سایر منابع:
سایر خبرها
گفتگویی جالب با دهباشی ؛ بخوانید
ایران بسر بردم. من و کاظم جلالی هر دو معلم بودیم. موضوع جویای کار بودن را به جلالی گفتم، وی نیز گفت که سعید مهدوی برای مرکز تحقیقات به دنبال یک فرد اهل کار و خدمت می گردد. نزد دکتر مهدوی رفتم و ایشان اصلا با من درباره مسائل سیاسی بحث نکرد. آنجا بود که متوجه شدم که آنان که به اصطلاح راست هستند تحملشان بیشتر از چپی های آن زمان است. ** این کم تحملی جناح اصلاح طلب در رد صلاحیت نامزدهای ...
گفت وگو با قاتل سریالی زنان گیلان
دوم راهنمایی بیشتر درس نخوانده اما به گفته خودش روابط عمومی بالایی دارد. او در یک گفت و گو جزئیات قتل های سریالی و انگیزه اش از این جنایات را شرح داده و می گوید: حالا که اینها را تعریف می کنم، انگار کتاب داستان می خوانم و باورم نمی شود قتل ها کار خودم بوده. از تمامی زنان متنفرم او درمورد اینکه چطور دست به قتل زده، می گوید: شکست در زندگی با همسرم اولم دلیل همه اینها بود. مرا ...
ازدواج، عهدی که شکستنی نباید بشود
دکوراسیون و معماری امروز نشان دهنده شکسته شدن خیلی از حریم هاست. چرا جا می زنند دکتر جواد خلعتبری، عضو هیات علمی دانشگاه روان شناس و مشاوری است که در زمینه زوج درمانی نیز فعالیت می کند. او در مورد طلاق های زودهنگام نسل امروز می گوید: یک رابطه صمیمانه از سه اصل صمیمیت، شور و تعهد تشکیل می شود. از سویی برای یک ازدواج موفق آمادگی های پیش از ازدواج شامل سن، ویژگی های شخصیتی، تحصیلات و ...
آشنایی با فرهیختگان مددکاری اجتماعی استان اصفهان؛ قسمت هشتم
.... از چه سالی با مددکاری اجتماعی آشنا شدید؟ و از چه سالی در این حرفه مشغول به فعالیت هستید؟ در حال حاضر در کدام سازمان فعالیت دارید؟ اینجانب محمد علی خدایی فر 46 ساله دارای مدرک کارشناسی مددکاری اجتماعی از دانشگاه آزاد خمینی شهر و در حال حاضر کارمند رسمی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان می باشم. در سال 1378 ازدواج کردم و دارای 2 فرزند هستم. در سال 1376 در رشته مددکاری اجتماعی ...
همسرکشی با اسلحه شکاری/ گفت وگو با قاتل سریالی زنان گیلان/ انتقام خونین خواستگار کینه جو از مادر و دختر/ ...
...، بی خیال شدم و گفتم می روم اما طلاقت نمی دهم. در اولین قتل ترسیده بودم او از نخستین جنایت خود می گوید: از من جزئیات قتل ها را بپرسید، نه تاریخ دقیقش را. غروب یک روز بارانی بود اما راستش تاریخ دقیقش یادم نیست. آن روز از کارگاه چوب بری بیرون آمدم. راستش من چندین بار کارم را عوض کردم و بعد از کار آشپزی در کشتی و خریدوفروش عتیقه، رفته بودم سراغ خریدوفروش چوب و کارگاه چوب بری راه ...
اگر یک میلیون پول داشتم زن می گرفتم! +عکس
بخنداند و برایشان آهنگ های درخواستی بخواند: در بیمارستان به بخش کودکان که می روم می گویند عمو دلکریم آمد. می گویند برو سر فلان تخت بچه بیقراری می کند. چند وقت پیش یک بچه 4ساله را آورده بودند. می خواستند ازش رگ بگیرند اما اذیت می کرد.یک ساعتی برایش مسخره بازی درآوردم تا حالش بهتر شد. من بچه ها را واقعا دوست دارم. دعا کنید که زود هم بچه دار شوم. البته قبل از آن دعا کنید که زود ازدواج کنم.(می خندد ...
نوعروس اصفهانی 2 روز بیشتر داماد را تحمل نکرد!
