سایر منابع:
سایر خبرها
من قربانی دوستانی شدم که مثل من نبودند
فرزند خانه هستم و به همین خاطر بسیار مورد توجه فامیل هستم. بعد از آنکه چند سال پشت کنکوری بالاخره امسال قبول شدم، پدر و مادرم نگران دور شدن من از خودشان بودند. ولی بعد از آنکه به آنها اطمینان دادم تمام توجه خود را معطوف به درسم می کنم راضی شدند و من برای ادامه تحصیل به اصفهان آمدم. به خاطر فضای شلوغ خوابگاه با اصرار من به همراه چند نفر از دوستان دانشگاهیم که به نظرم دختران خوبی بودند یک خانه مجردی ...
پسر جوان وقتی فهمید زن مورد علاقه اش به او دروغ گفته، دست به جنایت زد!
خاطر عشقت انجام دهی. غیر از این؟ منظور از عشق می تواند هر چیزی باشد. چیزی که آدم برای به دست آوردنش هر کاری انجام دهد، طوری که دیگران به خاطر داشتن آن به آدم حسادت کنند. آخر عشق تو به کجا رسید؟ دارم اعدام می شوم. چند سال داری؟ از کی به تهران آمدی؟ 23 ساله هستم. هفت سال پیش به تهران آمدم و در یک رستوران مشغول کار شدم. آن موقع پسرعمویم ...
- علی شریعتی - از نگاه همسرش
...، آذر در وقایع 16 آذر کشته شد و جو خانه ما بسیار اندوهگین بود و نمیخواستم ادامه بدهم. ولی رفقای آذر به خانه ما می آمدند و به من درس میدادند و اجبار میکردند تا ترک تحصیل نکنم. مدام میگفتند آذر میخواست تو به دانشگاه بروی، پس باید درس بخوانی. پس از آن برادرم، دکتر رضا شریعت رضوی، من و دختردایی ام را به تهران برد تا در کنکور شرکت کنیم. بعد هم که به مشهد برگشتم، آنجا با علی آشنا شدم. ...
توضیحات "مرتضوی" در خصوص حکم انفصالش
واریز کردم، در همین انتخابات با بودجه وزارت کشور همه شهرداران را در قزوین دعوت کرده و میتینگ انتخاباتی برگزار کردند. مرتضوی ادامه داد: تمام منابع و بودجه روزنامه ایران دولتی است وقتی روحانی ثبت نام کرد نیم تای اول صفحه نوشت دوباره ایران، در حرم امام کارگران را دعوت و میتینگ تبلیغاتی برگزار کردند کجایی آقای دیوان محاسبات؟ شهردار مشهد تصریح کرد: حکم ما ابلاغ شد و طبق قانون حق اعاده دادرسی ...
ناگفته هایی از سفر رئیس جمهوری به معدن یورت / پشت پرده حمله به روحانی
بیاید و من به نمایندگی از معدن چیان صحبت کنم. به آقای ربیعی زنگ زدم پرسیدم رئیس جمهوری می آید؟ گفت به لحاظ امنیتی خیلی مشکل است. می گویند پایین معدن عده ای جمع شده اند. من غافلگیر شدم چون ما معدن چیان بالا بودیم و منتظر رئیس جمهوری. بعد از چند دقیقه گفتند آقای روحانی خودش اصرار دارد که بیاید وقتی هم ایشان رسید من دوباره با صدای بلند گفتم حرف دارم. آقای ربیعی به کسی که آنجا مسئول بود، گفت میکروفن را ...
زخم رودبار و منجیل 27سال بعد از زلزله 7.3ریشتری
استان می گوید اول فکر کردند رشت زلزله آمده: خانه من در رشت بود، زلزله که آمد پابرهنه دویدم سوار خودرو شدم و تخته گاز به سمت استانداری رفتم. برق همه شهر قطع بود و همه جا صدای شیون می آمد. افتان و خیزان رسیدم، دیدم استاندار دارد با معاون رئیس جمهوری تلفنی حرف می زند، گوشی را به من داد گفتم شهرمان ویران شده. هنوز نمی دانستیم رودبار و منجیل چه خبر است. گفتم هلی کوپتر بفرستید که برویم خبر بگیریم. ...
