سایر منابع:
سایر خبرها
جزئیات قتل مرد سالمند توسط دخترخوانده و دامادش
مقتول را درون آن انداختم و با کمک دو کارگر به کارگاه خودم در پاکدشت بردم. آنجا بشکه را پر از اسید سولفوریک کردم و جسد چند ماه داخل آن بود. بعد هم با کمک یکی از کارگرانم، بشکه را داخل رودخانه فصلی در حوالی قرچک انداختیم. در این دو سال هیچ شبی را راحت و بدون عذاب وجدان نخوابیده ام. با اعترافات عاملان قتل پدرخوانده آنها با دستور بازپرس شعبه سوم دادسرای جنایی برای تکمیل شدن تحقیقات در اختیار پلیس آگاهی قرار گرفتند. اخبار حوادث - جام جم ...
لحظه وداع به پسرمان گفتیم از پشت سر تیر نخور!
، با این وجود مشکلی با رفتنش نداشتید؟ بله. مطمئن بودم که شهید می شود و این احساس را نیز داشتم. وقتی خواست به سوریه برود به او گفتم: تو شیعه امام علی(ع) هستی و سرباز ولایت، دوست دارم در مقابل سلفی ها مصداق بارزی از ذوالفقار ولایت باشی و نباید از پشت سر تیر بخوری. پسرم متوجه شد منظورم چیست و اتفاقاً مردانه هم جنگیده و مردانه هم به شهادت رسید. بنده به عنوان یک پدر، چه آن زمان که خودم در جبهه ...
مبعلی: استقلال پیشنهاد بدهد به آن فکر می کنم
؟ مربیگری را خیلی دوست دارم. همواره هم به کارها، رفتارها و تصمیمات مربیانم دقت می کردم اما بعید می دانم. بعد از خداحافظی از فوتبال می روم و دیگر پشت سرم را هم نگاه نمی کنم! چرا؟ اتفاقاً علی کریمی هم عین حرف تو را می زد و می گفت روحیاتم با این فوتبال و آدم هایش سازگار نیست! شاید هر 30 سال یک بار فوتبالیستی مثل علی کریمی پیدا شود. دلیل این حرف علی کریمی را نمی دانم اما خودم فکر می ...
سحر قریشی و رازهای خانوادگی اش
هموطنان خودم مورد فحاشی قرار گرفتیم. ما هم مانند بقیه افراد این جامعه برای پولی که دریافت می کنیم زحمت می کشیم. برخی خیلی راحت به خودشان اجازه می دهند و بدترین حرف ها و تهمت ها را در فضای مجازی عنوان می کنند. این دوستان وقتی در شرایط ما قرار بگیرند مطمئن هستم که نمی توانند یک روز تحمل کنند، مصداق این است که آواز دهل شنیدن از دور خوش است. . . راز تنها شدن هنرمندان. . . این مسائل ...
خانه مان را ساواک به آتش کشید
داد با خبر می کردم. من که دلتنگ و نگران حالش شدم نامه دیگری نوشتم و گفتم حال دخترمان خوب نیست. چند روز بعد، ده روز مرخصی گرفت و بدون اطلاع آمد. نمی دانستم چطور دروغی که گفتم را توجیه کنم. سرم را به زیر انداختم و گفتم: نگران حالت بودم و مجبور به دروغ گفتن شدم. در این مدت کوتاه مرخصی اش، به دیدار خانواده هایمان رفتیم. از تمام اطرافیان و اقوام حلالیت گرفت و خداحافظی کرد. برایم از ...
شهدا از مقابله با آمریکا می گویند
...، گفتم ما همان نان و پنیر خودمان که توی این مملکت به دست می آید بخوریم. خدا هم توی این دو ساله برکت داده است، مژده باد بر امام تا الآن محصول گندم ایران نسبت به سال گذشته بسیار عالی تر شده. ان شاءالله سیاست ما بر این است که اگر قرار شد روزی همهٔ مردم نان خالی نوش جان کنند ولی با آمریکا بجنگند، بجنگند... آخرین بار سفیر انگلیس اوقاتش تلخ شد و گفت: آمریکا دخالت نظامی خواهد کرد. گفتم: ما از خیلی ...
