خانه
سایر منابع:
با دوستان خود به اشتراک بگذارید
می پسندم
0
سایر خبرها
30 نکته که درباره فرگوسن نمی دانید؟
.... وقتی بعدها به من گفت پیشنهادی از منچستر یونایتد دارم و می خواهم به آن جا بروم. پیش خود گفتم اوه، کثافت! 2. معرفی روش سشواری! (کریس ترنر- دروازه بان منچستر یونایتد بین سال های 1985 تا 1988) اولین مرتبه ای که فرگی به ما روش سشوار مشهورش (تحت فشار گذاشتن بازیکنان برای بهتر بازی کردن) را نشان داد، پس از شکست یک بر صفر برابر ویمبلدون، در بیست و نهم نوامبر 1986 بود. او به شدت از ...
ما روحانیون با مردم چه کردیم که وضعیت این گونه شده است؟!
یک نفر از اهل شام در آن نبود؛ همه از اهل کوفه بودند؛ همان هایی بودند که امام امام می کردند؛ وا اماما می گفتند؛ اینها واقعیت است؛ چرا به آن توجه نمی کنیم؟! چه نحوه آمادگی را برای آمدن او و برای بودن در کنار او داریم؟! من چه نوع آمادگی دارم که در کنار او بایستم و کار بکنم؟! این یک مسأله ای است اینها را توجه کنیم. بله خیلی خوب است برویم مسجد مقدس جمکران توسل کنیم؛ گریه کنیم؛ به سرمان بزنیم؛ همیشه یاد ...
سینا شعبانخانی: جادوی خاص باعث شد وسواسی شوم
همه دوستان زمانی با ما وارد همکاری شدند که در ارکستر دیگری حضور نداشتند و در واقع جدا شده بودند. * حضورت در ویژه برنامه سال تحویل سه ستاره چطور رقم خورد؟ خیلی اتفاقی در جلسه ای که ربطی هم به ما نداشت، با آقای عباس اختری کارگردان این برنامه آشنا شده و به هم معرفی شدیم. ایشان گفتند که با احسان علیخانی صحبت می کنند تا با هم همکاری داشته باشیم. مدتی بعد جلسه ای با احسان علیخانی داشتیم و قرار شد ...
قطع رابطه های عاطفی
می ریزد و زیر لب می گوید چرا همه چیز را تمام کرد. نگاهم ناخودآگاه به چشم های مرد دوخته می شود. او بدون مقدمه و بی دلیل می گوید: 9 سال زندگی مشترک را به هم زدم؛ چون زنم دیگر مرا دوست نداشت و یک شب آمد گفت عاشق کسی شده که برایش شعر می گوید. زن با ناراحتی آستین لباس مرد را گرفت و گفت: گفتم همش کابوس بود و اشتباه من. گفتم به خاطر بچه ببخش؛ چرا این کار رو نکردی. صدای گریه کودکی حواسم را پرت کرد ...
دعا کردیم با تو محشور شویم
. گفتم تو سوار شو من ماشین قبلی را سوار می شوم، گفت نه من ناراحت می شوم. وقتی مأموریت بود و با هم تماس داشتیم گفتم حسین جان منتظریم که بیایی. ماشین نو را گرفته ایم تا تو برگردی و سوار شوی. حسین اما نیامد... اینها اهل دنیا و تعلقاتش نیستند. از همه چیز این دنیا دل کنده و راهی می شوند، گویی این دنیا برایشان بازیچه ای بیش نیست. با خبر شهادتش چطور روبه رو شدید؟ وقتی مادرش از حسین بی خبر می ماند ...
سمندریان می گفت فیلم فارسی بازی نکن!
پرسیدند رمضانی فر کیست؟ گفتند ایشان . گفت تشریف بیاورید جلوی در . ما در طبقه اول وزارت ارشاد روبه روی آسانسوری که الآن زدند مستقر بودیم. آنجا اتاق فیلمبردارها بود. اتاق دوم برای آقای اکبر عالمی و گروهشان بود، آن موقع معاون بود. رئیس فیجانی بود و عالمی معاون ایشان بود. پس ویلیام وایلر بعد از گاو تو را برای دختر رایان در نظر داشت و بعداً شما این را متوجه شدی؟ بله بعداً متوجه شدم، می ...
