سایر خبرها
ماجرای یک دعوت/ میهمانی رئیس کمیته امداد به صرف ” دو پیازه آلو”
زیادی را پشت سر گذاشته ام. این مددجوی کمیته امداد با اشاره به شرایط حال حاضر فرزندانش می گوید: پسرم 16 ساله است و جزو نفرات ممتاز مدرسه اش است و یک دختر 4 ساله نیز دارم. وی در خصوص وضعیت اتاقی که اکنون به همراه مادر و دو فرزندش در آنجا زندگی می کند، می گوید: این خانه متعلق به اقوام پدرم است. زمانی که پدرم فوت کرد و آنها متوجه شدند که همسر من نیز از دنیا رفته است، موافقت کردند که ...
گفتگو با مادر شهید همت در خانه ای که هنوز عطر "ابراهیم" دارد
خانه ای که هنوز عطر ابراهیم دارد وقتی کوچه به کوچه و خانه به خانه این شهر که هیچ؛ دنیا تو را می شناسد. مثل یک مرد، محکم و استوار نشسته، اما توان ایستادن ندارد! انگار داغ ابراهیم قدرت راه رفتن را از او گرفته شاید هم کمری را خم کرده و ما خبر نداریم. حالا ما هستیم و مادر حاج محمد ابراهیم همت فرمانده لشگر 27 محمد رسول الله... و خانه ای که هنوز عطر تو را در خود دارد! انگار یک سیب اند که ...
سرگذشت هولناک پناهجویان ایرانی در دو جزیره
که قرض گرفته است. ابراهیم می گوید کسی که او را برده، نخستین بارش بود: آمده بود برادرش را بفرستد، دیده بود کاسبی خوب است و همزمان با کارهای برادرش، یک سری آدم دیگر را ببرد که کاسبی کند. من با 8 هزار دلار رفتم. 3هزار تا در ایران دادم تا من را به آدم پران معرفی کنند و 5 هزار دلار در اندونزی به آدم پران. ابراهیم به روندی که در مانوس و نائورو طی می شود می گوید گودالی که هرچقدر دست وپا می زنی بیشتر ...
عید امسال هر روز با کله گچی ها و میخی های محله گل و بلبل
دنیای رنگارنگی قد علم کرده است. از همان لحظه اول ورود به ساختمان، با دکورهای مختلف و چشم نواز مجموعه مواجه می شوم. نمی دانم چه تعداد کودک ایرانی هر روز چشم به تماشای این برنامه می دوزند، اما اینجا و در پشت صحنه، کودکانه بودن فضای کار کاملا محسوس است. از وسایل گوناگون صحنه گرفته تا لباس های گلدار و عروسک هایی که در گوشه ای منتظر نشسته اند تا به دست عروسک گردان بروند و جان بگیرند. از جمله تغییرات محله ...
لحظه تکان دهنده دیدار دلال و فروشنده کلیه
دلایلی که بیشتر آن به مشکلات اقتصادی برمی گردد، قصد فروش کلیه شان را دارند و از طرفی بیمارانی هستند که برای ادامه زندگی به کلیه نیاز مبرمی دارند .درباره فروش کلیه شرایطی وجود دارد که رضایت پدر، مادر و همسر نیاز است."از او درباره دلال ها سوال می کنم که می گوید:"من یک روز در محل خیریه چند دلال را دیدم که قصد دلالی داشتند اما آنها را از اینجا بیرون انداختیم .ماسعی خودمان را می کنیم تا مانع این گونه دلالی ...
دلالان سند 12 زندانی آزاد کردند
دختر و پسرم را برعهده بگیرم. برای همین به دنبال کار و درآمد مناسب می گشتم تا این که وقتی برای گرفتن وام به بانک رفته بودم با مردی جوان آشنا شدم. بعد از آشنایی، با او درددل کردم و از مشکلاتم برایش گفتم. او هم گفت می توانم در شرکتی استخدام شوم و درآمد مناسبی داشته باشم. من هم که به دنبال کار بودم، قبول کردم. می دانستم که رئیس شرکت وکیل دادگستری است. آنها از همان روز اول به من یک شناسنامه دادند و ...
چهره ها در شبکه های اجتماعی (417)
... این سلفی کمند امیرسلیمانی و پسرش ایلیا در دسته خودشیفترینگ قرار نمیگیرد و در فراتر از آن یعنی در دسته رَد دادگان عالم هنر - که پیش تر بار ها به آن پرداخته شده - قرار میگیرد. متاسفانه روز به روز شاهد تعداد بیشتری از چهره هایی هستیم که به این دسته اضافه میشوند. شاید باورتان نشود ولی فرمان فتحعلیان پسری 18 ساله دارد که دیروز تولدش بوده است. ضمن عرض تبریک به فرمان و پسرش ایلیا باید ...
زمزمه های کودکی که قلب پلاسکو را دوباره آتش زد
...> *قسمت بعدی برنامه پخش کلیپی از درد دل های مردم و حرف هایشان درباره فاجعه پلاسکو و شهدای آتش نشان است؛ حرف های دردناکی که هنوز هم بعد از چهل روز می تواند اشک را به چشم ها جاری کند؛ در بین پخش کلیپ صدای هقt هق گریه پیرزنی که بعدا معلوم می شود مادر یکی از شهدای آتش نشان است، عکاس ها و سالن را متوجه وسط سالن می کند؛ برادر شهید سعی می کند مادرش را که حالا زمزمه ای وای پسرم اش قلب سالن را آتش زده، آرام ...
