سایر منابع:
سایر خبرها
شمع و پروانه در زندگی چمران
. در همان جلسه با برادر بزرگتر مصطفی یعنی دکتر عباس چمران که آن موقع دانشجوی سال اول دانشکده فنی بود، آشنا شدم. بعد از آن مرتب در جلسات انجمن اسلامی دانشجویان شرکت می کردیم. مهدی بازرگان تقریباً ماهی یکبار در این نشست ها سخنرانی می کرد. اما مصطفی این برایش کافی نبود و از همان دوران به جلسات تفسیر قرآن آیت الله طالقانی می رفت که شب های جمعه در مسجد هدایت تهران برگزار می شد. ارتباط مصطفی چمران با ...
شیشه عمر مادر پیر و تنها به دست پسرش شکست
روز نو : شهرام 40 ساله به اتهام قتل مادرش بازداشت شده و می گوید اعتیاد به شیشه زندگی اش را نابود کرده و عامل اصلی قتل مادرش بوده است. در زندگی همه چیز را از دست داده و به قول خودش دیگر به آخر خط رسیده است. شهرام در گفت وگویی به تشریح جنایت Crime خود پرداخت. ازدواج کرده ای؟ نه. چرا؟ فردی که معتاد Addicted است، آن هم شیشه ای آهی در بساط ...
شرایط عجیب و غریب صاحبخانه ها / مستأجری، دیگر خوش نشینی نیست
اول بچه دار شود، دیگر عجیب است.چنین صاحبخانه ای ملک اش را برای اجاره گذاشته بود که اتفاقاً قیمت اش هم مناسب بود. البته خیال نکنید تنها با همین شرط بچه داشتن، کسی موفق به اجاره خانه می شد. بعد از دارا بودن شرایط اولیه، تازه صاحبخانه جلسه ای ترتیب می داد که با زوج مستأجر مصاحبه کند و تا حالا هم کسی از پس این مصاحبه برنیامده است و خانه همان طور خالی است. انگار صاحبخانه اصلاً علاقه ای به اجاره دادن ...
صاحبخانه ها مقصر گرانی اجاره بها هستند، نه دولت!!
به اجاره خانه می شد. بعد از دارا بودن شرایط اولیه، تازه صاحبخانه جلسه ای ترتیب می داد که با زوج مستأجر مصاحبه کند و تا حالا هم کسی از پس این مصاحبه برنیامده است و خانه همانطور خالی است. انگار صاحبخانه اصلاً علاقه ای به اجاره دادن خانه اش ندارد و همین قرارمصاحبه گذاشتن ها برایش نوعی سرگرمی است. خانم علوی 25 سال پیش سهم ارث اش را از خانه پدری می گیرد و دنبال زندگی خودش می رود. آن موقع ...
بهانه دولت برای تفکیک وزارتخانه ها انحرافی است/ تغییر چندباره اسم طرح های اشتغالزایی دولت / صاحبخانه ها ...
زوج مستأجر مصاحبه کند و تا حالا هم کسی از پس این مصاحبه برنیامده است و خانه همانطور خالی است. انگار صاحبخانه اصلاً علاقه ای به اجاره دادن خانه اش ندارد و همین قرارمصاحبه گذاشتن ها برایش نوعی سرگرمی است. خانم علوی 25 سال پیش سهم ارث اش را از خانه پدری می گیرد و دنبال زندگی خودش می رود. آن موقع تازه ازدواج کرده بود و می توانست با همان ارث پدری و وامی مختصر، یک آپارتمان نسبتاً جمع و جور در ...
کلاهی که نهال از رهبر خواست
رسیدیم می گفت: از من عکس بنداز! عکس شهادتی! من هم می خندیدم و جدی نمی گرفتم. اما الان که نگاه می کنم می بینم همیشه در این حال و هوای شهادت بود . من همیشه می گفتم حالا کجا جنگ است که شما بخواهی بروی شهید بشوی؟! کی به سوریه اعزام شدند؟ مهرماه 94 اعزام شدند و قرار بود 22 آذر یعنی 5 روز بعد از شهادتش دوره ماموریت اش تمام شود و به خانه برگردد. که به من خبرداده بود و من با چه ذوق و ...
