سایر خبرها
رویای هشتم ؛ درددل های یک شاعر با امام رضا(ع)
...: کتاب سکوت آزاد است در سومین دوسالانه ادبیات پایداری در سال 1383 رتبه نخست شعر را احراز کرد و لذا در نخستین دوره انتخاب استانی کتاب های دفاع مقدس به عنوان مولف برتر برگزیده شدم. سیدضیاءالدین شفیعی که قریب به یک دهه پیش به خاطر نگارش دو کتاب شب یک رویا و پشت به سایه ها و صداها جایزه ربع قرن کتاب دفاع مقدس را دریافت کرده است، دریافت نشان درجه یک هنر در حوزه شعر را از دیگر توفیق های ...
رمضان در جنگ + تصاویر
: پسرم باهوشه. منتها حساس، آنقدر حساس که مجبور شدم با همه فامیلام قطع رابطه کنم. خانواده شوهرم که اصلاً قبول نمی کنن بیماری این بچه رو. صد بار شنیدم پشت سرش حرف های بد می زنن حتی تو چشمم نگاه کردن گفتن ببین چه گناهی کردی که این بچه این جوری شد. چند بار رفتم مدرسه گفتم این پسر بیمار اعصاب و روانه، همه ترسیدن، گفتند خانم دست پسرت رو بگیر و ببر. درحالی که این پسر خیلی بی آزاره. تا میگی مشکل اعصاب و ...
فقط 10 % !!!
حشمت اله- در سال 65 مجروح و از ناحیه لگن مورد اصابت ترکش قرار گرفته و دو بار هم دچار موج گرفتگی شدم. در مرحله اول طرح فراخوان برای آمارگیری جانبازان شرکت کردم اما با کمال تعجب مشاهده کردم که فقط 10درصد به من تعلق گرفته است. از آن زمان به بعد دیگر در طرح های آماری مربوط به جانبازان شرکت نکردم چرا که به نیت دریافت تسهیلات داوطلب اعزام نشده بودم و اصولا" در آن دوران حرفی از درصد جانبازی ...
یک بار بوی سیر و عمری درد ماندگار
کند و زندگیش را با هزاران سختی سپری می کند. شهلا، اهل سردشت است. روز هفتم تیرماه سال 1366 بود که بمب، مستقیم به خانه آنها اصابت کرد و به یکباره 10 تن از اعضای خانواده و نیز عمویش را از دست داد. شهلا به مادرجوانش فکر می کند که آن زمان باردار بود و فقط دو هفته باقی مانده بود تا نوزادی به دنیا بیاورد؛ اما متاسفانه در این حادثه اسفناک مادر را از دست داد ؛ آنهم روز بعد از این فاجعه در حالی که ...
آرزوی آجر و ماسه ای حاج حسن/ تنهایی اش در خانه 5متری جا نمی شود
... آن روز که دیگر تقریبا مطمئن شدم تنهاست و در چند وجب جا هم زندگی می کند و هم نانش را درمی آورد، به سرم زد که بروم پای صحبت هایش بنشینم. شنیده بودم پیرمرد بداخلاقی است. مدام با جوان ها و بچه ها درگیر می شود. دلیلش را حدس می زدم ولی به هرحال این، کمی کار را برایم سخت تر می کرد. ظهر بود که وقتی از جلوی مغازه یا شاید خانه اش رد می شدم با استرس زیاد رویم را به طرفش برگرداندم و توضیح دادم ...
21 آبان 94 روزی که زمان ایستاد
دلبسته بود اما بعد از ظهور داعش و تهدید حرم شریف اهل بیت، زمانی که تنها 3 سال از ازدواج عاشقانه او و همسرش گذشته بود، برای دفاع از حرم بی بی زینب به سوریه رفت و از مسیر شهادت، راهی بی کرانه های کبریا شد. همسر شهید سیاهکالی مرادی در گفت وگو با همشهری از داستان عاشقانه خود و همسر شهیدش می گوید؛ داستانی پر از حرف های عاشقانه؛ درست مثل قصه ها. هجده ساله بودم که ایشان به خواستگاری من آمدند ...
