سایر منابع:
سایر خبرها
قتل همسری که شوهرش را چوپان زاده خواند
منزل خواهرش ببرم و آخر شب با شوهرخواهرش به خانه برگردد اما او از این حرف من عصبانی شد و مرا پسر چوپان خطاب کرد؛ به خاطر اینکه پدرم عشایر بود. خیلی از این حرف او ناراحت شدم و به او گفتم دیگر هرگز مرا پسر چوپان خطاب نکن. رؤیا زمانی که متوجه شد از این حرف او ناراحت شدم، چند بار دیگر مرا پسر چوپان خطاب و با این کارش مرا تحریک کرد. خیلی عصبانی بودم، به طرف آشپزخانه رفتم و گلوی رؤیا ...
بحران مارکسیسم به روایت آلتوسر
... نیازی نیست امروز تکرار کنم. ماجرای دیگری که شما گفته اید، قصه درخت بلوط و الاغ است... . خب، داستان بسیار ساده ای است. می گویند لنین وقتی در سوئیس بود این داستان را گفته بود. او کوشید به مردم حالی کند که باید شیوه تفکرشان را تغییر دهند. داستان در روسیه، در یک روستا و در منطقه ای نیمه متروک می گذرد. ماجرا از این قرار است که حدود ساعت سه نصف شب، مردی به نام ایوان با صدای ...
چرا نخست وزیر پاکستان برکنار شد؟/ رفتن نواز شریف و احتمال ناامنی در مرزهای شرقی ایران
تکرار نشد و ارتش، نواز شریف را با کودتای نظامی از قدرت برکنار نکرد، اما با قدرت نرم و اعمال نفوذ در حکم دیوان عالی پاکستان به آنچه می خواست دست یافت. قدرت نرم ارتش، نواز شریف را سرنگون کرد سرانجام دیوان عالی کشور پاکستان، نواز شریف را به اتهام اخلالگر اقتصادی، از سمت خود برکنار کرد. شریف متهم بود که در پروند اسناد پاناما به نام دخترش مریم نواز شریف قراردادهای کلانی به نفع خود امضا ...
اولین مهارت در زندگی مشترک صبر است
دزفول هستم. پدر و مادرم هر دو فرهنگی و معلم بودند و سال 58 در حزب جمهوری با هم آشنا شدند و ازدواج کردند. اوایل پدرم در وزارت کشور و شهردار و فرماندار برخی از شهرهای خوزستان بود و پس از آن به آموزش وپرورش منتقل شد. *** چند خواهر و برادر دارید؟ یک خواهر و یک برادر. *** کمی از دوران کودکی تان که مقارن با زمان جنگ بود برای ما تعریف کنید. دوران کودکی و زمان ...
قتل فرزند 4 سال بعد از همسرکشی
. روز گذشته این پرونده در شعبه 10 مورد رسیدگی قرار گرفت. در ابتدای جلسه نماینده دادستان کیفرخواست را خواند و سپس دختر نوجوان ماجرای قتل برادرش را شرح داد. در ادامه متهم در جایگاه قرار گرفت. او اتهام را قبول کرد و گفت: چهار سال قبل از این حادثه، همسرم از موضوعی ناراحت شد و با هم جروبحث کردیم. همسرم به من گفت تو چیزی حالی ات نیست. به او گفتم دیگر این حرف را نزن خودت می دانی که من چقدر از این ...
محمدرضا باهنر؛ مهندس لابی گری و مرد رایزنی های سیاسی
مخارج تان را می داد؟ برای ما دوزار هم خوب بود، ولی چند سال بعد رفتم پیش اوستای نقاشی در کرمان. مرحوم اخوی ما که کرمان بود شغلش نقاشی قالی بود؛ نقش قالی کرمان را می زدند. شاید اصفهان شما هم این شغل وجود داشته باشد. کارگاه هایی بود که نقش قالی تهیه می کردند. من چهار، پنج سالی آنجا ماندگار شدم. البته آن روزها مثل الان نبود؛ جوان ها از همان روز اول می دانستند که اگر بخواهند در شغلی اوستا شوند ...
