سایر منابع:
سایر خبرها
مهمان، صاحبخانه را کشت /کفش های مقتول،پلیس را به قاتل رساند
. با مقتول چطور دوست شدی؟ من او را در کلاس های ترک اعتیاد شناختم وپس ازآن با هم دوست شدیم. شب حادثه چرا به خانه مقتول رفته بودی؟ در کلاس ترک اعتیاد بودیم که به دعوت یونس به خانه اش رفتیم و با هم شام خوردیم و خوابیدیم. چرا مقتول را کشتی؟ من انگیزه ای برای کشتن وی نداشتم. آن شب وقتی خوابیده بودم ناگهان از خواب بلند شدم و به آشپزخانه رفتم که ...
قصد خودکشی داشتم، اسلحه تیر نداشت
تحقیقات اولیه متوجه شدند زن جوانی که نرگس نام دارد، با شلیک چهار گلوله جان خود را از دست داده و همسرش نیز زخمی شده است. آنها همچنین متوجه شدند این زوج جوان سرایدار یک شرکت بازرگانی هستند که در همان جا نیز زندگی می کنند و روز حادثه از یک میهمانی به خانه بازگشته بودند که هدف تیراندازی مرد جوانی قرار گرفتند. مأموران پس از اقدامات پزشکی، از همسر نرگس که در بیمارستان تجریش بستری شده بود تحقیق کردند. او به ...
وقتی وارد سوله شدم افشین و مهناز را در وضعیت زشتی دیدم و ... + عکس
قبول نمی کرد. آخرین بار به سوله ای که پدرم داشت و از آن به عنوان انبار استفاده می کرد رفتم و برادرم و مهناز را با هم دیدند. آنها مشغول کشیدن مواد بودند و همه سوله پر از دود شده بود. من شروع به نصیحت کردن برادرم کردم اما افشین که تحت تاثیر مصرف مواد مخدر Drugs حال طبیعی نداشت چاقویی را از روی زمین برداشت و به من حمله کرد. من هم چاقو را از دستش گرفتم و یه ضربه به او زدم. همان موقع زن معتاد شروع به داد ...
زن ایرانی شوهر داعشی اش را در تهران کشت
... ماجرای ازدواج را خانواده مادرت می دانستند؟ دایی ام می دانست و مادرم دخالتی به زندگی ام نداشت. روز حادثه Incident چه شد؟ اسلحه دست من بود و از خانه پدرم بیرون آمدم و قرار بود با آن شرکت روغن نباتی قرار ملاقات بگذاریم تا کارهای نمایندگی در عراق را انجام دهیم که موسی به دنبالم آمد و داخل ماشین وقتی با مدیر شرکت صحبت کردم به من تیکه می انداخت و بهانه می گرفت که ...
التماس های قاتل زن سرایدار در دادگاه جنایی
کرده بود اما بی توجه به او به سمت خانه مان رفتیم که ناگهان مرد غریبه که نقاب به صورت داشت به ما نزدیک شد. درحالی که من وارد پارکینگ شده بودم، ابتدا مرا هدف گلوله قرار داد و سپس به سراغ همسرم رفت. درحالی که همسرم از مرد سیاهپوش می خواست دست از تیراندازی بردارد او را هدف 3 گلوله مرگبار قرار داد و به سرعت پا به فرار گذاشت. ماموران در مرحله بعدی به سراغ برادر قربانی این جنایت رفتند و وی زمانی که مشخصات ...
هراس از کابوس اتمی
این کشور نیز به شدت در مورد تداوم ساخت و تکمیل سلاح های اتمی و به ویژه خطری که از جانب متعصبین جامعه را تهدید می کند، نگران است و می گوید: اینکه زمانی مواد هسته ای به دست تروریست ها بیافتد یک کابوس واقعی است. نشریه آلمانی اشپیگل برای هر چه بیشتر روشن شدن ابعاد خطرات جهانی سلاح های اتمی، اقدام به انتشار مجموعه مطالب و مصاحبه و گزارش هایی در قالب یک مجله الکترونیکی کرده است. در این مجموعه ...