به من نگاه می کنند. تازه فهمیدم که چه کار احمقانه ای کردم. گاهی فکر می کنم اگر کمی هشیارانه عمل می کردم و بدون تحقیق بله نمی گفتم الان مطلقه نمی شدم. این فکر مثل خوره روحم را آزار می دهد. از طرف دیگر نگاه های شماتت بار اطرافیان هم آشفته و عصبی ام کرده است. هدف زندگی ام را فراموش کردم و به نظرم همه چیز پوچ می آید. همیشه کلافه ام و گاهی بی دلیل گریه می کنم. این شرایط را دوست ندارم و نمی خواهم ادامه بدهم. کمکم کنید از این بحران خلاص شوم. انتهای خبر/ = ...
حکایت شیرین یک شیدای سینما!
بگیری و خودم کفن پیچت کنم!! و با عصبانیت گوشی را روی تلفن کوبید و از کیسه جلوی دستش چند عدد فندق درشت بیرون آورد... به چهره اش دقیق شدم که برافروخته و غضبناک بود. گفتم حالاست که تلافی نیشخند کارگردان و پروژکتور سوخته و سکانس مورد نظر را بر سر من در بیاورد و با همان فندق های سفت و سخت، چنان ضربه ای به کله ام بزند که بلافاصله جان به جان آفرین تسلیم کنم و فاتحه!... صلاح را در این ...
بیرانوند:آرزویم بازی در جام جهانی و قهرمانی آسیا با پرسپولیس است
. دارم رفتگری می کنم. یک بار وقتی در کارواش کار می کردم یکی از اقوام من را دید و رفت به پدرم گفت شما واقعا فکر می کنید پسرتان دارد فوتبال بازی می کند؟ پسر شما دارد در تهران کار می کند. بعد پدرم خیلی ناراحت به من زنگ زد و پرسید چرا؟ گفتم:مجبورم! چون جای خواب ندارم. باز هم گفت برو خانه عمه. گفتم نمی شود. خودم اذیت می شوم. پدرم واقعا خبر نداشت. اگر خبر داشت شاید اصلا نمی گذاشت من فوتبال بازی کنم و به هر ...
قالیباف، سرگشته میان چند شخصیت عاریتی
تمام عیار از او . قالیباف شخصیت سیاسی احمدی نژاد را به عاریت گرفت و به یکباره خطاب به حسن روحانی گفت : در سال 82 که فرمانده نیروی انتظامی بودم و شما دبیر شورای عالی امنیت ملی بودید، در سالگرد حمله به کوی دانشگاه، هر سال برنامه می گرفتند. یک جلسه من گفتم اجازه بدهید دفتر تحکیم وحدت مراسم را بگیرد. شما اشاره به این میکردید که "بابا دنبال دردسر هستی، ول کن چه مجوزی". این اصرار من بود که اجازه بدهیم ...
بوفون: دوست دارم مردم از شنیدن خبر بازنشستگی ام ناراحت شوند
، لباسش را عوض می کند، چیزی گفت که نشان داد چرا او یکی از قابل احترام ترین بازیکنان حال حاضر دنیا است. او عنوان کرد: خوشحال می شوم که پیراهنم را با هر بازیکنی عوض کنم چون این را نشانه ای از احترام می بینم. یادم هست وقتی بازیکنی جوان بودم، در پایان بازی از یک نفر خواستم که پیراهنش را با من عوض کند و او نه گفت. آن موقع خیلی ناراحت شدم و به همین دلیل با خودم گفتم اگر روزی بازیکن بزرگی شدم، هرگز چنین حرکت شرم آوری را انجام ندهم. آن بازیکن چه کسی بود؟ نمی توانم بگویم! ...
شهدا اسوه های اخلاق و ایثار هستند
را راضی کرده ام که به یکی از یگان های رزم بیایم، مطمئن باشید اگر همراه شما نیایم خودم به تنهایی به خط مقدم می روم . همرزم شهید، ادامه داد: با اصرار او و سفارش مجدد فرماندهان لشگر پذیرفتم او را با خود ببرم، با مرکب تریلی قرمز رنگ حرکت کردیم، در بین راه سرش را روی کتفم گذاشت و شروع به خواندن کرد، حال عجیبی داشت. وی اذعان داشت: گفتم دکتر چه میخوانی؟ جواب داد:حمید این همه به من ...
