سایر خبرها
اولین همکاری من با اسطوره
...> *همان ها که در رستوران ها از آن استفاده می کنند. -بله، که طولشان یک و نیم متر است و برای استفاده در رستوران هاست. من خودم رفتم به فروشگاه این کپسول ها. طبیعتا آن روزها خریدن این کپسول ها کار آسانی نبود چون اشغالگران بعد از لو رفتن اولین عملیات به فروشندگان این کپسول ها سخت گرفته بود. به آن فروشنده گفتم: من می خواهم شیرینی پزی باز کنم و به چند کپسول گاز خالی احتیاج دارم [...] خالی اش را ...
در خانه هنرمندان و جشن تولد کیارستمی چه گذشت
برگشتیم بارها به دیدارش رفتم و این دیدارها تنها به سلامی و علیکی خلاصه می شد و بعد هم خبر شوک آور رفتنش را بهمن پور به من داد. این گرافیست پیشکسوت ادامه داد: کیارستمی هنرمند منحصربه فردی بود و به شاگردانش زندگی کردن و فیلم ساختن را آموزش داد. هنرجویان او امروز هر یک راه خودشان را پیدا کرده اند و فیلم هایی می سازند که نگاه تصنعی در آن به چشم نمی خورد. او در ادامه با اشاره به پوستری که ...
سحرگاه سیاه دختر نوجوان
به گزارش افق تازه ،سحرگاه دوشنبه 22 خردادماه امسال دختر نوجوانی در خانه مادربزرگش در آبادان سرگرم درس خواندن بود و هنوز لحظاتی از ورود نامزدش نگذشته بود که صدای مرموزی از حیاط خانه به گوش رسید. ناگهان چند مرد که چاقو و قمه به دست بودند از بالای دیوار خانه وارد حیاط شده و خودشان را به داخل خانه رساندند. نامزد نسرین با دیدن این صحنه شوکه شده بود که مردان خشن او را هدف ضربات چاقو قرار داده و در ...
جنایتی که در بسترِ رفاقت و اعتماد رخ داد / یاد گرفتم زود تصمیم نگیرم
تخت بیرون بیایم، رفتم سراغ حامد. حامد هم در همان بیمارستانی بستری بود که من بستری بودم. حامد: یک ماه در بیمارستان بستری بودم. بعد از آن فشار زیادی روی من بود. تا حالا ندیده بودم کسی چاقو بخورد. تا آن زمان با خودم می گفتم که این فرد نزدیکترین دوستم است. بعد از این که از آی سی یو بیرون آمدم، برادرانم حتی یک لحظه هم من را تنها نمی گذاشتند، از سوءقصد دوباره می ترسیدند. از برادرانم خجالت می ...
شعر فارسی عید فطر
...> در او پیدا رخ جانانت ای ماه سلام سید سجاد و عباد نثار طلعت رخشانت ای ماه ----------------------------------------------- شعر فارسی عید فطر عید فطر آمد که ساقی عاشقان را جام داد عاشقان تشنه را از جام وحدت کام داد بعد چندی لب فروبستن ز اکل و شرب، دوست سفره ای گسترد از احسان و بار عام داد تا هلال ماه شوال از افق شد ...
می خواست پشت به پشت هم برویم تا بیت المقدس!
بیمارستان رساندم و به شوخی به او گفتم: می خواستی شهید شوی آن قدر رفتی جلو؟ اصلا کی به تو گفت آن قدر جلو بری؟ گفت: نترس من شهید نمی شوم. برادر! شهادت بعد از مسجدالاقصی در رکاب حضرت. حساسیت خاصی روی جنازه شهدا داشت ! ابراهیم این را می گوید و ادامه می دهد: جواد به طور عجیبی دغدغه داشت جنازه بچه های ما دست داعشی ها نیفتد، لذا برای این مسئله، نهایت تلاشش را می کرد. نمونه این موضوع زمانی بود که علی شاه سنایی ...