نقد و بررسی آرای مدعیان مهدویت
این که کتاب سرورمان ابالحسن علی بن موسی الرضا(ع) باشد. (خمینی، بی تا: ج1، 300) آیت الله گلپایگانی نیز چنین نوشته است: روایت فقه الرضا قابل اعتماد نیست؛ چرا که هم چنان که بارها تذکر داده شد، استناد این کتاب به سرورمان امام رضا(ع) معلوم نیست. (مقدس، بی تا: ج1، 112) ثالثاً بر فرض که ما نسخۀ موجود فقه الرضا را معیار قرار دهیم دلیلی وجود ندارد که مهدی های پس از امام مهدی ...
تأثیر مناجات رمضان بر عراقی ها
یه گزارش دولت بهار، سرزمین ما پر از جوانانی است که برای رسیدن به معبودشان و شنیدن آواز پر جبرییل خانه و کاشانه را رها کرده و عازم بیایان های عشق شده اند تا هم فرمان خدا را در باب جهاد با دشمنان دین لبیک گفته و هم گامی به محبوبشان نزدیک ترشده باشند. حاج مرتضی متذکر یکی از آن جوانانی بود که جهت پاسداری از اهداف انقلاب اسلامی و اطاعت از فرمان بزرگ مصلح قرن بیستم، حضرت امام خمینی(ره)وارد بسیج شد، در ...
شورا نیازی به مشاور رسانه ای ندارد/ دیارمیرزا رسانه ای ولایتمدار و متعادل است/ثابت قدم نباید خودش هم فکر ...
است نسبت به وظایف نظارتی خود به درستی عمل نماید. ثابت قدم نباید خودش هم فکر کند و هم عمل وی ثابت قدم را فردی پرتحرک ,پُر جنب و جوش و با تجربه خواند و گفت:در همان روزهای نخست پس از انتخاب ایشان به عنوان شهردار گفتم که آقای ثابت قدم نباید خودشان هم فکر کنند و هم عمل !ایشان باید اجازه دهند که شورا فکر کند و سپس آقای شهردار برای انجام کارها برنامه ریزی نمایند. اکثریت ...
رییس جمهور عاشق، در بیان مصطفی ملکیان
. وی افزود: این معنایش این است که هر کس که بخواهد در کف عمل خوب قرار بگیرد، باید خودش را با دیگران برابر ببیند و برابر دیدن خودم با شما، کار تلخی است. از آن جا که انسان در دنیای خودش، مهم ترین موجود است، برایش تلخ است که به وی بگویند در دنیای واقعی باید خودت را با همه مساوی است. پیش فرض انسان شناختی عدالت ملکیان درباره پیش فرض انسان شناختی عدالت گفت: عدالت، یک پیش فرض ...
مروری بر خاطرات شهدای ماه مبارک رمضان
می کنن. روبه رو را نگاه کردم. چند تانک عراقی داشتند به خاکریزمان نزدیک می شدند. فاصله شان هر لحظه کم تر می شد. اولین تانک به سی چهل متری مان رسیده بود. نفسم بند آمده بود. احساس می کردیم چند دقیقه ی دیگر اسیرمان می کنند. بدنم سُست شده بود. با رنگ پریده منتظر رسیدن عراقی ها بودم. با ناامیدی سرم را به طرف انتهای خاکریز چرخاندم. یک هو دیدم یک نفر، سوار بر یک موتور تریل قرمز رنگ با سرعت زیاد، گرد و ...
