سایر منابع:
سایر خبرها
بختیار بعد از انقلاب بازداشت شد؟
.... آیات می آیند، بعد عمامه اش را برداشت و به زمین گذاشت و به سر خود زد و گفت می دانی چقدر خون ها ریخته شده که من و تو به اینجا برسیم؟ هزاران نفر کشته شده اند، هزاران نفر خونشان را داده اند. می دانی چقدر مردم سختی و زندان کشیده اند؟ می دانی اگر الان کوچکترین ظلمی شود من و تو مسئولیم؟ می توانی پاسخگو باشی؟ من که نمی توانم. تو هم تکلیف خودت را بدان، برای همه این ها ما مسئولیم. غرور نگیردت. باید ...
استخاره ای که آیت الله امامی کاشانی را از پیام دادن به حاج قاسم منع کرد
یاد درد و دل های ایشان با سر بریده پدر، تقدیم ایشان نمودم. پادگان بعوث جمعه شب تاریخ 5 آذرماه 94 با یک پرواز ترابری به حلب و از آنجا به پادگان بعوث رفتیم، صبح فردا دستنوشته شهید مدافع حرم محسن فرامرزی گرگانی در سوریه *روزهای سختِ من این روزها لحظه لحظه عمرم را با خدا حساب و کتاب می کنم خدایا بدان بدون محسن چقدر به من سخت می گذرد. لحظه شماری می کنم برای رسیدن ...
اشکواژه های وداع با یک جنتلمن
درآمیخته با بعضی آدمهای خاص را برای همیشه متوقف کرد و همه عمر در بازه زمانی آنها ماند تا پیمانه عمر سر برسد، درست مثل لحظه های خوب سرشار از وجود برکت افزای تو. کم کم لحظه وداع فرا می رسد، دیگر به خانه ابدیت نقل مکان کرده ای و همه باید تو را اینجا - در کنار مادرت - بگذارند تا در این صحنه هم، میزان وفاداریت و اهلیتت را به رُخ بکشی و بروی، اما امان از دلتنگی برای کسی که یکبار دیدنش برای به یاد ماندنش بس است. استادم! در کلاس درس محبت تو، 'جغرافیا' حتماً بزرگترین دروغ 'تاریخ' است. روحش شاد از: محمدرضا شکراللهی 6027 ...
واکنش هنرمندان به خبردرگذشت عارف لرستانی
هنری تسلیت میگم سید علی صالحی : ... ... احمد مهرانفر: عارف جون، مرد آرامش و اخلاق، سفرت سبز، روحت شاد و یادت جاودانه آرش میر احمدی: یعنی به همین سادگی دیشب عارف لرستانی هم رفت...وای خدا مرگ چقدر به ما نزدیکه گلاره عباسی: تو خیلی عزیز و شریف و رفیق بودی عارف جان، هیچ وقت رفتنت را باور نمی کنم. نمیشه باور کردن نبودن این همه شور زندگی و عشق را ...
حسینی:کسانی که به هادی توهین کردند تراکتوری نبودند
هادی توهین شد این افراد از هواداران تراکتور نبودند. امروز همه ما بابت توهین به نوروزی ناراحت شدیم. قبلی بعدی توضیحات نمایش از شنبه, 15 آوریل 2017 20:16 دسته: مصاحبه ها نظرات +1 #8 مجید 2017-04-16 02:01 ببینید دوستان اینایی که فحش میدن ناسزا میگن اینا همونایی هستن که پرچم سرزمین جداشدمونو بالا میبرن اینا وطن فروشن تبریزی واقعی نیستن مگه کریم باقری ...
منتظران خورشید در دیار احمدفداله
پناهان و مقربان عالم است و تو را در امان الهی حفظ می کند تا انواع اردو های زیارتی مشهد و کربلا و سوریه و حتی لبنان که هر یک پیوندی مصفاست میان زایر و معصوم علیه السلام تا یادواره شهداو ... و امروز خود را مولود تمام این سیرهای الی الله و مسیرهای عبودیت می بینم و می دانم. امّا چه کنم که این روح بی تاب را نتوانستم سیراب کنم و هر روز سرگشته و گمگشته تر از دیروز در پی سنگر ها و معبرهای شهیدان بود تا ...