مقاومت مرگبار دختر جوان مقابل 4 شیطان شبگرد + گفتگو با متهم
. کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی که مأمور رسیدگی به پرونده شده بودند، در بررسی میدانی از شاهدان تحقیق کردند. یکی از شاهدان که ماجرا را دیده بود، توضیح داد: من در خانه مان که طبقه سوم است، مشغول استراحت بودم که از خیابان فریاد کمک خواهی زنی را شنیدم. پنجره را که باز کردم، دیدم چند پسر جوان تلاش می کنند، زنی رهگذر را به زور سوار ماشین پژو 206 سفیدرنگ کنند و با خود ببرند. آن زن مقاومت می کرد و با ...
مادر و فرزند قربانی مرد شیشه ای
به گزارش پیک نکا ، بهمن سال گذشته مأموران پلیس در تماس با بازپرس کشیک قتل پایتخت از کشته شدن پسر نوجوانی خبر دادند که کارآگاهان با حضور در محل جنایت پی بردند این جوان به دست پدرش کشته شده است. منصوره -خواهرمقتول- به تیم جنایی گفت: شب حادثه پدرم حدود ساعت 10 شب به خانه آمد و به بهانه اینکه برادر 14 ساله ام محمدعلی، مادربزرگ مان را اذیت می کند، با او درگیر شد.حدود ساعت سه بعد از نیمه شب ...
رعنا قربانی تجاوز جنسی پدر، دخترش را چند می فروشد؟! | کودک فروشی در تهران!
. از او می خواهیم کمی برایمان صحبت کند که البته ابتدا علاقه ای نشان نمی دهد اما پس از اصرار ما، می گوید: من، رعنا، در 33 سال عمرم سختی های بسیاری کشیده ام... سخت صحبت می کند و انگار برایش سخت است که از گذشته اش بگوید... اما بعد از خوردن یک لیوان آب ادامه می دهد: در 17 سالگی و در کمال ناباوری پدرم به من تجاوز کرد. بعد از این اتفاق دیگر نمی توانستم در آن خانه بمانم و تصمیم ...
همه دبیرها وزن ها را از روی دست من می نوشتند/ در انتخاب بهترین شاعر مشهد اولین انتخاب بودم/ دل شاعر مثل ...
ادبیات پنج شنبه ها منتشر می شد و دعوتنامه برای فرستادن اشعار نوشتم و تمام روزها می رفتم آنجا و شعرهای آمده را زیر و رو می کردم و اگر قابل چاپ بود چاپ می کردم. این صفحه ادبیات به گونه ای شده بود که تمام بچه های مشهد صرفاً به خاطر صفحه ادبیاتش روزنامه پنجشنبه ها را می خریدند. به خاطر اینکه من رودربایستی نداشتم و اگر شعر از بزرگترین شاعر هم بود و کوچکترین اشتباه تصویری داشت آنجا متذکر می شدم چون جوان ...
خاطره شنیدنی یک جانباز
برای وضو گرفتن دردسر باشد و نه در چشم باشد، گفتم: بازوی دستم. هنوز این حرف کامل از دهانم خارج نشده بود که تیری بر بازوی دست راستم نشست و من به زمین افتادم. همه این مکالمه با آن هاتف غیبی چند ثانیه بیشتر طول نکشیده بود اما اتفاق افتاده بود و من به وضوح با کسی حرف زده بودم و همان شده بود که خواسته بودم. دست تیر خورده ام را جمع کردم و دوان دوان به عقب رفتم. سید علیرضا شیرازی به جای من رفت و ...
شهیدی که از پشت بی سیم خبر شهادتش را اعلام کرد
زنند ... زدنمون ... یا حسین ... " و دیگر صدای محسن شنیده نشده. دو روز بعد از شهادت به پدرم گفته بودند که محسن مجروح شده است. همان شب تا صبح صدای پدر را می شنیدم که مدام متوسل می شود به آقا ابا عبدالله(ع).آن شب مرضیه هم خیلی بی تابی می کرد. صبح برادرم آمد منزل پدر و گفت : محسن مجروح شده و در یکی از بیمارستان های تهران بستری است. و گفت یکی از دوستانش هم شهید شده است. رفتم لباس هایم را بپوشم ...
