سایر خبرها
غربت پاریس؛ زیبایی ها و محرومیت ایلام؛ زنان اسطوره ای/ فریبا رضوی
...> ولی او مرا قضاوت نکرد. فکر نکرد که این زن که عمری خارج از کشور زندگی کرده حالا آمده به ایلام که چه ؟! سؤالی که بارها همه از من پرسیدند: چرا ایلام؟! چه شد که از پاریس به فکر ایلام افتادید؟! او هیچوقت نپرسید. من را با لبخند استقبال کرد و به خانه شان برد. خواهرها و برادرش، مادر و پدرش که در یک خانه روستایی زندگی میکردند مرا با خوشرویی و صمیمیت پذیرا شدند ، همانطور که بودم، با تفاوتهایم نسبت به ...
رضا رشیدپور:حتما با بیل گیتس و اردوغان و کوفی عنّان مصاحبه می کنم
بودم کسی که فوت می کند در لحظات آخر همه زندگی اش برایش مرور می شود و برای من هم همین اتفاق رخ داد و کل زندگی ام مثل یک فیلم جلوی چشمانم آمد حتی تصویر پدرم که سال 76 درگذشت و بسیاری از صحنه های دیگر را دیدم. خودم بارها فیلم را دیدم و یادم می آید آن چند ثانیه آخر نمی دانستم چه می گویم. می دانستم که روی فشار آنتن هستم و بعد خنده ام گرفت که چقدر جالب که زندگی قرار است اینگونه تمام شود و ما در این دنیایی ...
مهیار با گلوی بریده گفت: نیمه شب در خانه مهتاب بودم که ...
جزئیات آدم ربایی به قاضی Judge سهرابی، بازپرس شعبه نهم این دادسرا گفت: روز حادثه Incident در خانه نامزدم مهتاب بودم که صدای زنگ منزل به صدا درآمد و مرد جوانی از من خواست تا خودرویم را که داخل کوچه پارک بود، جابه جا کنم، من به مقابل در رفتم اما لحظاتی بعد چند نفر با چاقو به سمتم حمله ور شدند، مرا با زور به داخل ماشینشان بردند و ربودند. مهیار در ادامه اظهاراتش به بازپرس گفت: این افراد در ...
خاطرات امام خامنه ای از شهید آیت الله صدوقی
این جبهه ها دیدید دیگر. ایشان توی جبهه ها همه جا رفت و بیمی از این که حالا چه خواهد شد نکرد. در جبهه های غرب ایشان بود، از سال گذشته، آن وقتی که من خودم توی جبهه ها بودم، آقای صدوقی را دیدم که راه افتاده بود گیلانغرب، سر پل ذهاب، نمیدانم بیجار، مریوان، پاوه، مرتب تو این جبهه ها ایشان میگشت. بعد هم جبهه های جنوب و در قرارگاه کربلا و دیگر این را همه دیگر دیدند و معلوم است. غیر از این من ...
مرگ مهسا 27 ساله در بزم مستانه پسرخاله ها
.... با دستور سجاد منافی آذر، بازپرس امور جنایی تهران مأموران به منزل وارد شده و با دو پسر و دختر جوانی رو به رو شدند که داخل منزل مخفی شده بودند. دو پسر و دختر جوان در اظهاراتشان به مأموران گفتند که شب قبل از حادثه Incident همراه با مهسا به خانه آمده، مشروبات الکلی مصرف کرده و صبح پس از ورود پلیس Police به خانه متوجه سقوط مرگبار وی شده اند. سرانجام جسد متوفی با ...
مسلم بن عقیل کیست؟
بیست روز، خود را به کوفه رساند و مسافت سی روزه را با همه سختی ها در بیست روز پشت سرگذاشت. اینک، مسلم، با شهری رو به روست، حادثه خیز و پرماجرا و با گرایشهای مختلف; شهری با افکار گوناگون که اگر چه بظاهر آرام است،اما آرامش قبل از طوفان را می گذراند. مسلم، وارد کوفه شد و به خانه مختار ثقفی، که از شیعیان خالص حضرت علی(ع) وعلاقه مندان به اهل بیت بود، رفت. مسلم بن عقیل، در ...