توصیه های مهم رهبر انقلاب درباره ماه های رجب و شعبان
در شهوات و تمایلات نفسانی هستند، روزها و شب هایی را روزه بگیرند؛ بروند در یک مسجدی بنشینند، اعتکاف کنند؛ شب و روزشان را ذکر و فکر و شنیدن معارف الهی و شنیدن احکام و مذاکره علم حقیقی - که علم توحید است - قرار دهند؛ این خیلی چیز مهمی است. اینها از برکت انقلاب است. قبل از انقلاب، ما در این ایام نیمه ماه رجب ندیده بودیم یا خیلی به ندرت می دیدیم که کسانی بروند اعتکاف کنند. غالباً همه ماها، همه مردم ...
عیبی ندارد، فحش بدهید من که می دانم چه خبر است
دانش و اشتغال به تولید علم و تحقیق است. بوعلی سینا که مدفنش در شهر پدری ماست بعد از آن همه تلاش، تحقیق و مبارزه برای عدالت، زمانی که وزیر دیلمی ها بود، یکی از تهمت هایی که به او زدند این بود که هزاران دینار برده، در تاریخ هست، بازاری های همدان جمع شدند، پول را دادند و آزادش کردند. در واقع به پول امروز گفتند هزاران میلیارد اختلاس کرده است! آخر هم گفتند دین ندارد. شعر منتسب به ابن سینا را شنیده اید ...
حجت الاسلام ابراهیمی: یاد خدا غذای روح و جان شماست/ ذکر، انسان را به خدا متصل می کند+گزارش تصویری
یعنی با لسانش. خدا به تفکرات تک تک ما عالم است پس می توانیم در فکرمان هم یاد خدا باشیم و تا فکر بد آمد بگوییم اینجا خانه ی خداست برو بیرون. جالب است بدانید امام باقر علیه السلام نقل می کند: با پدرم در گوچه می رفتیم و یکباره به زمین می افتاد و سجده می کرد و می فرمود: یاد یکی از نعمات خدا افتادم! فکر انسان ذکری است که هیچ ریایی در آن وجود ندارد چون چیزی است درون شما و هیچ احدالناسی غیر از آنچه ...
پدرم به خاطر تئاتر از خانه بیرونم کرد !
...، چون سالن تئاتر آن موقع صرفاً در فصل تابستان دایر بود. پدرم می گفت که اگر درس هایت را خوب بخوانی، شب های جمعه تو را به آن جا می برم. من از همان جا با کار سنتی سیاه بازی آشنا شدم و آنقدر نمایش های سیاه بازی را دوست داشتم که از خنده غش می کردم و همیشه مترصد فضا و زمانی بودم که بتوانم به دیدن نمایش بروم. آرام آرام وارد کار هنر شدم، ابتدا در یک هنرستان تازه تأسیس شروع کردم به نواختن ...
جشن زندگی دو عاشق
برادرم به سر یک کار ساختمان سازی رفتم. او سربازیش را در کردستان به تازگی تمام کرده بود، تا اینکه در سال 65 دفترچه اعزام به خدمت گرفتم. ما را به دو قسمت تقسیم کردند. عده ای را به نیروهوایی شیراز بردند. ده نفر شدیم که به تیپ 85 موسی بن الجعفر (ع) حمیدیه منتقل شدیم. روز بعد به ما گفتند هر کی سابقه حضور در جبهه داره دستشو ببره بالا. منم دستم را بالا بردم. ما را شب سوار خودرو کردند و به جزیره مجنون شمالی ...
ماجرای هدیه سیدالشهدا به شهید هیئتی
از این کتاب را باهم می خوانیم: دوران جوانی ما با هم طی شد. ابراهیم آن زمان در بازار کار می کرد. عصرها نیز با هم بودیم و مسجد می رفتیم و... یک روز به او گفتم: ابراهیم، دقت کردی چقدر از این جوان های محل فاسد شدند؟ بیشترشان سراغ مشروب و کارهای خلاف رفته اند و... ابراهیم با تکان دادن سر تأیید کرد و گفت: بیا یه کاری بکنیم. یه هیئت راه می اندازیم و بچه ها را دور هم جمع می کنیم. با ...
انتخابات مصداق اِن تَنصُرُوا الله است/ اگر شما خدا را نصرت کردید، خدای متعال هم شما را نصرت خواهد کرد
غدار را خنثی می کند. به گزارش بولتن نیوز، متن این بیانات به شرح زیر می باشد: مناسبت امروز مناسبت مهمّی است؛ چون روز نوزدهم بهمن وقتی نیروی هوایی آن ارتش، خود را عرضه ی بر انقلاب کرد و در حضور امام حاضر شد -آنجا هم یک نمونه ای بودند؛ یک مشتی از خروار، یک دسته گلی از یک مجموعه- در واقع معادلات در کشور تغییر پیدا کرد و معادلات حاکم بر اذهان همه دگرگون شد؛ معلوم شد که تهدید ارتش ...
