سایر منابع:
سایر خبرها
چرا همیشه متاهل ها از ازدواج ناراضی اند؟
دارم که حد ونصاب نداره. نگیر آقا نگیر، منم غلط کردم گرفتم. پس رفت به جای پیشرفت بعد از ازدواج وضعیت اقتصادی، افزایش بار مالی، قسط و قرض و کاهش درآمد از جمله دلایلی است که مردان متاهل را از ازدواج پشمیان کرده است. کاربری نوشته است: من ده سال پیش ازدواج کردم و زود هم پشیمون شدم قبل از ازدواج درآمد خوب بنز صفر احترام داشتم چند نفری هم دورم نون می خوردند بعد از ازدواج ...
شهیدی قرآنی که اسوه اخلاق،صبر و مهربانی بود
در حالی است که دوره دبیرستان را در دبیرستان دکتر شریعتی ادامه داد سپس ضمن حضوردر جبهه در رشته پزشکی پذیرفته شد، اما حضوردر سنگر را واجب دانست. شهید عباسی در 15 سالگی برای اولین بار به جبهه بستان اعزام شده و در همان اعزام اولین از ناحیه کمر شدیداً زخمی شد، اما این زخم ها او را زمین گیر نکرده و پس از بهبودی، شجاعانه در عملیات فتح فاو شرکت کرد. این شهید بزرگوار که همه او را به عنوان اسوه ...
امام علی(ع) اسوه پارسا یی و عدالت
این یادداشت که به قلم محمدجواد لسانی پژوهشگر منتشر شد، می خوانیم: امام بزرگواری که سرشار از مهر و عشق به محرومان و تهیدستان و درعین حال پولادین در برابر هر کسی است که بخواهد دادگری را تهدید کند. خوشبختانه بخش اعظم رفتارها و سجایای اخلاقی آن حضرت در لوح تاریخ نوشته شده است و به دور از اغراق، سفارش های ایشان به درد هر اقلیمی می خورد تا با رشد فردی و اجتماعی آن سامان سه عنصر برابری، آزادی و پارسایی ...
از پس هزینه های بیماری ای بی بر نمی آییم/به خاطر مسائل مالی عمل جراحی دست انجام ندادم
از عادل خواستم که این بیماری را به زبان ساده معرفی کند و دقیقا بگوید که چه مدتی درگیر این بیماری است؛ او در ادامه توضیح داد اگر فردی مبتلا باشد این بیماری تقریبا از بدو تولد همراه او است. تقریبا از وقتی که متوجه اطرافم شدم درد هایی که ناشی از زخم و تاول ها بود را حس کردم. این دردها باعث می شد که من به طور ناخودآگاهی از هرچیزی که باعث آسیب احتمالی به زخم هایم می شد دوری کنم حتی در جمع هم مراقب باشم ...
روایت جزئیات دیدار با تروریست دستگیر شده در زندان اوین
در جشنواره و اهدای جایزه به همسرم در زندگی و سرنوشت ما تأثیر بدی گذارد. در آن مقطع من لیسانس روان شناسی داشتم. من نگرانی خودم را در همان شب به مسعود ابراز کردم گفتم از این به بعد تو خواهی گفت که این زن دیگر به درد من نمی خورد و رتبه من بالا رفته!! و اگر روند جایزه دادن ها شروع شود این وسط زحمات من پایمال خواهد شد. واکنش آقای دکتر نسبت به ابراز نگرانی شما چه بود؟ ...
هیپنوتیزم چیست؟ و فواید درمانی آن
نیست که پاسخ ایجاد شده با گذشت زمان تغییر نمی کند. مطالعات مختلف نشان داده هرگاه این پاسخ به وسیله ی تلقینات تازه تقویت نشود نقصان هایی در آن به وجود می آید که مشابه تغییرات به وجود آمده در حافظه ی دراز مدت است. به شکل تعجب آوری، آگاهی فرد از این که تلقین پس از هیپنوتیزمی گرفته است و حتی دانش وی درباره ی محتوی این تلقین، اثر کمی بر پاسخ وی دارد و این پدیده منبع مهمی برای تحقیق درباره ی ...