مولاوردی مطرح کرد؛ دفاع از فمنیست/ وزیری که اعتقادی به زن ها ندارد!
می کردم و روزها بیشتر در خانه بودم، چون داشتم برای انتخاب عنوان و موضوع پایان نامه ام آماده می شدم. پای تلویزیون بودم که این خبر در نظرم جالب آمد. بعد از پایان اجلاس، کتابی در همان رابطه به دست من رسید و در واقع گزارش سفر بود. در آن کنفرانس دوازده محور به عنوان محورهای نگران کننده زندگی زنان مطرح شده بود، از جمله خشونت علیه زنان. تا قبل از آن، من خیلی به واژه خشونت توجه نکرده بودم. به نظرم رسید ...
امیر علی اکبری: نه شیرم و نه غول، من امیرعلی ام
کشتی کار می کردم، آنقدر تمرین می کردم که بعد از تمرین باید 4 نفر مرا می بردند اما در مبارزه اینطور نیست. باید قدرت هوازی را بالا ببری. باید ذخیره انرژی را طوری یاد بگیری که بتوانی نیرویت را در 3 تا 5 دقیقه تقسیم کنی. آن هم در شرایطی که در آن 15 دقیقه مغزت جواب بدهد. یعنی هم سرعتت را حفظ کنی و هم تکنیک ات را. کنترل همه اینها سخت است و برنامه ریزی زیادی می طلبد. خب شما که دو دقیقه ای ...
کنایه های در لفافه و گاه صریح مولاوردی در مصاحبه عمدتا شخصی به دولت روحانی
زندگی ام را وارد فاز جدیدی کرد. در چهارمین کنفرانس جهانی زن در پکن از ایران برای نخستین بار یک هیات صدنفره به ریاست خانم شهلا حبیبی شرکت کردند. من اخبار را پیگیری می کردم و روزها بیشتر در خانه بودم، چون داشتم برای انتخاب عنوان و موضوع پایان نامه ام آماده می شدم. پای تلویزیون بودم که این خبر در نظرم جالب آمد. بعد از پایان اجلاس، کتابی در همان رابطه به دست من رسید و در واقع گزارش سفر بود. در آن ...
خاطرات شنیدنی جمشید مشایخی از همکاری با مهرجویی، کیمیایی و حاتمی
بودم و کسی مرا به عنوان بازیگر نمی شناخت، برخوردی با او داشتم که برای من خیلی جذاب بود، گفتم خدایا نمی شود من یک هزارم این مرد معرفت داشته باشم؟. این قدر او خاکی بود. من ازدواج کرده بودم؛ پدرم در فشم دوستی داشت و او ما را به مراسمی دعوت کرده بود. پدر، مادر و همسر من پیاده شدند و چون من خودم ماشین دار نبودم برای اینکه مطمئن شوم درهای ماشین بسته هستند بعد از آن ها رفتم. تابستان بود و کافه های متعددی ...
پژمان بازغی: مهران مدیری و رامبد جوان مجری نیستند!
ها اعتقاد دارید؟ بازغی: من که اعقتادی ندارم. اینها اصلا مبنای علمی ندارد. ارتباط من با احسان علیخانی! علی آقا ضیاء، همه فکر می کنند که بین شما و احسان علیخانی جنگ و رقابت زیادی وجوددارد و شاید بیشتر از رقابت، نسبت به هم حسادت دارید. آیا اینجوری نیست؟ اگر معیار فروش باشد عطاران هم سوپراستار است! البته این رقابت همه جا وجود دارد و این حرف ها هم ...
اولین مهارت در زندگی مشترک صبر است / اغلب یادم می رود برای همسرم هدیه بگیرم
هم آشنا شدند و ازدواج کردند. اوایل پدرم در وزارت کشور و شهردار و فرماندار برخی از شهرهای خوزستان بود و پس از آن به آموزش وپرورش منتقل شد. *** چند خواهر و برادر دارید؟ یک خواهر و یک برادر. *** کمی از دوران کودکی تان که مقارن با زمان جنگ بود برای ما تعریف کنید. دوران کودکی و زمان جنگ تا سال 68 به طور کامل خوزستان و عمدتاً در دزفول بودیم. مدت کوتاهی هم در ...
