سایر منابع:
سایر خبرها
خواستگار شکست خورده، پدر دختر را با بنزین به آتش کشید/قاتل:به خاطرجوانی ام قصاصم نکنید
متهم خواستار اشد مجازات شد و سپس فرزندان مقتول درخواست قصاص کردند.آنگاه متهم پای میز محاکمه ایستاد و گفت: من ناخواسته مرتکب این قتل شدم چون خانواده بهار بدون هیچ بهانه ای به من که خواستگار دخترشان بودم جواب رد داده بودند. آن روز مادرم قبل از من برای گرفتن پاسخ خواستگاری ام به خانه شان در شهرک ولیعصر رفت و من بی صبرانه منتظر شنیدن جواب بودم و هزاران نقشه برای زندگی آینده ام داشتم. سرکوچه آنها منتظر ...
کاراکتر کارگر در چهار دهه سینمای ایران
هفته نامه چلچراغ - مرضیه طائب: آثار هنری به این خاطر که برآمده از بستر اجتماعی زمانه خود هستند، وسیله خوبی برای عمیق تر شدن شناخت ما از جامعه و تحولات آن در طول تاریخ به حساب می آیند. ساخته شدن یک فیلم حتی با هدف سرگرم کردن مخاطب برای مدت زمانی کوتاه، می تواند حقایق نهفته زیادی از سبک زندگی، از دور، در کلیت تاریخ و جامعه اش بررسی می کنند.با همین نگاه است که وقتی امروز به تماشای فیلم روسری آبی می ...
توطئه بادیگارد برای کشتن مرد عتیقه فروش
روز گذشته لب به اعتراف گشود و به کشتن مرد عتیقه فروش اعتراف کرد. وی ضمن اعتراف به قتل گفت: هر گاه قاسم قصد خرید و فروش عتیقه داشت، من به خاطر ورزشکار بودن و داشتن هیکل قوی و تنومند- همیشه به عنوان بادیگارد او را همراهی می کردم تا اینکه یک روز، مبلغ قابل توجهی را در یک معامله به دست آورد اما هیچ پولی به من پرداخت نکرد. تا اینکه چند روز بعد به سراغم آمد و 40 میلیون تومان به صورت دستی از ...
پسرجوان شیشه ای، پدرش را با چاقو کشت
پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت. در ساعت 7 صبح روز دهم اردیبهشت رضا به همراه برادر کوچک خود و دامادشان به اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ مراجعه و خودش را تسلیم کرد. رضا گفت: روز حادثه در حال کشیدن شیشه بودم که ناگهان پدرم بالای سرم آمد، ابتدا با صحبت قصد نصیحتم را داشت اما من بدون توجه به حرف هایش کار خودم را می کردم. ناگهان پدرم در حالی که بسیار عصبانی شده بود، با یک چاقو به سمت من آمد ...
حمید علیدوستی:به خاطر علاقه به موسیقی نام دخترم را ترانه گذاشتم
آن فعالیت کنید، امکان دارد دردش مضاعف یا به قول فوتبالی ها کهنه شود. اما ما بازی می کردیم. به خاطر دارم یک بار، حین بازی انگشتم شکست و افتاد کف دستم! سپس صافش کردم به بازی ادامه دادم! بعد از بازی انگشتم را گچ گرفتم و هفته بعد زمان آغاز مسابقه، داور گفت که با این دستِ گچ گرفته نمی توانی بازی کنی؛ چون ممکن است به دیگران آسیب برسانی. من هم گچ دستم را باز کردم و به همین خاطر، می توانید ببینید که ...
اشاراتی درباره زندگی میرعماد؛ امیر ملک نستعلیق
حلب دیدن کرد و بنا به روایتی تا سرزمین حجاز نیز رفت. در عثمانی مقامات مهم کشوری و لشکری به استقبالش شتافتند و برخی از آنان مورد تعلیم میرعماد قرار گرفتند، چه در آن زمان زبان دربار و دیوان عثمانیان، فارسی بود.میرعماد پس از یک سال و نیم اقامت در عثمانی به ایران بازگشت و در زمره کاتبین کتاب خانه ی فرهاد خان قرامانلو، از امرا و لشکریان شاه عباس درآمد. پس از کشته شدن فرهاد خان، میرعماد پس از گذران سال ...