گفته هایی از ذلت محمد رضا پهلوی در BBC توسط یک سلطنت طلب
...> این یعنی به لیاقت پسر بعد از خود اطمینان ندارد و در واقع شاه در کتاب خود معترف است که پدرم که انسان شناسی زبده و کاردان بود، مرا قادر به حفظ سلطنت نمی دانست. میلانی در انتهای نوشته خود می گوید :”شاه بر آن بود که ایران را از دور باطل فقر و عقب ماندگی برهاند. او تجدد خواه بود، اما راهی کژ و نادرست را برای رسیدن به تجدد برگزیده بود”. ...
نگهداری کودک بعد از طلاق، تباهی یک آینده
، سوءاستفاده از طفل یا اجبار او به ورود به مشاغل ضداخلاقی مانند فساد، فحشا، تکدی گری، قاچاق و تکرار ضرب و جرح خارج از حد متعارف. وی درباره موارد سقوط حق حضانت می افزاید: در صورت فوت یکی از والدین، حضانت طفل با والدی است که هنوز زنده است، هرچند متوفی پدر باشد و برای فرزند از قبل، قیم تعیین کرده باشد. اگر مادر در حالتی که حضانت طفل با اوست دیوانه شود، حق حضانت به پدر واگذار می شود. وی می ...
با محمود دولت آبادی در 77سالگی
فلسفی بود. خیلی به فلسفه و فکر علاقه داشتم. منتها برادر جوان من در 22 سالگی افتاد روی دستم و ظرف کمتر از صد روز - همان طور که پزشکش بهم گفته بود - از بین رفت. این آسیب عاطفی باعث شد که من بیشتر بروم به سمت ادبیات. خیلی آسیب شدیدی بود. برادر کوچکم بود؛ منتها چون اهل خانواده بود و مادرم بهش خیلی علاقه مند بود، تنها پسر و فرزندی که با مادرمان روابط انسانی عمیقی داشت، او بود، در نتیجه طبق خواست مادرم و ...
اسیدپاشی مرموز
.... درحالی که صاحب خانه چنین ادعایی داشت، اما سهراب ادعای متفاوتی مطرح کرد وبه بازپرس گفت: مدتی قبل تصمیم گرفتم زودتر از موعد مقرر از خانه اجاره ای جابه جا شوم وموضوع را به صاحب خانه اطلاع دادم که گفت باید مستأجر جدید پیدا کند. ازآنجا که حرفش منطقی بود قبول کردم و چند روز بعد مستأجر جدید پیدا شد و من خواهان دریافت ودیعه ام شدم.اما او حدود یک هفته امروز و فردا کرد. تا اینکه پدرم فوت ...
پشیمانی از قتل پسر نوجوان پس از کشتن همسر
مردی که با رضایت خانواده همسرش از مجازات قصاص نجات یافته بود، این بار به اتهام قتل پسر نوجوانش پای میز محاکمه ایستاد. به گزارش جوان، سوم بهمن ماه سال 94، مأموران پلیس تهران از قتل پسر 14 ساله ای به نام کیوان باخبر و راهی محل شدند. پدر مقتول که در محل حضور داشت با اقرار به قتل فرزندش بازداشت شد. خواهر کیوان در شرح ماجرا گفت: نیمه های شب با شنیدن صدای وحشتناکی از خواب پریدم ...
قتل پسر 14 ساله پس از نجات از مجازات کشتن همسر
آفتاب نیوز : مردی چهار سال پس از قتل همسرش با پرداخت دیه از زندان آزاد شد اما فقط چند ماه بعد، پسر 14 ساله خود را هم کشت. او در جلسه دادگاه مدعی شد پسرش مشکل روانی داشت و مادربزرگ ناتوانش را اذیت می کرد. این در حالی است که دختر 20 ساله متهم به عنوان شاهد هر دو قتل، اظهارات پدرش را رد کرد. نیمه شب 4 اسفند 94، صدای جیغ و فریاد دختری 18 ساله از خانه ای در یکی از محله های پایتخت شنیده شد ...