اعجوبه 85 ساله مهابادی+عکس
داشتم از او می پرسیدم، اما در برخی دروس هم از او قوی تر بودم و من بودم که بعضی مباحث را برایش توضیح می دادم. دیدن این پدربزرگ و نوه برای دیگر دانشجویان هم جالب است و هم انگیزه بخش: اوایل وقتی تازه وارد دانشگاه شده بودیم حضور من در کلاس برای بچه ها جای تعجب داشت. وقتی من را به همراه نوه ام سر کلاس می دیدند می پرسیدند که چرا پدربزرگت را با خودت به دانشگاه آورده ای و باورشان نمی شد من هم ...
پی دی جیمز؛ ملکه جنایت!
...، از این که برای چاپ مورد قبول قرار گرفته شگفت زده نشدی؟ نه؛ اما خوشحال شدم. همیشه فکر می کردم اگر کتابی بنویسم، قطعا چاپ خواهد شد. این اتفاق هم افتاد و نخستین ناشری که کتاب را خواند، آن را برای چاپ پذیرفت. شاید بشود ماجرا را این جور هم دید که من آدم خوش شانسی بودم. نویسندگان بسیار خوبی را می شناسم که کشوهای میز کارشان پر از نامه های عودت کار است. بعد از موفقیت نخستین ...
مردم گله مندند
عباس شمسعلی اشاره:تبعیض و استفاده برخی افراد از موقعیت های ویژه که دیگران از آن محروم هستند یکی از معضلاتی است که قطعاً در تمام جوامع مورد نکوهش می باشد. این یک حس طبیعی است که هیچ کس دوست ندارد فرد دیگری با زیر پا گذاشتن حق او بدون صلاحیت و شرایط لازم به امتیازی ... عباس شمسعلی اشاره: تبعیض و استفاده برخی افراد از موقعیت های ویژه که دیگران از آن محروم هستند یکی از معضلاتی است که قطعاً در تمام جوامع مورد نکوهش می باشد. این یک حس طبیعی است که هیچ کس دوست ندارد فرد دیگری با زیر پا گذاشتن حق او بدون صلاحیت و شرایط لازم به امتیازی برسد که استحقاق آن را نداشته است. این امر ناپسند گاه در زندگی روزمره و شخصی ما اتفاق می افتد و گاه در ابعاد بزرگ تر و در زندگی اجتماعی. در این نوشتار با نگاهی به انواع تبعیض های اجتماعی نگاهی خاص به سیر رشد روزافزون این پدیده در بدنه اجرایی کشورمان طی سال های اخیر خواهیم داشت. اولین تجربه های شخصی از تبعیض از نوجوانی و شاید اندکی بعد و قبل از آن یکی از چیزهایی که مرا آزار می داد این بود که عده ای بدون تحمل سختی با پا گذاشتن بر روی حق و بدون رعایت عدالت به چیزی برسند که استحقاق آن را نداشتند. اگر بخواهم برجسته ترین مصداق های شخصی این موضوع را بیان کنم ضمن اینکه یادآوری آنها نیز هنوز تلخ و آزاردهنده است، باید به چند مثال اشاره کنم، شاید دیگران هم با این درد سال های نه چندان دور که شاید در برخی موارد هنوز هم وجود داشته باشد با من مشترک باشند. یکی از این موارد صف های خاطره انگیز دوران کودکی و نوجوانی ما در سال های دهه 60 و 70 است. صف هایی که خیلی ها با آن خاطره دارند و جالب اینکه فقیر و غنی در کنار هم در این صف ها حضور داشتند. هنوز نمی توانم ایستادگی مثال زدنی در صف های ترسناک نانوایی، اقلام متعدد کوپنی، پرداخت قبوض بانکی، صف شیر دولتی و... را از خاطر ببرم. صف هایی که شاید به اندازه یک خدمت سربازی از من و همدوره های من مرد ساخت و انصافاً امروز بخشی از ایستادگی و پایداری خود و هم نسلان خود را مدیون آن صفوف به هم پیوسته می دانم! هر چند آن زمان تحمل صف هایی که گاه تا چند ساعت از بهترین و شیرین ترین لحظات و روزهای عمر ما را می گرفت سخت بود اما در پایان هنگامی که پیروزمندانه با در دست داشتن فلان جنس کوپنی یا نان تازه، صفوف مردم همچنان منتظر را می شکافتیم و به سمت خانه می رفتیم گویی احساس دریافت مدال طلا در فینال کشتی المپیک آن هم پس از شکست دادن الکساندر مدوید قهرمان افسانه ای روس ها را داشتیم. اما سختی ایستادن در صف به جای خود، آنچه بیش از این سختی من و امثال من را اذیت می کرد تبعیض های وحشتناکی بود که در این صفوف بارها به چشم خود دیدیم و بغض در گلو فرو بردیم به امید آنکه یک روز هر چه فریاد داریم بر سر نانوا و بقال محل و یا آن کارمند بانک بکشیم. بله هنگامی که بعد از مدت مدید که در صف نانوایی بودیم، فلان آقای آشنا با نانوا با یک اشاره و در حالی که یک لبخند خیلی زشت بر لبش بود پیروزمندانه بدون ایستادن در صف به مقصود خود می رسید و یا هنگامی که قبض آب و برق در دست پشت باجه بانک از روی بیکاری همزمان با کارمند بانک پول های دریافتی و پرداختی وی را می شمردیم تا زمان زودتر بگذرد و نوبت ما شود، در یک لحظه در بانک باز می شد و فلان آقا گاه حتی بدون آمدن به سمت صف از پشت باجه به طور ویژه کار بانکی خود را ضمن احوالپرسی گرم با کارمندان و رئیس بانک