آزمودن زندگی در کنار رودخانه کن
، چه بیماری های عجیب و چه چیزهای غریب و سندروم های کج وکوله و مالیخولیاهای بی هوا و... گفتم: بعد از پل، اولین خیابان را برو راست. من نمی فهمم چرا به این جا چسبیده اید. تنهایی که نمی شود، باید دسته جمعی رفت. می گویم: دوباره راست. تو که قبلا آمده ای این طرف ها. حافظه ات تعطیل شده! هوای تازه انگار مغزت را فاسد کرده. دم سوپرمارکت نگه می دارد. می گوید: برای خودم شیرقهوه ...
فانی باقی ماند
هر فرهنگی نمی شود. کوچکی نژاد اضافه کرد: این در حالی است که به بیش از 20 نفر از این وزارتخانه خودروی آخرین سیستم هدیه گرفته اند و کسی که این صندوق را مدیریت می کند در زمان وزارت خود برادر خود را به عنوان رئیس این صندوق گذاشت که منجر به فساد مالی در آن شد تا جایی که امروز تحقیق و تفحص از آن در دستور کار نمایندگان قرار دارد. نایب رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس همچنین خطاب به ...
کارتن خوابی زنانه در شب های پایتخت
...، تو رابه امام حسین... دوید و رفت وهمچنان فریاد می زد. جلوتر دختر و پسر جوانی نشسته اند، دختر تا چشمش به ما افتاد شالش را کشید روی سرش. خانم! می خواهد مرا دستگیرکند؟! می خواهد دعوایم کند؟! پلیس همراهمان را نشان می داد. صدای بی رمقش پر از ترس بود. به او اطمینان دادیم که کسی دستگیرش نخواهد کرد. اسمم آناست. 28سالمه. اهل اراکم. 12ساله بودم که شوهرم دادند و او معتادم کرد، با ...
فانی باقی ماند
صندوق کرده بود. وی بیمه فرهنگیان را یکی دیگر از مشکلات عملکرد فانی برشمرد و خطاب به فانی تأکید کرد: چند درصد انتصاب شما از میان متحصنان سال های قبل صورت گرفته است؛ بسیاری از تشکل های غیرقانونی را در رأس کنترل انتصابات قرار دادید. نماینده مردم رشت در مجلس با تأکید براینکه فانی نمی تواند حق و حقوق فرهنگیان را از دولت بگیرد، گفت: ارتقای رتبه بندی یعنی ارتقای شغلی نه توزیع پول ...
خاطره ای از شهید ابراهیم اصغری
یک هفته ای به عملیات کربلای 4 مانده بود. روزی با شهید ابراهیم اصغری نشسته بودم. خاطرة شیرینی را برایم نقل می کرد. می گفت: سه، چهار هفتة پیش رفته بودم شناسائی. شب بود و و هوا تاریک. وارد رودخانة اروند شده و بر خلاف جریان آب شنا کردم. وقتی که روبروی کارخانه پتروشیمی عراق نزدیک بصره رسیدم، هوس کردن سری هم به کارخانه و اطراف آن زده و سر و گوشی آب بدهم. لذا از آب خارج شده، مین هایم را در جای مناسبی ...
کارتن خوابی زنانه در شب های پایتخت
آرام آرام راضی اش کند که همراهمان بیاید. قبلا به سامان سرای لویزان رفته و ترک هم کرده اما دوباره مصرف را شروع کرده است. من کمک نمی خواهم آقا! دستتون درد نکنه، 3-2روز دیگه خودم می روم. صدایش اوج گرفته اصلا شما چکاره ای آقا ؟! قربون کفش هایت بروم، تو رابه امام حسین... دوید و رفت وهمچنان فریاد می زد. جلوتر دختر و پسر جوانی نشسته اند، دختر تا چشمش به ما افتاد شالش را کشید روی سرش. خانم! می ...
خاطره همسر "یک اعدامی" از آیت الله گیلانی!
کارشکنی های دربار و سازمان امنیت شمّه ای شرح دادم. چنان صمیمانه سخن می گفتم که گویی با دوستان قدیمی به صحبت نشسته ام. آیت الله و دامادش با علاقه به من گوش می دادند. زمان و مکان را فراموش کرده بودم و هر چه دل تنگم آرزو داشت، بی پروا به زبان می آوردم. خودم را زنی در محضر دو مرد نامحرم نمی دیدم. دادخواهی در محضر حاکمان شرع بودم. نمی دانم چند ساعت بدون وقفه درد دل کردم. دهانم خشک شده بود و گلویم می سوخت ...