گفتگوی منتشر شده از مرحوم مجیبیان:از زندگی تا کار پزشکی در یزد
اصفهان به قم و از قم به تهران می رفتیم و ماشین هم پیدا نمی شد. در آن زمان هندی ها این طرف بودند، روس ها شمال، آمریکایی ها تهران. سه روز کارمان بود برسیم به تهران و سه روز هم کارمان بود که برگردیم. تهران می رفتم منزل یکی از اقوام به نام آقای مجتبی باید بگویم اگر حمایت ها و پشتیبانی های مرحوم پدرم نبود به اینجا نمی رسیدم. اخوی هم بعد از دو سال وارد رشته پزشکی شد. هر دو در ...
شناخت مختصری از زندگانی امام رضا علیه السلام
السلام - روز دهم شوال به مرو رسید. چند فرسنگ به شهر مانده حضرت مورد استقبال شخص مأمون، فضل بن سهل و گروه کثیری از امرا و بزرگان آل عباس قرار گرفت و با احترام شایانی به شهر وارد شد و به دستور مأمون همه گونه وسائل رفاه و آسایش در اختیار آن حضرت قرار گرفت/ پس از چند روز که به عنوان استراحت و رفع خستگی راه گذشت، مذاکراتی بین آن حضرت و مأمون آغاز شد و مأمون پیشنهاد کرد که خلافت را یکسره به آن حضرت ...
امید حمام بود که پیام های زشت یک زن را در گوشی اش دیدم و ... / سیلی که خوردم را هرگز فراموش نمی کنم
زن 25 ساله با بیان این که کاش قبل از ازدواج کمی هم به اخلاق و ایمان خواستگارم توجه می کردم، به کارشناس اجتماعی کلانتری شهید هاشمی نژاد مشهد گفت: روزی که امید به خواستگاری ام آمد بلافاصله پاسخ مثبت دادم چرا که او موقعیت اجتماعی بالایی داشت و در دانشگاه تدریس می کرد ، ظاهر آراسته و جذاب او مرا عاشق کرد و به همین خاطر در کمتر از یک هفته، مراسم عقدکنان برگزار شد. مادر امید از همسایگان قدیمی ...
مرگ زنی که حاضر نشد سوار ماشین پسران جوان شود
...: چهار پسر که قصد ربایش یک زن جوان را در منطقه اندرزگو داشتند، پس از مقاومت زن، وی را با ضربات چاقو زخمی کردند و زن جوان بر اثر شدت جراحات ناشی از ضربات چاقوی مهاجمان جان باخت. به گزارش خبرنگار ما، ساعت 11 شب ششم مرداد 1396 از طریق مرکز فوریت های پلیسی 110 یک فقره درگیری منجر به جرح در منطقه اندرزگو – خیابان وطن پور به کلانتری 101 تجریش اعلام شد. با حضور نزدیک ترین واحد گشت کلانتری در ...
بهنام فر: باید در تاتامی باشم و بزن بزن کنم!/ فوتبالی نیستم اما کریس رونالدو را دوست دارم
داشتیم و سعی کردیم با حضور کاراته کاهای شهرستانی این خلاء را جبران کنیم. تیم های مازندران، البرز و آذربایجان غربی در سه مرحله وارد اردو شدند و دیدارهای تدارکاتی انجام دادیم و این موضوع یک مقدار به ما کمک کرد. تقریبا دو روز به پایان اردوهای آخر با پافشاری من و علی رغم مخالفت مسئولان فدراسیون و حتی همکارانم در کادر فنی تصمیم گرفتم ملی پوشان جوان با کاراته کارهای تیم ملی امید مبارزه کنند. مخالفت ها بر این ...
دوستی تلگرامی باجنایت پایان یافت
...؛ همسرم با شریکش هماهنگ کرده بود تا روز های جمعه یک نفر از آن ها به مغازه برود؛ یک جمعه همسرم استراحت داشت و یک جمعه شریکش این جمعه نوبت همسرم بود که به محل کارش (مغازه) برود. حدود ساعت8 صبح همسرم از منزل خارج شد. بعد از حدود یک ساعت تلفن خانه زنگ خورد؛ برادر شوهرم بود؛ به من گفت که همسرم زخمی شده و از من خواست تا به بیمارستان بروم. به پدرم زنگ زدم، اما تلفنش در دسترس نبود؛ به مادرم زنگ زده و ...