عباس کیارستمی هنرمندانه زندگی کرد
کیارستمی بیماری اش شدت گرفت من و خسروی و فرهادی در سفر بودیم و سفر بر ما زهر شد وقتی برگشتیم بارها به دیدارش رفتم و در این دیدارها تنها به سلامی و علیکی خلاصه می شد و بعد هم خبر شوک آور رفتنش را بهمن پور به من داد. این گرافیست پیشکسوت ادامه داد: کیارستمی هنرمند منحصر به فردی بود و به شاگردانش زندگی کردن و فیلم ساختن را آموزش داد . هنرجویان او امروز هر یک راه خودشان را پیدا کرده اند و فیلم هایی ...
کودکتان را درست تنبیه کنید
نگاهم می افتد. در نگاهش غم خاصی موج می زند. یک جور مهربانی که می شود رویش حساب کرد و دلشادم می کند کنج نگاهش می رقصد. لب هام خشکیده، به زحمت دهان می گشایم و می گویم: – تو رو خدا بذارین باهاتون حرف بزنم! بقیه می روند، من و خانم ربیعی تنها می مانیم. اولین جمله را که به ذهنم می رسد، می گویم: – تو رو به فاطمه زهرا (س) گذشت کنین ... نذارین بچه ام یتیم به دنیا بیاد ... دارم با این وضعیتم کار می کنم تا پول دیه رو بدم. خونه رو هم گذاشتم برای فروش. خانم ربیعی مثل موم نرم شده. از جایش بلند می شود و آهسته می گوید: – برو به سلامت ... شوهرت رو بخشیدم ... ...
زن تهرانی که مورد آزار قرار گرفته بود: کاش مرا کشته بودند اما!
که با دیدن این صحنه شوکه شده بود، ابتدا درباره تغییر مسیر مرد جوان سوال کرد ولی مرد جوان گویا حرف های زن جوان را نمی شنید و به مسیرش ادامه می داد تا این که منیژه شروع به داد و فریاد کرد. خودرو به مسیر خاکی رفت و داد و فریادهای منیژه به گوش هیچ کس نمی رسید تا این که خودرو توقف کرد و زن جوان که پی برده بود این مرد چه نیت شومی در ذهن دارد شروع به التماس کرد و از مرد جوان خواست همه طلاها و ...
موسیقی قیصر را یک دکترای موسیقی می ساخت، به زیبایی ملودی های منفرد زاده نمی شد
فردین نمونه های عینی آن است. اثری که من به شخصه آن را دوست دارم و در زمان هایی آن را دوباره تماشا می کنم. وی گفت: با تمام این احوال سینما برای من همچنان جذاب بود و اصلا فکر نمی کردم روزی به عنوان آهنگساز در این عرصه حضور پیدا کنم. حتی در این سال ها از اینکه بگویم قبل از هر شغلی در سینما مشغول به آهنگسازی هستم برایم جذاب و لذت بخش است چرا که شغل آهنگسازی یکی از آرزوهای من بود که دوست داشتم ...
کامبیز دیرباز: بهروز وثوقی، اسطوره من است
نیست؟ آنها هم خونشان قرمز است اما خودشان را زده اند به ان راه... درست است. من تاحالا موجود زنده ای ندیدم که خونش آبی باشد. یادت هست که اولین بار کی پرسپولیسی شدی؟ گفتم که من پرسپولیسی به دنیا آمدم. اگر منظورت این است که فهمیدم پرسپولیسی هستم، اولین باری بود که با عمویم رفتم استادیوم و بازی پرسپولیس را دیدم. البته قبل از آن از تلویزیون بازی ها را می دیدم ...
قربانیان یک جامعه سیاست زده کودکان و نوجوانان هستند
طبیعی است آن چه که انتظار دارید اتفاق نمی افتد و این تقصیر نویسنده نیست این جا تقصیر سرمایه گذار است و عادت های ویژه ای که پیدا کرده است که نویسنده را حذف می کنند این فقط در مورد سینمای کودک نیست در مورد برنامه های تلویزیون هم هست. برنامه های شلخته کودک منجر به شکل گیری تفکرات غیر منسجم در او می شود شریفی: من در تلویزیون کار کارشناسی انجام می دهم، یک بار به تهیه کننده گفتم برای ...
