سایر خبرها
گفت وگو با اورهان پاموک درباره رمان زنی با موهای قرمز
تحولات همیشه مرا مجذوب خود کرده است. اکثر چاه کنان ترک اهل شهرهای سیواس و اوردو هستند. آنان کار بنایی و بتن ریزی هم بلد هستند. هر چند دوران چاه کنی سنتی به سر آمد اما آنها از گرسنگی نمردند. من در سال 1988 با این موضوع آشنا و بدان علاقه مند شدم اما بعدها فراموشش کردم. البته چند سال بعد کار چاه کنی دوباره رونق گرفت و چاه کنان برای کندن چاه به خانه مردم می آمدند. دلیلش این بود که خانه های خارج ...
کلید دار خزانه فرهنگ و ادبیات ایران
... جناب آقای دکتر مهدوی دامغانی! در ابتدا و برای ورود به بحث از محیط خانواده پدری بگویید و اینکه این فضا تا چه اندازه در جهت گیری آینده شما اثر داشته است؟ من روز سه شنبه، 13 شهریور 1305، مصادف با 27 صفر 1345 و 7 سپتامبر 1926 در خانه کوچکی در محله نوغان مشهد مقدس و در بازارچه معروف صاحبکار و در قرب مسجد و حمامی که به همین نام نامیده می شود، متولد شدم. پدرم حاج شیخ محمدکاظم ...
فضای مجازی باعث شد همسرم را بکشم
شدم مریم برای دخترعمویش فایل صوتی می فرستد. اعتنایی نکردم و رفتم. وقتی به خانه رفتیم بعد از شام کنار هم نشستیم. از او خواستم گوشی اش را بدهد تا فایل صوتی را بشنوم که طفره رفت و شروع به بدگویی از دخترعمویش کرد. من که از قبل در مورد او حرف ها شنیده بودم، یکباره همه آن حرف ها از دلم به زبانم آمد و از او گله کردم و گفتم خود تو هم اشتباه زیاد داری. این حرف او را شوکه کرد و عصبانی شد. آن لحظه کنترل ...
ماجرای شهید آتش نشانی که جان 134 نفر را نجات داد / چرا بنیاد شهید پرونده ای برای آتش نشانان شهید تشکیل ...
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از تهران نیوز ، واژه خون شریکی این روزها به عنوان کلید واژه ای برای اثبات از جان گذشتگی و ایثار ایرانی ها محسوب می شود، این ایثار هم می تواند در جنگ با داعش تحقق پیدا کند و شاهد اعزام مدافعان حرم برای دفاع از اسلام و حرم حضرت زینب(س) به سوریه و حتی عراق هستیم و از طرفی دیگر، شاهد فداکاری و از جان گذشتگی آتش نشانان قهرمان کشورمان برای نجات جان هم وطنانمان ...
تدریس قرآن با روش دانشجومعلم پر بارتر است/ روایت سخت کوشی برای یادگیری
کردم غلو نیست، پذیرفتند مرا ثبت نام کنند، گفتند باید سر کلاس ها بنشینی، اما به تو مدرک نمی دهیم، گفتم مدرک برایم مهم نیست. کم کم دیدم نمی شود، کلاس ها و بحث ها قانعم نمی کند، به واسطه یکی از دوستان، کلاسی را معرفی کردند که خانمی از شهر ری می آمد و درس می داد، پایه گذاری اساسی آنجا بود، وقتی معلم درس می داد، محو صحبت هایش می شدم و بحث ها برایم جالب بود، به طوری که پس از کلاس تحقیق می کردم، تلاش می ...
نجف، این شهر توریستی و جنگ زده! | سفرنامه عراق ( قسمت اول )
صبح روز شنبه 11 شهریور 96 عازم سفر عراق شدم که به صورت برنامه ریزی نشده و به پیشنهاد یکی از دوستان و به قول بعضی ها آب نطلبیده بود. پرواز ساعت 10 صبح بود با هواپیمایی آتا بود و من ساعت 7 صبح به سمت فرودگاه حرکت کردم. بالطبع بخاطر خلوتی تهران مشکل ترافیک نداشتیم اما تصادف شدیدی که در جاده قم اتفاق افتاده بود می تونست قدری ما رو اذیت کنه. ساعت 8 به فرودگاه رسیدیم و همراه دیگرمون نیز به ما ملحق شد ...
سلام آقا! ببخشید من خوابیدم
.... همیشه در جبهه بود و چند بار هم زخمی شده بود. یک روز به خانه یکی از خواهراش رفته بود. خیلی گریه کرده بود. به او گفته بود تو را به خدا دعا کن شهید شوم. قبل از رفتنش هم انگار خبر شهادتش را از بالا گرفته بود. به شوهر خاله اش گفته بود من این بار دیگر برنمی گردم... در جبهه هم به دوستانش غذا داده بود و به آنها گفته بود فردا نگویید شام عروسی ندادی این هم شام من...!!! در ...
تعویق یک ساله همه پرسی به شرط تضمین عراقی و بین المللی
به اعتقاد ما، همه پرسی در این مقطع زمانی، تمرکز را از جنگ علیه داعش از بین خواهد برد بنابراین آمریکا خواستار تجدید نظر در این موضوع است. من دیدگاهمان را در این زمینه برای وی (ماتیس) نیز تشریح کردم و گفتم همه تلاش هایی که با بغداد در این زمینه داشتیم، شکست خورد و همان چیزی را که در سال گذشته به العبادی (نخست وزیر عراق) و ائتلاف ملی گفتم، برای وی نیز تشریح کردم. من به العبادی گفته بودم که بیایید به ...