انجام می داد، حس غریبی وجود ما را فرا می گرفت. یا زمانی که در صف شیر بیان ناامید کننده بقال محل، گوش ما را می نواخت که شیر دولتی تمام شده اما ساعتی بعد در حالی که شاهد رد و بدل شدن همان شیر مثلا تمام شده بین بقال و فلان مشتری بودیم دلمان به حال آن گاو بیچاره که خود نیز راضی نبود با شیرش این چنین بازی شود می سوخت. فلسفه تبعیض و پارتی بازی قصه پرغصه صف ها و تبعیض هایی که در ذهن کودکی و نوجوانی من و امثال من حک شده نمونه های دیگری هم دارد که بگذریم. اما من خیلی وقت ها اصل ماجرا را نمی دانستم. آن زمان نمی دانستم اسم این کارها دقیقاً چیست. شاید کم کم می فهمیدم به این کار پارتی بازی می گویند البته به گمانم آن موقع هنوز کلمه های ویژه خواری و رانت خواری اختراع نشده بود وگرنه اسم خوبی بودند برای آن کارها. اما بعد ها در صف های دیگر به برخی رابطه های فلسفی عمیق در پشت این کارها پی بردم. بعدها فهمیدم بسیاری از این به قول آن موقع پارتی بازی و به قول امروزی ها ویژه خواری ها خیلی هم بی حکمت و فلسفه نبوده است. چراکه وقتی بقال محل به صف نانوایی می آمد و بدون نوبت نان می گرفت فردا روزی نانوا هم به بقالی می رفت و شیر پنهان شده در اعماق یخچال مغازه را تحویل می گرفت. یا موقعی که کارمند بانک به نانوایی یا بقالی می رفت سریع کارش راه می افتاد پس آن بقال و نانوا هم در مراجعه به بانک نباید معطل می شدند و.... کم کم بود که فهمیدم در ویژه خواری هم باید رعایت یک سری اصول را کرد! به هرحال هرچه بود با گذشت زمان بسیاری از آن صف ها دیگر یا از بین رفت یا خلوت شد. دیگر مردم بیشتر برنج خور شدند یا نان صنعتی مصرف کردند تا نانوایی خلوت شود. خیلی از کارهای بانکی غیرحضوری شد تا من و امثال من وقت شریف بانک را نگیریم و جا برای مشتریان اصلی بانک باز شود. خدا را شکر جنس کوپنی هم از چرخه اقتصاد کشور محو شد تا نوجوانان امروز این مرز و بوم وقت عزیزی که باید صرف کلش آو کلنز بازی شود را بیهوده در صف از دست ندهند.(راستی ایستادن نوجوانان موبایل به دست و هدفون در گوش در صف جنس کوپنی عجب دیدنی می شد!) آپدیت ویژه خواری اما عجیب آنکه توقع و تصور ما از اینکه با از بین رفتن اقتصاد صف محور ریشه ویژه خواری و پارتی بازی کنده می شود اشتباه بود. برعکس هرچه که با گذشت زمان از صف خارج شده و وارد جامعه شدیم با ابعاد جدیدی از این پدیده آشنا شدیم. گویی ویژه خواری که روزی کابوس صف های افسانه ای ما بود داشت پا به پای ما بزرگ می شد. اگر یک روز دادن شیر دولتی به یک عده و محروم کردن دیگران از آن ویژه خواری بود کم کم می دیدیم که استخدام در فلان اداره و شرکت هم تکرار همان داستان بقال و نانوا است. یا روز دیگر دیدیم که پرداخت وام ازدواج همان حکایت شیر دولتی را داشت یعنی در حالی که برای خیلی ها منابع وجود نداشت برای دیگرانی با یک تلفن منابع سرازیر می شد. راستی اگر اشتباه نکنم این رئیس بانک پسر همان بقال محل است که شیر دولتی مردم به دست او بود و اگر درست ببینم آنکه بدون نوبت وام ازدواجش آماده می شود پسر همان نانوای محل است که روزی پدرش به پدر رئیس بانک نان رانتی می داد. بزرگتر که شدیم ویژه خواری هم که دیگر برای خودش مردی شده بود از سطح محلات و ادارات به سطح بالای اقتصاد و سیاست راه پیدا کرده بود. دیگر پیدا کردن رابطه رانت خوار و رانت دهنده کار راحتی نبود. دیگر بحث بانکی و نانوا نبود البته بانک بود نان هم بود، البته شیر تو شیر بود. با گذشت زمان دیگر با رانت خواری در پرداخت وام ازدواج خیلی احساساتی نمی شدیم بلکه پرداخت وام های نجومی آزارمان می داد. دیگر به جای شگفت زده شدن از رابطه رئیس بانک محل با نانوای محل، از اختلاس 123 میلیارد تومانی دهه هفتاد در بانک صادرات شگفت زده می شدیم. دیگر زد و بند عده ای با شهرام جزایری آن هم تا بدنه بالای مسئولان کشور مشمئزکننده بود نه پنهان کردن شیر دولتی. دیگر زد و بند های منجر به فساد اقتصادی سه هزار میلیاردی و دارودسته امیرمنصورخان، ضد حالمان بود. یا زمانی که امانت دار بزرگ ترین بانک دولتی کشور با غفلت مسئولان با انبوه رشوه دریافتی سر از کشوری دوردست درآورد دلمان می خواست از بقال محل حلالیت بطلبیم چرا که او شیر دولتی را پنهان می کرد اما بیژن خان تابعیت کانادایی اش را مخفی نگه داشته بود. زمانی که صرف نظر از اینکه بابک زنجانی در کدام دولت پدید آمد و در کدام دولت بدهکار کلان شد، در حال مشاهده عجز دستگاه های دولتی