داماد برای رهایی از دست دختری که قبل از ازدواج با او رابطه داشت، دست به قتل زد
پرونده درخواست کرد تا رضا خواستگار سابق دخترش تحت بازجویی قرار گیرد. بدین ترتیب متهم برای دومین بار به شعبه دوم بازپرسی دادسرای ساوجبلاغ احضار شد اما باز هم منکر ارتباط با دختر گمشده شد اما با ادامه بازجویی های فنی، پلیسی سرانجام او لب به اعتراف گشود و به قتل اعتراف کرد و گفت: به آیدا در دوران دبیرستان علاقه مند شده بودم اما وقتی به سربازی رفتم ارتباط ما قطع شد. پس از پایان دوره سربازی بار ...
درخشنده: سینما برای من عبادت است/ مجد: مشاوره فیلمساز با روانشناس و جامعه شناس باعث باورپذیری اثر ...
...، مشکلات و دردهای جامعه نداشته اید و تصویری تاریک از فضای جامعه نشان نداده اید؛ از زمانی که شما تصمیم به ساخت اولین اثر سینمایی تان گرفتید چه نکته ای باعث شد تا سراغ این دسته از آدم ها بروید و همچنان این مسیر را تا به امروز ادامه دهید آن هم در حالی که سال ها قبل و به خصوص در دورانی که شما فیلمسازی تان را شروع کردید اصولاً به این گونه فیلم ها و سینمای اجتماعی بی مهری هم می شد؟ درخشنده ...
ماجرای قتل ناموسی/زوج جوان چطور مرد مزاحم را کشتند؟
را جلب کرد. به طرف مغازه رفتم. در میانه راه با خودم فکر می کردم که آیا می توانم شاهدی را در رابطه با این قتل پیدا کنم؟! داخل مغازه شدم. مردی حدود 50 ساله پشت دخل بود. نگاهی به چشمانش کردم و بسرعت از او پرسیدم: مگر می شود در 20 متری مغازه ات کسی را کشته باشند و تو خبر نداشته باشی؟! مغازه دار با دستپاچگی جواب داد: خواهش می کنم پای مرا وسط این ماجرا نکشید. دوباره گفتم: اگر همکاری ...
ماجرای قتل ناموسی/زوج جوان چطور مرد مزاحم را کشتند؟
قتل پلیس آگاهی تهران در روزنامه ایران این طور نوشته که: حدود ساعت 11 شب، در خانه مشغول تماشای تلویزیون بودم که ناگهان تلفن زنگ زد...افسر کشیک -غلامرضا سلطانی- پشت خط بود که خبر قتل یک جوان را می داد. نشانی محل قتل، خیابان پیروزی – بلوار ابوذر بود. بلافاصله آماده شدم و خودم را سریع به محل وقوع جنایت رساندم. صحنه قتل نشان می داد که جوانی بیست و چندساله با ضربات چاقو به قتل رسیده است. نیمی از بدن ...
عنایت امام حسین(ع) به الهی قمشه ای به روایت رهبر انقلاب
او که دارد می میرد آب بدهم که لااقل تشنه نمیرد. گفت با قاشق چای خوری ذره ذره آب ریختم لای لب های بچه. دو سه بار که این کار را کردم، دیدم چشم هایش باز شد. بیشتر به او آب دادم شروع کرد گریه کردن. رفتم کنار راه پله و مادرش را صدا کردم، گفتم بیا بچه ات شیر می خواهد. مادر فکر کرد بچه مرده و من با این زبان دارم می گویم بیا بچه را شیر بده. آمد پایین دید بچه دارد گریه می کند و شیر می خواهد. از طریق شیر ...
نقدی بر هفت و پنج دقیقه فیلم بدی نیست، فقط مشکلش این است که... فیلم خوبی نیست!
یزدان سلحشور – درواقع اگر بخواهم صادق باشم و بی تعارف، هفت و پنج دقیقه محمدمهدی عسگرپور فیلم خوبی نیست؛ [و این، اصلا به این معنا نیست که فیلم بدی ا ست!] من اولین بار که این فیلم را سال های قبل دیدم، با یک پیش فرض به سراغش رفتم: فیلمی که فیلمنامه اش را یک ایرانی مقیم ایران نوشته و یک ایرانی مقیم ایران دیگر هم کارگردانی اش کرده و به زبان فرانسه است و در فرانسه هم فیلم برداری شده و اصلا داستان آدم ...