از این که با ابو امجد آشنا شدم احساس غرور می کنم
به گزارش کردپرس به نقل از روزنامه دیوار، برت مک گورک، نماینده ویژه دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا در مبارزه با گروه تروریستی دولت اسلامی عراق و شام (داعش) xd پیامی با بیان تسلیت کشته شدن عدنان ابو امجد، فرمانده کل نیروهای مجلس نظامی منبج در مبارزه با داعش در رقه عنوان کرده است: از این که با ابو امجد آشنا شدم احساس غرور می کنم. یک مبارز واقعی در برابر گروه تروریستی دولت اسلامی عراق و شام (داعش ...
قلب مردان در دست های یک زن
و چشم آبی بودند. راه مشکلی پیش رو داشتم، چه از لحاظ تکنیکی و چه از نظر بحث های تئوری. باید چندین برابر آنها کار می کردم تا بتوانم مقبول واقع شوم. از طرف دیگر محیط به شکلی بود که نباید باعث آزار و القای احساس حقارت در اطرافیان می شدم. کار ساده ای نبود. سال دوم دانشکدة پزشکی بودم که پسر اولم به دنیا آمد. درست دو ماه به تاریخ برگزاری امتحانات بورد سراسری مانده بود. رئیس دانشگاه مرا احضار کرد و ...
دیشب بابامو دیدم بن نایف!
منصب ولایتعهدی نبودم و راجع به این مساله خیلی فکر کردم و شب پس از نماز طلب مغفرت کردم و از خدا خواستم مرا در این موضوع راهنمایی کند و موقع خواب، جدم عبدالعزیز، موسس عربستان را دیدم که به من دانه ای داد و سفارش کرد که آن را در خاک بکارم تا مردم عربستان از آن بخورند و من نیز کاری که پدربزرگم خواست را انجام دادم. و بدین ترتیب به سفارش جد بن سلمان در خواب، ولیعهد عربستان عوض شد. ...
جعبه های چوبی حزب الله برای ارتش شکست ناپذیر!
آزادی می کنی؟ گفتم من آرزو دارم که افراد زیادی به خانه هایشان بر گردند و آرزو می کنم تو هم به خانه ات برگردی اما به نظرم خانه ی تو جایی نیست که از آن آمده ای خصوصا که او متولد لهستان است و نه اسراییل. بعد از چند ماه، اسراییل احساس کرد در دست گرفتن سکان مذاکرات مستلزم یک تحرک ویژه است. ارتش اسراییل رسما کشته شدن سه سرباز را اعلام کرد. این اعلام برای خانواده های سربازان بسیار سخت و توام با ...
نخبه کشی!
دانستیم چه اتفاقی افتاده است. ناگهان در همین لحظه اتوبوس واژگون شد و گرد و خاک همه جا را فرا گرفت. صحنه وحشتناکی بود و پس از 10 دقیقه اورژانس و تیم های امدادی به کمک ما آمدند و من درد زیادی داشتم که از اتوبوس خارج شدم. پس از آن مرا سوار بر بالگرد و به بیمارستان شیراز منتقل کردند و امدادرسان ها کمک رسانی و رفتار خوبی با ما داشتند. نگرانی پدر از سرنوشت دختر حسین خادمی 55ساله ...
انتشار متن فایل های صوتی یک دختر در پایتخت داعش/ مامان، مرا نجات بده!
، وقتی خبری نیست، مثل این است که چیزی درون من در حال مردن است." وقتی وفا در سال 2014 از رقه به هلند می گریخت، عاجزانه از دخترش خواست تا همراه او بیاید. اما مها کنار شوهر و فرزندش ماند، به مادرش قول داد بعدا به او ملحق خواهد شد. اما این شانس را به دست نیاورد. پلیس مذهبی داعش زمانی که در موبایل همراه شوهرش پیامی به یکی از سربازان حکومت سوریه پیدا کرد او را گردن زد. اینک، همزمان ...
در بیان ذکر سلوک و رفتار مسافر
قانون زیاده است، کرایه او را بدهد. چون او را قپان زدند، به قدر هشت من به وزن تبریزی علاوه شده، او را بر زمین نهاد که من او را نمی توانم حمل نمایم، باید آن ها در این منزل به جا بگذاری. بعد از مرارت بسیار قرار نهادند که باز همان بار دست نخورده در زیر پای او باشد و پنج هزار علاوه بدهد. مکاری حرفش این بود که مال مرا می کشد، باید زیادتی او را به جای دیگر حمل نمایم و آن مرد تاجر قبول نمی کرد. آخر الأمر مرد ...
مرگ فرزانگان
اتوبوس واژگون شد و گرد و خاک همه جا را فرا گرفت. صحنه وحشتناکی بود و پس از 10 دقیقه اورژانس و تیم های امدادی به کمک ما آمدند و من درد زیادی داشتم که از اتوبوس خارج شدم. پس از آن مرا سوار بر بالگرد و به بیمارستان شیراز منتقل کردند و امدادرسان ها کمک رسانی و رفتار خوبی با ما داشتند. نگرانی پدر از سرنوشت دختر حسین خادمی 55ساله که از کارمندان آموزش و پرورش است، نگران سرنوشت دختر 14ساله اش ...
آماده سازی عملیات تروریستی اوپک از زبان انیس نقاش
لبنان بود. احتمالا او از طریق سوئیس یا ایتالیا آمده بود. از من خواسته نشده بود که بدانم افراد از کدام طرف به وین می آیند. موعد ما به این شکل بود: در چند روز اول از ساعت شش تا هفت شب به اوپرا بروم، و منتظر بمانم تا خودش بیاید. نمی دانم از کدام راه آمد و چه گذرنامه ای را استفاده می کرد. همان طور که او هم نمی دانست من از چه راه وارد شدم. بله. هماهنگی با کامل بود که راه مرا می ...