کتاب، کلاج، فرمون
اتوبان که نمی تونم پیادت کنم گله! می گویم ولی باید ببخشید، من به اندازه کافی پول همرام نیست! از تو آینه بغلش نگاه می کند و می گوید: کی پول خواست؟ می گویم : اینجوری که نمیشه آخه آقا! می گوید: کار نشد نداره، من جلال بیسچارم ، بیسچار ساعتم دارم کفی این اصفان می چرخم، بچه بیسچارم هسم. و اضافه می کند: آ یه خدایی ام اون بالا هست و تاکید می کند که سفت بنشینم. من هم درحال خودخوری می گویم: خدا امواتتان را ...
سرخط ...
که مردم نبودند و چشم و گوششان به اتاق های مذاکره و تصمیم گیری و تصمیم سازی قد نمی داد- می شنید که می گویند دست کم اجرای حق را عطف به گذشته ها نکن؛ شتر دیدی ندیدی! اغماض کن تا فلان و بهمان نیز به تأیید حکومت نوپای تو برخیزند اما برمی آشفت و می فرمود آیا به من امر می کنید پیروزی را با ستم بر رعیتی که بر آنها حکومت دارم، طلب کنم. به خدا سوگند تا دنیا دنیاست چنین نخواهم کرد (خطبه 126 نهج البلاغه ...
جلالی: کار پرسپولیس،زشت،زننده و غیرحرفه ای بود! / مدیر برنامه منشا عذرخواهی کرد
اشتباه داوری هزارتا حاشیه درست کردن و چه این مصاحبه با جناب جلالی باشه که ساز نزده می رقصه و همیشه درمورد پرسپولیس با عقده و کینه صحبت می کنه چون وقتی کاندید سرمربی گری پرسپولیس شد در نهایت انتخابش نکردن نقل قول +27 #14 Reza 2017-04-09 22:49 خوهشا آقامعلم قلابی خفه شو دم از حرفه ای زنی نزن ،اولا تو همه جای دنیا این مرسومه که با مدیر برنامه صحبت کنن،حتی بعضی مربی ها مقصد ...
کلیه ام برای تو
پای رضایت نامه کتبی را امضا کرد. خدا می داند به مجید و خانواده اش چه گذشت و چه به مسعود وقتی به وجدانش قول داده بود تا آخرش با مجید بماند. وقتی نذری کرده بود که کلیه اش، تکه ای باارزش از وجودش را به او می دهد تا به یمن این بخشش عزیزی که همه قلب مسعود است خوش و خرم باشد: دلم را دادم به خدا، خیلی سبک شدم، دنیا کوچک تر از آن است که نخواهی مهربان باشی. آرزوهای مسعود نمی ترسید. ذکر ...
جنگ میان دیو و فرشته
کسی داده و ماهی 30، 40 هزار تومان سود به من می رسید؛ البته برخی اوقات اصلا پول نداشتم و بدجور به بدبختی دچار می شدم چون مصرف هروئینم خیلی بالا رفته بود. مصرفت تدخینی بود یا تزریقی؟ تدخینی بود اما دوستانم تزریق می کردند و دائم مرا تشویق به تزریق می کردند. درواقع در طول ازدواجم شروع به تزریق کردم. یک بار در زمان تزریق اوردوز کرده و بیهوش شدم. یکی از بچه ها که کنارم بود گفته بود جوهر لیمو ...
پدر همیشه پدر است + تصاویر
دستانی پینه بسته درب مدرسه به دنبال می آمدی و چقدر خوشحال می شدم وقتی اتفاقی تو را در خیابان میدیدم و اغوشت برای من باز بود من تورا میدم پدر فقط تو را؛ نخواهم بخشید خودم و همه آنهایی که پدر را نبینند چون شکسته شده چون به عصا تکیه کرده و چون پیر و رنجور شده. رنج میکشم از اینکه می دانم شاید این روزها تکه سنگی بی جان مرهم زخم های فرزندانی باشد که قدر پدر را ندانستند و چقدر سخت است برایشان دیدار با پدر بماند برای قیامت... تا روزی که چهره در خاک کشم نگاهت قاب تصویر زندگی ام خواهد ماند پدر... انتهای پیام/ ...
