سایر منابع:
سایر خبرها
مرد جوان همسر و مادرزنش را در شرق تهران از پای درآورد/ به خانه رفتم، مادر زنم مرا کتک زد و ...
جوان با دستور بازپرس بازداشت و پیش از ظهر امروز به دادسرای امور جنایی منتقل شد. متهم پرونده در اظهاراتش درباره جزئیات قتل به بازپرس گفت: من و همسرم حدود پنج سال قبل در افغانستان با هم ازدواج کردیم و حاصل این ازدواج دو فرزند بود، من روابط خوبی با هسمرم داشتم تا اینکه حدود دو سال قبل مادر و پدر همسرم به ایران آمدند، آنها پس از اینکه در ایران ساکن شدند، مدام اصرار می کردند که من و زن و بچه ...
جنایت هولناک مرد افغان بر سر رفتن از ایران
پدر و مادر همسرم صحبت کردم و روز حادثه همراه پدرزنم به سفارت رفتیم تا مشکلاتمان را حل کنیم. در آنجا او قبول کرد که همسرم را با خودم به افغانستان ببرم. بعد راهی خانه شدیم. پدرزنم برای انجام کاری از خانه بیرون رفت و مادرزنم وقتی متوجه شد که ما قصد رفتن داریم با من دست به یقه شد. گفت خودت برو و بچه هایت را هم ببر اما دخترم حق ندارد بدون اجازه من جایی برود. حتی مرا کتک زد. من هم ...
جزئیات جدید از قتل زن جوان توسط مرد افغان
همسرم با من تغییر کرد و آنها فقط دخترشان را به خانه شان راه دادند و مرا از خانه بیرون کردند. من پولی برای اجاره خانه نداشتم و مجبور بودم هر شب در پارک و خیابان بخوابم. در این مدت حتی به دادگاه هم شکایت کردم و چند بار هم به سفارت افغانستان رفتم و خواستم به من کمک کنند، همراه همسرم به افغانستان بروم. روز حادثه با پدر زنم به سفارت رفتیم و قرار شد من همراه زن و بچه هایم به افغانستان برگردم. وقتی به ...
حمام خون داماد خشن در خانه مادرزن/عروس کشته شد و مادر...
منتقل شدند و عامل این درگیری خونین که داماد خانواده بود در صحنه جرم Crime دستگیر شد. پرستو 25 ساله و مادر 43 ساله اش روی تخت بیمارستان تحت درمان قرار داشتند اما زن جوان که هدف ضربات زیاد چاقوی شوهرش قرار گرفته بود تسلیم مرگ شد و همین کافی بود تا ماجرای جنایت Crime خونین همسرکشی به بازپرس مرادی مخابره شود. در این مرحله بازپرس مرادی از شعبه دوم دادسرای امورجنایی تهران دستور داد تا تیمی از ...
مقاومت مرگبار دختر جوان مقابل 4 شیطان شبگرد + گفتگو با متهم
به گزارش پیک نکا ، هفتم مردادماه بود که مأموران کلانتری 101 تجریش قاضی مرادی، بازپرس ویژه قتل را از قتل دختری جوان با خبر کردند. گزارش اولیه حکایت از این داشت که دختر 35 ساله ساعت 23:45 شامگاه جمعه ششم مردادماه در خیابان وطن پور به ضرب چاقو مجروح و بعد از انتقال به بیمارستان فوت شده است. عاملان حادثه Incident هم چهار سرنشین یک خودروی پژو 206 بودند که بعد از حادثه از محل فرار کرده بودند ...
ملیکای 1.5 ساله در اصفهان پیدا شد
ربوده شده بود، مطابقت داشت که تصاویر این کودک برای پلیس آگاهی خراسان رضوی ارسال شد و پدر آن را تائید کرد و اکنون هم با ماموران پلیس آگاهی عازم اصفهان شده اند. رئیس پلیس آگاهی اصفهان اضافه کرد: با توجه به اینکه مورد مشابه ای گزارش نشده بود، قطع به یقین کودک پیدا شده همان ملیکا است. وی در خصوص دستگیری آدم ربایان نیز اظهار داشت: از آنجائیکه این پرونده در پلیس آگاهی خراسان رضوی در جریان است ماموران این شهر پیگیر هستند و اگر کمکی خواستند همکاری های لازم صورت خواهد گرفت. ...