خفاش شب گیلان: از تمام زنان متنفرم!
گو جزئیات قتل های سریالی و انگیزه اش از این جنایات را شرح داده و می گوید: حالا که اینها را تعریف می کنم، انگار کتاب داستان می خوانم و باورم نمی شود قتل ها کار خودم بوده. از تمامی زنان متنفرم او درمورد اینکه چطور دست به قتل زده، می گوید: شکست در زندگی با همسرم اولم دلیل همه اینها بود. مرا به جایی رساند که از تمام زنان متنفر شدم و کینه به دل گرفتم، آن قدر که به جنون رسیدم. ...
پایتخت بدریخت، شهر بدقواره و شهرداری بدحساب
شهر می خورد. مینوچهر با اشاره به این که وقتی وارد جوادیه شدم دیدم مردها و زن ها همه سطل به دست دارند برای آوردن آب مقدار زیادی راه می روند، افزود: آن روز هوا بارانی و سرد بود بطوریکه من بسیار متاثر شدم. کنجکاوی کردم معلوم شد در خانه های جوادیه که صدی 90 بیش از 30 متر وسعت ندارند و بقیه از صد و پنجاه متر تجاوز نمی کرد، چاه های آب در فاصله دو متری مستراح ها حفر شده بود و می بایست از این ...
رازهای پشت پرده زندگی وحید خزایی
.... 70 روز سراسر رنج و درد. چطور آزاد شدی؟ – شب اربعین امام حسین (ع) بود که در زندان توبه کردم. آنقدر گریه کردم و العفو گفتم که از حال رفتم. به امام حسین (ع) گفتم خیلی از مردم شبیه من گناهکار هستند اما باعث شدند گناه من پررنگ تر از همه به چشم بیاید. خودت بین من و خدا پادرمیانی کن. فردای همان روز وثیقه ای که خودم گذاشته بودم را پذیرفتند و آزاد شدم. مراجع قضایی به من 20 روز وقت ...
کدام ستاره پیراهنش را به بوفون نداد؟
می کند، چیزی گفت که نشان داد چرا او یکی از قابل احترام ترین بازیکنان حال حاضر دنیا است. او عنوان کرد: خوشحال می شوم که پیراهنم را با هر بازیکنی عوض کنم چون این را نشانه ای از احترام می بینم. یادم هست وقتی بازیکنی جوان بودم، در پایان بازی از یک نفر خواستم که پیراهنش را با من عوض کند و او نه گفت. آن موقع خیلی ناراحت شدم و به همین دلیل با خودم گفتم اگر روزی بازیکن بزرگی شدم، هرگز چنین حرکت شرم آوری را انجام ندهم. آن بازیکن چه کسی بود؟ نمی توانم بگویم! ...
راه جانبازی ادامه دارد
باقی ماند. شما به عنوان پسر خانواده، زمان اعزام به جبهه چند سال داشتید؟ آن زمان سیزده سالم بود. جالب است که پدر هم در سن کم ازدواج کرده بود و اصلا به ایشان نمی خورد فرزندی به سن من داشته باشد. به همین دلیل در جبهه به همه می گفتیم برادر هستیم! آقای محمد علی متقیان! خودتان دربارۀ سال های قبل از انقلاب و همراهی با شهید هاشمی نژاد بگویید. آن زمان، یکی از شاگردان ممتاز آقای هاشمی ...
حضرت حجت روی پیشانی ایشان شهادت نوشته اند
ماه بعد از شهادت او به دنیا آمده و هرگز پدر را ندیده است. همسر شهید می گوید: بعد از ازدواج، با هم برای زیارت به عراق رفتیم. در صحن حرم امیرالمومنین(ع)، رضوان برای فرزند صالحی که نام او را علی مرتضی خواهد نامید، دعا کرد. من با توجه به سابقه ای که از استجابت دعای او داشتم، همان جا مطمئن شدم به زودی صاحب پسری خواهیم شد که نامش علی مرتضی است و همین طور هم شد. شهید رضوان نسبت به ...