داستان زندگی زنی در کنیا
. این زن نفرین شده است." پدرشوهرم در مراسم ازدواج حاضر نشد. 800 نفر مهمان داشتیم که اکثراً از روی کنجکاوی آمده بودند. سه سال از اولین ازدواجم می گذشت و بسیار ترسیده بودم. در حین مراسم بی اختیار اشک می ریختم و از خدا خواستم همسرم را از من نگیرد. یک سال پس از ازدواج، احساس مریضی کردم و نزد پزشک رفتم. در کمال تعجب گفتند باردار هستم. به دلیل زخم رحم، حاملگی پرخطری داشتم. اما همه چیز خوب پیش رفت و صاحب یک دختر شدیم. چهار سال بعد، فرزند دوممان به دنیا آمد. منبع: BBC ترجمه: وب سایت فرادید ...
گزارشی خواندنی از پیتزا فروشِ دهه هفتادی در یک فولکس واگن قدیمی/ طعم خوب پیتزا و آتش به اختیاریِ اقتصادی ...
اما درکنار طعم غذاهای مختلف و رنگارنگ، آرامش و خیال راحت مردم بیش از همه به چشم می آید. شهروندان این شبها در کنارهم بدون کوچک ترین احساس ناامنی در میان این ازدحام حاضر شده اند آنهم تنها چند روز بعد از حمله تروریستی داعش به مجلس؛ مردم خیال شان راحت است و آرامش دارند؛آنقدر که انگار دوست ندارند خیلی زود به خانه برگردند. شایان دادرسی از تاثیر حمله تروریستی داعش هم می گوید: دقیقا شب حمله تروریستی داعش ما این جا بودیم و خیلی خلوت شده بود. تقریبا می توانم بگویم که هیچ کس آن شب این جا نیامد. اما بعدش عادی شد. حتی فردایش ما فکر می کردیم که مثل روز قبل است و مردم نمی آیند و خیلی کم تدارک دیده بودیم. ولی مردم خیلی راحت مثل روزهای عادی این جا حاضر شدند . ...
شهیدی که در زندان ترور شد + عکس
مهدوی کنی، آیت الله منتظری، آقای هاشمی، مرحوم کچوئی، بادامچیان، آقای عسگراولادی، حیدری، آیت الله گرامی، آقای فاکر و آقای معادی خواه حاضر بودند. داستان سال 54 پیش آمده بود و عده ای از بچه های سازمان اعلام کرده بودند که ما مارکسیست شده ایم. من به لحاظ تشکیلاتی مسئول آیت الله ربانی شیرازی بودم. او وقتی راه می رفت دست هایش را پشتش می گذاشت، انگشت های دستش را به شکل عصبی تکان می داد و با خشم می گفت: ما ...
فرشاد پیوس: ناصر محمدخانی هنوز زیر آوار است
، بیش از 200 گل می شود. من فقط در لیگ 73 بیست تا زدم و آقای گل شدم. از خودم تعریف نمی کنم اما چشم بسته راه دروازه را پیدا می کردم. - ما نسل سوخته بودیم و درگیر جنگ شدیم. آن سال ها جنگ اجازه نمی داد فوتبال ایران در خیلی از میدان ها خودش را به رخ بکشد و مثل حالا نبود که بازی ملی پشت بازی ملی برگزار شود. من با آن که تعداد بازی های ملی ام خیلی زیاد نیست اما با این همه 19 گل برای وطنم زدم ...
ناگفته هایی از شاملو به روایت آیدا
مورد نظر ما زیر سبزی پیچک ها پنهان شده است. کنار می زنیم این سبزها را و... درست است. همین جاست. بعد از یک شب توفانی، حالا آرامشی دل انگیز حاکم است. چند بزرگراه طولانی و چندین خیابان و محله را طی کرده ایم تا رسیده ایم به این جا که انگار دنیای دیگری است، پر از آرامش و سکوت و رویا. بانوی میزبان در سفید آهنی را می گشاید و نگاه مان می چرخد بین زیبایی او و ضیافت رنگین گل ها در باغچه خانه. بانوی میزبان سیاه ...
طنز/ برای اولین بار منتشر می شود: ناگفته های وزیر اطلاعات از نقش دولت در حمله موشکی به داعش!
