سایر خبرها
شهیدی که از فرزندانش خواست برایش آرزوی شهادت کنند
منزل برادرم رفتم دیدم شلوغ هست و همه گریه می کنند تا متوجه شدم بله همسرم شهید شدند اما باورم نمی شد، نمی خواستم باور کنم که شهید شدند. خاطره ای که از همسر شهیدتان دارید بیان کنید؟ آخرین خاطره ای که دارم این است که نوبت قبل که به سوریه رفته بودند بعد از اینکه برگشتند ما را مشهد بردند. سفر خیلی خوبی بود. همان جا در مشهد از بچه ها پرسیدند آرزوی شما چیه؟ بچه ها هم گفتند آرزو ...
به شوق چه عشقی گریه کنیم؟!
خدا سپردم. اما آنها را پیش خانواده همسرم گذاشتم. فاش: وقتی می رفتید، همسرتان مانع رفتنان نشد؟ - او آن موقع خیلی جوان بود. خوشبخت بودیم و دو بچه کوچک داشتیم. احساساتش مثل همه همسران رزمنده دیگر بود. اما من برایش گفتم که انتخابم را کرده ام. او هم با صبوری مرا به سوی جبهه رهسپار کرد. فاش: به کجا اعزام شدید؟ - در جبهه های مختلفی بودم. ...
200 میلیون تومان حق سکوت گرفتم +عکس
به گزارش جام جم ، این زندانی میانسال به نام محمد متهم است باجناقش را 25 اردیبهشت سال گذشته در محله ای در شمال تهران کشته است. همسر مقتول در تحقیقات گفت: قاتل با سلاح و به زور، پول و طلاهای وی را دزدیده است. در ادامه تحقیقات متهم صحنه قتل را بازسازی کرد و روانه زندان شد. او با گذشت یک سال از جنایت چند روز پیش مدعی شد، چون عذاب وجدان گرفته می خواهد هویت عامل اصلی جنایت را فاش ...
منصور چندین بار پشت سر هم زنم را تنها در خانه گیر انداخته و .. + عکس
اعتمادم را جلب کرد ولی وقتی برای بار دوم به خانه اش رفتم او به من آبمیوه مسموم خوراند و مرا آزار داد. از آن روز به بعد تهدیدهای منصور آغاز شد. او می گفت از من فیلم گرفته و اگر به خواسته اش تن ندهم ماجرا را به شوهرم می گوید و آبرویم را می برد. وی ادامه داد: او با تهدیدهایش دوبار دیگر هم مرا تسلیم خواسته شومش کرد تا اینکه ماجرا را به شوهرم گفتم. شوهرم گفته بود فقط قصد گوشمالی دادن ...
پلاک احمد در بدنش حک شد
.... از خواب بیدار شدم و مجدد به خواب رفتم. این بار حجله احمد را سر کوچه دیدم. فردای آن روز که همسرم با ساعت احمد به خانه آمد، گمان کردم که فرزندمان شهید شده که پدرش ساعت احمد را آورده است. وی به یادگاری مانده از شهید اشاره کرده و می گوید: یک ماه پیش از اعزامش به جبهه، از مشهد مقدس برایم یک انگشتر نقره با نگین فیروزه سوغات آورده بود. زمانی که انگشتر را سال ها بعد به دامادم که از جانبازان دفاع مقدس است نشان دادم، گریه کرد و گفت: من این انگشتر را در خواب دیده بودم. زمانی که انگشتر را به دامادم حاج محسن هدیه می کردم، احمد را کنارش دیدم. انتهای پیام ...
مادر 20 ساله قتل نوزاد یکروزه اش را گردن گرفت
حال چند ماه بعد دوباره تصمیم گرفتیم با هم زندگی کنیم ولی باز هم نتوانستیم به این زندگی مشترک ادامه دهیم و در نهایت جدا شدیم. زن جوان ادامه داد: مدتی بعد با همسر دومم آشنا شدم و با او به صورت موقت ازدواج کردم. وقتی زندگی مشترک مان شروع شد، فهمیدم که از همسر اولم باردارم. ماجرا را از همسرم دومم پنهان کردم و به او می گفتم که به یک بیماری مبتلا هستم و وضعیت ظاهری ام به خاطر کیستی است که در ...