عامل قتل 3 پسر
ترک کردند. چند ماه قبل وقتی برای خرید از خانه خارج شدم، خیلی اتفاقی دختر و پسر کوچکم کاوه را در خیابان دیدم. هیچ چیز تغییر نکرده بود، هنوزم آنها مرا مسبب قتل امیر می دانستند. کاوه به جای این که به من سلام کند و حال مرا بپرسد شروع به شکایت کرد و گفت: تو باعث شدی که امیر کشته شود، باعث مرگ ارشیا هم تو بودی. اگر آن قدر به حرف های او گوش نمی دادی و هر چه ارشیا می گفت گوش نمی کردی او به دام اعتیاد نمی ...
مهران مدیری اگر بازیگر یا خواننده نمی شد، یه چیز فوق العاده دیگه می شد!
چاوشی میترسم که شما کنسرت نگذاری و مرا حسرت دو عالم ببرد. مجری تلویزیون گفت همین الان به پدر مادرتون گل بدید، بعد پدر مادرم وایسادن من رو نگاه کردن، فضا طوری شد که نزدیک بود از تو کلاهم گل دربیارم! روند زندگی شبیه شبکه Ifilm شده، همش تکراری همش تکراری. کاش گیم آو ترونزو میدادن دست صدا و سیما تو یه اپیزود یه عروسی میگرفت جمع میشد میرفت انقدرم پول خرج نمیشد. تو فیلمای ...
پایان 11 روز انتظار برای ملیکای 18 ماهه
شهر دیگر رها شده است. تنها چیزی که مشخص است، این است که ملیکا صحیح و سالم به آغوش خانواده اش بازگشت. ساعت 2 بعدازظهر یکشنبه نخستین روز مرداد ماه سال جاری آخرین روزی بود که محمد علی احمدی دخترش را دید. از آن روز به بعد دختر بچه ناپدید شد و هیچ سرنخی از او به دست نیامد. آن روز این مرد که کارگر شهرداری است، سوار بر موتور به سمت خانه اش در خیابان رسالت 91 مشهد رفت. زمانی که در خانه را باز کرد با ...
آنچه از زندگی در سایه حکومت داعش نمی دانید
شیار باز کرده، پاهایش وسط خیابان زیر تیغ تیز آفتاب به زمین چسبیده، فقط چشم هایش می چرخد. هاج و واج مانده. امروز خودش را به موصل رسانده به امید سرپناهی که دست زن و بچه هایش را بگیرد و به آوارگی شان پایان دهد. خرابه ای را نشانم می دهد و با ناراحتی می گوید: اینجا خانه ام بود، خراب شد، خراب شد، خراب شد... او 6 ماه پیش و با پیشروی نیروهای نظامی برای آزاد کردن شهر مثل بقیه به ارودگاه حمام العلیل در 15 ...
بانوی دریاها
منزلمان از دنیا رفت و داغ بزرگی بر دل همه ما نشاند. برادر دیگرم نیز در مغازه موتورسازی اش مشغول به کار است. ما 5خواهر و برادر در کنار پدر و مادر فداکاری بزرگ شده ایم. پدرم رئیس اداره پست بود و بازنشسته شده است. تأکید همیشگی پدر به همه ما این بود که با تلاش و کوشش سعی کنید زندگی سالمی داشته باشید و نان حلال بر سفره های زندگی تان ببرید. با وجود آنکه بچه آخر خانواده بودم و بسیاری معتقدند که بچه های ...
فرهنگ + شهروندی
اما پشت حمید بود. چیزی نمی گفت ولی نگاه تحسین آمیزش را از او برنمی داشت. حمید جواب عرشیا را داد: من تا شب اینجا می مونم. حالا ببین و روی وسیله جابه جا شد.یک ساعت گذشت. حمید هنوز همان جا بود. عرشیا و میثم حوصله شان سر رفته بود و به خانه رفته بودند. فقط حمید مانده بود و امیرعلی؛ تنها کسی که به او باور داشت. با حمید حرف می زد و بهش دلگرمی می داد. می خواستند دوتایی تا شب همانجا بمانند، حمید ایستاده روی ...