اجماع تبریز برابر سرخابی ها: بیداری دیرهنگام
ببینیم چرا اینطور شده ؟ چرا آزربایجانیها اینقدر از فارسها متنفر شده اند ؟ آیا دلیلش نمی تونه یه عمر شنیدن توهین وتحقیر به جرم تورکی حرف زدن وتورک بودن باشه ؟ من خودم تو اصفهان درس خوندم اصلا تا اون موقع کاری به این حرفها نداشتند واصلا برام نژاد مهم نبود اما تو اون اصفهانی که ادعای فرهنگیش گوش زمیین وزمان را کر کرده اونقدر توهین شنیدم نسبت به خودم ونژادم که کاملا از فارسها متنفر شدم والآن اونارا ...
چرا دست از سر من برنمی دارد هوای تو...
در دل و دیده و فکر و عمل، چگونه خود را به تو می آویزند و حظ خود می برند و زحمت تو می دارند. نه؛من نه با تو نسبت سبب و نسب دارم و نه میلی که از تو آویزان شوم که از این اتصال ها و اتصالی ها زخم ها خورده ام که...بماند. نسبت من با تو از لابلای کلمات تو می آید و آیین تو که راستی و درستی بود و صداقت و صراحت. تو برای من نه قابی هستی در پس خاک خوردگی طاقچه دلم و نه مینیاتوری از کلمات ...
لاله های این خیابان بوی بنگ می دهند!
از زور سرما، ویلاها را خالی می کنند. ویلادارهایی که زورشان می رسد. مجید می گوید که دزدی خودروها آنقدر رایج است که مالخری این روزها یکی از شغل های پر درآمد ملک آباد است. حرف های او البته دروغ نیست. به میدان اصلی شهر که می روید چشم تان تا کار می کند، ضایعاتی می بینید. اسمشان ضایعاتی است، اما شغل اصلی شان مالخری است. اصلاً 80 درصد ضایعاتی های اینجا، کارشان مالخری است! بیشترشان هم در خیابان طالقانی ...
پیامک جدید تبریک به مناسبت روز پدر
به گزارش بلاغ ، ضمن عرض تبریک و تهنیت به مناسبت ولادت حضرت علی علیه السلام و روز پدر، مجموعه ای از پیامک ها برای تبریک روز پدر را آماده کرده ایم که در ادامه می خوانید: پدر جان، باش و با بودنت باعث بودن من باش . روزت مبارک . از صمیم قلب دوستت دارم . پدرم راه تمام زندگیست ، پدرم دلخوشی همیشگیست . روزت مبارک باباجون. پدرم به یمن لطف تو بختم بلند خواهد شد سرم به ...
تمام رنج های سمیه
بسیاری از کوچه های این منطقه از دامنه کوه آغاز می شود، شیب زیادی دارد و بالا رفتن از آن نفس آدمی را به شماره می اندازد. پس از گذشتن از خانه های جای گرفته در دامنه کوه، خیابان کم عرض و کمی هموارتر می شود، گویی برای نفس تازه کردن به جان پناهی می رسی. برای رسیدن به خانه هایی که زنجیروار در آن سوی خیابان قرار گرفته و تا میانه کوه بالا رفته اند، باید راه را با شیب بیشتری بالا رفت. ...
شرکت بی بی در قرعه کشی بانک
...> ********* به یک هفته نکشید که طاقت بی بی به سر آمد... - کی اعلام می کنن؟ - چی رو؟ - خبر مرگ تو رو! خو قرعه کشی رو میگم نِه! کِی نتیجه شو اعلام می کنن؟ - بی بی جان هنوز که قرعه کشی انجام نشده که بخوان نتیجه شو اعلام کنن... کلی طول می کشه! - بیخود کلی طول می کشه... میه شهر هرته؟! پوشو او تیلیفونو رِ بیار یه زنگی بزن یه سؤالی بکن! ...
