سایر منابع:
سایر خبرها
پرنیا از من خواست تا جواد را به خانه راه بدهم ولی نمی دانستم حس مادرانه چه بلایی سر می آورد!
زن میانسال که صدای گریه اش توجه همه مراجعه کنندگان به کلانتری را به خود جلب می کرد وارد اتاق کارشناس و مددکار اجتماعی کلانتری سجاد مشهد شد و در حالی که عنوان می کرد او اشک تمساح ریخت و من باور کردم! به تشریح ماجرای تلخ زندگی اش پرداخت و در میان هق هق گریه هایش گفت: 10 سال قبل در حالی که دو دختر کوچک و زیبایم را در آغوش می فشردم از همسرم طلاق گرفتم. جواد بود و دست به هر کار خلافی می زد به همین ...
وقتی پس از تصادف وحشتناک از بیمارستان روی ولچر مرخص شدم فهمیدم شوهرم زن گرفته و ...
، خواهر و دختر 2 ساله ام را از دست دادم و خودم نیز علاوه بر شکستگی های متعدد، قطع نخاع و ویلچرنشین شدم. در این میان تنها حمید آسیب جزئی دیده بود ولی چند بار بیشتر به ملاقاتم نیامد. در این شرایط برادرم دانشگاه را رها کرد و حدود 6 ماه در کنارم ماند وقتی از بیمارستان مرخص شدم تازه فهمیدم که همسرم تجدید فراش کرده و با زن دیگری زندگی می کند. با آن که دلم شکست اما حق را به او دادم تا این که چند ماه بعد پیامکی برایم فرستاد و از من خواست برای آرامش زندگی اش از او جدا شوم حالا هم به کلانتری آمده ام تا او را به خواسته اش برسانم ولی ای کاش.. ...
ازدواج شوم خانم معلم تهرانی!
.... در دل با خودش می گفت: حیف شد که معلم انشا نیستم. اما اشکالی ندارد، شاید انتشار داستان زندگی من به درد دختران جوان بخورد. من نرگس، 47 ساله هستم. تا دو سال و چند ماه پیش دنیای آرامی داشتم. دلم به تدریس و تربیت بچه های مردم خوش بود. هیچ وقت به ازدواج فکر نکرده بودم. خیال می کردم ازدواج برای دخترانی است که کار نمی کنند یا دوست دارند بچه داشته باشند، در حالی که من هم کار می کردم و هم بچه های ...
8 زن در دام سیاه مرد شیطان صفت
که به من علاقه مند شده و خواست که همدیگر را ملاقات کنیم. رفتارش طوری بود که در همان ملاقات اول به او اعتماد کردم و یک روز که مرا به خانه اش دعوت کرد پذیرفتم. در آنجا او با فریب و دادن وعده ازدواج مرا مورد آزار و اذیت قرار داد و من از این ماجرا چیزی به کسی نگفتم. چند روز که گذشت، درحالی که تصور می کردم او قصد ازدواج دارد، اما با پیام تهدید آمیز وی روبه رو شدم. او حتی فیلمی کوتاه برایم ...
تایید ادعای قاتل توسط زن شوهرداری که درخانه فساد کار میکرد/قاتل:دوست این زن راکشتم چون مهدورالدم بود
بیرون رفتم وخودم را به کرج رساندم. بعد هم چکشی خریدم و اینبار با دوستم به خانه مورد نظر رفتیم. چکش را داخل ساک به اتاق خواب بردم و از دوستم خواستم آهنگ گوشی اش را زیاد کند تا صدای فریاد این زن بیرون نیاید. همچنین خواستم به بهانه ای سر مرد شیطان صفت را گرم کند. وقتی داخل اتاق شدم با چکش چند ضربه به سر زن زدم و از اتاق بیرون آمدم. بعد هم با همان چکش ضربه هایی به سرمرد جوان زدم و با دوستم از خانه ...
عکس های داخل گوشی همسرم را که دیدم شوکه شدم
انجام دهم تا به او ثابت شود که من با کسی ارتباطی ندارم، ولی همسرم فقط تهمت می زد و دلیل این ادعا را نیز ارتباط قبل از ازدواج من با خودش می دانست. به همین خاطر اکنون حدود 10ماه است که همانند زن و مردی نامحرم با یکدیگر زندگی می کنیم. چند بار خواستم طلاق بگیرم ولی به خاطر فرزندم از این تصمیم منصرف شدم. او از یک ماه قبل، من و فرزندم را رها کرده و به مکان نامعلومی رفته بود تا این که شب گذشته به ...