ناگفته هایی درموردربوده شدن4دیپلمات ایرانی درلبنان
شده که چرا پیگیری درستی نمی شود!؟ من 10 سال پیش با کمیته پیگیری صحبت کردم یکبار من را در این همه سال خواستند که حرف تو چیست؟ گفتم اگر واقعاً و غیرتمندانه می خواهید این قضیه را حل کنید من یک ماهه آن را برای شما حل می کنم، 3 راه جلوی آنها گذاشتم اینها رفتند حل کنند بعد از آن کمیته کلاً تعطیل شد! بابایی: والا این حرفهای آقای ایوبی برای من تازگی داشت، من که این همه راجع به حاج ...
کتک های مرد مغازه دار دزد مسلح را ادب نکرد + عکس
به گزارش سرویس حوادث جام نیوز ، چندی پیش مردی با حضور در شعبه چهارم بازپرسی دادسرای ناحیه 34 تهران از پسری جوان به اتهام سرقت از مغازه اش شکایت کرد. شاکی به قاضی رستمی گفت: بعد از رفتن آخرین مشتری مغازه ام درحال جمع آوری وسایلم بودم تا با بستن مغازه به خانه بازگردم. پسری جوان درحالی که قمه ای به دست داشت وارد مغازه ام شد. او همه جا را به هم ریخت و با تهدید از من خواست هر چه پول دارم ...
مصاحبه با - کیلیان مورفی - ، ستاره سریال - پیکی بلایندرز -
هر فصل از سریال پیکی بلایندر چهار ماه تمام وقت می گیرد. زمانی بود که مورفی میتوانست هالیوود، قلب تجارت فیلم، را برای ادامه حرفه بازیگری اش انتخاب کند ولی او هیچگاه وسوسه نشد. خودش می گوید: من عاشق خورشید، دریا و غذا هستم. اما من آدم لس آنجلس نیستم. من یک اروپایی هستم . من فصل ها را دوست دارم و شبیه بیشتر مردان ایرلندی با پوشیدن شلوار خیلی بهتر بنظر می آیم تا وقتی که شلوارک به پا می کنم ...
به زنم گفتم به ماموریت می روم اما با نگار دوست صمیمی اش به کیش رفتم و...
...، نگار به من ابراز علاقه کرد و در همان نگاه اول گفت که از من خوشش آمده و می خواهد با من ارتباط داشته باشد و بعد هم شماره تماسش را به من داد، من هم که از همه چیز بی خبر بودم ، شماره را گرفتم و فردای آن روز با خوشحالی به او زنگ زدم و قرار ملاقات گذاشتم، نگار دختر جوان و پرهیجانی بود و کارهائی می کرد که من در تمام سال های زندگی با سوسن انتظار داشتم انجام دهد. بعد از چند بار ملاقات با اصرار ...
ماجرای جالب ازدواج پویا امینی با همسرش
شاید آتیه خوبی داشته باشم، اما نه سرمایه ای داشتم، نه درآمد بالایی داشتم، نه از طرف خانواده ام به جهت مالی حمایت آنچنانی می شدم و نه شغل ثابتی داشتم. وی اظهار کرد: من بیشتر از آنکه به همسرم به چشم همسری نگاه کنم، نگاهی دوستانه به وی دارم و وی را نزدیک ترین دوست خودم می دانم. ما دو دوست صمیمی هستیم که در بسیاری از زمینه ها اشتراک نظر و عقیده داریم. آنچه توانسته ما را در کنار هم نگه دارد، صداقت و اعتماد در کنار رفاقت و دوستی است و رمز تداوم زندگی مشترک مان هم بر مبنای همین اصل است. من همسرم را دوست خودم می دانم و از این بابت راضی و خوشحالم. ...
بگذارید دریاچه ارومیه بمیرد!
کشور از شهرهایی چون گرمسار، سمنان، بستک در استان هرمزگان، خور و بیابانک، دریاچه مهارلو و... تامین می شود و در خوزستان هم از آب دریا نمک می گیرند. ملاحظه کنید! ما این همه به نمک احتیاج داریم، این نمک، نمک با کیفیتی است، حتی برای خمیردندان قابل استفاده است. همانطور که می دانید برای استخراج از چاه های نفت هم به نمک نیاز داریم. پس نمک دریاچه را برای مصارف مختلفی می توانند استفاده کنند. بعد از این که نمک ...