نگاه وحدت گرایانۀ سعدی
کوشید تا این عرفان را در دسترس اشخاص عادی که در هر حال می خواهند به تکاملی که در دل حس می کنند، نائل آیند، قرار دهد (ماسه، 1364: 225). سعدی با همین روش از حقیقت یگانۀ هستی و کاشته شدن بذر محبّت الاهی در نهاد انسان سخن می گوید، که موجدِ عشق ازلی ای است که متّصل به ابد می شود: همه عمر بر ندارم سر از این خمار مستی که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی تو نه مثل آفتابی ...
شوهرم را دوست نداشتم / از روزی که ساسان را دیدم همه چیز تغییر کرد
برایم مهیا بود و خانواده عمویم هم محبت زیادی به من داشتند. با همه اینها نمی توانستم دوستش داشته باشم. همه فکرم این بود که بهانه ای پیدا کنم تا بتوانم از او جدا شوم. بارها هم قهر کردم و به خانه پدرم رفتم اما او هر بار با دسته گل و هدیه می آمد و پدرم هم مرا راهی خانه می کرد. شیما همانطورکه روسری اش را مرتب کرد با صدایی گرفته ادامه داد: دیگر تقدیرم را پذیرفته بودم. تا اینکه یک روز در پارک با ...
نکات جالبی که درباره حافظیه شیراز بابد بدانید
امروز نام وی به فرهنگ و ادب ایران گره خورده است و هر سال در بیستم مهرماه مراسم بزرگداشتی برای او برگزار می شود. تاریخ پر فراز و نشیب آرامگاه حافظ آرامگاهی که امروز پیش روی ماست در طول تاریخ تغییرات فراوانی را به خود دیده است که در ادامه به آنها می پردازیم: * برای اولین بار چه کسی برای حافظ آرامگاه ساخت؟ پس از مرگ این شاعر بزرگوار تا 65 سال هیچ بنایی بر ...
گفت و گوی منتشر نشده کیارستمی
...> کیارستمی: من طبیعتا نمی توانم به اینها جواب دهم برای اینکه من خودم هم نمی دانستم. یعنی همین الان که تو داری اینها را می شماری، می گویم خب این از کجا شروع شده؟ از کی اتفاق افتاده؟ اگر یک بار باشد، می گوییم تصادفی است، اما حالا که به همه اینها اشاره کردید من می گویم نه، اینها تصادفی نیست؛ لابد ریشه ای در جایی دارد، ریشه اش را همین الان در جایی پیدا کردم که اصلا ربطی به فیلم سازی ندارد؛ مربوط به 20 ...
آرزو داریم اسم شهید را روی سنگ پسرهای مان بنویسیم
خونه قطع شده بود و هیچ خبری نداشتم. صبحش بهم خبر دادن که دایی م به رحمت خدا رفته، گفتم منصور که بیاد با هم میریم برای مراسم دایی. نزدیک ظهر که شد همه زنگ زدن خونه. شوهرم زنگ زد سراغ منصور رو گرفت. گفتم منصور توی راهه، میاد. چون شب قبل که منصور زنگ زد، گفت مامان ممکنه دیرتر برسیم. منم خیال می کردم اتوبوس تاخیر داره و دیرتر می رسند. بعد دخترخاله م و برادرم زنگ زدن، سراغ منصور رو گرفتند . مادر اما آن ...
آیت الله علوی بروجردی: مداحان از خواننده های پاپ و غیرپاپ تقلید نکنند + ماجرای مشروب خواری که سیاهی لشکر ...
: اشعاری راجع به سیدالشهدا دارم . حضرت فرمودند: کمی صبر کنید که این در را باز کنیم و پرده ای بکشیم و مخدرات هم بیایند و بنشینند و بعد اشعار را بخوانید . آن شخص شروع به خواندن کرد و آقا شروع به گریه کردند. این فرهنگ ما در تشیع است. فرهنگ ما این است که سیدالشهدا و کربلا نباید فراموش شود. فرهنگ ما این است که عاشورا باید بماند؛ و سیدالشهدا و عاشورا نمی ماند مگر با کثرت ذکر. لذا امام علی بن موسی الرضا (ع ...