جانباز افغانستانی که از روزهای جانبازی اش می گوید
افکار در ذهنم بود که خواستم خودم را محک بزنم ببینم می توانم از امتحانی که خدا در این زمان برایم در نظر گرفته سربلند بیرون بیایم یا نه. پیش حضرت زینب(س) روسفیدتان می کنم با وجود مخالفت خانواده، تصمیمش را گرفته بود، می گفتند تو تازه عقد کردی حالا که یکی را پایبند خودت کردی کجا می خواهی بروی؟ دور اول که رفتم چیزی به خانواده نگفتم، همه را توی عمل انجام شده قرار دادم، گفتم می روم تهران تا توی ...
اصلی ترین معیار ازدواج هم کفو بودن است
که این صحنه را دید بچه را بیمارستان رساند. راننده تاکسی می گفت بچه را بیمارستان بردم از تمام بدنش خون می ریخت بردن برای اتاق عمل. گفتند آقای دکتر گفته اول پول بریزید بعد پرونده برایش تشکیل بدهید تا بچه را عمل کنیم. بچه از دنیا رفت فردای آن روز دیدن دکتر سر قبر بچه گریه می کند، این دختر خودش بود که فوت شده بود. اگر سنگ شویم خدا ادبمان می کند. قرار است این انسان به سنگ تبدیل ...
شنیدن خبر شهادت هر جانباز شیمیایی خانواده ام را عذاب می دهد/ مصدومیت شیمیایی ویلچرنشینم کرد
بیمارستان صحرایی از هوش رفتم. وقتی به هوش آمدم، در بیمارستان بودم. آنقدر احساس درد و ضعف داشتم که مدام ازحال می رفتم. پس ازچندین روز که تقریبا حالم مساعد شد، پرسیدم که اینجا کجاست؟ گفتند: بیمارستان بقیة الله تهران. حدودا یک ماه بینایی ام را از دست داده بودم. به مدت 45 روز در این بیمارستان بستری بودم که بعد مرخص شدم. نحوه درمانم رضایت بخش بود. در این مدت، مردم تهران واقعا سنگ تمام گذاشتند ومرتب به ...
تقی پور: خودساختگی شهید وزوایی برایم اعجاب آور است/ امیرفضلی: بدون مطالعه نمایشنامه، نقش شهید را قبول ...
خود ایشان با مادرشان بود متأسفانه تنها شهید وزوایی نیست خیلی شهدا هستند که ما از آنها الگو نگرفتیم من خیلی دغدغه دارم یک فیلمساز آمریکایی به ایران آمده بود و ما در دانشکده با او صحبت می کردیم من طرح فیلمم را به او درباره یکی از شهدا ارائه کردم که شهید شاخصی هم بودند زندگی ایشان را برایش گفتم این فرد رو به یکی از اساتید من کرد و گفت واقعا این شخصیت واقعی است؟ این استاد هم گفتند بله، ایشون ...
عزت مردم ایران را حفظ کنید
: بنده جلسه قبل قولی به مردم دادم، معتقدم شفاف سازی مهمترین موضوع برای رشد اقتصادی است. وی گفت: من گفتم همه ما اموال خود را بر اساس قانون اعلام کنیم، البته قانون می گوید باید اموال خود را به قوه قضائیه اعلام کنیم اما من معتقدم مردم هم باید بدانند؛ کل دارایی خودم و بستگانم را در کانال تلگرامی خودم گذاشته ام تا معلوم شود دارایی من کجاست. این کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری تصریح کرد ...
تهمورث دیوبند، نخستین کسی که نوشتن آموخت
.../دیوْبَنْد/) یاد می شود و پسر هوشنگ پسر سیامک پسر کیومرث است. لقب دیوبند یادآور چیرگی او بر دیوان و جادوان است که در متون کهن تر هم به آن اشاره شده است. طهمورث در ابتدای پادشاهی هدفش را شستن جهان از بدی ها، کوته کردن دست دیوان از هر جا و آشکار کردن چیزهای سودمند در جهان اعلام داشت. در نوشته های تاریخی بعد از اسلام نیز مانند فارس نامه ابن بلخی، مجمل التواریخ و القصص، تاریخ بلعمی و آثارالباقیه ...
