سایر منابع:
سایر خبرها
دختردارها به بهشت می روند
برایم کافی بود. تا به حال همه چیز به خوبی و خوشی پیش رفته بعد از این هم خدا کمک می کند و زندگی شیرینِ 4 دختر من ادامه دارد. دخترهایی که خانواده من را روزبه روز بزرگ تر می کنند. حالا من و همسرم تبدیل شده ایم به یک خانواده 10نفره. ان شاءالله بیشتر هم می شویم. نوه هایی که از راه می رسند و تازه دامادی که فعلا با اسب سفیدش قرار است ته تغارم را هم با خودش ببرد... راست می گویند؛ دختردارها به بهشت می روند ...
مشکل این همسر شهید را حل کنید
. دیدم آقا دلش نیامده این مسأله به فردا صبح بکشد. همین امشب مثل این که کأنّه خواب از چشمش گرفته شده [و] می خواهد این کار انجام بشود. گفتم اگر آقا این طوری است چرا من بروم خانه؟... چند شب بعد افطار خدمت آقا رفتیم. سر سفره عرض کردم مشکل بچه شان که حل شد هیچ، مشکل پدرومادر بچه هم حل شد و سر زندگی رفتند. این را که گفتم آن چنان در چهره ی آقا شادی موج زد که واقعا این چنین وضعیتی را من کمتر در ایشان دیده بودم. منبع: خبرنامه آینده روشن، شماره23، اردیبشهت 1395 ص69. ...
ناپدیدشدگان کوچک
موضوع را به کلانتری گزارش نکرده اند. ما در سرزدن به این خانواده ها در قالب طرح هایی که داریم، متوجه نبود بچه می شویم، آنها هم دلایل مختلفی برای ناپدیدی بچه هایشان اعلام می کنند. مثلا می گویند برای بازی بیرون رفته و دیگر برنگشته. شما گفتید که این خانواده ها ناپدیدی بچه هایشان را به پلیس گزارش نمی دهند، اطلاع پلیس چه عواقبی می تواند برای آنها داشته باشد؟ اینها معمولا خانواده های ...
زن مطلقه از روزهای تنهایی با یوسف گفت
ربایی را قبول نکرد و مدعی شد برای اینکه بچه به دام شخص دیگری نیفتد او را با خود برده است. زن جوان از چند روز زندگی با یوسف گفت. خانواده یوسف را از قبل می شناختی؟ نه، تا به حال نه یوسف را دیده بودم و نه خانواده اش را. پس چرا بچه را با خودت بردی؟ پسرک در خیابان سرگردان بود، یکبار نزدیک بود ماشین به او بزند. یک بار هم مردی به سمتش رفت و با او صحبت کرد. به نظرم ...
جوانی های ته کشیده
برام آورد. آن قدر قربون صدقه مصطفی رفتم که نگو. بچه رو فروخته بود به یه خونواده کرجی. بگو چند؟ 170 هزار تومن. یه مدت همه چی خوب بود تا اینکه شرکت کار و بارش خوابید. دوباره بیکار شدم. مصرفمون بیشتر شد. پولم نداشتیم. شوهرم یه شب دو نفر آورد خونه و خودش گذاشت رفت. آن قدر جیغ و داد کردم که گذاشتن رفتن. گفتم: بچه خیابون صفام اما باصفا نیستم، فازم فقط عمله... گم شید بیرون. دو سه تا فحش آبدار هم بهشون ...
ماجرای اطلاعاتی شدن سعیدحجاریان اززبان خودش
ها وجود نداشت. انقلاب که شد برگشتم سر سربازی ام! دیدم همه در رفته اند به من گفتند بشو رییس مهندسی ژاندارمری، قبول نکردم و رفتم کمیته نازی آباد. چه مدت در کمیته بودید؟ یک ماه در کمیته بودم و بعد به اداره دوم ارتش رفتم. بچه های کمیته استقلال گفتند برای چی رفتی کمیته نازی آباد بیا ستاد کل ارتش و من هم رفتم. دیگر آنجا تا مدتی ماندگار شدم. کارتان در کمیته نازی آباد چه ...
شهری که یک سوم از مردگانش خودکشی کرده اند!