بار زندگی را تنهایی به دوش می کشم
احساس می کردم که می توانم در کنارش خوشبخت شوم. برای همین به خواستگاری او جواب مثبت دادم. رامتین مرد آرام و کم حرفی بود و در مدت کوتاه آشنایی مان هر چه می گفتم قبول می کرد. اما درست بعد از آغاز زندگی مشترکمان بود که متوجه اشتباهم شدم. رامتین مرد زندگی نیست و هیچ مسئولیتی را در زندگی مان نمی پذیرد. تمام بار زندگی روی دوش من است. از پرداخت قسط ها گرفته تا پس انداز پول برای خرید ...
انتقام دختر اهوازی به نام لیلا از شلنگ آباد
کمکشان می کردم. برایشان آذوقه می بردم. برنج، ماهی، گوشت، روغن، لباس. به حد مرگ اضافه کاری می کردم تا پول بیشتری بگیرم. پدرها شل می شدند. کوتاه می آمدند. نان در برابر تحصیل. به دخترها هم می گفتم، کمک به خانواده تان تا وقتی ادامه دارد که حسابی درس بخوانید. فقط معدل بیست. کمتر از بیست را قبول ندارم. اولش با همین تهدیدها شروع شد، ولی بعد شد عشق. شد یک علاقه وافر. شد عشق ورزی دوسویه. دیگر نیازی ...
هوندا هزار پرسپولیس! +عکس
غلام فتح آبادی. آخرین روز با پرسپولیس؟ تاریخش یادم نیست، اما بازی با تیم اکباتان بود. دیر رسیدم به رختکن پیش از مسابقه پروین به من گفت عباس، این آخرین بازی تو برای پرسپولیس است. من هم رفتم داخل زمین و بعد از بازی از همه خداحافظی کردم. بدون دورزدن استادیوم و بدون این که دو تا شاخه گل دستم بدهند در 33 سالگی از پرسپولیس جدا شدم. حس خداحافظی؟ همیشه عین جت ...
سخن رنج مگو جز سخن گنج مگو
رسد که این سلول های معیوب بزودی همه بدنش را آلوده می کنند و او بعد از گذراندن یک دوره سخت مریضی باید با زندگی وداع کند. وقتی در آغوشم گریه می کرد همه این ها به ذهن من هم رسید، او از مریضی اش ترسیده بود و این ترس آنقدر عمیق بود که مرا هم ترساند. این باور قدیمی در ذهن همه ما هست که سرطان بیماری دردآور و کشنده ای است. وقتی روی مبل خانه اش نشستم و اشک هایم را پاک کردم، وقتی که به اندازه ...
سرنخ تازه در ماجرای قتل نگهبان خیریه +عکس
به گزارش سرویس حوادث جام نیوز ، پیش از ظهر 22دی سال گذشته زنی میانسال در حال توزیع غذای نذری در محله کیانشهر بود که مقابل یک خیریه رسید. هرچه در زد نگهبان در را باز نکرد. قصد ترک آنجا را داشت که متوجه صدای ناله و کمک خواهی از داخل اتاقک نگهبان شد. خود را به مدرسه ای که در کنار موسسه خیریه بود رساند و از سرایدار آنجا درخواست کمک کرد. بعد دو نفری وارد ساختمان خیریه شدند. چند بار نگهبان ...
سعید نعمت الله: من آدمی نیستم که بایستم و حرف بخورم!
... ساراماگو وقتی جایزه نوبل را دریافت کرد، گفت: بزرگ ترین درسم را از مادربزرگم یاد گرفتم که سواد نداشت. او به من گفت، زندگی چقدر خوبه ولی حیف که باید مرد. اما جدای از این باید بگویم سطح زبان مردم را شغلشان مشخص نمی کند. خود هر فیلمنامه ای می گوید که من را چطور بنویس. شاید نسبت به پنج تا شش سال گذشته، پوست پیازی تر شده ام و دقیق تر بخواهم بگویم، از سال 88 به بعد خیلی حساس تر شدم یا حتی غمگین تر ...
