سایر منابع:
سایر خبرها
قاتل بنیتا؛ سارقی با 130 شاکی
. هیاهوی جمعیت با دیدن متهمان بلند شد و همه یکصدا فریاد زدند: اعدام شان کنید . در ادامه، متهمان همراه مأموران به مقابل خانه پدر بنیتا منتقل شدند و مسیر حرکت خودرو را به داخل خانه نشان دادند. آنها درحالی که خبرنگاران و نیروهای امنیتی دورشان حلقه زده بودند، وارد کوچه شدند و محلی را که پدر بنیتا تعادلش را از دست داده و روی زمین افتاده بود نشان دادند. دوباره برگشتند و این بار محمد، متهم اصلی پرونده پشت ...
قتل فرزند قبل سفر به آلمان
می کرد او را از بیمارستان ترخیص کردیم، شاهین قول داد که داروهایش را به موقع مصرف کند اما پس از چند روز، تمامی داروها را در دستشویی ریخت، قرار بود شاهین را به آلمان بفرستم، شاهین می گفت دوست دارد به خارج از کشور برود و می گفت هیچ کس را قبول ندارد، شاهین یک چاقو با دسته بلند در زیر تختش نگه داری می کرد و به دلیل عدم تأمین امنیت جانی، همسر و دخترم را به خانه مادر همسرم فرستادم. نوید درباره ...
3 روایت زنانه از ایدز
دو سال و نیم از دو به 300 رسیده است. او بچه ندارد اما بعد از جدایی، تصمیم دارد دوباره به زندگی مشترک قبلی بازگردد و می گوید: بعد از جدا شدن ضربه روحی خیلی شدیدی خوردم. همسرم فعلا به خاطر شغلش نمی تواند هزینه های زندگی را تامین کند. بعد از اینکه هزینه های زندگی را با هم تامین کردیم، می رویم سر زندگی مان. او و من زجر کشیدیم و هر دو اشتباهاتی داشته ایم. دوباره برمی گردیم زندگی را از نو ...
از قبولی در رشته پزشکی تا اسارت در اردوگاه موصل
بسیج به جبهه اعزام شدم. آذر سال 61 در اولین کنکور پزشکی بعد از انقلاب فرهنگی شرکت کردم، قبول هم شدم که در همین زمان به جبهه اعزام شد. البته از آن جایی که ابوی بنده امام جمعه موقت شهر یزد بودند حضورم در جبهه برای دوستانی که من را می شناختند دلگرم کننده بود. هر چند من به عنوان یک رزمنده ساده به منطقه رفته بودم. بهمن سال 61 عملیات والفجر مقدماتی در پیش بود. شب دوم عملیات که مصادف با 21 بهمن می شد وارد ...
رؤیای تکرارناپذیر زندگی با شهید گودرزی/ از جهاد پنهانی تا شرط اعزام به ماموریت برای ازدواج
بعد از اعزام همسرم، فرزندم متولد شد و پدرش او را ندید. نزدیک خانه پدری ایشان بودم که دیدم اهالی محل مشکلی پوشیده و عکس احمد را چاپ کرده اند و می خواهند به منزل پدر او بروند تا خبر شهادت همسرم را به آنان بدهند. آن لحظه متوجه شدم. رضایی با تأکید بر اینکه روزهای بعد از شهادت همسرم خیلی به ما سخت گذشت، افزود: بین روزهای بودن و نبودن همسرم تفاوت بسیار است. این روزها دلمان پُر است و امیدمان ...
شهیدم وصیت نامه نوشت تا نگویند برای پول رفت
سال ها نیز هیچ کس اشک من را ندید. برخی گفتند که مادری بی تفاوت هستم اما من به وصیت فرزندم عمل کردم. من روزها با مهدی درد و دل می کنم و هیچ کس صدای من را نمی شنود. از سوی دیگر با خدا معامله کردم. مهدی در وصیت نامه اش از من خواسته بود که اگر دلتنگش شدم برای امام حسین (ع) گریه کنم. بعد از شهادتش، پسر بزرگم ساک و وسایلش را به خانه آورد. وصیت نامه ای که چند روز قبل از آغاز عملیات نوشته بود ...