.... الان بیکار و بدبختم. مرده بودم راحت می شدم. آن موقع 29 سالم بود. خیلی شب ها خواب می بینم که آتش گرفته ام. هراسان از خواب می پرم. برای مرد شاغل در قبرستان، خودکشی یعنی رفیق اش که تئاتر کار می کرد و یک روز قرص خورد و دیگر بیدار نشد. یعنی همان مردی که از عذاب وجدان مرگ زنش، خودش را در دستشویی قبرستان حلق آویز کرد. یعنی پسر همسایه که ورزشکار بود و هیکلی اما عمداً با ماشین کوبید به ...
خاطرات حجاریان از ورودش به ضداطلاعات ارتش و وزارت اطلاعات
بخشی از این مصاحبه را می خوانید: نخستین فعالیتتان بعد از انقلاب چه بود؟ وارد کمیته ها شدم. اصلا بعد از انقلاب چیزی به جز کمیته ها وجود نداشت. انقلاب که شد برگشتم سر سربازی ام! دیدم همه در رفته اند به من گفتند بشو رییس مهندسی ژاندارمری، قبول نکردم و رفتم کمیته نازی آباد. چه مدت در کمیته بودید؟ یک ماه در کمیته بودم و بعد به اداره دوم ارتش رفتم. بچه های ...
فردی که اسلحه را به دست ضارب داده بود یک بار آمد و گفت می خواهم بروم حج و آمده ام حلالیت بطلبم
فعالیت تان بعد از انقلاب چه بود؟ وارد کمیته ها شدم. اصلا بعد از انقلاب چیزی به جز کمیته ها وجود نداشت. انقلاب که شد برگشتم سر سربازی ام! دیدم همه در رفته اند به من گفتند بشو رییس مهندسی ژاندارمری، قبول نکردم و رفتم کمیته نازی آباد. چه مدت در کمیته بودید؟ یک ماه در کمیته بودم و بعد به اداره دوم ارتش رفتم. بچه های کمیته استقلال گفتند برای چی رفتی کمیته نازی آباد بیا ...
گاومیش آباد گمشده ایران
اند . بلایی که چند سالی است دامن خوزستان را گرفته و کم کم شهرهای محروم آن خالی از سکنه می شوند؛ آسیبی که تا پایتخت خوزستان هم پیش رفته است. بغض دارد: از من گذشته. این جوان ها نه شغل دارند، نه آینده. باید شغلی داشته باشند تا احساس کنند در این مملکت مفید هستند و حقوق آنها هم رعایت می شود. همه اینها حقی در این کشور دارند. یک پسرم تحصیلکرده است. زن و بچه دارد. صبح تا شب باید در خانه بماند. بقیه ...
فکر می کردم روزنامه نگارها آدم های خاصی هستند
که خانمی در منطقه جیحون، شوهرش را کشته است. خانمی به نام نورالسادات صمصامی. رفتم کلانتری دیدم یک خانم مظلوم، روی زمین نشسته است. وقتی با او صحبت کردم، متوجه شدم که داستان از این قرار بوده که این خانم با شوهرش و خانم بیوه ای که آشنای خانوادگی آنها بوده، یک روز برای تفریح و زیارت به شاه عبدالعظیم می روند و شب به خانه برمی گردند. خانه آنها کلا دو اتاق داشته که بین دو اتاق پرده ای کشیده بودند. آن شب هم ...
مستندسازی زبانی برای بیان ناگفتنی هاست/ ترس مردم افغانستان از دوربین کار را بر مستندساز سخت می کند
بود که در زمان خودش انعکاس خوبی داشت و کمک های مردمی بسیار زیادی برای مردم آن منطقه جمع آوری کرد. همچنین مستند ستیز جهل که به حمله انتحاری توسط ریگی می پرداخت را نیز تدوین کردم. و کلام آخر؟ در عالم مهاجرت زندگی برای مهاجران افغانستانی بسیار سخت می گذرد. حمایت از مستندسازان یکی از دردهای دل من است، حمایت از یک فیلم مستند اثرات بسیار مفیدی در هر زمینه ای را می تواند داشته باشد ...
سخن عجیب علامه حسن زاده درباره حضرت معصومه(س)/ چرا زیارت حضرت معصومه معادل زیارت حضرت فاطمه (س) است/کلیپ ...