روزی که تراژدی ها زانو زدند؛ گابریل باتیستوتا
اِیوالد لینِن رفتند تا در مورد آن روز بگوید. می گفت: بلند شدم به طرف نیمکت وردربرمن رفتم می خواستم همه را بکشم. نمی خواستم کسی ترحم کند. پای من باز شده بود و من حریص تر بودم که در همه استادیوم خونم ریخته شود. استخوان هایم را می توانستم ببینم. مرا به زور از بازی بیرون آوردند من با صدای بلند می گفتم بیرون نمی روم. نه من مصمم بودم بازی را ادامه دهم اما ایستاده بودم و عینِ پنیر احساس می کردم پایم ...
زن جوان قربانی نقشه شیطانی 4 پسر
معاون مبارزه با جرائم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ از دستگیری چهار پسر که پس از ناکامی در سوارکردن دختری جوان در خیابان اندرزگو، او را با ضربات چاقو به قتل رسانده بودند، خبر داد. در ساعت 23:45 جمعه گذشته از طریق مرکز فوریت های پلیسی 110 وقوع یک فقره درگیری منجر به جرح در منطقه اندرزگو، خیابان وطن پور به کلانتری 101 تجریش اعلام شد که با حضور نزدیک ترین واحد گشت کلانتری در محل و در بررسی ...
از بنده خدا به مردمی که برای خدا به خشم آمدند
شرایط برای انقلاب خود بود، رو به مردم کرد و فرمود: آن کس که میوه را نارس بچیند، مانند کشاورزی است که در زمین دیگری بکارد. 5 این اتفاق چند بار دیگر هم افتاد؛ مثلا پس از مرگ یکی از خلفاء؛ در ذی حجّه سال 23 هجری، آن زمان که در روز شورا بار دیگر به ناحق، حق را به دیگری دادند؛ فرمود: همانا می دانید که من سزاوارتر از دیگران به خلافت هستم. سوگند به خدا! به آن چه انجام داده اید گردن ...
زورگیر: با کارت بانکی دزدی خرید می کردیم/ همدستم ساکن پاسداران است
...> زورگیر جوان: بله به خاطر دعوا و ضرب و جرح بازداشت شده بودم، اما همان روز از شاکی رضایت گرفتم و آزاد شدم. شاکی مدعی است از او کارت های بانکی اش را گرفته اید با کارتی که گرفته بودید، چه کار کردید؟ زورگیر جوان: یک روز آن خانم به من گفت می خواهد موبایل بخرد و با هم به مغازه موبایل فروشی رفتیم و دو عدد موبایل خریدیم که صاحب مغازه فهمید کارت ها دزدی است. چطور متوجه شد کارت ...
دعوای مالک و مستاجر که با اسیدپاشی در خیابان قیاسی تهران جنجالی شد
همین دلیل من زودتر از موعد پایان اجاره نامه ام از او خواسته بودم ودیعه مرا باز گرداند تا خانه دیگری اجاره کنم، اما او قبول نمی کرد تا اینکه چند روز قبل اجاره نامه ام به پایان رسید و صاحبخانه هم با مستأجر جدیدی قرار داد امضا کرد. وی ادامه داد: قرار شد او ودیعه ما را پرداخت کند، اما امروز و فردا می کرد تا اینکه چند روز قبل پدرم فوت کرد و من مجبور شدم به شهرستان بروم. دیروز وقتی از شهرستان برگشتم ...
جزئیات جدید از قتل زن جوان توسط مرد افغان
همسرم با من تغییر کرد و آنها فقط دخترشان را به خانه شان راه دادند و مرا از خانه بیرون کردند. من پولی برای اجاره خانه نداشتم و مجبور بودم هر شب در پارک و خیابان بخوابم. در این مدت حتی به دادگاه هم شکایت کردم و چند بار هم به سفارت افغانستان رفتم و خواستم به من کمک کنند، همراه همسرم به افغانستان بروم. روز حادثه با پدر زنم به سفارت رفتیم و قرار شد من همراه زن و بچه هایم به افغانستان برگردم. وقتی به ...