اهمیت و جایگاه معماری در کلام و نظر مقام معظم رهبری/ معمار انقلاب که بود و یعنی چه؟
...، این محتوای اصلی کاربریاش از آن گرفته شده است ولی استفاده میشود، خلق ارجح بر علم است، خلق مظهر است مشتق نیست، از خلق علم تولید میشود، اول انسان خلق شد بعد وقتی بیمار شد نیازی پیدا کرد که علم پزشکی را برود به دست بیاورد تا خودش را مرمت کند، بنابراین پزشکی علم است یعنی اول خلقی باشد که از آن علم تولید شود، جایی این طناب پاره شد و این لبۀ فاجعه اتفاق افتاد که ما یک موضوعی که مظهر بود را آوردیم در ...
ابرمردی که علی وار زندگی کرد
گوشه ای از حق مطلب را ادا کند و باز هم صدها حرف نگفته در مورد چریک تنها باقی مانده است. مصطفی چمران همانقدر که بخش های کشف شده و روشن دارد به همان اندازه هم بخش هایی از وجودش نیاز به کنکاش دارد. 31 خرداد امسال 36 سال از شهادت چمران می گذرد و هر سال نوشتن و گفتن از او تازگی های خودش را دارد. چمران به گواه تاریخ نه یک شخص، بلکه یک مکتب است. مکتبی که در آن همه چیز با عیار اسلام سنجیده می شود، خدا ...
جشن امضا
. نفر پشت سری من شروع کرد به غر زدن که زود باش. نویسنده نگاهی به من انداخت ( از آن نگاه ها که می گوید تو خیلی حسودی! چرا اینقدر به من حسادت می کنی؟! زورت می آید؟!) و کتاب را به سمتم هل داد که یعنی زودتر برو. کتاب را گرفتم و رفتم به سمت صندوقدار. خانم فروشنده لبخند زد و گفت 25 هزار تومان. 25هزار تومان ناقابل به خاطر چند برگ قهوه ای رنگ کاهی دادم و آن طرف کتاب فروشی ایستادم. کتاب را باز کردم و شروع ...
پوران درخشنده؛ غمخوار همچون مادر، جسور همچون پدر!
...> عشق بدون مرز با مضمون کودکانی که در کش و قوس کشمکش های پدر و مادر دچار لطمه می شوند و با نگاه به بازتاب زندگی در غرب و مسائل برخاسته از آن بر زندگی کودکان، فیلمی تا حدی نامعمول در کارنامه درخشنده محسوب می شود. فیلمی که محصول مشترک بودن، حضور بازیگران خارجی و فیلمبرداری در خارج از کشور هم نتوانست به جذابیت های نداشته آن چیزی بیفزاید. فیلم در 17 آذر ماه سال بعد در سینماهای تهران حدود ...
سفره کوچکم را با نیازمندان تقسیم می کنم
مددجویی که چند سالی است حامی شان شده است، یا همان زمانی که دنیای کودکی اش به جای عروسک بازی شد دار قالی و سر وکله زدن با نخ و... بچه یزد است، 54 سال از خدا عمر گرفته. در 23 سالگی، سرنوشت او را به سمت کرج می برد و با مرد 50 ساله ای که همسرش را از دست داده ازدواج می کند حالا دو پسر از او دارد که هر کدام از آنها برای خود مردی شده اند. ناشکری نمی کند، قانع است به آنچه تقدیر برایش رقم ...
نینجاکارهای مهربان؛ زنانی که اهل دعوا نیستند
نینجا بیشتر شده است و خانم ها هم حرفی برای گفتن دارند. یک رشته لطیف و زنانه سکوت می کنم تا حرف هایش را با جملات دیگری ادامه دهد؛ رؤیا می گوید که نینجا هنری قشنگ و زنانه است، نرمی و لطافت خود را دارد و شاید برای همین است که فکر می کند باید نگاه مردم به این رشته تغییر کند. اعتمادبه نفسمان را افزایش می دهد ، این جمله را می توان در کلام بیشتر دخترهای حاضر در تمرین دید، از ...