نیم صفحه اول روزنامه پیروزی چاپ فردا / 20 فروردین
نقل قول -3 #4 bernet5 2017-04-08 23:04 وقتی رامین رفت ترکیه تو همه کامنتها ازش حمایت کردم ، وقتی برگشت و بازیش نمیدادن یه نذر بزرگ کردم و منتظر شدم ، وقتی تو خوزستان صداش زدن و برا اولین بار به زمین رفت از خوشحالی اشک ریختم فیلم اون لحظه رو دانلود کردم و روزی دهها بار تماشا کردم ، فرداش رفتم بازار و اون نذری رو خریدم و رفتم امام زاده محل مون تقدیم کردم و،،،،، حالا او ساکش رو ...
رهبری فرد: در تمرین کتک کاری می کردیم و پروین نادیده می گرفت
نمیومد نقل قول -43 #50 Mohammad 2017-04-09 01:02 ولی به نظر میاد از دید شماها برانکو بزرگتر از پرسپولیسه برانکو رو دوست دارم چون تیم خوبی درست کرده.ولی اونم مث کیروش لجبازه قضیه جلال پارسال بنگر و رضاییان هم که امثال نشون از لجبازیش داره نقل قول +44 #49 امیر 2017-04-09 00:57 اولا تو کی هستی که برانکو از چشم تو بیوفته دوما همین رفیق ...
مجموعه اشعار آئینی ویژه ولادت امیرالمومنین علیه السلام
ادراک رونمایی شده است در خلقت دومین قید جمله ی لولاک من چه گویم ز شان مادر او بی نظیری که بی نظیر آورد غیر از این نیست وصف بنت اسد دختر شیر بود و شیر آورد مستجیری به مستجار آمد روح تازه گرفت بیت عتیق کعبه ای که علی درونش نیست چون رکابی شود بدون عقیق صاحب خانه رفته در خانه ...
راز هولناکی که زنم 20 سال آن را پنهان کرده بود
به گزارش نمی توانستم حرف های آن زن غریبه را قبول کنم، سرم درد گرفته بود و چشمانم همه چیز را تار می دید. او بعد از گذشت 30 سال از زندگی سراسر خوشبختی من، رازی را افشا می کرد که تحمل آن برای هر مردی بسیار سخت است. با شنیدن این حرف ها پاهایم سست شد. ساعتی را در کنار خیابان نشستم و به آن چه شنیده بودم می اندیشیدم، آیا امکان دارد زنی 20 سال همسرش را فریب بدهد و با یک دروغ بزرگ سال ها در کنار او زندگی ...
لاله ها ی این خیابان بوی بنگ دارند
است که مالخری این روزها یکی از شغل های پر درآمد ملک آباد است. حرف های او البته دروغ نیست. به میدان اصلی شهر که می روید چشم تان تا کار می کند، ضایعاتی می بینید. اسمشان ضایعاتی است، اما شغل اصلی شان مالخری است. اصلاً 80 درصد ضایعاتی های اینجا، کارشان مالخری است! بیشترشان هم در خیابان طالقانی مغازه دارند. چندتایشان البته با شکایت اهالی پلمب شده اند، اما چند روز نگذشته دوباره روز از نو روزی از نو! سیم ...
به مناسبت سالروز شهادت شهید سید مرتضی آوینی/ شهیدی که مقام معظم رهبری از ایشان به عنوان سید شهیدان اهل ...
افتاد که دوستان با ایشان برخورد نامناسبی می کردند اما ایشان پیش قدم می شد و گذشت می کرد. اما، یکبار آنقدر ناراحت شد که گفت: شماها چطونه؟ آخه این چه بغضیه که بیمارتون کرده؟ چرا انصاف ندارین؟ ... من تکلیفی رو که به گردنمه دارم بهش عمل می کنم. 16 با آن که در محافل روشنفکری با ایشان برخوردهای بدی صورت می گرفت، اما مقاومت می کرد. می گفت: جایتان خالی بود که ببینید دیشت این روشنفکرها و دانشجویان ...
