود و توان پرداخت بدهی خود را نداشت نیز وجود دارد. زمانی که طی ماه های گذشته فهمیدم فساد در صندوقی که امانتدار پول معلمان بود و هزاران میلیارد تومان در بانک منسوب به این صندوق وام رانتی و بدون رعایت شرایط به نور چشمی ها پرداخت شده، ناخودآگاه یاد یکی از معلمانم افتادم که بعد از زمان مدرسه با پیکان سوپرخسته اش مسافرکشی می کرد. آنگاه که ماجرای فیش های نجومی مطرح شد یاد پدر خسته ای افتادم که دیگر کوپنی هم ندارد تا برای فرزندان ضعیف خود کمی گوشت یخ زده تهیه کند و بدتر از آن پدری که نه تنها در فیش حقوقی خود حق اوقات فراغت فرزندان ندارد بلکه چند وقت است دیگر فیش حقوقی هم ندارد آخر به دستفروشان در کنار خیابان و مترو که فیش نمی دهند. وقتی شنیدم که رئیس جمهور محترم از اشتغال زایی سخن می گوید یاد مدیرانی افتادم که یک روز در این کشور بیکار نمی مانند، مثلاً روزی نماینده مجلس هستند و آنگاه که با عملکرد درخشان خود دیگر فرصت انتخاب شدن را پیدا نمی کنند مدیر عامل فلان شرکت یا مشاور فلان وزیر و یا معاون فلان دستگاه می شوند در این حال است که یاد پدران و جوانانی می افتم که هر روز به امید کسب روزی از خانه بیرون می روند تا در سر گذرها، چهارراه ها و میادین کسی آنها را برای کارگری روزمزد ببرد. وای خدای من اگر این مرد امروز سر کار نرود شب کودکانش چه خواهند خورد؟ اگر این مرد کار مناسبی پیدا نکند تکلیف جهیزیه دخترش چه می شود؟ کدام اولویت؟ وقتی دیدم نمایندگان مردم به جای تلاش در جهت حل مشکلات کارگران و طبقات محروم جامعه وقت شریف خود را برای تعیین حقوق مدیران آن هم با یک عالمه صفر صرف می کنند یاد جوان روستایی نابینایی افتادم که با من در دفتر روزنامه تماس گرفته بود و می گفت تنها درآمدش یارانه است و حتی به دلیل از بین رفتن سرمایه خودکفایی که بهزیستی به او داده از حمایت این سازمان هم خارج شده است. یاد پیرمردی که از خمین با ما تماس گرفت و کل در آمدش را 45 هزار تومان اعلام می کرد. بله دیگر خیلی وقت است رانت خواری در صف شیر و نان از ذهنم خارج شده و اگر هم یادم بیاید دیگر یک خاطره دور است. به کجا چنین شتابان؟ وقتی که عده ای از مدیران با مصوبه قانونی برای خود حقوق های آنچنانی تعیین می کنند این سوال در ذهن من ایجاد می شود که چرا خیلی وقت ها برای یک کمک 100 هزار تومانی به یک فرد نیازمند در ادارات و سازمان های ما دستور العمل لازم صادر نشده است و مصوبه ای نیست؟ وقتی می شنوم و می خوانم که یک آقازاده در زمان دانشجویی پس از سفارش پدر مرحومش برای داشتن یک کار سرگرم کننده دانشجویی به عضویت هیئت مدیره یک شرکت مهم نفتی منصوب می شود، یاد جوانان تحصیل کرده اما بیکار می افتم که عرصه بر آنها تنگ شده و بعضاً مشغول کارهای خدماتی شده اند. ضمن اینکه بماند همین آقازاده بعدها چه کرد و چه شد. وقتی فرزندان برخی مسئولان برای تحصیل عازم کشورهایی چون انگلیس خبیث، روباه پیر و مهد استعمار! می شوند، یاد کودکان و نوجوانانی می افتم که در سن مدرسه هستند اما هر روز در زمانی که دیگران در حال تحصیل هستند مشغول دستفروشی در مترو می باشند تا کمک خرج خانواده خود باشند. وقتی خانه های اعیانی برخی مسئولان را می بینم که تصور به دست آوردن پول این خانه از حقوق بخور و نمیر! مدیریت دور از ذهن می باشد، یاد آن جانباز قزوینی می افتم که به علت ناتوانی در کار کردن و عقب افتادن قسط های مسکن مهر، خانه اش در حال مصادره توسط بانک بود و دردمندانه با ما تماس گرفت و اگر کمک افراد خیر نبود الان معلوم نبود در کجا باید زندگی می کرد؟ وقتی بختک برخی مسئولان بر سفره غنایم انقلاب را می بینم یاد آن رزمنده ارتشی می افتم که برای من نامه فرستاد تا بگوید چرا بعد از اینکه تمام دوران دفاع مقدس را در جبهه ها بوده امروز با اندک حقوق بازنشستگی سهم و امتیازی در این انقلاب ندارد. یاد آن جانبازی که نامه او به رئیس جمهور یازدهم بهمن امسال در کیهان چاپ شد که چرا علی رغم ادعا برای رونمایی از حقوق شهروندی خدمت به جانبازان حال خوشی ندارد و آیا خدمت به جانبازان جزو حقوق شهروندی نیست. یکی از اعتراض های این جانباز نحوه رفت و آمد جانبازان برای مداوا و هزینه حمل و نقل آنها بود، اما عجیب اینکه چند روز پیش فرزند این جانباز با من تماس گرفت و از جان باختن پدر جانبازش طی سانحه رانندگی خبر داد. این حادثه زمانی رخ داده بود که این جانباز با خودروی شخصی برای گرفتن یک ام.آر.آی از سمنان به تهران آمده بود و در راه بازگشت دچار تصادف شده و جان باخته بود. وقتی زندگی سراسر با بهترین زیستن برخی مسئولان را می بینم یاد مادر عباس، جوان معلول و عقب افتاده ذهنی می افتم که زیر بار نگهداری از فرزند خود عاشقانه و مادرانه پیر شده بود و حتی حس مادریش اجازه نمی داد با وجود مشکل مالی فرزندش را از خود دور کند و به مراکز نگهداری بسپارد. یاد گله های او از مسئولان بهزیستی می افتم که می گفت: چرا مکان تفریحی ویژه ای برای افراد کم توان ذهنی وجود ندارد . البته شاید مسئولانی که خیلی امکان رفاهی دارند بیش از اندازه جلوافتاده ذهنی هستند؟! وقتی رگ های بیرون زده فلان آقا را می بینم که در پاسخ به اعتراض مردم و برخی دلسوزان پس از تصویب سقف حقوق مدیران در مجلس بر افروخته شده بود، یاد مادر و دختر کوچکش می افتم که صبح تا شب در ورودی مترو فال می فروشند. چرا با دیدن این مادر و دختر و هزاران نفر مثل او رگی بیرون زده نمی شود. بالا رفتن حقوق با درجه کولر گازی! چرا اعتراض به مصوبه مجلس در تعیین حقوق مدیران به بهانه آنکه بخشی از این افزایش ویژه مخصوص مدیران در مناطق دورافتاده و بد آب و هوا است محکم پاسخ داده می شود اما کسی نمی گوید حال که افزایش درجه کولرگازی مدیر در مناطق بد آب و هوا باعث بالا رفتن حقوق او می شود چرا از این پول ها صرف رفع محرومیت مردم این مناطق مثل بهداشت و درمان، آب سالم، بیکاری و... نمی شود (ضمن احترام به مدیران لایق و کارگران زحمتکش مناطق محروم و بد آب و هوا). چرا آن مامور که در نقطه صفر مرزی حافظ امنیت و آسایش کشور و مردم است و گاه جان خود را نیز در این راه از دست می دهد از این بذل و بخشش های ویژه بی نصیب است؟ چرا این پول ها صرف رفع مشکل ریزگردها در خوزستان و سیستان نمی شود. حتما مدیری که در فضای غبار آلود خوزستان مدیریت کند حقوق بیشتری می گیرد؟ ویژه خواری با ارزش های انقلاب ما بیگانه است آری دیگر به طور کامل معنی ویژه خواری برای من تغییر پیدا کرده است. راستی چقدر ویژه خواری زود چهره عوض کرد و چه زود رشد کرد. شاید عده ای بگویند ویژه خواری همیشه بوده و مختص دیروز و امروز نیست، اما برای ما که صاحب یک انقلاب ارزش مدار هستیم زیبنده نیست که امروز شاهد ویژه خواری و رانت خواری و تولد طبقه ای اشرافی از مدیران باشیم. هرچند انصافاً در کشور ما همچنان مدیران انقلابی و دلسوز که در پی خدمت و انجام وظیفه هستند وجود دارند و تعداد آنها نیز کم نیست، اما فراموش نکنیم یکی از محوری ترین مطالبات مردم ما که منجر به انقلاب اسلامی شد مبارزه با اشرافی گری و رانت خواری اصحاب قدرت بود. اگر ریخت و پاش و ثروت اندوزی از مسئولان و درباریان در زمان طاغوت منکر و غیر قابل تحمل بود، امروز و در بستر یک نظام اسلامی به مراتب این امور ناپسندتر و زشت تر است. البته اشکال کار در اهداف و تئوری انقلاب ما نیست بلکه به همان اندازه که مسئولان ما از ریل و مسیر انقلاب فاصله گرفتند دچار لغزش و ضربه زدن به انقلاب شدند و دقیقاً چون مردم ما عملکرد این افراد را با خط مشی انقلاب می سنجند از آنان دلخور هستند. امروزه متاسفانه برخی از مسئولان و نه همه آنها از انقلابی گری تنها لابی گری را خوب اجرا می کنند و این باعث خدشه به چهره نورانی انقلاب اسلامی شده است. در طول عمر با برکت انقلاب اسلامی امام خمینی (ره) و خلف صالح ایشان چه با عملکرد خود و چه با گفتار و تذکر دلسوزانه خط مشی اصلی انقلاب و انقلابی گری را ترسیم کرده اند، اما گویی برای برخی تنها پست و مسئولیت در این نظام فرصتی برای زراندوزی شده است، امر مذمومی که بارها در بیانات امام راحل و رهبر انقلاب نسبت به عواقب هولناک آن هشدار داده شده است. چرا چنین شد؟ به راستی چه شده است و کجای راه را اشتباه آمده ایم که امروز زراندوزان متصل به قدرت ذخیره نظام خوانده می شوند و فرزندان رشد یافته با حق اوقات فراغت نجومی، این زراندوزی را حق می دانند. نکته مهم این است که با وجود صدور فرمان 8 ماده ای رهبر انقلاب در مبارزه با فساد در سیستم اداری و اقتصادی کشور هیچگاه شاهد اجرایی شدن درست این فرمان مهم نبوده ایم. در اینجا علاقه ندارم به این موضوع بپردازم که این خوی اشرافی گری در بین برخی مدیران و ویژه خواری افراد متصل به قدرت از کجا و چه زمانی و در کدام دولت شروع شد چرا که با این تفکر دوباره محدود به بازی های سیاسی شده و از اصل ماجرا دور می شویم هر چند در این مورد شواهد و مسائلی هست که در جای خود باید به آنها پرداخته شود، اما واقعیت این است که مردم ما امروز خسته از عملکرد برخی مسئولان فارغ از جناح بندی ها و دولت های مختلف این انحرافات را پای نظام می نویسند. پدر و مادری که چند فرزند تحصیل کرده بیکار دارد که سن ازدواج آنها در حال گذشتن است، پدری که در تهیه جهیزیه دخترش درمانده شده، مردی که کار مناسبی ندارد و عملاً بیکار است، کارگری که از عهده اجاره خانه خود برنمی آید، پیرمردی که حقوق بازنشستگی کفاف خرج و مخارج زندگی اش را نمی دهد و مجبور است دستفروشی کند، خانواده ای که در تامین مخارج عضو بیمار خود مانده است، جوانی که نمی تواند سرپناهی برای تشکیل خانواده مهیا کند و بسیاری دیگر از مردم طبقه محروم جامعه کاری به عملکرد این دولت و آن دولت ندارند، بلکه عملکرد بد برخی مسئولان را داخل نظام و انقلاب می دانند. صد افسوس که این اقشار که صاحبان اصلی این انقلاب هستند هنگامی که برخی ویژه خواری ها، حقوق های نجومی و ثروت اندوزی وزیران هزاران میلیاردی که فقط از قبل زیست طولانی آنها در فضای مدیریتی کشور به وجود آمده را می بینند، دیگر تحمل این سختی ها برایشان صدچندان سخت می شود. چه باید کرد؟ اکنون که هنوز این معضلات در بدنه اجرایی کشور علی رغم تعدد مصداق های عینی همه گیر نشده است، بر مسئولان دلسوز و انقلابی، قوه قضائیه، قوه مجریه و نمایندگان آزاده و مردمی واجب است که با بهترین راهکار یا وضع قوانین سختگیرانه و البته به دور از حزب بازی و قبیله گرایی این آفت خطرناک که به جان درخت تنومند انقلاب افتاده است را مهار کنند تا مردم و آیندگان از میوه شیرین این درخت تا همیشه بهره مند شوند. یادی از شهدا چند روز پیش که تعدادی از خانواده های معظم شهدای مدافع حرم مهمان موسسه کیهان بودند، با نگاه به چهره معصوم کودکان و فرزندان این شهدا دردی جانکاه در قلبم رسوخ کرد و با خود پرسیدم مسئولان غفلت زده ای که اسیر چرب و شیرین دنیا شده اند چه پاسخی به این فرزندان شهید و البته خود شهیدان مدافع حرم و شهدای دفاع مقدس دارند که نه تنها اسیر این ظواهر متعفن نشدند، بلکه جان خود را برای حفظ امنیت و آسایش این مرز و بوم و دفاع از انقلاب اسلامی فدا کردند. مردم گله مندند چرا باید کار به جایی برسد که رهبر انقلاب پس از دفعات زیاد که مسئولان را به رعایت حال مردم و انجام درست وظایف دعوت کردند نهیب برآورند که مسئولان بدانند مردم از عملکرد آنها گله مندند. البته مردم همواره در هر زمان پای کار انقلاب بوده اند و در دفاع از ارزش ها و اصل انقلاب کم نگذاشته اند اما حق دارند از سوء مدیریت ها و زراندوزی های برخی مسئولان رنجیده باشند. نکته پایانی مدیران و مسئولان بدانند عملکرد امروز آنها دیر یا زود در ترازوی عدل الهی مورد بازخواست قرار می گیرد. در کتاب وسایل الشیعه آمده است: امام صادق(ع) به نقل از پدران خود روایت کرده که رسول خدا(ص) فرمود: با خبر باشید هر کس ریاست جمعی را به دوش گیرد، روز قیامت با دستان به گردن زنجیر شده می آید، پس اگر در بین آن مردم بر اساس فرمان خداوند عمل کرده باشد، خداوند آزادش سازد، ولی اگر به ظلم و ستم رفتار کرده باشد، به جهنم روانه کرده و جهنم بد بازگشت گاهی است. ...
درآمدم کفاف خرج زندگی را نمی داد/ فشار قسط وام، مرا وادار به دزدی کرد
خانه را چند بار زدم، ولی کسی درب را باز نکرد و مطمئن شدم که کسی خانه نیست. چطور وارد خانه شدی؟ درب ورودی ساختمان باز بود و به راحتی وارد شدم. یک پیچ گوشتی و چکش در دستم بود که برای تخریب قفل درب آپارتمان همراه خودم آورده بودم. بعد از تخریب قفل وارد خانه شدم. از بیرون مشخص بود که خانه شیکی است. وقتی وارد شدم در ابتدا به سراغ اتاق خواب رفتم و توانستم با اندکی جست وجو ...
مردم به برنامه رأی بدهند نه افشاگری/ دوقطبی و آشوب در انتخابات جریان حق را مخفی می کند
که می خواهند در بستری که سرشار از آرامش است قیام کنند چنانکه می نویسند من از سر بیهودگی، ایجاد فساد برپایی ظلم خروج نکردم با تاسی به سیره جد و پدر خود به دنبال اصلاح امت جدم هستم. قیام عاشورا، حرکتی در کمال آرامش و شفافیت حجت الاسلام پناهیان با بیان اینکه عده ای به حضرت توصیه کردند که از بیراهه بروید تا دشمن دست شما را نخواند تصریح کرد: حضرت در کمال شفافیت و آرامش حرکت کردند ...
دولتی که وزرایش از قاچاقچی حمایت می کند نمی تواند ادعای مبارزه با فساد کند/ لاریجانی از واکنش های ضد ظلم ...