اولین مهارت در زندگی مشترک صبر است
را به عهده گرفته است. سابقاً این مهارت از پدرها به بچه ها منتقل می شد و پسرها در خانه با یک پدر نرمال مواجه بودند و پدر بودن و شوهر بودن را می آموختند در جامعه امروز این مورد ظاهراً با یک اختلالی مواجه است باید و نبایدها و فرهنگ زن و شوهری کمتر از پدر و مادرها به فرزندان منتقل می شود. در واقع با یک اختلال در آموزش های خانوادگی مواجه هستیم. مدارس هم از این آموزش ها خالی است دانش آموزان ...
روایتی از روزهای سخت اسارت و دلتنگی برای امام(ره)
می آورد. زندگی ما اینگونه سپری می شد تا اینکه یک روز در نزدیکی روستایمان یک معدنی به نام معدن قلعه زری کشف شده بود، پدرم تصمیم گرفت به آنجا برود تا کار کند. زندگی در علم آباد همراه با کار و نبود امکانات ما در روستای علم آباد بودیم اما پدر هر دو ماه یک بار به ما سرمی زد، فاصله معدن تا روستای ما چند ساعتی راه بود، غم دوری پدر را در آن زمان که کودک بودم، حس می کردم، بعد از ...
آنچه از زندگی در حکومت داعش نمی دانید
آفتاب به زمین چسبیده، فقط چشم هایش می چرخد. هاج و واج مانده. امروز خودش را به موصل رسانده به امید سرپناهی که دست زن و بچه هایش را بگیرد و به آوارگیشان پایان دهد. خرابه ای را نشانم می دهد و با ناراحتی می گوید: اینجا خانه ام بود، خراب شد، خراب شد، خراب شد... او 6 ماه پیش و با پیشروی نیروهای نظامی برای آزاد کردن شهر مثل بقیه به ارودگاه حمام العلیل در 15 کیلومتری موصل پناه برده است. کمی به او آب می ...
آتنا،بنیتا،پریا، ملیکا و دیگران
می کند. تحقیقات پزشکان نشان می دهد که آثار ضرب و جرح و کبودی برروی بدن پریا قابل مشاهده است، که بلافاصله اورژانس اجتماعی ساوه وارد عمل می شود. با اطلاع دستگاه قضایی، دادستان ساوه، قاضی دادگاه کیفری و بازپرس پرونده در محل بیمارستان مدرس ساوه حاضر می شوند و در تحقیقات اولیه بحث کودک آزاری که منتهی به قتل شده را تایید می کنند .ملکی رئیس دادگستری ساوه هم از بازداشت مادر این کودک به همراه دو نفر به ...
شهیدی که از پشت بی سیم خبر شهادتش را اعلام کرد
دخترمان می خوابید و برایش شعر می خواند و کمرش را نوازش می کرد، وقتی پشت تلفن شروع کرد به خواندن شعر، مرضیه خوابید. محسن گفت: دیر وقت است و به مادرم زنگ نمی زنم، اما تو سلام مرا برسان. از دلتنگی های خودم و مرضیه گفتم، گفت: صبور باش. موقع خداحافظی از من خواست که به پدرم بگویم سوریه رفته است. همان شب خواب دیدم که محسن برگشته و من هم حسابی خوشحال بودم. خواب را به فال نیک گرفتم و فردایش رفتم خانه خودمان ...
ز آستان رضا سرخط امان دارم٬ رخ نیاز بر این پاک آستان دارم
، مرحوم مجلسی نقل می کند که شخصی از بنی العباس به نام عیسی بن جعفر به هارون گفت: سوگندی را که درباره آل ابی طالب یادکردی به یادآور که گفتی: اگر کسی بعد از موسی بن جعفر ادعای امامت کند گردن او را می زنم، و الآن علی بن موسی ادعای امامت دارد و مردم نیز همان اعتقادی که به پدر او داشتند به او هم دارند، هارون الرشید نگاهی غضب آلود به او کرد و گفت: وای بر تو آیا می خواهی من همه آل ابی طالب را بکشم؟ راوی خبر ...