چرا مردم تماشاچی حمله داعش به مجلس بودند؟
یقین دارم و مطمئن هستم که تا حدود بسیار زیادی، جواب می دهد. اگر هیجان خواهی در سطح ساختار جامعه، تخلیه شود و به هیجان ها پاسخ داده شود و از آن طرف سلامت اجتماعی بهبود پیدا کند یعنی اعتماد انجام بگیرد، من مطمئن هستم لزومی ندارد که ما برای هیجان خواهی به محل حادثه برویم. بعد هم اگر اطلاعی داده شد حتما می پذیریم. چرا می پذیریم؟ چون اعتماد می کنیم. ...
امیرحسین صادقی: با اسم من بازی کنند با حیثیت شان بازی می کنم
علیه شان مصاحبه می کند. با کمترین قیمت برای استقلال بازی می کنم میلیاردی پول می دهند و خروجی شان پوچ است، این مسائل کی در استقلال وجود داشت؟ من هنوز در بهت قراردادهای فصل قبل استقلال هستم، این همه هزینه برای خط دفاعی کردند و سرنوشتش چه شد؟ خیلی ها می گویند تو بعد از بازی العین صدایت در آمد، اما مصاحبه هایش موجود است، من از سه سال پیش این حرف ها را می زدم، هنوز هم می گویم نه اینکه ...
خلقت جهان هستی، مقدمه خلقت انسان
: ای آدم! چقدر بر روی این جسد گِلی اندوهناک هستی؟ (گنزا ربا، قسمت چپ، ص15). در ادامه این تعلیم فرشته مرگ در انسان کارگر می افتد و نشمتا، جسد یا همان پِغرا را این گونه مورد خطاب قرار می دهد: ای جسدم! با تو چه می توان کرد؟ از خاک آفریده شدی و به سوی خاک باز خواهی گشت (همان، ص74). همان طور که در بوثه های فوق دیده می شود، از دیدگاه دین مندائی سرشت اولیه وجود انسان را ...
اختلاف نمایندگان کهگیلویه و بویراحمد در خصوص توزیع اعتبارات نفت
شود که من در این خصوص از رئیس سازمان برنامه و بودجه، استاندار استان و رئیس دیوان محاسبات کهگیلویه و بویراحمد گلایه دارم. وی افزود: دیروز متوجه شدم که اعتبارات یک سوم مناطق نفت خیز و دو سوم مناطق توسعه نیافته مورد بحث مسئولان استان است که این جای تاسف دارد که اگر شائبه ای در مورد قانون بودجه وجود داشت باید به من می گفتید نه به تهران نامه می نوشتید. تاجگردون بیان کرد: حق این ...
طلای جهان در انتظارم است - برای تاریخ سازی دوباره به کره آمده ام
خودش و هدفش به شیاپ چانگ می رود. برای من ثابت شده است که عزت دست خدا است. من تا به امروز برغم همه آسیب هایم، تلاش کردم و مدال گرفتم. اگر امروز اینجا هستم به خاطر نگاه خداوند است. اینکه با تمام این شرایط تلاش هایم به سرانجام رسیده است. پس بازهم به خودش توکل می کنم. من وقتی خدا را دارم چرا باید به این فکر کنم که حرفها درباره من چه خواهد بود؟ من از روزی که مچ پایم را عمل کردم با خودم گفتم ...
سانسور اصغر، طناز و پریسا؟
یا با دور تند می دیدند؟ همه قسمت های سریال را می دیدند و 24 ساعت کار می کنند تا کار به موقع برسد. حتی گاهی برنامه چند ساعت پیش از پخش آماده شده. بعد از این که کار نویسنده ها تمام شد، متن را به کارشناس مذهبی می دهیم و او ما به ازای مذهبی متن را می گوید و بعد گوینده (حمید بقاییان) متن را می خواند. می پرسیم انتخاب سکانس های سریال ها برعهده خود نویسنده ها است؟ بله؛ نویسنده وقتی سریال را ...