چاقوکشی وحشتناک
خواندم و پس از آن در کنار مادر و خواهرم ماندم اما حدود 5 سال قبل بود که به دلیل گرانی مواد مخدر سنتی، پدرم به مصرف مواد مخدر صنعتی روی آورد. او دیگر نمی توانست کار کند و تمام روز را با دوستان معتادش می گذراند و آن ها را به منزل می آورد. حضور دوستان معتاد پدرم در خانه مزاحمت های زیادی برای من و مادر و خواهرم ایجاد می کرد. پدرم به مردی بد دهان و فحاش تبدیل شده بود طوری که وقتی خمار می شد بی رحمانه به ...
سردار بی نشان دستگاه دیپلماسی کشور
هرچه برایشان کار کنیم، باز هم کم است . پدرم در غربت شهید شد او ادامه داد: سفری به مزار شریف و ساختمان کنسولگری داشتیم. دیدن این شرایط و تصور این که پدر در چنین شهری، در غربت و ناامنی برای این مردم زحمت کشید، بعد هم در یک زیرزمین، مظلومانه به دست شقی ترین انسان ها به رگبار بسته شد، داغ را سخت تر می کند. زهرا کوچک ترین دختر شهید ناصری که زمان شهادت پدر پنج سال بیشتر نداشت از ...
خبرنگاری که با اصرار فراوان مجوز حضور در جبهه را گرفت
. شب قبل خواب دیده بودم که سه تا ماهی در حوض خانه است، ماهی بزرگ یک دفعه خودش را از آب به بیرون پرت کرد و جان داد. خیلی نگران بودم، رفتم خانه اش که همسرش را ببینم شاید او خبری از غلامرضا داشته باشد. وقتی که به آن جا رسیدم او هم خبری نداشت. بچه کوچکش هم مریض شده بود نگرانی من بیشتر شد. به خانه دختر خواهرم (همسر شهید ایرانمنش) رفتم و همچنان ناآرام بودم. تا اینکه در روز 27 ...
پاسخ به شایعاتی درباره شیخ فضل الله نوری
قوانین و مصوبات مجلس از دایره شرع خارج نشوند. در بخشی از اصل دوم متمم قانون اساسی که به اصل طراز معروف است، آمده بود: باید در هیچ عصری از اعصار مواد قانونیه آن مخالفتی با قواعد مقدسه اسلام نداشته باشد و معین است که تشخیص مخالفت قوانین موضوعه با قواعد اسلامیه برعهده علمای اعلام ادام ا... برکات وجودهم بوده و هست، لهذا رسما مقرر است در هر عصری از اعصار، هیاتی که کمتر از پنج نفر نباشد از ...
وهم و خرافه در روزگار دیرینه
می رفتیم. قصه های او بیشتر راجع بود به جن و پری و دیو و اشباح مهیب و دخالت آنها در کار و مقدرات مردم و صدمه و آزاری که مخصوصا شب ها بر خلق وارد می سازند. این قصه ها مرا از تاریکی و شب می ترسانید و در روحم اثر بسیار هولناک باقی می گذاشت و تا زمانی که در دارالفنون علوم طبیعی نخوانده بودم فوق العاده موجب پریشانی خاطر و ناراحتی و عذاب فکری و رعب از موجودات خیالی و بیم از تنهائی و وحشت و فرار از حمام و ...
ایران جزو 11 کشور جهان با بیشترین میزان فرار مغزها
متخصص و تحصیلکرده از کشور خارج می شوند و تخصص خود را به اقتصاد کشورهای دیگر اعطا می کنند. کشوری مبدأ بعد از دست دادن نیروی متخصص خود، از سختی های اقتصادی فراوانی رنج خواهد برد، زیرا کسانی که باقی مانده اند، دانش و تخصص لازم را برای ایجاد تغییر و بهبود شرایط جامعه ندارند. آمار دقیقی از جمعیت ایرانی های خارج از کشور وجود ندارد اما برخی اعداد و ارقام از حضور پنج میلیون ایرانی در خارج از کشور ...