فرهنگ + شهروندی
از کجا پیدایش شد. آنقدر خجالت کشید که دلش می خواست همان جا نامریی شود. نمی دانست چه بگوید. این پا و آن پا شد و بعد از مکثی طولانی گفت: خب... نه... یعنی بله. جنسش خوبه؟ و زن گفت: تشریف بیارید توی مغازه از نزدیک ببینید و دوتایی وارد مغازه چادر فروشی شدند. داشتم از آن حوالی رد می شدم. سرم پایین بود و تقریبا متوجه هیچ کس و هیچ چیز نبودم. یک لحظه سرم را بالا آوردم و مرد را دیدم که خیره نگاهم ...
تجاوز دو مرد به زن دوستشان در مقابل شوهرش!
...، احساس می کنم که روزی این همه اندوه و درد، سرانجام محو و نابودم خواهد ساخت. در یک خانواده ساده و معمولی زندگی می کردم، مادرم مرا همیشه ایّام مورد مهر و محبّت فراوان خود قرار می داد، ولی پدرم آنگونه که می بایست هیچگاه به اعضای خانواده اش و نظرات آنان هیچ بهایی نمی داد و همیشه حرف، حرف خودش بود. فراز و نشیب های گوناگون زندگی دوران کودکی را به سرعت در بستر رویاهای عاشقانه ...
جوانی های ته کشیده
با دانیال اومد. انگار دنیا رو برام آورد. آن قدر قربون صدقه مصطفی رفتم که نگو. بچه رو فروخته بود به یه خونواده کرجی. بگو چند؟ 170 هزار تومن. یه مدت همه چی خوب بود تا اینکه شرکت کار و بارش خوابید. دوباره بیکار شدم. مصرفمون بیشتر شد. پولم نداشتیم. شوهرم یه شب دو نفر آورد خونه و خودش گذاشت رفت. آن قدر جیغ و داد کردم که گذاشتن رفتن. گفتم: بچه خیابون صفام اما باصفا نیستم، فازم فقط عمله... گم شید بیرون ...
این محله ناامن است
... به گزارش سلامت نیوز، روزنامه قانون در ادامه می نویسد: مردها توی حیاط و پارکینگ کوچک خانه نشسته اند. همان پارکینگی که صبح روز حادثه، آخرین جایی بود که خانواده قلعه نویی دخترشان را دیدند. نگاه زنان همسایه که جلوی درخانه تجمع کرده اند، نگاهی توام از نگرانی و دلسوزی است. دست بچه های شان را به دست دارند و انگار در دل می گویند اگر بچه ما جای بنیتا بود چه؟ یکی می پرسد جسد را کی تحویل می دهند ...
این زن کلیه اش را به خاطر تعمیر خانه می فروشد+عکس
به گزارش جام جم آنلاین ، محمدیه قبلا شلوغ بود و پرجمعیت، حالا از آن همه جمعیت ، فقط خاله بتول مانده با شش تا خانواده دیگر... آنها هم که بروند چراغ روستای محمدیه برای همیشه خاموش می شود. محمدیه، به همین چند خانواده زنده است؛ به همان هایی که با وجود همه مشکلات مانده اند و اینجا زندگی می کنند؛ همان چند نفری که دل نکنده اند هنوز از روستا. حتی اگر مثل خاله بتول سقف خانه شان آوار شده باشد ...
سناریوی قتل شوهر
شوهرش را شناسایی کرد و در حالی که اشک می ریخت، گفت: شوهرم با کسی اختلاف نداشت. او مرد آرامی بود و قربانی شغلش شد. قاتل فکر کرده او به خاطر تیپش پولدار است.آن روز با پژوی خود به بانک نرفت و همین او را در دام قاتلان گرفتار کرد. کارآگاه خیلی زود توانست راز این قتل را فاش کرد و همسر او هم وقتی متوجه شد راز قتل فاش شده، شوکه شد و گفت: به دلیل اختلافی که با همسرم داشتم تصمیم به قتلش گرفتم و ...