شهید پلارک:آنقدر می روم و می آیم که یک "آدم حسابی" بشم
بر زبان جاری می ساخت که تا به حال نشنیده بودم. لذت عذاب وقتی بر اثر مجروحیت در بیمارستان بستری شده بود، رفتم کنارش و به او گفتم: احمد! آخر به ما حلوا ندادی. در جوابم گفت: آنقدر می روم و می آیم که یک آدم حسابی بشم. هم رزمانش تعریف می کردند: قبل از محرم، بیرق ها را می شست، تمیز می کرد، بعد پاهایش را روی سنگ های داغ می گذاشت و می گفت: لذت می برم! می خواهم این عذاب را ...
جشن امضا
دلم می گذاشتم؟!) من هم گفتم بروم ببینم. ضرر که ندارد. (اگر همین جوری صد نفر با این جمله به کتاب فروشی بروند، کلی شلوغ می شود.) شال و کلاه کردم و رفتم. کتاب فروشی تقریبا شلوغ بود. حدس می زدم. چون در همان فضای مجازی خیلی طرفدار داشت و برای بعضی از پست هایش سه چهار هزار تا لایک می گرفت. خودش نشسته بود پشت یک میز و کتاب هایش را هم چیده بود کنارش تا یکی یکی طرفدارانش بیایند و آنها را از دست های مبارکش ...
حسین علیزاده: سر دلشدگان با علی حاتمی قهر کردم
که من شروع کردم به آهنگسازی فیلم. دلشدگان ، دومین یا سومین اثری بود که من در زمینه آهنگسازی فیلم خلق کردم. سر ساخت موسیقی دلشدگان دو، سه بار با علی حاتمی قهر کردم. او یک بار، دو صحنه را پشت سرهم مونتاژ کرده بود که موسیقی شان با هم هیچ سنخیت نداشت به او گفتم، علی این کار را نکن و او پاسخ داد، هیچ صحنه دیگری را فیلمبرداری نکردیم و این دو باید پشت سرهم قرار بگیرند. من هم فکر کردم اصلا به حرفم گوش نمی ...
حسین علیزاده: قبل از اینکه بخواهم موسیقی بخوانم، سینما در زندگی من جریان داشت
بنابراین گفتم با تو اصلا نمی توانم کار کنم. همان شب علی حاتمی و همسرش با یک دسته گل به خانه من آمدند من به او گفتم علی من نسبت به فیلم تو بیشتر از خودت تعصب دارم و او پاسخ داد حسین تو می توانی و رفت. بعد از رفتن او من ماندم و جمله تو می توانی و با خودم دعوا می کردم. این جمله باعث شد که یک چیزی در ذهنم جوانه زد این دوصحنه یک پل می خواست که موسیقی شان به یکدیگر وصل شود فردایش برای صداگذاری رفتم و به ...
حسین علیزاده: سه بار با علی حاتمی قهر کردم
توضیح داد: به طور حتم زنده یاد علی حاتمی در موسیقی من نقش بسیار عمده ای داشت. البته بماند که من در حین ساخت موسیقی فیلم دلشدگان سه مرتبه با او قهر کردم اما واقعا عاشق پشت صحنه کارهایش بودند که به معنای واقعی جشن بود. اتفاقا روزی مشغول صداگذاری موسیقی روی فیلم بودیم که من سر تدوین یکی از بخش ها با مرحوم حاتمی به شدت دچار اختلاف شدیم و من استودیوی صداگذاری را ترک کرده و به سمت خانه رفتم و اتفاقا خیلی ...
پرسپولیس فقط طارمی نیست
...> مسلمان باید چنان شالوده ی تیمش را محکم کند که هیچ زلزله ای را یارای تخریب آن نباشد. به شرطی که مهندس ِهمه باشد و برای همه بسازد، نه فقط طارمی. اقا چرا بنده خدا رو الکی خراب میکنید. نویسنده زده تو خال شما میگید حاشیه- نه فقط ایشون بلکه خیلی از ما پرسپولیسیا میبینیم که داره باند هایی تو تیم شکل میگیره که توپ ها رو در سمت و مسیر خودشون حرکت میدن- بارها شده این فصل بوده که توپ رو تو موقعیت 80 ...