طنز؛ عیددیدنی در واپسین روزهای بهار
روبوسی می کنه. در همین لحظه خاله گرامی به مادر گرامی تر در گوشی چیزی میگه و دوتایی برمی گردن به سمت من و با چشم های ریز شده نگاهم می کنن، یه حالتی که انگار رو میز آشپزخونه آدم کشتم و چاقو رو خوب تمیز نکردم! سرتونو درد نیارم، خلاصه نیم ساعت بعدی مهمونی هم به تصمیم گیری درباره ازدواج بنده که در 10 سال آینده قصدشو ندارم و اگرم داشته باشم خونه و ماشین و پایان خدمت ندارم و مهم تر از همه اینکه ...
سالی که ابوالفضل به مدرسه نرفت
کیلومتری شهرش طی شد. علیرضا هادی نژاد که حالا 9 ماهی است به شهر یزد منتقل و در بخش اداری مشغول به کار شده، پا گذاشتن در این جاده برایش مرور خاطرات است. نامش زمانی سر زبان ها افتاد که خبری از او و مدرسه اش در تلویزیون پخش شد. این گزارش پس از یکی دو سال همچنان در شبکه های اجتماعی دست به دست می چرخد. گزارشی از فداکاری یک معلم یزدی که چهار سال دانش آموز معلولش را که ابوالفضل نام دارد از خانه ...
داستان مردی که 2سال اسیرطالبان بود
پاهایش را نشان دهد، دستان درشت و مردانه اش می لرزند. چشم هایش هم انگار با نور آفتاب اخت نگرفته اند. آخر این چشم ها دو سال تمام رنگ نور را ندیده اند و بعد از این همه سال هنوز خودشان را جلوی آفتاب جمع وجور می کنند. این داستان واقعی است و رفیق 20 سال، هر روز و هر روز تعریفش کرده. مثل یک فیلم، آن 730 روز و روزهای قبلش را عقب و جلو زده و یادش آمده روزی را که مولوی منان نیازی در سال 1373 در ...
مردم با چشم باز به روحانی رأی دادند/ نمی خواستند روحانی بماند
باشد رییس جمهور همه ایران است در حالی که آقای روحانی 58 درصد آرا را از آن خود کرده است. *ارزیابی شما از این میزان رای چیست؟ سال 92 روحانی 51 درصد رای داشت و حالا مشاهده می کنیم که 58 درصد رای را به دست آورده است که خود رشد چشم گیری محسوب می شود و می تواند یک موفقیت به حساب آید. *عده ای معتقدند چون روحانی رییس جمهور وقت بود توانست پیروز انتخابات باشد. نظر شما در این ...
سیسمونی نوزاد، چشم و هم چشمی به اینجا هم رسید!
جوان آنلاین: اگر طی چند سال گذشته فراهم کردن جهیزیه های آنچنانی موجب به تأخیر انداختن ازدواج بسیاری از جوانان شده است، این روزها تهیه و تدارک سیسمونی نیز دغدغه دیگری است که خانواده ها را درگیر خود ساخته است و اگر شرایط به همین شیوه پیش رود باید انتظار داشت تا مسئولان برای تهیه سیسمونی هم یک وام قابل توجه در نظر بگیرند تا قدری از نگرانی خانواده ها بکاهند! در هر حال، بچه دار شدن آداب و رسوم مختلفی ...
سفر مثال زدنی جان هَم از بی کاری و درماندگی تا تاثیر فرهنگی با مَد مِن
ساله شده بود پدر و مادربزرگش را نیز از دست داد که نقش قابل توجهی در بزرگ کردن او ایفا کرده بود. او می گوید: نکته تلخ و شیرین در مورد موفقیت من همین است. والدینم هرگز نتوانستند آن را ببینند. به مدت دو سال، او در زیرزمین خانه والدین هم اتاقی اش در کالج زندگی کرد و در نهایت توانست کاری به عنوان معلم درام دبیرستان به دست بیاورد. بعد پس از گذشت یک سال دیگر، تصمیم گرفت هالیوود را امتحانی بکند، و در ...