مادر 20 ساله قتل نوزاد یکروزه اش را گردن گرفت
حال چند ماه بعد دوباره تصمیم گرفتیم با هم زندگی کنیم ولی باز هم نتوانستیم به این زندگی مشترک ادامه دهیم و در نهایت جدا شدیم. زن جوان ادامه داد: مدتی بعد با همسر دومم آشنا شدم و با او به صورت موقت ازدواج کردم. وقتی زندگی مشترک مان شروع شد، فهمیدم که از همسر اولم باردارم. ماجرا را از همسرم دومم پنهان کردم و به او می گفتم که به یک بیماری مبتلا هستم و وضعیت ظاهری ام به خاطر کیستی است که در ...
زن جوان، شاهد قتل همسر
همسرم حمله کردند. اول فردی به نام تقی با قفل فرمان ضربه ای به سر همسرم کوبید، بعد محمود با داس به سرش زد و در نهایت نفر سوم با چوب به شکم همسرم کوبید و من که بشدت ترسیده بودم بیهوش شدم! همسرم نیز بعد از 3 روز بستری در بیمارستان فوت کرد. در ادامه جلسه قاضی عبداللهی از زهرا پرسید چرا این افراد به شما حمله کردند و علت درگیری چه بود؟ زن جواب داد، نمی دانم اما هر چه هست مربوط به ...
حکایت یک مرد
. سلیمان محرومی که 84 سال سن دارد، مسن ترین جانباز هشترودی است. او جزو اولین نفراتی بود که با دیدن تجاوز دشمن به کشور، به جبهه اعزام شد. علی رغم کهولت سن و وضعیت نامناسب جسمانی، همچون کوه، استوار بوده و از باورهای قلبی اش دست نکشیده است. مطمئن باشید که اگر بار دیگر به حضورم در جبهه های نیاز باشد با همین سن و سال به جنگ می روم. او می گوید: اوایل تک تیرانداز بودم اما بعدها نامم ...
سرنوشت ازدواج تاجر بین المللی فرش با چهار زن
حالم بود که سرانجام راضی شدم فقط یک بار بچه دار شویم. با این حال خدا به ما دختر و پسری دوقلو عطا کرد. به این ترتیب به آرزوی داشتن فرزند پسر رسیده بودم، اما مشکلاتم با همسر دومم از همانجا شروع شد. همسرم پایش را در یک کفش کرده بود که باید نیمی از املاک را به نام او و بچه ها کنم تا بعد از مرگم دخترهای همسر اولم ادعایی نداشته باشند، اما یک سال بعد از آنکه ویلای خارج و فرش فروشی شهر آتن را به ...
روایت تلخ جدایی و زندگی یک زوج بازیگر!
جدایی از همسر سابقش می افزاید: از جدایی با ایشان ناراحت شدم. چون به نظرم وقتی زنی سر سفره عقد می نشیند با لباس سفید باید به خانه شوهرش برود و با لباس سفید بیایید. ولی خب متاسفانه اینطور نبود. من بله را که پای سفره عقد گفتم، به فکر سازش و سازندگی بودم نه اینکه از ایشان جدا شوم. من و همسر سابقم خیلی عاشق بودیم. حتی بعدا که ازدواج کردند همسرشان هم خانه ما آمد.”اتفاقا یک بار همسر فعلی اش به من گفت ...
خودکشی یا برادرکشی
شهروند| همیشه با مادرم دعوا داشت. او همیشه سر هرچیزی جر و بحث می کرد. مشکلش مواد بود. وقتی که خمار می شد دیگر چیزی جلودارش نبود، به زمین و زمان گیر می داد، تا بالاخره پول جنسش را جور کند. آن روز هم سر پول مواد با مادرم بگومگو داشت. دعوای شان شده بود، دیگر تحمل نکردم. به تندی به او گفتم که از خانه خارج شود... اینها بخشی از اظهارات برادر محسن است. محسن چند روز پیش به طرز مشکوکی به علت خونریزی شدید ...