و قضایی برای وصول بدهکاری او انگشت به دهان ماندیم فهمیدم، بدهکارتر از همسایه ای که از قصاب محل مقدار کمی گوشت نسیه برده بود و توان پرداخت بدهی خود را نداشت نیز وجود دارد. زمانی که طی ماه های گذشته فهمیدم فساد در صندوقی که امانتدار پول معلمان بود و هزاران میلیارد تومان در بانک منسوب به این صندوق وام رانتی و بدون رعایت شرایط به نور چشمی ها پرداخت شده، ناخودآگاه یاد یکی از معلمانم افتادم که بعد از زمان مدرسه با پیکان سوپرخسته اش مسافرکشی می کرد. آنگاه که ماجرای فیش های نجومی مطرح شد یاد پدر خسته ای افتادم که دیگر کوپنی هم ندارد تا برای فرزندان ضعیف خود کمی گوشت یخ زده تهیه کند و بدتر از آن پدری که نه تنها در فیش حقوقی خود حق اوقات فراغت فرزندان ندارد بلکه چند وقت است دیگر فیش حقوقی هم ندارد آخر به دستفروشان در کنار خیابان و مترو که فیش نمی دهند. وقتی شنیدم که رئیس جمهور محترم از اشتغال زایی سخن می گوید یاد مدیرانی افتادم که یک روز در این کشور بیکار نمی مانند، مثلاً روزی نماینده مجلس هستند و آنگاه که با عملکرد درخشان خود دیگر فرصت انتخاب شدن را پیدا نمی کنند مدیر عامل فلان شرکت یا مشاور فلان وزیر و یا معاون فلان دستگاه می شوند در این حال است که یاد پدران و جوانانی می افتم که هر روز به امید کسب روزی از خانه بیرون می روند تا در سر گذرها، چهارراه ها و میادین کسی آنها را برای کارگری روزمزد ببرد. وای خدای من اگر این مرد امروز سر کار نرود شب کودکانش چه خواهند خورد؟ اگر این مرد کار مناسبی پیدا نکند تکلیف جهیزیه دخترش چه می شود؟ کدام اولویت؟ وقتی دیدم نمایندگان مردم به جای تلاش در جهت حل مشکلات کارگران و طبقات محروم جامعه وقت شریف خود را برای تعیین حقوق مدیران آن هم با یک عالمه صفر صرف می کنند یاد جوان روستایی نابینایی افتادم که با من در دفتر روزنامه تماس گرفته بود و می گفت تنها درآمدش یارانه است و حتی به دلیل از بین رفتن سرمایه خودکفایی که بهزیستی به او داده از حمایت این سازمان هم خارج شده است. یاد پیرمردی که از خمین با ما تماس گرفت و کل در آمدش را 45 هزار تومان اعلام می کرد. بله دیگر خیلی وقت است رانت خواری در صف شیر و نان از ذهنم خارج شده و اگر هم یادم بیاید دیگر یک خاطره دور است. به کجا چنین شتابان؟ وقتی که عده ای از مدیران با مصوبه قانونی برای خود حقوق های آنچنانی تعیین می کنند این سوال در ذهن من ایجاد می شود که چرا خیلی وقت ها برای یک کمک 100 هزار تومانی به یک فرد نیازمند در ادارات و سازمان های ما دستور العمل لازم صادر نشده است و مصوبه ای نیست؟ وقتی می شنوم و می خوانم که یک آقازاده در زمان دانشجویی پس از سفارش پدر مرحومش برای داشتن یک کار سرگرم کننده دانشجویی به عضویت هیئت مدیره یک شرکت مهم نفتی منصوب می شود، یاد جوانان تحصیل کرده اما بیکار می افتم که عرصه بر آنها تنگ شده و بعضاً مشغول کارهای خدماتی شده اند. ضمن اینکه بماند همین آقازاده بعدها چه کرد و چه شد. وقتی فرزندان برخی مسئولان برای تحصیل عازم کشورهایی چون انگلیس خبیث، روباه پیر و مهد استعمار! می شوند، یاد کودکان و نوجوانانی می افتم که در سن مدرسه هستند اما هر روز در زمانی که دیگران در حال تحصیل هستند مشغول دستفروشی در مترو می باشند تا کمک خرج خانواده خود باشند. وقتی خانه های اعیانی برخی مسئولان را می بینم که تصور به دست آوردن پول این خانه از حقوق بخور و نمیر! مدیریت دور از ذهن می باشد، یاد آن جانباز قزوینی می افتم که به علت ناتوانی در کار کردن و عقب افتادن قسط های مسکن مهر، خانه اش در حال مصادره توسط بانک بود و دردمندانه با ما تماس گرفت و اگر کمک افراد خیر نبود الان معلوم نبود در کجا باید زندگی می کرد؟ وقتی بختک برخی مسئولان بر سفره غنایم انقلاب را می بینم یاد آن رزمنده ارتشی می افتم که برای من نامه فرستاد تا بگوید چرا بعد از اینکه تمام دوران دفاع مقدس را در جبهه ها بوده امروز با اندک حقوق بازنشستگی سهم و امتیازی در این انقلاب ندارد. یاد آن جانبازی که نامه او به رئیس جمهور یازدهم بهمن امسال در کیهان چاپ شد که چرا علی رغم ادعا برای رونمایی از حقوق شهروندی خدمت به جانبازان حال خوشی ندارد و آیا خدمت به جانبازان جزو حقوق شهروندی نیست. یکی از اعتراض های این جانباز نحوه رفت و آمد جانبازان برای مداوا و هزینه حمل و نقل آنها بود، اما عجیب اینکه چند روز پیش فرزند این جانباز با من تماس گرفت و از جان باختن پدر جانبازش طی سانحه رانندگی خبر داد. این حادثه زمانی رخ داده بود که این جانباز با خودروی شخصی برای گرفتن یک ام.