قاتل زن باردار و برادرش قصاص شد
جنایت ، سرنخ های دیگری را در اختیار کارآگاهان قرار داد زیرا مشخص شد که طلاهای این زن که از آن استفاده می کرده و حتی طلاهایی که در کمد بوده نیز به سرقت رفته است. از این رو فرضیه جنایت با انگیزه سرقت قوت گرفت. در تحقیقات از همسر زن باردار مشخص شد که وی زمان جنایت در خانه نبوده است. با توجه به حساسیت این موضوع، رسیدگی به آن در دستور کار قرار گرفت و فاش شد که زن جوان روز حادثه ...
چشم بسته عاشق شدم و ... / پدرم داشت دق می کرد و من روسیاه او و مادرم هستم!
مرد رویاهایم به خواستگاری ام آمد. احترام پدر و مادرم را به خاطر او زیر پا گذاشتم. پدرم داشت دق می کرد. نصیحت های او بی فایده بود. با لج بازی بالاخره بعد از شش ماه درگیری با خانواده، حرف خودم را به کرسی نشاندم. در همان دوران عقد، از کردۀ خودم پشیمان شده بودم اما نمی توانستم حرفی بزنم. امیدوار بودم بتوانم او را با توجه به ابراز علاقه ای که می کند، تغییر بدهم. زهی خیال باطل که خشت اول بنای این زندگی ...
لیلا با اینکه به خواستگاری اش رفته بودم اما با پسر دیگر در ارتباط بود و...
کشید ولی به نصایح او گوش نمی دادم. یک روز با دوستان لاابالی تصمیم گرفتیم زورگیری کنیم. می خواستیم پولی برای یک دو سه روزه به شمال جور کنیم. دوستانم به سراغ پیرمردی رفتند که مرا شناخت. او معلم دوران ابتدایی ام بود. داشتم از خجالت آب می شدم. جلوی دوستانم را گرفتم و با ناراحتی به خانه رفتم. قسم خوردم دیگر دنبال خلاف نروم اما دوستانم می ترسند آن ها را لو بدهم. برایم مزاحمت ایجاد می کنند و دست بردار ...
رفته بودم از انباری لواشک بردارم که پسر خاله ام در را بست و ... / پارسال محمود حلالیت خواست اما از دیدن ...
رفته بودم توی انباری که به لواشک های آویزان شده ناخنک بزنم. محمود پشت سرم آمد، در را بست و گفت چون دستم به لواشک ها نمی رسد، بغلم می کند، من هم با خوشحالی قبول کردم و خودم را بالا کشیدم، همان طور که لواشک ها را از روی بند برمی داشتم احساس کردم دست محمود روی تنم حرکت های عجیبی می کند، یکهو دستم شل شد، شروع کردم به تقلاکردن، یک مرتبه عصبی شد. من را به دیوار کوبید و گفت: خفه شو. نفسم بالا نمی آمد، بدنم تازه جوانه زده بود، تر ...
اقدام وحشتناک با زن قهر کرده در نیمه شب جمعه
شوهرم ازدواج کردم و صاحب یک فرزند هستم و پس از ازدواج در تهران سکونت داشتیم تا اینکه از 15 روز قبل به خاطر اعتیاد شوهرم با هم اختلاف پیدا کردیم و به همین دلیل به خانه پدرم در شهرستان جغتای آمدم. وی افزود: شب همسرم برای دیدن من به خانه پدری ام آمده بود که دوباره به خاطر مسئله طلاق با هم جر و بحث کردیم که همسرم از اتاق خارج شد و پس از لحظاتی با پارچی که در دست داشت به سمت اتاق آمد. این زن ...
تصور این که مردی با این شیوه، چشم به ناموس دیگران دارد برایم باورکردنی نبود!
...، به تشریح ماجرایی تلخ پرداخت و به کارشناس اجتماعی کلانتری طبرسی جنوبی مشهد گفت: وقتی خدمت سربازی ام به پایان رسید تلاش کردم تا شغل ثابتی برای خودم دست و پا کنم به همین دلیل به شرکت های خصوصی زیادی سرزدم و شغل های متفاوتی را در شرکت های پیمانکاری یا خدماتی تجربه کردم اما در هر جایی که مشغول کار می شدم، مدتی بعد و تنها به خاطر این که حق بیمه را نپردازند مرا اخراج می کردند و باز سرگردان به دنبال ...