کوشش های زنانه برای مشروطه
کشته می شوند. پس از آن گروهی از زنان برجسته حرمسرا و خدمتکاران شاه تمام قلیان های بلوری و چینی و گلی را می شکنند و پس از شایعه اعلان حکم جهاد علما صدای زنان بلند می شود که امروز اگر مردان ما مانند زنان در خانه بنشینند، ما زنان جامه مردان پوشیم و حق خود را از دست نمی دهیم، ما اجرای حکم خدا را می خواهیم . زنان چه در خانه ها و چه در گذرگاه های عمومی همه را از مصرف دخانیات منع می کنند. انیس ...
ازدواج نمی کنم چون به روابط شوهرم شک دارم
چیست؟ حسادت نوعی خشم درونی است که درجه های مختلفی از آن در همه افراد وجود دارد و در برخی افراد شدت آن کم و در برخی دیگر شدت آن زیاد است. حسادت می برخی از افراد به رقابتی پایدار و در برخی دیگر به کناره گیری از همه رقابت ها خودش را نمایان می سازد. حسادت در مردان بیشتر جنبه رقابت دارد و این رقابت در مورد مسائل خارج از مالکیت آن ها دیده می شود اما حسادت در زنان بیشتر نسبت به مقوله هایی به شدت ...
چگونه زندگی اقماری را مدیریت کنیم؟
...> بحث اقماری بحث جدیدی نیست، بسیاری از افراد در سرتاسر جهان در شغل های مختلف به شکل اقماری کار می کنند، خلبان ها، ناخداها و... از این دسته هستند که حداقل 50 درصد و یا بیشتر در خانه حضور ندارند و این یکی از معضلات شغلی بزرگ سراسر جهان است، در سیستم اقماری یک نفر دو هفته در زندگی خانوادگی و زناشویی حضور دارد و سپس دو هفته نیست، بنابراین با توجه به شرایط ویژه این خانواده ها، باید این سیستم یک ...
سنگرساز بی سنگری که هم چرخ زندگی اش را می چرخاند، هم چرخ لودر!
بایست پیش می رفت. با آنکه من چهار سال بزرگ تر بودم او اصرار کرد که به ارا برگردد و عصای دست بابا شود. او به خانه برگشت و دو سالی را که پدر بیمار شدید بود، شده بود مرد خانه. سال 1364 با هم جنوب بودیم. من گردان موسی بن جعفر (ع) بودم و او دیده بان لشکر 17. گاهی به دیدن ما می آمد و برایمان از خط تعریف می کرد. ما توی پادگان انرژی اتمی بودیم و او توی خط. یک بار که به دیدنم آمده بود، خیلی گرفته ...
سید علی ابهری، استاد روانپ زشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران اخلاق در جامعه به شدت افت پیدا کرده است
، دریافت شد. طبیعتا وزارت امور خارجه مسئول پیگیری این کار بود. این از کارهای پژوهشی مهم و درواقع افتخار من بود که توانستم به انجام آن دست پیدا کنم. سپید: گفتید که خانواده با رفتن شما به دانشگاه شیراز مخالفت کردند بعد چطور متقاعد شدند که در امریکا ادامه تحصیل دهید؟ آن زمان پدرم در بستر بیماری بود و شرایط خیلی سختی داشتیم. من فرزند اول خانواده بودم و در آن زمان هفده هیجده سال داشتم. ولی ...
نقشه نوه خلافکار برای سرقت از خانه اعیانی پدربزرگ
رفاقتم را با آنها بهم زده بودم که امیر و 2 دوست دیگرم مرا در یک گروه تلگرامی که خودشان عضو بودند، اضافه کردند. در آن گروه با هم حرف می زدیم و هر روز آنها مرا وسوسه می کردند. چه وسوسه هایی؟ چون پدرم فوت کرده بود، آنها می گفتند ارث پدربزرگت بعد از مرگش به تو هم می رسد، ولی شاید دیگر اعضای خانواده به خاطر سنم حق مرا بخورند و دستم به این ثروت پدربزرگم نرسد. می گفتند این کاری که می خواهیم انجام ...