پای مصنوعی ام ترکید و ترکش هایش به شکمم خورد!
داشتید؟ مرحله دوم عملیات بیت المقدس بود که به دلیل مجروحیت از ناحیه شکم، چند روزی در مرز عراق بودم و نامم جزء مفقودان بود، ولی بعد از آن، توسط بچه های لشکر 8 نجف اشرف پیدا و به عقب آورده شدم. بعد از آن هم مدتی مرخصی گرفتم و دستم بند این موضوع بود تا عملیات رمضان که آغاز شد، مجددا عازم منطقه و دوباره به این سمت منصوب شدم. کار شناسایی عملیات رمضان را از چه زمانی شروع کردید؟ چند ...
فرزند شهیدم ثمره قرآن و نان حلال دست های آبله بسته ام بود
اسلامی را در بازار بیرجند می فروخت. کلاس 9 را که خواند برایش در مدرسه روحانیت که به نام مدرسه حجتیه پشت بازار بیرجند بود، ثبت نام کردم چون هم خودم دوست داشتم فرزندم روحانی شود، هم خودش دوست داشت درس طلبه گی را بخواند . بعد از چند سال درس طلبگی به من گفت، پدر برای ادامه تحصیل می خواهم به مشهد بروم و او روزها را در مدرسه عباس قلی خان و آقای میلانی درس طلبگی وشب ها را به صورت ...
تحقیق حلقه گمشده ادبیات دفاع مقدس است
نیست؟ برای کسب پاسخ این سؤالات به مرکز پژوهش حوزه هنری تهران رفتم و در آنجا کتاب های مختلف را مطالعه کردم. این موضوع انگیزه ای شد تا تحقیقات بیشتری انجام دهم، تا این که یکی از دوستان دانشگاه به من گفت شهید آوینی کتابی با عنوان فتح خون نوشته که می توانید پاسخ سؤالات خود را در آن جست وجو کنید . من تا قبل از این پیشنهاد فکر می کردم شهید آوینی تنها اثر روایت فتح را در کارنامه فعالیت خود ...
جنگجویان کوچک
(ع) شمال را بالا می رود و می رسد به جایی شبیه بام تهران: قبلا ترالی کتاب بودم، غیر از محک، در چهار بیمارستان کودکان فعالیت می کردم، بعد وارد بیمارستان محک شدم، اولش با دیدن بچه های بیمار، خیلی شوکه شدم، نمی توانستم حرف بزنم، اما کم کم عادت کردم. کار حسین، خارج از محک، ریخته گری است: هر کدام از داوطلبان محک، بیرون از بیمارستان حرفه خودشان را دارند، این جا ولی دوست بچه ها هستند، این جا بچه ها ...
عاشق سمیه شده بودم که فهمیدم او با دوستم هم ارتباط دارد و ...
کاری انجام دهد، طوری که دیگران به خاطر داشتن آن به آدم حسادت کنند. آخر عشق تو به کجا رسید؟ دارم می شوم. چند سال داری؟ از کی به تهران آمدی؟ 23 ساله هستم. هفت سال پیش به تهران آمدم و در یک رستوران مشغول کار شدم. آن موقع پسرعمویم رحیم هم در تهران بود. به پیشنهاد رحیم به تهران آمدی؟ نه، به خاطر وضعیت مالی نامناسبی که داشتم، برای کار به ...
سرویس خصوصی ام بود و پس از یک درخواست دیگر او را ندیم تا اینکه ...
شغل سمساری فعالیت می کردم و کالاهای دست دوم را از ایران به افغانستان می بردم و در آن جا می فروختم. با آن که به قول معروف رد مرز شده بودم اما مدام به ایران رفت و آمد می کردم و از شهرهای مختلف کالاهای دست دوم می خریدم. با این وجود حدود 7 سال قبل با یکی از بستگانم در افغانستان ازدواج کردم و اکنون 3 فرزند دارم. وقتی شرایط عبور از مرز برایم دشوار شد، به دنبال گذرنامه رفتم تا به طور قانونی وارد ایران ...