هزارداستان پنجه نواز...
متفاوت است. باید منظور خود را از این جغرافیا مشخص کنیم. تربت جام هنری شامل شهرهای تایباد، باخرز، صالح آباد، بالاجام، پایین جام و میان جام می شود. چون در قدیم جمعیت این مناطق کم تر بوده محوریت با تربت جام بوده است و وقتی داریم از موسیقی تربت جام صحبت می کنیم منظورمان تمام هنرمندان ارزش مندی است که در همه این نواحی زحمت کشیده اند. از مجموع همه این شهرها و روستاهاست که موسیقی تربت جام شکل می گیرد. ...
الهه منصوریان: کنار رودخانه برای چینی ها شیشلیک درست کردم!
؟ بله من به خاطر دستم کمی دیر وارد لیگ شدم. این آسیب در تمرین خودش را نشان داد که من نمی توانستم در بازی اول به خوبی مبارزه کنم. به جز اینکه یک ماهی نمی توانستم مسابقه بدهم، فکر بازی ام هم بهم ریخته بود. اما روز به روز در تمرینات بهتر شدم. من واقعیت را درباره دستم به چینی ها گفتم و آنها هم با این موضوع کنار آمدند. همه هم برای بهبودی ام تلاش کردند. الان هم دیگر مشکلی ندارم و در مسابقه هم ...
گله متسابقان از نور کم سالن تا عدم اطلاع از زمان دریافت کارت
آزمون بود. اما آریایی فر با قاطعیت تمام گفت: زمان شرکت به اتمام رسیده است و شما تأخیر زیادی داشتید و طبق مقررات نمی توانم بگذارم در آزمون شرکت کنید. شما می توانید سال آینده مجددا در این آزمون نام نویسی کنید. نظاره گر صحبت های این دو بودم که اعلام شد زمان آزمون کتبی حفظ 10 جزء به پایان رسیده است. به سالن طبقه بالا رفتم در این وضعیت که زمان رو به پایان بود، همه شرکت کنندگان بیش از ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (395)
30 سال مستاجر بودم یکی زیرش کامنت گذاشته بابا تو خودت یه لوزر به تمام معنایی میخوای مارو خونه دار کنی؟ 12. رفتم خواستگاری گفتن ما فقط دختر به رفتگر میدیم. نمونه واگذاری املاک به رفتگران و کارگران بیچاره 13. این میرسلیم تو مدرسه ما بود همش بخاطر اینکه بیرون صف وایمیستاد کتک میخورد. 14. وقتی به خانومت میگی که یه زنی رو دیدم شبیه تو بود؛ اونم ازت سوال کنه ...
گزارش کامل از سومین مناظره کاندیداهای ریاست جمهوری
بخش جمع بندی صحبت های خود اظهار کرد: چون آقای روحانی و جهانگیری مطالبی را گفتند من باید موضوعاتی را مطرح کنم که فکر می کنم اگر به آنها اشاره نکنم حق همه مردم مظلوم و محورم و همه ایرانیان را ضایع کرده ام . وی گفت: امروز مشکل اساسی عدم رشد اقتصادی کشور، فرصت های نابرابری است که در حوزه های اقتصادی و اجتماعی ایجاد شده است. این کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری خطاب به روحانی تاکید ...
رضا پرستش، مسیِ ایرانی ها
است که فکرش را بکنیم. از اولش برایمان تعریف کن. اولین بار چه کسی گفت که تو شبیه مسی هستی؟ من از همان اول شبیه مسی بودم و نزدیکانم به من می گفتند شبیه مسی هستی اما من بی تفاوت رد می شدم و می گفتم خب باشم، که چی؟ این حرف ها مدام بیشتر می شد و انگار شباهت ما دو نفر هم بیشتر می شد. آشنا و فامیل و غریبه هر کس مرا می دید می گفت می دانی چقدر شبیه هستید؟ می گفتم بله خب هستم، چه کار ...