آر.آی از سمنان به تهران آمده بود و در راه بازگشت دچار تصادف شده و جان باخته بود. وقتی زندگی سراسر با بهترین زیستن برخی مسئولان را می بینم یاد مادر عباس، جوان معلول و عقب افتاده ذهنی می افتم که زیر بار نگهداری از فرزند خود عاشقانه و مادرانه پیر شده بود و حتی حس مادریش اجازه نمی داد با وجود مشکل مالی فرزندش را از خود دور کند و به مراکز نگهداری بسپارد. یاد گله های او از مسئولان بهزیستی می افتم که می گفت: چرا مکان تفریحی ویژه ای برای افراد کم توان ذهنی وجود ندارد . البته شاید مسئولانی که خیلی امکان رفاهی دارند بیش از اندازه جلوافتاده ذهنی هستند؟! وقتی رگ های بیرون زده فلان آقا را می بینم که در پاسخ به اعتراض مردم و برخی دلسوزان پس از تصویب سقف حقوق مدیران در مجلس بر افروخته شده بود، یاد مادر و دختر کوچکش می افتم که صبح تا شب در ورودی مترو فال می فروشند. چرا با دیدن این مادر و دختر و هزاران نفر مثل او رگی بیرون زده نمی شود. بالا رفتن حقوق با درجه کولر گازی! چرا اعتراض به مصوبه مجلس در تعیین حقوق مدیران به بهانه آنکه بخشی از این افزایش ویژه مخصوص مدیران در مناطق دورافتاده و بد آب و هوا است محکم پاسخ داده می شود اما کسی نمی گوید حال که افزایش درجه کولرگازی مدیر در مناطق بد آب و هوا باعث بالا رفتن حقوق او می شود چرا از این پول ها صرف رفع محرومیت مردم این مناطق مثل بهداشت و درمان، آب سالم، بیکاری و... نمی شود (ضمن احترام به مدیران لایق و کارگران زحمتکش مناطق محروم و بد آب و هوا). چرا آن مامور که در نقطه صفر مرزی حافظ امنیت و آسایش کشور و مردم است و گاه جان خود را نیز در این راه از دست می دهد از این بذل و بخشش های ویژه بی نصیب است؟ چرا این پول ها صرف رفع مشکل ریزگردها در خوزستان و سیستان نمی شود. حتما مدیری که در فضای غبار آلود خوزستان مدیریت کند حقوق بیشتری می گیرد؟ ویژه خواری با ارزش های انقلاب ما بیگانه است آری دیگر به طور کامل معنی ویژه خواری برای من تغییر پیدا کرده است. راستی چقدر ویژه خواری زود چهره عوض کرد و چه زود رشد کرد. شاید عده ای بگویند ویژه خواری همیشه بوده و مختص دیروز و امروز نیست، اما برای ما که صاحب یک انقلاب ارزش مدار هستیم زیبنده نیست که امروز شاهد ویژه خواری و رانت خواری و تولد طبقه ای اشرافی از مدیران باشیم. هرچند انصافاً در کشور ما همچنان مدیران انقلابی و دلسوز که در پی خدمت و انجام وظیفه هستند وجود دارند و تعداد آنها نیز کم نیست، اما فراموش نکنیم یکی از محوری ترین مطالبات مردم ما که منجر به انقلاب اسلامی شد مبارزه با اشرافی گری و رانت خواری اصحاب قدرت بود. اگر ریخت و پاش و ثروت اندوزی از مسئولان و درباریان در زمان طاغوت منکر و غیر قابل تحمل بود، امروز و در بستر یک نظام اسلامی به مراتب این امور ناپسندتر و زشت تر است. البته اشکال کار در اهداف و تئوری انقلاب ما نیست بلکه به همان اندازه که مسئولان ما از ریل و مسیر انقلاب فاصله گرفتند دچار لغزش و ضربه زدن به انقلاب شدند و دقیقاً چون مردم ما عملکرد این افراد را با خط مشی انقلاب می سنجند از آنان دلخور هستند. امروزه متاسفانه برخی از مسئولان و نه همه آنها از انقلابی گری تنها لابی گری را خوب اجرا می کنند و این باعث خدشه به چهره نورانی انقلاب اسلامی شده است. در طول عمر با برکت انقلاب اسلامی امام خمینی (ره) و خلف صالح ایشان چه با عملکرد خود و چه با گفتار و تذکر دلسوزانه خط مشی اصلی انقلاب و انقلابی گری را ترسیم کرده اند، اما گویی برای برخی تنها پست و مسئولیت در این نظام فرصتی برای زراندوزی شده است، امر مذمومی که بارها در بیانات امام راحل و رهبر انقلاب نسبت به عواقب هولناک آن هشدار داده شده است. چرا چنین شد؟ به راستی چه شده است و کجای راه را اشتباه آمده ایم که امروز زراندوزان متصل به قدرت ذخیره نظام خوانده می شوند و فرزندان رشد یافته با حق اوقات فراغت نجومی، این زراندوزی را حق می دانند. نکته مهم این است که با وجود صدور فرمان 8 ماده ای رهبر انقلاب در مبارزه با فساد در سیستم اداری و اقتصادی کشور هیچگاه شاهد اجرایی شدن درست این فرمان مهم نبوده ایم. در اینجا علاقه ندارم به این موضوع بپردازم که این خوی اشرافی گری در بین برخی مدیران و ویژه خواری افراد متصل به قدرت از کجا و چه زمانی و در کدام دولت شروع شد چرا که با این تفکر دوباره محدود به بازی های سیاسی شده و از اصل ماجرا دور می شویم هر چند در این مورد شواهد و مسائلی هست که در جای خود باید به آنها پرداخته شود، اما واقعیت این است که مردم ما امروز خسته از عملکرد برخی مسئولان فارغ از جناح بندی ها و دولت های مختلف این انحرافات را پای نظام می نویسند. پدر و مادری که چند فرزند تحصیل کرده بیکار دارد که سن ازدواج آنها در حال گذشتن است، پدری که در تهیه جهیزیه دخترش درمانده شده، مردی که کار مناسبی ندارد و عملاً بیکار است، کارگری که از عهده اجاره خانه خود برنمی آید، پیرمردی که حقوق بازنشستگی کفاف خرج و مخارج زندگی اش را نمی دهد و مجبور است دستفروشی کند، خانواده ای که در تامین مخارج عضو بیمار خود مانده است، جوانی که نمی تواند سرپناهی برای تشکیل خانواده مهیا کند و بسیاری دیگر از مردم طبقه محروم جامعه کاری به عملکرد این دولت و آن دولت ندارند، بلکه عملکرد بد برخی مسئولان را داخل نظام و انقلاب می دانند. صد افسوس که این اقشار که صاحبان اصلی این انقلاب هستند هنگامی که برخی ویژه خواری ها، حقوق های نجومی و ثروت اندوزی وزیران هزاران میلیاردی که فقط از قبل زیست طولانی آنها در فضای مدیریتی کشور به وجود آمده را می بینند، دیگر تحمل این سختی ها برایشان صدچندان سخت می شود. چه باید کرد؟ اکنون که هنوز این معضلات در بدنه اجرایی کشور علی رغم تعدد مصداق های عینی همه گیر نشده است، بر مسئولان دلسوز و انقلابی، قوه قضائیه، قوه مجریه و نمایندگان آزاده و مردمی واجب است که با بهترین راهکار یا وضع قوانین سختگیرانه و البته به دور از حزب بازی و قبیله گرایی این آفت خطرناک که به جان درخت تنومند انقلاب افتاده است را مهار کنند تا مردم و آیندگان از میوه شیرین این درخت تا همیشه بهره مند شوند. یادی از شهدا چند روز پیش که تعدادی از خانواده های معظم شهدای مدافع حرم مهمان موسسه کیهان بودند، با نگاه به چهره معصوم کودکان و فرزندان این شهدا دردی جانکاه در قلبم رسوخ کرد و با خود پرسیدم مسئولان غفلت زده ای که اسیر چرب و شیرین دنیا شده اند چه پاسخی به این فرزندان شهید و البته خود شهیدان مدافع حرم و شهدای دفاع مقدس دارند که نه تنها اسیر این ظواهر متعفن نشدند، بلکه جان خود را برای حفظ امنیت و آسایش این مرز و بوم و دفاع از انقلاب اسلامی فدا کردند. مردم گله مندند چرا باید کار به جایی برسد که رهبر انقلاب پس از دفعات زیاد که مسئولان را به رعایت حال مردم و انجام درست وظایف دعوت کردند نهیب برآورند که مسئولان بدانند مردم از عملکرد آنها گله مندند. البته مردم همواره در هر زمان پای کار انقلاب بوده اند و در دفاع از ارزش ها و اصل انقلاب کم نگذاشته اند اما حق دارند از سوء مدیریت ها و زراندوزی های برخی مسئولان رنجیده باشند. نکته پایانی مدیران و مسئولان بدانند عملکرد امروز آنها دیر یا زود در ترازوی عدل الهی مورد بازخواست قرار می گیرد. در کتاب وسایل الشیعه آمده است: امام صادق(ع) به نقل از پدران خود روایت کرده که رسول خدا(ص) فرمود: با خبر باشید هر کس ریاست جمعی را به دوش گیرد، روز قیامت با دستان به گردن زنجیر شده می آید، پس اگر در بین آن مردم بر اساس فرمان خداوند عمل کرده باشد، خداوند آزادش سازد، ولی اگر به ظلم و ستم رفتار کرده باشد، به جهنم روانه کرده و جهنم بد بازگشت گاهی است. ...
راز ناپدید شدن دختر 13 ساله
داد دست چپ مادربا آن بریده شده است. در بازرسی از خانه نیز دفترچه خاطرات زن جوان پیدا شد که دست نوشته هایی از اوهم به دست آمد. دست نوشته ها نیز از وضعیت نامطلوب زندگی شان حکایت داشت. در تحقیقات صورت گرفته مشخص شد زن جوان به خاطر اختلاف های شدید خانوادگی از همسرش جدا شده و به همراه پسر خردسال و دختر 13ساله اش زندگی می کرد. اما اثری از دختر 13 ساله اش- ریحانه- وجود نداشت. ...
روایتی درباره دخترهای فراری در ترمینال غرب
جنوب تهران زندگی می کند. دختر هر روز از برادر بزرگترش کتک می خورد. بازویش را نشانم می دهد؛ کبود کبود است. با صدایی پر از بغض می گوید: خسته شدم از این زندگی، می خوام برم یه جای دور زندگی کنم. برای خودم کاری دست و پا کنم.هر روز کتک، هرروز دعوا. دیگه تحمل ندارم. خواهر 30 ساله، اما تنهایش نگذاشته و با دمپایی تا ترمینال دنبالش دویده. می داند اگر برود، سرنوشت نامعلومی دارد: حرف توی گوشش نمی ره، برادرم ...
محاکمه قاتلان قمه کش/ آدم کُشی با تفنگ ساچمه ای در تهران/قصاص نامادری جنایتکار و برادرش/پاین غم انگیز ...