راز ازدواج پنهانی دختر تاجر خودرو با شلیک های خیابان دولت گره خورد / ناگفته های رویا را بخوانید +عکس
جدا شوم و به همین دلیل به ایران برگشتم که این اتفاق افتاد. می خواستی طلاق بگیری؟ وقتی به عراق رفتم تازه فهمیدم که او زن و چهار تا بچه دارد، اما موسی آنها را برای همیشه رها کرده بود، به همین دلیل برای من هم مهم نبود تا اینکه متوجه شدم شوهرم دست بزن دارد. او به هر بهانه ای مرا کتک می زد و بیکار بود. می گفت من نمی توانم زن جوانم را تنها در خانه بگذارم، سرکار بروم. او یک بار که ...
اقرار بادیگارد به دار زدن یک مرد 45 ساله
مرد فوت شده دست پیدا کنند. تحقیقات حکایت از این داشت که مالک خودرو مردی 46 ساله به نام قاسم است که در منطقه فرمانیه زندگی می کند. همسر وی اولین کسی بود که در این باره از او تحقیق شد. او گفت: شوهرم صبح برای انجام کاری خانه را ترک کرد. چند بار با گوشی تلفن همراهمش تماس گرفتم، اما گوشی او خاموش است. وقتی تصویر مقتول به زن جوان نشان داده شد معلوم شد که جسد متعلق به شوهرش قاسم است. بعد از ...
قتل دوست صمیمی به خاطر زیرخاکی های میلیونی
و با شناسایی مالک خودرو 206 ، کارآگاهان موفق به شناسایی مالک خودرو به نام "قاسم" ( 46 ساله ) شدند . با شناسایی محل سکونت قاسم و خانواده اش در منطقه فرمانیه ، کارآگاهان اطلاع پیدا کردند که قاسم از صبح همان روز کشف جسد از خانه خارج و از بعداز ظهر دیگر پاسخگوی تماس های تلفنی اعضای خانواده اش نبوده است ؛ نهایتا همسر قاسم با مشاهده تصویر مقتول ، وی را به عنوان همسرش مورد شناسایی قرار داد ...
مدیر از فروش این دختر در مدرسه با خبر شد!
به گزارش سرویس حوادث جام نیوز ، چند روز قبل زن میانسالی که مدیرمدرسه ای بود با پلیس تماس گرفت وگفت: دقایقی قبل زن میانسالی برای ثبت نام فرزندش به مدرسه ما آمد. او می گوید به تازگی اسباب کشی کرده اند و به همین خاطر می باید دخترش را درمدرسه ما ثبت نام کند. اما زمانی که شناسنامه دانش آموز را بررسی کردم متوجه دستکاری درآن شدم. ضمن اینکه تصور می کنم که شناسنامه جعلی باشد. به ...
پدر و مادرم به شیراز رفته بودند و من اسیر 3 برادر شیطان صفت منیژه شدم / دختر کنکوری از ترس آبرو سکوت کرد ...
سیاه می شود. رعنا می گوید از اولین که نیم ساعت گذشت، دیگر چیزی برایش اهمیت نداشت. می گوید: اولین نفرشان که تمام شد، نشستند به مشروب خوردن، من گوشه اتاق با تن رنجور افتاده بودم و نگاهشان می کردم. بعد هم که کارشان تمام شد، گفتند اگر صدایم دربیاید، توی محله آبرویم را می برند، گفتند به دامادمان می گویند که خواهرم را طلاق بدهد، گفتند اگر خودم مرض نداشتم، خانه ای نمی آمدم که سه تا پسر عذب دارد. برادر ...
وقتی شرور 25 ساله عاشق نیلوفر دختر محله شد / خواستگار چه آتشی به پا کرد!
دست و کمر دچار سوختگی شدیم و پدرم به خاطر شدت سوختگی در بیمارستان فوت کرد. بعد از انتقال جسد به پزشکی قانونی مأموران پلیس دست به تحقیق زدند و متهم 25 ساله را که دارای سابقه شرارت های زیاد بود شناسایی و بازداشت کردند. او ابتدا جرمش را انکار کرد اما در مراحل بازجویی به جرمش اقرار کرد و گفت: نیلوفر را خیلی دوست داشتم اما خانواده اش با ازدواج ما مخالف بودند. روز حادثه به خانه آنها رفته بودم ...