خداوند می خواهد محل قبر شریف حضرت فاطمه زهرا (س) پنهان بماند؛ از این رو قبر حضرت معصومه را تجلّی گاه قبر شریف حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها قرار داده است. اگر قرار بود قبر آن حضرت ظاهر باشد و جلال و جبروتی برای آن مقدّر بود، خداوند همان جلال و جبروت را به قبر مطهّر حضرت معصومه سلام الله علیها داده است. مرحوم آیت الله مرعشی نجفی هنگامی که از خواب برخاست، تصمیم گرفت به قصد زیارت حضرت معصومه ...
نخبه ای که توسط منافقین به شهادت رسید / الگویی که گمشده امروز ماست
مبادرت به فراگیری علوم دینی و حوزوی نمود. روزی دیدم محمد رضا با اسب از روستای اندرات به روستای ما یعنی آغوزدره آمد . مادرم خواهرزاده اش را خیلی دوست داشت و برای همین بلافاصله از همسایه مرغی خرید و آن شب ترتیب شام مفصلی را داد ، بعد از شام هم دیدم که محمدرضا و خاله اش چند ساعت با هم خلوت کردند و آهسته و در گوشی صحبت می کردند . تا صبح از کنجکاوی خوابم نبرد تا اینکه صبح به مادرم ...
گفتگو با رزمنده ای که 50 ساعت شهید بود! + تصویر
در آن زمان معاونت اطلاعات عملیات کمیته انقلاب ایلام بودم، خاطرم هست که شب و بعد از اینکه منافقین تا اسلام آباد آمده بودند فرماندار اسلام آباد با عین همین عبارت که منافقین با نفربر های چرخ پلاستیکی آمدند به من گفت که اسلام آباد سقوط کرد. بالاخره ورود منافقین بدون پشتیبانی نبود، ارتش عراق از چند روز قبل شروع به بمباران های وسیع و حملات توپخانه ای شدیدی کرده به طوری که یگان های نظامی را با آشفتگی ...
خاطرات حجاریان از ورودش به اطلاعات و دوره اصلاحات
، قبول نکردم و رفتم کمیته نازی آباد. چه مدت در کمیته بودید؟ یک ماه در کمیته بودم و بعد به اداره دوم ارتش رفتم. بچه های کمیته استقلال گفتند برای چی رفتی کمیته نازی آباد بیا ستاد کل ارتش و من هم رفتم. دیگر آنجا تا مدتی ماندگار شدم. کارتان در کمیته نازی آباد چه بود؟ در کمیته نازی آباد من مرجع بودم و مردم می آمدند مشکلات شان را با من مطرح می کردند. آن موقع ...
روایت دلتنگی های خانواده شهید ارتشی مدافع حرم
پایگاه تحلیلی خبری هم اندیشی: آن طور که به ما گفته اند مهدی بر اثر برخورد تیر مستقیم کاتیوشا شهید شده است، روز شهادت مهدی اگر چه تابستان بود اما در مشهد باران شدیدی می بارید. من به تراس خانه رفته بودم. حال عجیبی داشتم و باران به سر و صورتم می خورد ، حس کردم خبری در گوشم زمزمه می شود. در همین فکرها بودم که باران ایستاد و در آسمان رنگین کمان زیبایی پدیدار شد. شاید این ها با عقل جور در نیاید اما من ...
زنان بی شناسنامه
.... وقتی حرف می زند چند دندان کوتاه و زرد نمایان می شود. کلمه ها از بین همین چند دندان باقی مانده بیرون می آید. چشمان خمار و درشتش را به دستم می دوزد و گاهی می نویسم. می خندد و می گوید: مدتی بود که دوست داشتم نویسنده بشوم. بعدش گفتم دوست دارم معلم بشوم. رفتم دکتر گفتم باید دکتر بشوم اما بعد شدم آرایشگر. آنجا هم دوام نیاوردم. یعنی اصلا آرایشگر نشدم، وردست آرایشگر بودم و بیشتر زمین را جارو می کردم ...