روایت "روزگاران" و " یادگاران" از ماه رمضان های جنگ (2)
تلفن زنگ زد. صاحبخانه گفت: معصومه خانم! با شما کار دارند از سرخه ست." با تعجب گفتم: با من؟ این جا؟ گوشی را گرفتم. برادرم بود و پشت سر هم حرف می زد. انگشت هایم از شهد خرمایی که توی دستم بود به هم چسبید. از خواهرم گفت که همان روز توی سرخه روزنامه خریده بود؛ گفت که شهید آوردند و قرار است تا چند روز دیگر تشییع کنند. ضعف تمام بدنم را گرفت. اسم محمد هم بین اسامی شهدا توی روزنامه بوده. ... نفس بلندی کشید ...
گزارش روزنامه نگار قرقیزستانی از وضعیت ایران و تهران معاصر
از این کار خسته نمی شود. روسری های ساخت ترکیه که وارد قرقیزستان می شود و بهترین جنس در بازار ما محسوب می شود در مقابل فانتزی و ظرافت کار استادان نساجی ایرانی کم رنگ است. خاطرات جهانگردی را در اینترنت خوانده بودم که به ایران سفر کرده و به همه جهانگردان توصیه کرد از سوغاتی های این کشور روسری بخرند. من به حرفش گوش ندادم زیرا روسری سرم نمی کنم اما وقتی که جلوی ویترین های سه متری بازار ...
پاسخی به ادعاهای اخیر در باب آزار ندادن زندانیان در دوران پهلوی ها
. حتی در سال 1328 که به شهربانی رفته بودم، مرحوم داود امینی پرونده های شهربانی را در اختیارم گذاشت. مشاهده کردم که در یکی از پرونده ها آمده بود شکنجه گر مداد را زیر یک انگشت دست قرار می داد و با لگد روی دست می زد و موجب شکسته شدن انگشت می شد. این شکنجه ها بعد از کودتای 28 مرداد توسط تیمور بختیار ادامه یافت که به شدت روی زندانیان اعمال می شد. از جمله شکنجه هایی که در سال های 1332 و 1333 به ...
روزه اعلان شکرگزاری است
آدم پیش داوری کنند، به او دست می دهد. این واکنش ها دل آدم را به درد می آورد. صبح احساس سرگیجه داشتم. قندخونم پایین آمده بود. هنوز ساعت یک بعدازظهر نشده، کاملاً بی قرار شده بودم و باید حواسم را جوری پرت می کردم. رفتم بیرون قدم بزنم. قبل از ساعت سه تصور می کردم که اگر آبی به م نرسد، نقش زمین خواهم شد. نفس کشیدم. عمیق. خودم را مشغول ایمیل هایم کردم و تاحدی توانستم دوام بیاورم. هیچ وقت نمی ...
اهمیت روزه از دیدگاه اسلام
است و الآن می خواهم علت دیگری را هم خدمت شما عزیزان عرض کنم. هشام از حضرت صادق علیه السلام علت روزه را پرسید امام فرمود: خداوند روزه را واجب کرد تا غنی و فقیر با هم مساوی باشند و بدان جهت که غنی رنج گرسنگی را لمس نکرده تا به فقیر رحم کند و هر وقت چیزی خواسته قدرت به دست آوردن آن را داشته است، خدا خواسته است که میان بندگانش یکنواختی به وجود آورد و خواسته است ثروتمندان طعم گرسنگی را بچشند ...
حجت الاسلام حسینی قمی: خدا به دنبال اعتراف انسانها نیست/حاج منصور ارضی: بعضی ها در قبرستان هم دنبال خوش ...