پدرم از ارتباط من و اسحاق خبر ندارد / شوهرم هم می گفت تا با کسی ارتباط داری و ..! + عکس
این سفر من نیز همراه پدرم بودم. همانجا نیز با اسحاق آشنا شدم. اوهم به من علاقه مند شد و با ما به ایران آمد. چندی بعد به خواستگاری ام آمد اما پدرم با این ازدواج بشدت مخالفت کرد. اما او دست بردار نبود وچند بارمقابل خودم دست به خودکشی زد. به همین خاطر دلم برایش سوخت و با اینکه می دانستم زن و چند فرزند دارد با او ازدواج کردم. آیا پدرت نمی داند تو با اسحاق ازدواج کردی؟ من به عراق رفتم ...
جزییات قتل وحشتناک پدر توسط پسر شیشه ای
کشیدن شیشه بودم که ناگهان پدرم بالای سرم آمد. ابتدا با صحبت قصد نصیحت مرا داشت اما من بدون توجه به حرف هایش، کار خودم را می کردم و همین موضوع باعث درگیری لفظی من و پدرم شد. ناگهان پدرم در حالیکه بسیار عصبانی شده بود، با یک چاقو به سمت آمد؛ پس از گرفتن چاقو، چند ضربه به سمت او پرتاب کردم. زمانی که پدرم روی زمین افتاد، من نیز از شدت ترس از خانه خارج شده و بلافاصله برای مخفی شدن، نزد دوستانم رفتم تا ...
قتل به خاطر اختلاف بر سر ملکی
ماشین او پیاده شده اما پس از مدتی به قتل اعتراف کرد و گفت: قرار بود ملک مقتول را برایش بفروشم. در بین راه متوجه شدم سند با مشخصات خانه نمی خورد. فکر کردم می خواهد از من کلاهبرداری کند. با هم درگیر شدیم. ناگهان کنترل ماشین از دستم خارج شد و به جدول کنار جاده برخورد کردیم. مقتول هم سرش به شیشه جلوی ماشین خورد. او سپس قرص ها و شربت هایی که همراه داشت را سر کشید و چند ثانیه بعد هم فوت کرد. با ...
عزت اللهی: دوست دارم با روسیه همگروه شویم تا برایشان کری بخوانم
چون در آستانه محرومیت بودم و بازی بعدی مان مهم بود، تشخیص داد روی نیمکت باشم تا کارت نگیرم. در نهایت دقایقی بازی کردم، کارت گرفتم و دوباره محروم شدم. بعد از بازی با ترک در تمرین به مچ پای من ضربه خورد و نتوانستم تمرین کنم، اما با این حال کنار تیم بودم و شب قبل از بازی با آمپول و قرص توانستم خودم را به بازی برسانم و در آن بازی مصدومیتم تشدید شد. بازهم با تیم تمرین نداشتم تا بازی با تومسک ...
پسر عاشق پیشه، پدربزرگ دختر مورد علاقه اش را آتش زد
که دایی ها و پدربزرگ مقتول سارا، با قمه و شمشیر مقابل خانه مان آمدند. من اول فکر کردم آنها همان پسرهایی هستند که چند وقت پیش به خاطر سارا با آنها درگیر شده بودم. برای همین یک قوطی حاوی بنزین را برداشتم و خودم را به کوچه رساندم. برای ترساندن شان، قوطی را آتش زدم و به سمتشان پرتاب کردم. من از خودم دفاع کردم، آنها قمه و شمشیر داشتند. متهم که سابقه شرارت در پرونده دارد در آخرین دفاع خود هم گفت: اگر خانواده سارا با ازدواج ما مخالفت نمی کرد، این اتفاقات رخ نمی داد. من قصد قتل نداشتم. در پایان دادگاه قضات وارد شور شدند تا رای نهایی را صادر کنند. ...
از درگیری بر سر حضانت فرزندان تا جنایت مسلحانه
رساندی؟ عید مبعث بود که از عراق به تهران آمدم. بچه هایم را به یکی از بستگان شوهرم سپردم چون پدرم به تهران آمده بود و می خواستم او را ببینم. از طرف دیگر می خواستم درخواست طلاق از همسرم را بدهم و حضانت فرزندانم را بگیرم. می خواستم در تهران زندگی کنم چون از شوهرم خسته شده بودم. بعد از ورودم به ایران متوجه شدم که شوهرم نیز غیرقانونی به ایران آمده. روز حادثه با من تماس گرفت و در ...