اما سهم برخی دیگر از این سفره نشستن بر سر سفره پدر و مادر خودشان و خوردن نان خالی است. وی با بیان اینکه مشکل بیکاری کشور قابل حل است تصریح کرد: عاملی که باعث شده دولت نتواند مشکل بیکاری را حل کند این است که از ظرفیت های داخلی، سرمایه مردم و توانمندی های اقتصادی کشور استفاده نشده در واقع دولت راه را بیراهه رفته است. نماینده مردم تهران در مجلس نهم با اشاره به اینکه دولت به مدت ...
زندگینامه و مبارزات محمدتقی بهار +دانلود کتاب گزیده دیوان اشعار
قلم بردم و کپیه آن را برداشتم. سپس در حواشی آن چند شکل اسب و آدم کشیدم، و خلاصه آن صفحه بزرگ را بکلی خراب کردم. ناگاه مادرم درآمد، فریادی به من زد، آن را از من گرفت و با عجله تمام لوله کرده، در صندوق نهاد و در آن را قفل زد. بعدها که بزرگتر شدم، مادرم گفت: می دانی که آن روز چه کردی؟ گفتم: چه بوده است؟ گفت: آن کاغذ فرمان منصب و مواجب پدرت بود و آن مهر ناصرالدین شاه بود که تو روی آن ...
دانشجوی عادی غر می زند، دانشجوی نمونه رشد می کند/ به آینده خود نامه بنویسید!
اندازه در زندگی ما موثر هستند و داشتن آنها سرمایه است. وی با اشاره به اینکه انسان چند نوع سرمایه در زندگی خود دارد، ادامه داد: نوعی از سرمایه مادی است که ما ممکن است دارای این مادیات باشیم و یا نباشیم و نوع دیگری از سرمایه، معنوی است که همه از آن برخوداریم و من می خواهیم در این حوزه دعا کنم. به آینده خود نامه بنویسید! معاون دانشجویی دانشگاه علامه طباطبائی با ابراز ...
شوالیه های مرگ
، ماهانه بین 900 تا 1000 و روزانه بین 30 تا 35 جسد را در سالن تشریح پزشکی قانونی تهران بررسی می کنند. هیچ کدام از پزشکان پزشکی قانونی را سرنوشت به سالن تشریح نکشاند؛ همه شان انتخاب کردند. مثل دکتر ساداتی که هر چند عجیب ولی انتخابش در نهایت کارکردن با مرده ها شد: این را شنیده اید که می گویند هر کس از چیزی بدش بیاید، ناخودآگاه به سمتش می رود؟ من بچه که بودم و حتی بزرگتر که شدم، مدرسه ام را یک بار به این ...
دیدار با دلال کلیه در قلب شهر
را دارند و از طرفی بیمارانی هستند که برای ادامه زندگی به کلیه نیاز مبرمی دارند. درباره فروش کلیه شرایطی وجود دارد که رضایت پدر، مادر و همسر نیاز است. از او درباره دلال ها سوال می کنم که می گوید: من یک روز در محل خیریه چند دلال را دیدم که قصد دلالی داشتند اما آنها را از اینجا بیرون انداختیم. ما سعی خودمان را می کنیم تا مانع این گونه دلالی ها شویم. مدیر انجمن بیماران کلیوی حرف های زیادی ...
تعبیر خواب ماه - دیدن ماه کامل در خواب چه مفهومی دارد؟
همراه مجموعه تعبیر خواب مجله اینترنتی ستاره باشید. تعبیر دیدن ماه در خواب چیست؟ جابر مغربی می گوید: تعبیر خواب ماه، مادر است. ابن سیرین می گوید: دیدن ماه به معنای وزیر و پادشاه است. حضرت دانیال (ع) نیز می فرمایند: تعبیر ماه وزیر است. تعبیرگران می گویند: تعبیر دیدن ماه در خواب این است که پادشاه یا وزیر صاحب فرزندی پسر می شود. امام صادق ...
سفر به جهنم سبز
آن فقط 15دقیقه زمان می برد، جز سرسبزی، چیزی ندارد: فکر کردیم می توانیم زندگی راحتی داشته باشیم اما به در بسته خوردیم. از نظر بهداشت و کمبود لباس و غذا یا هرچی که فکرش را بکنید، افتضاح است. با آب وهوای بسیار شرجی که زندگی را سخت می کرد. همه این 2 سال به خاطر وضع هوا شب ها بیدار بودیم و روز می خوابیدیم. فقط خواب کمک می کرد ناراحتی مان را فراموش کنیم. خانواده ها در نائورو زندگی می کنند. زندگی برای ...