ورقه و گلشاه : عاشق و معشوقی که به دست پیغامبر (ص) زنده شدند
مسافر پیکر او را به خاک می سپارد و همان دو مسافر را راهی قصر گلشاه می کند تا او را از مرگ ورقه خبر دهند. آن دو پیک به قصر گلشاه می رسند و مرگ ورقه را به او خبر می دهند. با شنیدن این خبر، دنیا به چشم گلشاه تیره و تار می شود و پیوسته زاری و شیون سر می دهد. سه روز و سه شب همچنان در عذاب / همی بود بی خورد و بی هوش و خواب ز کارش چو آگاه شد شاهِ شام / دویدش برِ ماه بت کِش خرام [= منظور ...
بگو چه شخصیتی داری تا بگم چه رشته ای را انتخاب کنی!
پشت میزنشین، مثل پرنده ای اسیر، فعالند، علت هم این است که بسیاری از کارگزینی های سازمان ها و ادارات به تنها نکته ای که توجه ندارند شخصیت و روحیات افراد است و فقط به استناد مدرک تحصیلی، اشخاص را پشت میزهای ادارات می نشانند غافل از اینکه هرکس باید سرجای خودش قرار بگیرد تا بهره وری مناسب داشته باشد؛ بنابراین اگر می خواهید در آینده بتوانید از تحصیلات تان استفاده کنید و به موفقیت و رضایت شغلی برسید ...
مجروحیت را مقدمه شهادت می دانست
بوده نه اینکه من و تو بگردیم . برداشت هشتم/ زخمی رضا دریجانی برادر شهید: از منطقه عملیاتی والفجر 6 به سمت منطقه عملیاتی کربلای 5 می رفتیم، دیدم با ناراحتی راه می رود، پرسیدم: چی شده؟ گفت: رگ پایم خواب رفته است . متوجه شدیم مجروح شده است ولی نمی خواهد کسی بفهمد؛ با همان وضعیت، تا صبح چکمه ها در پایش بود. چون منطقه باتلاقی بود و ترکش ها گل و خاک پخش می کردند، چهره اش هم گلی شده بود، اما فرصت نکرده بود که صورتش را پاک کند. منبع: دفاع پرس ...
پایان 6 روز چشم انتظاری خانواده یوسف
. مجردی زندگی می کنم. 15 سال است که طلاق گرفته ام؛ خانواده ام هم شهرستان زندگی می کنند. در این مدت من و این بچه تنها بودیم. کی تصمیم گرفتی با خانواده یوسف تماس بگیری؟ من دنبال آنها بودم؛ اما خب دستم به جایی نمی رسید تا اینکه یکی از دوستانم با من تماس گرفت و گفت خانواده یوسف دنبالش هستند و عکسش را در فضای مجازی منتشر کرده اند، منم با آنها تماس گرفتم. حدود ساعت 7 بود، دقیقا همان ساعتی که یوسف را در خیابان تنها دیدم. بعد هم در همان حوالی که یوسف را پیدا کرده بودم با آنها قرار گذاشتم. ...
اگر اشتباهی 4 میلیارد به حساب شما بریزند چه می کنید؟
دکه روزنامه فروشی با اینکه مجبور است از ساعت 4 صبح تا پاسی از شب کار کند اما حاضر نیست دست به پول حرام بزند: حاضر نمی شم به هیچ دلیلی پول حروم ببرم برای زن و بچه هام چون یک روز باید جوابگوی این کارم باشم. این همه سال پول حلال درآوردم وضعیتم این شده، پول حروم دربیارم که دیگه هیچی از زندگیم نمی مونه. هرچند جوانی که در یک شرکت نت وورک مشغول به کار است می گوید: من بودم پول رو برای خودم برمی ...
هر روز 200 پله را بالا می روند تا به خانه هایشان برسند
می دهند که دوا نمی کند. من از مسئولان می خواهم که کاری برای جوانان مرزنشین کنند که بچه های شان سرگردان کوه ها نشوند و داغ به دل پدر و مادرشان نگذارند. بچه های ما همه دانشگاه رفته اند چرا نباید شغل و درآمدی داشته باشند. نوبت عذرا که می شود به سختی خودش را به اتاق معاینه می رساند: آقای دکتر کمرم درد می کند پاهایم توان راه رفتن ندارد. همه اش بخاطر این پله هاست رفتید دیدید خونه های ما رو. خونه من 150 ...