نوای دلنوازی که مرا مدهوش کرد/ همیشه مدیون امام رضا(ع) هستم
بخوانم و در دانشگاه چطور ظاهر شوم. اما به دلیل علاقه مندی پیشین من به مطالعات قرآن و حدیث راه را برای خودم هموار کرده بودم و می دانستم که می خواهم چه کنم. انتخاب اول من رشته علوم قرآن و حدیث دانشگاه فردوسی مشهد بود. هنوز به خاطر دارم شبی که برای دیدن نتایج انتخاب رشته به کافی نت رفتم مسئول آنجا وقتی متوجه شد که من در دانشگاه فردوسی قبول شدم با صدای بلند خندید و برگشت و من را نگاه کرد دید تغییری در ...
ارزیابی مناظره اول کاندیدا
مشخص می شود جریان اصلاحات دچار از هم گسیختگی درونی است که براحتی قابل جبران نیست. آقای جهانگیری ویژگیهای لازم برای پر کردن این خلاء را ندارد. صرف نظر از مطالبی که هریک در مورد موضوعات مختلف بیان کردند و صحت و سقم و کم و بیشی هایی که موضوعات مختلف داشتند، روش آنها به پاسخ گویی به سئوالات مهم بود. بیش از همه آقای روحانی مطالبی از قبل آماده را برای گزارش کار دولت تهیه کرده و بدون توجه به ...
ازدواج دو روزه دختر جوان/ شاهین از من خواسته های عجیبی داشت و من هم تصمیم به طلاق گرفتم
گفتند من نباید ایراد بگیرم و بهتر از او پیدا نمی کنم و.... آنقدر گفتند که تسلیم شدم و در حالی که هیچ شناختی از شاهین نداشتم، با او پای سفره عقد نشستم. تا پیش از جاری شدن صیغه عقد، من از نگاه او بهترین پوشش را داشتم، شیک پوش بودم و... اما به محض محرم شدن همه چیز عوض شد. شاهین از من خواسته هایی داشت که با اعتقاداتم زمین تا آسمان فاصله داشت. سعی می کردم به روی خودم نیاورم اما غر و لندهای او ...
تمامی ردشدگان؛ از بازرگان و هاشمی تا احمدی نژاد
: خودم موافق نبودم آنها رد صلاحیت شوند. به کسانی که می گفتند اینها رای ندارند؛ می گفتم: وقتی مطمئن هستید؛ چرا برای نظام هزینه درست می کنید؟ چرا این کار را می کنید؟ اگر همه تفکرات باشند؛ انتخابات را پررنگ می کنند و چهره انتخابات صحیح تر جلوه می کند. دقیقا یادم نیست؛ ولی شاید به آنجا رسیده بودیم که آقای محتشمی نامه ای به امام نوشته بودند. نمی دانم مسئله آن نامه چه بود و از کجا آمد و چطور شد. ولی وقتی ...
علی پروین: به پسرم هم ببازم شب خوابم نمی برد
عصای دست مربی تو زمین بودم. از همون موقع باخت رو دوست نداشتم تا اینکه دهه 60 مربی شدم. خدا هم خواست که موفق شوم. تیم مون هم خیلی خوب بود. از گلر بگیر تا اون جلو. سلطانی، وحید قلیچ، پنجعلی، محرمی، انصاری فرد، سیدعلیخانی، ناصر محمدخانی، محمد مایلی کهن، محمد دادکان؛ اینها همه بیداد می کردند. ضیا عربشاهی حمید درخشان، فرشاد پیوس، مرتضی کرمانی مقدم. اصلا حریف می موند کیو بگیره؟ محسن آشوری رو ...
طنز؛ بغض کنون!
همه چیز دارد و هرچه بگیرم اضافه است. ولی در این باره همسرم هیچ زحمتی نمی کشد. از خودم می پرسد چی می خوای و خلاص! یک هفته قبل از روز معلم هم زانوی غم به بغل گرفته بودم که برایش چه بخرم. صبح همان روز به ذهنم رسید که دست کم یک کارت هدیه بگیرم تا خودش هرچه خواست بخرد. کنارش یک دسته گل هم گرفتم تا بار معنوی کار را بالا ببرم. برای بستن هرگونه راه اخم و تخم هم چند بسته شکلاتی که دوست دارد خریدم و رفتم ...