آزاده نامداری؛ خانمی که دوست دارد - نامدار - باشد
و بارها پیش آمده که گفته اند چقدر این دختر راحت است و چه کسی به او اجازه داده این قدر راحت باشد یا اینکه چرا درباره فوتبال حرف می زند؟ در همه سال های کاری، من بحران های زیادی طی کرده ام و در دو سال اخیر هم که این ماحراها پیش آمده است ولی با تمام این تفاسیر کلا از تصویری که به جا گذاشته ام احساس خوبی دارم و فکر می کنم کاری را که می خواستم انجام داده و نشان داده ام. می توانی خودت باشی و تصویر دروغ ...
تجاوز به دختر نوجوان در مخفیگاه پسران فراری | جزئیات تجاوز گروهی به دختر نوجوان
نشان می داد او در آخرین تماس هایش با پسر جوانی به نام احسان قرار ملاقات گذاشته است. همین سرنخ کافی بود تا احسان دستگیر شود. احسان در بازجویی ها ادعا کرد که به همراه 5 تن از دوستانم در پارک با سهیلا آشنا شدیم. شماره تلفنش را گرفتم و قرار شد همان روز به خانه یکی از اقوامش برود. با مترو او را تا تجریش رساندم و سپس از هم جدا شدیم و دیگر اطلاعی از او ندارم. درحالی که ادعاهای پسرجوان مبهم بود ...
محسن هاشمی فاش کرد: فساد سازمان دهی شده در شهرداری تهران
مترو می خواهد و هم فاضلاب و چون با این لایحه مجلس مخالفت شد ابوی در نماز جمعه خطبه ای خواندند که به خطبه مترو معروف شد و گفتند نه تنها تهران مترو می خواهد بلکه همه کلانشهرهای کشور مترو می خواهند. مشکل قالیباف بود، نه من! هاشمی درباره موضوع استعفایش در سال 89 گفت: هر شهرداری که به شهرداری می آمد من ابتدا استعفا می دادم تا دست شهردار برای مدیریت مترو باز باشد. احمدی نژاد اواخر ...
قاتل بنیتا: مرا اعدام کنید / قرار بود کودک را با آژانس به خانه اش بفرستیم ولی ...
خانه ام پارک کردم و به سراغ همسرم رفتم تا به او بگویم زودتر از خانه بیرون بیاید که با شنیدن صدای در متوجه سرقت شدم . وقتی سارق حرکت کرد، خودم را روی کاپوت انداختم و به سارق گفتم دخترم داخل خودرو است. خودرو را سرقت کن دخترم را پس بده . پدر بنیتا فریاد می زد: دخترم داخل خودرو است، زندگی ام داخل خودرو است. و با مشت به شیشه خودرو می کوبید. آنقدر کوبید که شیشه خودرو شکست و خون از دستش مثل روز حادثه جاری ...
هوشیار خیام: احساس کردیم زمانش رسیده که یک موسیقی آرام داشته باشیم
دلیل مجبور شدم استودیوی خودم را درست کنم. در ادامه سی دی مستر تولید می شد اما مشکلات بعدی تولید وجود داشت. من خوش شانس بودم که در برهه ای رامین صدیقی و نشر هرمس را به عنوان برادر بزرگتر داشتم که حامی بزرگی بود و با چاپ چند اثرم به معرفی موسیقی من کمک کرد. اما از یک جا به بعد تولیدات روی زمین می ماندند و نمی دانستم چه کار کنم. همه این ها برای من انگیزه شد و مجبورم کرد که در نهایت قدم آخر را هم ...
قاتل بنیتای 8ماهه، سارقی با 130 شاکی!
داشتند از ون سفید پیاده شدند. هیاهوی جمعیت با دیدن متهمان بلند شد و همه یکصدا فریاد زدند: اعدام شان کنید . در ادامه، متهمان همراه مأموران به مقابل خانه پدر بنیتا منتقل شدند و مسیر حرکت خودرو را به داخل خانه نشان دادند. آنها درحالی که خبرنگاران و نیروهای امنیتی دورشان حلقه زده بودند، وارد کوچه شدند و محلی را که پدر بنیتا تعادلش را از دست داده و روی زمین افتاده بود نشان دادند. دوباره برگشتند و این ...