پایان خونین عشق پسر 23 ساله به زن شوهردار
مجروح کرد که پس از انتقال به بیمارستان مداوا شد. امیر به غرب کشور گریخت، اما یک ماه بعد به دام پلیس افتاد. او در گفت وگویی، جزئیات بیشتری از حادثه را بازگو کرده است. آخر عشق تو به کجا رسید؟ دارم اعدام می شوم. چند سال داری؟ از کی به تهران آمدی؟ 23 ساله هستم. هفت سال پیش به تهران آمدم و در یک رستوران مشغول کار شدم. پسر عمویم رحیم مرا به تهران ...
ژوراسیک پارک سوسیالیسم
یوخن مارتین گوچ، ترجمه: محمدعلی فیروزآبادی: هنگامی که نخستین بار با کوبا آشنا شدم، تقریبا 12 ساله بودم. سال های دهه 1980 بود و در کلاس مدرسه ای در برلین شرقی نشسته و به نقشه سیاسی جهان که کنار تخته سیاه آویزان بود نگاه می کردم. جهان روی این نقشه به صورت کاملا حرفه ای و تمیزی به دو بخش سرخ و آبی قسمت شده بود. قسمت های سرخ اردوگاه سوسیالیسم و قسمت های آبی کشورهای سرمایه داری را نشان می داد اما بخش ...
بولتن موسیقی و تئاتر: آواز پارسی به روایت ناظری ها/ به تئاتر آمدم تا نفس بکشم
تجربه دیگری که پیش از این هم با حافظ داشته قرار شده پروژه آواز پارسی، افسانه و مهر را با اشعار شاهنامه فردوسی روی صحنه اجرا کند؛ اتفاقی که کمتر به آن توجه شده است. کمی در این باره توضیح دهید. شهرام ناظری: ساخت موسیقی برای شعرهای شاهنامه فردوسی به سال های خیلی دور شاید 30 سال گذشته بازمی گردد. من دراجرای این اشعار به دنبال دوهدف مهم در زندگی ام بودم؛ نخست تلفیق موسیقی سنتی روی شعرهای کلاسیک ایرانی که ...
پایان 2 ماه فرار قاتل مرد دلارفروش
...> هنوز باورم نمی شود که قاتلم و جان انسانی را گرفته ام. همه چیز در یک لحظه رخ داد. من به خاطر بیماری پدرم و خرج عملش نیاز به پول زیادی داشتم. اگر پول را جور نمی کردم ، پاهایش را قطع می کردند. ناچار شدم که نقشه سرقت بکشم. از طرفی برادرم هم ورشکسته شده و با وجود 2فرزند کوچک به زندان افتاده بود و باید پول طلبکاران او را هم جور می کردم. اسلحه را از کجا آوردی؟ اواسط سال 95 برای تفریح ...
بخشش قاتلی که زندگی اش را باخته است
شکایت خانواده اش تحقیقات پلیس در این باره آغاز شد. همسر متوفی مدعی بود شوهرش از مدتی قبل مبلغ 280میلیون تومان به چند نفر از دوستانش بدهکار و از سوی آنها تحت فشار بود. او گفت ممکن است آنها بلایی سر شوهرش آورده باشند. این اظهارات در شرایطی بود که مدتی بعد گزارش پزشکی قانونی نشان داد که متوفی مورد ضرب و شتم قرار گرفته و خفه شده است. در این شرایط رسیدگی به پرونده با موضوع قتل ادامه یافت و ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (404)
ایران تحویل داد نمیگذرم ، حمال میمرد تا سوییس ببره. 23. سه روزه میشینم درس بخونم ولی از مرحله "فقط یه بار دیگه گوشیمو چک کنم" قبل شروع درس رد نشدم. 24. ولی تو ماه رمضون نذارید مهمون از شهرستان بیاد خونه تون. چون اگر برای صحیح بودن روزه ش نیت 10 روزه کنه، دیگه کاری از دست کسی برنمیاد. آقا این وام ما چی شد 25. مجمع الجزایر مالدیو هم با قطر قطع ارتباط کرد، من ...