واکنش هنرمندان به درگذشت عارف لرستانی
لرستانی وجامعه هنری. روحش شاد ویادش گرامی پژمان جمشیدی عارف جان چقدر زود چه کنیم با این سرنوشت روحت در نهایت آرامش رفیق مهربون خدا به همراهت عزیز شبنم مقدمی با آن همه شورِ جوانی و لبخند...با باورِ معنای مرگ،چه بیگانه بودی رفیق... تو پریده ای...پرواز کرده ای...و بدا به حالِ ما...که دیگر تو را نداریم محمد بحرانی ای ...
اصل هیئت باید توسعه یافته و تقویت شود
ما مرتب این تذکر را در ذهن داشته باشیم، نه اینکه بعد از مجلس وعظ و خطابه، همه چیز را رها کنیم تا بعد از سه ماه برسیم به ماه رمضان، بعد شش ماه دوباره رها کنیم تا برسیم به محرم و صفر، در شرایط امروز که لحظه به لحظه شیطان را از طریق ماهواره به خانه ما می فرستند و به گناه دعوت مان می کنند نمی توانیم با جلساتی شش ماه یک بار با این فرآیند مبارزه کنیم، ما هم باید تذکرات مان را نزدیک تر کنیم تا بتوانیم ...
اصفهانِ دوران کودکی ام، باغشهر بود
کردیم و بعد آنها برایمان پرسشنامه می فرستادند و ما پرسشنامه را پر می کردیم. گاهی جواب نمی دادند و گاهی می گفتند فلان روز و فلان ساعت برای مصاحبه به دانشگاه بیا؛ مثلاً من بعد از تحصیل در کالج عکاسی در شهر "کنتربری"، برای مدرسه هنرهای زیبای شهر "ناتینگهام" تقاضا فرستادم و من را برای مصاحبه دعوت کردند. من در جنوب انگلیس در شهر "کنتربری" بودم در حالیکه "ناتینگهام" در شمال انگلیس قرار دارد. بر روی ...
رشت را باید زندگی کرد
شهر من آرزو دارم لبخندهای ناگهانی و بی وقفه را وقتی که دل عاجز می شود از تکرار روزها و شب های پر از بغض تو آرزو دارم غرق در شادی شود آنکه بخواهد اندوه را مهمان ناخوانده ی دلت کند تا از یاد ببرد دشمنی ها و نفرت را آرزو دارم در پس تمامی نرسیدن ها، نداشتن ها از یاد نبری رویاهای قشنگت را که هر تمام شدنی به معنای ...
حرف های جنجالی سحر قریشی درباره همسر سابقش
دانم چرا این اتفاق نمی افتد شاید نگاه مردم موجب می شود سوالات به این سمت برود نگاه مردم و قضاوت های مردم به گونه ای دیگر است اگر زیبایی می بینند فکر می کنند عمل زیبایی صورت گرفته و فیک است و برروی درستی حرفشان اصرار دارند اما من عمل زیبایی انجام ندادم. شاید در سی و پنج سالگی از سینما خداحافظی کنم پدرم می گفت هر چقدر محبوب شوی محدود می شوی دلخوری از چیست که میخواهید به این زودی ...
میکروفن مثل سرطان می ماند! (سفرنامه طلبگی مشهد مقدس)
؛ مردم در حال خرید و فروش و چانه زدن در بازار دنیا هستند و غافلند از هدفی که به خاطر آن هزاران کیلومتر راه آمده اند تا به آن برسند. از هتل بیرون آمده اند تا به حرم بروند اما بازار آنها را مشغول خود کرده است. این مثالی است از حقیقت دنیایی که ما در آن زندگی می کنیم. آنچنان غرق در دنیا شده ایم که یادمان رفته که ما مرغ باغ ملکوتیم: روزها فکر من این است و همه شب سخنم که چرا غافل از احوال دل ...
درس هایی از بزرگ پرستار تاریخ
کشته شدن در راهش را بر آن ها نوشته بود و لذا با شجاعت به قتلگاه خویش شتافتند، ولی به زودی خداوند تو و آنان را در یک جا گرد آورد تا در پیشگاهش محاکمه شوی." این سخن حضرت زینب علیها السلام چقدر تکان دهنده است و انسان را وا می دارد که در برابر آن همه عظمت و بزرگواری، احساس شرمساری و حقارت کند که این زینب پس از آن همه مصیبت، چون برای رضای خداست، همه را زیبا می بیند و حال آن که عموم انسان ها ...