اهداف والا با جنجال به دست نمی آید
یک باره از خواب بیدار می شویم و می بنیم ده ها دانشجوی نمونه، ممتاز، فرهیخته و همه چیز تمام داریم که اصلاً وقت نکردیم به آن ها برسیم و جایگاه واقعی برای این دانشجویان در دانشگاه ترسیم کنیم. سیلمی با اشاره به اینکه این جلسه به نوعی بیدار کردن ما از این اصطلاح خواب نیز هست، اظهار کرد: یا بهتر است بگوییم این جلسه برای خارج کردن ما از دور باطل و ارئه خدمات بهتر به دانشجویان نمونه و ممتاز است ...
عنایت امام حسین (ع) برای تولد آخوند همدانی / مزار استاد سیدجمال کجاست
! هنگام نماز، بدنتان طمأنینه لازم را نداشت! آخوند متوجه شد که او با زحمت حرف خود را بیان می کند، به او فرمود: چرا تذکر خود را با مشکل بیان می کنی؟ شما باید به من بگویید: آخوند تو چند وقت است نجف هستی، هنوز متوجه نشده ای که در نماز باید طمأنینه را رعایت نمود. تذکر تو بجاست و نباید چیزی مانع آن شود! ایشان در خاطره دیگری، در مورد تواضع آن عارف فرزانه می گوید: وقتی در خدمت آقای آخوند وارد مسجد ...
احمد متوسلیانم آرزوست!
قانون - سامان صابریان - حسن گرنه ای بسم رب الشهدا و الصدیقین بچه که بودم، هر وقت با پدر و مادرم از کوچه عبور می کردیم، با برخی رهگذرها که مواجه می شدیم، خانواده ام با احترام ویژه ای با آن ها برخورد می کردند؛ فامیل نبودند ولی احساس خوبی به آنان داشتم. بزرگ تر که شدم، هر چند وقت یک بار عکس های آنان را روی دیوار می دیدم که بالای آن نوشته بودند بسم رب الشهدا و کنار چهره شان ...
برادرم می گفت با فتوای مراجع رزم آرا را اعدام کردم
انعکاسی داشت؟ مادرم بارها به خلیل ایراد می گرفت که: آخر بچه جان! این چه کاری بود کردی؟ خلیل می گفت: مادرم مطمئن باش تا از چند مرجع فتوا نداشتم، هرگز این کار را نمی کردم . مرحوم آیت الله کاشانی را بعدها بازداشت کردند و ایشان در بازجویی گفتند: من مجتهد هستم و فتوای قتل رزم آرا را هم من دادم . همه روزنامه ها هم این حرف مرحوم کاشانی را نوشتند. خلیل قبلاً خدمت آیت الله صدر، پدر امام موسی ...
حرف های اژه ای درباره احمدی نژاد و یاسین رامین
به آقای لاجوردی که دادستان وقت بود و من نیز معاون وی بودم نامه می نوشت و مدعی بود که می تواند با استفاده از قدرتش جنگنده های عراقی را روی هوا نگه دارد و به قول خودش ماشین جنگی عراق را متوقف کند. یک روز شهید لاجوردی من را خواست و به من گفت که این شخص نامه های بسیاری نوشته و شما این موضوع را بررسی کن. من به ایشان گفتم که این موضوع کاملا مسخره است ولی شهید لاجوردی از من خواست که با وجود غیرمعقول بودن ...
سرداری که سر به دار داد تا سر مُلک به تاراج نرود
حمدی بخوانید که شما زنده اید و ما مرده، سلام بر آنهایی که رفتند تا بمانند و نماندند تا بمیرند. به مادر قول داده بود بر می گردد ... چشم مادر که به تن بی سرش افتاد لبخند تلخی زد و گفت: بچه من سرش می رفت ولی قولش نمی رفت ... در روز 12 فروردین سال 1334 ه.ش در شهرضا در خانواده مستضعف و متدین به دنیا آمد. او در رحم مادر بود که پدر و مادرش عازم کربلای معلی و زیارت قبر سالار شهیدان و دیگر شهدای ...