آسایش: هیچ نقشی جای قطام را برایم نمی گیرد
کسانی که قرار بود در این سریال ایفای نقش کنند. بعد هم رفتم به مشهد. خوب برای من که تاریخ خوانده ام و شاگرد دکتر شریعتی بودم و امام علی(ع) را از زبان او شنیدم و عظمت امام علی(ع) را از زبان او در دوران دانشجویی درک کرده ام، خیلی وحشت داشتم که این نقش را بازی کنم. چون آن موقع حداقل 50 دبیرستان در ایران وجود داشت که نام آن ها مالک اشتر بود، گروه هنری به نام مالک اشتر داشتیم، تیپ و لشکر در جبهه به اسم ...
سامان جلیلی: آلبوم جدیدم بهترین آلبوم دوران زندگی من است
نمایشگاه بود و من جلوی دوهزار نفر فقط راه می رفتم و نمی توانستم نگاه کنم. نمایشگاه تهران به نظر من غول مرحله آخر بود و واقعا ترسیده بودم. سن من خیلی کم بود و فقط 23 ساله بودم و واقعا برای من ترسناک بود. * کمی به عقب برگردیم و اینکه چه زمانی متوجه شدی آثارت مورد توجه قرار گرفته است؟ شروع کردن من داستان جالبی داشت. من فوتبالیست بودم. با دوستانم نشسته بودیم و تلویزیون آهنگی پخش کرد و من فی البداهه یک ...
مجری برنامه سمت خدا : مجری نباید زیاد حرف بزند
این حوزه و این جنس از کارها در تلویزیون شوم. با برنامه نیمرخ شروع کردم و بعد مجری چند کار در شبکه سه بودم. ولی مهمترین کار ما که روتین و دائمی اجرا می شد، برنامه زلال احکام بود که آقای فلاح زاده در آن احکام می گفتند و بعد از تقریباً 3-4 سال آقای رکنی طرح برنامه سمت خدا را دادند. آقای رکنی از تهیه کنندگان خوب شبکه 3 بودند و من از قبل ایشان را می شناختم و تا امروز ما تقریباً بیشتر از 8سال است ...
نگاهی به وصایای امیرالمؤمنین(ع) (2)
سؤال مطرح می شود که چنانچه یکی از خویشاوندان، پیوند خویش را بگسلد، آیا باید دوباره با او پیوند برقرار کرد؟ امام باقر(ع) روایت می کند که رسول خدا9فرمود: جبرئیل به من خبر داد که بوی بهشت از فاصله ای [به اندازه] هزار سال به مشام می رسد؛ ولی کسی که عاقّ پدر و مادر شده یا آن که با خویشاوندان قطع رابطه کرده، آن را درک نمی کند. [6] از ابوذر نقل شده است: پیامبر خدا9به من وصیت فرمود که با ...
چهره واقعی خادمین دهه 60 را باید بشناسانیم تا جای جلاد و شهید را عوض نشود
مدام منفی بافی می کنند. مختصراً به نقش مؤتلفه در سنگرهای مختلف در تأمین امنیت دهه 60 اشاره کنید. اصلاً نقش مؤتلفه در زیربناسازی برای بچه های سپاه و کمیته، 65 هزار نیروی سال 1357 است. همان کسانی که در روز 12 بهمن در کمیته استقبال از حضرت امام(ره) حضور داشتند، پس از آن در جاهای مختلف مشغول خدمت شدند. بعد که امام(ره) فرمودند افراد یا در حزب باشند یا در جاهای نظامی مثل سپاه و ...
بسته خبری شنبه 27 خرداد ماه 1396
ده ساله، امریکا دوباره زیر میز بزند و اساس برجام را انکار کند؛ امری که برخی نشانه های آن از هم اکنون آشکار است. ضمن اینکه تا جایی که به زیرساخت های بین المللی مربوط است، از اروپا بدون امریکا کاری ساخته نیست. از همه مهم تر، امریکا منتظر است ببیند بر سر این موضوع چه میزان اختلاف داخلی ظهور خواهد کرد. کافی است فقط یک بار آقای روحانی مسیر 5 سال گذشته را کنار بگذارد و قاطعانه اجرای بخشی از تعهدات خود ...