آن 3 تفنگدار ره صد ساله را یک شبه طی کردند
...، موشک را سه نفری بلند می کنند می برند روی سکو و به دو نفری که بالای کامیون بودند می رساندند. این همه انگیزه و سختکوشی بچه ها برایم قابل ستایش بود. بچه هایی در این سن و سال در شهر از پدر و مادرشان پول توجیبی می گرفتند و وقتشان را با بازی و تفریح می گذراندند. اما آنها کجا و این بزرگمردان کوچک کجا! رفتم کمکشان و به اتفاق 60 تا موشک پشت کامیون بار زدیم. ساعت 9 شب بود که مخابرات آتشبار برای ...
آدم های خاکستری و فیلم هایی که می فروشند
نسبت به قسمت اول، از لحظه های کمدی بیشتری برخوردار است. به خصوص در قسمت هایی که عباس و عطا و حسن قرار است شغل های مختلفی را امتحان کنند. فیلم یک کمدی اجتماعی است که اشاره های صریحی به مسائل روز جامعه دارد. سعید سهیلی که در کارنامه اش فیلم هایی چون مردی شبیه باران، مردی از جنس بلور، سهراب، شب برهنه، تارا و تب توت فرنگی، سنگ کاغذ قیچی، چار انگشتی، چارچنگولی، گشت ارشاد، کلاشینکف و... وجود ...
تحولاتی که در روحیه و زندگی او رخ داد، کم نظیر بود
...، از آنهاست. سید مرتضی سعی می کرد شبیه ائمه(ع) باشد. هر کسی که دو سه جلسه با سید می نشست، اگر عناد نداشت، واقعاً به این نتیجه می رسید که او مرد بزرگی است. نفوذ معنوی عجیبی داشت و این همه از محبتی بود که به اهل بیت(ع) داشت. یک بار برایم تعریف کرد: همسایه لاابالی ای داشت که از هیچ آزار و اذیتی فروگذار نمی کرد! یک شب می آید و پیش سید گریه می کند که تو آدم خوبی هستی، آمده ام برایم دعا کنی گره از کارم ...
حس می کردم روح جواد بالای سرم است/ شهادت حق او بود
؟ گفتم: تو فقط بیا! همه چیز آماده است. شهادت هفته بعد به خانه برگشت. بچه ها را دید. نیم ساعت توی خانه بود و یک ربع هم با روحانی محل مان صحبت کرد. آن شب فقط با اضطراب به من نگاه می کرد. من هم در نگاهم اضطراب بود. حس بدی داشتم. نگاه آخر بود! حالش بد. شروع کرد به خون استفراغ کردن. حال من هم بد شد. هردو با هم به بیمارستان رفتیم. توی بیمارستان صدای جواد را می شنیدم که ...
طارمی سکوتش را شکست/یک هفته پنالتی تمرین کرده بودم اما نشد؛ معذرت می خواهم
که اینجور با سرنوشت تیم بازی میکنی اعصاب اینهمه هوادار بیچاره رو خرد میکنی یعنی تو اینقد کم عقلی که نمیدونی تو اون لحظه وقت این بچه بازیها نیست تیم به برد نیاز داره اینهمه موقعیتو خراب میکنی پنالتی رو دیگه بیخیال میشدی خلاصه بنظرم مهاجم بیخودی هستی اگه تو یه بازی با یه موقعیت گل تونستی گل بزنی اونوقت به خودت امیدوار باش دایی با اون همه عظمت هم هیچوقت از این کارا نکرد برو به جهنم که باعث حذف تیم شدی ...
دیگر کلاه سرمان نمی رود
وقایع اتفاقیه: امسال هم قرعه به نام یارانه افتاد. بعد از 45 هزار و 500 تومان، حالا وعده داده اند تا این بار 250 هزار تومان، به حساب هر نفر واریز کنند. با این وعده، حالا مدتی است که همه به نوعی از جذابیت این عدد می گویند و سروصداهای زیادی از آن به گوش می رسد. این شعار، فضای انتخاباتی امسال را کمی شبیه به هفت یا هشت سال پیش کرده است. آن روزها هم همه می گفتند که اگر هر ماه 45 هزار تومان، دریافت کنند ...