بیست و پنج توحید دارد، به شکرانه این که امام رضا علیه السلام به ایران آمدند و همه با حضرت بیعت کردند و با این نماز تو هم بیعت می کنی. تا کوچک ترین مسائل را بزرگان و علمای ما نوشته اند، مخصوصا شیخ عباس قمی که تو حواست به امام رضا علیه السلام باشد، چقدر اینها زحمت کشیدند و راحت در اختیار ما قرار دادند. ما برای دین چه زحمتی کشیده ایم؟ شهدا با خونشان زحماتشان را کشیدند، جانبازان هم که یکی یکی دارند به ...
حاشیه برای والیبال ایران
بازی با لهستان گفتند تو دستت درد می کند، برگرد تهران. من هم همان کاری را کردم که کادر فنی خواستند. انصافا دستم درد شدیدی داشت و کار را برایم سخت کرده بود. آنها هم گفتند برو استراحت کن تا خبرت کنیم. قرار شد جای من مرندی به تیم ملی اضافه شود. مشکلات خانوادگی در زندگی همه هست. من هم یکی مثل بقیه و دلیلی ندارد در این باره حرفی بزنم. اگر بقیه خوب بودند، من هم خوب بودم، اگر خوب نبودند پس من هم بد بودم. ما ...
قضیه کنسرت دونفره پاشایی و شادمهر!
هر کاری با هم داشته باشیم و از آنجایی که من به عنوان یکی از مولفان آلبوم، حقوق شرعی، قانونی و اخلاقی در آن دارم، باید حتما با هماهنگی من آن اثر منتشر شود. گفتم اگر قرار است آلبوم در ایران به فروش برسد، من هم باید در آگاهی و اطلاع کامل باشم. خود من می توانم برای انتشار در خور شأن اثر با شرکت ها وارد مذاکره شوم. در همین حین به من گفتند تو در این شرایط فقط دنبال پولی! و جواب تو چه بود ...
ماجرای کارشکنی "بهزاد نبوی" علیه شهید چمران
امور انقلاب نخست وزیری ماندم. امام(ره)، آقای هاشمی و موسوی اردبیلی جلسات مشترکی با مرحوم مهدوی کنی و بازرگان داشتند. این گروه روسای ارتش و فرماندهان را انتخاب می کردند. مسائل انقلابی کشور، درگیری ها و... که پیش می آمد در دفتر امور انقلاب جلسه برپا شده و برای آن راه حلی در نظر گرفته می شد. دکتر چمران وزارت دفاع را بیشتر دوست داشت. زیرا آنجا را مردمی تر می دانست. به دکتر گفتم آمریکا ما را ...
گزارشی از گفتمان ضرب اصول/ خانه موسیقی چهره ها را سپر بلا می کند
نشست بررسی عملکرد 15 ساله خانه موسیقی روز گذشته(یکشنبه 31 خرداد) در حالی که قرار بود با حضور دست اندرکاران خانه موسیقی و منتقدان این نهاد برگزار شود با امتناع مسئولان خانه موسیقی از حضور در این جلسه، در پردیس سینمایی قلهک برگزار ش به گزارش ایسکانیوز، این برنامه از سلسله نشستهای گفتمان ضرب اصول از ساعت 16 با حضور رضا مهدوی(کارشناس مجری)، داریوش طلایی، نادر مشایخی، ساسان فاطمی و بسیاری ...
خاطرات کوچک ترین سرباز امام(ره) در آستانه انتشار
.... از داخل خودرو می دیدم که از شهرهای خرمشهر و بصره عبور می کنند. در یکی از سالن های آمفی تئاتر شهر بصره که اردوگاه موقت عراقی ها بود شب را سپری کردم. شب عراقی ها اجازه ندادند که بخوابم و تمامی افراد اردوگاه با شعاعی شش متری به دور من حلقه زده بودند. آنها دائم به من نگاه می کردند، فحش می دادند و با پا یا دست به من ضربه می زدند تا اسمم را بپرسند. به خاطر همین نتوانستم بخوابم . ...