عشق مجازی، قتل زن شوهردار و اعدام +مصاحبه
کی به تهران آمدی؟ 23 ساله هستم. هفت سال پیش به تهران آمدم و در یک رستوران مشغول کار شدم. آن موقع پسرعمویم رحیم هم در تهران بود. به پیشنهاد رحیم به تهران آمدی؟ نه، به خاطر وضعیت مالی نامناسبی که داشتم، برای کار به تهران آمدم. من سومین فرزند خانواده هستم و سوم دبیرستان ترک تحصیل کردم. دو خواهر دارم که یکی از آنها ازدواج کرده است. در ماه چقدر درآمد داشتی؟ ماهی یک میلیون ...
قاتل مرد طلافروش به تنهایی گلوله ها را از بازویش درآورد
در جریان این قتل دو گلوله به بازوی دست راستم اصابت کرد، آنقدر ترسیده بودم که قصد خودزنی داشتم، پس از فرار نیز به منزلمان رفتم، چون قوه تخیلی خوبی داشتم و فیلمهای اکشن و هالیوودی زیادی می دیدم، گلوله ها را خود به تنهایی از دستانم خارج کردم... به گزارش باشگاه خبرنگاران پویا؛ ساعت 9:15 صبح ششم فروردین ماه جاری وقوع یک فقره تیراندازی خونین در خیابان خارک به سامانه پلیس 110 اعلام شد که به ...
نامه آرزوهای این دختران را بخوانید
فکر من اثر گذاشت و دید منو نسبت به زندگی عوض کرد، دوست دارم در این باره بیشتر بگم. من از بچگی به کارهای هنری علاقه داشتم و دارم، مثلا من به کلاس نقاشی رفتم و تمام موفقیت های زندگی ام رو مدیون پدر و مادرم هستم. آن ها باعث شدن استعداد من در نقاشی کشف بشود. من خیلی در این رشته پیشرفت کردم. حتی وقتی هشت ساله بودم، دو تابلو رنگ روغن کشیدم، اما متاسفانه برای دومین بار درگیر بیماری شدم، برای ...
مهذب: یک چمدان مدرک علیه بنی صدر به شهید آیت دادم/ ملاقات های خصوصی رجوی و بنی صدر/ تفرعن و غرور در ...
... من از سال 44 کارمند دارایی بودم. در زمان شاپور بختیار وی می خواست نسبت به بچه های مذهبی خودی نشان بدهد لذا من اولین بار معاون ذی حساب سازمان قند و شکر شدم. در سال 58 در سه جا همزمان ذی حساب بودم یکی سازمان جنگل ها و مراتع بود، یکی وزارت رفاه در زمان مرحوم سلیمی و یکی هم ریاست جمهوری که هر سه را با هم به دلیل اطمینانی که به من داشتند انجام می دادم. بعد معاون وزیر دارایی شدم و سپس ...
نوشیدنی مرگبار پدر برای پسر
...، بعد از چند دقیقه به من گفتند که نتوانستند برای علی کاری انجام دهند و او تمام کرده است. او در ادامه اظهاراتش گفت: علی و دخترم لیدا به اشتباه شربت متادون پدرشان را خورده بودند. من بیرون بودم، خبر ندارم که بچه ها شربت متادون را از کجا برداشتند، اما لیدا به من گفت یک ظرف یک بار مصرف در یخچال بود که ما فکر کردیم آب آشامیدنی است. اول علی خورد، بعدش هم من کمی از آن خوردم. به همین دلیل هم علی از بین ...
درب های حرم عبدالعظیم (ع) باعث گرایش من به هنر شد
به گزارش خبرنگار پانا شهرستان های استان تهران، مرتضی کوشکی هنرمند 41 ساله ی کشور ساکن شهرری که در حرفه ی معرق کاری فعالیت داشت آثار خود را در غرفه ی ستاد بازسازی عتاب عالیات در بیست و پنجمین نمایشگاه بین المللی قرآن کریم در معرض دید بازدید کنندگان قرار داد. وی در سخنان خود گفت: در دورانی از زندگی بودم که از بیکاری نامیدانه به حرم حضرت عبدالعظیم الحسنی رفتم برای درد دل با آن حضرت ...