مدیریت روابط عاطفی چرا و چگونه؟
به گزارش آی سبک ، چند ثانیه از نشستنش روی صندلی نگذشته بود که به او تعارف کردم یک لیوان آب بردارد. لرزش دستش هنگام ریختن آب در لیوان، روزنامه روی میز را خیس کرد. خیلی دستپاچه شد و خجالت کشید. نفسش که جا آمد، خودم را معرفی کردم و گفتم امیدوارم بتوانم برای مسئله ای که برای آن مراجعه کرده به او کمک کنم. گفت حدس می زند که بتوانم؛ چون درباره این موضوع کنفرانسی در آمفی تئاتر دانشگاه داشتم که او نیز در ...
پیمان یزدانیان: شاید موسیقی - دل دیوانه - را با ارکستر فیلارمونیک پراگ ضبط کنیم
.... خلاصه گذشت، تا اینکه من سال گذشته برای دو فیلمی که در بخش نوعی نگاه فستیوال کن داشتم، به فرانسه رفتم. علاوه بر آن، از من دعوت شده بود تا فیلم 24 فریم عباس کیارستمی را هم ببینم که همانجا متوجه شدم آقای فرمان آرا هم به دیدن این فیلم دعوت شده اند. ایشان از من خواستند دیداری داشته باشیم و در همان دیدار بود که گفتند به خاطر مشکلاتی که وجود داشته، آقای پژمان نمی توانند این موسیقی را بسازند و با توجه ...
رستاک بدون حضور سیامک و خانواده سپهری هیچ معنایی ندارد
کوتاهی بکنم و فکر می کردم شاید یکی، دو هفته کافی باشد. نیاز داشتم که از همه چیز دور باشم. فرزاد مرادی: فکر می کنم به او خوش گذشت و بیشتر در سفر ماند. * این چند ماه برای شما و گروه رستاک چطور گذشت؟ فرزاد: برای ما که خیلی سخت گذشت، ولی چاره ای نبود. بهزاد مرادی: هم رفتنش سورپرایز بود، هم برگشتنش؛ بدون اینکه بگوید برگشت. سیامک: واقعاً فکر نمی کردم رفتنم تا ...
روایتی از 2 روز زندگی جانباز ابرکوهی در عملیات مرصاد/ نباید به اسم آزادی، بی بند و باری ترویج شود
از ساعت 8 تا 10 شب در میان پیکر بی جان شهدا افتاده بودم، افزود: بر اثر تکان های ماشین ناخودگاه بر روی یکی از زخمی ها که هنوز زنده بود، افتادم و چون نمی خواستم سنگینی بدنم بر پیکر آن مجروح بیفتد مجبور بودم به سختی خودم را بالا نگه دارم در حالی که پای چپم مجروح بود. یکی از شهدا از ماشین بیرون افتاد و خودروی منافقین سرش را متلاشی کرد وی اضافه کرد: در آن سمت خیابان یک زن و چند ...
روایت دلتنگی های خانواده شهید ارتشی مدافع حرم
تاریخ : 3 مرداد 1396 پایگاه تحلیلی خبری هم اندیشی: آن طور که به ما گفته اند مهدی بر اثر برخورد تیر مستقیم کاتیوشا شهید شده است، روز شهادت مهدی اگر چه تابستان بود اما درمشهد باران شدیدی می بارید. من به تراس خانه رفته بودم. حال عجیبی داشتم و باران به سر و صورتم می خورد ، حس کردم خبری در گوشم زمزمه می شود. در همین فکرها بودم که باران ایستاد و در آسمان رنگین کمان زیبایی پدیدار شد. شاید این ها ...
درخواست طلاق از شوهر در فرنگ
او نمی تواند در ایران زندگی کند و دوست دارد به کانادا برود. برای همین مطمئنم سهند دیگر برنمی گردد. من هم نمی توانم در کشور غریب زندگی کنم و از خانواده ام دور شوم. برای همین تصمیم خودم را گرفته ام و می خواهم از سهند طلاق بگیرم تا او هم به راحتی در کانادا زندگی کند. من می دانم که اهمیتی برای شوهرم ندارم و او تمام فکرش در کاناداست. از همان روز اول هم اشتباه کردم که حرف هایش را ...