متلک پرانی به قتل ختم شد
هر وقت مرا در خیابان می دید با کنایه حرف می زد و شخصیتم را خرد می کرد. او چند بار گفته بود توانسته زندگی ام را خراب کند و با همسرم ازدواج کند. متهم در مورد روز حادثه گفت: آن شب از محل کار به خانه برمی گشتم که مقتول را مقابل عابربانکی دیدم. او همراه برادرزن و باجناق سابقم بود. آنها تا مرا دیدند شروع کردند به ناسزا گفتن. من که به خاطر اذیت و آزارهای قبل کلافه شده بودم به آنها گفتم:من که ...
با دیدن صحنه ای که مرد غریبه دست همسرم را گرفت عقل از سرم پرید! + عکس
ای برای زندگی ات داری؟ می خواهم سالم زندگی کنم. چند سال پیش ازدواج کرده بودی؟ تقریباً 8 سالی می شد که ازدواج کرده بودم. بعد هم با تقاضای طلاق همسرم از هم جدا شدیم. مرد جوانی شش ماه پس از طلاق همسرش، وقتی او را با مرد دیگری دید، آتش خشم در دلش شعله کشید و پس از حمله به مرد غریبه، او را با ضربات چاقو کشت. این درگیری 30 مهرماه سال 91 در بومهن اتفاق افتاده ...
با دیدن صحنه ای که مرد غریبه دست همسرم را گرفت عقل از سرم پرید!
خواهم سالم زندگی کنم. چند سال پیش ازدواج کرده بودی؟ تقریباً 8 سالی می شد که ازدواج کرده بودم. بعد هم با تقاضای طلاق همسرم از هم جدا شدیم. مرد جوانی شش ماه پس از طلاق همسرش، وقتی او را با مرد دیگری دید، آتش خشم در دلش شعله کشید و پس از حمله به مرد غریبه، او را با ضربات چاقو کشت. این درگیری 30 مهرماه سال 91 در بومهن اتفاق افتاده بود که مرد مجروح فتحعلی - 38 ساله ...
تصویر زنان در قاب جنگ جهانی اول
... مورخان گزارشات بسیاری از تجاوز سربازان امپراتوری آلمان به زنان بلژیکی در جریان جنگ منتشر کرده اند که از آن به عنوان جنایت جنگی یاد می شود. در این میان جنگ، خانه و زندگی بسیاری از زنان را گرفت و آنان را آواره کرد. شمار زیادی نیز خانواده و همسر خود را از دست دادند و تا پایان عمر در سختی و تنگدستی گذراندند. اما در ادامه، آلبوم تصاویر حضور زنان در جنگ جهانی اول برگرفته از مجله سلاح ...
سرگذشت زنی که قاتل شد!
و من در یکی از روستاهای کاشمر بزرگ شدم. 14 سالم بود که با جوان 29 ساله ای از اهالی روستا ازدواج کردم ولی او مردی معتاد، بدبین و بداخلاق بود. در مدت 6 ماهی که به عقد او درآمده بودم سختی های زیادی کشیدم چرا که نه تنها بیکار بود بلکه پس از مصرف مواد مخدر دچار توهم می شد و به من تهمت می زد. به همین خاطر 3 روز بعد از برگزاری مجلس عروسی تقاضای طلاق دادم اما همسرم مدعی بود که اعتیادش را ترک ...
من باجناقم را نکشتم؛ همسرش قاتل است
...، هنگامی که در خواب بوده به قتل رسیده است. همسر مقتول که تن ها شاهد جنایت بود، به کارآگاهان گفت: 10 روز قبل شوهر خواهرم پرویز به خانه ما آمد و گفت: با خواهرم مشکل پیدا کرده و، چون بیکار بود از شوهرم شایان خواست تا برایش کاری دست و پا کند. چند روزی در خانه ما بود تا اینکه صبح امروز با صدای فریاد همسرم از خواب پریدم. همان موقع پرویز را دیدم که با چاقویی خون آلود در دستش روی سینه شوهرم نشسته است ...