آسمانی شدن تنها راه رسیدن به معشوق/ از توسل به حضرت زینب(س) تا آخرین زیارت امام مهربانی ها
برود سوریه هر پنج شنبه ما مزار شهدا می رفتیم، صبح تا غروب حتی ماه رمضان با دهان روزه آنجا بودیم آن چنان با مزار شهدا آخت شده بودیم و هر زمان که پدر می گفت برای تفریح کجا بریم همه می گفتیم مزار شهدا. بلدیه: با هزینه شخصی خودش بلیت تهران بیروت را تهیه کرد تا بتواند با بچه ها حزب الله لبنان در جنگ سوریه حضور یابد اما نتوانست همراه آن ها به جنگ برود، آنجا تنها توانسته بودحرم حضرت زینب را زیارت ...
باهنر:هاشمی قویترین رئیس مجلس بود
سخت خانواده رضایت دهد و از همان سال دوم، سوم دبیرستان ترک تحصیل کرد و رفت دنبال کار و البته بعدها متفرقه رفت درس خواند. البته او هم مرحوم شده است؛ هردو اخوی مان به رحمت خدا رفته اند. شهید باهنر در سال 60 و ایشان هم در سال 84. دو خواهرمان هم مرحوم شدند و 4 خواهر دیگر در قید حیات هستند. پدر نمی توانستند کمک خرج تان باشند؟ پدر یک خواربارفروشی خیلی ساده ای داشتند. تقریبا تا قبل از ...
گفتگوی منتشر شده از مرحوم مجیبیان:از زندگی تا کار پزشکی در یزد
نظام نرفتم! در دوران دانشجویی هزینه زندگیم را پدر می دادند از قرار ماهی صد و پنجاه تومان. خوابگاه نبودم. مدتی منزل خانم محمودی که دوست پسرعمویم بود، زندگی می کردم. دوران رزیدنتی را در خود بیمارستان می ماندم، چون فقط یک رزیدنت بودم. اینجا در بیمارستان ها چند رزیدنت زن داریم در صورتی که آنجا در بیمارستان زنان یک دستیار آزاد داشت و یک دستیار موظف. من دستیار آزاد بودم که دو سال ...
باهنر: برای شهردارشدن احمدی نژاد با خاتمی دعوا کردم/از کجا معلوم موسوی و کروبی بیرون که آمدند دوباره ...
برگه مرا تصحیح می کرد. عموما 20 می گرفتم. بعد سوال ها را می داد به من می گفت حالا از بچه ها امتحان بگیر. از بچه ها امتحان می گرفتم و بعد خودم هم تصحیح می کردم. معلم هم نمره ها را وارد و امضا می کرد و می فرستاد برای دفتر. پس از همان بچگی، نایب رییس بودید! [می خندد] چون واقعا حساب و کتابم خوب بود و معلم ها یا به قول شما رییس ها به من اعتماد می کردند. سال 50 که دانشگاه علم و صنعت ...
طلوع زیبای شمس الشموس از مشرق کرامت و رأفت مبارک
او در دسترس نیست، به همین خاطر نام اصلی او که موقع تولد، توسط پدر و مادرش انتخاب شده است، به طور قطع معلوم نیست، ولی آنچه که در میان بیشتر تاریخ نویسان و محققان در این زمینه مشهور شده است، این است که اولین نامی که این بانوی بزرگوار، پس از ورود به منزل امام به آن نام شناخته شده بود، تکتم بوده است. *با توجه به اینکه حضرت نجمه خاتون(س) مادر امام رضا(ع) و حضرت معصومه(س) هستند، چه خصوصیات ...
فیلم شاهکار رگبار به خاطر نبود پول چندین بار تعطیل شد
.... رگبار این طوری در 33 یا 34 محله تهران تکه تکه گرفته و سرهم شد تا محله ای یکپارچه را نشان بدهد و در این محله به محله کشیدن ها بود که من تازه و دوباره درمی یافتم شهر دست کسانی است غیر از آنها که ما فکر می کنیم. گاهی با مجوز رسمی در بغل کار نمی شد و کلانتری محل می گفت دست ما نیست. گویا عوامل تهیه، پشت نام و حضور من گاه ارباب محل را قانع می کردند تا سرانجام یکی، دو باری رو در رو به پرس و جو خانه ...