مصاحبه آمد که احساسم را از این لحظه شکوهمند برایش بگویم. من هم احساسم را در آن لحظه شکوهمند برایش گفتم. بعد از من، خبرنگار بخت برگشته به سراغ عباس رفت و پس از آن دیگر کسی آن خبرنگار را ندیده است. به هر حال شب بود و محذوریت های روز را نداشت!حسین (دهقان) از تهران زنگ زد. مقداری ناراحت شده بود که: خیر سرم، من وزیر دفاع هستم، ولی شما من را خبر نکردید. به شوخی گفتم: تو وزیر دفاعی نه حمله! گفت: بهترین ...
کودتای سرهنگ ها در یونان؛ مرگ دموکراسی در مهد دموکراسی
بزرگ مردم و توده ها از راه رسیده و دست به تظاهرات بزنند؛ اما در عوض با ماموران عصبی پلیس و سربازان ارتش روبه رو شدیم. در آن لحظه به نظرم آمد که کافی است دست خود را دراز کنم و سلاح های آن ها را بگیرم. با این حال کودتای سرهنگ ها چندان هم غیرمنتظره نبود و مایه شگفتی مردم نشد. آپوستولوس واکالوپولوس، مورخ یونانی می نویسد: از ماه ها پیش همه از این می ترسیدند و نگران بودند که یک دیکتاتوری ...
مردان داعشی در بزرگراه نواب!
های تهران کرده بودند که من هم پذیرفتم. به همین خاطر چند دقیقه قبل از ماجرای تعقیب و گریز سوار ماشین شدم. از آنجا که بی گناه بودم، وقتی پلیس به تعقیب ما پرداخت، دوستانم پیشنهاد کردند برای اینکه گرفتار نشوم بهتر است از آنها جدا شوم. به همین دلیل سرعت ماشین را کم کردند و من خودم را از ماشین به بیرون پرت کردم . اما دومین متهم دستگیر شده به بازپرس گفت: مدتی قبل با اعضای باند در قهوه خانه دوست ...
امنیت کامل سروان فریدون در فضای بگیروببند ساواک!
می گوید: پس از ماه رمضان، فضای دیگری برای من گشوده شد و با جوانان و فرهنگیان بیشتری ارتباط پیدا کردم و به جز جلسات شب های جمعه، جلسه خصوصی دیگری هم به راه افتاد که سیار بود و در خانه ها تشکیل می شد. آقای حمیدرضا ترقی [از اعضای جمعیت مؤتلفه] یکی از کسانی بود که در این جلسه خصوصی شرکت می کرد... کم کم مأمورین نسبت به این جلسه خصوصی حساس شده بودند که ناچار شدیم بعد از چند ماه فعالیت، آن را تعطیل کنیم ...
جای صدای پدرم در روایتگری خالی است/ تاریخ را قبل از آن که ما را روایت کند، بازگو کنیم
اتمامش نرسیده بود. آخرین سفر او روز عاشورا و تاسوعا بود. خودم تا فرودگاه همراهش بودم. سه روز سفرش طول کشید. وقتی بازگشت گفت کل اهواز رو پیاده به یاد روزهای جوانی گشتم و واقعا روحم نفسی کشید. اهوازی بود و جلوی چشمانش توپخانه عراق خانه مان را بمباران کرد؛ اما ما دلیل و معنای اینجور صحبت کردن های آن روزش را نفهمیدیم. امروز و پس از شش سال از رفتنش هنوز جای صدای وی در منطقه خالی ...
داستان زنی که برده جنسی شد
.... متوجه شدم که راننده جدید به جانی مبلغی پول داد. در اینجا بود که شک و تردید من شروع شد ولی به خودم تلقین می کردم که نگران نباشم. راننده تازه هم ما را به راه دوری نبرد و خارج یک رستوران از ما خواست پیاده شده و سوار اتومبیل دیگری شویم. سومین راننده ما را به خانه ای برد و تحویل کسی داد که مسلح بود. این شخص ما را به زور سوار ماشین کرد و به خانه ای در بروکلین برد. هنگامی که در ...