لحظاتی با یک کبوتر گلگون گفن/ معرفی شهید "قاسم سلاجقه"
عقد بیشتر نگذشت که دیدم قاسم ساک به دست وارد خانه پدرم شد و هنوز شرم داشتم که به صراحت حرف بزنم و از ذهنم گذراندم که کجا قاسم آقا؟! چه وقت سفره؟ چرا بی خبر؟ خودم را گوشه در گرفته بودم تا ببینم قاسم چه می گوید. گفت: آمده ام خداحافظی کنم. خدا بخواهد عازم جبهه ام! صورتم سرخ و دنیا روی سرم آوار شد. یعنی چه؟! به این زودی؟! من که هنوز یک دل سیر با او حرف نزده ام! قاسم متوجه حال خرابم شد ...
نشست معرفی و بررسی مجموعه داستان فریاد در خاکستر
میدهند که به عقب برگرداند. او آن ها را به پشت تپه ها می برد و همه را به رگبار می بندد. بعدا میگفت که فعلا انتقام فرزندم را گرفتم و یک دو ماه بعد سکته کرد و مرد. در آن زمان از این دست افراد در جبهه زیاد بود. بعدا افرادی آمدند و با ساخت فیلم برای خنداندن مردم، به لودگی و مسخره بازی رفتند و از آن نه حتی برای طنز بلکه برای لودگی استفاده کردند. داستان خشونت خام رنگ و بوی همان افراد در آن زمان را دارد. ...
ردپای بابک زنجانی در تصاحب فروشگاه های کتاب!
شدم و نخستین فرزند خانواده بودم. مادرم، زمانی که یازده سال داشتم، فوت شد. اما پدرم به شغل کلاهدوزی در خیابان لاله زار مشغول بود و تا پایان عمر این شغل را ادامه داد. بعد از درگذشت مادرم، نوه دختری ملاعلی کنی، به نام آمنه که دختر خاله مادرم بود و 22 ساله سن داشت، سرپرستی ما را به عهده گرفت که کار بسیار دشواری بود و در زندگی ما زحمت بسیاری کشید. وی افزود: بعد از اتمام هنرستان فنی، به دلیل ...
گفت وگو با مترجم صحیفه سجادیه؛ محصول تلاش جوان خوش ذوق قمی
دعا تمام شده و مابقی هم سعی می کنم که به زودی تمام شود. روایتی از تحسین رهبری تاریخ دقیقش را به خاطر ندارم؛ اما یک روز صبح از دفتر ناشر (نشر جمال) با من تماس گرفتند که از طرف دفتر رهبری بابت صحیفه سجادیه می خواهند با شما صحبت کنند. من علت را جویا شدم و آنها هم شرح مختصری دادند. بنده خیال می کردم که مثلاً دو سه روز بعد می آیند اما عصر همان روز حجت الاسلام جواد محمدزمانی، هماهنگ ...
شهردار آینده تهران نباید به فکر ریاست جمهوری باشد / فساد گسترده ای در شهرداری وجود دارد
اطلاعات روز# محسن هاشمی رفسنجانی مهمان برنامه دست خط شبکه پنجم سیما بود و گفت وگوی مفصل و جالبی با مجری این برنامه داشت. محسن هاشمی رفسنجانی در برنامه دست خط شبکه پنجم سیما در پاسخ به این پزسش که شما نفر اول انتخابات شورای شهر تهران بودید؛ این اعتبار به فعالیت شما در مترو باز می گردد یا به اعتبار آیت الله هاشمی رفسنجانی اظهار کرد: همه اعتبار ما از آیت الله هاشمی است. فکر می ...
مهشید افشارزاده: چهره زیبا، به محبوبیت بازیگر کمک می کند
برایتان ایجاد شد؟ آیا در دوران ورزش هم سینما برایتان به اندازه امروز جذابیت داشت؟ به صورت تفریحی در سینما فیلم می دیدم اما دغدغه جدی نسبت به سینما نداشتم. من با دیدن نادیا کومانچی دختر 13 ساله رومانیایی که در المپیک مونترال چند مدال طلا در ژیمناستیک به دست آورد. جذب ورزش شدم. در سال های بعد از بازیگر شدنم خیلی از پیشنهادات بازیگری را به واسطه اینکه در شهرستان بود رد می کردم مثل دخترک کنار ...