ژوراسیک پارک سوسیالیسم
قدیمی هاوانا خریداری کنم. از او در مورد قیمت خانه می پرسم. و پاسخ ژوئل: این خانه که معماری دوران استعمار را دارد از موقعیت بسیار خوبی برخوردار است. صد متر مساحت و تقریبا صد هزار دلار قیمت دارد. با خودم فکر می کنم که می شود با آن یک خانه برای تعطیلات ساخت. درحال حاضر، افراد زیادی برای سفر به کوبا سر و دست می شکنند. شمار توریست ها در سال گذشته نزدیک به 20 درصد افزایش داشته و هاوانا در حال ...
در فصل دوم شهرزاد چه اتفاقاتی خواهد افتاد؟
عقب بگذارید و دوباره قصه را نگاه کنید؛ شهرزاد در قسمت اول با تمام مثبت اندیشی اش از همه بدی دید. حالا در فصل دوم هم به شکل دیگری قرار است همین قدر آزار ببیند. قباد از عرش تا فرش فصل دوم که شروع بشود زمان اسب تازاندن های قباد است. پسری که همه کاره دم و دستگاه بزرگ آقا شده و همه چیز را به دست آورده. او می تواند شیرین را کنار بزند و با زور، دوباره شهرزاد را هم به دست ...
شوهرم خارج از کشور است هزینه های زندگی را نمی دهد!
کند جواب منفی می دادم . بالاخره بعد از مدت ها اصرار خودش و پافشاری دوستانم قبول کردم با هم حرف بزنیم .ادعا می کرد که این یک سال را عاشقم بوده و جرأتش را نداشته بگوید ولی امسال تصمیمش را گرفته بود که هر طور شده مرا به دست بیاورد . پسر خوب و ساده ای بود . در این یک سال و چند ماهی که از دانشگاه می گذشت کسی از او بدی ای ندیده بود تقریباً همه از او تعریف می کردند و چند تا از دختر های خوابگاه را هم می ...
جوانان مرزنشینی که زیبایی حرم را تنها در عکس ها دیده اند
نمانده است. همان چند گوسفند باقیمانده از مشتی غلام و کربلایی علی را به بیابان می برد و هر روز در بیابان تک و تنها با گوسفندان است. بیابانی با یک آسمان بزرگ به وسعت تمامی پاکی های قلبش. مهدی در بین روز که حوصله اش سر می رود با همان ساز دهنی کوچکی که دارد اوقات خوش جوانی اش را در کنار گوسفندان سپری می کند و شب که می شود خسته و تشنه و گرسنه به خانه برمی گردد تا وقتی مادر یک استکان چای برایش آماده می ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (409)
هم باطل کنن. 38. ینفر اشتباهی اس ام اس داده نوشته " توروخدا صداشو در نیار ". میخوام شماره کارتمو بفرستم بگم فقط با پول میتونی دهنمو ببندی. 39. آقا گوسفندا که همیشه سبزی میخورن دیگه چرا چربی دارن. 40. خوردم به دختره بعد دنبال جزوه میگشتم رو زمین که بدم بهش عاشقش شم ولی هیچی نبود بلند شدم زدم تو گوشش. انگار مسخرشم بدون جزوه اومده دانشگاه. یه مادر شوهر خوب ...
دوست داشتم دست هایش را لمس کنم اما دست هایش سوخته بود
که حرف می زدم، می ریختم روی صورتش . دلم می خواست دست هایش را لمس کنم، اما نمی شد، دست های محسن سوخته بود . گفتم: من و مرضیه منتظر شفاعت تو می مانیم. شب زیارت آقا ابا عبدالله(ع) است. تو را می برند کربلا. برای ما هم دعا کن. دو رکعت نماز خواندم و بعد هم زیارت عاشورا. خواستم که برای مرضیه دعا کند. گفتم و گفتم تا اینکه حس کردم سبک شدم . حرف های آخرین دیدار را یادآوری کردم. پشت در گفته بود که منتظر ما می ماند. حتی داخل آمبولانس به محسن گفتم که یادت باشد، من و تو با هم هستیم تا آخرش و از عمه سادات خواستم که به من صبر عنایت کنند . ...