بسته خبری جمعه 22 اردیبهشت ماه 1396
سازمان یافته نبود و چون فساد حقوق نجومی شما در آمده بود مشاور آقای روحانی جلسه گذاشت و در آن جلسه گفتند املاک نجومی را معادل سازی کنند تا این آبروریزی از بین برود. این است که من همیشه می گویم 4 درصدی ها خیلی پر رو هستند و خیلی جو سازی می کنند. آقای جهانگیری بانک گردشگری برادر خودتان را جمع کنید. آقای جهانگیری شما از این دولت وقتی که وزیر بودید در ونک در منطقه 3، 385 متر زمین گرفتید ...
اثر داستانی از رضا فیاضی چاپ شد
، صندوقچه اسرارآمیز، بستنی مجید، یک اتفاق ساده و شیطان نجیب عناوین داستان هایی است که در این کتاب آمده است. در بخشی از پشت جلد این کتاب می خوانیم: یک روز، مهمان ناغافل مثل مور و ملخ ریخت سر ما. آقاجانم خانه نبود. دست مان هم تنگ. مادرجان می خواست آبروداری کند. گفت بروم از خانه ی همسایه سیب زمینی و پیاز بگیرم برای ناهار، نمی رفتم. گر گرفته بودم از خجالت. به هر جان کندن راهی شدم. در زدم. خانم ...
روحانی: آقای قالیباف اگر سال 84 مردانگی نکرده بودم اینجا نبودید/ آقای رییسی تو را به خدا امام رضا(ع) را ...
...: در پروژه های متعددی که در شهر ما اتفاق افتاده من نقش مدیریت و اجرایی داشته ام . شهردار تهران خاطر نشان کرد: سابقه من نشان می دهد هیچ وقت خلف وعده نداشته ام. به آقای جهانگیری روزی گفتم 100 کلیومتر خط مترو را می کشم ایشان گفتند مگر می شود؟ و دیدند که شد. قالیباف اظهار داشت: اگر به مردم گفتم 5 میلیون شغل ایجاد می کنیم حتما می توانیم. یک میلیون و نیم شغل در مناطق محروم و ...
در انتخابات رأی خود را به بی تفاوتی نفروشیم/ ارزش ها و خاطرات معلمی را به یک دنیا نمی دهم
در این فاصله حرفایش اشک در چشمانش حلقه بست و نتواند حرفش را ادامه دهد) امسال بخاطر جبر روزگار، شرایط کاری و تقویم فدراسیون و انجام مسابقات در طول روزهای هفته برای اینکه به بچه ها لطمه وارد نشود خودم عملا گفتم که نمی توانم تدریس کنم ولی با این وجود در فواصل زمانی متعدد به دانش آموزانم در مدرسه تیزهوشان سر میزنم و بعنوان یک برادر آنان اوضاع درسی شان را می پرسم. در ماه های اول که به مدرسه ...
خاطرات نفوذی MI6 در القاعده
بلندگو می گفت: هی بچه ها هر کس می خواهد برود بهشت فقط سرش را بالا بیاورد. نمی توانستیم جوابش را بدهیم ولی دست آخر یکی از جوان های سوری (که قبل از پیوستنش به ما جزو نیروهای ویژه ی [ارتش] سوریه بود) یک جا کمین کرد و گیرش آورد و او را کشت. من در این نبرد به دلیل کمبود امدادگر، امدادگر بودم. از من و 9 نفر از رفقایم خواستند که ظرف 48 ساعت همه کارهای امدادگری را یاد بگیریم، از بخیه زدن زخم ها و ...
روایت تلخ جدایی و زندگی یک زوج بازیگر!
.... من به ایشان می گفتم اشکالی ندارد تو میخواهی بروی دو سه روز الی یک هفته در جایی بمانی.فقط به من بگو کجاست و برو یک هفته همانجا بمان. اما به من نمی گفت کجامی رود. منافی ظاهر در پاسخ به این سئوال که چرا همسرش از وی جدا شده چنین پاسخ می دهد: به من می گفت می خواهد تنها زندگی کند. دو بچه، پسر و دختر به دنیا آوردم، چند جا کار می کردم و اهل تجملات هم نبودم. آقای محب اهری یک دفعه گفت ...