والدین برای تربیت فرزندان نیاز به دانش و مهارت دارند
به گزارش خبرگزاری فارس ، مراسم بزرگداشت میلاد حضرت فاطمه معصومه (س) و گرامیداشت روز دختر با حضور نفیسه فیاض بخش نویسنده و استاد دانشگاه و حجت الاسلام سید علیرضا تراشیون کارشناس مباحث تربیتی در حوزه کودکان و نوجوانان روز چهارشنبه چهارم مردادماه در مسجد حضرت خدیجه (س) برگزار شد. در ابتدای این نشست نفیسه فیاض بخش با اشاره به کرامات حضرت معصومه (س) گفت: حضرت معصومه (س) واسطه میان خدا و خلق ...
شهیدی که هیچ چیز کم نداشت جز نوش شهد وصال
گروه مقاومت: فاش نیوز - مصاحبه با خانواده شهید مدافع حرم حسین معز غلامی : بسیار از مقام مادر گفتیم و خواندیم و نوشتیم. از صبوری و مهربانی اش، از نجابت دستان آسمانی اش، از همه محبت های بی منتش اما نگفتیم آن که عزیزکرده سال های جوانی اش را به مسلخ عشق می فرستد در دلش چه غوغایی است. مگر می شود جوان رعنا قامتت را، پاره جگرت را به میان آتش بفرستی، بی خیال روزگار را سپری کنی . مادر که باشی انگار تکه ای از وجودت را از دست می دهی، جوانت لحظه هایش را پیشت ...
اینجا افراد سوگوار طعم زندگی را می چشند
ایران آنلاین / آنها باورشان نمی شد تمام دلخوشی شان در زندگی در لحظه ای که خوابش را هم نمی دیدند، به سفر ابدی برود و زیر تلی از خاک مدفون شود؛ اما این اتفاق افتاد و برای آنکه رسالت انسانی شان را ایفا کنند، پای ثابت این خانه شدند. بعد از ظهر یک روز گرم تابستان در جمع کسانی حاضر شدم که داغ فراق را با ذره ذره جان شان لمس کرده اند و گرچه خوب می دانند مرگ مقدر است و قاطع، اما ایمان پیدا کرده اند که ...
دشت بیست سال خدمتم علی بود
کاری دارید؟ گفت نه با فلانی کار دارم. فکر کردم ایرانی است، قیافه و لهجه اش ایرانی می زد. از همان ارتباط اول و چند کلمه ای که بین مان رد و بدل شد به دلم نشست. علی طوری بود که هر کس پنج دقیقه با او ارتباط پیدا می کرد، شیفته اش می شد. خیلی تاثیرگذار و خونگرم بود. منم به واسطه این برخوردهایش جذب او شدم و به مرور ارتباطمان مستمر شد. جذابیت و خلوص علی برای محمد باقر آنقدر بوده است که دشت همه 20 سال خدمتش ...
فرجام تلخ پیام های عاشقانه
دستش گرفته بود و هق هق گریه می کرد، ادامه داد: کاش همان روز به کسی می گفتم و تن به این معامله نمی دادم. یک روز صبح فرزاد برایم پیامی فرستاد. او وضعیت زندگی من و شرایط مالی همسرم را خوب می دانست. پیامش را که دیدم فقط به خاطر حماقت خودم به گریه افتادم. او نوشته بود: فردا دسته چک امضا شده شوهرت را برایم بیاور وگرنه همه عکس هایت را همه جا پخش می کنم و آبرویت را می برم. کلی التماس کردم اما او ...
آقای درخشان یک عذرخواهی به من بدهکار هستید/ جودو یک پدرخوانده دارد و آن هم رئیس فدراسیون است/ دوران ...
سکان این فدراسیون را برعهده گرفت و همه اهالی جودو را امیدوار کرد که جودو باز هم به سال های پرافتخارش برمی گردد، اما با گذشت حدود 10 ماه از ریاست درخشان کهنه کار نه تنها حال و روز جودوی ایران خوب نشد،بلکه عملکرد تیم جوانان و نوجوانان در مسابقات قهرمانی آسیا و کسب ضعیف ترین نتیجه تاریخ جودو نشان داد که حال این رشته هنوز خوش نیست. محمد درخشان البته این روزها خانه تکانی بزرگی در فدراسیون جودو ...