هالیوودی هایی که ازدواجی موفق داشته اند (2)
برنامه اجرا کرده و آن هم زمان ملاقات با همسرش بوده است. "دختر کوچکی در آن جا حضور داشت و نمایش را دیده بود. برادرش به او گفت که تو بازیگر مرد را دوست داشتی، برو و این را به او اطلاع بده. او دختر کوچکی به نام کایرا بود و تنها 12 سال داشت.” تام هنگس و ریتا ویلسون؛ 29 سال تام هنکس همسرش را در فیلم داوطلبان ملاقات کرد. وی در آن زمان از همسر اولش جدا شده بود و پس از یک سال ...
اعترافات هولناک ناپدری سنگدل در باره قتل دختر5ساله
به گزارش جام نیوز ، متهم 37ساله این پرونده جنایی در بازجویی های اولیه، ضمن انکار کتک زدن فرزند همسرش به کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی گفت: آن روز صبح (هفتم اردیبهشت) طبق معمول مشاجره ای بین من و همسر صیغه ای ام آغاز شد که مادرزنم وارد ماجرا شد و به دخالت در امور زندگی من پرداخت. در این لحظه من که به شدت عصبانی بودم، مادرزنم را هل دادم که او روی نوه اش افتاد و دختر همسرم به زمین ...
دختر خردسال که گیر پدر کثیف افتاد از شدت آسیب تاب نیاورد + عکس
به گزارش سرویس حوادث جام نیوز ، ناپدری که متهم به قتل دختر 5ساله مشهدی است، صبح روز گذشته در اعترافاتی هولناک، ماجرای مرگ دلخراش رقیه کوچولو را تشریح کرد. متهم 37ساله این پرونده جنایی در بازجویی های اولیه، ضمن انکار کتک کاری فرزند همسرش به کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی گفت: آن روز صبح (هفتم اردیبهشت) طبق معمول مشاجره ای بین من و همسر صیغه ای ام آغاز شد که مادرزنم وارد ...
زنم را تعقیب کردم ولی او به سمت محل کارش نرفت و من از کوره در رفتم و ...
متهم مرد 40 ساله ای به نام یزدان است که 15 آذرماه سال 92 همسرش را با ضربه چاقو به رساند. یزدان بعد از بازداشت گفت: چند سال از زندگی من و نازنین می گذشت و ما صاحب یک فرزند دختر بودیم. شغل همسرم آرایشگری بود و با مشتری هایش رفت و آمد داشت که آنها را نمی شناختم. وقتی از نازنین در مورد آنها سؤال می کردم، طفره می رفت و با عصبانیت جوابم را می داد، به همین دلیل در بسیاری از مواقع با هم مشاجره داشتیم. او ...
اعتراف مرد بی رحم به قتل رقیه کوچولو
در جریان درگیری با همسرش، دختربچه او را به شدت کتک زده و باعث مرگ مغزی و در نهایت مرگ او شده است. با این حال در همه این روزها او مدعی بود که هرگز رقیه را کتک نزده و این مادربزرگ رقیه بوده که باعث مرگ نوه اش شده است. این مرد وقتی روبه روی قاضی قرار گرفت اعتراف کرد که دختربچه را او به قتل رسانده است. وی گفت: روز حادثه در خانه بودم که با همسرم بحثم شد. چند روزی بود که بیکار بودم و همسرم بر ...
قبادی: حسین لشکری آیینه منیژه لشکری بود/لشکری: بزرگ ترین افتخارم این است که همسر شهید هستم
شود درباره موضوع ادبیات پایداری دسته بندی صورت داد، یک دسته روایت کسانی است که در جنگ حضور دارند و بعد از برگشتن از جنگ یا خودشان قلم به دست گرفته اند و خاطراتشان را می نویسند، یا هم مثل کتاب همه سیزده سالگی ام راوی خاطراتش را بیان می کند و نویسنده می نویسد. اما دسته دوم کسانی هستند که به طور مستقیم در جنگ حضور ندارد مثل خاطرات همسران شهید و رزمنده. کتاب روزهای بی آیینه در این دسته قرار می گیرد ...