قرعه پرسپولیس: مهمانان بزرگ، میزبانان کوچک
...> لطفا این همه تعیین تکلیف نکن! کی گفته تراکتوریا استقلالی یا پرسپولیسی هستن!؟ من از سپاهانیا خبر ندارم ولی مثلا تو تبریز که قبل بازگشت تراکتور به لیگ خودم پرسپولیسی بودم و آخرین جشن قهرمانی رو باهم خوشحال بودیم الان که طرفدار تراکتورم وقتی میبینم چه لطف هایی در حق این تیم میشه حالم بهم میخوره. خجالت میکشم که چطور تونستم طرفداری تیمی رو بکنم که با اتفاقات خارج زمین قهرمان شد نه سال پیش! اول ...
شیرینی لبخند نشاندن بر لب کودکان یتیم را فراموش نکنیم
آرزوهایشان را این طور می نویسند: امیر حسین 9 ساله: آرزو دارم مثل همه بچه ها پدری داشته باشم که هرچه احتیاج داشته باشم برایم فراهم کند . مهدی 11 ساله: آرزو دارم برم مشهد دیگری آروز یش را این طور می نویسد: من دوست دارم امکانات درسی داشته باشم تا بتوانم درسم ادامه دهم و یک دوچرخه و یک تبلت د اشته باشم من پدرم را چند سال پیش به خاطر مریضی سرطان از دست دادم من دوست دارم وضع مالیمان خوب ...
زندگینامه حضرت رقیه+اشعار
...، پدر در سوگ رقیه نشست چقدر بی تابی دخترم! این همه دلشکستگی چرا؟ مگر دست های کوچکت در امتداد نیایش عمه، تنها از خدا آمدن بابا را طلب نکرد؟ اینک آمده ام در ضیافت شبانه ات و در آرامش خرابه ات. کوچک دلشکسته ام! پیش تر نیز با تو بودم و می دیدمت. شعله بر دامان و سوخته تر از خیمه آه می کشیدی و در آمیزه خار و تاول، آبله و اشک، صحرای گردان را به امید سر پناهی می سپردی. مهربان دلشکسته ام ...
باران کوثری: هنر، روی نقاط تاریک ذره بین می گذارد
در آینده حتما حل می شود و آن را اجرا می کنیم. نهایتا به این مونولوگ رسیدیم و چون فکر می کردیم ماجرای جنگ، موضوعی جهان شمول است و واقعا این روزها با اخباری که از عراق و... می شنویم، جنگ دغدغه همه ماست، +963 را برای اجرا انتخاب کردیم. متنی که نرگس نوشت نهایتا بسیار جذاب از آب درآمد؛ چون قصه ای عاشقانه در بستر جنگ روایت می شود و با رویکردی کلیشه ای به جنگ نپرداخته است. همکاری من و محسن ...
زندگی خود نوشت زنده یاد آیت الله ربانی شیرازی
...، قاسملو را مفتضح نمودم و مجال صحبت به او ندادم و بعدآن را از رادیو و تلویزیون به صورت زنده سخنرانی کردم و پخش شد و غارت پادگان را محکوم نمودم.خلاصه زمینه کاملا آماده کردیم که همه ی مناطق بدون خونریزی گرفته شود. در این بین با انتخاب مردم شیراز در مجلس خبرگان و بعد به دستور امام در شورای نگهبان شرکت نمودم و در مجلس خبرگان با همکاری آقایان: بهشتی، مشکینی، جوادی آملی، آیت، فارسی و دستغیب ...
بازدید 5 میلیون و 300 هزار نفر از مناطق عملیاتی در سال جاری
تدبیر نایب امام زمان(عج) هیچ چیزی ممکن نبود. جانشین رئیس سازمان بسیج مستضفعین افزود: توفیق نوکری در عملیات بزرگ فرهنگی کشور را کسب کردیم و یقینا بدون عنایت خداوند، نمی توانستیم راهیان نور را به این نقطه برسانیم. وی افزود: این کار خیر یعنی خدمت در عرصه راهیان نور، بدون دعای پدر و مادران شما میسر نمی شد و باید قدردان این نعمت بزرگ باشیم. سردار فضلی خاطرنشان کرد ...