فرار هالیوودی عروس ایرانی از سوئد
حضور چند نفر از افراد فامیل ارغوان و جمع کوچکی از بستگان سینان در یک تالار در شهر استانبول برگزار شد. اما از همان روزها اشک ارغوان جاری شد چرا که رسوم و آداب جشن عروسی در ترکیه با فرهنگ ایرانی ارغوان و خانواده اش هماهنگی نداشت و همین تفاوت های فرهنگی مثل پوشیدن اجباری لباس صورتی به جای لباس سفید عروسی، عوض کردن نام خانوادگی زن به نام خانوادگی شوهر بعد از ازدواج و مسائل دیگر اختلاف های زیادی میان ...
40 سال است که هنوز شوهرم را نشناخته ام / طلاق می خواهم + عکس
.... همه حرف هایش دروغ است. من اصلا خسیس نیستم، از همان ابتدا اقتصادی بودم و از ولخرجی خوشم نمی آمد. او اگر زندگی اش را دوست داشت، نباید خانه اش را ترک می کرد. این کارش باعث شد تا فرزندانم نیز متوجه اختلافات مان شود. آن قدر از من بدگویی کرده که فرزندانمان نیز به من بی توجهی می کنند. حالا هم که تصمیم به طلاق گرفته و در این سن وسال پایمان را به دادگاه کشانده است. بعد از صحبت های وی قاضی وقتی دید آنها حاضر به گذشت نیستند و اصرار به جدایی دارند حکم طلاق را صادر کرد و زوج سالخورده با گرفتن برگه حکم جدایی از دادگاه بیرون رفتند. اخبار زیر را از دست ندهید: ...
نیما رمضان: شاید منافع یک عده هم در جدایی ما از سیروان بود!
او هم قبول کرد و بعد هم خودش به ما در گروه اشوان پیوست چون به هر حال سلیقه موزیکی گروه اشوان به او نزدیک تر بود. خیلی اتفاق تنش زایی نبود و فقط یک تصمیم بود. الان، هم آرش با بنیامین در ارتباط است و هم من برای یک کاری که برایش تنظیم کرده بودیم، چند وقت پیش با او حرف زدم. * بعد از شما هم درامر و هم نوازنده کیبورد بنیامین از او جدا شدند و همراه شما به گروه اشوان پیوستند و شاید همین موضوع باعث ...
دختر 15 ساله بودم که صیغه یک مرد شدم / وقتی باردار شدم همه چیز تغییر کرد
مادرم خبری نداشتم. این گونه بود که خاله ام با دیدن وضعیت اسفبار زندگی پدر و مادرم، مرا که تقریبا فراموش شده بودم نزد خودش برد تا در کنار او زندگی کنم. از آن به بعد هم دیگر اطلاعی از پدر و مادرم ندارم. روزها می گذشت و من در حالی که همه آرزوهایم را بر باد رفته می دیدم وارد سن 15 سالگی شدم. مدتی بعد خاله ام پیشنهاد کرد با پسری ازدواج کنم که هیچ آشنایی با او نداشتم. من هم که نمی توانستم برای خودم ...
گزارشی از خانه مصیبت زده “بنیتا” بعد از”بنیتا”
مغازه دیده. فرد دیگری می گفت، بچه را در غرب تهران دیده و خلاصه صدها تماس مشابه. ما و تمام اعضای خانواده و بستگان مان که با دلشوره و نگرانی منتظر رسیدن خبری از بنیتا بودیم با هزار امید راهی محل های مورد نظر می شدیم اما به هیچ نتیجه ای نمی رسیدیم. با این حال نمی توانستیم به این تماس ها بی توجه بمانیم. چون ممکن بود یک نفر درست بگوید و بنیتا ی ما پیدا شود. در این هفت روز، همه دوست و آشنا به یاری مان ...
با خودم گفتم این سید جوان ما فوق یک طلبه عادی است
رئیس فرقه شیخیه کرمان- آنجا را ترک گفتم و به تهران آمدم. با فروش منزلی کوچک تر که در تهران داشتم خانه ای در محله ای جوبشور قم تهیه کرده و در آن مستقر شدم. پیغامی به من رسید که آقای خامنه ای قصد دیدن مرا دارد. پرسیدم: آقای خامنه ای کیست؟ گفت: یکی از طلاب . گفتم: تشریف بیاورند . روز و ساعت مقرر، چند نفر روحانی که جلوتر از همه آنها سید جوانی که قد بلندتر از بقیه بود و در طول مدت حضور در ...