امپراتوری چرم ایران
. صبح اول وقت زودتر از همه سر کار حاضر می شدم و تا آخر شب سر کار بودم. شما دوباره به کارگاهی که در آن شاگردی می کردید و با چرم آشنا شده بودید، برگشتید. البته این بار به عنوان صاحب کارگاه و شعبه دوم خود را احداث کردید. روایت آن به چه شکل بود؟ من از سربازی برگشته بودم و سخت کار می کردم. برادرم همراهم بود و این باعث دل گرمی ام بود. سه سال با کار زیاد ادامه دادیم تا این که متوجه شدیم ...
شهید صدوقی؛ شیخ الشهدای محراب
) آیت ا... صدوقی از طرفداران جدی فدائیان اسلام بود، به طوری که منزل ایشان پناهگاه شهید نواب صفوی و یارانش شد. در سال 1330 وقتی سیدعبدالحسین واحدی (مرد شماره دو فدائیان اسلام) تحت تعقیب قرار گرفت، آیت ا... صدوقی او را در خانه اش پنهان کرد. ماموران شاه دو مرتبه خانه او را وارسی کردند، ولی موفق به دستگیری واحدی نشدند (موسوی، بی تا: 12) . با شروع نهضت امام خمینی (ره) علیه رژیم ...
آقای تاجگردون؛ آرزوی کیمیا شهر گچساران فقط با مدیران جهادی محقق می شود
در حیاط خوابید تا مبادا پشت بیسیم صدایش کنند و او نباشد. از بیسیم گفتم تا رسیدم به تلفن همراه؛ حتما دیده اید برخی از محل کار که رفتند دیگر موبایل را یا از دسترس خارج می کنند یا جواب نمی دهند ما هم دیده ایم، اما آنهایی که ما به آنها نفتی می گوییم وقتی به خانه هم می روند گوشی هایشان همیشه کنارشان است و آماده باشند و شب ها نیز بدون اینکه گوشی را بی صدا کنند در کنارشان می گذارند که به آنها ...
مرگ نویسنده، تلنگرو هشدار به نویسندگان معاصر است
او را شنیدم از خودم پرسیدم نویسنده ایرانی چه طور می میرد اما بعد به نظرم رسید درست تر این است که نویسنده ایرانی چه طور زندگی می کند. چه طور مردن چه اهمیتی دارد زمانی که چه طور زندگی کردن اهمیت ندارد. او افزود: تصور کنید نویسنده جوانی را که پس از سال ها نوشتن روزها و شب ها با این رویا به سر می کند که کتاب چاپ شده اش را به دست بگیرد اما ناگهان دستی بیرون می آید و به رویای نجیب و پاک و معصومانه اش ...
حمله تند مایلی کهن به کی روش
دستگاه ها در فصل نقل و انتقالات به طور مفصل صحبت کرد که مشروح این صحبت ها که مثل همیشه صریح و بدون مصلحت اندیشی بیان شد را در زیر می خوانید: * از همه تشکر می کنم، ضعیف ترین من بودم مدتی است که در مورد ملوان و صعود نکردنش به لیگ برتر صحبت نکردید؟ دو سه ماه است که در مورد هیچ مسئله ای مصاحبه نکرده ام نه فقط تیم ملوان بلکه در مورد ورزش و فوتبال هم حرفی نزدم و منتظر بودم ...
دموکراسی به رنگ خون و ترور/ 300 شهید ترور شیعه و سنی دستاورد حقوق بشر آمریکایی
...: اگر به پست ایست و بازرسی رسیدیم، بروید در صف . خندید و گفت: حاج آقا! چرا برویم در صف؟ این همه معطل شدیم و دیر شده است . گفتم: برو در صف ببینم این قدر به نیروی انتظامی در مورد برخورد صحیح با مردم تأکید می کنیم، آن هم ایام منتهی به سال نو و سفرها، چگونه با مردم برخورد می کنند؟ لذا با این حرف من، فاصله ای دور از منطقه ای که اینها به عنوان محل ایست بازرسی خود شکل داده بودند، با ذهنیت این که مثل ...
کپی رایت رایگان یعنی محروم کردن جهان از آثار ایرانی
.... این همکاری دو سال طول کشید و من در همان سن و سال بابت ترجمه ها و نوشته هایم پول دریافت می کردم. قبل از مترجمی، چند داستان هم نوشتم و با خودم قرار گذاشته بودم وقتی برای ارائه نمونه ترجمه هایم به دفتر کیهان بچه ها رفتم آنها را هم نشان بدهم. البته پدرم مخالف بود و از من قول گرفته بود که برای آن جلسه، داستان هایم را نبرم چراکه معتقد بود داستان هایم باعث می شود که به ترجمه هایم هم توجهی نشود. آن ...