راز ارتباط زن شوهردار با شایان در حاشیه قتل نگبهان یک موسسه خیریه لو رفت + عکس
با شنیدن ماجرای زندگی ام گفت که با همسرش مشکلات جدی دارد و در آستانه جدایی هستند. پیشنهاد شایان این بود که اگر نتوانستیم به زندگی هایمان ادامه بدهیم جدا شویم و با هم زندگی کنیم. رابطه من و شایان در همین حد ادامه داشت تا اینکه روز حادثه برای کاری به مؤسسه خیریه رفتم.البته چون ماشین نداشتم از شایان خواستم مرا به آنجا ببرد. همین که از ماشین پیاده شدم و به طرف مؤسسه رفتم، متوجه جمعیتی شدم که مقابل در ...
شوهرم را دوست نداشتم / از روزی که ساسان را دیدم همه چیز تغییر کرد
توانیم از همه فرار کنیم. بهتر است من به خانه برگردم و با یک دعوای صوری از اکبر طلاق بگیرم و بعد او به خواستگاری ام بیاید.ازآنجا که فکرمی کردم حرف هایش منطقی است پذیرفتم. به شهر برگشتیم و در یکی از خیابان ها ازماشین پیاده شدم. غرق در خیالات خودم بودم که ناگهان فهمیدم کیسه طلا و جواهرات وپول هایم را در خودروی ساسان جا گذاشته ام. با او تماس گرفتم اما جواب نداد. فکر کردم شاید متوجه نشده است. ...
مادری که بعد از 17 سال دوری، پسرانش را برنامه سه ستاره علیخانی شناخت!
پوریا اظهار داشت: با پوریا تماس گرفتم. گفتم که من مادرت هستم؛ اما پسرم این موضوع را در ابتدا نمی پذیرفت. تا اینکه به خانه آنها که دولت برایشان گرفته، رفتم و دیدم با هم زندگی می کنند. در ادامه بخشی از برنامه سه ستاره که پوریا و خشایار آمده بودند، پخش شد و در بخش دیگر خشایار و پوریا در قاب ماه عسل جای گرفتند. پوریاگفت: روز بعد از برنامه سه ستاره، خانمی با من تماس گرفت. صداش برایم ...
عذرخواهی رسمی رامبد جوان از صفر کشکولی مقابل چشمان مردم | عکس
با گذشت باشم. با آقای سهیلی کارگردان سینما هم که گفت و گو کردم، گفتند که رامبد تو را دوست دارد، من نیز در پاسخ به او گفتم من هم او را دوست دارم و می دانم که این حرف ها را از ته دل نزده است. این بازیگر و ورزشکار پیشکسوت در خصوص ماجرای حضورش در عرصه سینما توضیح داد: من در آبادان با برادرانم خیلی فوتبال بازی می کردیم و بسیار هم حرفه ای شده بودیم. بعدش تصمیم گرفتم به سراغ رشته زیبایی اندام بروم که در این حوزه پیشرفت کردم. مدتی بعد، مربی ام من را به آقای ساموئل خاچیکیان معرفی کرد و در تعدادی از فیلم های او بازی کردم و پایم به سینما باز شد. ...
زن تهرانی که مورد آزار قرار گرفته بود: کاش مرا کشته بودند اما!
و منیژه که با دیدن این صحنه شوکه شده بود، ابتدا درباره تغییر مسیر مرد جوان سوال کرد ولی مرد جوان گویا حرف های زن جوان را نمی شنید و به مسیرش ادامه می داد تا این که منیژه شروع به داد و فریاد کرد. خودرو به مسیر خاکی رفت و داد و فریادهای منیژه به گوش هیچ کس نمی رسید تا این که خودرو توقف کرد و زن جوان که پی برده بود این مرد چه نیت شومی در ذهن دارد شروع به التماس کرد و از مرد جوان خواست همه ...
حکایت فاضل مجاهدی که زندگی و مرگش در حال انجام وظیفه بود
شهادت رسید. پدرش می گوید: "بعد از شهادت عباس، ما و چند نفر دیگر خدمت حضرت امام شرفیاب شدیم. مادر عباس هم بود. من به آقا عرض کردم شهادت شیخ عباس، بزرگ ترین سعادت را برای من آورد که موفق شدم از نزدیک شما را زیارت کنم و دستتان را ببوسم. من شش پسر دارم که یکی از آن ها شهید شد؛ حالا از شما استدعا دارم دعا بفرمایید که پنج تای دیگر هم راه برادرشان را ادامه دهند. والده شیخ عباس هم همین ...