تهران یک زن میانسال و برادرش را به اتهام مشارکت در قتل دختر 16 ساله به قصاص محکوم کردند. به گزارش خبرنگار حوادث ایران ، در این جنایت که 9 سال پیش در یکی از خانه های جنوب شهر تهران اتفاق افتاد، دختر نوجوانی به نام نرگس - 16 ساله - در اتاق خوابش کشته شد. پس از انتقال جسد به پزشکی قانونی مشخص شد او به خاطر خفگی جان باخته است. در جریان تحقیقات تخصصی، نامادری دختر نوجوان که در محل جنایت حضور داشت ...
آنا آخماتووا، صدای تراژیک روسیه
دستگیر کردند. مادر برای رهایی پسر، که می دانست به “گناه” مادرش مجازات می شود، هر تلاشی می کرد و به هر دری می زد: هفده ماه تمام تمنا کردم که به خانه برگردی به پای جلادان افتادم. آه پسرم، ای وحشت من، و در این آشوب وحشتناک نمی توانم بفهمم دیگر چه کس حیوان و چه کس انسان است تا روز اعدام چقدر مانده است؟ پسر با این که سه سال در جبهه نبرد با ...
زندگی تلخ رخساره و پسر بیمارش در یاسوج/گذران زندگی با 45 هزار تومان/ شوهری که رخساره را به خاک سیاه ...
به گزارش ایران ویج به نقل از شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از صبح زاگرس ، مظلومیت زنان و دختران همه جا قابل دیدن است زنان بخاطر روحیه ظریفی که دارنتد زود می شکنند، زود فریب می خورند و زود باید کنار بروند مردان زیادی در استان کوچک کهگیلویه و بویراحمد هستند که به بهانه های مختلف همسرشان را آزار می دهند افزایش 56 درصدی همسرازاری در این استان نشان از مظلومیت زنان دارد زنانی که همه وجودشان را برای ...
بازیگر زنی که حیوان خانگی اش یک آهو بود! + تصاویر /این دختر 13 ساله تهرانی پس از مرگ مادر و برادرش ...
بازیگر زنی که حیوان خانگی اش یک آهو بود! + تصاویر ------------------------------------------------------------------------ دام شیطانی 3 مرد برای جوان دانشجو +عکس ------------------------------------------------------------------------ این دختر 13 ساله تهرانی پس از مرگ مادر و برادرش ناپدید شده است+عکس ----------------------------------------------------------------------- عکس: ژست رامبد جوان با یک بیل ----------------------------------------------------------------------- به آتش کشیدن 4 مسجد و مرکز اسلامی در آمریکا طی 7 هفته ...
سرنخ قتل مادر و کودک در دست دختر گمشده
تلاش ها برای یافتن دختر نوجوانی که شاهد قتل مادر و برادرش بوده بار دیگر به جریان افتاد. به گزارش ، روز 21 مرداد سال 89 بود که مأموران کلانتری 140 باغ فیض از ماجرای مرگ تلخ مادر و پسربچه ای در خانه شان در شهرک فرهنگیان حوالی خیابان آیت الله کاشانی با خبر و راهی محل شدند. مأموران در محل حادثه که طبقه دوم آپارتمانی بود با جسد زن جوانی و پسر خردسالی روبه رو شدند که بررسی جسد ها حکایت از آن ...
صیغه خواهر برادری با نامحرم چگونه است؟
اعمال عید غدیر آمده است، هرگز بین زن و مرد نبوده و میان دو جنس مخالف واقع نمی گردد و با جاری شدن آن بین دو مرد نیز، خواهر هر کدام به سبب آن به دیگری محرم نمی شود. نامحرم های فامیل آیت الله مکارم شیرازی : غیر از پدر و مادر و خواهر و برادر، عمه و عمو، خاله و دایی، جد و جدّه، برادرزاده و خواهرزاده، زن پدر و زن پسر، دختر زوجه ای که با او عروسی انجام شده، فرزندان و نوه و نتیجه ها ...
پرچم برادرش را زمین نگذاشت
از 29سال در کنار برادرش آرام گرفت. سیمای شهادت هنوز هم به آخرین دیداری که با همسرش داشته فکر می کند؛ روزی که دست در دست یکدیگر، همراه با دختران شان در راهپیمایی 22 بهمن شرکت کردند. بعد از پایان راهپیمایی نگاه ها به هم گره خورد. جدایی پدر از دخترانش بسیار سخت بود اما اطمینان داشت که آنها را به دست کسی می سپارد که برایشان هم پدر خواهد بود، هم مادر. معصومه میرزاخانی، همسر سردار ...
روزی صد مهمان داریم
دستور پخت اصیلی که دارند و به قول معروف سینه به سینه از مادربزرگ به مادر و از مادر به دختر می رسند، در زندگی ماشینی امروز به طور کلی در حال فراموش شدن هستند. همه این موارد در کنار هم باعث شد تا انگیزه بیشتری برای ایجاد این رستوران در من شکل بگیرد. قبل از این هم رستورانی داشتید؟ من تحصیلکرده رشته مدیریت امور بانکی هستم و در صنعت خودرو مشغول به کار بودم. اما حدود 2سال هم مدیریت ...
مانور تجمل با شیشه شیر طلایی 25 میلیون تومانی!
سلامانه : وارد شدن اجناسی چون پستانک و شیشه شیرهای طلا به بازار را می توان کالایی شدن محبت نام گذاشت. عشق، دوستی، محبت و علاقه انواع مختلفی دارند، علاقه به معشوق، علاقه به دوست، علاقه به والدین و عشق پدر و مادر به فرزندان. این علاقه ها طی تاریخ فرهنگی بشر در تقابل با مسائل مالی ارزشیابی می شدند و همواره در مورد معنویت و مادیت به عنوان دو حوزه جداگانه صحبت شده است. روزنامه ایران می ...