بادیگارد تاجر عتیقه قاتل او شد
بعد 40میلیون تومان از من قرض گرفت. همین باعث شد که عصبانی شوم. روز حادثه به بهانه معامله عتیقه او را به خانه یکی از بستگانم کشاندم. وقتی وارد خانه شد، از او خواستم که سهم مرا از معامله عتیقه پرداخت کند اما گفت که پولی ندارد. من هم عصبانی شدم و با طنابی که دورگردنش انداختم، او را به قتل رساندم. وقتی به خودم آمدم ، ترسیدم و به همین دلیل جسدش را داخل ماشینش گذاشتم و در اطراف شهر رها کردم. سرهنگ مکرم، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران با بیان این خبر گفت: برای متهم قرار بازداشت صادر شده و تحقیقات در این پرونده ادامه دارد. ...
تصویر واقع گرایانه از انحصار
ترجمه هادی آذری: مجموعه تلویزیونی تابو یک سریال بریتانیایی با روایتی از سال 1813 و داستان شخصیتی به نام جیمز دلینی با بازی تام هاردی است که بعد از گذران 10 سال زندگی در آفریقا، به همراه 14 الماسی که به دست آورده، به لندن بازمی گردد تا بیشتر درباره کسب وکار به ارث مانده از پدرش بداند و به دنبال انتقام قتل وی برود. او با ممانعت از فروش کسب وکار خانوادگی خودشان به کمپانی هند شرقی تصمیم می گیرد ...
قتل شوهر با سلاح خودش
ایرانی مقتول، با او درگیری هایی داشته و بر اساس مدارک به دست آمده، زنی که دوربین مداربسته تصویر او را ضبط کرده ، همان همسر مقتول است. به این ترتیب، مأموران به خانه مقتول رفتند و از همسر او بازجویی کردند. زن جوان که 23ساله است، در ابتدا مدعی شد خبری از سرنوشت شوهرش ندارد و بعد از آمدن مأموران متوجه شده شوهرش به قتل رسیده است. این زن گفت: من در خانه بودم و اصلا خبر ندارم چه اتفاقی برای شوهرم افتاده ...
پدربزرگ، قربانی عشق پسر جوان به نوه اش
: آن روز در خانه خواب بودم که ناگهان صدای فردی را در محل شنیدم. نام من را صدا می زد و فحش می داد. از خانه بیرون رفتم. افشین را دیدم که جلوی خانه ایستاده و به من فحش می دهد. با او درگیر شدم. کمی بعد برادرم امیر و پدرم آمدند. پدرم از من خواست با افشین دعوا نکنم و با پلیس تماس بگیرم. در همین حین، ناگهان افشین به خانه شان رفت و با یک بطری بنزین که رویش شعله آتش روشن بود، آمد و بنزین را به طرف ما پرت ...
تحول در نظام اداری، بیمه زنان خانه دار، ایجاد یک میلیون شغل در سال، ایجاد بازار برای تولیدات زنان عشایر ...
که در عذابند. 10 سال است که خوزستان درگیر ریزگردهاست. این ها را نمی شد پیش بینی و پیشگیری کرد؟! اشتغال زنان و دیدن نقش آنها در تحرک و فضای اجتماعی با کرامت زن بسیار مهم است. ایجاد فضای ورزشی و مفرح برای زنان می تواند آن نقش و کرامت را بدهد. بیمه های حمایتی از زنان خانه دار بسیاری از مشکلات را حل خواهد کرد. زنان عشایر و روستایی خودشان تولیدکننده اند و تنها باید برای محصولاتشان بازار ایجاد ...
چه فیلمی، رقیب نهنگ عنبر 2 می شود؟
.... تیک آف دو سال پیش ساخته شد اما هیات انتخاب آن را واجد حضور در بخش مسابقه ندانستند. با گذشت زمان مشخص شد فیلم هایی که هیات انتخاب جشنواره سی و چهارم کنار گذاشتند، شایسته حضور در بخش مسابقه نبوده اند. با استناد به این اتفاق می توان به کیفیت تیک آف شک کرد؟ بعد از جشنواره چندین مرتبه در نوبت اکران قرار گرفت تا این که از امروز به سینماها آمد. * پیش بینی فروش: تنهای تنهای تنها ستاره ...