دو راهی بخشش یا بی تفاوتی
...> زمان به سرعت سپری می شود و فردا از راه می رسد، همراه با مادر افشین دل به جاده می زنیم و راهی می شویم. فاصله تبریز تا شهرستان هریس یک ساعت است و ما طی این مسیر با هم، هم صحبت می شویم. در طول مسیر مادر افشین از پسرش می گوید؛ افشین 23ساله و دانشجوی رشته کامپیوتر بود . از عصر نخستین روز ماه مبارک رمضان سال 91حرف می زند که افشین به دلایل نامعلوم در خانه دچار سردرد می شود. بعد از کمی ...
ترانه علیدوستی،بازیگری که ترجمه می کند
این که الان سطح زبانم بالاتر رفته اما می ترسم دوباره کتابی از مونرو برای ترجمه دست بگیرم. از سال 87 من ترجمه رویای مادرم را شروع کردم. تقریبا هر زمانی که جلوی دوربین نبودم، پشت کامپیوتر مشغول ترجمه آن کتاب بودم. نشر مرکز کتاب را خواسته بود اما بی نهایت سختگیری می کرد؛ که نهایتا این سختیگری به نفع من شد. ترجمه و ویرایش های متعدد آن سه سال طول کشید. سطح زبانم بعد و قبل این مدت با هم قابل ...
روز خوبی نخواهد آمد
...، پس مناسب برای پروژه دانشگاهی بود. دلایل فنی و تجاری انتخابتان را گفتید. آن چیزی که حالا توفان را بین سایر متن ها برایتان جدا از مسائل فنی معاصر می کرد چه بود؟ سیدی: یک جور نقد بامزه سیاسی می کند، خیلی شیرین این کار را انجام می دهد. انگار با روحیه ای کودکانه حرف هایی عمیق می زند، درباره همه چیز. راجع به سیاست، فلسفه، اجتماع و... اما این کار را شیرین می کند. متن نه آن قدر خشن است که ...
موج مکزیکی برای انحراف افکار عمومی
موضوع تبدیل به سوژه ای رسانه پسند شد تا اینکه بالاخره در دیدارهای اخیر تیم ملی والیبال کشورمان در لیگ جهانی، بخشی از جایگاه تماشاگران به بانوان اختصاص پیدا کرد. درست کمتر از یک ماه بعد از انتخابات با شروع مسابقات لیگ جهانی والیبال و درست در هفته دوم این مسابقات که به میزبانی ایران انجام شد این بحث جدی تر شد. اول عنوان شد که سامانه فروش بلیت به دروغ خبر از تکمیل ظرفیت جایگاه خانم ها داده، بعد هم ...
عشق و ثروت
و سعی می کردند مرا راضی کنند. آخر سر هم با حرف شیرین زن داداش کوچکترم قانع شدم که گفت: نگار، کمی سیاست داشته باش، چرا الکی با آقاجون لج می کنی؟ فوقش به پسره روی خوش نشان نمی دی، اصلاً شاید او از تو خوشش نیاد، پس لجبازی نکن و بیا. این طوری بود که سرانجام آن ها راضی ام کردند و از صبح روز سه شنبه همه دست به کار شدند تا من نگین مجلس باشم. بهترین آرایشگر به خانه مان آمد و گرانقیمت ترین لباس را خریدم ...
نقشه مخاطرات در کشور نداریم
های منطقه ای حرف می زد، ناگاه این سوال پیش آمد که آیا نقشه مخاطرات کشور که نشان دهد هر منطقه و نقطه از کشور را چه خطراتی تهدید می کند تا براساس آن آموزش ها انجام شود، وجود دارد؟ پاسخ به این سوال دووجهی بود، اما چنین برداشت می شود که هنوز بعد از گذشت سال های سال، نقشه دقیق مخاطرات کشور تدوین نشده است. هر چند اطلاعاتی پراکنده در این زمینه وجود دارد، اما آنچه بتوان به آن نقشه مخاطرات نام نهاد، وجود ...