بازنشر خاطره حاتمی کیا از عملیات مرصاد در برنامه شب خاطره
رسیدیم صحنه ای دیدیم که حیرت آور بود. انگار همه اسلاید و ثابت شده بودند! مثل گاز شیمیایی که همه را خشک کرده باشد، هر کس در حالتی مانده بود. عده ای نقش بر زمین و عده ای در حال پیاده شدن بی حرکت مانده بودند. عده ای هم اسلحه به دست و در حال یورش متوقف شده بودند. بعد فهمیدیم که هلی کوپترهای ارتش این جمع را متوقف کرده بودند. در محدوده یک کیلومتر، غنایم و خودروهای نو به جا مانده بود که بچه های لشکرها، هنگام ...
قالیباف عمل گرا است/ این طرف هم دلواپسان کم نیستند/ از آیت الله هاشمی وصیت نامه مبسوطی نداریم
دست راست بودید. بله. این حس را داریم که در آن سن چون پدر نیست باید چنین باشیم. ماجرای گرفتن اسلحه در پادگان های تسخیرشده چه بود؟ آن روزهای آخر انقلاب بود. همه در فعالیت های انقلابی شرکت می کردند. آن روزهای نزدیک به پیروزی حمله به پادگان ها می شد و هم در یکی از این حمله ها –نمی گویم حضور داشتم- به صورت شانسی در موقعیتی قرار گرفتم که داخل پادگان رفتم. پادگان های سمت ...
دختر 15 ساله بودم که صیغه یک مرد شدم / وقتی باردار شدم همه چیز تغییر کرد
.... از زمانی که چشم باز کردم پدر و مادرم را در منجلاب مواد مخدر Drugs غوطه ور دیدم. آن زمان به خاطر وضعیت آشفته زندگی پدر و مادرم من هم نتوانستم ادامه تحصیل بدهم و در همان مقطع ابتدایی ترک تحصیل کردم. مدتی بعد پدرم دستگیر و زندانی Prisoner شد و من هم نزد مادر معتادم ماندم اما او فقط به فکر تامین هزینه های اعتیادش بود و در واقع همه تلاشش را به کار می گرفت تا مواد مخدر مصرفی روزانه اش را به دست ...
برای حفظ قرآن هیچ وقت دیر نیست/ پرهیز از حساسیت نابجا در مورد حافظان و قاریان
قرآن شد باید هر روز وقتی را برای تثبیت حفظ و مرور بگذارد و به همین دلیل گاهی احساس می شود که حتما حافظان باید با حافظان قرآن و فعالان قرآنی ازدواج کنند. وی گفت: نگاه من به این مساله چنین نیست زیرا به نظر من مهمترین مساله در ازدواج، سوای بحث شخصیتی و تدین که محور است، مساله اخلاق از همه عناصر مهمتر است زیرا اگر کسی اخلاق مناسبی داشته باشد قطعا انعطاف بسیاری در مواجهه طرف مقابل خود دارد ...
سرانجام عهد 3 نفره شهادت/ مادرانه هایی از 33 سال گمنامی
و من هم انتظار می کشیدم. یکبار به خوابم آمد و گفت: مادر دائم نگو مهدی بیا. گفتم: باشد مادر؛ اشتباه کردم. صبر می کنم. پدرش هم همان ایام شبیه این خواب را دیده بود که بچه ها نزدیک رودخانه بالا سفید بازی می کنند و مهدی هم بین آن هاست و به پدرش گفته بود: آقاجون برو من دیگر نمی آیم. حالا بعد از 33 سال خودش آمد. من اصراری نکردم. به او گفتم مادر من 33 سال صبر کردم. همه مردهای خانه جبهه بودند ...
مادرانه هایی از 33 سال گمنامی:طی 2 سال 5 شهید دادیم/سرانجام عهد 3 نفره شهادت
. به او گفتم مادر من 33 سال صبر کردم . همه مردهای خانه جبهه بودند مادر شهید غلامی می گوید: همسرم، پسران، داماد و بستگانم همه در سال های جنگ در جبهه بودند و زن و بچه این ها دور من را گرفته بودند. پسر بزرگم یک بچه داشت که وقتی به جبهه می رفت زن و بچه اش پیش من بودند. دامادم شهید منصور غلامی هم دو بچه داشت که در 29 سالگی در جبهه شهید شد. زن و بچه او هم همیشه دور من بودند. همسرم هم ...