حجت الاسلام عالی: دینی داریم که سنگ را زیر و رو می کند+گزارش تصویری
.... لاله زار در مسیرش بود. دید زنی با آرایش غلیظ منتظر است ماشینی بیاید و او را ببرد. به همراهش گفت: برو او را صدا کن من کارش دارم. گفت: زشت است آقا. رفت و او را صدا زد و از همان سمت رفت تا به او تهمتی نزنند. سید پاکت را از جیبش در آورد و گفت این هدیه سید الشهدا علیه السلام به تو است بیا قول بده تا این پول کفاف زندگی ات را داد کنار خیابان نایستی. حدود یک سال گذشت. رفت کربلا آقایی دوید و گفت ...
دوکوهه و والمر
حرفی نزنم.دلم خون است.دلم پاره پاره است.تا قیامت سوگوارم.بگذار به درد خودم بمیرم.از من چه می خواهی در این وقت شب؟ دوکوهه:چرا اینقدر محزونی؟ والمر:تو هم جای من بودی آرام نداشتی.تو کجا و من کجا دوکوهه؟ تو برای این خاک هستی و من غریبه ام.بیگانه ام.دشمن این خاک مرا اینجا گذاشت و تو تمام وجودت از این خاک است.من با تو چه بگویم که جان دو نفر را گرفتم.مگر حرفی هم باقی می ماند ...
چگونه با ورشکستگی و بیکاری همسرمان برخورد کنیم؟
خانه بود بدون آن که سرکار برود یا حرفی از اخراجش بزند تا این که روز ششم بغض گلویش ترکید و گفت: نمی دانم چه کنم؟ از این به بعد چگونه باید هزینه های زندگی را تامین کنم و از همه مهم تر چطور از پس مخارج فرزند تازه متولد شده مان برآیم؟! همسرم به هر دری زد، به هر آشنا و ناآشنایی پیشنهاد کار داد و ماه ها تلاش کرد، اما کاری مناسب نیافت، گاهی سعی می کرد بی آن که من متوجه شوم به کارگری برود و ...
تاریخ معاصر را یا تقدیس یا نفرین کرده ایم
پشت صحنه وحدانیت اتفاق نمی افتد، انتخاب های کارگردان خوب نیست و اشراف لازم و کافی را هم نسبت به موضوع ندارد. در نتیجه اثر تبدیل به کاری کسالت بار می شود که غیر جذاب است و اشتباه های زیادی هم دارد. در سابقه تئاتر ما کارهای تاریخی درخشانی وجود ندارد. من که تاریخ را دوست دارم در مواجهه با متن کابوس حضرت اشرف دغدغه ام چندین برابر شد زیرا به مرور در تمرین ها متوجه نتیجه مثبت این اتفاق شدم. جدا از ...
رمان پروانه ها زیر باران به چاپ رسید
زندگی شهید دکتر محمدعلی رهنمون را در دست تحقیق و نگارش دارم. مجموعه شعر سرزمین بکر نگاه تو هم مراحل نشر را می گذراند. -آیا این مجموعه شعر هم در حوزه دفاع مقدس است؟ -خیر. مجموعه ای است از سروده هایم در چند سال گذشته با موضوعات مختلف. -و سخن آخر؟ ادبیات دفاع مقدس نیاز به نگاهی تازه دارد. ما گرفتار کلیشه ها هستیم. ما در داستانهای دفاع مقدس نیاز به شخصیتی داریم ...
هبوط اشک ها بر بودن بی دلیل
...، باباش سرش رو شکسته. الانم می ترسه بره خونه . با گفتن این جمله، بامیه فروش بیشتر گریه و فریاد کرد. جای شکستگی درشت سر پسربچه و این داستان تلخ، هر دلی را ریش می کرد. تو به چه کسی زدی که تو را این چنین زده اند؟! ! گیج شدم. می خواستم هرطور شده آن پدر را ببینم و سؤالی که همه وجودم شده بود، از او بپرسم. از من اصرار و از آن کودکان، فریاد درد و گریه. آن قدر گریستند که تسلیم شدم و برای پایان گریه ها ...