اندیشه شکل دهنده داعش ، به زودی نخواهد مرد/ زمینه انقلاب علیه آل سعود فراهم است
بازسازی پیدا کرده و با تغییر نام دوباره ظهور می کند، آنچه که از تجربه گذشته به دست می آید در 200، 300 سال اخیر این تفکر وجود داشته و هر زمانی با یک نام جدید و با شعارهای جذاب نمایان شده است. نخستین بارقه های مسلمان کشی * به سراغ ریشه های تفکر تکفیر برویم. اولین نمونه مسلمان کشی در میان مسلمین، چه زمانی رخ داد؟ -اولین نمونه مسلمان کشی و تکفیر -محمدبن عبدالوهاب خودش تأکید ...
آخه پیاز به موز امر و نهی می کرد
هم بالاتر رفته . گفت خاک بیریز رو شسسم . گفتم البته حج خانم درست می گفته، خوابت اونقدرم ترسناک نبوده، گفت بِچِیا ! اینی که گفتم سانسور شدش بود، گفتم کاری بِچا را زیاد نکونم. دیشب برا حج خانومم روم نشد بگم که بعدش چیطور شد. آ خدا عاقبِتمونا به خیر کونِد . گفتم چطور شد مگه؟ گفت پیشا نگیر، چشا گوشِد وا میشِد، اما یخده صدقه بذار کنار، البِته بیمیرم تو که نویسنده ی، خودد به نونی شب محتاجی. وردار اون پولم که دادم بِد، برو سری چا حج میرزا هر چی دلد خواس بسونا بخور یخده رنگ به رود بیاد. دِ جلد باش تا دو تا خواب دیگه برا گرونی ندیدم. ...
دختر عطیه الهی به پیامبر خاتم(ص) است/شان کریمه اهل بیت(ع) در کلام ثامن الحجج(ع)
به گزارش خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان : اول ذی القعده مصادف با روز ولادت باسعادت حضرت معصومه(س) است که ایرانیان به وجود بارگاه مبارک حضرت اش در شهر مقدس قم مباهات دارند. روز تولد حضرت(ع) در تقویم رسمی کشور، به عنوان روز دختر نامگذاری شده است. از این رو به مناسبت فرا رسیدن این روز بر آن شدیم با حجت الاسلام یوسف غلامی، رئیس موسسه مهندسی دوباره زندگی گفت وگویی داشته باشیم. وی طی ...
نفوذ فکر داعش مارا هم تهدید می کند
غیبت شیخ طوسی است که می گوید یکی از شیعیان در مجلس حاکم رفته بود که نائب خاص امام زمان هم در مجلس بود، می گوید آن نائب خاص رو به حاکم کرد و از خلیفه اول و دوم تجلیل کرد، او نام معاویه را گفت و از او هم تجلیل کرد، بعد می گوید من گفتم این حرف ها چیست، مجلس که تمام شد و غذایمان را خوردیم، خواستم برگردم هنوز جلوی در خانه نرسیده بودم دیدم آن نائب خاص امام با اسب جلوی در خانه ایستاده است، یعنی به تاخت ...
3 مرداد آفتاب و افسردگی
استفاده از قرارگیری در معرض نور طبیعی احتمال آن کاهش می یابد و در صورت ابتلا با استفاده از نور درمانی می توان آن را معالجه کرد. مزایای نور خورشید حتما شما هم در مورد الگوهای خواب شنیده اید. اگرچه بیشتر مردم شب می خوابند و روز فعال هستند اما بسیاری از مردم به واسطه نوبت های کاری شب ها کار می کنند و این چرخه در آن ها معکوس می شود. شواهد نشان می دهد افرادی که در نوبت شب ...
چشم انداز جهانی که می خواهیم
؟ برنی روز بعد از انتخابات بریتانیا با من تماس گرفت. من خواب و بیدار مشغول تماشای برنامه ای تلویزیونی بودم. برنی برای تبریک تماس گرفته بود و گفت به ایده های مبارزاتی من علاقه مند بوده است. از من پرسید از کجا به این ایده ها رسیدی؟ و من گفتم، خب درواقع از تو. درواقع به مردم می گویم: مأیوس نباشید. در نهایت، انسان ها می خواهند کارها را با هم انجام دهند. آنها می خواهند کارها را به صورت جمعی ...