ماشین اقتصاد کشور را از دره خارج کردیم
یا اگر در هر کاری وارد شدم، آن را جدی انجام می دهم و در حد توان خودم صحبت خواهم کرد و چارچوب ها را قبول دارم. وی نقدی هم بر مناظرات وارد کرد و گفت: فکر می کنم زمان دو دقیقه ای کم بود، بنابراین تا افراد می خواستند گرم شوند، موتور آنها خاموش می شد. بر اساس خرد جمعی وارد انتخابات شدم حضور جهانگیری در کارزار انتخاباتی به عنوان نامزد ریاست جمهوری در کنار روحانی که هر ...
چطور باید برای اشتغال و حمایت از محرومان برنامه داشت؟
موفق شدیم در اوج تحریم ها، در میان پروژه های 35 ماهه رکورددار راه اندازی نخستین ردیف گازی از بخش دریا باشیم . کار خود را در صنعت نفت چطور و از چه سالی آغاز کردید و چه تجربه هایی را پشت سر گذاشتید تا به پتروپارس برسید؟ اردیبهشت 58 که از دانشگاه ایالتی آرکانزاس آمریکا فارغ التحصیل شدم، تصمیم گرفتم به کشور برگردم. آن زمان تازه انقلاب شده بود و بیشتر بچه های ایرانی سودای بازگشت ...
جهانگیری: معلوم نیست 700 میلیارد دلار در دوره احمدی نژاد چطور مصرف شد؛ انسان از این غصه بمیرد بهتر است/ ...
که در دور اول نماینده لار در مجلس بود. او ما را به سمت آشنایی با امام و اسلام رحمانی سوق داد. در دوران دانشگاه در کرمان، در مبارزات انقلابی با کسانی دانشجو بودیم که برخی شهید شده و برخی مسیرشان عوض شد. در آن دوران من هدف گلوله قرار گرفته و مدتی متواری بودم. اما به فضل الهی سلامت به من بازگشت و توانستم کارهای مهمی بکنم. جهانگیری افزود: با پیروزی انقلاب، قبل از تشکیل جهاد دانشگاهی با ...
زمانی که امام سجاد خواسته صحابه اش را رد کرد
.... خودم ببرم و اضافه کرد: زهری! تو را به خدا پی کار خودت برو و مرا به حال خودم واگذار. این استاد دانشگاه افزود: ابن شهاب گوید بعد از چندی آن حضرت(ع) را دیدم که به سفر نرفته است. گفتم یابن رسول الله! اثری از سفر در شما نمی بینم؟ فرمود قال بلی یا زُهْریّ لیس هو کما ظننت ولکنه الموت و له اَستعِدّ، انّما الاستعداد للموت تَجنّب الحرام و بذلُ الندّی فی الخیر. سفرم آن نیست که تو ...
مدیریت ناکارآمد مانع پیشرفت همدان/ بسیاری از مسؤولان استان مدیریت پشت میزی دارند
سراغ کار تأسیسات ساختمانی رفتم. در کار تأسیسات ساختمانی با پشتکار و علاقه به این کار، بعد از مدتی خودم سرکارگر شدم و پروژه های مختلفی را در تهران گرفتم. از ابتدای شروع کارم به فکر سرمایه گذاری و ایجاد اشتغال برای دیگران نیز بودم از این رو ظرف مدت کمتر از دو سال با سرمایه و پولی که اندوخته بودم تجهیزات کار را خریده و کارفرما شدم. فارس: اکنون در چه حوزه اقتصادی فعالیت دارید؟ ...
عکاسی هنر نیست
فردی آزاد است، صبح بیدار می شود، دلش می خواهد بخوابد یا تصویر یک فیل را بکشد و نمی توانید مجبورش کنید چه چیزی بکشد. تازه آن موقع استثمار هنری بود و آنها که رئیس قبیله بودند یعنی هنری را ابداع می کردند، چیزی گیرشان می آمد اما در مورد باقی این طور نبود چون بقیه کپی می کردند و مد می شد که مثلا همه امپرسیونیست باشند اما هنر که نمی تواند مد شود. آن موقع من جوان بودم و می گفتم چرا گالری دار چنین کاری کرده ...