همه دبیرها وزن ها را از روی دست من می نوشتند/ در انتخاب بهترین شاعر مشهد اولین انتخاب بودم/ دل شاعر مثل ...
غلام بودن درگاه اهل بیت (علیهم السلام) برایش اهمیت داشت. - پدر شاعر بودند؟ نه، پدرم ارتشی بود ولی ارتشی که قرآن را کاملاً حفظ بود. قاری قرآن بود و به دیگران هم قرآن تعلیم می داد این اواخر هم با توجه به اینکه ملبّس و معمم هم نبود امام جماعت مسجد محل بود. - خانه شما در کدام ناحیه مشهد قرار داشت؟ در خیابان تهران،خیابان امام رضای فعلی. * آن موسیقی ...
دولت روحانی نه اصلاح طلب است و نه اصولگرا
به دادگاه دادیم. فکر می کنید دادگاه از کجا به این پرونده رسیدگی می کند؟ فکر می کنید همین طور به خیابان رفتند و از افراد خواستند که به دادگاه بیایند و توضیح دهند؟ وزارت کشور رسماً گزارش مستند خود را در مورد عوامل این حمله به دادگاه داد. به عنوان یک نمونه از خودسری هایی که شما می گویید نداشتیم مسئله حمله به سفارت عربستان را مثال می زنم. این مسئله ای است که هنوز هم حل نشده. کاملاً درست است ...
فخری خوروش: به خاطر سینما از خانواده طرد شدم
به بعد شرایط کاری ام را همسرم تعیین می کرد نه آنان. چطور شد که وارد کار بازیگری شدید یا بهتر بگویم چطور قرار بود همسرتان شرایط ورود شما را برای بازیگری مهیا کند؟ - من در تهران معلم بودم. در همان سال ها قرار شد تا جامعه لیسانسه ها تئاتری را اجرا کنند. آنان من را برای بازی در این تئاتر انتخاب کردند. من هم موضوع را با همسرم در میان گذاشتم و او هم به من اجازه داد که این کار را ...
شیخ شهید مشروطه؛ آیت الله شیخ فضل الله نوری
بود برای اینکه اسلام را منعزل کنند و کردند. و از آن به بعد دیگر نتوانست مشروطه یک مشروطه ای باشد که علمای نجف می خواستند، حتی قضیه مرحوم آقا شیخ فضل الله را در نجف هم یک جور بدی منعکس کردند، که آنجا هم صدائی از آن در نیامد.... ( صحیفه نور، ج18، ص181) منابع: کتاب آخرین آواز قو! – کتاب اندیشه سبز، زندگی سرخ – کتاب دیده بان، بیدار! – کتاب کارنامه شیخ فضل الله نوری – کتاب خانه، بر دامنه آتشفشان – کتاب صحیفه نور. انتهای پیام/ ...
با محمود دولت آبادی در 77سالگی
من بهشان فکر می کنم زیرا وقتی هم که بودند بیشتر در ذهن من بودند، چون یا کار بودم یا شب دیر می رفتم خانه. شما فکر کن من در دوره ای که ریاضت دوساله را شروع کرده بودم همیشه چهار و نیم صبح هر سه ماه یک بار می رسیدم خانه. اگر پنج صبح یا چهار صبح می رسیدم، هر ساعتی می رسیدم خانه، زنی پشت شیشه پنجره رو به کوچه بود با موهای از وسط زلف شده و چارقد سفید. آن زن حتما مادر من بود که منتظر بود تا من بروم و بعد ...
شیخ فضل الله نوری برای عدالت خواهی اعدام شد/ دلایل اعدام شیخ
...> در مورد سفارت روسیه تردیدی وجود ندارد که او را با آغوش باز می پذیرفتند اما نرفت ولی در خانه خود در محله سنگلج تهران (پارک شهر کنونی) ماند و از همان جا او را به میدان توپخانه (سپه بعدی و امام خمینی کنونی) بردند و زندانی و محاکمه و اعدام کردند. 2 - در غیاب شاه و مجلس شورای ملی، کشور را هیات مدیره انقلابیون اداره می کرد. این هیات مدیره 12 عضو داشت از این قرار: محمد ولی خان ...