دخترکان دو قلو پرستار مادر در روز زایمان شدند+ تصاویر
ایران آنلاین /به گزارش ایران آنلاین به نقل از دیلی میل، " چانتل ادموند" 26 ساله مادر این دختران 8 ساله که با تولد نوزادش شوکه شده بود از کمک های دخترانش هنگام زایمان سخن گفت. " چانتل " در این باره گفت :" با کمک دختران دوقلویم توانستم برادر کوچکشان را به دنیا آورم. هنگام تولد دخترانم حوله و آب گرم و دیگر وسایل را آماده کردند و من فرزندم را روی زمین به دنیا آوردم . در همین زمان تیم اورژانس نیز سر رسید و همه چیز ختم به خیر شد . تیم اورژانس ناف بچه را بریدند و پسرم اکنون در سلامتی کامل در کنار دخترانم زندگی شادی داریم ." --- --- --- ...
همه چیز درباره شبکه جنجالی افق
شغلی نبوده است و یافتن جایگاه هویتی است. وقتی زن ازدواج می کند و از همسرش راضی باشد و احساس خوشبختی کند به محض تولد فرزندش کارهای فرزند و رسیدگی به او و مسائل خانوادگی باعث می شود تا زن احساس کند تمایلی به کار کردن ندارد. مسائل خانواده باعث شده که این زن احساس کند دیگر تمایلی ندارد که کار کند اینکه بچه اش را صبح بیدار کند و بگذارد پیش مادر یا مهدکودک را نمی خواهد. طبیعت زنان این است که کار نکنند ...
من از کمد داخل اتاق خواب دیدم که با خواهر 16 ساله ام چه کردند! + عکس
شد اما برادرش 40 روز بعد پرده از راز این جنایت برداشت و هر دو به اتهام مشارکت در قتل تحت تعقیب قرار گرفتند.در حالی که نامادری در بازداشت بود، برادرش با قرار وثیقه آزاد شد. چندی قبل محاکمه آنها در شعبه دهم دادگاه کیفری به ریاست قاضی قربانزاده و با حضور قاضی ملکی و قاضی اسلامی - مستشاران دادگاه - برگزار شد اما در جلسه دادگاه هر دو متهم منکر قتل شدند تا اینکه پسر 16 ساله این زن راز جنایت مادر و دایی ...
با شک به گذشته بنگر*
وحشت در دل بچه ها با انتشار کتاب هایی با عنوان هایی مثل ابر سیاه هزار چشم ؛ داستان بیمارگونه ای که ابر سیاه هیولا مانندی با هزار چشم جلوی خورشید را گرفته و مانع تابش آن به آدم ها شده و حالا آدم ها باید بروند به جنگ این ابر. خب مسخره بود. برای همین است که من خوشحال نیستم که دوتا از کتاب هایم عنوان کتاب بچه ها را دارند. من آن ها را برای بچه ها ننوشتم بلکه ناشر آنها را به عنوان کتاب بچه ها منتشر کرد چون ...
علت همجنس گرایی زنان چیست؟
نوزاد در اشخاص همجنس گرا و دگرجنس گرا یکسان است و این تفاوت مربوط به قبل از تولد می شود. از دیگر عوامل زیستی موثر بر همجنس گرایی ترتیب تولد برادران است، به این معنا که در مادرانی که پسران فراوانی به دنیا آورده اند، احتمال همجنس گرا شدن پسر بعدی هر بار بیشتر می شود. این ارتباط احتمالا نشان از تاثیر سیستم ایمنی بدن مادر بر مغز جنین پسر دارد که باعث می شود ساختارهای جنسی مغز جنین تحت تاثیر ...
پایان سرقت های مسلحانه 2 گانگستر
افسر تحقیق گفت: من بیمار بودم و امروز قرار بود همراه دختر و نوه ام به مطب پزشک بروم تا او عکس ام آرای مرا بررسی کند. زمانی که سه نفری سوار خودرویمان شدیم، دو مرد جوان که یکی از آنها کوله پشتی بردوش داشت، به سمت خودرویم آمدند. ابتدا گمان کردیم آنها قصد پرسیدن نشانی دارند. در همین موقع یکی از آنها سلاحی را از کوله پشتی بیرون آورد و روی شقیقه ام گذاشت. بشدت شوکه شده بودم. با التماس از او و همدستش ...
روایت مدیرکل امور اتباع استان از ازدواج مردان ایرانی با زنان خارجی
به گزارش ایسنا، محمد عجمی امروز 15 اسفندماه در کارگروه تخصصی بانوان و خانواده استان که در محل سالن جلسات اداره کل امور اتباع خارجی برگزار شد، با اشاره به اینکه به محض ازدواج مرد ایرانی با زن خارجی، زن به تابعیت جمهوری اسلامی درمی آید و فرزندان حاصل از این ازدواج از بدو تولد شناسنامه ایرانی می گیرند، اظهار کرد: به دلیل خلاء قانونی پس از جدایی هم دختر به تابعیت ایرانی باقی می ماند. وی ...
دختری که عجیب ترین سلفی جهان را گرفت (+عکس)
تصویر دختری که عجیب ترین سلفی جهان را گرفت به گزارش راهنمای سفر من به نقل از جام جم آنلاین، در عکس سلفی که وی از خود گرفته است شبح یک مرد با یک کلاه و پیراهن رنگی در حالی که لبخند بر لب دارد، دیده می شود. این دختر همراه پدربزرگ و برادرش از ماهی