مرگ کودک 9 ساله با شلیک در عروسی/ اعترافات مردسنگدلی که دختر 5ساله همسرش را کشت/ معمای قتل پزشک تهرانی ...
آگاهی خراسان رضوی گفت: آن روز صبح (هفتم اردیبهشت) طبق معمول مشاجره ای بین من و همسر صیغه ای ام آغاز شد که مادرزنم وارد ماجرا شد و به دخالت در امور زندگی من پرداخت. در این لحظه من که به شدت عصبانی بودم، مادرزنم را هل دادم که او روی نوه اش افتاد و دختر همسرم به زمین خورد! اظهارات این مرد که ع. م نام دارد با واقعیت های صحنه حادثه مطابقت نداشت، چراکه اعترافات وی برخلاف تشخیص پزشکان درباره ...
دفاع در سوریه به روایت ابو زاهده
یادی کنم از شهید حسین امیدواری، او 9 سال در گردان عاشورای بسیج بود و با هم در مراسم اعتکاف شرکت می کردیم. حسین راننده وانت در بازار مبل بود و امسال آمد پیش من و گفت که وانت را فروخته و پولش را گذاشته پیش خواهرش. به او گفتم مگر قرار نیست از سوریه برگردی که وانت را فروختی. گفت من می دانم این بار شهید می شوم، بعد تعریف کرد که خواب دیده، حضرت رقیه دست هشت نفر را گرفته و به سمت نوری برده و او هم در ...
6 دلیل برای طلاق های زودرس
به گزارش بلاغ ، مریم پنج بار عمل و هر جایی از بدنش را که دوست نداشته تصحیح کرده است. با یک بینی سربالا و اندامی شبیه عروسک های باربی، سر از محکمه قاضی درآورده است تا از شر همسر عضلانی و خوشتیپش خلاص شود. در ادامه این مطلب را به نقل از سلامت نیوز بخوانید. یادور و بر آن ها در دادگاه خانواده زوج های دیگری هم هستند، از همه اقشار مردم. مرفه یا متوسط و ضعیف، باحجاب و بدحجاب شیک پوش یا ژولیده ...
غلامرضا پهلوی درگذشت
. از او به عنوان ولیعهد ایران یاد می شود. پس از این حادثه، شایعه ولیعهدی غلامرضا مدتی بر سر زبانها افتاد اما با تولد رضا پهلوی فرزند محمدرضا شاه در سال 1339، موضوع ولیعهدی غلامرضا نیز برای همیشه به فراموشی سپرده شد. در جریان درگیریهای روز سی ام تیر 1331 که مردم در مخالفت با دولت قوام السلطنه به خیابانها ریخته بودند و به نفع حکومت دکتر مصدق تظاهرات می کردند، گفته شده است که گروهی از نظامیان ...
طلب شهادت حین خطبه عقد
) را پر کنم. مادر ابتدا کمی سکوت کرده و بعد گفته بود باید به دخترم و پدرش بگویم. ما ایشان را به عنوان کسی که مذهبی بود و سال های قبل از انقلاب دو بار به زندان سیاسی رفته بود می شناختیم. دومین باری که به زندان رفت با پیروزی انقلاب اسلامی آزاد شد. اخلاقش بین خانواده زبانزد بود شاید فکرش را نمی کردم به خواستگاری من بیاید، تا قبل از این هر خواستگاری که برایم می آمد خانواده ام ناخوداگاه خواستگارها را با ...
بلای وحشیانه و شیطانی که 2 دوست شوهرم هنگام خماری او در خانه بر سرم آوردند
و پس ازآن مدّت کوتاه، زندگی ام، شکل دیگری به خود گرفت. همسرم شروع به بدخلقی و نمایان ساختن چهره باطنی خود کرد. تازه داشتم به درک درستی از زندگی رسیده و درمی یافتم که زندگی سراسر آمیخته ای از غم وشادی های زمانه است و حقیقت زندگی آن چیزی نیست که همواره قبل از ازدواج فکرمی کردم. زمان همچنان در حال گذربود و دیری نگذشت که در گذرشتابان روزگار، مادر لقب گرفته و صاحب فرزند پسری به نام رضا شدم ...