به صورت اتفاقی یک روز به خانه برگشتم صحنه ای را در خانه دیدم که ای کاش می مُردم!
به گزارش سرویس حوادث جام نیوز ، رفاقت و معاشرت همسرم با افراد ناباب زندگی مرا تا مرز نابودی کشاند. همسرم در رفت و آمد با دوستان لاابالی اش به یک معتاد حرفه ای تبدیل شد، به همین خاطر فرزندانم را از رفتن به مدرسه منع کرده و کتاب و دفترهای آن ها را بیرون انداخته است. دیگر از آزار و اذیت های او به ستوه آمده ام و ... . زن 35ساله در حالی که قطرات اشک مجال حرف زدن به او نمی داد و بریده بریده ...
پسر نابغه ای که خود را گم کرد! 100 میلیون تومان تا آزادی
به طرح نقشه ساختگی اعتراف کرد و گفت: با همسرم مدت ها اختلاف داشتم و همه مرا مقصر این ماجرا می دانستند. مدتی قبل با زن جوانی آشنا شدم و باهم به ویلای آنها آمدیم. در اینجا نقشه انتقام از همسرم و آدم ربایی 50 میلیونی را طراحی کردم. برای از تنبیه فرار از تنبیه والدین، یکی از انگیزه های دیگر برای طراحی آدم ربایی های ساختگی بود. یکی از این ماجراها به نقشه پسر نوجوانی برمی گردد که ...
قتل 2 رفیق با انگیزه مالی و ناموسی
یکی از متهمان با انگیزه مالی و دیگری با انگیزه ناموسی دست به جنایت زده است.روز 22دی ماه سال95 به پلیس خبر رسید که جوانی 34ساله در جنوب تهران با ضربات چاقو به قتل رسیده است. در همان تحقیقات اولیه معلوم شد که عامل این جنایت یکی از دوستان مقتول است که پس از قتل به مکان نامعلومی گریخته است. با وجود این چند روز بعد کارآگاهان پلیس توانستند وی را ردیابی و دستگیر کنند. متهم به قتل در جریان ...
جدیدترین اظهارات متهم قتل بنیتا که با 27 سال سن، زن 50 سال را صیغه کرد!
جوان روی زمین افتاد. دنده عقب گرفته بودم که صاحب ماشین این بار گلگیر را گرفت و از کوچه خارج شدم. پدر و مادر بنیتا فریاد می زدند که بچه شان داخل ماشین است، چرا توجهی به این موضوع نکردی؟ خیلی ترسیده بودم. بعد چکار کردی؟ به سمت پاکدشت رفتم و در راه با همدستم تماس گرفتم و در محلی در همان اطراف با او قرار گذاشتم. همدستم آمد و ضبط و باند و کیف مادر بنیتا و وسایلی را که داخل داشبورد ...
این مازندرانی کشتی را به تختی بخشید
وسط تشک کردند برابر قانون باید تختی زودتر وارد می شد من پشت سر او اما او به من دست داد و گفت: جوان شما مهمان ما هستی بفرمائید روی تشک خیلی مرا احترام کرد من 5 دقیقه با او کشتی گرفتم سگگ های جهان کمر همه را خم می کرد براحتی ضربه فنی می کرد اما من مقاومت جانانه ای داشتم براحتی از سگگ او راهی می کردم بعد از 5 دقیقه مبارزه را به او بخشیدم اما مقابل سایر حریفان نامدار کشور پیروز شدم داوران کم لطفی ...
وقتی دانش آموزان معلم را مسلمان می کنند
کتاب معرفتی به این تازه مسلمان اهدا شد. شفقنا- معلم جوانی یونانی تحت تاثیر دانش آموزان مسلمان خود قرار گرفت و مسلمان شد. به گزارش شفقنا، گراسیوس جوان 34 ساله اهل فیلادلفیا درباره تغییر مذهب خود گفت: من در یک خانواده مذهبی و معتقد مسیحی بزرگ شدم و همیشه سوالاتی داشتم که پاسخ آن ها را نمی یافتم. او ادامه داد: بسیاری از دانش آموزان مدارس من را مهاجران مسلمان تشکیل می ...