روایتی از ساعت های پایانی زندگی آدولف هیتلر
و مادر خود در خانه کوهستانی هیتلر در اوبرزالتسبِرگ اقامت دارند. در این نامه، حرفی از مرگ شوهرش زده نمی شود. (گرتل در پنجم ماه مه فرزند خود را به دنیا می آورد و او نام خواهر خود را برای آن فرزند انتخاب می کند. اوا دختر گرتل در سن 27 سالگی پس اینکه معشوقه اش در یک تصادف کشته شد، دست به خودکشی می زند.) یک سرباز نیروهای اشغالی ایالات متحده در اتاق خواب هیتلر هیتلر همراه با پیش ...
قائدی: نوبت برد استقلال هم می رسد/ دوست دارم برای استقلال گل بزنم/ خوشحالم که بازی ام را دوست دارند
...> - خیلی خوشحال بودم. باورم نمی شد. من تا یکی دو سال پیش در محله مان بازی می کردم ولی این جمعه در ورزشگاه آزادی بازی کردم. خیلی حس خوبی داشت. البته فصل قبل هم هواداران ایرانجوان خیلی به من لطف داشتند و مرا در همه بازی ها مورد لطف خودشان قرار می دادند اما اینکه طرفداران استقلال اسم مرا صدا می زدند خیلی برایم شیرین بود. به آرزویت رسیدی؟ - بله! قبل از این بازی و در دیدار با صنعت نفت گفته ...
جایی مثل هیچ جا
.... بااین حال پاسخ او مرا میخ کوب کرد. او گفت: احترام؟ من هیچ احترامی برای تو قائل نیستم؛ تو فقط یک زن هستی! . او فکر می کرد که من نمی توانم جلسه را اداره کنم چون یک زن هستم. با اینکه هنوز بررسی بندهای مشخص شده را تمام نکرده بودیم، تصمیم گرفتم جلسه را متوقف کنم. از همکارم خواستم تا برای صحبت کردن بر سر این مسئله به دفترم بیاید. به ظاهر قوی و محکم بودم اما از درون به شدت متزلزل. درنهایت همکارم ...
جشن تولدی که پیر و جوان نمی شناسد
دغدغه های این روزهای روزنامه نگاران را به میان می کشد و می گوید: سال 36 در روزنامه کیهان به عنوان خبرنگار حوادث شروع به کار کردم. آن زمان صفحه حوادثی وجود نداشت و هر صفحه ای که جای خالی داشت، اخبار حوادث را در آن منتشر می کردند. در دوران ما ورود به تحریریه و ماندن در آن، واقعاً کار سختی بود؛ در ابتدا سه ماه زیر دست زنده یاد مسعود علایی کار کردم و فقط خبربیار بودم و بعد یواش یواش راه افتادم. منظورم ...
مایاکوفسکی؛ شاعری که زیاد زندگی کرد
باعث می شود به شکل سیری ناپذیری وقتش را به مطالعه بگذراند. آثار بایرون، شکسپیر و تولستوی را دوره می کند. به علت سن کمش تحت نظر پلیس و با مسئولیت خانواده از زندان آزاد می شود. حالا پخته تر شده: آثار کسانی که به آن ها می گفتند بزرگان را خوانده بودم. نوشتن مثل آن ها چندان مشکل نیست، اما باید تجاربی در هنر به دست بیاورم. در همان زندان شعرهایی می نویسد که نگهبانان پیدایشان می کنند و اجازه ...
قتل فجیع زن و بچه توسط شوهر به خاطر بیمه عمر
شود مقدمات اجرای قتل همسر و فرزندم را فراهم کردم. صبح روز دهم مرداد ابتدا خودم از منزل بیرون آمدم تا همسایگان ببینند که همسرم به تنهایی از منزل بیرون می رود اما با او در کنار فضای سبز قرار گذاشته بودم به او گفتم من به منزل یکی از دوستانم می روم وقتی زنگ زدم، بیا کنار فضای سبز تا با هم به مشهد برویم. با این نقشه همسر و فرزند 11 ماهه ام را سوار خودروی آردی کردم و به سوی مشهد به راه افتادیم. سلاح ...