روحانی نگاه امنیتی به ان جی اوها را پایان داد
توانند نظر دهند و این گونه در ارکان قدرت و تصمیم سازی ها نقش پیدا می کنند. قویدل در انتقاد یکی از خبرنگاران به نگاه او به قدرت گفت: زمانی که داروهای آلوده آمد و عده ای از مردم آلوده شدند و ایدز گرفتند، جان ما در آمد تا توانستیم این مسئله را پیگیری کردیم. من را دائم از دادگاه بیرون می کردند چون می گفتند شما مقام حقوقی ندارید. البته الان یک ماده در قوانین کیفری آمده که اجازه داده است ما هم ...
از شما بازخواست خواهیم کرد که با خون ما چه کردید؟
...، پانزده روزه است و این را هم یقین داشتم که مهدی اهل جا زدن نیست، برای همین ازش پرسیدم: چرا برگشتی؟ با ناراحتی گفت: پادگان که رسیدیم، یک نگاهی به قد و قوارم کردند و بعد گفتند: تو کوچکی! به سلامت! گفتم: خب، حالا می خوای چکار کنی؟! خندید و گفت: چند روز دیگه با نیروهایی که به پادگان بجنورد اعزام می شوند، می روم! و البته که بر شکاکش صلوات!!! بعد از اعزام نیروها به بجنورد، چند روزی چشم کشیدم که این ...
جوجو مویز ، فهیمه رحیمیِ خارجی هاست؟!
من پیش از تو بود که در حال حاضر به چاپ های فراوان رسیده است. استقبال خوانندگان ایرانی از رمان های او آنقدر زیاد بود که حتی بازار تکثیر غیرقانونی در ایران هم دست به کار شدند و نسخه هایی بدون اجازه ناشر چاپ کردند. با این حال همچنان این سوال جدی به جای خود هست که مویز را باید جزو کدام دسته خواند؟ دنیل استیل نو؟ موریس مترلینگ جدید؟ یا اگر به زبان رمان های ایرانی عام پسند بخواهیم صحبت کنیم ...
به نام لیست اصلاحات؛ به کام جیب سودجویان!
موقعیت من گفتند که در این مرحله امتیاز لازم برای حضور در لیست را کسب کرده ام و چنین عنوان کردند که باید مرحله بعد هم طی شود. این کاندیدای شورای شهر ادامه داد: در این مرحله بدون ارائه توضیحی درخواست 20 میلیون تومان پول کردند و زمانی که پرسیدم دلیل این درخواست چیست، پاسخ دادند که برای حضور در لیست انتخاباتی لازم است که هزینه کنید که پس از این اظهارات جلسه را ترک کردم. وی ادامه داد: روز جمعه ...
رئیسی: آقای روحانی! نزدیکترین فرد به شما دارد فساد می کند؛ چرا برای پیگیری مقاومت می کنید /قالیباف: آقای ...
متفاوتی ایجاد کرد و همانطوری که آقای روحانی گفتند در همین چند وقت اخیر نسبت به افراد تحت الحمایه سه برابر کردیم. کاندیدای دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری خاطرنشان کرد: این وعده ها دور از انتظار نیست و کاملاً قابل انجام است و دولت هم الان دارد انجام می دهد البته بخشی از آن را انجام می دهد. ما معتقدیم همانطور که تا حالا قابل انجام بوده، انجام می دهیم. آقای روحانی مرا می شناسید، سخن ...
رقصی چنین میانه میدانم آرزوست...!
. در ابتدای کلام، نگاه روبه پایینش را از گل های قالی جدا کرده، سرش را بالا می گیرد و می رود به روزهایی که خدا به او ناصر و مسعود را داد. می گوید: شوهرم شرکت نفتی بود و آبادان زندگی می کردیم. مادرِ چهار فرزند و یک دختر یازده ماهه بودم که ناصر و مسعود را باردار شدم، ولی تا لحظه زایمان خبر نداشتم که بچه هایم دوقلو هستند. آن موقع ها هم کسی زیاد اهل دکتر رفتن نبود، برای همین از دوقلو بودن بچه ها بی خبر ...