گلایه سربازان بازمانده حادثه تلخ نی ریز از بی مهری مسئولان
پیدا کرده. در واقع نیمه راست بدنم دچار مشکل شده. چند بار عمل کرده ام و توی همین ماه هم دوباره پایم را جراحی کرده ام. عباس به خاطر شدت جراحات معافیت پزشکی گرفته است. حالا با عصا راه میرود و حرکت برایش سخت است. میگوید: بجز من و دو نفر دیگر که معاف شدند، بقیه بچه ها سرباز شدند. در واقع برگشتند سر ادامه خدمتشان. کاری که برایشان کردند این بود که خدمتشان را بیندازند شیراز. قرار بود بچه هایی را ...
شهردار اصفهان بانی احیای صائبیه شد
به گزارش پایگاه خبری - تحلیلی شهر فردا ، مصطفی هادوی متخلص به شهیر اصفهانی به مناسبت روز بزرگداشت صائب تبریزی به خبرنگار ایمنا گفت: حدود 15 سال پیش افرادی به عنوان هیئت علمی تاجیکستان به اصفهان آمدند و به من مأموریت داده شد که با این افراد درباره صائب صحبت کنم. این افراد چند هدف داشتند، یکی از اهدافشان این بود که صائب را به کشور خودشان نیز معرفی کنند اما من بعد متوجه شدم که درواقع این افراد می ...
عاشق ساخت کمدی از مسایل اجتماعی هستم
وگاس در خانه همسایه شان به راه می اندازند. فارل در این باره می گوید: خیلی بهتر از این است که بنشینند و قضاوت بشوند و به نوعی بهترین کاری است که تا به حال انجام داده اند . فارل در مصاحبه ای که در هتل انجام داده با کت و شلوار سیاه حاضر شده و در هر کلام بازمه ظاهر شده است. در زندگی واقعی اش، فارل 49 ساله خیلی راحت حرف می زند و پدر مانگوس، ماتیاس و اکسل است که اخیرا برای دیدن فیلم پدرشان به ...
او تمام قواعد سینما را می شکست
.... نوعی کشف جدید برای من بود. بعد از آن به دنبال فیلم های پیشین او رفتم و فیلم خانه دوست کجاست؟ و کلوزآپ ، که یکی از فیلم های مورد علاقه من است را هم دیده ام. بعد از آن بود که ما فستیوال فیلم بوسان را آغاز کردیم. در سال دوم جشنواره یعنی 1997 (1376)، من ایشان را به جشنواره فیلم بوسان دعوت کردم. در آن سال که اولین سال حضور ایشان در بوسان بود، با فیلم طعم گیلاس به جشنواره آمد. ...
آموزش عشق ورزی باید از کودکی در درون خانواده آغاز شود
زندگی با فرزند و همسرش از چالش ها و مشکلات زیادی رنج می برد و به سختی می توان نام خانواده را برای آنها بکار برد . او نزد روانشناس می رود و همه تلاش خود را بکار می بندد تا بتواند به راه حلی برای این مشکلات برسد و با همسر و و فرزندش ارتباط تازه ای برقرار کند . تلاش های او اما به نتیجه نمی رسد و بحران های تازه ای ایجاد می شود و... با درخشنده درباره دلایل ساخت این فیلم و نگاهش به جامعه کنونی به گفت و ...
خدابخشی: انتخاب بی باک انتخاب بی خردانه ای بود/ تکواندو در حال نابود شدن است
خواست و این در حالی بود که تا قبل از المپیک تیم ما یکدست و همدل بود و ما برای باخت هم گریه می کردیم. وی افزود: یادم می آید وقتی در مسابقات جام جهانی 2014 مکزیک ما را قبل از فینال بازنده کردند همه تیم با هم گریه می کردیم و هیچ وقت آن صحنه از یادم نخواهد رقت. استاد مقانلو و استاد ذوالقدری نیز همه جوره تیم را جمع می کردند . آن زمان ذوالقدر با 20 سال سابقه مربیگری و مقانلو با سالیان سال تجربه ...